zinger

/ˈzɪŋər//ˈzɪŋə/

(خودمانی) حرف تند و تیز، کلام دندان شکن، لطیفه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a quick witty retort or remark, esp. one causing embarrassment.
مشابه: repartee, wisecrack

(2) تعریف: a sudden surprising or shocking event or outcome.

جمله های نمونه

1. I thought it looked like a zinger.
[ترجمه گوگل]فکر کردم شبیه زینگر است
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم مزه \"لیمویی\" باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Raspberry Zinger, Cranberry Apple Zinger, Country Peach Passion, Black Cherry Berry, Tangerine Orange Zinger.
[ترجمه گوگل]زینگر تمشک، زینگر سیب زغال اخته، شور هلو کانتری، توت گیلاس سیاه، زینگر نارنگی نارنگی
[ترجمه ترگمان]تمشک Zinger، Cranberry اپل Zinger، کشور شور هلو، بلک بری بری، Tangerine نارنجی Zinger
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The KFC advert was promoting the chain's Zinger Crunch salad and featured office workers singing inaudibly while eating the salad.
[ترجمه گوگل]تبلیغ KFC سالاد زینگر کرانچ زنجیره ای را تبلیغ می کرد و کارمندان اداری را نشان می داد که هنگام خوردن سالاد به طور نامفهوم آواز می خواندند
[ترجمه ترگمان]یک تبلیغ KFC در حال ترویج سالاد Crunch chain بود و کارگران مطب در حالی که مشغول خوردن سالاد بودند به زحمت شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He always greeted me with a new zinger.
[ترجمه گوگل]او همیشه با یک زنگ جدید از من استقبال می کرد
[ترجمه ترگمان] اون همیشه با یه \"لیمویی\" جدید بهم احترام میذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She opened the speech with a real zinger.
[ترجمه گوگل]او سخنرانی را با یک زنگ واقعی باز کرد
[ترجمه ترگمان] اون سخنرانی رو با یه \"لیمویی\" واقعی باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her resignation was a real zinger.
[ترجمه karami] استعفای او واقعا یک شک بود .
|
[ترجمه گوگل]استعفای او یک زنگ واقعی بود
[ترجمه ترگمان] استعفای اون از \"zinger\" واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The president's resignation was a real zinger.
[ترجمه گوگل]استعفای رئیس جمهور یک زنگ واقعی بود
[ترجمه ترگمان]استعفای رئیس جمهور a واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The panelists are left to compress their inquiries into one good zinger of a question.
[ترجمه گوگل]اعضای میزگرد باید پرس و جوهای خود را در یک سوال خوب جمع کنند
[ترجمه ترگمان]هییت داوران برای فشرده کردن inquiries به یک سوال خوب از یک سوال باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And, once he had everyone set up with the low key stuff, he unloaded a couple of surprise zingers.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که همه را با چیزهای کم کلید آماده کرد، چند زنگ غافلگیرکننده را پیاده کرد
[ترجمه ترگمان]و پس از آن که همه وسایل low را برداشتند، یکی دو نفر از آن ها را با حیرت بار دیگر خالی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• family name

پیشنهاد کاربران

در فرهنگ وبستر آمده:
1
: something causing or meant to cause interest, surprise, or shock
2
: a pointed witty remark or retort
بذله گویی، شیرین زبانی، شوخی و خنده، بامزه بازی
mainly US informal
a funny or clever remark
عمدتاً انگلیسی امریکایی، غیر رسمی
یک جمله خنده دار یا هوشمندانه، تیکه
His humor gives him the ability to deliver a zinger.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/zinger
جوک کمی بی ادبانه
( گویش عامیانه ) حرف تند و تیز، کلام دندان شکن، لطیفه
هوچی گر، دادوفریاد کننده، داد و بیداد کننده، جیغ کش، سروصدا کن
تعجب شگفتی حیرت
a surprise or shock

بپرس