blossom

/ˈblɑːsəm//ˈblɒsəm/

معنی: شکوفه، گل، گل دادن، دارای طراوت جوانی شدن
معانی دیگر: شکوفه یا گل (به ویژه در گیاهان میوه دهنده)، شکوفه کردن، غنچه کردن، شکفتن، گل دادن (درختان میوه دهنده)، باز شدن گل، رونق پیدا کردن، پیشرفت کردن، شکوفا شدن، گل کردن، هنگام شکفتن یا غنچه دادن، میوه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the flowering part of a plant which forms a seed or fruit.
مترادف: bloom, flower, inflorescence
مشابه: bud

(2) تعریف: the state of flowering (usu. prec. by in).
مترادف: bloom, efflorescence, flower, inflorescence
مشابه: bud

- orchards in blossom
[ترجمه ناشناس] باغ در شکوفه
|
[ترجمه گوگل] باغ های در حال شکوفه دادن
[ترجمه ترگمان] orchards شکوفه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: blossoms, blossoming, blossomed
مشتقات: blossomless (adj.), blossomer (n.)
(1) تعریف: to produce flowers.
مترادف: bloom, flower
مشابه: bud, burgeon, flourish, germinate, grow, pullulate, sprout

(2) تعریف: to grow and flourish.
مترادف: flourish, flower, thrive
متضاد: decline
مشابه: bloom, burgeon, grow, mature

- The child blossomed in the warmth of her teacher's attention.
[ترجمه گوگل] کودک در گرمای توجه معلمش شکوفا شد
[ترجمه ترگمان] کودک در گرمای توجه معلمش رشد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. be in (full) blossom
(غرق ) در شکوفه بودن،(کاملا) شکوفا بودن

2. when spring comes, trees blossom
بهار که می آید درختان شکوفه می کنند.

3. it was then that the islamic civilization began to blossom
در آن هنگام بود که تمدن اسلامی شروع به شکوفایی کرد.

4. The peach tree has an excellent blossom this year.
[ترجمه گوگل]درخت هلو امسال شکوفه های بسیار خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]درخت هلو امسال شکوفه خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cherry blossom came out early in Washington this year.
[ترجمه گوگل]شکوفه های گیلاس اوایل امسال در واشنگتن بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]این شکوفه گیلاس در اوایل سال جاری در واشنگتن شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Life without love like a tree without blossom or fruit.
[ترجمه گوگل]زندگی بدون عشق مانند درختی بدون شکوفه و میوه
[ترجمه ترگمان]زندگی بدون عشق مثل یک درخت بدون شکوفه و یا میوه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cherry tree was covered in blossom.
[ترجمه گوگل]درخت گیلاس پر از شکوفه بود
[ترجمه ترگمان]درخت گیلاس شکوفه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Peach blossom in March, two people go, video.
[ترجمه گوگل]شکوفه هلو در اسفند دو نفر میروند ویدیو
[ترجمه ترگمان]هلو در ماه مارس، دو نفر میرن، ویدئو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Beauty is but a blossom.
[ترجمه گوگل]زیبایی فقط یک شکوفه است
[ترجمه ترگمان]زیبایی فقط شکوفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She loved the spring, when the blossom was out.
[ترجمه گوگل]او عاشق بهار بود، زمانی که شکوفه ها بیرون می آمدند
[ترجمه ترگمان]بهار که شکوفه کرده بود عاشق بهار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The apple blossom is beginning to drop.
[ترجمه گوگل]شکوفه های سیب شروع به ریزش کرده است
[ترجمه ترگمان]شکوفه سیب شروع به پایین آمدن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Life without love is like a tree without blossom of fruit.
[ترجمه گوگل]زندگی بدون عشق مانند درختی است بدون شکوفه میوه
[ترجمه ترگمان]زندگی بدون عشق مثل یک درخت بدون شکوفه میوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Did the wisteria blossom this year?
[ترجمه گوگل]آیا ویستریا امسال شکوفا شد؟
[ترجمه ترگمان]نظرت درباره این سال چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cherry tree is beginning to blossom.
[ترجمه گوگل]درخت گیلاس شروع به شکوفه دادن کرده است
[ترجمه ترگمان]درخت گیلاس شروع به شکوفه دادن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. New industries can blossom over night if we find an outlet for their products.
[ترجمه گوگل]صنایع جدید می توانند در طول شب شکوفا شوند، اگر ما راهی برای محصولات آنها پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر یک خروجی برای محصولات خود پیدا کنیم، صنایع جدید می توانند در طول شب شکوفه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکوفه (اسم)
chrysalis, bloom, blossom, flower, bud, flower bud

گل (اسم)
mud, clay, lair, blossom, flower, silt, slob, slobber, slosh

گل دادن (فعل)
blossom

دارای طراوت جوانی شدن (فعل)
blossom

انگلیسی به انگلیسی

• sprout and grow; produce flowers
bloom, flower, state of flowering
blossom is the flowers that appear on a tree before the fruit.
when a tree blossoms, it produces blossom.
you say that a person blossoms when they develop attractive qualities or abilities.

پیشنهاد کاربران

شکوفه
blossom
فعل :
وقتی اشخاص شکوفا میشن، موفق تر ، خوشحال تر و با اعتماد بنفس تر میشن - > خوشحال تر شدن
وقتی درختان شکوفا میشن ، از حالت کرختی درمیان و شکوفه میزنن - > شکوفا شدن
اسم :
یه گل کوچولو روی درختان ( شکوفه )
جوانه زدن
رشد و نمو
Verb - intransitive :
Blossom out
خوشحال تر شدن
موفق تر شدن
زیباتر شدن
به عنوان مثال :
Pete’s blossomed out in his new school
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/blossom
به نظر میاد
�فاش شدن�
�آشکار شدن�
�هویدا شدن�
�نمایان شدن�
�جوانه زدن�
�تبدیل شدن�
�ظاهر شدن�
�نمودار شدن�
�مبدل شدن�
�عوض شدن�
و واژگانی از این دست هم،
بر اساس نیاز متن،
میشه ترجمه کرد.
گل به روی شما❤️
to blossom
شکوفا شدن
تبدیل شدن

Blossom یعنی شکوفه
جمع blossom میشود blossoms
جمله های نمونه با Blossom
Blooms break in spring.
شکوفه ها در فصل بهار میشکفند.
I don't pick blossoms and flowers
من شکوفه ها و گل ها را نمیچینم.
...
[مشاهده متن کامل]

The Birds is sit ting on the tree of cherry blossoms and they are singing
پرندگان روی درخت شکوفه های گیلاس مینشینند و اواز میخوانند.
The cherry tree blossoms were poured onto japan's clear sea in the spring and the Sea of Japan was beautiful.
شکوفه های گیلاس ژاپن در فصل بهار بر روی دریا ریخته شده بودند و دریای ژاپن را زیبا کرده بودند.

mature or develop in a promising or healthy way.
پیشرفت کردن
ترقی کردن
برای تعریف هم به کار می ره مثلا my blossom شکوفه ی من
شکوفه زدن درخت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس