chitchat

/ˈtʃɪtˌtʃæt//ˈtʃɪtˌtʃæt/

شایعه پراکنی، حرف مفت، گپ زنی، درد دل، صحبت دوستانه، وراجی، گفتگو، صحبت کوتاه، گفتگو، صحبت کوتاه، گپ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: casual or insignificant conversation.
مشابه: chat, gab, gossip

- They always engage in a bit of chitchat before getting down to business.
[ترجمه ر. غلمی] قبل از پرداختن به کسب و کار، آنها همیشه کمی گپ می زنند
|
[ترجمه گوگل] آنها همیشه قبل از شروع به کار درگیر کمی گفتگو می شوند
[ترجمه ترگمان] آن ها همیشه قبل از رسیدن به کسب وکار کمی of می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: gossip.
مشابه: chat

- Don't listen to that chitchat; it means nothing.
[ترجمه گوگل] به آن چرت و پرت گوش نده معنی نداره
[ترجمه ترگمان] به این گپ زدن گوش نده این یعنی هیچی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: chitchats, chitchatting, chitchatted
• : تعریف: to engage in chitchat.
مشابه: talk

- You can interrupt; we were just chitchatting.
[ترجمه گوگل] شما می توانید قطع کنید؛ فقط داشتیم حرف میزدیم
[ترجمه ترگمان] تو می تونی حرفش رو قطع کنی ما فقط داشتیم حرف می زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i am tired of all the chitchat about their probable divorce
از اینهمه حرف مفت درباره ی طلاق احتمالی آنها خسته شده ام.

2. Not being a mother, I found the chit-chat exceedingly dull.
[ترجمه گوگل]من که مادر نبودم، چت را بسیار کسل کننده دیدم
[ترجمه ترگمان]نه اینکه مادر بشم گپ زدن خیلی کسل کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We were just chit-chatting about this and that.
[ترجمه مبینا] ما فقط از اینور و اونور گپ میزدیم
|
[ترجمه گوگل]ما فقط در مورد این و آن چت می کردیم
[ترجمه ترگمان]فقط داشتیم در مورد این و اون بحث می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And voice your own opinions on afterlife chit-chat by joining in the debate below.
[ترجمه گوگل]و با شرکت در مناظره زیر نظرات خود را در مورد چت پس از مرگ بیان کنید
[ترجمه ترگمان]و نظرات خود را درباره زندگی پس از مرگ با پیوستن به بحث زیر بیان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She attempts a snarl, lost in the chit-chat.
[ترجمه گوگل]او سعی می کند غرغر کند، که در چت چت گم شده است
[ترجمه ترگمان]او سعی می کند غرشی کند و در گپ زدن گم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now you may be thinking that these options sound very dramatic and limited in the context of social chit-chat.
[ترجمه گوگل]اکنون ممکن است فکر کنید که این گزینه ها در زمینه چت اجتماعی بسیار چشمگیر و محدود به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]حالا ممکن است به این فکر کنید که این گزینه ها بسیار چشمگیر و محدود به زمینه of و گپ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But enough of all this chit-chat.
[ترجمه گوگل]اما بس است از این همه چت
[ترجمه ترگمان]اما به اندازه کافی با این گپ زدن کافیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's take talk at what many would consider its most mundane level: social chit-chat.
[ترجمه گوگل]بیایید در مورد آنچه که بسیاری آن را پیش پا افتاده ترین سطح می دانند صحبت کنیم: چت اجتماعی
[ترجمه ترگمان]بیایید در مورد چیزی صحبت کنیم که بسیاری از آن ها سطح جهانی آن را در نظر می گیرند: chit اجتماعی - گپ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Chit-chat makes do until the wheezy chime of five o'clock, whereupon you stand up.
[ترجمه گوگل]چیت چت تا صدای خس خس ساعت پنج انجام می دهد و پس از آن شما بلند می شوید
[ترجمه ترگمان]گپ زدن با صدای خس خس مانند ساعت پنج شروع می شود و از ای نرو شما بلند می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The nature of social chit-chat, then, and indeed of the bulk of our talk, must be tentative and indirect.
[ترجمه گوگل]پس ماهیت گفتگوهای اجتماعی و در واقع بخش عمده صحبت های ما، باید آزمایشی و غیرمستقیم باشد
[ترجمه ترگمان]پس ماهیت of و chat، و در حقیقت بخش اعظم صحبت های ما باید آزمایشی و غیر مستقیم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A total shut down of loose chit-chat on the air waves.
[ترجمه گوگل]قطع کامل چت-چت شل روی امواج هوا
[ترجمه ترگمان]کاملا در حال گپ زدن با امواج هوایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is abysmal that a gossip writer should use spiky chit-chat from anonymous donors to make money and notoriety for herself.
[ترجمه گوگل]افتضاح است که یک شایعه نویس باید از چت های تند و تیز از اهداکنندگان ناشناس برای کسب درآمد و بدنامی برای خود استفاده کند
[ترجمه ترگمان]بسیار بد است که یک نویسنده شایعه باید از اهداکنندگان ناشناس برای کسب درآمد و بدنامی برای خود استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. EXAMPLE : I am bored by the chitchat at our company parties, so I usually leave early.
[ترجمه گوگل]مثال: من حوصله‌ام را سر می‌برم که در مهمانی‌های شرکتمان صحبت کنیم، بنابراین معمولاً زودتر می‌روم
[ترجمه ترگمان]مثال: من توسط شرکت کنندگان در مهمانی های شرکت ما کسل می شوم، بنابراین من معمولا زود می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My father tried to make pleasant chitchat arid eat as much as he could during halftime.
[ترجمه گوگل]پدرم سعی می‌کرد تا جایی که می‌توانست در نیمه‌های نیمه چت‌چت دلپذیر و بدون خوردن غذا درست کند
[ترجمه ترگمان]پدرم سعی می کرد در تمام بین دو نیمه بازی خشک و خشک صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• small-talk, pleasant talk, banter
small talk, conversation about trivial subjects
chit-chat is informal talk about things that are not very important.

پیشنهاد کاربران

سلام و احوالپرسی ( بعضی جاها این معنی رو میده )
دوستان چیت چت به معنای گپ و گفت، و صحبت های دوستانه است، نه زر زر و حرف مفت!!! بار معنایی این دو بسیار متفاوت است!
small talk, gossip
informal conversation about matters that are not important
گپ و گفتگو، گفتگوی دوستانه و غیر رسمی
Oxford dictionary: conversation about things that are not important گپ و گفت
خوش و بش ، گپ و گفت ، حرف زدن عامیانه
غیبت کردن
Gossip
Shoot the breeze
• small talk, conversation about trivial subjects
• chit - chat is informal talk about things that are not very important.
یعنی گپ زدن - درباره ی چیزهای غیرضروری و فوق العاده بدردنخور حرف زدن
زر مفت زدن - چرندیات را از دهان خارج کردن - کسشر تحویل دادن
...
[مشاهده متن کامل]

مثلا دیدید خاله زنک ها که به پست هم میخورن شروع میکنن از عروسِ بتول خانوم و دختر عقدس خانوم و لباس هایی که شخص خودشون این هفته خریدن و اتفاق توی فروشگاه و حرفی که فلان پسر زد ۴ ساعت حرف میزنن. کلا ازینجور حرفا که سودی برای کسی نداره و فقط برا وقت پر کردنه و حیاتی نیست
توی رپم هست میگن i don't have time to chit chat یا no time to chit chat
یعنی وقت برای این کس کلک بازیا ندارم ( حوصله این مسخره بازیارو ندارم )

پچ پچ کردن، صحبت کوتاه، حرف غیرضروری، گپ زدن
حرف مفت
چت چت کردن، وراجی کردن
هم اسم هست هم فعل به معنای گپ/گپ زدن
منبع: دیکشنری کمبریج
Chating on applications
از هر دری حرف زدن
پیشنهاد الکی
حرف اضافه زدن
دریوری

تقلب کردن
زر زدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس