underfed

جمله های نمونه

1. Kate still looks pale and underfed.
[ترجمه گوگل]کیت هنوز رنگ پریده و کم تغذیه به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]کیت هنوز رنگ پریده و underfed به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She underfed his former wife's children.
[ترجمه گوگل]او به فرزندان همسر سابقش غذا نمی داد
[ترجمه ترگمان]از بچه های سابقش تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The servants were overworked and underfed.
[ترجمه گوگل]خدمتکاران بیش از حد کار می کردند و کم تغذیه بودند
[ترجمه ترگمان]مستخدمین هم تغذیه می کردند و تغذیه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An underfed black cat settles, unnoticed, at Isabelle's side.
[ترجمه گوگل]یک گربه سیاه کم تغذیه بدون توجه در کنار ایزابل مستقر می شود
[ترجمه ترگمان]یک گربه تغذیه می کند که بدون جلب توجه به طرف ایزابل قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's so underfed, his weight is three hundredweight below normal.
[ترجمه گوگل]او خیلی کم تغذیه است، وزنش سیصد وزن کمتر از حد نرمال است
[ترجمه ترگمان]به سختی تغذیه می کند، وزنش سه مرتبه پایین تر از حد معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By eating such rich food, the once underfed dog gradually got bigger and stronger, and became very handsome looking.
[ترجمه گوگل]با خوردن چنین غذاهای غنی، سگی که زمانی کم تغذیه می شد، به تدریج بزرگتر و قوی تر شد و بسیار خوش تیپ شد
[ترجمه ترگمان]بعد از خوردن این غذای غنی، به تدریج سگ underfed کم کم بزرگ تر و قوی تر شد و خیلی خوش قیافه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the old days they were underfed and lacking in clothes.
[ترجمه گوگل]در زمان های قدیم آنها کم غذا بودند و لباس نداشتند
[ترجمه ترگمان]در روزه ای گذشته غذا خوردن و کمبود لباس نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wheat is a luxury in underfed civilizations, but not in a prosperous society.
[ترجمه گوگل]گندم در تمدن‌های کم‌تغذیه یک کالای تجملی است، اما در جامعه‌ای مرفه نه
[ترجمه ترگمان]گندم نوعی تجمل در تمدن underfed است، اما نه در یک جامعه مرفه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sub-Saharan Africa and Ethiopia remain the most chronically underfed regions.
[ترجمه گوگل]کشورهای جنوب صحرای آفریقا و اتیوپی همچنان به عنوان مزمن ترین مناطق کم تغذیه هستند
[ترجمه ترگمان]آفریقای جنوب صحرای آفریقا و اتیوپی the مناطق underfed هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Patty was looking a mess, gray-faced, poorly slept, underfed.
[ترجمه گوگل]پتی آشفته به نظر می رسید، صورت خاکستری، کم خواب، کم تغذیه
[ترجمه ترگمان]پتی با چهره ای آشفته و بدون تغذیه خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some of them are sick, underfed.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها بیمار هستند، کم تغذیه هستند
[ترجمه ترگمان]بعضی هاشون مریض بودن، تغذیه نمی کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The great majority—75 percent—of the chronically underfed live in rural areas of developing countries. They are landless, frequently unemployed or employed at very low wages.
[ترجمه گوگل]اکثریت بزرگ - 75 درصد - از کم‌خوراک مزمن در مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه زندگی می‌کنند آنها بی زمین، اغلب بیکار یا با دستمزدهای بسیار پایین شاغل هستند
[ترجمه ترگمان]اکثریت بزرگ - ۷۵ درصد - از تغذیه مزمن underfed در مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند آن ها بدون زمین، اغلب بی کار یا استخدام شده اند و یا در دستمزدهای پایین استخدام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are bizarre arguments from arcane angles, plenty of finger-pointing and more posturing than a runway full of underfed supermodels.
[ترجمه گوگل]بحث های عجیب و غریب از زوایای محرمانه، تعداد زیادی انگشت اشاره و وضعیت بدنی بیشتر از یک باند پر از سوپرمدل های کم تغذیه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دلایل عجیب و غریبی از زوایای سری وجود دارد، مقدار زیادی انگشت اشاره و ژست بیشتر از یک باند، پر از supermodels underfed است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. millionaire may enjoy breakfasting off orange juice and Ryvita biscuits; an unemployed man does not. . . When you are underfed, harassed, bored, and miserable, you don't want to eat dull wholesome food.
[ترجمه گوگل]میلیونر ممکن است از صبحانه خوردن با آب پرتقال و بیسکویت ریویتا لذت ببرد یک مرد بیکار نمی کند هنگامی که شما کم تغذیه، آزار و اذیت، بی حوصلگی و بدبختی هستید، نمی خواهید غذای سالم و کسل کننده بخورید
[ترجمه ترگمان]میلیونر ممکن است از خوردن juice پرتقال و بیسکوئیت Ryvita لذت ببرد، یک مرد بی کار، وقتی تغذیه می کند، خسته، خسته، خسته، و بدبخت است، تو نمی خواهی غذای سالم و شیرین بخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not nourished sufficiently, not fed enough; supplied with fuel from beneath
people who are underfed do not get enough food to eat.

پیشنهاد کاربران

به معنای کم اشتها و کم غذا هم هست:
Shaun is tall, underfed and pale, like me
دچار سوء تغذیه
به میزان ناکافی غذا داده شده
سوء تغذیه

بپرس