cringe

/ˈkrɪndʒ//krɪndʒ/

معنی: انقباض غیر ارادی ماهیچه، چاپلوسانه فروتنی کردن، چاپلوس کردن
معانی دیگر: (از ترس یا سرما و غیره) خود را جمع کردن، کز کردن، (خود را) عقب کشیدن، یکه خوردن، با بزدلی عمل کردن، خود را خوار کردن، منت کشیدن، خود را خفیف کردن، چندش، تنفر، انقبا­ غیر ارادی ماهیچه

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: cringes, cringing, cringed
(1) تعریف: to crouch or shrink back, usu. in fear or distaste; cower.
مشابه: cower, crouch, grovel, quail, shrink

- When he heard about the treatment for the disease, he cringed.
[ترجمه فیض] او زمانی که درباره نحوه درمان بیماری شنید، صورتش را در هم کشید
|
[ترجمه Edi.nozari] وقتی در مورد درمان بیماریش شنید او چندشش شد
|
[ترجمه گوگل] وقتی خبر درمان این بیماری را شنید، به خود لرزید
[ترجمه ترگمان] وقتی درباره درمان بیماری چیزی شنید، او تکانی خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to behave with servility; fawn.
مشابه: grovel
اسم ( noun )
مشتقات: cringingly (adv.), cringer (n.)
• : تعریف: a motion or instance of cringing.

جمله های نمونه

1. It makes me cringe when I think how stupid I was.
[ترجمه گوگل]وقتی فکر می‌کنم چقدر احمق بودم، دلم می‌لرزد
[ترجمه ترگمان]وقتی فکر می کنم که چقدر احمقم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I cringe when I think of the poems I wrote then.
[ترجمه yuki] وقتی به اشعاری که قبلا می نوشتم فکر میکنم، احساس خجالت میکنم
|
[ترجمه گوگل]وقتی به شعرهایی که در آن زمان سروده ام فکر می کنم دلم می لرزد
[ترجمه ترگمان]وقتی به شعری که در آن موقع نوشتم فکر می کنم، احساس ناراحتی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She felt herself cringe with embarrassment at the memory.
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که از این خاطره خجالت می کشد
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که از این خاطره بیمناک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tender flesh the color of pearls makes her cringe.
[ترجمه گوگل]گوشت لطیف به رنگ مروارید او را به هم می ریزد
[ترجمه ترگمان]پوست لطیف او را منقبض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Parents of later learners cringe and begin to wonder what the heck is going on.
[ترجمه گوگل]والدینی که بعداً یاد می‌گیرند، هول می‌کنند و شروع به تعجب می‌کنند که چه اتفاقی می‌افتد
[ترجمه ترگمان]والدین بعد از آن ها معذرت خواهی می کنند و شروع به تعجب می کنند که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It made me cringe at its over-the-top violence.
[ترجمه گوگل]من را از خشونت بیش از حد آن به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]این باعث شد که من از خشونت بالای آن احساس انزجار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. During it all, nothing has made me cringe more than the sound of an approaching bike.
[ترجمه گوگل]در تمام این مدت، هیچ چیز بیشتر از صدای نزدیک شدن یک دوچرخه مرا به لرزه درآورده است
[ترجمه ترگمان]در طول این مدت، هیچ چیز مرا بیشتر از صدای یک دوچرخه نزدیک از خود دور نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many gay men today cringe at the thought that this was a major component of the sexuality of our precursors.
[ترجمه گوگل]امروزه بسیاری از مردان همجنسگرا از این تصور که این یکی از اجزای اصلی تمایلات جنسی پیشینیان ما است، به خود می پیچند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردان همجنس گرا امروز از این فکر منقبض می شوند که این جز اصلی تمایلات جنسی ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It may cringe away, or if cornered might bare its teeth unexpectedly.
[ترجمه گوگل]ممکن است چروکیده شود، یا اگر گوشه‌ای باشد ممکن است به طور غیرمنتظره‌ای دندان‌هایش را برهنه کند
[ترجمه ترگمان]ممکن است به طور غیر منتظره دندان هایش را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sometimes, regrettably, though the idea may make us cringe, that voice may be that of a convicted murderer.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، متأسفانه، اگرچه این ایده ممکن است ما را به وحشت بیاندازد، اما ممکن است این صدا صدای یک قاتل محکوم باشد
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات، با وجود اینکه این ایده ممکن است ما را منقبض کند، آن صدا ممکن است یک قاتل مجرم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Which make you cringe slightly, or shift about in your seat?
[ترجمه گوگل]کدام یک باعث می شود کمی بچرخید یا روی صندلی خود جابجا شوید؟
[ترجمه ترگمان]که باعث میشه یکم درد بگیره یا در صندلیش جا به جا بشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I cringe in the grocery store when I see a mother and daughter arguing.
[ترجمه گوگل]وقتی دعوای مادر و دختری را می بینم در خواربارفروشی هول می کنم
[ترجمه ترگمان]وقتی مادر و دختری را می بینم که بحث می کنند، در مغازه بقالی عقب می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It makes me cringe into the smelly upholstery of his battered armchair.
[ترجمه Edi.nozari] روکش بدبوی صندلی های راحتی او با عث چندشم میشه
|
[ترجمه گوگل]این باعث می‌شود در روکش‌های بدبو صندلی راحتی او بچشم
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که خودم را منقبض کنم و روی مبل راحتی battered تکیه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yet Harrison had cause to cringe at the casual manner in which his case was opened and aired.
[ترجمه گوگل]با این حال، هریسون دلیلی داشت که از نحوه عادی باز کردن و پخش پرونده‌اش ناراحت شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، کلنل به این علت بود که در این مورد با لحنی عادی، که در آن باز می شد، از خود بی خود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انقباض غیر ارادی ماهیچه (اسم)
cringe

چاپلوسانه فروتنی کردن (فعل)
cringe

چاپلوس کردن (فعل)
adulate, cringe

انگلیسی به انگلیسی

• flinch, shrink back, recoil (in surprise or fright); grovel
if you cringe from someone or something, you back away because of fear.
you say that people cringe when they are very embarrassed.

پیشنهاد کاربران

این معنی که شما براش بکار می برید اکثرا تو متون رسمی استفاده میشه. توی سوشال مدیا و اصطلاحات بین مردم اونم بیشتر تینیجرا؛ کرینج یعنی مزخرف و ک*شر و چیزی که خیلی خز باشه . مثلا میگن ;
I listen to that song too , thats so fucking cringe.
...
[مشاهده متن کامل]

منم به اون اهنگه گوش دادم، خیلی مزخرف بود!
البته مسلما هیچوقت اینو در مکالمه رسمی استفاده نمیکنن به منظور چنین معنی ای.

چاپلوسانه فروتنی کردن، انقباض غیر ارادی ماهیچه، پاچه خواری، قوربون صدقه رفتن،
در جایگاه فعل: ۱ - ( خود را ) عقب کشیدن - خود را جمع کردن ( از ترس و… )

در جایگاه فعل : ۲ - خجالت زده شدن - خجالت کشیدن
1 - Cringe
گذشته کامل - حالت گذشته:
Cringed
نمونه:
...
[مشاهده متن کامل]

The dog cringed in terror when the man raised his arm
وقتی آن مرد دستش را بلند کرد، آن سگ خود را از ترس عقب کشید.
2 - Cringe
۲ - خجالت زده شدن ( خجالت کشیدن ) :
it makes me cringe when i think how stupid i was.
وقتی که فکر می کنم که چقدر احمق بودم، خجالت زده می شوم.
هم چنین در معنی دیگری که بین نوجوانان متداول شده است به معنی معذب کننده یا چندش، سبک سر بودن و ضایع بودن نیز به کار می رود، که بهتر است به جای استعمال واژگان بیگانه از معادل های پارسی آن استفاده شود.

مثلا تویه یه مهمونی یه پسره اینقد دوروبره دختره که اصلا بهشم محل نیمزازه میپلکه و قربون صدقش میره که ادم احساس خجالت میکنه از کاری که فرد داره انجام میده
اون احساس خجالت یا چندش شدن میشه cringe این معنی از همه معانی دیگه بیشتر کاربرد داره
خیلی akward و embarrasssing
قوز کردن، کز کردن، تو خود جمع شدن، خود را جمع کردن، خود را پس کشیدن، پس رفتن
سلام دوستان خواهشا به معانی که معنی نوشته شده کامل درست نیستند و مطمعن نیستید لایک نزنید دچار گمراهی میشه
معانی ای که نوشتند خیلی معنای کرینج را منتقل نمی کند و برخی از معانی هم که کاملا اشتباه و نامربوط هستند.
باید گفت معذب کردن یا شدن.
یعنی از فرط شرم و خجالت آدم معذب شود مثلا.
اگر مفید بود لطفا لایک کنید 💙🙏🏼
Cringe ( از ترس، سرما، . . . ) خود را جمع کردن/کز کردن/عقب کشیدن/از جا پریدن، شرم کردن/شرمنده شدن/قرمز شدن
. I cringed when I realized what I'd said
. I cringed at the sight of my dad dancing
. When their father came home drunk, the children cringed
از جای رمیدن ؛ پریدن از بیم و ترس. ( ناظم الاطباء ذیل رمیدن ) :
رمیدند پیلان و اسبان ز جای
سپردند مر خیمه ها را بپای.
( گرشاسب نامه ) .
معنی کاملش میشه کرنش کردن از ترس یا چاپلوسی
for example this video makes me cringe so bad یعنی این ویدئو حس خیلی بد و حال بهم زنی بهم داد خیلی چندشم شد 😣😣
ضایع
مشمئزکننده
به معنی شرم آور هم ازش استفاده میشه
احساس انزجار کردن
احساس چندش
فیلمای دوران بچگیاتو میبینی چه جوری میشی؟ یه حالت انغباض عضلات بهت دست میده از خجالت
کلمه cringe یجورایی معادل کلمه سم/سمی خودمونه
مثلا ما میگیم این خیلی سمه
اونا میگن
This is so cringe
خز و خیل
چندش و تهوع آور
خجالت فوق العاده شدید
مفهوم : به کارهای احمقانه ای که تو بچگی می کردید فکر کنید اگه ازسر خجالت سرتون رو دو دستی فشار دادید متوجه معنی cringe شدید
یعنی مثلا طرف یکاری میکنه یا یه حرکتی میزنه که تو خجالت میکشی. . یا مثلا وقتی ویدیو قدیمیای خودتو نگاه میکنی و از کارایی که خودت کردی قبلا خجالت میکشی. یچیز اینجوری!
به پا افتادن
It can be used to describe something or someone that makes you feel embarrassed. You can also say�'cringey', as an adjective.
پاچه خواری
**** مالی
به طرز حال به هم زننده ای چاپلوسی کسی را کردن
چاپلوسی
✅ ( از ترس یا سرما و غیره ) خود را جمع کردن، کز کردن
You 💎cringe💎 in front of him like a worm
✅یکه خوردن
?Do you like to hear your own voice on a recording
No. Not at all. I’ve grown up to be a bit used to it now, but normally it 💎makes me cringe💎. I remember a shocking experience when I, perhaps, first experimented with recordings. I heard my voice being played back to me, and I thought to myself, who is this person. Why is there such a high pitch? Am I really Mickey Mouse. After that experience, I really wanted to cover my ears because I couldn’t believe it was me
...
[مشاهده متن کامل]

۱. اخ چندش
۲. انقباض غیر عادی ماهیچه که گاهی برا همه اتفاق میفته
۳. خود را عقب کشیدن ( از قبیل ترس و . . . )
منزجر کننده
چندش، چیپ و بی مزه
یکه خوردن
اتاجی - حسی که وقتی یه چیزه اتاجی میبینی با میشنوی - به مزه - بی نمک
چندش شدن
ازترس یا خجالت خود را عقب کشیدن. . مثل دیدن یک فیلم یک حیوان آزاری ک باعث میشه از انسان بودن خجالت بکشیدو نتونید ادامه ی اون فیلم رو نگاه کنید میگن cringe.
از ترس خود را جمع کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس