thin air

جمله های نمونه

1. It's difficult carrying such heavy loads in the thin air of the mountains.
[ترجمه گوگل]حمل چنین بارهای سنگینی در هوای رقیق کوهستان دشوار است
[ترجمه ترگمان]حمل بار سنگین در هوای رقیق کوهستان دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He had materialized out of thin air; I had not seen or heard him coming.
[ترجمه گوگل]او از هوای رقیق ظاهر شده بود آمدنش را ندیده بودم و نشنیده بودم
[ترجمه ترگمان]او از میان هوای رقیق ظاهر شده بود؛ من ندیده بودم که او بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She can't just have vanished into thin air.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند فقط در هوا ناپدید شده باشد
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند فقط در هوای رقیق ناپدید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Victor and his kidnappers had vanished into thin air.
[ترجمه گوگل]ویکتور و آدم ربایانش در هوا ناپدید شده بودند
[ترجمه ترگمان]ویکتور و آدم رباها ناپدید شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The little man appeared out of thin air.
[ترجمه گوگل]مرد کوچک از هوا ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]مرد کوچک از هوای رقیق بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was nestling within thin air and cinders.
[ترجمه گوگل]او در هوای رقیق و خاکسترها لانه کرده بود
[ترجمه ترگمان]در هوای رقیق و خاکستر غرق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Victor and his kidnappers had disappeared into thin air.
[ترجمه گوگل]ویکتور و آدم ربایانش در هوا ناپدید شده بودند
[ترجمه ترگمان]ویکتور و آدم رباها در هوا ناپدید شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was almost as if he'd vanished into thin air.
[ترجمه گوگل]تقریباً انگار در هوا ناپدید شده بود
[ترجمه ترگمان]انگار در هوای رقیق ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her thin voice trailed off into thin air, leaving its faint warning of damage, dirt, even theft.
[ترجمه گوگل]صدای نازک او به هوا رفت و هشدار ضعیف خود را در مورد آسیب، کثیفی، حتی سرقت به جا گذاشت
[ترجمه ترگمان]صدای نازک او در هوا محو شد و هشدار ضعیف را از آسیب و کثافت و حتی دزدی رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An opinion can not be conjured out of thin air - it must be based on something.
[ترجمه گوگل]یک عقیده را نمی توان از هوای رقیق کرد - باید بر اساس چیزی باشد
[ترجمه ترگمان]یک نظر نمی تواند از هوای رقیق درست شود - باید براساس چیزی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yet he seemed to disappear into thin air.
[ترجمه گوگل]با این حال به نظر می رسید که او در هوا ناپدید می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال به نظر می رسید که در هوای رقیق ناپدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I can't simply conjure up the money out of thin air.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به سادگی پول را از هوای رقیق درآورم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم به سادگی پول رو از هوای رقیق درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I can't come up with £10 000 out of thin air - it'll take a while to find that kind of money.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم 10 000 پوند بیاورم - پیدا کردن چنین پولی مدتی طول می کشد
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم با هزار پوند از هوای بیرون بیام - یه مدتی طول می کشه تا این نوع پول رو پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It seems like researchers have just pulled the numbers out of thin air.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که محققان به تازگی اعداد را از هوا بیرون کشیده اند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که محققین تنها تعداد افراد را از هوای رقیق به بیرون کشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• air which is not heavy; no where

پیشنهاد کاربران

The phrase “thin air” is an idiom that is used to describe a situation where something or someone disappears completely or seems to appear out of nowhere. For example, if someone disappears without a trace, they might be said to have vanished into thin air. The phrase can also be used to describe a situation where something appears to come from nowhere, such as an idea or solution that seems to have no basis in reality.
...
[مشاهده متن کامل]

برای توصیف وضعیتی که در آن چیزی یا شخصی به طور کامل ناپدید یا به نظر می رسد که از ناکجاآباد ظاهر می شود. برای مثال، اگر کسی بدون هیچ اثری ناپدید شود، ممکن است گفته شود که بطور کامل ناپدید شده است. این عبارت همچنین می تواند برای توصیف موقعیتی استفاده شود که در آن چیزی به نظر می رسد که از هیچ جا ( نا کجا آباد ) آمده است، مانند ایده یا راه حلی که به نظر می رسد هیچ مبنایی در واقعیت ندارد.
The magician made the rabbit disappear into thin air.
The company’s profits seemed to come out of thin air, surprising everyone.
The thief vanished into thin air before anyone could catch him.
The idea for the new product seemed to come out of thin air, but it turned out to be a huge success.
The plane disappeared into thin air and was never seen again.

ناپدید شدن
پوچ بودن
نیستی
بیهودگی
They can't have vanished into thin air.
امکان نداره دود شده باشن و به هوا رفته باشن.
گوگل ترنسلیت در جایی �هوای رقیق� ترجمه کرده بود
❤️❤️
در اصطلاح خودمانی : بادِ هوا
مثال: عبارت زیر رو گوگل کنید:
Shake Biden with thin air
در بحث مالی یعنی پول بادآورده. . . که اوایل به رمز ارزها میگفتن یعنی مثلا کامپیوتر روشن بشه بعد پول دربیاد! ( همون ماینینگ )
into thin air ( i. e. she just vanished into thin air. ) در هیچ/ناکجا
out of thin air ( i. e. She seemed to appear out of thin air. ) از هیچ/ناکجا
هوا ، چه در قله اورست و چه در سطح دریا ، حاوی 21 درصد اکسیژن است . اما در ارتفاعات بالا ، تراکم هوا تغییر می کند و هوا رقیق می شود . معمولا thin air اشاره به همین هوای رقیق دارد و معمولا برای ارتفاعات و کوه ها استفاده میشه
used to refer to the state of being invisible or non - existent.
"she just vanished into thin air"
"he spirited himself off that island into thin air"
باد آورده
از ناکجا آباد
Boots appeared out of thin air:
از توی هوا ( خودبخود ) پوتینها ظاهر شد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس