ensemble

/anˈsɑːmbl̩//ɒnˈsɒmbl̩/

معنی: اثرکلی
معانی دیگر: (آنچه که از در نظر گرفتن کلیه ی اجزای چیزی حاصل شود) اثر کلی، مجموع، افزون، گروه، (لباس) دست، (موسیقی) دسته ی نوازندگان، هم خوانان، گروه کر، هم نوازان، سازهای هم نوازان، برنامه ی هنری هم نوازان، دسته ی هنرپیشگان (معمولا به استثنای ستارگان)، گروه بازیگر، یکمرتبه، بطورجمعی، دسته جمعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a whole viewed as a collection of its parts.
مشابه: manifold, whole

(2) تعریف: a complete set of clothes designed to be worn together.
مشابه: coordinate, outfit, suit

(3) تعریف: a group of performers, such as actors or musicians, who perform together.
مشابه: band, chorus

- A jazz ensemble will provide entertainment at the reception.
[ترجمه گوگل] یک گروه جاز سرگرمی را در پذیرش ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان] یک گروه جاز در مراسم پذیرایی سرگرمی ایجاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: at the same time; together.

جمله های نمونه

1. her ensemble consisted of a woollen skirt and a gray jacket
لباس او شامل یک دامن پشمی و یک کت خاکستری بود.

2. a jacket and skirt ensemble
یک دست کت و دامن

3. to consider as an ensemble
به عنوان گروه (یا به طور کلی) در نظر گرفتن

4. We should consider the buildings as an ensemble.
[ترجمه گوگل]ما باید ساختمان ها را به عنوان یک مجموعه در نظر بگیریم
[ترجمه ترگمان]ما باید ساختمان ها را به عنوان یک گروه در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The arrangement of the furniture formed a pleasing ensemble.
[ترجمه گوگل]چیدمان مبلمان مجموعه ای دلپذیر را تشکیل می داد
[ترجمه ترگمان]با این همه، نظم و ترتیب اسباب و اثاث اسباب و اثاث مطبوع و مطبوع به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Mozart Ensemble is/are playing at the Wigmore Hall tonight.
[ترجمه گوگل]گروه موتزارت امشب در سالن ویگمور در حال اجراست
[ترجمه ترگمان]گروه موتسارت امشب در سالن Wigmore بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A black silk tie completed the ensemble.
[ترجمه گوگل]یک کراوات ابریشمی مشکی این مجموعه را تکمیل کرد
[ترجمه ترگمان]یک کراوات مشکی با لباس کامل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A pair of white shoes completed the striking ensemble.
[ترجمه گوگل]یک جفت کفش سفید این مجموعه را تکمیل کرد
[ترجمه ترگمان]یک جفت کفش سفید، گروه برجسته را به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The state is an ensemble of political and social structures.
[ترجمه گوگل]دولت مجموعه ای از ساختارهای سیاسی و اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]دولت گروهی از ساختارهای سیاسی و اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Timothy Hutton heads a strong ensemble cast as a Manhattan pianist who returns home for his high school reunion.
[ترجمه گوگل]تیموتی هاتون رهبری گروهی قوی از بازیگران پیانیست منهتن را بر عهده دارد که برای دیدار مجدد در دبیرستان خود به خانه بازمی گردد
[ترجمه ترگمان]Timothy Hutton، گروهی قوی را به عنوان نوازنده پیانو منهتن، که به خاطر تجدید دیدار دبیرستانی خود به خانه باز می گردد، رهبری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The multiracial ensemble provides cushiony support to Anderson and other vocal soloists in traditional and original music.
[ترجمه گوگل]گروه چند نژادی از اندرسون و سایر تکنوازان آواز در موسیقی سنتی و اصلی پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]گروه چند نژاده، حمایت cushiony را از اندرسون و other soloists در موسیقی سنتی و اصلی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Today the ensemble are well established and perform a wide and varied repertoire ranging from renaissance to contemporary music.
[ترجمه گوگل]امروزه این گروه به خوبی تثبیت شده است و رپرتوار وسیع و متنوعی از موسیقی رنسانس تا معاصر را اجرا می کند
[ترجمه ترگمان]امروزه این گروه به خوبی تاسیس و مجموعه متنوع و متنوعی از رنسانس تا موسیقی معاصر را اجرا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The catalyst for her new ensemble was undoubtedly her 1987 marriage to her fellow troubadour Mr David Stewart.
[ترجمه گوگل]کاتالیزور گروه جدید او بدون شک ازدواج او در سال 1987 با همکار تروبادورش آقای دیوید استوارت بود
[ترجمه ترگمان]این گروه برای گروه جدیدش بدون شک ازدواج ۱۹۸۷ او با fellow آقای دیوید استوارت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But her outrageous ensemble was just one of several eye-popping outfits worn by musical babes at the show.
[ترجمه گوگل]اما گروه ظالمانه او تنها یکی از چندین لباس چشم نوازی بود که بچه های موزیکال در این نمایش می پوشیدند
[ترجمه ترگمان]اما این گروه عصبانی او فقط یکی از چندین لباس زیر چشمی بود که توسط بچه های musical در نمایشگاه به دست امده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اثرکلی (اسم)
ensemble

تخصصی

[برق و الکترونیک] مجموعه
[صنعت] : یک مجموعه از عناصر که به عنوان یک کل دیده می شوند.
[نساجی] لباس دو تکه
[آمار] کلّیت

انگلیسی به انگلیسی

• troupe, group of performers; outfit, suit (of clothing)
an ensemble is a small group of musicians who regularly play or sing together.
you can refer to a matching set of clothes as an ensemble; a formal use.
an ensemble is also a group of things or people considered as a whole rather than as separate individuals.

پیشنهاد کاربران

به عنوان اسم معنای "دسته" یا "گروه" میده
each fiber ensemble
هر دسته رشته ( یعنی یک مجموعه ای از رشته ها )
این واژه فرانسوی است به معنای با هم، یا با هم دیگر.
در انگلیسی می شود together.
به دلیل فرانسوی بودنش هم حرف e در این کلمه به صورت o تلفظ می شود.
اگر مفید بود لطفاً لایک کنید ❤️🙏🏻
باهم، بطور کلی
در فیزیک: آنسامیل، هنگرد
ensemble ( فیزیک )
واژه مصوب: هماد
تعریف: گروه پرشماری از سامانه های فیزیکی مستقل که با استفاده از پارامترهای بزرگ مقیاس یکسان، مانند دما و فشار، توصیف پذیر هستند
هنگرد.
مجموعه . گروه
مجموعه
طبقه بندی شده - دسته بندی شده
گروه یا دسته
چه گروهی از هنرمندان که با هم اجرا می کنند
چه گروهی از اشیا یا موارد که بیشتر به عنوان یک کل درنظر گرفته می شوند
چندگانه
ensemble classifier
طبقه بندی چندگانه
گروهی، جمعی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس