merest

جمله های نمونه

1. the merest mention of her husband's name upset her
کمترین اشاره به نام شوهرش او را ناراحت می کرد.

2. the merest
کمترین،کوچکترین

انگلیسی به انگلیسی

• smallest; neither more nor less than what is expected, ordinary

پیشنهاد کاربران

کوچکترین؛ نه بیشتر و نه کمتر از آنچه انتظار می رود، معمولی🙂❤️

بپرس