hushed

جمله های نمونه

1. The house seemed muted, hushed as if it had been deserted.
[ترجمه گوگل]خانه خاموش به نظر می‌رسید، انگار که متروک بوده است
[ترجمه ترگمان]خانه ساکت و ساکت به نظر می رسید، انگار خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sorrow is hushed into peace in my heart like the evening amongthe silent trees.
[ترجمه گوگل]غم و اندوه در قلب من به آرامش فرو می رود، مثل غروب در میان درختان خاموش
[ترجمه ترگمان]غم و اندوه در قلب من مثل غروب درختان خاموش و خاموش، خاموش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A hushed courtroom awaited the verdict.
[ترجمه گوگل]دادگاه ساکت منتظر حکم بود
[ترجمه ترگمان]دادگاه ساکت و خاموش در انتظار رای هیات منصفه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All of us hushed when the President walked in.
[ترجمه گوگل]وقتی رئیس جمهور وارد شد، همه ما سکوت کردیم
[ترجمه ترگمان]وقتی رئیس جمهور وارد شد همه ما ساکت بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The mother hushed her noisy child.
[ترجمه گوگل]مادر بچه پر سر و صداش را ساکت کرد
[ترجمه ترگمان]مادر بچه پر سر و صدا را ساکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The children were hushed up by their father.
[ترجمه گوگل]بچه ها توسط پدرشان ساکت شدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در کنار پدرشان ساکت و ساکت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She stood up to address a hushed courtroom.
[ترجمه گوگل]او ایستاد تا در یک دادگاه ساکت صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او بلند شد و به دادگاه ساکت و ساکت اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The whole affair was hushed up by the government.
[ترجمه گوگل]تمام این ماجرا توسط دولت خاموش شد
[ترجمه ترگمان]تمام ماجرا توسط دولت خاموش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They spoke in hushed tones at the table.
[ترجمه گوگل]سر میز با لحن آرام صحبت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با صدای خفه ای سر میز حرف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He claimed that the whole affair had been hushed up by the council.
[ترجمه گوگل]او مدعی شد که کل ماجرا توسط شورا مسکوت مانده است
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کرد که تمام ماجرا توسط انجمن مخفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They were deep in hushed conversation.
[ترجمه گوگل]آنها عمیقاً در گفتگوی خاموش بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک مکالمه با سکوت فرورفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He hushed me with his index finger against his mouth.
[ترجمه گوگل]با انگشت اشاره اش روی دهانش مرا خفه کرد
[ترجمه ترگمان]او مرا با انگشت اشاره اش روی دهانش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The audience hushed as he stepped onto the stage.
[ترجمه گوگل]حضار وقتی او روی صحنه رفت ساکت شدند
[ترجمه ترگمان]حضار ساکت شدند و او روی صحنه قدم گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We discussed the situation in hushed whispers.
[ترجمه گوگل]ما با زمزمه های آرام درباره وضعیت صحبت کردیم
[ترجمه ترگمان]ما با پچ پچ در این مورد بحث کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The government hushed the affair up to avoid a public outcry.
[ترجمه گوگل]دولت برای جلوگیری از اعتراض عمومی این ماجرا را خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]دولت برای جلوگیری از فریاد عمومی این موضوع را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a hushed place is quiet and peaceful; a literary word.
if you say something in a hushed voice, you say it very quietly.
see also hush.

پیشنهاد کاربران

بسیار ساکت و آرام
اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید
a strong adjective, means very quiet
quiet
آرام
1 - She stood up to address a hushed courtroom
2 - He always talks about her in hushed tones

بپرس