حق بهره وری زمین یا ملک
قیمت پایین تر برای دانشجویان، افراد مسن، و. . . . .
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی سه تا root word داریم به اسم cede / ceed / cess
📌 این ریشه ها، معادل "go" و "yield" می باشند؛ بنابراین کلماتی که این ریشه ها را در خود داشته باشند، به "go" یا "yield" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 proceed: to "go" forward
🔘 exceed: to "go" beyond a limit
🔘 succeed: to "go" after and achieve a goal
🔘 recede: to "go" back or move away
🔘 concede: to "yield" or admit defeat
🔘 precede: to "go" before in time or order
🔘 intercede: to "go" between parties to mediate
🔘 secede: to "go" apart or withdraw from a group
🔘 access: the ability to "go" into a place or situation
🔘 process: a series of steps that "go" toward a result
🔘 recess: a break where activities "go" on pause
🔘 succession: the act of one thing "going" after another
🔘 antecedent: something that "goes" before something else
🔘 necessary: something you cannot "yield" or do without
🔘 excess: "going" beyond what is needed
🔘 successor: one who "goes" after another in a position
🔘 precedent: something that "goes" before as an example
🔘 cessation: a stopping or "yielding" of activity
🔘 concession: something "yielded" in an argument
🔘 accessible: able to be "gone" into or reached
کم آوردن هم معنی میده
ترجمه ی دوستان همه درست بود ولی برای learner ها خیلی گیج کننده است. زیرا این واژه ، زیاد کاربرد دارد.
بهترین و کوتاه ترین برگردان به زبان پارسی مقدس خودمان ، ( ارفاق ) است.
البته ارفاقی که جنبه ی باج دادن دارد.
خلاف انتظار
معنی باج هم میده
یعنی ی چیزی یا ی حقی و واگذار کنی تا به ی درگیری و مشاجره پایان بدی
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A compromise or granting something in an argument ⚖️
🔍 مترادف: Compromise, allowance
✅ مثال: The company made several concessions to end the strike
1. اعطا 2. امتیاز 3. تسلیم. پذیرش. قبول 4. مصالحه. سازش. توافق 5. تخفیف 6. امتیاز بهره برداری 7. حق بهره برداری
مثال:
concessions were wrung from the government
امتیازهای بهره برداری از طرف دولت به زور گرفته شده بود.
تقابل در معنی ( گرامر )
Although they were poor , they were rich in sprite
( فوتبال ) گل خوردن
۱. حق امیتاز - امتیاز
۲. اعتراف به شکست ( پذیرفتن شکست دریک مبارزه )
۳. فداکاری - قربانی - چشم پوشی و گذشت
۴. یک فروشگاه کوچک ( در مکان عمومی مثل کنار یا داخل استادیوم یا کنار ساحل )
۵. تخفیف ( بریتانیایی )
... [مشاهده متن کامل]
1. a thing that is granted, especially in response to demands.
2. a preferential allowance or rate given by an organization.
3. the act of admitting that you have been defeated in a contest
این واژه خیلی شبیه به Compromise می باشد.
غنیمت
امتیاز
حق امتیاز
توجه به نکات مثبت استدلال طرف مقابل و نقاط ضعف استدلال خود
ارفاق، تخفیف، امتیاز
حق استفاده
امتیاز حق استفاده
تقابل ( در گرامر )
معادل واژه های admit و confess
اعتراف
اذعان
تصدیق
اقرار
اگر مفید بود لطفاً لایک کنید ❤️🙏🏻
concession ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: امتیاز بهره برداری
تعریف: حق بهره برداری از هریک از واحدهای خدماتی در مهمان خانه ها مانند آرایشگاه یا باشگاه تناسب اندام، که به بهره بردار مستقلی که مسئولیت تأمین تجهیزات و کارکنان و بازاریابی آن واحد را پذیرفته است، واگذار می شود
concession stand :
غرفه خوراکی، اسنک بار ، غرفه تنقلات یا ساندویچ فروشی مکانی برای خرید تنقلات یا غذا در اماکن عمومی و مراکز تفریحی مانند سینماها، شهربازیها، نمایشگاه ها، ورزشگاهها یا محل های تفریحی دیگر است.
بوفه ( غرفه ) استادیوم
واگذاری حق استفاده
ارائه مجوز و پروانه بهره برداری
( در موردِ کار یا اقدام ) توجه کردن، اجازه دادن
پذیرش استدلال
تخفیف
برای مثال:
a tax concession or advantage allowed by government
تخفیف مالیاتی یا امتیازی که توسط دولت داده می شود
ارفاق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)