confiding

/kənˈfaɪdɪŋ//kənˈfaɪdɪŋ/

معنی: اعتماد کننده
معانی دیگر: زود باور، کسی که به دیگری زود اعتماد کند، رازگو، ساده دل، زود اعتماد، کالو، کالوس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: confidingly (adv.)
• : تعریف: tending to trust; trustful.

جمله های نمونه

1. confiding
زود باور،کسی که به دیگری زود اعتماد کند،رازگو

2. Her tone was suddenly confiding.
[ترجمه گوگل]لحنش ناگهان محرمانه بود
[ترجمه ترگمان]لحن صدایش حاکی از اعتماد به نفس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All of the women without a confiding relationship or a job who also experienced one of the other vulnerability factors became depressed.
[ترجمه گوگل]همه زنان بدون رابطه محرمانه یا شغلی که یکی از عوامل آسیب پذیری دیگر را نیز تجربه کرده بودند، افسرده شدند
[ترجمه ترگمان]همه زنان بدون داشتن رابطه confiding یا شغلی که یکی از دیگر عوامل آسیب پذیری را تجربه کرده اند افسرده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He could almost deceive himself that she was confiding in him.
[ترجمه گوگل]تقریباً می توانست خود را فریب دهد که او به او اعتماد کرده است
[ترجمه ترگمان]می توانست خود را فریب دهد که به او اعتماد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was close to him, confiding secrets which were only for him to hear.
[ترجمه گوگل]او به او نزدیک بود و رازهایی را که فقط برای او شنیده می شد، محرمانه می گفت
[ترجمه ترگمان]به او نزدیک شده بود و اسراری را که فقط به خاطر او بود می شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Other research has shown that women with a confiding relationship are much less likely to become depressed.
[ترجمه گوگل]تحقیقات دیگر نشان داده است که زنان با یک رابطه محرمانه بسیار کمتر در معرض افسردگی هستند
[ترجمه ترگمان]تحقیقات دیگری نشان داده است که زنان با داشتن رابطه اعتماد به اعتماد به احتمال کمتری افسرده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Murmuring to me softly, his confiding smile and the concerned wrinkles on his brow creating gentle reassurance, Vora explained.
[ترجمه گوگل]وورا توضیح داد که به آرامی برای من زمزمه می کند، لبخند محرمانه و چین و چروک های نگران روی پیشانی اش باعث ایجاد اطمینان ملایمی می شود
[ترجمه ترگمان]آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام آرام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everyone was confiding an episode in whispers.
[ترجمه گوگل]همه با زمزمه یک قسمت را محرمانه می گفتند
[ترجمه ترگمان]همه با پچ پچ شروع به حرف زدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And why was he confiding this information to me?
[ترجمه گوگل]و چرا او این اطلاعات را به من محرمانه می کرد؟
[ترجمه ترگمان]چرا این اطلاعات را برای من فاش کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was confiding, good - natured, unsophisticated, companionable.
[ترجمه گوگل]او با اعتماد به نفس، خوش اخلاق، نامرغوب، همراه بود
[ترجمه ترگمان]او اعتماد به نفس، خوش قلب و خوش قلب و companionable داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I could kick myself for confiding in him.
[ترجمه گوگل]می توانستم به خاطر اعتماد به او به خودم لگد بزنم
[ترجمه ترگمان]می توانستم خودم را برای اطمینان به او بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Confiding has become one necessity of people's emotion.
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس یکی از ضروریات احساسات مردم شده است
[ترجمه ترگمان]confiding یک ضرورت از احساسات مردم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The girl is of a confiding nature.
[ترجمه گوگل]دختر ماهیت محرمانه ای دارد
[ترجمه ترگمان]این دختر ذاتا آدم قابل اعتمادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After confiding in her dull-witted nurse, she wrote Eugene a passionate, revealing love letter, She wrote in French, for she could not write Russian grammatically.
[ترجمه گوگل]او پس از اعتماد به پرستار کسل‌کننده‌اش، نامه عاشقانه‌ای پرشور و آشکار به یوجین نوشت، او به فرانسوی نوشت، زیرا نمی‌توانست از نظر دستور زبان روسی بنویسد
[ترجمه ترگمان]پس از آن که به پرستار احمق خود اعتماد کرد، نامه ای پر از عشق به اوژن نوشت و به زبان فرانسه نوشت، چون نمی توانست grammatically روسی بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ford's letters to her are fond and confiding.
[ترجمه گوگل]نامه های فورد به او محبت آمیز و محرمانه است
[ترجمه ترگمان]نامه های فورد به او علاقه و اعتماد به نفس دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعتماد کننده (صفت)
confiding

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is confiding is willing to talk to you about personal matters.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : confide
✅️ اسم ( noun ) : confidence / confidentiality / confidant
✅️ صفت ( adjective ) : confident / confidential / confiding
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : confidently / confidentially / confidingly
❗️دوستان با اینکه تمامی این کلمات از یک خانواده هستند اما در معنی خیلی تفاوت دارند مثلا confident به معنای مطمئن و دارای اعتماد به نفس هست اما confidential به معنای سرّی و محرمانه می باشد! لطفا معنای همه کلمات را سرچ کنید تا در استفاده اونها دچار اشتباه نشید 🤝

اعتمادی، نشان دهنده اعتماد به یکدیگر
a confiding relationship
یک رابطه اعتمادی
در جمله ای مانند I looked with a confiding smile،
می توان آن را مطمئن یا اطمینان دهنده ترجمه کرد.
یعنی:
من با لبخندی مطمئن نگاه کردم.
اگر مفید بود لطفاً لایک کنید ❤️🙏🏻
خوش باور

بپرس