numerate

/ˈnjuːmərət//ˈnjuːmərət/

معنی: حساب کردن، بشمار اوردن، خواندن یا شمردن، قادر شمردن
معانی دیگر: برشمردن، برخواندن، (انگلیس) دارای سواد در حساب ابتدایی، قادر به انجام حساب، حسابدان

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: numerates, numerating, numerated
• : تعریف: to number or count; enumerate.
مشابه: count, enumerate, number

جمله های نمونه

1. Geography graduates are literate and numerate and have very good IT skills.
[ترجمه گوگل]فارغ التحصیلان رشته جغرافیا باسواد و شمرده هستند و مهارت های IT بسیار خوبی دارند
[ترجمه ترگمان]فارغ التحصیلان جغرافیا باسواد و numerate هستند و مهارت های بسیار خوبی برای فن آوری اطلاعات دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All students should be numerate and literate when they leave school.
[ترجمه گوگل]همه دانش آموزان هنگام ترک مدرسه باید شمرده و باسواد باشند
[ترجمه ترگمان]وقتی مدرسه را ترک می کنند همه دانش آموزان باید سواد و سواد داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We look for applicants who are numerate, computer-literate and energetic self-starters.
[ترجمه گوگل]ما به دنبال متقاضیانی هستیم که اعداد، با سواد کامپیوتری و خود شروع کننده پر انرژی باشند
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال متقاضیانی هستیم که numerate، computer و self پرانرژی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Your children should be literate and numerate.
[ترجمه a kind person] فرزندان شما باید باسواد و قادر به شمردن باشند .
|
[ترجمه گوگل]فرزندان شما باید باسواد و شمرده باشند
[ترجمه ترگمان]بچه های شما باید باسواد و numerate باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Business graduates must also be numerate, because most degrees will have courses in quantitative methods and statistics.
[ترجمه گوگل]فارغ التحصیلان بازرگانی نیز باید شمرده باشند، زیرا اکثر مدارک دارای دوره هایی در روش های کمی و آمار هستند
[ترجمه ترگمان]فارغ التحصیلان کسب وکار نیز باید numerate باشند، زیرا در اغلب درجات دوره های کمی و آمار کمی خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We need someone who's numerate for this job.
[ترجمه گوگل]به یک نفر کارشناس برای این کار نیازمندیم
[ترجمه ترگمان]ما به کسی احتیاج داریم که برای این کار ساخته بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Its people are superbly literate and numerate, but certain cultural traits are holding businesses back.
[ترجمه گوگل]مردم آن فوق‌العاده باسواد و شمرده‌اند، اما ویژگی‌های فرهنگی خاصی مانع کسب‌وکارها شده است
[ترجمه ترگمان]مردم آن به طور عالی با سواد و numerate هستند، اما برخی ویژگی های فرهنگی خاص، کسب وکار را عقب نگه می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This method is easier to numerate implementation than the traditional time domain method of moment.
[ترجمه گوگل]این روش برای شمارش پیاده سازی آسان تر از روش سنتی حوزه زمانی لحظه است
[ترجمه ترگمان]این روش برای پیاده سازی numerate از روش سنتی حوزه زمان سنتی آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is not even convinced that the head of a financial institution needs to be all that numerate.
[ترجمه گوگل]او حتی متقاعد نشده است که رئیس یک مؤسسه مالی باید این همه شمرده باشد
[ترجمه ترگمان]او حتی متقاعد نشده است که رئیس یک موسسه مالی باید آن همه چیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For many it is not long enough to become literate or numerate in any real sense.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری آنقدر طولانی نیست که باسواد شوند یا به معنای واقعی شمرده شوند
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از آن به اندازه کافی طولانی نیست که به هیچ وجه معقول و قابل فهم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Third World governments build roads which help farmers to market their produce and schools which create a literate and numerate workforce.
[ترجمه گوگل]دولت‌های جهان سوم جاده‌هایی می‌سازند که به کشاورزان کمک می‌کند تا محصولات خود را به بازار عرضه کنند و مدارسی که نیروی کار باسواد و باسواد ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]دولت های جهان سوم جاده ها را می سازند که به کشاورزان کمک می کند تا محصولات و مدارس خود را بازار کنند که نیروی کار باسواد و numerate را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Managers use numbers to make decisions and therefore need to be numerate.
[ترجمه گوگل]مدیران برای تصمیم گیری از اعداد استفاده می کنند و بنابراین باید شمرده شوند
[ترجمه ترگمان]مدیران از اعداد برای تصمیم گیری و بنابراین نیاز به be استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حساب کردن (فعل)
account, score, calculate, count, compute, numerate, figure, sum, cipher

بشمار اوردن (فعل)
numerate, enumerate

خواندن یا شمردن (فعل)
numerate

قادر شمردن (فعل)
numerate

انگلیسی به انگلیسی

• able to comprehend and use numbers
count; reckon
someone who is numerate is able to do arithmetic.

پیشنهاد کاربران

همان طور که دوست عزیز آقای میرکریمی آورده اند numerate اصلا فعل ندارد، numerate صفت است!!
عجیب است که فرهنگ آبادیس در ابتدا جلوی آن کلی فعل ردیف کرده!
مثال از آکسفورد:
teachers should ensure that their pupils are literate and numerate
...
[مشاهده متن کامل]

معملمان باید اطمینان یابند که شاگردانشان سواد خواندن و نوشتن و سواد ریاضی ( محاسبه ) دارند
numerate: کسی که سواد محاسبه دارد

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : numeracy / numeral / numerology
✅️ صفت ( adjective ) : numerous / numerical / numerate / numerological
✅️ قید ( adverb ) : numerously / numerically
شمردن
کسی که در کار با اعداد و ارقام مهارت دارد.
نمره بندی ، عدد گذاری، شماره بندی ، شماره گذاری

بپرس