actualize

/ˈækt͡ʃəwəˌlaɪz//ˈækt͡ʃuəlaɪz/

معنی: واقعیت دادن، عملی کردن، واقعی کردن
معانی دیگر: (در مورد اعمال) انجام دادن، به عمل درآوردن، عمل کردن، به فعل در آوردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: actualizes, actualizing, actualized
مشتقات: actualization (n.)
• : تعریف: to make real; to give substance to.
مشابه: fulfill, materialize, realize, substantiate

- It took time, but they actualized their dream of becoming prosperous in the new country.
[ترجمه گوگل] زمان برد، اما آنها رویای خود را برای موفق شدن در کشور جدید محقق کردند
[ترجمه ترگمان] مدتی طول کشید، اما آن ها رویای خود برای کامیابی در این کشور جدید را به تعویق انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to actualize one's dreams
به خواب و خیال های خود جامه ی عمل پوشاندن

2. He actualized himself through his work.
[ترجمه گوگل]او با کارش خود را به فعلیت رساند
[ترجمه ترگمان]خود را از میان کارش بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. People under stress tend to actualize their own personal worth - the very aim of a human life.
[ترجمه گوگل]افراد تحت استرس تمایل دارند ارزش شخصی خود را به فعلیت برسانند - هدف اصلی زندگی انسان
[ترجمه ترگمان]افراد تحت استرس، تمایل دارند ارزش شخصی خود را از بین ببرند، یعنی هدف زندگی انسانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mistakes are a necessary part of actualizing your vision.
[ترجمه گوگل]اشتباهات بخشی ضروری از تحقق چشم انداز شما هستند
[ترجمه ترگمان]اشتباه ات بخش مهمی از تحقق بخشیدن به دید شما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sometimes mistakes are necessary steps toward actualizing your goals.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات اشتباهات گام های ضروری برای تحقق اهداف شما هستند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات اشتباه ات برای تحقق بخشیدن به هدف هایتان لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It involves something beyond what can be actualized through human effort alone.
[ترجمه گوگل]این شامل چیزی فراتر از آن چیزی است که می تواند تنها از طریق تلاش انسان به فعلیت برسد
[ترجمه ترگمان]این کار مستلزم چیزی فراتر از چیزی است که تنها از طریق تلاش های انسانی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Only when it is actualized through classroom activity can it have an effect on learning.
[ترجمه گوگل]تنها زمانی که از طریق فعالیت کلاسی به فعلیت برسد می تواند بر یادگیری تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که از طریق فعالیت های کلاسی اجرا می شود، می تواند تاثیری بر یادگیری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The difficulty in actualizing this ambiguity in script form is the reason I initially turned down the job.
[ترجمه گوگل]مشکل در واقعی کردن این ابهام در فرم فیلمنامه دلیلی است که من در ابتدا کار را رد کردم
[ترجمه ترگمان]دشواری تحقق بخشیدن به این ابهام در فرم نوشتاری، دلیل آن است که من در ابتدا این شغل را به پایان رساندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Na: Then you can actualize two of your wishes!
[ترجمه گوگل]ن: آن وقت می توانید دو تا از آرزوهایتان را محقق کنید!
[ترجمه ترگمان]پس تو می تونی به دوتا از خواسته های خودت عمل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. PCL to actualize the remote analysis of customized products is described in detail.
[ترجمه گوگل]PCL برای واقعی سازی تجزیه و تحلیل از راه دور محصولات سفارشی شده به تفصیل شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]تلاش برای تجزیه و تحلیل دور از دور محصولات سفارشی به طور مفصل توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This article states how to actualize the counterintelligence in the view of the competitive analysis.
[ترجمه گوگل]این مقاله بیان می کند که چگونه می توان ضد جاسوسی را از دیدگاه تحلیل رقابتی به فعلیت رساند
[ترجمه ترگمان]این مقاله بیان می کند که چگونه سازمان ضد جاسوسی را به دیدگاه تجزیه و تحلیل رقابتی هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wish to actualize its beautiful and last instant moment forever its body smashed to pieces.
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم لحظه ی زیبا و آخرین لحظه ی آن را برای همیشه تکه تکه شدن بدنش به فعلیت برسانم
[ترجمه ترگمان]آرزو می کنم که به زیبایی و آخرین لحظه ای که بدنش تکه تکه می شود، عمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The system actualize the interlinkage of plan and Detail Survey Database, can interconvert drawing and data in real time.
[ترجمه گوگل]این سیستم پیوند متقابل طرح و پایگاه داده بررسی جزئیات را واقعی می کند، می تواند نقشه ها و داده ها را در زمان واقعی تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]سیستم interlinkage the طرح و پایگاه داده بررسی جزئیات را می توان در زمان واقعی ترسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To actualize BPR is a high - risk, high - income item.
[ترجمه گوگل]تحقق BPR یک آیتم پرخطر و پردرآمد است
[ترجمه ترگمان]برای actualize BPR یک مورد ریسک بالا، با درآمد بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Secondly, to actualize this OS on TMS 320 VC 5471 is also a part of our work.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، واقعی کردن این سیستم عامل در TMS 320 VC 5471 نیز بخشی از کار ما است
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، برای actualize این سیستم عامل بر روی اس اس اس ۳۲۰ VC نیز بخشی از کار ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واقعیت دادن (فعل)
fulfill, actualize, fulfil

عملی کردن (فعل)
fulfill, actualize, effect, fulfil

واقعی کردن (فعل)
actualize, realize

انگلیسی به انگلیسی

• make real, make actual, realize, accomplish, fulfill (also actualise)

پیشنهاد کاربران

واقعیت دادن، عملی کردن، واقعی کردن. به واقعیت تبدیل کردن
مثال:
We want to actualize her dreams
ما می خواهیم رویاهای او را به واقعیت تبدیل کنیم.
احقاق
بالفعل شدن
محقق شدن
جامه عمل پوشانیدن
به فعلیت نشستن
به کردار برآمدن
عملی شدن/کردن
رخ دادن
واقعی شدن/کردن
و دیگر معانی از این دست
اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید.
تحقق بخشیدن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : actualize
✅️ اسم ( noun ) : actuality
✅️ صفت ( adjective ) : actual
✅️ قید ( adverb ) : actually
به فعلیت رسیدن
محقق کردن
Realize
عملی کردن واقعیت دادن

بپرس