پیشنهاد‌های کوروش شفیعی (٤٦٣)

بازدید
١,٣٤٨
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

در یکی از معانی آن به جاهایی گفته می شود که شهرداری زباله ها را در آن تخلیه و دفع می کند. حال ممکن است این زباله ها را زیر خاک دفن کنند یا بسوزانند، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر انیمیشن پاندای کونگ فوکار را به خاطر داشته باشید، نوعی غذای گرد و سفیدرنگ در آن وجود داشت که پاندا به شدت عاشق آن بود و در دوبله به "کوفته برنجی" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دارو معادل درستی نیست. pills معمولاً به شکلی از دارو گفته می شود که جامد، کوچک و گرد است و به صورت قرص یا کپسول استفاده می شود و طرز مصرف آن با قورت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارو معادل درستی نیست. pills معمولاً به شکلی از دارو گفته می شود که جامد، کوچک و گرد است و به صورت قرص یا کپسول استفاده می شود و طرز مصرف آن با قورت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در جمله انگلیسی گفته: "with an endearing habit of. . . " ( سه نقطه در آخر عبارت است. ) که می توان آن را به صورت صفت "دوست داشتنی" ترجمه کرد: "با عاد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر به عنوان صفت انسان به کار برود، به معنای "اجتماعی" است. یعنی کسی که به معاشرت با دیگران علاقه دارد و از این کار لذت می برد. اگر مفید بود لطفاً ل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در کتابی که ترجمه می کنم give out برای بخاری برقی استفاده شده است. در این کاربرد به معنای خراب شدن و از کار افتادن است. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"شاکله" هم میتوان معنا کرد که در معانی آبادیس و کاربران موجود نبود. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در پاسخ خانم Mrjn، باید توجه داشت در مترادف های انگلیسی به انگلیسی این واژه آمده است: balcony, veranda; patio, portico بنابراین نمی توان قطعی اظهار د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوران رکود اقتصادی این دوره به دوران بحران اقتصادی بزرگ در ایالات متحده آمریکا در دهه ی 1930 اشاره دارد. در این دوران، بسیاری از افراد در فقر فرورفتن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اوضاع وخیم اوضاع بد شرایط وخیم و برابرهایی از این دست. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

'مهاجران غیرقانونی' به افرادی اشاره دارد که بدون اجازه یا مستندات قانونی به یک کشور مهاجرت کرده و در آنجا زندگی می کنند. این افراد از کشورهای دیگر آم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به نظر می رسد می توان این ترکیب را "بریز و بپاش" در فارسی تعبیر کرد. حالتی که در آن به واسطه ی ثروت و غنای زیاد، اصراف و تبذیر زیادی صورت می پذیرد. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دوستان، town به معنای شهر نیست، اگر town را شهر معنا کنید، آن وقت city را چه معنا می کنید؟ شاید به صورت کلی بتوان گفت همان دهستان یا با دیده ی اغماض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اگر در جمله انگلیسی بگوید: "it helped me process"، نمی توان از معانی رسمی آبادیس و یا معانی کاربران استفاده کرد. در این جا یعنی تحلیل و پردازش اطلاعا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

می توان گفت "آشپزخانه های خیریه". فقرا و بی خانمان ها برای دریافت غذا و نوشیدنی رایگان می روند به این مکان. معمولا در این مکان ها غذای گرم رایگان می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوستان، املای درست این واژه این است: business لطفاً به مدخل این واژه مراجعه کنید : ) اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اگر منظور از گرمابه، "حمام عمومی" است، به انگلیسی می شود: Public bathhouse Communal bathhouse این دو واژه از نظر استفاده فرقی با هم ندارند و به جای ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این واژه در فارسی از عربی گرفته شده است و معنایی عرفانی دارد. عرفان نیز از فرهنگ هندی به دیگر فرهنگ ها و سنن منتقل شده است. سخن جالب آن که این واژه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گاهی اوقات در فارسی به آن می گوییم "خوردن حرف. " برای مثال: she said something and then suddenly she trailed off. یعنی داشت صحبت می کرد و ناگهان حرف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

به مکانی در کلیسا که زن و مرد سوگند ازدواج را می خورند و با هم ازدواج می کنند نیز همین واژه اطلاق می شود. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این برابرها را هم بسته به محتوا می توان مورد استفاده قرار داد: تمسک، اعتصام، تشبث، توسل، دستاویزسازی، چنگ زدن، درآویختن، دستاویز قرار دادن، چسبیدن، ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

از اون جایی که معانی دوستان با هم متناقض است، معنای انگلیسی این واژه را می آورم: undrestanding of a situation or event after it has happened. unders ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در پاسخ به کاربر علیرضا رضایی، ولنتاین به انگلیسی یا والنتین به فرانسوی، اسم پسرانه است. به نظر از زبان لاتین آمده است. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مورد واژه های انگلیسی که خود آبادیس ارائه داده توضیحاتی ارائه می کنم. hawker: کسی که محصولاتش را در خیابان می فروشد، غالباً همراه با فریاد. huck ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای آن به درستی در فرهنگ های انگلیسی هم ذکر نشده. این عبارت یک اصطلاح انگلیسی است و به نظر در فارسی به معنای "کاچی به از هیچی" است. در صورتی که ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مورد تعاریف دو کاربر توضیحاتی عرض کنم. کاربر امیرغ نوشته اند "شانتاژچی، " در زبان فارسی پس وندها و پیش وندهای فارسی اشتباه است و نباید با کلمات غی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بستگی به متن دارد، در جاهایی که به صورت مجازی به کار رفته به معنای "تحت تأثیر" قرار گرفتن یا "متأثر" شدن است. و یا سایر کلمات و عبارات با همین معنا. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکرار شونده در ادبیات به اصطلاح "عنصر موتیف" گفته می شود. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شرّه کردن که کاربر سعید نوشته اند و یا بیرون ریختن که کاربر آتوسا نوشته اند درست نیست. طبق تعریف انگلیسی آن یعنی leak out slowly. منظور این است که آب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

حوزه استحفاظی منطقه یا ناحیه ای که تحت حفاظت اداره، سازمان یا فرد به خصوصی است. باقی معانی را دوستان نوشته اند. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به این مثال توجه کنید: He was fond of poking his head through John's doorway to ask for a paper. در این جا poke یعنی سر را وارد کردن. ترجمه: دوست د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیحات کاربر مهدی صباغ درست است. اما "یورش بردن" که نوشته اند درست نیست. یورش بردن برای حمله به کسی یا جایی توسط گروهی که غالباً مسلح هستند استفاده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نظر می رسد اگر به عنوان توصیف یک احساس در انسان به کار برده شود، به حالتی اطلاق می شود که فرد ظاهر خود را حفظ می کند، اما از درون در حال حرص خوردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه white noise به صداهای آرامش بخش مانند صدای باران، دریا، آتش، سکوت شب در فضای باز، و چنین چیزهایی اطلاق می شود. طی چند دهه ی اخیر که مردم کشورهای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پولنتا یک نوع پیش غذای ایتالیایی است که از آرد نخودچی و نخود تشکیل می شود. این پیش غذا سبک و گیاهی است و افراد دارای رژیم غذایی سالم بسیار طرفدار آن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در علم اقتصاد به productivity می گویند "بهره وری. " حال از آن جایی که productive صفت است، علی القاعده ترجمه آن می شود "بهره ور. " ( به عقیده بنده به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آقای مهرداد دادگو، معادل فارسی برای توضیحات شما سرافکندگی است. اما البته با شما موافقم، در یک سری از جملات و کاربردها معادل دقیقی برای این واژه وجود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دادخواست گروهی. در شرایطی استفاده می شود که گروهی از مردم به دلیل یک علت معین در شرایط مشابهی قرار گرفته باشند، برای مثال یک شرکت هدفونی عرضه می کند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نظر می رسد در برخی از موقعیت ها معنای صورتجلسه نیز می دهد. اگر مفید واقع شد لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به swing by مراجعه شود. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ماهیچه و عضله با هم از نظر معنایی تفاوتی ندارد. ماهیچه یک واژه فارسی است و عضله عربی است. در زبان فارسی در حال حاضر هر دو به یک اندازه بسامد کاربرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ماهیچه و عضله با هم از نظر معنایی تفاوتی ندارد. ماهیچه یک واژه فارسی است و عضله عربی است. در زبان فارسی در حال حاضر هر دو به یک اندازه بسامد کاربرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ماهیچه و عضله با هم از نظر معنایی تفاوتی ندارد. ماهیچه یک واژه فارسی است و عضله عربی است. در زبان فارسی در حال حاضر هر دو به یک اندازه بسامد کاربرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ماهیچه و عضله با هم از نظر معنایی تفاوتی ندارد. ماهیچه یک واژه فارسی است و عضله عربی است. در زبان فارسی در حال حاضر هر دو به یک اندازه بسامد کاربرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در فارسی معمولاً به آن "موجز" می گوییم. یعنی گفتن یا نوشتن کلمات بسیار زیاد در حجم و میزان بسیار کم. البته باقی برابرهایی که دوستان ارائه کردند، از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصل این واژه از فرانسوی گرفته شده است. واگن اصطلاحی بود که آمریکایی ها برای اشاره به اتاقک های قطار و مترو استفاده کردند. انگلیسی ها این واژه را قبو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

در فارسی برابر دقیق و درستی ندارد، به عقیده بنده هنگامی که به عنوان صفت انسان یا جانور استفاده می شود، می توان آن را "عجیب الخلقه" ترجمه کرد. بار مع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقرار کردن اعتراف کردن مقر اومدن لب وا کردن اطلاعات محرمانه ای را افشا کردن درز دادن اطلاعاتِ مگو و معادل هایی از این قبیل. اگر مفید بود لطفاً لایک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اگر بگوییم پلیس گوشی های ما را tracking می کند، یعنی ردیابی می کند، ردگیری می کند، شنود می کند. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احتمالاً واژه فارسی مناسب تر "شمشاد" است. اگر shrubbery را در تصاویر گوگل جستجو کنید بهتر متوجه این موضوع می شوید. شمشاد به بوته های کوچک و سرسبز ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

رقابتی ترجمه درست و مناسبی نیست، زیرا آشکارا ترجمه تحت اللفظی ضعیفی از معادل انگلیسی آن است و در فارسی سبقه استعمالی ندارد. او آدم رقابتی ای است، تی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش تهرانی به آبی که از دهان آویزان است، مخصوصا برای آب دهان کودکان، "لیش" می گوییم. از آن جایی که آویزان بودن آب دهان یکی از معانی این واژه است ...

پیشنهاد
١

جشن براندازی برده داری در تاریخ نوزده ژوئن 1865 سربازان خبر آوردند که در گالوستون، تگزاس، نیز برده داری برانداخته شد. این شهر از این ایالت آخرین جای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راش مور کوهی در داکوتای جنوبی ایالات متحده است که چهره های تئودور روزولت، لینکلن، واشینگتن و جفرسون روی آن تراشیده شده است. اگر سرچ کنید در بخش تصاو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به پایین خم کردن به پایین متمایل کردن به پایین آوردن به پایین چرخاندن به پایین کج کردن به پایین حرکت کردن/دادن به پایین مایل کردن به پایین گرداندن و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

"محکوم به فنا" هم برابر خوبی است. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر به عنوان صفت برای جنس به کار برود، به نظر به معنای "لاستیکی" است. به جنس کش پول، لاستیک ماشین و دوچرخه، واشر، کف دستکش های ورزشی و کاری، و غیره ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

گاهی اوقات به معنای ترکیبی و به قول انگلیسی ها میکس شده است. یعنی از اختلاط و آمیختگی دو یا چند چیز به وجود آمده باشد. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

برای خودم جالب بود، گفتم با شما هم به اشتراک بگذارم. در برخی متن ها به معنای "جالب" و "جذاب" و "گیرا" و به نوعی صفت نشان دهنده ی جذابیت و خاص بودن اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

"bullpen" بیشتر به معنای فضای کاری باز یا محل کار گروهی است که معمولا در دفاتر بزرگ ادارات آمریکایی وجود دارد. این فضا شبیه به فضای بازی است که در آن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تادا! عبارتی است که انگلیسی زبانان وقتی فردی را غافلگیر و سورپرایز می کنند، به زبان می آورند. مثلا یک هدیه یا کادویی غافلگیرانه و بی خبر به شخصی می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به bum out رجوع شود! اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نظر نمی رسد معنای این واژه ناشر و نویسنده و حقوقدان باشد. بلکه بیشتر به معنای مسئولان بخش 'روابط عمومی' است. این افراد عموماً کارشان انجام تبلیغ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نظر نمی رسد معنای این واژه ناشر و نویسنده و حقوقدان باشد. بلکه بیشتر به معنای مسئولان بخش 'روابط عمومی' است. این افراد عموماً کارشان انجام تبلیغ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤١

گاهی اوقات به معنای معذب شدن نیز هست. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

رو راست، سر راست، رک و پوست کنده، رک و راست. بیان چیزی به صورت مستقیم و عاری از هرگونه پوشش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در فارسی با تلفظ norm هم استفاده می شود که احتمالاً از فرانسوی یا انگلیسی گرفته شده است، معنای آن به صورت کلی همان نرمال ( normal ) یا عادی و معمولی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کاربر محترم آریا پرتو، نامیرا به انگلیسی می شود: immortal, deathless, eternal, everlasting, imperishable, undying و غیره، واژه ی creative با معنای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه گذشته ی knock off است، لطفاً به knock off رجوع کنید. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

مضمر، پنهان، پوشیده، مستتر، نهان، ضمنی، تعبیه شده ( تعبیه به معنای این که چیزی درون چیز دیگر نهانیده شده ) و دیگر معانی از این دست که بستگی به محتوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

فروشگاه ها از چندین و چند راهرو تشکیل می شوند و هر راهرو متشکل از قفسه ها است. به قفسه هایی که مواد خوراکی یا لوازم و ابزار گوناگون در آن گذاشته می ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ایرانی ها در برهه ای به آن سورپریز می گفتند که برگرفته از تلفظ فرانسوی واژه بود، و چند وقتی است به آن سورپرایز می گویند که برگرفته از تلفظ انگلیسی آن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنی چکمه نیز هست. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

گاهی اوقات معنای آن با simply برابری می کند. یعنی به طور ساده، به سادگی، به آسانی و از این دست کلمات. بستگی به متن و محتوا دارد. اگر مفید بود لطفا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

اگر دارید راه می روید و پای تان به چیزی trip over کند، یعنی به آن گیر می کند و احتمالاً می افتید زمین یا مثلاً باعث می شود ناگهان سکندری بخورید و تعا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در حقوق به آن می گوییم اوردالی یا آزمون الهی، به این معنا که در برهه ای از تاریخ برای اثبات بی گناهی، افراد را در شرایطی قرار می دادند که اگر در آن ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در علم حقوق به معنای حکم است. برای مثال: award of damages حکم به جبران خسارت اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

unusual غیرعادی

پیشنهاد
٠

به انگلیسی: Ministry of Health and Medical Education

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

pre‧nup‧tial a‧gree‧ment /priːˌnʌpʃəl əˈɡriːmənt/ ( also pre - nup /ˈpriːnʌp/ informal ) noun [countable] a legal document that is written before a m ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تولد دشوار به مشکلات و مسائلی اشاره دارد که ممکن است در طول فرآیند زایمان اتفاق بیفتند و بر سلامت نوزاد تاثیر بگذارد. این مشکلات شامل کمبود اکسیژن م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

معنای کاربر آرتین اشتباه است. زیرا معنای نوفه، شور و غوغا و بانگ و فریاد است که بسیار بلندتر و فراتر از نویز است. واژه ی فارسی "هرزآوا" بسیار مناسب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

"مسدود کردن" "جلوگیری کردن" "نادیده گرفتن" اگر مفید بود لطفاٌ لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته پزشکی است. اختلال، ناهنجاری، وضع غیرعادی، خاصیت غیرطبیعی ‎ - 1 حالت غیرعادی داشتن ‎ - 2 ناهنجاری، ناهنجاری 1 - حال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در فارسی گفتاری بیشتر به آن "متلک" گفته می شود. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

در جواب کاربر کامرانی باید عرض کنم "مؤثر" درست نیست، زیرا اسم فاعل است و جایگاه دستوری این واژه به انگلیسی اسم مفعول است. هم چنین در جواب کاربر مریم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"NVLD" به معنی "اختلال غیرچشمی در یادگیری" است. این اختلال شامل مشکلات در درک مفهوم فضایی، توانایی های اجتماعی، حل مسائل و توانایی های ریاضی است. کسا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوستان، توجه داشته باشید به جای بچه بازی، این واژه اگر در جایگاه فعل به کار بره به معنای "شکست" بوده و گذشته فعل brake است، یعنی شکستن. مثلاً: he b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در فارسی برای این واژه از هم ارز "پیوست" استفاده می شود. یعنی چیزی که اضافه و الحاق شده است. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دوستان توجه داشته باشید ضمیمه و پیوست هردو معنی یک سانی دارند، اما ضمیمه عربی است و پیوست فارسی. از نظر بسامد استفاده هم فرقی نمی کنند و هردو به یک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

با عرض جسارت معنای خانم ستاره عالمی با این همه لایک اشتباه است. دام به حیوانات چهارپای اهلی گفته می شود که توسط انسان پرورش داده می شود و برای کارها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فکر می کنم در اصطلاح به آن "حاشیه سود" هم گفته می شود. اگر مفید بود، لطفاً لایک بفرمایید. ممنونم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اگر حالت استعاری داشته باشد، در جایگاه اسم و صفت، ممکن است �اساسی� معنا بدهد. مثلاً: باور اساسی، حرکت اساسی، تغییرات اساسی و غیره. اگر مفید بود لط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در فارسی وقتی این کلمه به عنوان صفت یک انسان به کار گرفته می شود، از واژه ی �آویزان� استفاده می کنیم. مثلاً فلانی آویزان من شده است. او آویزان مثلاً ...

پیشنهاد
٠

اتاق حل اختلاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در متن من به نظر سرسخت کردن یا سرسخت بار آوردن است. یعنی فردی را طوری سفت و محکم و با صلابت بار بیاوریم که در زندگی به قول معروف بادی نباشد که با ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

احقاق بالفعل شدن محقق شدن جامه عمل پوشانیدن به فعلیت نشستن به کردار برآمدن عملی شدن/کردن رخ دادن واقعی شدن/کردن و دیگر معانی از این دست اگر مفید بود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

احقاق بالفعل شدن محقق شدن جامه عمل پوشانیدن به فعلیت نشستن به کردار برآمدن عملی شدن/کردن رخ دادن واقعی شدن/کردن و دیگر معانی از این دست اگر مفید بود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

گاهی اوقات ممکن است به معنای "حواس تون باشه" یا " توجه داشته باشین" یا "مواظب/مراقب باشین که" باشه. کاملاً بستگی به معنای جمله در فارسی داره : ) ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

حمله هجوم تهاجم یورش ( کلمه مغولی ) تاختن تاخت و تاز ( تاختن و تازیدن ) شبیخون ( شاید بتوان این را هم معنی کرد ) تجاوز یا تعارض ( بسته به محتوای ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با آقای مجتبی محمدپور موافقم. متأسفانه تمام کاربردهای share در فارسی وجود نداره. البته Share with your friends رو دلیلی نداره لزوماً تحت اللفظی ترجم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

در متن من هیچ کدام از این معانی نبود. از چت جی پی تی خواستم معنایش را در بافت کلام برایم توضیح بدهد، به انگلیسی توضیح داد معنایش ثبات احساسی و روان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فضاسازی!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

- شنیدین می گن مثلا من فلان کارو نکردم، چه برسه به این که حالا بخوام این کارو انجام بدم. . . اینو چجوری به انگلیسی بگم؟ کاری نداره، باید از اصطلاح " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

- شنیدین می گن مثلا من فلان کارو نکردم، چه برسه به این که حالا بخوام این کارو انجام بدم. . . اینو چجوری به انگلیسی بگم؟ کاری نداره، باید از اصطلاح " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناامیدی : )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اگر به عنوان صفت یک فرد به کار رود، در فارسی معمولاً می گوییم "بافکر. " مثلاً فلانی آدم بافکریه، یعنی ملاحظه می کنه، حواسش به آینده هست، به احساسات آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دوستان توجه داشته باشید املای این کلمه شامل 4 حرف s در زبان انگلیسی است. بنابراین این صفحه فعلی که مشاهده می کنید شامل غلط املایی است. درست آن asse ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

برای دوستانی که دنبال ترجمه دقیق این کلمه به فارسی هستن، باید خدمت تون عرض کنم جناب آقای داریوش آشوری که مترجم سرشناسی هستن و اگر نمی شناسیدشون، پیشن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ممکن است "هویت یابی" نیز بتوان ترجمه ش کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

گاهی به معنای زور و اجبار است. I go to work, even it's not a deal یعنی می رم سرکار، با وجود این که مجبور نیستم. با وجود این که کسی زورم نکرده. با وج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

توجه کنین در فارسی گاهی به معنای amazing, wonderful, phenomenal, stupendous است. his solution was crazy. راهکارش عجیب بود. راهکارش شگفت انگیز بود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

گاهی به معنای بی محلی و بی اعتنایی و رو برگردانیدن است. بستگی به کاربرد آن در متن دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به فارسی: پیامد!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در فارسی به معنای پربرکت هم استفاده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

برای کتاب اگر استفاده شود به نظر می آید به معنای تورق کردن است. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی معنایش در فارسی هول دادن است. توجه کنید، هول درست است. هل در فارسی معانی دیگری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در فارسی چیزی که من از کودکی به خاطر دارم، می گویند "آدم آهنی. " امید است مفید واقع شود. لایک فراموش نشود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در درجه بندی نظامی فارسی: ژنرال، امیر، سرتیپ، تیمسار این درجه ها همگی یکی هستند. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنای کاربر تیدا اشتباه است. قلمبه سلمبه به معنای حرف های بزرگ بزرگ است، که احتمالاً به دهان گوینده آن نمی نشیند و بزرگ تر از حد و اندازه ی اوست. اما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برند را برند می نویسید؟ حال تان خوش نیست؟ یعنی کسی که دنبال معنای این واژه است، و توانسته آن را به انگلیسی بنویسد، تلفظ آن را نمی فهمد؟ اگر معنا یا ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نظر رسیدن به نظر آمدن به چشم آمدن گاهی اوقات بر حسب محتوا: به گوش خوردن. فکر کردن. به ذهن آمدن. به ذهن خطور کردن. به فکر رسیدن. به چشم طور خاصی آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهامت هم می توان معنا کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

عزیزان حومه شهر که معنی این کلمه است با چیزی که در ایران می بینید متفاوته ها! در تهران مثلاً حومه شامل شهرهایی می شود که در استان تهران هستند، اما در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در متن من به نظر به معنای "سفال" و چیزهای "سفالی" است. امیدوارم برای شما هم مفید بوده باشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

pressing question: سوال اساسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خیلی اوقات بیلدینگ به معنای "سازه" است. سازه یعنی ساختمان و بنا. اگر مفید بود لطفاً لایک کنید. ممنونم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برخی اوقات به معنای تقریباً هم به کار می رود. بستگی به متن مبدأ دارد. اگر مفید بود لطفاً لایک بنمایید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To "go on a tear" typically refers to someone engaging in a period of intense activity or behavior, often characterized by a sense of frenzy or high ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نطق آتشین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

با توجه به واژه ی انگلیسی فاکینگ، احتمالاً واژه ی "ول گردی" معادل دقیق تری در فارسی است. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنایی که کاربر پدرام نوشته درست است و برگرفته از اصطلاحات تخصصی رشته حقوق است. به معنای قسم و سوگند خوردن در دادگاه و گواهی و شهادت دادن کتبی است. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنای بیتا قوچانی بسیار درست است. گوشه ی رینگ گیر انداختن یا گوشه ی رینگ گیر افتادن!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حدس می زنم از ریشه زبان آرامی باشد. به عربی می شود اسمع اسرائیل، یعنی ای اسرائیل بشنو. یکی از سرودهای سنتی مذهبی یهودی است. اگر مفید بود لطفاً لایک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسوه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

با تعاریفی که کاربران بالا انجام دادند، معادل بیمبو در فارسی "داف" است. زن جذاب، پر آرایش، بلوند و خنگ را در فارسی داف می نامند. اگر مفید واقع شد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به معنای کز کردن هم هست. اگر مفید بود لطفاً لایک کنید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر فارسی جلسه و کنفرانس، واژه ی نشست است. در فارسی روزمره هم بسیار پربسامد است. لطفاً از همین واژه استفاده کنید تا فارسی هم بیشتر پاس داشته شود. م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به معنی فرو کردن نیز قابل استفاده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرشته ی هبوط کرده فرشته ی هبوطی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به طرز عجیبی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( حرف ) شعاری. حرفی که شعاری باشد یعنی صرفاً زده می شود، اما پشت آن هیچ معنا و مفهوم و غرض واقعی نهفته نشده است. با همین یک واژه تقریباً تمام معانی ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خفت گیر یا زورگیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در ادبیات فارسی به این زمره افراد صوفی یا عارف گفته می شود. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

آتشی که در پیت یا حلبی درست می کنند. شاید دیده باشید ماشینی هایی که میوه و جگر و بلال و غیره در شب های زمستان می فروشند، آتشی در ظرفی حلبی یا استمبول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاربر حامد جباری، معنای انگلیسی شما درست است، اما تصویر شما با توضیحات شما مطابقت نمی کند. برای تصویر شما کلمه دیگری صدق می کند که در حال حاضر خاطرم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

موقر. با وقار. اگر مفید بود لطفاً لایک کنید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

منطقه ای خلیجی است که در سان فرانسیسکو وجود دارد. بهتر است آن را در گوگل مپ جستجو کنید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

"lead vox" refers to the lead vocalist of the band or musical group being discussed. It is an abbreviation of "lead vocals, " which denotes the prima ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوستان توجه کنید درامز اصولاً فقط طبل نیست که رویش پوست یا پلاستیک کشیده باشند و بر آن بکوبند. تصویر ساز درامز را یکی از کاربران بالاتر آپلود کرده، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کاربر جعفرامیدی، تروند یعنی میوه تازه رسیده، نوبر معنی شما اشتباه است!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دپرس کننده یعنی افسرده کننده. این حالت را داشته باشید احتمالا چند برابر مردم عادی بیشتر به خودکشی فکر می کنید. نتیجتاً معانی کاربران بالاتر چندان صحی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

هم چنین در ادامه نظر بالاتر اضافه کنم ممکن است به معنا مشخصه و خصیصه و ویژگی بارز، در برخی از متن ها ترجمه شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از واژه ی آرم نیز برخی از مردم استفاده می کنند. هرچند فارسی نیست، اما گفتم شاید به کار شما دوستان بیاید. مانند آرم تجاری، آرم بازرگانی، آرم تجارتی و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

جوک یا جک که کاربران بالا نوشتند، هیچ کدام فارسی نیست و در هیچ فرهنگ واژگان فارسی ای نیز وجود ندارد. جوک خودمونی اساساً اشتباه است. بنابراین از به کا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

The term "up - and - comer" typically refers to a person, particularly in the context of their career or a specific field, who shows great potential ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بسیار ساکت و آرام اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عصبانی کردن یا شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای کاربر شبنم نجفی اصلی پاشاکی اشتباه است. زیرا معنای نوفه، شور و غوغا و بانگ و فریاد است که بسیار بلندتر و فراتر از نویز است. معنای اول کاربر ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به لاتین یعنی قرمز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

محضِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اگر برای دادگاه این دنیایی یا آن دنیایی استفاده شود، یا مفاهیمی چون عدالت و انصاف در متن مطرح باشد، به معنای حساب رسی است. اگر مفید بود لطفاً لایک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنی باحال بودن و باحالی هم استفاده می شود. در ضمن معنای کاربر آرام درست نیست. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خانم فاطمه، شخص ثالث در زبان تخصصی حقوق می شود third party و اصلاً stranger معنای شما را نمی دهد، لطفاً اطلاعات نادرست منتشر نکنید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حالت گرم و صمیمی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

غلت زدن یا غلت خوردن. مختصر و مفید عرض کردم. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

سنگ ریزه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

خانم بهاره راد، معنای شما را خود آبادیس پیش پیش در معانی خود ذکر کرده بود. نیازی به کپی پیست مطالب تکرار ی نیست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

He dumped the dog on the front desk. او سگ را روی میز پذیرش گذاشت. اگر مفید بود لطفاً لایک کنید. ممنونم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نژادی از سگ هاست. آن را مستقلاً در گوگل سرچ کنید و تصاویر این نژاد از سگ ها را مشاهده کنید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در حقوق: ثمن، عوضین، بدل، توجه در کتاب law texts آمده است. اگر مفید بود لطفاً لایک کنید. ممنونم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به executor رجوع کنید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

intermediate assignment بر اساس تعریف یکی از اساتید حقوق دانشگاه ییل.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

در کتاب law texts هم همین سه معنا آمده: مدعی، شاکی، خواهان اگر مفید بود لطفا لایک بفرمایید. متشکرم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

مانع طرح دعوی، منع انکار بعد از اقرار، استاپل بر اساس کتاب law texts اگر مفید بود لطفا لایک کنید. ممنونم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

sludge fruits: به معنای میوه های مانده و خراب و گندیده و فاسد شده است. اگر مفید بود لطفاً لایکی بفرمایید. ممنونم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

or bou�jee relating to or characteristic of a person who indulges in some of the luxuries and comforts of a fancy lifestyle: He spends too much on bo ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

to ( cause something or someone to ) move or change from one position or direction to another, especially slightly: She shifted ( her weight ) uneasi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر به عنوان صفت برای انسان به کار رود به معنای "نی قلیانی" است. یعنی آدم پوست و استخوانی و بسیار لاغرمردنی. اگر مفید بود ممنون می شوم لایک کنید : ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ممکن است در متنی به معنای چیزهای بدیهی و ابتدایی هم معنا شود. یعنی یک جورهایی مترادف همان پیش پا افتاده که کاربران بالاتر ارائه کردند. اگر مفید بود ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناخواسته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در فارسی می گوییم رو برگرداندن، رو آن طرف کردن. سر برگرداندن. بی محلی یا بی اعتنایی کردن. در فارسی از "چشم" برای برابر آن استفاده نمی کنیم. اگر مف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

واژه chika در واقع از chic، که بوده chicken؛ گرفته شده است. نوعی واژه خیابانی و تقریباً زننده ست که برای اطلاق به زنان سکسی و جذاب استفاده می شود. با ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به بار آوردن بار آوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

📚|• �چقدر چک می کنید؟!� 📚|• از کتاب �واژه ها می رمند� به قلم مسعود هوشیار زبان انگلیسی در دنیای امروز ما زبان علم است. این زبان بیشترین واژه ها را ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

📚|• �چقدر چک می کنید؟!� 📚|• از کتاب �واژه ها می رمند� به قلم مسعود هوشیار زبان انگلیسی در دنیای امروز ما زبان علم است. این زبان بیشترین واژه ها را ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش گذراندن و حال کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تکان خوردن جنب یا جم خوردن لرزیدن جنبیدن ول خوردن تکانش جنبش جابه جایی ریز و کوچک اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

برای میزان و درصد که پایین می رود: افت کردن کاهش پیدا کردن اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

chiefly US slang : an obnoxious, offensive, or disgusting person.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ترجمه کاربر بالا ( Masoud ) اشتباه است. ایشان حتما می خواسته اند واژه ی widely را ترجمه کنند که با واژه فعلی یعنی wildly کاملا بی ربط است. اگر مفید ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

با وجود دقیقا نظر قبلی، در متن ترجمه فعلی من به این صورت آمده: she knocked over several glasses of wine. و به نظر یعنی: او چندین لیوان شراب را سر کش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در یک کاربرد به این صورت استفاده می شود: I don't know what's your deal نمی دانم برنامه ات چیست. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Interjection doy Disdainful indication that something is obvious; see duh. Wow, he looks pretty angry. - Doy! Synonyms: obviously!, duh, ( Austral ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

گویا اگر بگوییم he grades the papers، در این کاربرد به معنای تصحیح اوراق امتحانی است. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

جار و جنجال قیل و قال سروصدا پرسروصدا تو کرنا کردن تو گوش خلق الله فرو کردن پرهیاهو با زرق و برق و دیگر معانی از این دست. اگر مفید بود لطفا لایک کن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Capital: سرمایه Capitalism: سرمایه داری اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رضایت بخش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دقت به کار ببندید عزیزان که مراقبه و محاسبه و مکاشفه و ریاضه و این الفاظ از اصطلاحات عرفانی هستند و معانی روحانی و عالم والا به خود می گیرند، اما مدی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سرسخت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

می خواستم برای اسلاید پاورپوینت یک ترجمه فارسی بنویسم و متوجه شدم که هیچ برابری وجود نداره : ( فعلا واژه ی نما را استفاده می کنم، به امید اینکه یک ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

برای آرایش makeup اگر استفاده شود، حالتی است که مواد آرایشی در هم مالیده شده و در چهره پخش شده اند. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازیادآوری به واژگان فارسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر این دو واژه را سرچ کنید متوجه می شوید به معنای آکواریوم ماهی است. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در ارتش و نیروهای نظامی به واحد تدارکات می گویند آماد. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

The elevator rides up. آسانسور بالا می رود. برای بالا رفتن آسانسور هم کاربرد دارد. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در فارسی معمولا از لفظ باریستا استفاده می کنیم، هرچند ریشه آن فارسی نیست. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در متن من برای وزن به کار رفته و به نظر می رسد به معنای سنگین است. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Offline dictionary of English: ( transitive ) to be much taller or higher than something; to loom over اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

اشراف یافتن مشرف بودن سلطه و برتری و چیرگی یافتن مستولی شدن نفوذ یافتن مسلط شدن یا تسلط پیدا کردن یا تسلیط و دیگر معانی مشابه از این دست… اگر مفید ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

درهای تاشو مانند درهای اتوبوس و مترو. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گذر زمان گذشت زمان ( اثر ) مرور زمان اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در متن من car به معنای واگن قطار و مترو آمده است. گفتم شاید در آینده به درد کسی بخورد. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در متن من به معنای یک دلاری آمده است. I ran out of singles. یعنی تا وقتی حتی یک یک دلاری هم برایم باقی نماند. یا تا وقتی کفگیرم به ته دیگ خورد. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در متن من به معنای یک دلاری آمده است. I ran out of singles. یعنی تا وقتی حتی یک یک دلاری هم برایم باقی نماند. یا تا وقتی کفگیرم به ته دیگ خورد. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گدایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاهی رقصنده نیز می نویسند. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

مواجه شدن و درگیر شدن هم ممکن است معنا دهد. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

جهر در اصول فقه یعنی خواندن حمد و سوره با صدای بلند اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

مترجم محترمی در ترجمه ی رمانی به ترکیب thick hair که رسیده آن را �موی کُلفت� ترجمه کرده است! اگر از عقل سلیم ( common sense ) کمک بگیریم، متوجه می شو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

مترجم محترمی در ترجمه ی رمانی به ترکیب thick hair که رسیده آن را �موی کُلفت� ترجمه کرده است! اگر از عقل سلیم ( common sense ) کمک بگیریم، متوجه می شو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

املای درست این واژه self conscious با حرف s می باشد. به آن مدخل رجوع کنید. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای قطار و مترو: تغییر خط دادن/تعویض خط اگر مفید بود لطفا لایک کنید 💙🙏🏼

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

تظاهر و وانمود هر دو به یک معنا هستند. اما تظاهر عربی و وانمود فارسی ست. پس در ترجمه خود وانمود را به کار ببندید که بهتر است. 💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مختصر!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

اگر نخواهیم �کنترل� را در متنمان به کار ببریم، چه برابری داریم که به جای این وام واژه بگذاریم؟ بیایید و در این بارش فکری همراه شوید. بسته به بافت، ای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

اگر نخواهیم �کنترل� را در متنمان به کار ببریم، چه برابری داریم که به جای این وام واژه بگذاریم؟ بیایید و در این بارش فکری همراه شوید. بسته به بافت، ای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به معنای قدم گذاشتن روی چیزی، یا پا گذاشتن بر چیزی نیز معنی می دهد. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در ترجمه من به معنای کوبیدن و محکم ضربه زدن است. Screw its head. یعنی بکوب توی سرش. در متن یک وسیله را می خواهند در مخ یک حیوان نیمه جان بکوبند و ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه ننو را کسی پیشنهاد نکرده، اما می تواند برابر مناسبی باشد. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 💙🙏🏼

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

از لحاظ روانشناسی به معنی خود آگاه اما این صفت به کسی اطلاق میشه که در موقعیتی که قرار داره احساس خجالت و عدم راحتی نسبت به ظاهر یا اندام خود، یا این ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

معانی ای که نوشتند خیلی معنای کرینج را منتقل نمی کند و برخی از معانی هم که کاملا اشتباه و نامربوط هستند. باید گفت معذب کردن یا شدن. یعنی از فرط شر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به نظر معنای آن "ضدحال" که در گفتار خیابانی رواج دارد می باشد! اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جست و خیز کردن جنبیدن به حرکت در آمدن تکان تکان خوردن فرض کنید فکر می کردید موجودی که کنار شماست مرده است، اما ناگهان شروع به تکان خوردن می کند، در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آقای عجمنده، منمنیدن؟ واقعا؟ شوخی می کنید؟ :||

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

an ambitious person who eagerly goes after what is desired. مدنظر داشته باشید به نظر می رسد یکی از پست ها و نقش های بیس بال نیز باشد. در اینترنت چی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه تصادفی ارائه شده. درست است که واژه شانس فرانسوی است. اما می توان شانسی یا شانسکی را هم ترجمه کرد. الله بختکی هم یکی از دیگر واژه هاست. اگر م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوستان جشن و مهمانی را نوشته اند، مترادف دیگر یعنی - بزم - را هم بنده اضافه کنم. در حقوق هم معنای - شخص - می دهد. شخص حقیقی یا حقوقی برای مثال. ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نظرم حالتی که فرد هم ناراحت باشد، هم آزرده، هم ناامید؛ می توان آن را ←دل زده→ ترجمه کرد. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 💙🙏🏼

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تازه ترین نوترین جدیدترین به روزترین حتی گاهی اوقات آخرین! اگر مفید بود لطفا لایک کنید 💙🙏🏼

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به کاغذ رنگی می گن متاسفانه هرچقدر می زنم، تصویر آپلود نمی شود. لطفاً سرچ کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

نام شرکتی آمریکایی به مرکزیت سان فراسیسکو است که از کسب و کارهای محلی حمایت می کند و نقد و نظرات مردم درباره آن مشاغل را جمع آوری می کند. پیشنهاد می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به وضوح به شفافی آشکارا هویدا پیدا بدیهی به عریانی و معانی از این دست نیز می تواند برابرهای خوبی باشد. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

با توجه به معانی دوستان، میتوان پس زدن را هم به عنوان معادل کنار زدن و پشت سر گذاشتن در نظر گرفت. در ترجمه من این برابر کارآمد بود. اگر مفید بود لط ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

'Get loose' is a slang way of saying 'have fun'. This comes from the other slang which people say 'loosen up. ' When someone is irritated or not enjo ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به آرامی با ملایمت با نرمی با ملاطفت با عطوفت به آهستگی به نرمی و تمام برابر های مشابه و نزدیک اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در ترجمه من دست و پا تکان دادن معنی می دهد. شاید برای شما هم مفید باشد 💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تعجب کردم کسی نگفته، اما راست و ریس کردن هم ترجمه خوبیه. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

برخلاف نظر فرهنگ آبادیس، به معنای کلبه و آلونک نیست. از نظر ظاهری شبیه کپر است. در درجات بعد می توان زاغه یا کومه نیز ترجمه کرد. اما بر اساس تصاویر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

فرآورده فارسی است و محصول عربی. تفاوت معنایی ندارند. لطف همت بگمارید و در ترجمه فرآورده بنویسید. برای پاسداری از زبان فارسی. اگر مفید بود لطفا ل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Man looking for a woman = ) 💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تارمک آسفالت نیست عزیزان. نمی دونم چرا همه آسفالت ترجمه کرده اند. آسفالت میشه asphalt. با تارمک هم متفاوته. در گوگل سرچ کنید، با تصویر تفاوت این دو ر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

لایه روبی هم می توان ترجمه کرد 💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Opposite of smartphone گوشی های قبل از اولین نسخه اپل در سال ۲۰۰۷ که بسیار ساده بودند و امکانات و ویژگی های بخصوصی نداشتند ( البته این به این معنا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

آقای احمد رجبی، اولا مشیت الهی! دوما معنی اشتباه است. اطلاعات غلط منتشر نکنید

پیشنهاد
٨

برابر ضرب المثل فارسی: سیلی نقد به از حلوای نسیه اگر مفید بود لطفا لایک کنید 💙🙏🏼

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

با ترکیبی مواجهم: an extremely steep incline به نظرم باید یک سراشیبی بسیار خیس و لغزنده یا چنین چیزی ترجمه کنم. زیرا هم steep و هم incline هر دو معن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در متن ترجمه ی من، به نظر می رسد به معنای پریدن و پرش و جهیدن و جهش باشد. امیدوارم این معانی به کار آید. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

در حین ترجمه دو برابر کلنجار رفتن و سرشاخ شدن هم معادل معانی درگیر شدن و گلاویز شدن به ذهنم رسید که در آبادیس ذکر نشده بود. اگر برابرهای بیشتری پیدا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

در ترجمه ام صرفا �موجود� ترجمه کردم. به معنای جانور و حیوان بدون ترکیب های اضافی و وصفی دوستان بالاتر. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

حالتی که فرد شق و رق می ایستد. سر را مستقیم یا بالا نگه می دارد. سینه را جلو می دهد و قصد تحت تأثیر قرار دادن مخاطبین و ناظرین خود را دارد. در فارسی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نظر می آید رتلر یعنی آن زنگ انتهای دم مارهای زنگی که صدای جغجغه یا جرق جرق می دهد. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

تعجب می کنم چرا این همه آدم باید یک سری معانی تکراری را باز هم بنویسند. بعد از مطالعه این همه معنی و نظر، رفتم و فرهنگ کمبریج را باز کردم تا به نتیجه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به معنای غیرممکن و نشدنی و امکان ناپذیر و دسترس ناپذیر و چنین چیزهایی. برای مشاهده مترادف های بهتر و دقیق تر پیشنهاد می کنم واژه impossible را در آ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنایی که بنده در ترجمه با آن مواجه شدم، چیزی به مثابه تشت و لگن است ( basin of water ) . از آنجایی که این دو معنا از قبل ارائه شده و شاید خیلی مناسب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

در کتابی که ترجمه می کردم به معنای lanyard یا در واقع افسار استفاده شده بود. درست مانند افسار اسب. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گوگل ترنسلیت غیرممکن را ارائه کرده است که به نظرم معادل خوبی است. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تاریخ دادگاه بعدی یک اصطلاح حقوقی است اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوستان توجه بفرمایید بسامد کاربرد step towards به مراتب بیشتر از step toward است! اگر مفید بود لطفا لایک کنید 💙

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیش پیشیدن یعنی گربه را صدا زدن؟ جناب عجمنده، در تعجبم حساب شما چرا تاکنون بسته نشده! به هرچیزی یک "ـیدن" اضافه می کنید و برابر فارسی مثلا ارائه می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گویا انگلیسی آن می شود high tide نه آن چیزی که دوستان از معنای خود فرهنگ لغت در بخش کاربران کپی پیست کرده اند متشکرم 🙏🏻❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Wax and wane: ماه بدر و ماه هلال! Wax ماه بدر Wane ماه هلال لطفا اگر مفید بود لایک کنید ❤️🙏🏻

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Wax and wane: ماه بدر و ماه هلال! Wax ماه بدر Wane ماه هلال لطفا اگر مفید بود لایک کنید ❤️🙏🏻

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

چپ کردن و یا واژگون شدن مثلا a lorry jackknifed infront of him یعنی یک کامیون جلوی او چپ کرد. اگر مفید بود لطفا لایک کنید ❤️🙏🏻

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Lorry: کامیون به انگلیسی بریتانیایی Truck: کامیون به انگلیسی آمریکایی اگر مفید بود لطفا لایک کنید ❤️🙏🏻

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حقوق محیط زیست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

یورغه آروم آروم قدم زدن اسب میشه مخالفش میشه یورتمه که در واقع میشه چهار نعل دویدن اسب. طبق اطلاعات فعلی من در مورد اسب سواری، یورغه آروم ترین نوع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به نقل از فرهنگ معاصر: ( به عنوان اسم ) : خوک پرواری آدم شکمباره، حریص، پست ( به عنوان فعل ) : [حریصانه] تصرف کردن، به خود اختصاص دادن، صاحب شدن ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

می تواند به معنای - علمی - نیز ترجمه شود. ممنون از توجه نظرتان❤️🙏🏻

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قصیده مدح و ستایش اگر مفید بود لطفا لایک کنید ❤️🙏🏻

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

در آوردن I wondered where had I fished out such claptrap تعجب کردم چنین قصیده ای را از کجایم در آوردم! اگر مفید بود لطفا لایک کنید ❤️🙏🏻

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

فن بیان🙃 بسیار خلاصه و مختصر 🙌

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

از نظر تعریفی در فرهنگ لغات انگلیسی ثبت شده عشق به یک نفر به صورت پنهانی ( طرف مقابل خبر نداشته باشه ) همین و بس، نیازی نیست چهارصد نفر بیان همین تعر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

یعنی ملاحظه کاری، محتاطانه صحبت کردن، به نحوی که بین جنسیت های زن و مرد، اقلیت های دینی و مذهبی، گرایش های جنسی، فرهنگ ها و نژادها و غیره موجب برانگی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

تفاوت amid با کلماتی چون middle, among, between و غیره در این است که دورتادور چیزی ( یعنی هر چهار طرف ) پر شده باشد و یا اصطلاحاً آن چیز محاصره و احا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

چرت یا خواب کوتاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

با عجله وارد و خارج شدن ( از جایی ) ❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

Get a grip یعنی محکم باش به صورت عبارتی و اصطلاحی ❤️🙏🏻

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

عضله عربی است ماهیچه فارسی است از نظر جاافتادگی هر دو به یک اندازه جا افتاده اند سعی کنید حتما از ماهیچه ی فارسی استفاده کنید اگر مفید بود لطفا لایک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

Extrovert 🛑 برونگرا ❇️ someone who is active and confident, and who enjoys spending time with other people مثال: ➡️ Most actors are natural extrove ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

Extrovert 🛑 برونگرا ❇️ someone who is active and confident, and who enjoys spending time with other people مثال: ➡️ Most actors are natural extrove ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نرم افزار Duolingo برای واژه put up برابر tolerate را آورده بود. به فارسی یعنی تحمل کردن، تاب آوردن، کنار آمدن و البته برابر فعل bear به انگلیسی اگر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خواننده Alec Benjamin هم آهنگی تیک تاکی که مدتی وایرال شده بود دارد به نام let me down slowly. گفتم شاید شنیدنش برای دوستان جالب باشد❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نظرم برابر فارسی پادبازده واژه مناسبی است، یعنی مخالف بازدهی و فرآوری و سوددهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

The journey that a person makes when they go to work ❤️🙏🏻

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

با آرزوی بهترین ها! آقای پیام، best wishes هیچ کجایش معنای تولدت مبارک نمی دهد!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

نهادینه شدن پیشینی شدن ملکه ذهن شدن ریشه دار شدن یا ریشه دواندن یا ریشه زدن یعنی در عمق جان فرد بنشیند! اگر مفید بود لطفا لایک کنید ❤️🙏🏻

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

- عادتاً - را هم می توان استفاده کرد البته عربی است و کمی هم قدیمی! اگر مفید بود لطفا لایک کنید ❤️🙏🏻

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

مصدر civilization به معنای تمدن است Civilized یعنی تمدن یافته، متمدن شده در نتیجه واژه Civility از همین خانواده بایستی معنایی پیرامون تمدن و متمدن بو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

دوستان واژه load به معنای بار است و در انگلیسی بریتانیایی بسیار کاربرد دارد. Overload بایستی معنای اضافه بار، افزون بار، زیاده بار یا چنین چیزی بدهد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در معنای اصطلاحی و مجازی می تواند به معنای تعداد زیاد کردن و افزایش دادن و بسیار کردن چیزی باشد. ❤️🙏🏻

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

Extrovert 🛑 برونگرا ❇️ someone who is active and confident, and who enjoys spending time with other people مثال: ➡️ Most actors are natural extrov ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

آقای علی بندری در کانال یوتیوب بی پلاس برابر شوم گردی رو در نظر گرفته بودن و استفاده می کردن، واژه زیبا و فارسی ای نیز هست، به عقیده بنده نیازی به من ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

اسپرم یا علمی تر، اسپرماتوزوئید در عربی و فرهنگ اسلامی به آن منی گفته می شود در انگلیسی هم به صورت عامیانه cum و به صورت رسمی تر و مودبانه تر به آن s ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

جناب عجمنده خسته نباشید با این ترجمه فارسی تون:/

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

گذشته چیره شدن گذشته مستولی شدن فائق آمدن در بر گرفتن و غیره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

در بر گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خانم یا آقای Schv اخراج از کار را fire می گویند. Send out برای مدرسه و دانشگاه استفاده می شود، معادل آن نیز expel است، نه آن چیزی که شما نوشتید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

معانی خودسر، لجباز، لجومج، کله شق، خیره سر و غیره معانی منفی هستند. این کلمه با معنای مثبت مصمم و استوار و محکم و سرسخت هم می تواند ترجمه شود! اگر م ...

پیشنهاد
٦

به نظر می رسد گاهی می توان آن را شانه خالی کردن نیز ترجمه کرد، هرچند این ضرب المثل برابر دیگری نیز در انگلیسی دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

دوستان توجه کنید اگر در معنای اصطلاحی استفاده شود، معنی هرگز و هیچوقت و محال و اینها را می دهد. ممکن است در متنی at و all کنار هم آمده باشند ولی معن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

دوستانِ در آینده، توجه کنید، معنای آقای فرزاد اشتباه است. Soon enough به معنای موعد مناسب، وقت درست، به موقع، سر وقت، و معانی از این دست است. ❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

دوستان لطفاً لطف کنید معانی ای که خود آبادیس را نوشته را در نظرات بازنویسی نکنید. هم وقت خودتان را هدر ندهید و هم وقت مایی که دنبال معانی جدید و بیشت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

دوستان چیت چت به معنای گپ و گفت، و صحبت های دوستانه است، نه زر زر و حرف مفت!!! بار معنایی این دو بسیار متفاوت است!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

نت نوشت موسیقی، نت نوشته موسیقایی. تعریف: صورت نوشته ‏شده نُت های یک اثر، به‏ ویژه برای هم نوازی، که در آن نغمات هم زمان در تمام بخش های صدایی زیر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اگر برای احساسات به کار رفته باشد، می توانید عطوفت، عطف یا انعطاف ترجمه کنید. باقی معانی در این کاربرد چندان به دل نخواهند نشست❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

خانم یا آقای نفیس، غمگین و دل مرده را خود فرهنگ آبادیس پیشنهاد کرده است، از ارائه معانی تکراری بپرهیزید!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

این رک بودن که در معانی نوشته شده است، می تواند تند و زنده نیز باشد، در نتیجه می توانید همین تند و زننده بودن را به عنوان ترجمه نیز انتخاب کنید❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

در معنای استعاری، به معنی رفتار سرد و خشک و بی روح و غیردوستانه است. اگر مفید بود لطفا لایک کنید ❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

می تواند معنای حمله، هجوم، نهیب، نهیو، هجمه، تشر، تقلا، و معانی از این دست را نیز بدهد، بستگی به قالب و محتوا دارد❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

واقعا جای خجالت دارد یک مشت آدم که هیچ اطلاعاتی ندارند، می آیند و بر اساس چند پست تلگرامی این حجم عظیمی از جهالت و نادانی خودشون رو اینجا می نویسن و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

این معانی بر اساس فرهنگ واژگان یک نرم افزار انگلیسی است: گره زدن یا بستن در انگلیسی بریتانیایی؛ یک موقعیت آزارنده که اجتناب و دوری و امتناع ازش ممکن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

با توجه به معانی فرهنگ لغت آبادیس و ترجمه دوستان، در معنای استعاری می توان ٫منجلاب٫ هم ترجمه کرد. ❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

از نظر معنا و مفهوم، تقریبا مانند مذاکره است. یعنی طرفین از بخشی از درخواست ها و مطالباتشان می گذرند و به یک نقطه تعادلی می رسند که هر دو طرف بر آن ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

از نظر معنا و مفهوم، وقتی توپی را پرت میکنید، یا آن را می اندازید، یا ضربه میزنید و یا غیرهم، ، ، در آن صورت توپ به زمین میخورد و دوباره می آید بالا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر در کاربردی خارج از ریاضیات باشد می توان آن را 👈🏻جهت و جمع آن را 👈🏻جهات ترجمه کرد. ❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

زیگموند فروید پدر علم روانکاوی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

برخلاف نظر دوستان نمیتوان علاقه یا عشق ترجمه کرد. اینها در انگلیسی کلمات خودشان را دارند. من ترجیحم بر این است که آن را شور و شهوت ترجمه کنم ( در ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

از نظر مکانی، یک جاییست با ساختار صخره ای، میان جاده و دریا، که ارتفاع آن از سطح آب دریا بسیار بالاتر باشد، و کلمه پرتگاه را به ذهن متبادر سازد. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در ترجمه جملات می تواند یکی یکی جدا جدا جزء جزء منفرد تکی تکی ترجمه شود. ❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Advanced Persian dictionary: آماری، آماره، آمار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

بسته به جمله ممکن است ٫رگه٫ نیز ترجمه شود. مانند رگه نور ( نوری که در گستره دید آدمی باشد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

چیزی در نیامدن مثلا از او چیزی در نخواهد آمد. یا از این فرد چیزی نصیبمان نمی شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مو را از ماست کشیدن موشکافی کردن ❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

از نظر تعریفی در فرهنگ لغات انگلیسی ثبت شده عشق به یک نفر به صورت پنهانی ( طرف مقابل خبر نداشته باشه ) همین و بس، نیازی نیست چهارصد نفر بیان همین تعر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بسته به جمله ممکن است - دست کم گرفتن - نیز ترجمه شود. ❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

اندازه شدن. سایز شدن. جا شدن و . . . ❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به طوری که به نحوی که انگار که به نظر می آمد که گویی که و معادل های مشابه آن❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اداره ها ادارات بسته به محتوای جمله❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

To speak condescendingly to ❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

معادل واژه های admit و confess اعتراف اذعان تصدیق اقرار اگر مفید بود لطفاً لایک کنید ❤️🙏🏻

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

از دیکشنری فرهنگ معاصر: گویه شناور، بویه حلقه نجات بویه گذاشتن شناور نگه داشتن روحیه دادن، دلگرمی دادن، دلداری دادن حمایت کردن، تقویت کردن. خود من ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

این واژه از اصل فرانسوی است و در انگلیسی استفاده می شود. معادل آن در فارسی جاده، و در انگلیسی road است. از نظر کاربرد، واژه نسبتا رسمی و قدیمی ای مح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کوچکترین؛ نه بیشتر و نه کمتر از آنچه انتظار می رود، معمولی🙂❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در جایگاه فعل می توان کوفتن، کوبیدن و زدن یا ضربت وارد کردن ترجمه کرد. اگر مفید بود لطفاً لایک کنید ❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ما به هاون، هَوَنْگْ هم می گوییم، گفتم شاید برای نگارش به کار برخی از دوستان بیاید. ❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترجم گوگل در جایی فرو رفتن در آب ترجمه کرده بود. گفتم شاید این ترجمه هم به کار برخی دوستان بیاید😍

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نظرم سرریز هم می تواند ترجمه شود. ❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

The chamber music Ensemble یعنی گروه موسیقی مجلسی ❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

این واژه در واقع از اصل فرانسوی است و به صورت chambre نگارش می شود. معنای آن همان اتاق یا room است. واژه ی تقریباً قدیمی و رسمی محسوب می شود و انگلی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

برای مثال Something due to happen یعنی چیزی قرار بود اتفاق بیفتد ( ولی تا الان نیفتاده ) اگر مفید بود لطفاً لایک کنید ❤️🙏🏻

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

این واژه فرانسوی است به معنای با هم، یا با هم دیگر. در انگلیسی می شود together. به دلیل فرانسوی بودنش هم حرف e در این کلمه به صورت o تلفظ می شود. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

به نقل از دیکشنری فرهنگ معاصر: به عنوان اسم: مسافت فاصله دوری دوره، مدت سردی، دیرآشنایی بیابان برهوت [مجازی]راه به عنوان فعل: دوری کردن، فاصله اند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آقای مازیار ایرانی، مانع، منع، ممنوع، ممانعت، مناع، و غیرهم همه از ریشه مَ نَ عَ عربی هستند، بر چه اساسی میگویید این واژه فارسی است؟؟؟🤦🏻‍♂️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانم زینب، distance قابل شمارش نیست، یک فاصله، دو مسافت، سه دوری یا باقی معانی distance نمی تواند با واحدهای عددی استفاده شود. Because it is Uncoun ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

آقای عجمنده حل واژه عربی است، نمی شود با مصادر فارسی ترکیب کرد و کلمه ساخت. اینکار مانند سم مهلک برای فارسی است و غنای زبان را از آن سلب می کند. واقع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

گوگل ترنسلیت در جایی �هوای رقیق� ترجمه کرده بود ❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧١

برای انسان اگر استفاده شود می تواند به انسانی که از نظر فیزیکی و روانی در هم فرو ریخته و در خود شکسته معنا بشود یا انسانی که بدبخت و بیچاره است و داغ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پی کسی یا چیزی رفتن دنبال کسی یا چیزی رفتن کسی یا چیزی را تعقیب کردن عقب کسی یا چیزی رفتن و معانی مشابه می توان ترجمه کرد اگر مفید بود لطفاً لایک کنی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

برای لباس ها ممکن است بسته به متن، ( ( رنگ و رو رفته ) ) هم ترجمه بشود. ❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اگر برای مثلا صندلی به کار برود، به معنای زوار در رفته و لق است❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برای اتوبوس و مترو و دیگر وسایل حمل و نقل عمومی به معنای پیاده شدن یا پیاده کردن مسافرین می باشد. اگر مفید بود لطفاً لایک کنید ❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

محض توجه کاربر عجمنده لغو واژه عربی و کنسل واژه انگلیسی است، ساخت مصدر با حرف ن و ترکیب با این کلمات کار اشتباهی است و ویژگی فارسی بودن را از آنها می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در جمله ای مانند I looked with a confiding smile، می توان آن را مطمئن یا اطمینان دهنده ترجمه کرد. یعنی: من با لبخندی مطمئن نگاه کردم. اگر مفید بود ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بسته به جایگاه در متن می توان مطمئن کردن، اطمینان دادن، یا معتمد کردن ترجمه کرد. اگر مفید بود لطفاً لایک کنید ❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Store اگر به معنای جایی برای فروش چیزی باشد ( چون معنی ذخیره سازی و انبار کردن هم می دهد ) ، می توان دکّان ترجمه کرد که واژه ای عربی است. می توان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اعتراف کردن و اذعان داشتن معادل confess ❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اعتراف کردن و اذعان داشتن معادل admit ❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیخ به معنای ریشه و اصل ( همان ریشه به عربی ) است. از بیخ یعنی از ریشه چیزی، از اصل و اساس، از مبنا و غیرهم❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به جز معانی آقای باقری، می توان ( ضایع شدن/کردن ) را هم معنا کرد❤️

پیشنهاد
٢

جدی شدن قضیه. وقتی می گوییم کاری بیخ پیدا کرده، یعنی جدی شده و ماجرایش دنباله پیدا کرده است❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

گوگل ترنسلیت در جایی ( تحمل کردن ) ترجمه کرده بود. ❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

گاهی اوقات ممکن است اول اول جمله به صورت تک کلمه بیاید و بعد از آن ویرگول بیاید. در این صورت ترجمه آن مشابه کلمه voila فرانسوی خواهد بود. یعنی بفرم ...

پیشنهاد
١

یک اصطلاح انگلیسی است که در فارسی به معنای ( تا تنور داغ است بچسبان ) است. . . یعنی یک فرصتی پیشامد کرده است و پیشنهادی به شما داده شده، تا زمانی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شخص تنبلی که فکر می کند بهترین است. خوب به نظر می رسد ولی کار نمی کند. �خودبرتربین� یا �خودبرترپندار� در کلمه می توان ترجمه کرد. ❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Rolling hills مجموعه ای از تپه های کم ارتفاع است. Rolling به روند حرکتی رو به بالا و رو به پایین سطح تپه ها اشاره دارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

چوب کبریت سرینو یک برند ایتالیایی تولید چوب کبریت است، شبیه کبریت توکلی خودمان، در ترجمه می توان همان چوب کبریت خالی ترجمه کرد❤️❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخص رقت انگیز، شخص گمراه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در حقوق به تصمیم و رأی هیأت منصفه گفته می شود ❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

برای داروهای استعمال خارجی، یعنی روی پوست، مثل پماد و ضماد و این چیزها اگر apply به کار بره، یعنی مالیدن اون دارو روی پوست، زدن اون دارو، بستن اون دا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

بعضی مواقع، گاهی اوقات، بعضی اوقات، گاهی، هرازچندگاهی، هراز گاهی، گاه گاه، بعضی وقت ها، گاهی وقت ها و باقی معادل های مشابه. دوستان این معادل ها در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ترد، آردی، آبکی، گندیده، شل و ول، بی مزه، پوک، پوچ، و معانی مشابه مثلا فرض کنید یک گوجه mealy شده. در این صورت کم آب و خشک ( ترد و پفکی ) است، درونش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوردن وعده غذایی میوه ای یا سبزیجاتی که آردی و ترد هستند، کیفیت و مزه شان ناخوشایند و نامطبوع است، چون خشک و پودری هستند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

جناب عجمنده، اتهام واژه عربی است. مصدر با ن ویژگی فارسی است، ترکیب فارسی و عربی به این شکل اتهامیدن اشتباه است، لطفاً مطالب اشتباه را در رسانه جمعی ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

�Scorebook� کتاب خوان الکترونیک و کاغذ الکترونیک دو نوع از انواع وسایل الکترونیکی قابل حمل هستند که بسته به حافظه صدها تا هزاران کتاب را در خود جا می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

موریتز کورنلیس اشر یک گرافیست هلندی بود که با الهام از ریاضیات روی چوب، سنگ نگاره و میزانسن می ساخت. علیرغم علاقه ی گسترده اش، اشر بیشتر عمرش در دنیا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تادا! عبارتی است که انگلیسی زبانان وقتی فردی را غافلگیر و سورپرایز می کنند، به زبان می آورند. مثلا یک هدیه یا کادویی غافلگیرانه و بی خبر به شخصی می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

تادا! عبارتی است که انگلیسی زبانان وقتی فردی را غافلگیر و سورپرایز می کنند، به زبان می آورند. مثلا یک هدیه یا کادویی غافلگیرانه و بی خبر به شخصی می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی انتها یا نامتناهی اگر مفید بود، لطفا لایک کنید ❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

٢٠:٢٨ - ١٤٠١/٠١/٢٥ ابتدایی ترین معنی این واژه ( باد ) هست که همه در اولین ترم های آموزش زبان انگلیسی یاد می گیرند. معنی جالبی هم دارد این واژه، که ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

The pheasant was hit and the dog set off to retrieve it. اینجا رفتن، راهی شدن، راه افتادن و اینطور معناها رو میده. ترجمه جمله: قرقاول تیر خورد و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دوستانی که سرمایه داری، یا کره شمالی و روسیه را مثال زدند، به این نوع میگن دیکتاتوری، یعنی حکومت یک شخص بر اکثریت. الیگارشی یا اولیگارشی حکومت یک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حتما این واژه را در آبادیس جستجو کنید: assemble هم فرهنگ آبادیس و هم کاربران معناهای بسیار خوب و مفیدی رو معرفی کرده اند❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

شگفت آور، عجیب و غریب، حیرت انگیز، حیرت آور، شگفت انگیز، و باقی معادل های مشابه❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

از دیکشنری تحلیل گران: spill : ریزش، توپی، میله، تیکه کاغذ، ریختن، انداختن، پرت کردن، علوم مهندسی: جوش سرد : spill ( to ) معماری: سرریز کردن "esp ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

از دیکشنری تحلیل گران: spill : ریزش، توپی، میله، تیکه کاغذ، ریختن، انداختن، پرت کردن، علوم مهندسی: جوش سرد : spill ( to ) معماری: سرریز کردن "es ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( عامیانه - معمولا با: on ) خاطرخواهی، عشق زودگذر، دلدادگی، ازدحام، فشار جمعیت، تراکم ( مردم یا اشیا یا حیوانات )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به گی ها ( gays ) میگن homosexuel. وقتی می خواستن به استریت ها ( straights ) اشاره کنن، نیاز به اسمی داشتن که نگن طبیعی ها، درست ها یا چنین چیزی که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در فیلم اسپایدرمن، دکتر اختاپوس می گوید: Nanotechnology. You've outdone yourself Peter. که معنی این outdone در اینجا می شود بهترین خودش را رو کردن، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به نظر میاد �فاش شدن� �آشکار شدن� �هویدا شدن� �نمایان شدن� �جوانه زدن� �تبدیل شدن� �ظاهر شدن� �نمودار شدن� �مبدل شدن� �عوض شدن� و واژگانی از این د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

یک نوع جامه ی سفیدرنگ برای یهودیان است، اگر به انگلیسی سرچ کنید tallis، تصاویر این تن پوش رو میتونید مشاهده کنید❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوعی جامه و ردا و تن پوش یهودی است، اگر به انگلیسی سرچ کنید تصاویر این لباس سفید یهودی رو میتونید مشاهده کنید❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در ترجمه یک آهنگ، مترجم به باد دادن ترجمه کرده بود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

در ترجمه می توان به جای پس گرفتن، فقط گرفتن معنی کرد. اینطوری بار معنایی طلبکارانه حذف میشه ولی معنای یکسانی میده♥

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

من در متن با این جمله مواجه شدم: His poker playing FLOURISHED to us. البته جمله طولانی تر بود و من مختصر کردم، ولی معناهای شکوفایی و شکفتن و گل دادن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مقابله کردن. روبه رو و مواجه شدن. برخورد کردن. They deal with problems: آنها با مشکلات مقابله می کنند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Jogging یک نوع دویدن آهسته است یا نوعی پیاده روی سریع و سرعتی. ولی برای ترجمه که یک کلمه بخوام بنویسم، باید چی نوشت آخه؟♥

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

این واژه از زبان رمزی و دست ساخته ی pig latin بوجود اومده. در مورد این زبان جستجو کنید، خیلی جالبه. اصل واژه هم بوده nix به معنی رد کردن یا امتناع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

می شود معادل گیج کردن و گم و گمراه کردن هم در نظر گرفت مثل: Confuse Baffle Puzzle Perplexe & . . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک مزه، مانند مزه فلفل ( مزه های دیگر: شیرین، شور، تلخ، ملس، و غیره )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

می توان بی نهایت نامتناهی بی پایان و واژگان مشابه ترجمه کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

رویاپرداز ( مصدر: رویاپردازی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

واکنش افراطی عکس العمل افراطی زیاده روی در واکنش و غیرهم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

نوانس ( به فرانسوی: nuance ) از اصطلاحات موسیقی به معنی مقدار یا درجهٔ شدت ( قوّت و ضعف ) است که به موسیقی داده می شود تا حالت پیدا کند. به بیان دیگر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسی را لمس کردن و در دست گرفتن نیز میتوان ترجمه کرد، ( بسته به متن و محتوا ) . ❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در حقوق: حل و فصل، فیصله، تصمیم، قطعنامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بر اساس تحلیل اجزای واژه، می توان آن را: دست نیافتنی ترجمه کرد❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بر اساس دیکشنری �فرهنگ معاصر�: صداقت صراحت رک گویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به خاطر به دلیل زیرا به واسطه ی چون و غیرهم. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بسته به کاربرد در متن، ممکن است برابر واژه ی while بکار برود. از این نظر می توانید به معانی while برای ترجمه به فارسی بهره ببرید❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واژه شوالیه در واقع از واژه cheval با تلفظ شُ وال از زبان فرانسوی گرفته شده. در حقیقت شوالیه به معنای اسب سوار است. هرچند امروزه به معانی سلحشور و د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

از آنجایی که برابر واژه �مستولی� است، می تواند �چیرگی� �تسلط و تسلیط� �تصرف� �تملیک یا تملک یا مالکیت� �حکم فرمایی� �نفوذ� �فرمانروایی� �غلبه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

از آنجایی که �شاداب� یکی از معانی این واژه است می توان واژه� با طراوت یا تازه� را نیز از معانی این واژه در نظر گرفت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دقت کنید، احساس برابر feel هست و واژه حس برابر sense. از احساس برای مواردی چون ناراحتی، شادی، خشم، حسادت، غرور و اینطور موارد استفاده میشه؛ همون طور ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

از آنجایی که برابر واژه �مستولی� است، می تواند �چیرگی� �تسلط و تسلیط� �تصرف� �تملیک یا تملک یا مالکیت� �حکم فرمایی� �نفوذ� �فرمانروایی� �غلبه یافتن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

بسته به متن و محتوا، می تواند برابر appear هم ترجمه شود. مثل: ظاهر شدن، به نظر رسیدن، نمایش دادن، نمودن، سر و کله ( کسی ) پیدا شدن، آفتابی شدن ( کسی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

برای لباس ها، می تواند �چین و چروک� هم معنا شود بستگی به متن دارد که �تا� معنی شود یا �چین و چروک� ❤️

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

زمان گذشته ی pry به این واژه مراجعه کنید به معنای فضولی، سرک کشیدن، دخالت کردن، سر و گوشی آب دادن، کاوش کردن، کنجکاوی کردن و یا با دقت نگاه کردن و ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

چوب لباسی گیره لباس جا لباسی رخت آویز ( قدیمی ) این معانی هنگام استفاده از هوک با لباس ها استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در دیگر سو در سوی دیگر معادل ِِ on the other hand

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در دریانوردی به موج های کوچک و پیچش های آب، شکنج یا موجک ( موج کوچک ) گفته می شود. انگلیسی: ripple

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

می تواند به معنای �خبر دادن� نیز معنا شود. To alert someone

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

to sound false Her explanation rang false.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

لارا فابیان ترانه ای به همین نام منتشر کرده که شنیدن آن خالی از لطف نیست. این واژه در ایتالیایی معانی دیگری نیز دارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اعتراف اجباری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

�کنار آمدن� نیز معنا می دهد. I can't come along with him. نمی توانم با او کنار بیایم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

قصد و نیت واژه نیت را از آنجایی ذکر کردم که در معانی فرهنگ لغت و دوستان اشاره ای به آن نشده بود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مترجم ترگمان، pub را �کافه� معنی کرده بود. ترجمه درستی به نظر نمیاد، ولی شاید به کار برخی از دوستان بیاد✓

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ساعت خاموشی، ساعت تعطیلی ساعتی که مغازه ها و ادارات و غیره درهایشان را می بندند یا به اصطلاح کرکره هایشان را پایین می کشند و تعطیل می کنند 🤗

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

فگت اصطلاحی تحقیرآمیز برای همجنسگرایان مرد استفاده میشه. جزو کلماتی هست که منع قانونی داره و استفاده از اون جرم هست. مثل کلمه نیگا که نژادپرستانه تلق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فکر و خیال کسی یا چیزی تصور و تجسم کسی یا چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آبریزی از چشم آبریزش از ناحیه چشم آبریزش چشم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اضافه کردن He threw in: او افزود ( به ادامه حرفش ) /یا او اضافه کرد ( به ادامه حرفش )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

چرب زبانی، زبان بازی، چاپلوسی، وسوسه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥٥

۱. تصمیم گرفتن ۲. تصویب کردن، رأی دادن ۳. رفع کردن، حل کردن ۴. تجزیه کردن ۵. تصمیم، عزم اگر مفید واقع شد، لطفا لایک کنید🙏🏻

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در دیکشنری Urban بسیاری از مردم چنین ترجمه کرده اند: ترکیب واژه های fuck و cuddle ( یعنی در آغوش گرفتن ) پس fuddle پوزیشنی است که آلت مرد در واژن زن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سؤ تعبیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گوگل ترنسلیت در جایی �غوغا کردن� معنا کرده بود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

می توان �استوار� نیز معنا کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

گذشته ی تنبیه و توبیخ و اتهام.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در جواب خانم عاطفه عارف باید بگم شما صرفاً با دو زبان فارسی و انگلیسی آشنا هستید، و فکر می کنید انگلیسی معیار تمام زبان ها و شیوه تلفظ صحیح واژگان اس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مردانه/مردونه چیزی که بین مردان می گذرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

صدای دو رگه برای مثال crackling voice صدایی است که دو رگه است. صدایی که می لرزد و شکست صوتی در آن رخ می دهد. خوانندگان اعم از زن و مرد با هنرمندی تم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

وقتی می گوییم کسی coy است، یعنی آن فرد تظاهر به خجالت و فروتنی می کند. همچنین واژه coy می تواند بی میلی به ابراز چیزی باشد، به شکلی که برای مردم کمی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واژه petting به معنای نوازش است و zoo یعنی باغ وحش. در این نوع باغ وحش حیوانات رام شده هستند، ممکن است اهلی یا وحشی باشند، ولی رام و مطیع هستند و کو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Abbreviation:مخفف ( New York ➡️NY ) Contraction: اختصار ( she is➡️ she's ) این دو کلمه متفاوت هستند، خلط معانی نکنین. مخفف معمولا با حروف بزرگ و گ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

گروپی به انسان هایی گفته می شود که علاقه و شور جنسی خاصی به خواننده ها و شخصیت های معروف دارند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Nigga در واقع یک کلمه نژادپرستانه محسوب میشه و گفتن این کلمه در سرزمین های انگلیسی زبان جرم هست. نیگا یعنی کاکاسیاه و به افراد سیاهپوست برای تحقیر اس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

همان اسکی روی برف است، ولی بجای دو تخته زیر پا، تنها از یک تخته استفاده میشود👍🏻

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

حرمت ، منزلت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مرجان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

خم شده، دولا شده، خمیده