پیشنهاد‌های کوروش شفیعی (٤٦٣)

بازدید
٨٩٣
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

به نظر میاد �فاش شدن� �آشکار شدن� �هویدا شدن� �نمایان شدن� �جوانه زدن� �تبدیل شدن� �ظاهر شدن� �نمودار شدن� �مبدل شدن� �عوض شدن� و واژگانی از این د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

یک نوع جامه ی سفیدرنگ برای یهودیان است، اگر به انگلیسی سرچ کنید tallis، تصاویر این تن پوش رو میتونید مشاهده کنید❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوعی جامه و ردا و تن پوش یهودی است، اگر به انگلیسی سرچ کنید تصاویر این لباس سفید یهودی رو میتونید مشاهده کنید❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در ترجمه یک آهنگ، مترجم به باد دادن ترجمه کرده بود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

در ترجمه می توان به جای پس گرفتن، فقط گرفتن معنی کرد. اینطوری بار معنایی طلبکارانه حذف میشه ولی معنای یکسانی میده♥

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

من در متن با این جمله مواجه شدم: His poker playing FLOURISHED to us. البته جمله طولانی تر بود و من مختصر کردم، ولی معناهای شکوفایی و شکفتن و گل دادن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

مقابله کردن. روبه رو و مواجه شدن. برخورد کردن. They deal with problems: آنها با مشکلات مقابله می کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Jogging یک نوع دویدن آهسته است یا نوعی پیاده روی سریع و سرعتی. ولی برای ترجمه که یک کلمه بخوام بنویسم، باید چی نوشت آخه؟♥

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

این واژه از زبان رمزی و دست ساخته ی pig latin بوجود اومده. در مورد این زبان جستجو کنید، خیلی جالبه. اصل واژه هم بوده nix به معنی رد کردن یا امتناع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

می شود معادل گیج کردن و گم و گمراه کردن هم در نظر گرفت مثل: Confuse Baffle Puzzle Perplexe & . . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک مزه، مانند مزه فلفل ( مزه های دیگر: شیرین، شور، تلخ، ملس، و غیره )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

می توان بی نهایت نامتناهی بی پایان و واژگان مشابه ترجمه کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رویاپرداز ( مصدر: رویاپردازی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

واکنش افراطی عکس العمل افراطی زیاده روی در واکنش و غیرهم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

نوانس ( به فرانسوی: nuance ) از اصطلاحات موسیقی به معنی مقدار یا درجهٔ شدت ( قوّت و ضعف ) است که به موسیقی داده می شود تا حالت پیدا کند. به بیان دیگر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسی را لمس کردن و در دست گرفتن نیز میتوان ترجمه کرد، ( بسته به متن و محتوا ) . ❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در حقوق: حل و فصل، فیصله، تصمیم، قطعنامه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بر اساس تحلیل اجزای واژه، می توان آن را: دست نیافتنی ترجمه کرد❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بر اساس دیکشنری �فرهنگ معاصر�: صداقت صراحت رک گویی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به خاطر به دلیل زیرا به واسطه ی چون و غیرهم. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

بسته به کاربرد در متن، ممکن است برابر واژه ی while بکار برود. از این نظر می توانید به معانی while برای ترجمه به فارسی بهره ببرید❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واژه شوالیه در واقع از واژه cheval با تلفظ شُ وال از زبان فرانسوی گرفته شده. در حقیقت شوالیه به معنای اسب سوار است. هرچند امروزه به معانی سلحشور و د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

از آنجایی که برابر واژه �مستولی� است، می تواند �چیرگی� �تسلط و تسلیط� �تصرف� �تملیک یا تملک یا مالکیت� �حکم فرمایی� �نفوذ� �فرمانروایی� �غلبه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

از آنجایی که �شاداب� یکی از معانی این واژه است می توان واژه� با طراوت یا تازه� را نیز از معانی این واژه در نظر گرفت.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دقت کنید، احساس برابر feel هست و واژه حس برابر sense. از احساس برای مواردی چون ناراحتی، شادی، خشم، حسادت، غرور و اینطور موارد استفاده میشه؛ همون طور ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

از آنجایی که برابر واژه �مستولی� است، می تواند �چیرگی� �تسلط و تسلیط� �تصرف� �تملیک یا تملک یا مالکیت� �حکم فرمایی� �نفوذ� �فرمانروایی� �غلبه یافتن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

بسته به متن و محتوا، می تواند برابر appear هم ترجمه شود. مثل: ظاهر شدن، به نظر رسیدن، نمایش دادن، نمودن، سر و کله ( کسی ) پیدا شدن، آفتابی شدن ( کسی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

برای لباس ها، می تواند �چین و چروک� هم معنا شود بستگی به متن دارد که �تا� معنی شود یا �چین و چروک� ❤️

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

زمان گذشته ی pry به این واژه مراجعه کنید به معنای فضولی، سرک کشیدن، دخالت کردن، سر و گوشی آب دادن، کاوش کردن، کنجکاوی کردن و یا با دقت نگاه کردن و ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

چوب لباسی گیره لباس جا لباسی رخت آویز ( قدیمی ) این معانی هنگام استفاده از هوک با لباس ها استفاده می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در دیگر سو در سوی دیگر معادل ِِ on the other hand

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در دریانوردی به موج های کوچک و پیچش های آب، شکنج یا موجک ( موج کوچک ) گفته می شود. انگلیسی: ripple

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

می تواند به معنای �خبر دادن� نیز معنا شود. To alert someone

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

to sound false Her explanation rang false.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

لارا فابیان ترانه ای به همین نام منتشر کرده که شنیدن آن خالی از لطف نیست. این واژه در ایتالیایی معانی دیگری نیز دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اعتراف اجباری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

�کنار آمدن� نیز معنا می دهد. I can't come along with him. نمی توانم با او کنار بیایم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

قصد و نیت واژه نیت را از آنجایی ذکر کردم که در معانی فرهنگ لغت و دوستان اشاره ای به آن نشده بود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مترجم ترگمان، pub را �کافه� معنی کرده بود. ترجمه درستی به نظر نمیاد، ولی شاید به کار برخی از دوستان بیاد✓

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

ساعت خاموشی، ساعت تعطیلی ساعتی که مغازه ها و ادارات و غیره درهایشان را می بندند یا به اصطلاح کرکره هایشان را پایین می کشند و تعطیل می کنند 🤗

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

فگت اصطلاحی تحقیرآمیز برای همجنسگرایان مرد استفاده میشه. جزو کلماتی هست که منع قانونی داره و استفاده از اون جرم هست. مثل کلمه نیگا که نژادپرستانه تلق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فکر و خیال کسی یا چیزی تصور و تجسم کسی یا چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آبریزی از چشم آبریزش از ناحیه چشم آبریزش چشم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اضافه کردن He threw in: او افزود ( به ادامه حرفش ) /یا او اضافه کرد ( به ادامه حرفش )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

چرب زبانی، زبان بازی، چاپلوسی، وسوسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥١

۱. تصمیم گرفتن ۲. تصویب کردن، رأی دادن ۳. رفع کردن، حل کردن ۴. تجزیه کردن ۵. تصمیم، عزم اگر مفید واقع شد، لطفا لایک کنید🙏🏻

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در دیکشنری Urban بسیاری از مردم چنین ترجمه کرده اند: ترکیب واژه های fuck و cuddle ( یعنی در آغوش گرفتن ) پس fuddle پوزیشنی است که آلت مرد در واژن زن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سؤ تعبیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گوگل ترنسلیت در جایی �غوغا کردن� معنا کرده بود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

می توان �استوار� نیز معنا کرد.