mirthless

/ˈmɝːθləs//ˈmɜːθləs/

معنی: سیاه
معانی دیگر: غمگین، دل مرده، بی خوشی، بی دماه

جمله های نمونه

1. He was falsely jovial, with his booming, mirthless laugh.
[ترجمه گوگل]او با خنده‌های پر رونق و بی‌خطرش به دروغ شوخی داشت
[ترجمه ترگمان]او به دروغ، با خوشحالی، با صدای بلند و شاد خود، شوخی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'Now it's your turn,' he said with a mirthless grin.
[ترجمه گوگل]با پوزخندی بی‌خطر گفت: حالا نوبت توست
[ترجمه ترگمان]او با لبخند تصنعی گفت: حالا نوبت توست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But it was a titter far from being mirthless.
[ترجمه گوگل]اما این یک تیتر به دور از بی روح بودن بود
[ترجمه ترگمان] ولی این یه خنده بود که کاملا بی mirthless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Others portrayed his austere demeanour and mirthless, rumbling laugh in a more sinister light.
[ترجمه گوگل]دیگران رفتار سختگیرانه و خنده‌های خنده‌آمیز او را در نوری شوم‌تر به تصویر می‌کشند
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر حرکات تند و خشک او را در نظر مجسم می کردند و در روشنایی more به خنده می افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She suppressed a mirthless smile.
[ترجمه گوگل]لبخندی بی‌خطر را فرو نشاند
[ترجمه ترگمان]او لبخند ملیحی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As she a mirthless smile, her even white teeth were bared as if ready to bite.
[ترجمه گوگل]همانطور که او لبخندی بی‌آرام داشت، دندان‌های سفیدش که گویی آماده گاز گرفتن بود برهنه بودند
[ترجمه ترگمان]در حالی که لبخند تلخی بر لب داشت، دندان های سفیدش طوری نمایان بود که انگار برای گاز گرفتن آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some laughed again: mirthless but with meaning.
[ترجمه گوگل]برخی دوباره خندیدند: بی روح اما با معنی
[ترجمه ترگمان]بعضی دیگر خندیدند اما با معنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His mirthless smile made all of us uncomfortable.
[ترجمه گوگل]لبخند محبت آمیز او همه ما را ناراحت کرد
[ترجمه ترگمان]لبخند تصنعی او همه ما را ناراحت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We have been fed up with the mirthless routine work all day long.
[ترجمه گوگل]در تمام طول روز از کار معمولی بی‌نظیر خسته شده‌ایم
[ترجمه ترگمان]ما تمام روز را با کاره ای روزمره خسته کننده تغذیه کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He permitted himself a small mirthless smile.
[ترجمه گوگل]او به خود اجازه داد که یک لبخند کوچک و دلنشین داشته باشد
[ترجمه ترگمان]لبخند بی رمقی به خود زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mirthless high malicious laughter.
[ترجمه گوگل]خنده‌های بدخواهانه بی‌نظیر
[ترجمه ترگمان]خنده موذیانه ای زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Father Wilfred Knox, a nice fellow but with a horrible mirthless titter.
[ترجمه گوگل]پدر ویلفرد ناکس، یک هموطن خوب اما با تیتر بی‌نظیر وحشتناک
[ترجمه ترگمان]پدر فرد، ناکس، مرد خوبی بود، ولی با خنده ای وحشتناک خنده را سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her scrunched up face made her look as if she was wearing a perpetual mirthless grin.
[ترجمه گوگل]صورت خراشیده‌اش طوری به نظر می‌رسید که انگار پوزخندی بی‌نظیر همیشگی به تن دارد
[ترجمه ترگمان]چهره درهم کشیده او طوری به نظر می رسید که انگار لبخند دائمی بر لب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hsinmei quickly added, " Of course, I've no experience, " and laughed a forced, mirthless laugh.
[ترجمه گوگل]هسینمی به سرعت اضافه کرد: "البته من تجربه ای ندارم" و خنده ای اجباری و بی روح خندید
[ترجمه ترگمان]\"Hsinmei\" به سرعت اضافه کرد: \"البته، من تجربه ای ندارم\" و خنده ای زورکی و خشک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیاه (صفت)
dark, black, joyless, cheerless, darksome, jetty, despondent, unlucky, grimy, jet black, mirthless

انگلیسی به انگلیسی

• joyless, gloomy

پیشنهاد کاربران

تصنعی، زورکی
خانم یا آقای نفیس، غمگین و دل مرده را خود فرهنگ آبادیس پیشنهاد کرده است، از ارائه معانی تکراری بپرهیزید!
غمگین ، دل مرده

بپرس