dyad

/ˈdaˌjæd//ˈdaɪæd/

معنی: جفت، اثنوی، شماره دو
معانی دیگر: (هر چیز دوتایی یا دوبخشی که به عنوان یک چیز واحد تلقی شود) جفت، زوج، دوتا، دوگانه، (شیمی - اتم یا عنصر یا بنیان) دو ارزشی، دو والانسی، دوظرفیتی، (ریاضی) دویی، اتم یا مولکول یا عنصری که از دوواحد تشکیل شده است

جمله های نمونه

1. The chalazal cell in dyad contains a lot of organelles, and the regular shapes of mitochondria and plastids were recovered, which was considered as a sign of the end of redifferentiation.
[ترجمه گوگل]سلول شالازال در دیاد حاوی اندامک های زیادی است و اشکال منظم میتوکندری ها و پلاستیدها بازیابی شده است که نشانه پایان تمایز مجدد تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]سلول chalazal در dyad، a زیادی دارد و شکل های منظم میتوکندری و plastids بازیابی شده است که به عنوان نشانه پایان of شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At tetrad stage, dyad, triad, tetrad with micronucleus and polyad appeared.
[ترجمه گوگل]در مرحله تتراد دیاد، سه گانه، تتراد با ریزهسته و پلیاد ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]در مرحله tetrad، dyad، triad با micronucleus و polyad ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Participants in each dyad viewed an emotion-arousing film and then engaged in a conversation to discuss topics related to the target film.
[ترجمه گوگل]شرکت‌کنندگان در هر دوتایی یک فیلم هیجان‌انگیز را مشاهده کردند و سپس برای بحث در مورد موضوعات مرتبط با فیلم مورد نظر به گفتگو پرداختند
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان در هر شرکت یک فیلم تولید احساسات را مشاهده کردند و سپس در یک مکالمه شرکت کردند تا درباره موضوعات مربوط به فیلم هدف بحث و گفتگو کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The paper demonstrates that folklore is the dyad consisting of characteristic elements of folklore (CEoF) and expression of folklore (EoF) by analyzing the creative principals of folklore.
[ترجمه گوگل]این مقاله نشان می‌دهد که فولکلور زوجی است متشکل از عناصر مشخصه فولکلور (CEoF) و بیان فولکلور (EoF) با تحلیل اصول خلاقانه فولکلور
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان می دهد که فولکلور، ترکیبی از عناصر مشخصه فولکلور (CEoF)و بیان فولکلور (eof)با تجزیه و تحلیل اصول خلاق فولکلور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is also shown that the dyad is just the outer product of two vectors, and the relationship between dyads and tensors can be accordingly set up.
[ترجمه گوگل]همچنین نشان داده شده است که دوتایی فقط حاصلضرب بیرونی دو بردار است و رابطه بین زوج ها و تانسورها می تواند بر این اساس تنظیم شود
[ترجمه ترگمان]همچنین نشان داده می شود که جفت تنها محصول خارجی دو بردار است، و رابطه بین dyads و tensors می تواند به همین ترتیب تنظیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The chalazal cell in the dyad contains many organelles, and mitochondria and plastids showing regular shapes, considered a sign of the end of redifferentiation.
[ترجمه گوگل]سلول شالازال در دوتایی حاوی اندامک‌های زیادی است و میتوکندری‌ها و پلاستیدهایی که شکل‌های منظمی دارند، نشانه‌ای از پایان تمایز مجدد محسوب می‌شوند
[ترجمه ترگمان]سلول chalazal در the، organelles زیادی دارد، و میتوکندری و plastids که اشکال منظم را نشان می دهند، نشانه پایان of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dyad distribution and number-average sequence length of these copolymers were quantitatively determined.
[ترجمه گوگل]توزیع دوتایی و طول توالی میانگین عددی این کوپلیمرها به صورت کمی تعیین شد
[ترجمه ترگمان]توزیع زوج و طول متوسط توالی این copolymers به لحاظ کمی تعیین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dyad etc. ), white Pai Gow, white mahjong.
[ترجمه گوگل]دیاد و غیره)، پی گو سفید، فال ماهجونگ سفید
[ترجمه ترگمان]و غیره سفید پای سفید، سفید پوست سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a result, dyad spores formed.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، هاگ های دوتایی تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، spores dyad تشکیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dyad and its uncertainties is what logic itself develops from the beginning, if one knows how to follow its trace.
[ترجمه گوگل]دیاد و عدم قطعیت های آن همان چیزی است که خود منطق از ابتدا توسعه می یابد، اگر کسی بداند چگونه ردپای آن را دنبال کند
[ترجمه ترگمان]The و uncertainties آن چیزی است که خود منطق از ابتدا رشد می کند، اگر کسی بداند چگونه از آن پیروی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Take the quiz if you suspect that one of your friendships is actually a naiad dyad.
[ترجمه گوگل]اگر مشکوک هستید که یکی از دوستی های شما در واقع یک زوج نایاد است، در مسابقه شرکت کنید
[ترجمه ترگمان]اگر مشکوک هستید که یکی از دوستی های شما در واقع یک dyad naiad است، این سوال را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What value – since this is what is at stake – can we suppose for the element of difference, in order that the result should be, quite clearly, the dyad?
[ترجمه گوگل]چه ارزشی – از آنجایی که این همان چیزی است که در خطر است – می توانیم برای عنصر تفاوت فرض کنیم تا نتیجه، کاملاً واضح باشد، زوج؟
[ترجمه ترگمان]کدام ارزش - از آنجایی که این چیزی است که در معرض خطر است - آیا ما می توانیم برای عنصر تفاوت فرض کنیم، به منظور اینکه نتیجه باید کاملا واضح باشد، این dyad؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With that definition it becomes clear that the real relationship is not devoid of influences from the past separate from the past of the therapeutic dyad itself.
[ترجمه گوگل]با این تعریف روشن می شود که رابطه واقعی خالی از تأثیرات گذشته جدا از گذشته خود زوج درمانی نیست
[ترجمه ترگمان]با این تعریف مشخص می شود که رابطه واقعی عاری از تاثیرات گذشته از خود the درمانی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The strain, geometric equation and principal strain of the elastic solid are all-sidedly studied by using the method of dyad analysis.
[ترجمه گوگل]کرنش، معادله هندسی و کرنش اصلی جامد الاستیک به صورت همه جانبه با استفاده از روش تحلیل دوتایی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]کرنش، معادله هندسی و کرنش اصلی جامد الاستیک با استفاده از روش تحلیل دوگانه بررسی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جفت (اسم)
match, couple, twin, afterbirth, pair, placenta, coupling, mate, team, double, cobber, peer, twain, cully, dyad, tandem, syzygy

اثنوی (اسم)
dyad

شماره دو (اسم)
dyad

تخصصی

[علوم دامی] دیاد ؛ دو کروماتید خواهری که به هم متصل شده(سیناپس شده اند) و تشکیل یک تتراد داده اند.
[ریاضیات] دویی، زوج، جفت، دوگان

انگلیسی به انگلیسی

• couple, pair

پیشنهاد کاربران

گروه دو عضوی
واژه نامه روانشناسی
دکتر براهنی و همکاران
dyad ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: دوتایه
تعریف: 1. یک جفت فامینک خواهری 2. آنچه پس از جدایی چهارتایه در نخستین تقسیم کاستمانی به دست می آید
زوج

بپرس