wildly


وحشیانه، خودسرانه، به تندی

جمله های نمونه

1. He gesticulated wildly as he tried to make her understand.
[ترجمه امیرمهدی صفدری] او سرش را زمانیکه سعی می کرد او را متوجه کند به شدت تکان می داد.
|
[ترجمه گوگل]در حالی که سعی می کرد به او بفهماند، حرکات وحشیانه ای زد
[ترجمه ترگمان]همان طور که سعی می کرد او را درک کند، سر تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He flailed wildly as she tried to hold him down.
[ترجمه گوگل]در حالی که او سعی می کرد او را پایین نگه دارد، به طرز وحشیانه ای لرزید
[ترجمه ترگمان]همان طور که سعی می کرد او را پایین نگه دارد، وحشیانه دست تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All the maps we had were wildly inaccurate.
[ترجمه گوگل]تمام نقشه هایی که ما داشتیم به شدت نادرست بودند
[ترجمه ترگمان]تمام نقشه های ما اشتباه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He fluttered his hands around wildly.
[ترجمه گوگل]وحشیانه دستانش را به اطراف تکان داد
[ترجمه ترگمان]او دیوانه وار دست هایش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The dancers gyrated wildly to the beat of the music.
[ترجمه گوگل]رقصندگان به شدت با ضرب آهنگ موسیقی می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]رقاصان با شدت به آهنگ موسیقی گوش می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Interest rates have been fluctuating wildly.
[ترجمه گوگل]نرخ بهره به شدت در نوسان بوده است
[ترجمه ترگمان]نرخ سود به شدت در حال تغییر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He lunged wildly at his opponent.
[ترجمه گوگل]او به شدت به طرف حریفش پرتاب شد
[ترجمه ترگمان]او وحشیانه به حریف حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Reports of his drinking have been wildly exaggerated.
[ترجمه گوگل]گزارش های مربوط به نوشیدن الکل او به شدت اغراق شده است
[ترجمه ترگمان]گزارش های نوشیدن او بسیار مبالغه آمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The stock market is oscillating wildly at the moment.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بازار سهام به شدت در حال نوسان است
[ترجمه ترگمان]بازار سهام در حال نوسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Prices have fluctuated wildly in recent years.
[ترجمه گوگل]قیمت ها در سال های اخیر به شدت نوسان داشته است
[ترجمه ترگمان]قیمت ها در سال های اخیر به شدت نوسان کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ship veered round wildly in the rough sea.
[ترجمه گوگل]کشتی به طرز وحشیانه ای در دریای مواج منحرف شد
[ترجمه ترگمان]کشتی در دریای متلاطم راه خود را تغییر داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She looked wildly around for an escape.
[ترجمه گوگل]او برای فرار وحشیانه به اطراف نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]دیوانه وار به اطراف نگاه کرد تا فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He had a wildly extravagant lifestyle.
[ترجمه گوگل]او یک سبک زندگی عجیب و غریب داشت
[ترجمه ترگمان] اون یه شیوه زندگی وحشیانه ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The newspapers exaggerated the whole affair wildly.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها در کل ماجرا به طرز وحشیانه ای اغراق کردند
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها دیوانه وار تمام ماجرا را مبالغه آمیز جلوه می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The stock market floor was wildly busy.
[ترجمه گوگل]کف بازار سهام به شدت شلوغ بود
[ترجمه ترگمان]زمین بازار بورس به شدت شلوغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• savagely; without distinction; in an exaggerated manner; insanely, madly; with a bewildered expression

پیشنهاد کاربران

Wildly= extremely
ترجمه کاربر بالا ( Masoud ) اشتباه است. ایشان حتما می خواسته اند واژه ی widely را ترجمه کنند که با واژه فعلی یعنی wildly کاملا بی ربط است.
اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙
به صورت گسترده
فوق العاده ( حالت قیدی )
سخت ( حالت قیدی )
به شدت
بدجور ( حالت قیدی )
وحشیانه
به تندی
به غایت
دیوانه وار
ددمنشانه

1
in a way that lacks discipline or restraint
in a way that indicates distraction or strong emotion
به طور وحشیانه ای - به صورت غیر قابل کنترل
( همراه با احساسات/هیجانات شدید )
به صورت احساسی/هیجانی
2.
to an extreme degree
شدیداً
افراطی . لجام گسیخته
کاملاً
نوسان داشتن
غیر قابل پیش بینی و کنترل بودن
به طرز غیر قابل کنترل
سخت؛
برای نمونه �wildly kind� یعنی �سخت مهربان�.
وحشیانه
very much
Extremely
بشدت
پررنگ
به شدت

Extremely
( Like a wild animal ) مانند حیوان وحشی
به شدت ، خیلی ،
وحشیانه

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس