candor

/ˈkændər//ˈkændə/

معنی: خلوص، رک گویی، صفاء
معانی دیگر: بی پرده گویی، خلوص و صفا، بی پیرایگی، صداقت، (انگلیس: candour)، بی طرفی، بی سویی، رادی، بی نظری، بی غرضی، candour سفیدی، صفا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the quality of openness, honesty, and straightforwardness in expression.
مترادف: frankness, openheartedness, openness, sincerity, straightforwardness
متضاد: guile
مشابه: bluntness, directness, explicitness, forthrightness, honesty, plain dealing

- The politician answered all the interviewer's questions with surprising candor.
[ترجمه گوگل] این سیاستمدار با صراحت شگفت انگیزی به تمام سوالات مصاحبه کننده پاسخ داد
[ترجمه ترگمان] سیاست مدار با صراحت حیرت انگیزی به سوالات مصاحبه کننده پاسخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her candor in discussing her past made me feel I could trust her.
[ترجمه گوگل] صراحت او در بحث درباره گذشته اش باعث شد احساس کنم می توانم به او اعتماد کنم
[ترجمه ترگمان] صداقت او در مورد گذشته او باعث می شد احساس کنم که می توانم به او اعتماد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: lack of bias; fair-mindedness.
مترادف: candidness, fair-mindedness, fairness, impartiality
مشابه: justness, objectivity, square shooting

- I value this magazine because it presents its new stories with candor.
[ترجمه گوگل] من برای این مجله ارزش قائل هستم زیرا داستان های جدید خود را با صراحت ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان] من برای این مجله ارزش قائل هستم، چون داستان های جدید خود را با صراحت بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. even though i didn't agree with him, i liked his candor
با آنکه با او موافق نبودم از صداقت او خوشم آمد.

2. He has earned a reputation for candor and integrity.
[ترجمه گوگل]او به دلیل صراحت و صداقت شهرت کسب کرده است
[ترجمه ترگمان]او به خاطر صراحت و درستی شهرتی به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their candor is a very pleasing feature.
[ترجمه گوگل]صراحت آنها یک ویژگی بسیار خوشایند است
[ترجمه ترگمان]صراحت آن ها یک ویژگی بسیار خوشایند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her sweetness, her candor, her joie de vivre and fresh beauty-why had he been so long in appreciating it?
[ترجمه گوگل]شیرینی او، صراحت او، شادی زندگی و زیبایی تازه او - چرا او اینقدر از آن قدردانی کرده بود؟
[ترجمه ترگمان]لطف او، صداقت او، شادابی و زیبایی تازه - چرا این قدر طول کشیده بود که این موضوع را درک کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The need is for objective introspection, candor regarding shortcomings, and a readiness to change.
[ترجمه گوگل]نیاز به درون نگری عینی، صراحت در مورد کاستی ها و آمادگی برای تغییر است
[ترجمه ترگمان]نیاز به درون نگری، صراحت در مورد کاستی ها و آمادگی برای تغییر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And, in rare candor under such circumstances, Chin answered two questions about his personal political beliefs.
[ترجمه گوگل]و در چنین شرایطی با صراحتی نادر، چین به دو سوال در مورد اعتقادات سیاسی شخصی خود پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]و با صراحت نادر در چنین شرایطی، چین به دو سوال در مورد عقاید سیاسی شخصی خود پاسخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In all candor, my colleagues will be interested in what the public reaction is.
[ترجمه گوگل]صراحتاً، همکاران من علاقه مند خواهند بود که واکنش عمومی چگونه باشد
[ترجمه ترگمان]در تمام رک گویی، همکاران من نسبت به واکنش عمومی علاقمند خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sometimes his candor made the people from State squirm a little.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات صراحت او باعث می شد مردم ایالت کمی به هم بریزند
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها صداقت او باعث می شد مردم از State کمی تکان بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We also believe candor benefits us as managers.
[ترجمه گوگل]ما همچنین معتقدیم که صراحت برای ما به عنوان مدیران مفید است
[ترجمه ترگمان]ما همچنین بر این باوریم که صراحت به عنوان مدیر به ما سود می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Candor: what you ate yesterday can be seen from it.
[ترجمه گوگل]صراحت: آنچه دیروز خوردی را می توان از آن دید
[ترجمه ترگمان] چیزی که دیروز خوردی ممکنه ازش دیده بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But maintaining any relationship requires commitment and candor.
[ترجمه گوگل]اما حفظ هر رابطه ای مستلزم تعهد و صراحت است
[ترجمه ترگمان]اما حفظ هر رابطه ای نیازمند تعهد و رک گویی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He gave it to me with candor and with a wild eloquence which touched my heart.
[ترجمه گوگل]او آن را با صراحت و با فصاحت وحشیانه ای به من داد که قلبم را تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]آن را صادقانه و با فصاحت و بلاغت به من داد که قلبم را لمس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Candor a key value . The lack of honesty is a corporate killer.
[ترجمه گوگل]یک مقدار کلیدی را صریح کنید فقدان صداقت یک قاتل شرکتی است
[ترجمه ترگمان]Candor یک مقدار کلید عدم صداقت یک قاتل شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I've been contacted by Procol Candor Solicitors in London.
[ترجمه گوگل]Procol Candor Solicitors در لندن با من تماس گرفته است
[ترجمه ترگمان]من با Procol Candor در لندن تماس گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلوص (اسم)
candor, purity, sincerity, candour

رک گویی (اسم)
candor, candour

صفاء (اسم)
ingenuity, serenity, placidity, candor, purity, delectation

انگلیسی به انگلیسی

• honesty, openness, sincerity (also candour)

پیشنهاد کاربران

افشاگری
بر اساس دیکشنری �فرهنگ معاصر�:
صداقت
صراحت
رک گویی
صداقت، خلوص
🔴the quality of being open, sincere, and honest
◀️She spoke with candor about racism.
◀️I was impressed by the candor of his statement
◀️
awe, don't fret. if he really wants your Well blown out he will ease you into. appreciate your candor
Sinsere expression
صداقت، صفا! خلوص

بپرس