extrovert


معنی: برونگرای، دارای رویش برونی
معانی دیگر: (روان شناسی) برونگرا (در برابر: درونگرا introvert)، extravert دارای رویش برونی، شخصی که تمام عقاید وافکارش متوجه بیرون ازخودش است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: extroverted (extraverted) (adj.)
(1) تعریف: one whose interest and attention are directed to the world outside the self (Cf. introvert.)
متضاد: introvert

- As an extrovert, she spends little time analyzing her own motivations.
[ترجمه حسن زاده] او به عنوان یک برون گرا، زمان کمی را صرف تجزیه و تحلیل انگیزه های خود می کند
|
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک برون گرا، زمان کمی را صرف تجزیه و تحلیل انگیزه های خود می کند
[ترجمه ترگمان] او به عنوان برون گرایان زمان کمی را صرف تجزیه و تحلیل انگیزش های خود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a sociable, gregarious person.
متضاد: introvert

- He's an extrovert and loves to mingle with people and tell his jokes.
[ترجمه Sh-i-ebrahimi] او آدمی برونگرا است و عاشق این است که قاطی مردم شود و به آن ها جک بگوید
|
[ترجمه گوگل] او فردی برونگرا است و دوست دارد با مردم معاشرت کند و جوک هایش را تعریف کند
[ترجمه ترگمان] او an است و دوست دارد با مردم قاطی شود و به jokes بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Extrovert prefer lively conversation to brood on the meaning of life.
[ترجمه گوگل]برون گراها گفتگوی پر جنب و جوش را به اندیشیدن درباره معنای زندگی ترجیح می دهند
[ترجمه ترگمان]Extrovert گفتگوهای زنده را ترجیح می دهند که به معنای زندگی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was a showman, an extrovert who revelled in controversy.
[ترجمه گوگل]او یک شومن بود، یک برون گرا که در بحث و جدل لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او یک مجری نمایش، یا برون گرا بود که از مجادله لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sue is the extrovert in the family; opinionated, talkative and passionate about politics.
[ترجمه گوگل]سو برونگرای خانواده است متفکر، پرحرف و علاقه مند به سیاست
[ترجمه ترگمان]سو برون گرایان خانواده، خودرای، پرحرف، و احساساتی در مورد سیاست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her sister was always more of an extrovert.
[ترجمه گوگل]خواهرش همیشه بیشتر برونگرا بود
[ترجمه ترگمان]خواهرش همیشه می گه گه می گه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tom is very extrovert and confident while Katy's shy and quiet.
[ترجمه گوگل]تام بسیار برونگرا و با اعتماد به نفس است در حالی که کیتی خجالتی و ساکت است
[ترجمه ترگمان]تام خیلی برون گرا و بااعتماد به نفس است در حالی که کیتی خجالتی و آرام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lynn Carter presented a striking contrast to her extrovert mate.
[ترجمه گوگل]لین کارتر تضاد قابل توجهی با همسر برونگرا خود ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]لین کارتر یک مقایسه قابل توجه با همسر برون گرایان نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His extrovert personality contrasts with his sister's quiet, shy character.
[ترجمه گوگل]شخصیت برونگرای او با شخصیت ساکت و خجالتی خواهرش در تضاد است
[ترجمه ترگمان]شخصیت برون گرا با شخصیت آرام و خجالتی خواهرش تضاد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Willie is a total extrovert who will talk to any stranger.
[ترجمه گوگل]ویلی یک برون گرا است که با هر غریبه ای صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]ویلی a تمام عیار است که با هر غریبه ای حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Minton, meanwhile, became more and more extrovert and seemed determined to break all the rules.
[ترجمه گوگل]در همین حال، مینتون بیشتر و بیشتر برونگرا شد و به نظر می رسید مصمم به زیر پا گذاشتن همه قوانین است
[ترجمه ترگمان]در این میان، minton، more و more می شد، و به نظر می رسید مصمم است تمام قوانین را زیر پا بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The work appeals to the extrovert in her.
[ترجمه گوگل]این اثر برای برون گرا در او جذابیت دارد
[ترجمه ترگمان]این کار نسبت به برون گرایان در او برانگیخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The work in sales appeals to the extrovert in me.
[ترجمه گوگل]کار در فروش برای افراد برونگرا در من جذاب است
[ترجمه ترگمان]کار در فروش در نظر من برون گرایان نسبت به برون گرایان اثر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Like Margarett, she was mercurial, an extrovert who was terribly shy, a courteous woman who shocked with her candor.
[ترجمه گوگل]او نیز مانند مارگارت، جیوه‌گرا بود، برون‌گرا که به‌شدت خجالتی بود، زنی مؤدب که با صراحتش شوکه می‌شد
[ترجمه ترگمان]مانند Margarett، mercurial بود، an که به طرز وحشتناکی خجالتی بود، زنی مودب و مودب که از صداقت او یکه خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lear was captivated by the extraordinary and extrovert family of parrots.
[ترجمه گوگل]لیر شیفته خانواده طوطی‌های خارق‌العاده و برون‌گرا بود
[ترجمه ترگمان]لیر توسط خانواده برون گرایان برجسته و برون گرایان جذب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's a total extrovert who will talk to any stranger.
[ترجمه زهرا عزیزی] اوبا هر غریبه ای حرف می زد که نشانه برون گرا بودن اوست
|
[ترجمه گوگل]او کاملاً برونگرا است که با هر غریبه ای صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]a که با هر غریبه ای حرف خواهد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Venus in Aries indicates an impulsive, passionate, extrovert and bold romantic nature.
[ترجمه گوگل]زهره در برج حمل نشان دهنده طبیعت عاشقانه تکانشی، پرشور، برونگرا و جسورانه است
[ترجمه ترگمان]زهره در برج حمل بر طبیعت رمانتیک، احساساتی، برون گرایان و bold دلالت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برونگرای (اسم)
extrovert

دارای رویش برونی (صفت)
extrovert

انگلیسی به انگلیسی

• one whose interest is directed outward, one who is open and uninhibited, one who has an outgoing disposition
turn outwards, direct outwards
having an outgoing disposition, tending to direct one's interest and concern outward (psychology)
an extrovert is a person who is active, lively, and sociable. count noun here but can also be used as an adjective. e.g. people with an extrovert personality are more likely to enjoy sports.

پیشنهاد کاربران

برونگرا
تفاوت درونگرا و برونگرا
فرد درونگرا توجش بیشتر به خودش ، دنیای درونی و افکار و احساسات خودش است.
بنابرین این افراد بیشتر از برون گراها به افکار و احساسات خود توجه و آن ها را تحلیل میکنند، به همین دلیل در بیشتر مواقع دارای هوش درون فردی بالا تری نسبت به برون گراها هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین این افراد از درون و با تنهایی شارژ میشوند و این انرژی را در حین انجام فعالیت هایی که نیازمند توجه به دنیای بیرونی است ( به عنوان مثال ارتباط با مردم ) صرف میکنند. پس آن ها هم نیاز دارند در ارتباط با مردم یا هر گونه فعالیت نیازمند تمرکز به دنیای بیرونی باشند تا انرژی که قبلا در تنهایی به دست آورده را در ارتباط با دنیای بیرون مصرف کنند. اما پس از مدتی قرار گیری در این شرایط انرژی آن ها رو به کاهش میابد و نیاز دارند دوباره تنها شوند.
پس درونگرایی به معنا عزلت گزینی، افسردگی، فرار از اجتماع و خجالتی بودن نیست.
افراد برونگرا انرژی خود را از دنیای بیرون ( به عنوان مثال ارتباط با مردم یا هر فعالیت دیگر که نیازمند توجه به دنیای بیرون است نسبت به دنیای درونی مثل افکار و احساسات خود ) کسب میکنند و این انرژی درونی را در تنهایی مصرف میکنند. پس آن ها هم گاهی نیاز به تنهایی دارند تا انرژی خود را تخلیه کنند.
این افراد معمولا نسبت به درون گراها هوش میان فردی بالاتری دارند. و از آنجایی که بیشتر دوست دارند در اجتماع قرار بگیرند پس مهارت های ارتباطی آن ها راحت تر رشد میکند.
ولی معمولا چون کم تر خودشان و رفتار، احساسات و افکارشان را تحلیل میکنند خودشناسی پایین تری دارند نسبت به درون گراها. اما با تمرین می توانند این مهارت را در خود تقویت کنند.
از آنجایی که درون گراها نسبت به برون گراها بیشتر دوست دارند تنها باشند پس کم تر در اجتماع قرار میگیرند و در نتیجه مهارت های ارتباطی آن ها ممکن است کم تر رشد کند و تبدیل به فرد خجالتی شوند. ولی با مدیریت خود می توانند از ایجاد چنین مسئله ای جلوگیری کنند.

شخصی که از بودن در اطراف دیگران انرژی بدست می آورد
برون گرا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : extrovert ( extravert ) / extroversion ( extraversion )
✅️ صفت ( adjective ) : extroverted ( extraverted )
✅️ قید ( adverb ) : _
❗️نکته: املای این کلمه هم با o و هم با a صحیح می باشد
Extrovert
🛑 برونگرا
❇️ someone who is active and confident, and who enjoys spending time with other people
مثال:
➡️ Most actors are natural extroverts.
اکثر بازیگران به طور طبیعی برونگرا هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

Introvert
🛑 درونگرا
❇️ someone who is quiet and shy, and does not enjoy being with other people.
مثال:
➡️ Her sister was always more of an introvert.
خواهرش همیشه بیشتر درونگرا بود.
Ambivert
🛑میانگرا
❇️ a person who has a balance of extrovert and introvert features in their personality.
مثال:
➡️ John is an ambivert that likes to go to parties but also enjoys having his alone time.
جان میان گرایی است که دوست دارد به مهمانی برود اما از اوقات تنهایی خود نیز لذت می برد.

با عرض سلام و ادب
Extrovert is opposite with shy.
خواسیت برونگرایی داره. تقریبا میشه گفت ارتباط دست جمعی رو دوست داره. ( ازنظر روانشناسی برونگرا ) لطفاً لایک کنید. اینم معنی extrovert
کسی که غیر از خود به همه کس فکر میکند. خودبین نیست.
برونگرا متضاد با Introvert
برونگرا
شخصی که باطن و افکار خود را بیان میکند.
مترادف است با :
Outgoing_sociable
به کسی میگویند که انرژی زیادی داره و دوست داره با دیگران ارتباط برقرار کنه ( از نظر روانشناسی برونگرا )
و مقابل آن ( introvert درونگرا ) میباشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس