پیشنهادهای آریا بهداروند (٢,٢٦٦)
تمامی زبانهای اقوام در ایران زیر مجموعه ی زبان فارسی هستند حتی سلسله های ترک نژاد مانند مغولان. ایلخانان. تیموریان. سلجوقی. غزنویان. صفوی. افشار. ...
طایفه گرمسیری ایل چهارلنگ لر بختیاری در باغملک . رامهرمز. ایذه. مسجدسلیمان
طایفه کران بهداروند جدا شده از تیره اردشیر وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند * ایل بزرگ لر بختیاروند غریب خان پسر اردشیر خان ...
این طایفه از تیره حسن عالی طایفه بلیوند ایل بختیاروند جدا شده
طایفه محمدصالح ایل چهارلنگ ایل لر بختیاری محمد پسر صالح
این طایفه از طایفه بلیوند ایل بختیاروند جدا شده بهمنیار پسر مهمیدخان تیره بهمنیار در طایفه رستم مصیری خلیلی تیره بهمنیار در کرمان تیره بهمنیار در ...
اسمی مردانه و عبری است زبان عبری قوم یهود موشه دایان یکی از رهبران قوم یهود
طایفه دودانگه بختیاری در ابهر
مردم این روستا از ایل لر بختیاری هستند که در زمان نادرشاه کوچ داده شدند معنی شهر ابهر به زبان لری بختیاری ابهر::او هر *آب هردن:آب اردن* آبی برای آ ...
معنی چکنه نام طایفه ایی از قوم لر است طایفه چگنه*چکنه. چگنی* لرستان طایفه چنگایی*چگنی* بختیاروند در مسجدسلیمان در زمان صفوی بداق خان چگنی یکی ا ...
کلمه برد کلمه ایی لری به معنی سنگ سکن::سکونتگاه بردسکونت::سکونتگاه سنگی در زمان نادر شاه بیش از چند هزار نفر از ایل لر بختیاری را به مناطق جام ...
منطقه رینه کوه در شمال روستای هارون کلا منجزی شهر رینه مازندران
روستاهای کوشک خلف علیا. سفلی. کوشک خلف دیمه درب. کوشک خلف راه خدا در دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان محل سکونت ایل منجزی بهداروند بود ولی ا ...
خلف خان خلیلی از نوادگان بلی خان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان جد طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ از طایفه خلفی امروزه خبری در دست نیست
تیره های ساکن در کوزر*کوشک زر. کوه زر* منجزی مهمیدوند*محمودوند * برات وند جلالی علیدادی ** روستای کوه زر در دامغان معروف به عربستانی*خوزستانی * ا ...
شهر دزفول*دژفیل* محل سکونت ایل لر فیلی
تیره تیرگیر و پاگیر از نسل بهزاد خان نواده احمد خان بختیاروند ایلخان در باغ بهزاد و فلارد در لردگان و فارس طایفه مال احمدی منجزی معروف به نه کر تشم ...
تیره شهبازی بختیاری در محله بید آباد اصفهان بیدآباد*بیدارآباد* ایل بیداروند*بهداروند * محله شیس*شیاس*اصفهان طایفه شیاس بهداروند *شیرآقاسی* محله ...
تیره کوزری در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
تیره مهمیدوند در طایفه نیم بنیچه *لیمو نچی. لیموچی*ایل منجزی بهداروند تیره های طایفه نیم بنیچه ( عباس وند. قربان وند. قاسمی. محمدی. عاشوروند. . . . ...
در زبان لری بختیاری اسم ابراهیم به صورت زیر بیان می شود ابرام. برام. براهیم. بریم
در زبان لری بختیاری به اسماعیل اسمال و سمال می گویند مانند ابراهیم که در زبان لری بختیاری به آن ابرام. برام. براهیم. بریم. تلفظ می شود
در زبان لری بختیاری اسم اسماعیل را*سمال. اسمال*تلفظ می کنند
کوزر کلمه ایی لری و در زبان لری بختیاری به معنی به پیوند ه های*گره بین ساقه ها*ساقه گندم و جو که در خرمنکوب خرد نمی شوند می گویند
سلام جناب مهمید وند *تیره های طایفه نیم بنیچه*لیمونچی * ایل منجزی بهداروند ( محمیدوند. قاسمی. عباس وند. قربان وند. محمدی. عاشوروند*آشوروند* - آبشری. ...
بیله سوار کلمه ایی لری بختیاری به معنی گروهی سوار بر اسب بیله ::گروه. تعداد.
روستاهای رگ خلیل. چم خلیل. تنگ خلیل. خلیلی بیگیوند. خلیل در بخش آب ماهیک لالی و دهستان جهانگیری *زیلایی * طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهدا ...
سوسن در زبان لری بختیاری Sosan منطقه سوسن و سرخاب مسجدسلیمان به معنی ( شو شن. شو شان. شوش جدید* منطقه سوسن مال در ایذه
لباس ایل لر بختیاری چوغا *چغا. چوخا*نام دارد و به معنی تپه طرح آن از معبد چغازنبیل ایلامی و کنگره های تخت جمشید گرفته شده است سایر ایلات قوم لر نی ...
چوخا*چوغا. چوخه. چغا*کلمه ایی کاملا لری است در زبان لری بختیاری به معنی تپه است این لباس لری از طرح معبد چغازنبیل ایلامی و کنگره های تخت جمشید گرف ...
بعد از فتح این توسط اسکندر مقدونی نام آن را اسکندریه گذاشت و در زبان محلی اسکندهر*اسکندهار. کندهار::قندهار* تغییر کرد در زمان فتح قندهار توسط سپاه ...
شهر مخروبه چنگا در منطقه للر محل سکونت طایفه للری ایل بختیاروند از دوره صفوی
شجرنامه تیره های طایفه مال احمدی ایل منجزی بهداروند *آل احمد. آراحمد* طهماسب قلی خان بختیاروند ایلخان *جهانگیر خان* خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ا ...
طایفه بهوند*بهیوند* ایل بختیاروند *بهداروند * تیره ها برمیی*ابراهیمی * الاهی*الهی* محل سکونت در تنگ گزی لالی . مسجدسلیمان. دزفول. . شوشتر
محل سکونت در دزفول بزرگان محمد قلی اسدی خسرو عجمی علیمردان عجمی نام خانوادگی ( عجمی. اسدی. بختیاروند )
یکی از طوایف ایل منجزی است که اطلاعات کمی در این باره وجود دارد محل سکونت سردشت. اندیکا . کوهرنگ. روستای چیگو و ده صحرا لردگان
شجرنامه تیره های علی اکبروند - مصطفی وند طایفه مال احمدی منجزی *آل احمد. آراحمد* احمد خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان تیره علی ...
استان لرستان به بخش تقسیم می شد پیش کوه*استان لرستان * پشت کوه *استان ایلام *
شجرنامه طایفه مال احمدی منجزی 1 - طهماسب قلی خان بختیاروند ایلخان *جهانگیر خان* 2 - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان 3 - شاه منصور خان بختیارو ...
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان ( طهماسب قلی خان ) خلیل خان ایلخان شاه منصور خان ( ایلخان ) قاسم عالی خان ایلخان پدر ابوالفتح خان و احمد خان ...
معنی گروین در زبان لری بختیاری متحد شدن. یکی شدن
تش غلامی در تیره تاجدی وند خلیلی تش غلامی در تیره خیری وند خلیلی تش غلامی در تیره هارونی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
سلام خدمت آقای مرادی ::متاسفانه بیشتر تاریخ دان ها لر و کرد نسبت به ثبت واقعی تاریخ ایل بزرگ بختیاروند کوتاهی کردند. این ایل سالها حکومت ایلات بزرگ ...
تیره بزرگ رشیدی طایفه له خیرده ایل منجزی بهداروند *بهادروند * از ایل بزرگ بختیاروند تیره رشیدی طایفه ارو کمری ایل بختیاروند طایفه خلیلی بیگیوند پ ...
شجرنامه تیره چهاربنیچه کریم وند*کری وند*خلیلی جهانگیر خان بختیاروند ایلخان خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان مهدی خان عالی خان عبدالله خان تقی ...
شجرنامه تیره اسماعیل وند خلیلی معروف به زونیسترم شاه منصور خان بختیاروند ایلخان رستم خان آقاسی تاجمیر قنبر یوسف خان اسماعیل خان مهمد خان شیر ...
شجرنامه تیره اسماعیل وند خلیلی معروف به زونیسترم شاه منصور خان رستم خان آقاسی تاجمیر قنبر یوسف خان اسماعیل خان مهمد خان شیر خان حسین احمد ا ...
طایفه تاج الدین وند عبداللهی ایل منجزی بهداروند *بهادروند * از ایل بزرگ لر بختیاروند تیره ها نجف پور*نجفی* عبدالهی صالح وند آدینه وند شهباز وند ...
تیره مهدی وند *مهدی پور - مهری پور. مه ری ) ( شاه هارونی - رحمان عالی - بارانی - ملکشاهی. عبدالهی. بالی. عالی. بارانی. مهر عالی*مهری * - آقاخان مه ...
شجرنامه تیره اردشیر وند خلیلی *شیوند. شهروند. شروند* شاخه شجرنامه تیره غریبی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند *از ایل بزرگ لر ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه طایفه مال احمدی منجزی شاه منصور خان بختیاروند ایلخان *شامصیر * قاسم خان بختیاروند ایلخان احمد خان بختیارو ...
دهستان جهانگیری *زیلایی. زیلابی *شمالی مسجدسلیمان دگه مشکی - گندم ریز - علی جمعه - مراد آباد - نی پاره - گلستان - گزستان - آب نرگسی - تخت کبود - چاه ...
بخش آب ماهی *آب ماهیک. اوماهی* شهرستان لالی شامل روستاهای رگ خلیل - تنگ خلیل - سربیشه - گندم زار - چاله تاک - بالرود - سبز آباد - گارا - چم لند - ب ...
روستای پرزرد دهستان جهانگیری *زیلابی * مسجدسلیمان محل سکونت تیره ایی از طایفه تاج الدین عبدالهی ایل منجزی بهداروند *بهادروند *از ایل بزرگ لر بختیارو ...
روستای توکا*توگاه، توگه* دهستان جهانگیری *زیلایی * جنوبی مسجدسلیمان محل سکونت تیره ایی از طایفه روا جهانگیری ایل منجزی بهداروند
بدیع الزمان آشتیانی نواده محسن آشتیانی از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
پسران آقاسی بیگ آشتیانی خلیلی هادی عالی کرم شیخ رفیع میرزا شفیع میرزا صادق میرزا محمد عبدالله خان *** کلی دویت*کلان داوود *برادر آقاسی بیگ ...
کوه های بردگپ زیلایی در قسمت شمال غربی دهستان جهانگیری منجزی مسجدسلیمان
تیره ترابی باغ تراب ذیلایی در دهستان جهانگیری *زیلابی * محل سکونت اولاد تراب از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند بود این اولاد همراه ...
منطقه چهارتنگی منجزی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
در زبان لری بختیاری به معنی کری، دوز، سیلا
تیره شیرانی طایفه دهناشی ایل لر بختیاروند
طایفه لیموچی منجزی *نیم بنیچه. لیمونچی * تیره ها قاسم عالی وند *قاسمی * عباس وند قربان وند عاشوروند*آشور* محمدوند محمیدوند *محمود وند* خلیل خان ا ...
طایفه گرمسیری لر در اندیمشک و بخش الوار گرمسیر و لرستان
طایفه عمویی*آمویی. عامویی. کلا مویی* ایل بختیاروند در شهرستان لردگان. کهگیلویه. مسجدسلیمان
تیره میرزاوند *شیخ*طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند معروف به احمد این تیره در اصل از طایفه ابوالحسنی منجزی است احمد شیخ میرزا ( ابوال ...
تیره های طایفه لملمی 1 - تیره بزرگ شیخ محمد خالی ( شیخالی وند. شیخ عالی وند ) 2 - تیره بزرگ ملکشاه وند ( مله شه وند. مال ملی::مال ملک ) 3 - ت ...
تیره جیرو*جیرون*طایفه لملمی ایل منجزی بهداروند که در منطقه للر و کتک اندیکا ساکن بودند ولی امروزه از این تیره فقط نام آن و نام منطقه جیرون لملمی ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند جهانگیر خان خلیل خان ایل بیگی شاه منصور خان کلا رستم خان آقاسی تاجمیر ...
در زبان لری بختیاری به معنی سگ قوم ماساژت*ماساگت. ماساگوت. ماساکوت* از اقوام سکایی*سگستانی*
در زبان لری بختیاری به دو معنی 1 - روستای کوچک بنه::روستا چه ::کوچک 2 - طایفه به مجموع چهار طایفه بزرگ چهاربنیچه می گویند تیره چهاربنیچه ط ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه تیره شمس الدین خان *رستمی پلنگ* طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند شاه منصور خان بختیاروند ایلخ ...
در زبان لری بختیاری به بزغاله نر تیشتر می گویند در زمان باستان مردم الهه های خود را به شکل موجودات زنده تشبیه می کردند ( گاو. روباه. مار. اسب. بز ...
شجرنامه تیره بزرگ شاه منصور وند *آشتیانی *شاخه تیره صالح حاجی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند شاه منصور خان بختیاروند ایلخان کلا رستم ...
تیره آدینه وند طایفه تاج الدین عبدالهی ایل منجزی بهداروند
معنی در زبان لری بختیاری مینا ::روسری زنان لر بختیاری می::موی نا::نهاد پوششی که روی موی می نهند
در زبان لری بختیاری به معنی سنگ
شجرنامه تیره رفیعی از تیره بزرگ آشتیانی وند *شاه منصوری*طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند رستم خان بختیاروند پلنگ امیر شاه حسین خان بخ ...
شجرنامه تیره های کوچک و تیره رفیعی از تیره بزرگ آشتیانی وند *شاه منصوری*طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند رستم خان بختیاروند پلنگ امیر ...
چاه میلاس*میرآقاسی* در دهستان جهانگیری منجزی مسجدسلیمان میر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخا ...
چاهی در دهستان جهانگیری منجزی مسجدسلیمان
رودی کوچک در دهستان جهانگیری منجزی مسجدسلیمان در کنار دشت شیاس و دشت دارجونه و کوه سرقل و کوه زرده
لوساکا
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند *شاه منصور وند *طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند * ایل بزرگ لر بختیاروند رستم خان بختیاروند پلنگ ...
در زبان کردی به زن می گویند و به معنی تو زشت نیستی. **** در زبان ایل لر بختیاری بزرگترین ایل قوم لر کلمه آفرت به معنی تو را می آفریند آفریت::تو را ...
تش بلیل . تش حسین . تش ناصر. تش براهیم تیره اسماعیل وند خلیلی
تیره اسماعیل وند خلیلی تش حسین وند. تش بلیل . . . . . شاه منصور خان بختیاروند ایلخان کلا رستم خان آقاسی تاج الدین امیر قنبر یوسف خان بختیاروند ...
در زبان لری بختیاری به معنی ظرفی بزرگ که از گل ساخته شده و انبار غلات است و به واسطه اینکه بعد از درست کردن آن جداره ی بیرونی آن را با پهن گاو می پو ...
تیره تالپایی *تپایی *طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند ( محمد علی. اسکندروند. حسین وند. باقر. علی نقی. میرزا. تقی وند. شفیع . حیات. جواد ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه تیره اسماعیل وند*زونیسترم* طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند جهانگیر خان بختیاروند ایلخان خل ...
تیره اسماعیل وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند ( صفی خانی ) ایل بزرگ لر بختیاروند شیر خان پسر مهمد خان پسر اسماعیل خان پسر یوسف خان ...
تش مهمدوند تیره اسماعیل وند خلیلی معروف به زونیسترم *هفت کر بیگی * شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند شاخه ...
تیره حاتم وند طایفه مال احمدی معروف به نه کر تشمال ایل منجزی بهداروند *بهادروند * ایل لر بختیاروند حاتم وند *کرمپور . سلیمانی * کرم الله خان پسر ...
روستای بدیل در دشت عقیلی *بیگاوند * محل سکونت تیره ایی از ایل منجزی بهداروند از نسل جمشید کیانی ساکنین دشت عقیلی ایل منجزی بهداروند *بهادروند * ا ...
تش های تیره هارونی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند ( احمد هارونی. زمان هارونی. رسول هارونی . معصوم علی هارونی. رستمی. غلام وند. هارون ...
تیره حسام الدینی طایفه مال احمدی ایل منجزی بهداروند
در زبان لری بختیاری به معنی خانه ایی که از گل درست شده است چیر::خانه
کلمه لری بختیاری به معنی تو بد نبینی. بدی از تو دور باشد
هناری*هونه یاری. هیاری*::کلمه لری بختیاری به معنی همیاری . همکاری کردن تمام خانه ها *همسایه ها*با هم هونه :خانه یاری::همکاری.
پچل *پرچل*::کلمه لری بختیاری به معنی کثیف
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ شاخه اولاد اکبر باصری شاه منصور خان بختیاروند ایلخان کلا رستم خان آقاسی *الله وردی خان * ت ...
تیره شفیعی طایفه ابوالحسنی ایل منجزی شفیع خان پسر احمد خان نواده ابوالحسن خان بختیاروند پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان **** شفیع بیگ خلیلی پدر ...
ایل منجزی بهداروند *بهادروند * از ایل بزرگ بختیاروند سرمنشا تمام ایلخانان ایل بختیاری *لربزرگ* در زمان سلسله صفوی. سلسله افشار. سلسله زندیه. و اوای ...
تیره شیخ نوروزعلی احمدوند *روزه علی* طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه تیره شیخ شاه منصور خان ...
اسم نعمت الله در زبان لری بختیاری به طریقه ی زیر بیان می شود ( نامتلا. نمت لا . نوم تلا )
تیره شمس خلیلی ( تیره رستمی. تیره برات وند. تیره خدابخشی. تیره الله بخشی. تش شهبازوند. تش شیخ ویسی. تش شیرمرد . تش قرقه شه ) تیره ملارآهنی خلیلی ش ...
شجرنامه تیره آشتیانی وند خلیلی شاخه تیره صالح حاجی ( سالاجی ) خلیلی شاه منصور خان بختیاروند ایلخان امیر رستم خان آقاسی تاج الدین امیر قنبر ک ...
نام زن در زبان لری بختیاری به معنی مروارید مرواری::مروارید
تیره شک و آلک طایفه بلیوند ایل بختیاروند
طایفه کیارسی ایل لر بختیاروند
معنی شهباز در زبان لری بختیاری شاه باز ها*نوعی پرنده شکاری* تیره شهبازوند طایفه تاج الدین عبدالهی *تاجدی وند عبداللهی *ایل منجزی بهداروند *بهادرون ...
تیره خدابخشی خلیلی. تیره الله بخشی خلیلی. تیره برات وند خلیلی. تیره صالح حاجی خلیلی*اولاد سالاجی*. تیره شیخ روزعلی احمدوند *نوروز احمد علی*. تیره ام ...
دشت گلگیر ::دشت گل جهانگیر خان بختیاروند ایلخان منجزی محل سکونت تیره های تاجمیری خلیلی. قنبری خلیلی. خواجه وند مال احمدی. شاه حسین وند مال احمدی ...
تیره بزرگ خیرالدین وند طایفه خلیلی بیگیوند منجزی پلنگ خیرالدین خان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان *باز هفتی* پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخا ...
بخش چلو*چال چل او. چلبیان. چهل او. چال چهل آب . چله*در شهر اندیکا مسجدسلیمان محل سکونت تیره های ایل کر منجزی بهداروند *بهادروند * ایل لر بختیاروند ...
روستای قره بلاغ لردگان ساکنین از ایل لر بختیاروند طایفه ساتحی بختیاروند در لردگان. رامهرمز. بوشهر. اردل طوایف قوم لر *آلوار. الوار*در تمام جنگ ها ...
چوبر کلمه ای در زبان لری بختیاری به معنی چوب بر ( درخت کن ) در زمان سلسله صفوی سربازانی از طوایف از ایل بزرگ بختیاروند در جنگ های ایران و عثمانی ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند *ایل لربختیاروند شالی خان بختیاروند از نوادگان شاه منصور آتش ب ...
تیره گودرزی طایفه روا جهانگیری ایل منجزی بهداروند *بهادروند * ایل بزرگ لر بختیاروند محل سکونت سرداب و بز اب و دره تاجدین در فریدونشهر دهستان جهان ...
تیره حسام الدینی و تیره کلاوند چرمی . تیره جلال وند. تیره بهرام وند. تیره شاه حسین وند*سوند. شاسوند* طایفه مال احمدی ایل منجزی بهداروند *بهادروند * ...
تیره بهزادی ابوالحسنی منجزی در طایفه شیخ رباط به سر می برد تش شیخ ابوالحسنی منجزی در طایفه اورک
تش خلج طایفه سهراب ایل بزرگ لر بختیاروند ( خلج. سانی. رستم وند. سهرابی. . . . ) محل سکونت کمفه بخش سوسن و سرخاب منطقه چلو شهر اندیکا شهرستان مسج ...
سراج الدین خان پسر شاه مراد خان *شه مرا. شهمار* پسر ملا آدینه خان بختیاروند پسر اسکندر خان بختیاروند تیره سراج الدین وند طایفه بلیوند بهداروند
طایفه چنگایی *چگنی *ایل عالی جمالی ایل بزرگ لر بختیاروند در مسجدسلیمان. لالی. شوشتر. اهواز. اندیکا. کوهرنگ. سردشت. اصفهان قلعه چنگایی در لالی ...
طایفه تاج الدین عبدالهی *تاجدی وند عبداللهی *ایل منجزی بهداروند *بهادروند * ایل بزرگ لر بختیاروند ***** شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند طایفه خلیلی ب ...
میر برات نتیجه ی میر شمس الدین خان پسر تاج الدین امیر قنبر پسر امیر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیار ...
تیره بزرگ چهارمحالی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند * ایل بزرگ بختیاروند محل سکونت شوشتر. عقیلی گتوند . مسجدسلیمان. اهواز. ...
تیره الله بخشی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند *ایل بزرگ بختیاروند
تیره خدابخشی - تیره بخشی - تیره الله بخشی در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
طایفه نیم بنیچه *لیمونچی. لیموچی *ایل منجزی بهداروند *بهادروند * ایل بزرگ لر بختیاروند **** تیره ها طایفه لیمونچی ( عاشور وند. محمی وند*محمود وند. ...
منطقه آب ماهیک *دشت ماهی* و منطقه هارون کلا. رینه. لیت کوه. توه بزان - رگ خلیل - تنگ خلیل *هلیلان*. . . . . در بخش آب ماهیک لالی در مسجدسلیمان محل ...
کلون*کلو. کلان. کلا*در زبان لری بختیاری به معنی بزرگ مرد Kalon هارون کلا جد تش کلا تیره هارونی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ محل سکونت منطقه هارون کل ...
روستای چال انجیر دهستان للر و کتک بخش چلو شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان
طایفه کتکی ایل چهارلنگ لربختیاری در منطقه کتک شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان
روستای چهارقاش در جنوب روستای تل قوچان دهستان تل بز ان مسجدسلیمان روستای چهارقاش دهستان آبژدان شهر اندیکا در مسیر تنگ چری شمال روستای آب بید
طایفه بردپهن *میرگپ. سینه پهن، بردگپ* ایل منجزی بهداروند از این طایفه فقط نامی مانده است تیره ملارآهنی خلیلی از نوادگان تاج الدین امیر قنبر پسر امیر ...
بلی خان بختیاروند پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان *طهماسب * اسکندر خان بختیاروند پدر ملا آدینه بختیاروند تی ...
محل اولیه طایفه افشار در خوزستان و لرستان و کهگیلویه بود و یکی از طوایف ایل لر شول بود کلمه افشار همان کلمه لری اوشار به معنی آبشار است هنوز هیچ مدا ...
کلمه کچوک در زبان لری بختیاری به معنی سنگ کوچک Kochok
روستای چیتی و منطقه دره چیتی در لالی بود. مسجدسلیمان محل سکونت طایفه تاج الدین عبدالهی ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * *عودالهی. عودی*
معنی در زبان لری بختیاری وارداک::وا رگه مادر ( سرزمین مادری . بیاد سرزمین مادری ) وار::وارگه. بارگاه. جایگاه. سرزمین داک *دا*::مادر . در زمان دوری ...
روستای تیک کوهرنگ بختیاری
ایل دورکی بختیاری قوم لر شهرک دزک بختیاری روستای درک آباد روستای دزک بازفت دورکی*دورقی*
در زبان لری بختیاری به معنی ترک پا. شکاف کوه جمع شق در زبان لری بختیاری ::شقاشق*شقاق*
اصل این کلمه شقاق است سربازان ایل بزرگ لر بختیاروند همیشه سوار بر اسب در زمان صفوی به واسطه جنگ با دشمنان ایران زمین بودند که یکی از پادشاهان صفوی ...
ایل کرمنجزی بهداروند *بهادروند * از ایل لر بختیاروند تیره زفر *جعفر. زافر. جعفران*طایفه حسنکی بختیاروند تیره کلار حسنکی تیره کیوران*گوران*حسنکی طا ...
ایل کرمنجزی بهداروند *بهادروند *از ایل بزرگ لر بختیاروند طایفه سعید بهداروند طایفه سعید دینارونی بختیاری تیره شاهپوری سعید طایفه شادلو *شالو*بخت ...
طایفه شادلو*شالو* بختیاری طایفه ملکشاه وند لملمی منجزی طایفه شیخ محمد خالی منجزی طایفه ابوالحسنی منجزی طایفه حسنکی بهداروند تیره زفر حسنکی تیره ...
طایفه شاقی ( شاکی. شقاقی ) ایل لر بختیاروند ایل کرمنجزی بهداروند *بهادروند * طایفه حسنکی بختیاروند تیره زافر*زفران. جعفر*حسنکی طایفه شادلو*شالو*ب ...
طایفه لیریایی*للری. دلیر لری*ایل بختیاروند *بهداروند * ساکن در دهستان للر و کتک شهر اندیکا. مسجدسلیمان. اهواز . شوشتر . اصفهان . دزفول و لرستان
تیره بزرگ آشتیانی وند* شاه منصور وند * طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند * ایل بزرگ بختیاروند ( آتش بیگیانی::آشتیانی ) **** ت ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه طایفه مستقل موری این طایفه از فرزندان مهدی خان*مه ری*خان بختیاروند پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخ ...
رود شیمبار*شیرین بهار*در منطقه چلو در شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان یکی از سکونتگاه های ایل بزرگ کرمنجزی بهداروند *بهادروند *از ایل بزرگ بختیاروند ...
بخش چلو شامل مناطق ( چلو. برچلو. شلال. دشت گل. سوسن سرخاب. کمفه. شیرین بهار*شیم بار* در شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان چلو ( چال چل او. چل آبیان. چل ...
شهرک سرگچ احمدی در نزدیکی شهر ک جعفرآباد شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان محل سکونت تیره احمدی نورالدین وند طایفه کیارسی ایل بختیاروند قوم لر ( سر ...
شهرک سرگچ احمدی در نزدیکی شهر ک جعفرآباد شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان محل سکونت تیره احمدی نورالدین وند طایفه کیارسی ایل بختیاروند قوم لر ( سر ...
روستا های حیدر محبی. چراغ علی محبی کریم احمدی . شو کل. سرگچ . . . . در دهستان آبژدان شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان محل سکونت طایفه کیارسی ایل بخ ...
روستای آب گرمه شوشتر محل سکونت تیره ایی از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
در زبان لری بختیاری به مادیان - مایون می گویند
در زبان لری بختیاری به معنی مادیان *اسب*
کلمه بومارون در زبان لری بختیاری مار::مادر
امامزاده پنج تن ( ع ) در روستای زلفعلی آباد در منطقه قلبه ایی*غلوه ایی*در دهستان جهانگیری *زیلایی * مسجدسلیمان محل سکونت تیره رستمی پلنگ *شمس خل ...
روستای توگه در منطقه قلبه ایی *غلوه ایی* در دهستان جهانگیری *زیلایی * مسجدسلیمان محل سکونت تیره حسین وند طایفه روا جهانگیری ایل منجزی تیره رستمی پ ...
کلمه هونه خودا*خانه خدا*در زبان لری بختیاری به معنی صاحب خانه *مرد*است جمله لری بختیاری هونه خودا کوینه:صاحب خانه کجاست. مرد خانه کجا رفته
الله بخش بختیاروند *علا بخش. علاوش. الله وش* از نوادگان امیر شمس الدین بختیاروند پسر تاج الدین امیر قنبر *قنبر علی* پسر الله وردی خان *کلا رستم خان ...
کلمه لری بختیاری به معنی چوب تراش
کلمه لری بختیاری به معنی گچ کوب کسی که گچ می کوبد
روستای تل قوچان دهستان کوشکک بخش آبژدان شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان
روستای قلعه مدرسه در دهستان تمبی گلگیر شمالی شهر گلگیر شهرستان مسجدسلیمان روستای قلعه مدرسه در دهستان تمبی گلگیر جنوبی شهر گلگیر شهرستان مسجدسلیمان
در دهستان تمبی گلگیر شهر گلگیر شهرستان مسجدسلیمان
روستاهای دره گچی آب دینه. - دره گچی آب بی شینه - دره گچی شیرین آب - در دهستان کوشکک بخش آبژدان شهر اندیکا مسجدسلیمان
روستاهای دره قیلا عوض - دره قیلا محمد - دره قیلا اکبر - دره قیلا طهماسب در دهستان کوشکک بخش آبژدان شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان معنی دره قیلا ...
روستای دره چیتایی در بخش چلو اندیکا مسجدسلیمان
امامزاده سبزپوش در روستای سلیران علیا دهستان جهانگیری منجزی ( زیلایی ) امامزاده سبزپوش در نزدیک روستای شانزده میل دهستان جهانگیری جنوبی در مسجدس ...
روستای آب انجیرک علیا . آب انجیرک سفلی دهستان جهانگیری منجزی *زیلایی * مسجدسلیمان
منطقه تخت کبود نرگسی در شمال دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان شامل ( تخت نرگسی. خلیله - گندم ریز - دگه مشکی - سلریان. سلیران علیا. مادی. علی جمع ...
روستای در دهستان کوشکک شهر اندیکا در مسجدسلیمان
روستای کنار هشت لک در دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان این دهستان محل سکونت ایل منجزی بهداروند است و فقط ساکنین سه روستای آن از طایفه بابا احمد ...
در زبان لری بختیاری به معنی خانه گاه*محل سکونت * منطقه بزرگ کلگه در شهرستان مسجدسلیمان شامل مناطق ( کلگه - کوی اسدیان. کوی جعفر پور. کوی کیماسی. کو ...
محله چشمه علی . محله بازار چشمه علی. محله باغ چشمه علی در شهرستان مسجدسلیمان
نام محله ایی در شهرستان مسجدسلیمان
شنبه اسم روز اول هفته است و در زمان های گذشته مانند زمان پهلوی و قاجار این نام را بر روی مردان می گذاشتند این اسم در تمام کشورهای خاورمیانه که از ا ...
محله اسکاچ کرسنت در شهرستان مسجدسلیمان
روستای لنده*لوندی، چم لند* در بخش آب ماهیک لالی محل سکونت طوایف خلیلی بیگیوند پلنگ. تاج الدین عبدالهی. لوخرده . لیموچی از ایل منجزی بهداروند *بختی ...
محله چیتاب*شیتاب. جیتاب* در شهرستان مسجدسلیمان
کولدین ( کول زین. کردین ) ::تن پوش چوپانان ایل لر بختیاری قوم لر به واسطه پوشیدن این تنپوش بسیاری از ایلات لر را قوم کرد می نامند کرد::کوچرو . ک ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند شاخه طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی نجف خان بختیاروند پسر تاج الدین عبدا ...
روستای محمدی در دشت بیگاوند *عقیلی *محل سکونت تیره محمدی طایفه لوخرده ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * تیره محمدی طایفه لیموچی *نیم بنیچه *ایل منجزی ...
تیره چهاربنیچه احمدوند خلیلی ( خلیل خان. محمد خان ) تیره چهاربنیچه کرم وند خلیلی تیره چهاربنیچه کلید سبز علی خلیلی تیره چهاربنیچه قنبروند تیره ...
کلمه افسونه در زبان لری بختیاری به معنی آرزوی دست نیافتنی . داستان . . دوست داشتن کسی از ته دل و باور نکردن عشق از سوی معشوق به خاطر بی پولی ( ...
منطقه چغاسور*تپه سرخ* در شمال بنه محمد حسین خان در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند *ایل ...
تیره ایی از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند * بختیاروند * قوم لر*لهراسب کیانی* محل سکونت وا رگه تیلینه - وا رگه طویلگه. وارگه طولینه - ...
کلمه ایی در زبان لری بختیاری به معنی امواج رود ( رود خروشان ) پل::موج - خروش روستای دو پلان. پلمون مسجدسلیمان
معنی در زبان لری بختیاری ماز*مازه*::کمر کوه . . . روی کوه کله پشته::نوک کوه پشتی *بعدی*
تیره دوستعلی تیره خدری*خیرالدین وند. سیامنصور *طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان خدر خان ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه تیره سوخته زار ( طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند از ایل لر بختیاروند ) شیخ سوخته زار پسر ...
طایفه شالی ایل لر بختیاروند ساکن در دزفول
طایفه شالی ایل لر بختیاروند ساکن در دزفول
نام یکی از تیره های طایفه کیارسی از ایل لر بختیاروند
منطقه لادرازی چغاسور در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
در زبان لری بختیاری نامی برای زن است و به صورت زیر بیان می شود اورشوم: ابر شام ، ابریشم
در زبان لری بختیاری این اسم را ( ایبر ) تلفظ می کنند اکبر::ایبر، ای بر Ae bar
عبدالله خان پسر عالی ور مهمد *محمود* پسر عالی ویسی خان پسر تاج الدین امیر قنبر عالی *تاجمیرخان*پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان پسر خلیل خ ...
روستای دارجنه در بخش آب ماهیک لالی محل سکونت ایل منجزی بهداروند
روستای کوشک زر*کوزر*در شهر شوشتر
طایفه تکی بهداروند از ایل منجزی تیره جیرون مال ملی*جیرون ماله*از طایفه ملکشاه وند لملمی منجزی *مال ملک:مال ملک. مال مله* ایل منجزی بهداروند از ایل ب ...
گروهی از طوایف ایل لر بختیاروند و تیره ایی از طایفه سادات عقیلی به فرماندهی احمد خان ابوالحسنی و پسرش شفیع خان در زمان نادرشاه از اصفهان برای سرکوب ...
طایفه سادات عقیلی در جوار طوایف ایل بزرگ بختیاروند کیانی دشت بیگاوند *عقیلی*محل سکونت ایل منجزی بهداروند *بختیاروند گروهی از طوایف بختیاروند کیانی ب ...
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند معروف به هفت کر بیگی ایل لر بختیاروند تش سعدوند خلیلی ( هادی وند. نجات وند. رضا وند. فتوحی ) از تیره ر ...
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند. بابروند. باوروند* ایل لر بختیاروند ******** طایفه عالی ساد *عالی صاد*بهداروند طایفه زیلایی خ ...
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان شاه منصور خان بختیاروند ایلخان امیررستم خان آقاسی تاج الدین امیر قنبر عالی *امیرالدین قنبر. تاجمیر. قنبرعلی* ...
طایفه جلیلی طهماسبی منجی بهداروند مستقل شده از ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * در بخش منج لردگان تیره ها ( جلیل پور. اسد پور. . زمان پور. جلیلی. . ...
گگه در زبان لری بختیاری به معنی برادر کلمات لری زیر به معنی برادر هستند. ( گئو*گیو* - برار - کاکا - ککا - . گگه )
در زبان لری بختیاری از کلمه خودا*خودآ*::خدا به معنی ( خود بزرگ ) آ::کلمه آ در زبان لری بختیاری برای معرفی بزرگان ایل و خاندان استفاده می شود مانند ...
ایل اوشار لر یکی از ایل های ایل لر شول ساکن در لرستان. کهگیلویه. خوزستان بزرگترین طایفه این ایل گندلزی است که در ایل لر بختیاری زندگی می کنند و ام ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند معروف به هفت کر بیگی رستم خان بختیاروند پلنگ امیر شاه حسین خان بختیاروند ...
رستم خان آقاسی بختیاروند *کلی وردی. کلو رکن الدوله :کلوکن. الله وردی*پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخ ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *ایل لر بختیاروند * رستم خان بختیاروند پلنگ امیر شاه حسین خان بختیاروند ا ...
رستم خان آقاسی بختیاروند *کلی وردی خان. الله وردی خان ) پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان بخت ...
رستم خان بختیاروند پسر امیر شاه حسین خان بختیاروند پسر رستم خان بختیاروند پلنگ
( احمد. محمد علی. غلام. صالح . اسحاق. محمد صالح ) پسران حاجی اسفندیار پسر کی جمال الدین پسر عبدالعزیز خان پسر تاج الدین امیر قنبر *تاجمیر خان*پسر کلا ...
روستای شمس آباد پلنگ . علی آباد پلنگ در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان محل سکونت تیره رستمی پلنگ *شمس خلیلی * طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهدارو ...
شجرنامه تیره آشتیانی وند طایفه خلیلی خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان کلا رستم خان آقاسی *کلی وردی. الله ...
در زبان لری بختیاری به معنی لال. بی صدا. کر کلمه گنگ او*گنگ آب* به محل خروج آب می گویند*آب بی صدا* گنگ آب ::راه آب خانه
در زبان لری بختیاری به معنی تپه روستای ماهور شوشتر محل سکونت طایفه روا جهانگیری منجزی در اطراف این روستا تپه های زیادی وجود دارد
طایفه گشتاسبی ایل جا کی قوم لر ساکن کهگیلویه بویراحمد ایل لر*لهراسب کیانی *از نسل خورشید نواده جمشید کیانی قوم لر نژاد خود را از خورشید *افتوو - آ ...
طایفه کمانکشی ایل جا کی کهگیلویه بویراحمد از قوم لر طایفه کمانکشی لر در بروجرد محله کمانکشی در خشت و کمارج فارس کازرون
طایفه کمانکشی لر شاخه چهاربنیچه چرام ایل جا کی کهگیلویه بویراحمد طایفه کمانکشی لر در بروجرد محله کمانکشی در خشت و کمارج فارس
طایفه بزرگ خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * قوم لر رستم خان بختیاروند پلنگ امیر شاه حسین خان بختیاروند پسر جهانگیر خان بختیارو ...
جهانگیر خان سرسلسله طوایف ایل بزرگ کران منجزی بهداروند جهانگیر خان بختیاروند ایلخان پدر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان جد طایفه خلیلی بیگیوند پ ...
تاج الدین امیر قنبر عالی *قنبر علی*پسر الله وردی خان و حاکم لار امام قلی خان حاکم فارس پسر الله وردی خان بختیاروند *رستم خان آقاسی * عالی ویسی *عل ...
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان *شامصیر. مصیر*پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * تیره ب ...
شجرنامه طایفه بالاوند*بالیوند*در منطقه هلیلان ایلام کوچ از فارس ( در آن زمان جز بختیاری ) در زمان زندیه تیره عبدالله بختیاروند بالاوند تیره دول ...
قدمگاه خضر نبی در جنوب روستای قلعه میدان در دهستان حتی شهر لالی از جنوب به مناطق ( مناطق هارون کلا - رینه - لیتکوه. باریک آباد - بود کلا. . . . د ...
روستای شهریاری در بیرگان شهرستان کوهرنگ محل سکونت طایفه لیموچی *نیم بنیچه *منجزی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ منجزی ***** بخش فلارد. روستای شهریار د ...
تیره خدابخشی از تیره بزرگ رستمی پلنگ طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * تاج الدین خدا بخش در زمان کریم خان زند شجرنامه تیره ...
تیره الله بخش از تیره شمس الدین طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * شجرنامه رستم خان بختیاروند پلنگ*کلاه چرمینه* امیر شاه حسی ...
*تیره عالی مهمد *محمد. احمد. محمود* تش آلی احمد تش عالی محمدی تیره محمیدوند *محمود * تش عالی محمود طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختی ...
تیره ویسی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ تش شیخ ویس تیره رستمی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ منجزی تیره ویسی طایفه مال احمدی منجزی ایل منجزی بهداروند *بختی ...
رستم خان بختیاروند پلنگ *رستم کلاه چرمینه* پسر سهراب خان بختیاروند فرمانده جنگجویان لر بختیاروند در جریان جنگ چالدران در راه وطن شهید شد
طایفه لشنی زند از ایل لر لک
دهستان حتی شهرستان لالی در مسجدسلیمان
شهر گلگیر ( golgir ) در بخش تمبی گلگیر *گلگیر آسماری* شهرستان مسجدسلیمان
دهستان شلال دشت گل شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان مناطق مهم دهستان پا آب شلال رگبی - آب خرزهره - کرتز - سرحوض - تنگ ده شلال - - همیشه بهار - لیریک ...
دهستان کوشک بخش آبژدان شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان مناطق مهم دهستان - شهرک کوشک - اسلام آباد - شهرک امام صادق*ع* - آبکره - چارقاش - تخت ملک - ...
طایفه تردی از ایل عالی جمالی از ایل بزرگ لر بختیاروند روستای تردی در بخش چلو شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان
کوه تاراز در دهستان چلو در شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان روستای پشت چگاه تاراز در دهستان چلو منطقه تاراز محل سکونت طایفه ملکشاه وند لملمی*مال ...
طایفه چگنی *چنگایی *ایل عالی جمالی از ایل بزرگ لر بختیاروند ساکن در مسجدسلیمان. لالی. اندیکا. شوشتر. اهوازا. اصفهان . چهارمحال بختیاری قلعه چنگایی ...
روستای قلعه چنگایی *چگنی *در دهستان دشت لاله شهر لالی مسجدسلیمان محل سکونت طایفه چگنی ایل عالی جمالی از ایل بزرگ بختیاروند *بهداروند *
روستای چال گندلی در منطقه کوشک خلف دهستان جهانگیری *زیلایی * محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ طایفه ابوالحسنی طایفه لوخرده* تیره خورشید وند* طای ...
منطقه خلف آباد منجزی معروف به کوشک خلف شامل روستاهای کوشک خلف*خلف آباد* - کوشک خلف علیا و سفلی. کوشک خلف دیمه درب . چال بتن. بنه محمد علی. کلبی سوز ...
روستاهای کوشک خلف علیا - کوشک خلف *خلف آباد* - کوشک خلف ده دیمه - کوشک خلف سفلی - چال بتن - محمدعلی - دومده - کلبی سوز*کلب علی سبزه* - چال گندلی در ...
روستای ابکاسه دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ طایفه تاج الدین عبدالهی از ایل منجزی بهداروند *بختیاروند *
روستای چم خلیله *لیله* در دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان محل سکونت طایف خلیلی بیگیوند پلنگ طایفه ابوالحسنی از ایل منجزی بهداروند *بختیاروند *
روستاهای سلیران علیا و سفلی در دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان محل سکونت طوایف طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ طایفه ابوالحسنی طایفه مال احمدی طای ...
روستای سرچشمه در دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان محل سکونت طوایف خلیلی بیگیوند پلنگ و طایفه مال احمدی از ایل منجزی بهداروند *بختیاروند *
روستای سرپر در دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان محل سکونت طوایف خلیلی بیگیوند پلنگ و طایفه مال احمدی از ایل منجزی بهداروند ایل بزرگ لر بختیاروند
منطقه آب زالو در بخش آب ماهیک لالی محل دفن هالو زال بهداروند سکونتگاه ایل منجزی بهداروند *بختیاروند *
روستای دوستی در شهر اندیکا مسجدسلیمان
روستاهای علمداری یک و علمداری در دهستان جهانگیری *زیلایی * مسجدسلیمان محل سکونت طایفه مال احمدی منجزی معروف به نه کر تشمال *** ( طایفه مال احمدی خ ...
روستاهای قلعه سفید سفلی و علیا در دهستان مرغا*مرغاب *ایذه ساکنین ::لر بختیاری
روستای کلاه سیاه در بخش آبژدان مسجدسلیمان تش کلاه سیاه تیره حسن عالی*حسن خانی* طایفه بلیوند بهداروند ایل لر بختیاروند بلی خان پسر خلیل خان ایل بی ...
شجرنامه طایفه بلیوند بهداروند بلی خان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان *طهماسب قلی. پیلتن * تیره ها ( شیخ م ...
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند* ایل لر بختیاروند شجرنامه ایل بختیاروند از نسل لهراسب کیانی از تبار جمشید کیانی خورشید خان م ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند طایفه بزرگ خلیلی بیگیوند پلنگ شاخه طایفه شیخ محمد عالی لملمی منجزی شیخ محمد عالی دوم ( شیخ خالی. شمخال. شیخ علی خان ...
شجرنامه تیره چهاربنیچه سبزعلی چهار برادر بودند کاید سبزعلی خلیلی پسران 1 - حسین علی** 2 - جعفر** 3 - علی قلی** 4 - پسران حسین علی** 1 - کاید کری ...
طایفه رستم مصیری از نسل امام قلی خان پسر رستم خان آقاسی بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان *شامصیر. مصیر* تیره ها ( مصیری. شاه حسینی. تاج ...
شجرنامه تیره امیدوند خلیلی *سلیمانی* خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان شاه منصور خان بختیاروند ایلخان رستم خان آقاسی سلیمان دووتلی*داود علی* - ...
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند *ایل لر بختیاروند قوم لر*لهراسب کیانی* از نسل خورشید و جمشید کیانی عالی شکر خان*شکرالله*پس ...
طایفه بزرگ خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند ایل بزرگ بختیاروند قوم لر شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه اصلی تیره های زیر رستم خان بخ ...
پاپوش عشایر لر بختیاری گیوه ملکی نام دارد ملکی::ملکشاه اول پسر شیخ محمد خان اول پسر بیژن خان پسر سپهسالار بختیار جد ایل لر بختیاروند طایفه ملکش ...
تاج الدین امیر قنبر عالی*قنبرعلی* پسر کلی رستم خان آقاسی*الله وردی* پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان طایفه ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وندطایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند* شاخه تیره های اولاد تاج الدین امیر قنبر تاج الدین امیر قنبر عا ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند *آتش بیگیان * خلیلی شاخه تیره های اولاد تاج الدین امیر قنبر تاج الدین امیر قنبر *تاجمیرعالی. قنبرعالی بیگ*پسر رستم خان ...
تش درویش وند تیره شیخ طایفه ابوالحسنی ایل منجزی بهداروند تش احمدی تیره شیخ تش شفیع تیره شیخ تیره صالح حاجی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهد ...
روستای بردمار*بردگپ* دهستان جهانگیری شمالی طایفه بردگپ ( میرگپ. بردپهن. سینه پهن ) ایل منجزی بهداروند ( بختیاروند ) این طایفه از طایفه خلیلی بیگی ...
طایفه بویر حسنی منجی ایل بهداروند *بختیاروند *بخش منج لردگان
روستای کرکران در بخش چلو در شهر اندیکا مسجدسلیمان محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند ایل کران منجزی روستای کرکران در بخش شلال ...
تیره بداغ وند طایفه لوخرده ایل منجزی بهداروند *ایل منجزی صفی خانی*
تیره جولان وند طایفه لوخرده ایل منجزی بهداروند در منطقه مورد فل ایذه
شهر سده مرکز شهرستان زرین شهر مخل سکونت ایل لر بختیاری شهر سده در اقلید فارس محل سکونت ایل لر بختیاری
روستای صفی خانی در جنوب روستای بر آفتاب حسن آباد در دهستان تل بزان*توه بزان* مسجدسلیمان ایل منجزی بهداروند معروف به صفی خانی *خان حامی سلسله صفوی ...
مقبره شاهزاده عبدالله در دشت شیر رستم خان آقاسی *شیاس* در بین روستاهای شمس آباد. بنه محمد حسین خان. علی آباد. و روستای شاه منگشت*شاهزاده عبدالله * ...
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * منجزی ( کران منجزی . پسران معجزه گر. کرمنجی ) این ایل تنها بازمانده ایل بزرگ کران منجزی ایل ...
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند ( ایل لر بختیاروند ) طهماسب قلی خان بختیاروند ایلخان * جهانگیر. پیلتن * ...
شجرنامه تیره عالی ویسی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * جهانگیر خان بختیاروند ایلخان *طهماسب قلی. پیلتن * خلیل خان ایل بیگی ...
کلی جاه*عالیجاه*رستم خان آقاسی بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان فرمانده جنگجویان لر پیاده صفوی * ...
ایل بزرگ لر بختیاروند از قوم لر *کی لهراسب کیانی*از نسل جمشید کیانی شجرنامه ایل بزرگ لر بختیاروند خورشید خان محمد خان به کر خان*بکر خان * سپهسالار ...
کلاآدینه خانبختیاروند ( مستوفی نادرشاه ) پسر اسکندر خان بختیاروند پسر کلی رستم آقاسی بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل ب ...
کلی رستم آقاسی*کلی رستاق* در گذشته نام دهستانی بود در بین میبد و یزد کلی *کلا*::بزرگ مرد طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند از ایل بزرگ ل ...
تیره یردی *بردی*در طایفه عالی جمالی ایل بختیاروند لربختیاری ساکن در مسجدسلیمان. شوشتر. اهواز. کوهرنگ.
رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان *شامصیر. مصیر*پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان پسر امیر شاه ...
در زبان لری بختیاری به معنی مهربان
تیره جمالوند طایفه دهناشی ایل بهداروند تش جمالی تیره خیرالدین وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند تیره جمالی منجی بهداروند لردگان
طایفه کایدوند*قائدوند*از ایل بختیاروند لربختیاری این طایفه در منطقه دشت عقیلی گتوند سکونت داشت ولی امروزه از آن اثری نیست
طایفه سهراب ایل بختیاروند لربختیاری 1 - تیره بزرگ رستم وند ساکن در منطقه کمفه بخش سوسن و سرخاب در شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان
شجرنامه تیره بزرگ مهدی وند*مهدی پور. مه ری. مهری* از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * 1 - تیره لالی*حالالی، حلیلی، خلیلی *:: ...
در زبان لری بختیاری گنج::زنبور
جمله لری بختیاری هو وید::همان آمد هو ( همو ) ::همان
نوترکی روستایی در کوهرنگ در گذشته محل سکونت طایفه شیخ محمد عالی لملمی و طایفه مال ملی*مال ملکشاه وند *لملمی از ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * ...
طایفه شیخ محمد عالی لملمی ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * ( شیخ عالی. شیخ عالیوند. شیخالی ) شیخ محمد عالی دوم نبیره خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایل ...
طایفه شیخ محمد عالی لملمی *کی شیخ عالی. شمخال. شیخالی. عالیوند* از ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * لر بختیاری شیخ محمد عالی دوم پسر بالی خان پسر ...
کله دین::کولدین، کردین تن پوش چوپانان لر بختیاری از نمد ساخته شده و بر روی دوش*کول*می گذاشتند
ایا لر لک نوادگان الک خان بختیاروند از ایل لر بختیاری قوم لر الک خان اول و سالک خان اول پسران بلی خان*با لیان. بلیان* پسر خلیل خان ایل بیگی بختیارون ...
جمله ی لر بختیاری داره مرسدس::دارد مس می فروشد داره مرساندس ::دارد مس ها را به او می دهد*می فروشد* مس::مرس
در زبان لری بختیاری به معنی سرگردان. آواره.
حیات الله *هیبت الله *پسر عالی مهمد خان پسر عالی ویسی شاه پسر تاج الدین امیر قنبر پسر امیر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلی ...
روستای دره اشکفت در بخش بیرگان کوهرنگ محل سکونت تیره آشتیانی وند. ( تیره چهاربنیچه خلیلی:: ( چهاربنیچه تمبروند . چهاربنیچه احمدوند آشتیانی. . چهاربن ...
کلمه لری بختیاری آتش به معنی ::بزرگی که اجاق طایفه و ایل را روشن نگه می دارد آ:بزرگ. رئیس. خان تش::طایفه. آتش تشمال::رئیس ایل TashmaL
کلمه لری بختیاری آزاد به معنی ::بزرگ زاده آ::بزرگ. زاد::زاده
شهرکرد مرکز استان چهارمال بختیاری است محل سکونت ایل لر بختیاری از قوم بزرگ لر از نسل خورشید کیانی نواده لهراسب کیانی و از نسل جمشید کیانی آریایی نژا ...
روستاهای نعل اشکنان علیا و سفلی و درهشور و حاجی آباد در کوهرنگ دهستان زرین دشت *دشت زرین*کوهرنگ 7000 نفر محل سکونت طوایفی از قوم لر بختیاری
دهستان دشت زرین در کوهرنگ 7000 نفر جمعیت روستاهای نعل اشکنان علیا و سفلی و درهشور در کوهرنگ محل سکونت طوایفی از قوم لر بختیاری
تپ تیلون*تپ تیلان*::کلمه ایی لر بختیاری به معنی بچه های کوچک
تیره بزرگ خدری*خیرالدین وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * تش خواجه نورالدین در تیره خدری خلیلی ساکن در جهانگیری مسجدسلیم ...
تیره خدری*خیرالدین وند. سیاه منصور * در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * خدر پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان پسر جهان ...
تیره کوشک زر *کوزری*طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * ساکن در روستاهای دهستان جهانگیری مسجدسلیمان . شوشتر. دشت عقیلی و کوزر ...
تیره کوشک زر*کوزری* طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * ساکن در روستاهای دشت عقیلی وکوزر . در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان. اهواز
تیره غریبی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * روستاهای جاجو علیا. جاجو سفلی. سلریان در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان . بیرگان. ا ...
معنی در زبان لری بختیاری فرار کردند
معنی در زبان لری بختیاری فرار کردن گورو:گوروه
در زمان سلسله ترک زبان صفوی به اقوام غیر ترک ::تات می گفتند طایفه تات خیری لر بختیاری طایفه تات مرادی لر تیره تات کلی لر تیره تات علی لر
گرت لیلا ::گرد باد. خاک باد کلمه ایی لری بختیاری گرت لیلا *گرت لیله* لیلا ( لی لا ) ::باد
لکه*لوکه*::سایبانی که یک طرف آن دیوار باشد و توسط نی سقف آن پوشیده می شود برای حیوانات اهلی Lavkeh در زبان لری بختیاری ******
معنی در زبان لری بختیاری کسی که به سرزمینی می رود و همانجا ماندگار می شود و پایش در اصطلاح بسته می شود پابند::پای بسته . پایبند بند::طناب. سد. بست ...
در زبان لری بختیاری به آن کیوار*کیوون. کی وران* می گویند لکه در زبان لری ::به پارچه کهنه می گویند شاید در موقع نبود قلا سنگ از لکه استفاده می ش ...
شیخ لر پسر بلی خان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان ملا آدینه*ملا چراغ* بختیاروند مستوفی نادرشاه افشار از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجز ...
روستای تلخاب تاج الدین *تاج الدین امیر قنبر * در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان تاج الدین امیر قنبر *تاجمیر عالی*پسر امیر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور ...
1 - میرشمس الدین خان پسر تاج الدین امیر قنبر پسر میر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان 2 - ...
جره خان پسر شاه مراد خان پسر آدینه خان بختیاروند تیره جرعه زیر مجموعه تیره بزرگ بلی بیگیوند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند نواده بلی ...
منطقه جازستان در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان محل سکونت ایل منجزی بهداروند
چشمه کوره نام چشمه ایی در منطقه ایی به همین نام در کنار روستای بنه محمد حسین این چشمه در زمین های تیره تاج الدین وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل م ...
منطقه تخت کبود نرگسی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان شامل روستای های آب نرگسی. پاگچ نرگسی. سرگچ نرگسی . گندم ریز. گندمزار. لیله*چم خلیله* - دگه مشکی. ...
روستای لیله*چ هلیله::چم خلیله*در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
تش دوست محمد خان معروف به میرشکار در تیره بزرگ خیرالدین وند در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند ایل لر بختیاروند
پهلون حاتم صیاد*حاتم صیدی. سیدی* بزرگ مردی از طایفه حسنکی ایل لر بختیاروند در زمان صفوی تعدای از خاندان او امروزه در بین تیره های این طایفه زندگی م ...
نام یکی از طوایف قوم لر بود که در منابع تاریخی از آن نام برده شده ( ( الوار ذوالقدر :آلوار ذوالقدر ::لر های ذوالقدر ) ) ولی امروزه از این طایفه ج ...
ایل بزرگ حسنکی از ایلات لر بختیاروند سرمنشأ بسیاری از طوایف بوده است این ایل در سراسر رشته کوه زاگرس زندگی می کرد در زمان صفوی نیمی از این ایل به ...
مهدی کلار*دهباشی *::میار، مهدی یار سرمنشأ تیره بزرگ کلار در طایفه حسنکی ایل لر بختیاروند نیمی از این تیره در سراسر کشور پراکنده است طایفه حسنکی ( ا ...
نسر*نسار*::کلمه لری بختیاری به معنی طرفی از کوه که سایه دار و پشت به آفتاب باشد و طرف رو به آفتاب را ، برآفتاب*برافتو، برافتون* می گویند نسار:: ...
روستای گندم زار در دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند*بداروند* از ایل لر بختیاروند محل سکون ...
معنی الگی ::ایلچی
روستای گندم ریز در دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ و طایفه شیخ محمد عالی لملمی*شمخال. شیخالی. عالیوند*منجزی ...
روستای مادی در دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند *
روستای سربیشه در بخش آب ماهیک لالی محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ و تیره صلاتین وند طایفه لوخیرده ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * که در آب سد گت ...
روستای چهاربیشه شوشتر محل سکونت ایل منجزی بهداروند محله چهاربیشه مسجدسلیمان محل سکونت تیره های از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند و طا ...
روستای بندعلی آباد در دهستان جهانگیری *زیلایی * مسجدسلیمان محل سکونت تیره های رستمی پلنگ *شمس خلیلی *و هارونی خلیلی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل م ...
روستاهای قلبه ایی بالا و قلبه ایی دو*غلوه ایی* در جنوب روستای شمس آباد در دهستان جهانگیری *زیلایی * مسجدسلیمان محل سکونت ایل منجزی بهداروند *ب ...
روستای شمس آباد در شمال منطقه قلبه ایی در دهستان جهانگیری *زیلایی * مسجدسلیمان محل سکونت تیره رستمی پلنگ *شمس خلیلی *طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل م ...
این روستا محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بود
روستایی در بخش آب ماهیک شهر لالی محل سکونت ایل منجزی بهداروند روستای سبزلیکه *سبز آباد *در دهستان چلو*چلاو* شهر اندیکا مسجدسلیمان روستاهای برچل ...
طایفه سادات محمد شهسوار از ایل بهداروند *بختیاروند * در بخش منج*منجزی *لردگان در شهر ک شهسوار لردگان در بخش میانکوه اردل بیشتر مردم شهرستان لردگان ...
فردین خان جد تش فردین وند در طایفه رواجهانگیری منجزی احمد خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ...
تیره بزرگ بلی بیگیوند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بلی خان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان تیره بلیل خلیلی ::بلی خلیلی ::بلیلی طای ...
تش بدرالدین*بیرالدین*در تیره بزرگ خیرالدین وند *سیاه منصور. خیرشه*طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند ایل لر بختیاروند
طایفه کشکی*کی اشکی. کوشکی. اشاکی*بهداروند نیمی از این تیره به فارس و لرستان. خراسان. مازندران کوچ کرد
تیره کلاوندچرمی در طایفه مال احمدی خلیلی ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * لر بختیاری
سرمنشا طایفه سیاه منصور در کشور تیره سیاه منصور طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند ایل لر بختیاروند است تیره سیاه منصور *خیرالدین وند. خ ...
کلا رستم آقاسی بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان رستم آقاسی *رستاق*فرمانده جنگجویان لر ایل بختیار ...
کلارستم آقاسی*کلارستاق*بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان *شه میر. شامصیر*پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان کلا::بزرگ. فرمانده جنگ ...
بلی *بالی*خان بختیاروند پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان تیره بزرگ بلی بیگیوند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل ...
روستای قنبرآباد در بخش تل بزان مسجدسلیمان روستای توه بزان در بخش آب ماهیک لالی محل سکونت ایل منجزی بهداروند روستای تاج الدین امیر قنبر *قنبرآ ...
ایل منجزی بهداروند ( تیره خواجه وند در طایفه مال احمدی*معروف به نه کر تشمال * ) این طایفه از تیره بزرگ آشتیانی وند *آتش بیگیان *خلیلی مستقل شده ...
خودا: خدا کلمه ایی لری بختیاری پیلتن خان بختیاروند ایلخان *جهانگیر * اولین رئیس ایلات لر بختیاروند کران منجزی ایل کران منجزی *کرمنجی. منجزی *بهاد ...
تیره تپایی در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند این طایفه هفت تیره اصلی و بیش از بیست تیره فرعی و منشاء هشت طایفه بهداروند و چندین تی ...
اسماعیل خان پسر یوسف خان پسر تاج الدین امیر قنبر پسر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان تیره اسماعیل وند خلیلی *کاید* مستقل ...
طایفه سینه پهن *سنگ تراش . بر دبر. سنه کوه. مازه پهن*ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * محل سکونت دهستان جهانگیری *زیلایی * - جهانگیری . بخش آب ماهیک ...
طایفه سینه پهن*سینه کوه بزرگ - مازه پهن ) یکی از طوایف ایل منجزی بهداروند بود که امروزه از آن نامی به یادگار مانده مسجدسلیمان نام های دیگر آن *بر ...
تیره بزرگ مهدی دهباشی از طایفه حسنکی بهداروند *بختیاروند *که در تمام کشور پراکنده است ( کل مهدی::مهدی بزرگ )
طایفه حسنکی بهداروند *بختیاروند * تیره های کلار - قائد - کیوران*گهوران* - جافر*زفر* - مهدی دهباش - حاتم صیادی طایفه حسنکی بهداروند *استکی - اسنک ...
تیره کلار در طایفه حسنکی بهداروند *بختیاروند * در بخش چلاو*چال چیلوس* - قلعه خواجه - اسنکی - در اندیکا مسجدسلیمان کوه کلار
دهستان شلال آب در کنار دهستان چلاو*چال چیلوس* در کنار شهر قلعه خواجه اندیکا در مسجدسلیمان چلاو محل سکونت ایل منجزی بهداروند تیره خواجه وند مال اح ...
زابوت مرکز دهستان چلاو*چلو * اندیکا محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
معنی چلاو::چال چل او*چال چهل آب * این منطقه به دلیل رودهای فراوان به چهل آب معروف است طوایف بسیاری از این منطقه به یاری صفوی و افشاری شتافتند که مه ...
ده بوکلا*دبوکل* در جنوب منطقه هارون کلا و رینه کوه و شمال روستای باریک محله *باریک تکی* در بخش آب ماهیک لالی محل سکونت ایل منجزی بهداروند طایفه خل ...
روستای باریکی تکی در جنوب روستاهای توه بزان - ده بوکل*بوکلا* - هارون کلا - رینه کوه در بخش آب ماهیک لالی محل سکونت ایل منجزی بهداروند تیره هارونی ...
روستای باریک تکی*باریک آباد * در جنوب روستای توه بزان در بخش آب ماهیک لالی محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * و در زبان لری بختیاری طایفه حلیلی بیگیوند پلنگ *هلیلی بیگیوند پلنگ *
روستای قلعه سنگر در دهستان کوشک بخش آبژدان در شهر اندیکا مسجدسلیمان در جنوب قلعه لیت و روستای دوپلان
روستای قلعه لیت در شهر آبژدان *آبجدان* شهرستان اندیکا در مسجدسلیمان در بین روستاهای ماشگیری و حاجی آباد و دوبلوطان*دو پلان* و آهنگری کوشک و قلعه س ...
روستای رینه کوه و هارون کلا - بودکل *بودکلا* - باریک تکی*باریک آباد* - سربیشه*سیاه بیشه* - آب مایک - دره شیخ علیان - تمبل - لیرکوه - چیتی - زیرکوه ...
منطقه لاران و لار در چهار مال بختیاری . منطقه لار تهران. شهر لار و لارستان جزیره لارک استان لرستان محل سکونت قوم لر *لار. لور*
روستاهای منطقه تخت کبود نرگسی در دهستان جهانگیری لارم. نی پاره . مردآباد. مشکی. خلیله. گلستان - گزستان - گندم ریز. آب نرگسی - کرمستان - علی جمعه ...
ماهی دشت *آب ماهی* روستاهای منطقه آب ماهیک ( او ماهی:آب ماهی - آبمایک ) در جنوب لالی و شمال رود کارون آب ماهی - سبز آباد - چم لوند ( چم لندی ) - بای ...
روستاهای منطقه تخت نرگسی در دهستان جهانگیری محل سکونت ایل منجزی بهداروند آب نرگسی - مشکی - لیله - علی جمعه - گندم ریز - لیله - گلستان - گزستان - لا ...
روستاهای بخش آب ماهیک توه بزان *تل بزان - رگ خلیل - تنگ خلیل - سربیشه - سبز آباد - گل انبار - گندم زار - چاله تاک - لب رود - گارا - چم لوند - باریک ...
طایفه مال احمدی منجزی معروف به نه کر تشمال 1 - کلاوند چرمی 2 - سوند*حسین وند. شاه حسین وند* 3 - حسام الدینی*سهم الدینی * 4 - جلال وند 5 - بهرامی *به ...
تیره دوستی در طایفه مال احمدی منجزی تشمال احمد خان بختیاروند ایلخان
طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی تیره ها 1 - نوروزی *نوروزوند. روزه وند* 2 - علی وند 3 - طاهروند 4 - ظاهروند 5 - شهباز وند 6 - فداله وند 7 - نجف وند ...
طایفه نیم بنیچه *لیمونچی . لیموچی* ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * تیره ها 1 - قاسم عالی وند 2 - عاشوروند ( آشول وند. آشوروند ) 3 - قربان وند 4 - عب ...
طایفه کوسه لر لک در ایل ترک شاهسون بغدادی این طایفه در زمان فتح بغداد به لشکر شاه عباس صفوی پیوست و امروزه ترکی صحبت می کند ولی نام ایل لر لک را زن ...
نامی لری بختیاری به کر*بکر*::بهترین پسر Beh kor
شجرنامه اولاد شهسوار تیره بزرگ خیرالدین وند *سیاه منصور. خدر* طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ( ایل منجزی بهداروند ) معروف به هفت کر بیگی جهانگیر خا ...
شجرنامه ایل بزرگ بختیاروند از نسل لهراسب کیانی نواده جمشید کیانی خورشید کیانی محمد کیانی به کر کیانی*بکر. بهترین پسر* سپهسالار بختیار*بدر* بیژن * ...
تیره سال حاجی *صالح حاجی - سالاجی* در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند صالح پسر حاجی نواده تاج الدین امیر قنبر پسر امیر رستم خان آقاسی پ ...
گازر کلمه ای در زبان لری بختیاری به معنی گونه ای حشره زیبا بیشتر در مزارع و کوهستانهای زاگرس یافت می شود و به رنگ های سبز - سیاه - قهوه ایی . .
در زبان لر بختیاری به جای کاربرد کلمه برادر از چهار کلمه ی ( گئو - برار - گگه - کاکا ) استفاده می شود برادر::گئو برادر::برار برادر ::گگه برادر::کا ...
تیره عالی مهمد آشتیانی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند *آتش بیگیان * ( آشتیان دوم پسر چهل امیر پسر حیات الله پس ...
تیره امیدوند معروف به سلیمانی در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
تیره صالح حاجی *سالاجی *در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند صالح خان پسر حاجی اسفندیار حاجی اسفندیار نوه ی تاج الدین امیر قنبر پسر رست ...
در زبان لری بختیاری نحوه بیان اسم عباس است عواص ::عباس عواصعلی::عباس علی غلومعواص::غلامعباس
ایل عالی جماالدین *عالی جمالی * از ایل بهداروند *بختیاروند * طوایف جمال وند عالی وند کوهکن کوپن شیت برام عالی*برون عالی* تردی *یردی* چنگایی*چگنی ...
در زبان لری بختیاری با تلفظ فرزونه*فرزوونه* فر::شکوه - بلندی. برترین. دانایی زونه::زوون::زبان فرزانه ::فرزونه دانایی زبان. شکوه زبان. دانشمند کسی ک ...
یکی از طوایف کهن ایل لربختیاروند*بهداروند. بیداروند*است و سر منشا بسیاری از طوایف ایل بختیاری است قبل از دوران صفوی نام کیارسی طایفه کیارسی*کارسی* ...
بکتاش::بیگ تش بیگ تش::بزرگ ترین خان ایل مقام آتش بیگی در بین خوانین ایل بختیاروند شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان او 6 بردار داشت
نام قدیم شهر بختیاری نشین خمین کمره نام داشت
شجرنامه خاندان اسفندیاری از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه تیره صالح حاجی *سالاجی * خلیل خا ...
شجرنامه کامل خاندان اسفندیاری *تیره صالح حاجی*طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند تیره صالح حاجی *سالاجی* در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل ...
معنی در زبان لری بختیاری گیومرد::مرد پهلوان معنی گئو در زبان لری بختیاری گیو*گئو*::برادر . پهلوان معنی گئومات در زبان لری بختیاری گئومات::ب ...
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند تیره بزرگ آشتیانی وند *آتش بیگیان * خلیلی سرمنشا بسیاری از طوایف خلیلی شامل طایفه تاج الدین عبدالهی من ...
شجرنامه ایل لر بختیاروند از نسل خورشید خان نواده ی جمشید کیانی خورشید محمد به کر سپهسالار بختیار بیژن*بجن* شیخ محمد عالی ملکشاه محمد خورشید ابوا ...
شجرنامه ایل بزرگ بختیاروند 1 - سپهسالار بختیار 2 - بیژن*بجن - با جمال الدین * 3 - شیخ محمد عالی 4 - ملکشاه 5 - محمد خورشید 6 - ابوالحسن خان 7 - ...
شجرنامه ایل منجزی بهداروند معروف به کران منجزی *کرمنجی - پسران معجزه گر * هسته اصلی ایل بزرگ لر بختیاروند سپهسالار بختیار *بدر خان* بجن*بیژن - باجم ...
در زبان لری بختیاری به معنی تل::کوه. تپه ورد::برد، سنگ کوه سنگی
طایفه احمد وند خلیلی از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *کر منجزی * *ایل لر بختیاروند * تیره ها هادی وند - برام وند*ابراهیم* - رمضان وند ...
1 - تیره شیخ روزعلی احمدوند خلیلی * تیره نوروزاحمدعلی* 2 - تیره میرزاوند خلیلی *قاسم. علی داد. ابراهیم* 3 - تیره کران خلیلی *غریب پسر شهرون* اردش ...
تیره سراج الدین وند طایفه بلیوند ایل بختیاروند
تیره سراج الدین در طایفه بلیوند خلیلی منجزی بهداروند سراج الدین پسر شاهمراد*شاهرخ *پسر آدینه خان بختیاروند بلی خان بختیاروند *بالی *پسر خلیل خان ای ...
1 - سردار بهرام خان بختیاروند پسر احمد خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بخ ...
تیره های طایفه خیرالدین وند ( طایفه سیاه منصور، خدر، خیری وند ) از طایفه بزرگ خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * فرزندان خیرالدین ...
شجرنامه ایل لر بختیاروند 1 - بدر خان*سپهسالار بختیار* 2 - جمال الدین *بجن، بیژن * 3 - شیخ محمد عالی*شمخال* 4 - ملکشاه بختیاروند 5 - محمد خورشید ...
رستم خان بختیاروند پلنگ پسر سهراب خان بختیاروند رئیس ایل لر بختیاروند معروف به ( رستم کلاه چرمینه ) فرمانده جنگجویان لر بختیاروند در جنگ چالدران یک ...
در زبان لری بختیاری به معنی تشمال::toshmal نوازنده ***** تشمال:::tasmal ( ایلخان ) رئیس ایل ، کسی که اجاق*آتش*ایل را روشن نگه می دارد مانند تشم ...
معنی منج در زبان لری بختیاری کر منجزی - ::پسر معجزه گر، کر منجی منج::معجزه
اسم قنبر در زبان لری بختیاری تلفظ ) ) ( کمبر، کمبور، تمبر، تنبر، زنبر )
در زبان لری بختیاری به کسی که فوت شده خدابیامرز می گویند به وصیت نامی خدابیامرز عمل کو ::به وصیت نامه مرحوم عمل کن کر خدابیامرزء ::پسر مرحوم خدابی ...
منطقه هارون کلا ( هارونی کلا، هارنی کلا ) منطقه ای در بخش آب ماهیک ( آب ماهی . او ماهی ( در شهر لالی در ش مسجدسلیمان خوزستان محل سکونت تیره هارونی خ ...
نام رود اروند از نام ایل بهداروند لربختیاری گرفته شده نام رود بهمنشیر از نام دو برادر به نام اردشیر و بهمن پسران عالی پسر لیراب پسر با جمال پسر بهدا ...
شهر دورک::نام قدیم این شهر است محل سکونت ایل دورکی لر بختیاری با ورود اعراب به خوزستان نام این شهر به زبا لری بختیاری دورق تلفظ شد بعد به فلاحیه ت ...
شهر پیان ( خرمشهر ) محل سکونت ایل بهداروند لربختیاری بود نام رود بهمنشیر از نام دو به به نام های بهمن و اردشیر پسران عالی پسر لیراب پسر با جمال پسر ...
در زبان لری بختیاری به معنی دا::مادر ، دانا، آگاه در زبان لری لرستان ::دا و دالکه در زبان لری کهگیلویه و ممسنی :: دی آپادانا ::پدر و مادر ( بزرگ و ...
کاخ آپادانا در شوش و منطقه لرنشین به معنی آپادانا ::پدر و مادر ( بزرگ و کوچک ) در زبان بختیاری به مادر دا می گویند دا::دانا، آگاه ( ( آذری ها به ...
طایفه مازه پهن ایل منجزی بهداروند این طایفه سالها قبل همراه بسیاری از تیره های دیگر ایل منجزی بهداروند به کوههای آسماری تبعید و از آنجا به دشت ارژن ...
طایفه نیم بنیچه *لیمونچی. لیموچی* ایل منجزی بهداروند 1 - عباس وند 2 - قربان وند 3 - قاسم عالی وند 4 - آشور وند ( عاشور. آشول ) 5 - محمود وند *مهمی ...
طایفه نیم بنیچه ایل منجزی بهداروند 1 - قاسم عالی وند 2 - محمودوند *مهمیدوند * 3 - قربان وند 4 - آشور وند *عاشور - آشول* 5 - عباس وند قاسم خان بختی ...
شجرنامه طایفه تاج الدین عبدالهی ( تاجدی وند عبدالهی ) ایل منجزی بهداروند ( بهادروند * ایل بزرگ لر بختیاروند نجف خان . نوروز خان پسر ان تاج الدی ...
طایفه روا جهانگیری ایل منجزی بهداروند تیره های طایفه روا 1 - کرم کاظمی 2 - شریف وند 3 - گودرزی 4 - حسین وند 5 - ولی وند 6 - شامی وند ( شومی. شا ...
طایفه لو خرده*له خیرده. له خورشید * ایل منجزی بهداروند *بهادروند * ایل بزرگ بختیاروند تیره های طایفه لو خرده :: 1 - سلاطین وند *صلاتین وند. صلوتی ...
کورش کبیر در شهر انشان*مسجدسلیمان *به دنیا آمد او پس از اتحاد قوم پارس و ماد نام پارسوماش را بر شهر انشان گذاشت ماش::ماد آثار تاریخی در مسجدسلیمان ...
بعد از قتل احمد خان بختیاروند جلال خان بختیاروند پسر خان مقتول و ابوالفتح خان برادر خان مقتول و علی صالح خان و محمد حسین خان بختیاروند به دربار نادر ...
این اساتید دانشگاه که هر روز ایل لر لک را به قومی نسبت می دهند یک روز می گویند ایل لک لر و کرد. یک روز دیگر ایل لک کرد. روز دیگر قوم لک لکستان جعلی . ...
چه جوری است که بعضی ها برای جدایی ایلات لر تمام تلاش خود را می کنند ایل لر لک در سالهای گذشته از یک ایل لر به ایل لر و کرد، جز ایل کرد، قوم لک لکستان ...
در زبان لری بختیاری به معنی کبوتر اسم زن Kamvtar
در زبان لری بختیاری به معنی نارنج Narenj
در زبان لری بختیاری به معنی ترنج To ronj
در زبان لری بختیاری به معنی عباس A vas عواس قلی::عباس قلی
در زبان لری بختیاری به معنی مریم Mah loo
تیره اوروند*ابر آمد* در طایفه موری ایل دورکی قوم لر بختیاری
شعر و آواز سرو یا گاگریو ( مرثیه ) یکی از مراسم عزاداری در قوم لر بختیاری است و به دو صورت تلفظ می شود سرو::saro. سرو:: sero **** و از ریشه واژه ی ا ...
کلاه لاته::کلاه دوگوش لری این کلاه برای استفاده چوپانان و نگهبان های قوم آریایی استفاده می شد و هنوز نقوش این کلاه ها بر آثار باستانی وجود دارد:این ک ...
هیرو ( هیروو ) نام گلی در زبان لری بختیاری و بیشتر در گندمزار می روید هیرو*هیروو*گل خورشیدی، گل میترا هیرو::خیرو، خور، خورشید نام یکی از روزها در ...
در زبان ترکی به معنی سنگ سیاه . کوه سیاه ****** کوه سیاه *سیاه منصور *در کوه های آسماری محله زندگی تیره سیاه منصور ایل منجزی گروس روستای تخت کبود د ...
سعدی شاعر پارسیگوی ایرانی بود ***&&&&&&**** در زبان لری بختیاری کلمه سعدی به کار می رود و با معنی ::سفارش . درخواست. پیغام جمله لری بختیاری ار سع ...
شبیه به :::عینلی در زبان لری بختیاری اسم مرد:: اینعلی*عینعلی*::چشم علی. عین عالی. عینعلی. عینلی محله چشم علی، بازار چشم علی. باغ چشم علی در مسجدسلیمان
تیره های طایفه مال احمدی منجزی ( نه کر تش مال. احمد خان ایلخان ) 1 - جلال وند ( جلال خان بختیاروند ) 2 - خواجه وند 3 - کلاوند 4 - علی اکبروند 5 ...
در زبان فارسی باستان پهلوی*پیلی. فیلی* وستام::وست ، غرب، مغرب به سرتاسر استان لرستان فیلی می گویند پشت کوه و پیش کوه زبان لر فیلی شهر دزفول::دژ فی ...
به معنی ساکن. سکونتگاه خورشید جایی که خورشید در می آید ایست::مشرق. شرق
بل سور در زبان لری بختیاری به معنی بل ::گوش بلند سور::سرخ، قرمز گوش سرخ علامتی برای شناخت بزها بز بل چال::بز که روی گوش او نشانه ای هست بز گوش ...
در زبان لری بختیاری به معنی خورشید سایه یک درخت . خانه . کوه را پدید آورد، سایه گذاشت **جمله لری بختیاری بیو دیوار سانا::بیا سایه دیوار آمد بشینیم ...
در زبان لری بختیاری به معنی عید مندیر بهارون اوم ::منتظر عید هستم
در زبان لری بختیاری از کلمه بهارون استفاده می شود بهارون ::بهاران، سرآغاز بهار . شروع کننده بهار بهارون موارک::عیدت مبارک
در زبان لری بختیاری به جایی از کوه می گویند که آفتاب گیر نباشد و پشت به آفتاب است در زبان لری بختیاری به منطقه ی روبروی آفتاب بر افتوو*برآفتاب*::جای ...
کلمه ایی در زبان لری بختیاری به معنی کندی::زمین را کندوکاو کردن با بیل و کلنگ . شخم زدن. کندن Kandi جمله ی لری بختیاری زومینانه کندی::زمین ها را ...
کلمه شهر با معنی متفاوت در زبان لری بختیاری Sher::شیر جنگل، شر
در زبان لری بختیاری به معنی بزرگ ، پدر ، عمو تات مراد::بزرگ مراد جمله لری بختیاری تا ته زام اوید::پسر عمویم آمد دا تاته ره کویه::مادر پدر کجا ...
به معنی بهترین نژاد **** یکی از نام های ایل بهداروند *بختیاروند. بدراوند. بدروند. بیداروند. بهادروند*از قوم لر بختیاری طایفه ای با نام بهوند در باغ ...
نامی مردانه در زبان لری بختیاری به معنی تنبر، کارد، چاقو Tambor::tanbor
منطقه چلو در شهر اندیکا مسجدسلیمان محل سکونت خاندان جهانگیر خان بختیاروند منجزی در دژه ملکان*ملکشاهان* در شهر اندیکا چهل امیران خان بختیاروند یک ...
گویش لری لکی جزوه زبان لری است حتی باباطاهر عریان خود را لر می دانست کریم خان زند خود را لر می دانست مردم لر لک در استان لرستان که بیشترین جمعیت ای ...
خیلی زور زدی بپا تاریخ جهان رو تغییر ندی. فیلسوف . تاریخ دان. انشتین:: آریایی ها از چند شاخه تشکیل شدند ماد::آذری ها پارت::خراسانی ها. سمنانی فارس:: ...
در زبان لری بختیاری به کلمه متولد و تولد از کلمه ی زیر استفاده می کنند زومار*زمار*::زاده ی مادر. جمله لری بختیاری بچه زومار اویی':بچه به دنیا آم ...
در زبان لری بختیاری به صورت زیر تلفظ می شود::پریشات ، پریشاه
معنی در زبان لری بختیاری ایی::این سا::سایه تیس::تیز، نوک کوه. کوه شهری در سایه این کوه. شهری در پنهان در کوه جمله لری بختیاری ایساتیس مونه نی گر ...
در زبان لری بختیاری به معنی همین زمان. اکنون. همین حالا جمله لری بختیاری هملا ویم تی دات::همین حالا آمدم پیش مادرت
در زبان لری بختیاری به معنی : شراب
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ معروف به هفت کر بیگی*هفت پسر خلیل* 1 - شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان 2 - مهدی خان 3 - تاج الدین خان 4 - بلی خا ...
نیمی از جمعیت شهر اصفهان از قوم لر بختیاری هستند و بختیاری به عزیزم میگویند::ستینوم. کسونوم . همه کسم اصفهانی ها با لهجه ی لری چهارمحالی صحبت می کنن ...
در زبان لری بختیاری نامی شبیه این است کیماس:کی طهماسب . کا طهماسب. کاماسب
در زبان لری بختیاری به معنی خانم. عروس بی بهیگ::بی بهی، بی بی ، بود عروس
شهرهای شرقی استان اصفهان از نژاد عرب. سیستانی. بلوچ. خراسانی هستند شهر سجزی::سگزی. سیستانی
در زبان لری بختیاری کلمه ی گن به دو معنی بکار می رود::گفتن، گویند - - گوشه، کنار، جای معنی نام بختیاری نشین گناوه شهری در کنار آب گن::کنار اوه::آب ...
در زبان لری بختیاری به معنی به دنیا آمد. متولد شد. تولد زو::زاده مار::مادر جمله لری بختیاری بچه کی زومار اوید::بچه چه موقع متولد شد معنی کلمه لر ...
در زبان لری بختیاری به معنی ماه تولد زومار در زبان لری بختیاری به معنی ::زاده ی مادر. متولد شدن زو::زاده مار::مادر جملات لری بختیاری بچه زومار ...
کلمه ای زیبا در زبان لری بختیاری به معنی ::زاده ی مادر، متولد شدت، . تولد جملات لری بختیاری بچه زومار اویی::بچه به دنیا آمد کی زومار اویدیی::چه ر ...
تمام طوایف لر از کلمه وند در نام ایل . طایفه. تیره. اش. اولاد. استفاده می کنند و برای تمایز آنها از طوایف اقوام دیگر بود **** طوایف خلیل وند*خلیلی ب ...
زبان کردی در ایران زبان رسمی نبوده و یک گویش از زبان پارسی است زبان کردی در منطقه کردستان عراق به ثبت رسیده که اهالی آن خود را سورانی می دانند و ای ...
طایفه بزرگ حیات غیب ساکن در مسجدسلیمان زبان لری بختیاری غیبی. موسوی. حیات غیبی. ***** طایفه لر حیات داوودی ساکن در دشتستان و ریگ . گناوه معروف ...
طایفه رستم در ایل لر ممسنی در شهر مصیری نام اولین جد خود را کی گرجی می دانند این طایفه خود را لر بختیاری می دانند تیره های این طایفه مصیری شاه حس ...
در زبان لری بختیاری به معنی بگذار ::بهل. بیل BEL. BEHL. BEiL
در زبان لری بختیاری به معنی بله HA بله ::کلمه ایی در زبان غربی است
در زبان لری بختیاری به معنی شیطون. فضول BALA
در زبان لری بختیاری به معنی ::آری HAre
در زبان لری بختیاری به معنی گم . بلا اویی::گم شد BELA
دهی در دشت زیلایی در دهستان جهانگیری *زیلایی*مسجدسلیمان محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی فامیلی های باقری و کریمی کشکی بابا احمدی در ...
در زبان لری بختیاری به معنی ستون های سنگی بزرگ که در روی کوه ها می گذاشتند تا مسافر ها راه امامزاده ها را پیدا کنند و به کل حضرت عباس مشهور است ک ...
کر::کل. کئله نام واژه کل ::قوم لر بختیاری ستون سنگی در مسیر امامزاده ها می گذاشتند تا مسافر ها راه را پیدا کنند این ستون ها به کل حضرت عباس معروف هس ...
واژه کل در زبان لری بختیاری به معنی ::ستونی سنگی در روی کوه های بلند در مسیر امامزاده ها می گذاشتند تا مسافر ها راه را پیدا کنند کل::کر، کئله . و ...
روستاهای جاجو سفلی، جاجو علیا، جاجو سلیران، در دهستان جهانگیری *زیلایی*مسجدسلیمان محل سکونت تیره هایی از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی ایل بخت ...
تخت نرگسی::روستا و منطقه ای در دهستان جهانگیری در مسجدسلیمان محل سکونت تیره هایی از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی ایل بختیاروند *بهداروند، بهو ...
منطقه ایی در دشت زیلایی در دهستان جهانگیری محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی ایل بختیاروند *بهداروند *
روستای در دهستان جهانگیری *زیلایی* مسجدسلیمان محل سکونت تیره هایی از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی ( ایل بختیاروند *بهداروند، بهوند* تیره های خ ...
در زبان لری بختیاری به معنی رقصیدن و شادی کردن پایه کوبی، پا را محکم به زمین زدن
سوزیانا نام قدیمی شهر اهواز است این شهر لر بختیاری و عرب نشین است معنی سوز به لری بختیاری ::سوزان سوز::هوز، خور. اوک سوزستان::سرزمین سوزان و گرم خوز ...
در زبان لری بختیاری به معنی ::نبود بی::بود
در زبان لری لرستانی و در دزفول و شوشتر و اندیمشک به فرزند خود روله می گویند در بین ایل لر بختیاری از کلمه رود::رودخانه استفاده می شود رود::فرزند. ...
در زبان لری بختیاری به معنی ماندنی*همیشگی* مهنی::می مانی مهنه::می ماند بمهن::بمان مهنا اسمی مردانه در بین ایل لر بختیاری روستای مهنا در شهر بختیار ...
دهستان آب ماهیک در جنوب لالی محل سکونت ایل منجزی و طوایف خلیلی بیگیوند پلنگ لملمی منجزی. مال احمدی منجزی منطقه هارنی کلا *هارونی کلا*در آب ماهیک ...
روستایی در دهستان جهانگیری محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند ایل منجزی نام های قدیم و حال این روستا ( ) بنه کل تیمور. بنه مش امیرحسین. بنه مش محمدحسی ...
تیره ای از طایفه لوحیرده ایل منجزی در آنجا سکونت دارد
در زبان لری بختیاری ::بهترین آرزو به آر::بهار
در زبان لری بختیاری جمله زیر کسگم اویی::کسی گم شده ::::: جمله لری بختیاری همه کس موو::همه ی کس و کار من ، عزیز من
جد لرهای بختیاری بختیار نام داشت و نام های دیگر آن بهدار خان. بهار خان. بهادر خان. بیرخان. بیدر خان. ( ( ( بختیاروند. بهداروند. بهاروند. بهادرون ...
طایفه کوچک لیوس بختیاری در ایل چهارلنگ در شهرستان دزفول ** شاهپور ساسانی بعد از شکست والریانوس امپراتور روم او را اسیر و همراه سربازان رومی به شوشتر ...
در زبان لر های بختیاری مردان بزرگ قوم را با کلمه ( ( کا . کی ) ) خطاب می کنند کا::بزرگ. آقا. رئیس کا محمد کا علی کافریدون کی لهراسب کاسهید
معنی در زبان لری بختیاری ::دوره آن سنگ ، در معابد یک سنگ بزرگ در وسط آن قرار داشته درو::دوره ان::آن تاش::سنگ اگر ما کلمه تاش را تش فرض کنیم مع ...
در زبان لری بختیاری ::تپه ی شبیه زنبیل*سبد* نام لباس قوم لر بختیاری چوقا*چقا*نام دارد که خطوط روی این لباس شبیه معماری چغازنبیل و کنگره های راه پل ...
معنی در زبان لری بختیاری ::شب راهی شو جلوی خانه خود، شب راهی شو به سوی خانه ی خود شو::شب تروک::راهی شو نا::نها، جلو هونته::خانه ی خودت
معنی در زبان لری بختیاری ::آن سنگ خوبان، بهترین سنگ اون::همان. آن تاش::سنگ هو::خو، خوب
معنی داتیس در زبان لری بختیاری ::مادر قله، و در جمله زیر داتیس بنیر::مادر چشم او را نگاه کن دا::مادر تیس::تیز، نوک کوه، قله
در زبان ترکمنی به معنی سنگ است در زبان لری بختیاری به سنگ برد. کوچک. تاش. التاش. می گویند سنگ صاف در زبان لری بختیاری ::برد تووش
بنه غلامحسین در کنار کوه علاویس*علاویس شاه. علاوش*در دشت پلنگان در کنار دشت زیلایی منجزی عالی ویس پسر تاجمیر قنبر پسر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خ ...
تش آب ماهی . تش کا گردو. تش راه خدا . تس معصوم در طایفه زیلایی کهگیلویه تش عباس. تش شهباز. تش شمس در تیره رستمی خلیلی و تش کاید گردو در تیره آشتی ...
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند سرمنشا بسیاری از طوایف و تیره های ایل لر بختیاروند است تیره رستمی پلنگ *شمس خلیلی* تیره تاجمیری خلیلی ...
ریگ یکی از پسران خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان بود که از آنها فقط جایگاه ایلی به نام وارگه ریگی در دشت دارجنه در روستای خلیلی بیگیوند دهستان جها ...
روستای تلخاب کلات آرامگاه منگشت در این روستا قرار دارد در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ منجزی
منطقه آب ماهی ( آب مایک، اوماهی، آب ماهیک ) شامل روستاهای آب ماهی. هارنی کلا*هارونی کلا*. رگ خلیل. تنگ خلیل. چه خلیل. گلزاری. تمبل. آب زالو. هالو زا ...
در زبان لری بختیاری او::av
طوایف نه گانه ایل منجزی 1 - خلیلی بیگیوند پلنگ. 2 - ابوالحسنی 3 - لوخرده*لو خیرده* 4 - روا جهانگیری 5 - تاج الدین عبدالهی 6 - مال احمدی *آل احمد ...
بعد از پناه آوردن شاه طهماسب صفوی به کوه های لرستان جهانگیر خان بختیاروند با سپاه خود به لشگر عثمانی حمله کرد و آنها را شکست داد شاه طهماسب صفوی این ...
صالح خان بختیاروند ایلخان بختیاری در زمان نادرشاه بودند و در فتح هند فرمانده سپاه لر بختیاری ها بودند که موجب فتح قلعه قندهار و تنگه خیبر شد و بعد از ...
کاسی ها شاخه ایی از مردم کاسپین بودند که به لرستان کوچ کردند و با قوم پارت آمیخته شدند و اجداد لر های فیلی هستند ایل لر لک شاخه ایی از ایل بزرگ بختی ...
معنی منطقه ططر::در زبان لری بختیاری به معنی اژدها
به معنی ::دل پاکی و شفافی آینه. تصویر واقعی را نشان می ده
نام های دیگر طایفه نیم بنیچه ( لیم بنچی. لیمونیچی. لیمونچی ) *** طایفه نیم بنیچه ایل منجزی تیره ها عباس وند مهمیدوند *محمود وند. محمید* عاشوروند ...
این طایفه از دو شاخه تشکیل شده و به طایفه لملمی منجزی شهرت دارد تیره شیخ محمد عالی*شیخ محمد خالی. کی شیخ عالی. شیخالی وند* میشه وند*ملشه وند. ملکشاه ...
در زبان لری بختیاری به معنی تورا می آفریند ولی در زبان کردی که دارای حروف الفبا و کتاب هستند ئافرت به معنی تو کهنه نیستی است و با کلمه ی آفرت که ...
بزرگ مرد تاریخ ایران کریم خان زند خود را از ایل لر می دانست درست کردن یک قوم نیاز به گذشته تاریخی دارد نام قوم لک هیچ جای تاریخ نیامد و جالب تر این ...
اسم کامل آن بازهفتی است بازی که هفت فرزند دارد منظور از باز خلیل خان ایل بیگی جد طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ از ایل منجزی بهداروند است خلیل خان ایل ب ...
کرته*کرتی*::نوعی لباس قدیمی عشایر لر بختیاری
در زبان لری بختیاری به معنی بی چیز
در زبان لری بختیاری به معنی خوش لباس
تیات در زبان لری بختیاری به معنی چشم هایت تیاتر * زبان لری بختیاری* به معنی تئاتر
در زبان لری بختیاری به معنی به ایست
مردم لر زبان لرستان از چش، گلاره. چم به جای کلمه چشم استفاده می کنند ایل لر بختیاری *لر بزرگ:: بختیاری. کهگیلویه. ممسنی. بویراحمد. لیراوی. شبانکاره ...
معنی در زبان لری بختیاری کله ی کله پاچه را دود دادن*جهت سوختن موی کله پاچه * کله::کله پاچه دینی::دود دادن
در زبان لری بختیاری دوشمن
معنی در زبان لری بختیاری ساقدوش ::کسی که پا به پای داماد راه می رود در حالی که شانه به شانه اوست دوش ::شانه ساق::پا
در زبان لری بختیاری اوین:: EVaen, آمدند اوین::ovaen, آمدند اوینه::evinh, می بیند
سهراب یکی از سرشاخه های ایل بزرگ بهداروند است ایل بختیاروند متشکل از ایلهای عالی جمالی منجزی *کر منجزی * لیراوی علادینوند الک بهداروند سهراب مختا ...
در زبان لری بختیاری جملات لری بختیاری پاسخ در پرسیدن حالت خوب است مرد می گوید :: خووم زینه؛ای زن من خوبم زن می گوید :: خووم پیا؛ای مرد من خوبم
بنی*بنه. بن*::در زبان لری بختیاری به معنی روستا *ریشه و بنیاد* بنی محمد::روستای محمد . بنی راک::روستای صخره طبق تحقیقات کارشناسان تاریخ از کشور ...
در زبان لری بختیاری به معنی پسرم
کلمه ای غربی به معنی آیت الدین:: نشانه ی دین
بنگو*بنگگو*::معنی در زبان لری بختیاری . صدا می زند . آواز می خواند. اذان می گوید Bong ego
روستا هفت شیدان*پیران شیدان. هفت شاهیجان * کنار هفت شاهیجان ( چنار شاهیجان ) بزرگترین روستای دهستان زیلایی *جهانگیری *محل سکونت سادات موسوی. تیره ...
در زبان لری بختیاری به معنی در دام دشمن افتادم. راه فرار ندارم Masram
در زبان لری بختیاری به معنی پهلوان ما. شیر ما یلمان::یلمون شهر بختیاری نشین دیلم::ده پهلوان من
پسران خلیل خان ایل بیگی بختیاروند معروف به هفت کر بیگی شاه منصور خان بختیاروند سیاه منصور خان بختیاروند مهدی خان بختیاروند تاج الدین خان بختیارون ...
ایل منجزی بختیاروند معروف به گروزی*گروسی* تمام ایلخان های ایل بختیاری در دوره صفوی. افشار. زندیه از این ایل بودند رستم بیگ بختیاروند پلنگ پدر شاه حس ...
معنی به زبان لری بختیاری الله ::خدا وردی::آوردی. رستم بیگ آقاسی معروف به خداوردی *الله وردی*پسر شاه منصور خان بختیاروند سپهسالار صفوی دین او زر ...
طایفه محمدی میلاسی در باغملک طایفه میلاس بختیاروند در لردگان نام جد این طایفه شاه منصور بوده میلاس را از بزرگان زرتشتی می دانستند میلادی شهری در تر ...
شجرنامه ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * بختیار خان جمال *بیژن . باجول. بجن* شاه محمد عالی بختیاروند ملکشاه بختیاروند محمد خورشید خان بختیارون ...
شجرنامه ایل منجزی بختیار خان جمال *بیژن. با جول. بجن* شاه محمد عالی بختیاروند *شمخال. عالی شاه. عالی شه* ملکشاه بختیاروند محمد خورشید خان بختیا ...
چشمه آب پیازی در دهستان زیلایی مسجدسلیمان بین روستاهای آکلولی*کلبعلی*. پیران شیدان *هفت شیدان . پیرگاه* و روستای خلیلی بیگیوند محل سکونت طایفه خ ...
چشمه روغنی نام چشمه ای در پای کوههای سرقلعه*سر قل. سرقله*. زرد. الله اکبر در بین روستاهای شمس آباد. علی آباد. خلیلی بیگیوند در دشت دارجونه و نزد ...
شجرنامه ایل منجزی سپهسالار بختیار*بهدار. بدر. بیره* جماالدین *باجول. بیژن. بیجان. بجن * شاه محمد عالی*شیخ محمد عالی . شیخ محمد خالی. شمخال* ملکشاه ...
در زبان لری بختیاری با تلفظ برند borand. boran برند رندی::ته دیگ را جدا کردی
رستم بیگ آقاسی*معروف به گرزی* پسر شاه منصور خان بختیاروند پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند پسر جهانگیر خان بختیاروند از ایل منجزی بهداروند طایفه خلی ...
طایفه لر طرهان ما لرها تا پای جان از ایران و ایرانی دفاع خواهیم کرد گویش لری لکی گویشی از زبان لری است
در زبان لری بختیاری به معنی خانه ای که با سنگ درست شده و ملاتی استفاده نشده توه::خانه ( زبان لری لکی::معنی لک::شاخه طایفه کوسه لر لک در ایل شاهسو ...
در زبان لری بختیاری به معنی می میرم جمله لری میرام سیت::می میرم برات
در زبان لری بختیاری به معنی نگاه کردن به جلو . سیلاب در پیش رو جمله لری:: سیلوانات کن::به جلو نگاه کن Saelvanat non سیلواناته ره نی:: سیلاب در پ ...
نام دشتی در دهستان زیلایی *جهانگیری شمالی* بین روستای خلیلی بیگیوند و پیران شیدان*هفت شیدان* کوه سرقلعه*سر قل. سرقله* در دشت دارجونه*دارجنی* مسجدسلیم ...
کوه علاس*عالی ویس. علاوس* در دهستان زیلایی *طایفه خلیلی بیگیوند زیلایی پلنگ*ایل منجزی بهداروند تش زیلایی در تیره علاسوند زراسوند
معنی در زبان لری بختیاری ایل پیشرو. پیشرو ایل. ال::ایل. el نا::جلو. پیشرو
یوتاب خواهر سردار آریوبرزن در حمله اسکندر مقدونی به ایران، لشگر اسکندر در کوههای بختیاری زاگرس با سپاه آریوبرزن روبرو شد و با مقاومت سرسختانه سپا ...
جهانگیر خان بختیاروند معروف به *طهماسب قلی خان بختیاروند. فیلتن * اولین ایلخان بختیاری در زمان صفوی پدر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند بزرگان طایفه ...
تیره شیخ حموله در چم گلک اندیمشک اولادها قیصر. عسگر. اکبر. خیلا. نیلا. ( " ) نام فامیلی سزاری ییلاق در کنار رود سزار در لرستان منطقه گل گل اوه ...
دره شوری ::نام اصلی این ایل دار شولی *نژاد لر شول. درخت شول* شول یکی ازه ایل های لر بود که طوایف آن به سایر نقاط کشور کوچ داده شدند حکومت محلی لر شول ...
نیلا::اسمی مردانه قدیمی در زبان لری بختیاری به معنی ::نیله سوار*ابر سوار* سوارکاری که بر پشت اسب های نیلی سوار است و با سرعت باد حرکت می کند و کسی ب ...
نام های ایل منجزی *مجدی. منجری. منجی. منج. محجن. محجنی. مزیری* نام کامل این منطقه کامفیروز بود محل سکوت طایفه گندایی و ایل منجزی شهر کامفیروز محل ...
@محل سکونت ایل منجزی در کوهرنگ این اسم از بیژن گاه *بیزنجان. بیزجان* یا از پیرگان گرفته شده منطقه پیرگاه*هفت شهیدان *در دهستان جهانگیری *زیلایی* ...
در زبان لری بختیاری به معنی اینجا را ترک نکن. راهی نشو نام اولادی در طایفه موری دور کی ایل بختیاری
همان دشت مرو*مرغاب*است ایل منجزی در حمله نادرشاه به هند علی صالح خان بختیاروند رئیس ایل بختیاروند *بهداروند *از طایفه عالی ایلی*حلیلی. خلیلی بیگیو ...
Derak:: پشتیبان . سپر در آیین چوب بازی لر بختیاری از دو چوب استفاده می شود این آیین در زمان هخامنشیان رایج بوده چوب بزرگ درک نام دارد چوب کوچک تیر ...
دره شوری ::دار شولی*نژاد شولی* دره شوللی ایل لر شول یکی از ایلات لر بود که حکومت بزرگی در لرستان. خوزستان . کهگیلویه. ممسنی ایجاد کرد طوایف شول ...
در زبان لری بختیاری به معنی سایه مادرم لری لکی گویشی از زبان لری است یک قوم می تواند با زبان دیگری تکلم کند ولی هیچ زبان و گویشی نمی تواند قوم جدی ...
در زبان لری بختیاری به معنی به روشنایی روشنا::روشنایی
جمله لری بختیاری هلما بیایم::بگذار ما بیاییم هل::بهل . هلیدن. نهل::نگذار
در زبان لری بختیاری به معنی تخم. دانه توم بده::گندم ها را در زمین بپاش جهت کشت
در زبان لری بختیاری به معنی به نشان. بکار. کشت کن
معنی در زبان لری بختیاری فرشته. ملائک جن ملیکا ':اجنه و ملائکه
ریما کلمه ای در زبان لری بختیاری به معنی ::روی ماه جمله لری بختیاری ریمات بوسوم::روی ماهت را ببوسم در زبان ترکی به ماه ، ، آی می گویند
در زبان لری بختیاری به معنی برای من است Simon سیمون::برای من نامی برای دختر و پسر &&&&&& نام در زبان اسپانیایی سیمئونه. سیمون
تاجمیر قنبر خان بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاری تیره تاجمیر ی و تیره میرگپی در طایفه گندایی بختیاروند تیره تا ...
شجرنامه ایل منجزی بهداروند *کرمنجزی، کر منجی کران منجی، . پسران معجزه گر* ایل بزرگ لر بختیاروند سپهسالار بختیار ( بدر ) جمال الدین *با جمال. ...
شیخ محمد عالی خان بختیاروند جد ایل بختیاروند کر منجزی *شیخ محمد خالی . شمخال*
به معنی هفت ایل بدلیسی تاریخدان کرد لر را از نسل دو برادر به نام بخت*بختیار. بهدار* بجن*بیژن* 1 - ایل بختیاروند کرمنجزی 2 - ایل کرمانجاهی *کرمانشاه ...
ایل فراموش شده در تاریخ ایل الک*اولک* یکی از سر شاخه های ایل بختیاروند *بهداروند. بیداروند * نام طوایف و ایلات ایل الک بختیاروند 1 - طایفه اورک ...
روستای منجزی نشین در دشت عقیلی طایفه خلیلی بیگیوند زیلایی
منطقه چال چهل آب*چلویان. چلبیان. چلو*در اندیکا محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند زیلایی *منجزی پلنگ * ******** طایفه چال لو چلبیانلو در ارسباران تیره من ...
نام دیگر ایل علاءالدین وند ایل بختیاروند لر بختیاری ( علایی. علائی وند. علادینی. الدینی ) نام طوایف ::: علادینی فارسانی مالکی عبدالهی شریفی کاله* ...
در زبان لری بختیاری به معنی آمد. سر رسید
ایل لر بختیاروند کران منجزی *کر منجزی. کرمانجی * خود را از نسل خورشید می داند نوادگان جمشید کیانی. لهراسب کیانی*لر* در زبان لری بختیاری کران منج ...
در زبان لری بختیاری کران منجزی ::کران منجی پسر ان معجزه گر. ( ( ( لر بزرگ از نسل بختیار و پسرش بیژن است ) ) ) ) ) در زمان سلسله صفوی بعضی از ای ...
در زبان لری بختیاری به معنی اشک آلود. چشم گریان
در زبان لری بختیاری به معنی هستم
این تیره در طایفه اورک دینارونی بختیاری است و در چهار روستا در چهارمحال و بختیاری زندگی می کنند افراد این تیره با بزرگ نمایی خود را فرزندان اسماعی ...
نام اصلی این ایل کرشولی است کر شولی::پسر شولی ایل لر شول در زمان سلغریان بر تمام ایلات لر حکومت می کرد شهر شول آباد بختیاری در لرستان شهر شاوور*شاول ...
در زبان لری بختیاری به معنی تور*تر*::مسیر. نژاد ناز::زیبا کلمه لری بختیاری تورنه::گیسو توره::مسیر است شهر ترکالکی::مسیر کوه الکی طایفه ترکاشو ...
زبان لری بختیاری جمله لری بختیاری آیدا::ای مادر*درخواست کمک* آیدا::آیا داد
یکی از سر شاخه های ایل بختیاروند بود که امروزه ایل های شاخه ی الک به ایل های مستقل تبدیل شده اند ایل های شاخه ی الک بختیاروند ایل لر لک *الک. ایل ...
در زبان لری بختیاری به معنی رئیس. رهبر گروه. سردسته.
در زبان لری بختیاری به معنی کسی که پا به پای تو راه می آید. رفیق. هم گروه در زمان تیمور گورکانی گروهی از طوایف لر بختیاری را مجبور به کوچ به شمال ...
بدلیسی تاریخ دان کرد لرها را از نسل دو برادر به نام بختیار و بیژن می داند ******** در کتاب شرف نامه معنی نام کلمه کرد::رمه گردان ایل سورانی که ام ...
طایفه کران بختیاروند در شهر فارسان بختیاری طایفه کران بختیاری در سیرجان طایفه کرانی *کرائی *بختیاری در مسجدسلیمان طایفه کرایی در آب گنجی شوشتر ط ...
جد ایلات قوم لر لهراسب ( ( ( لوراساب. لراسب. لهراب . لاراب ) ) فرزندان ( گشتاسب . زریر. بستور ) گشتاسب *ویشتاسب. یشتاسب. گشتاسف. یاشتاسب. یاشاسپ* ...
نام طایفه خلیلی بیگیوند است حلیلی*حالیلی. عالی ایلی* یکی از طوایف ایل منجزی *منجزوان. مونجان. منجی* بختیاروند که در فتح هند در مرغاب. دربند . میان ...
نام شهری در مسجدسلیمان محل سکونت ایلات بختیاروند مردم این منطقه را اندیکایی *اندیکویی * می نامند
در زبان لری بختیاری به معنی فار::پار. پارسال یاب:::آب آبی که از باران پارسال در مکانی ذخیره شده برای کشاورزی
نام یکی از ایلات ایل بزرگ بختیاروند بود که امروز از آن اثری نیست و در تاریخ گمشده است ایل سالک لر بختیاروند سالک الوار *سالور. سالر* این ایل اح ...
بداغ خان چگنی از ایل لر او تمام مدعیان شاه عباس صفوی را از بین برد و او را بر تخت نشاند فرزندان او سالها در خراسان حاکم بودند به جنگجویان بداغ خان ...
منطقه باستانی کورارکان در کهگیلویه و خوزستان در زمان اتابکان لر بزرگ وجود داشت و منطقه ایی مستقل بود این منطقه جزء حکومت ایل بهداروند بود که تا جن ...
معنی در زبان لری بختیاری مرد خانه یل::مرد. پهلوان هون::خانه به هون::بهترین خانه. سیاه چادر
معنی در زبان لری بختیاری آواره ی او هستید . بخاطر او آواره شده اید
امامزاده شهیر*شپیر*در روستای حوض گل معروف به سادات شاپوری در طایفه اورک شپیر:::شاپور تیره شاپوری بختیاری در طایفه گوروئی دیناروند تیره شاپوری الگ ...
تیره عالیوند در طایفه ململی در مسجدسلیمان تیره عالیوند در طایفه قائدوند ایل علاءالدین وند بختیاروند طایفه عالیوند ایل بکش در ایل ممسنی ایل عالیو ...
آلبو::کلمه ایی لری بختیاری به معنی ::ایل پدر. آل::ایل. طایفه بو::پدر
در زبان لری بختیاری به معنی ابر تا نیست. ابر تا نیامده جمله لری اورتانیس رو جووه هانه بنه ریی بند:: تا آسمان ابری نشده جامه ها را روی طناب بگذار ج ...
جاده باستانی دلفارد *دزپارت* و پل خداآفرین در کوه های بختیاری مابین شهر مسجدسلیمان و کوهرنگ محل کوچ ایل بزرگ بختیاروند از خوزستان به چهارمحال و بخت ...
طایفه شیخ احمد بلده بختیاروند در مسجدسلیمان . شوشتر. اصفهان . کوهرنگ. اهواز. فولادشهر این طایفه جزیی از ایل بلیوند ایل بزرگ بختیاروند ایل بلیوند ( ...
اسمی کاملا پارسی آنا:::دآنا. دانایی. مادر دآ::مادر. دآنا دآیه::مادر. دانآیه. سا::سایه مهرساآنا :::سایه مهر مادری
بردشیر نماد شجاعت در قوم لر بختیاری است آنها بر روی مزار بزرگان ایل و پهلوانان. قوم خود شیر سنگی می گذارند و آن را بردشیر می گویند و مفهوم گذاشت ...
در زبان لری بختیاری به معنی او::آن تا*تی*::طرف. سوی اوتای::آن طرف otae ایتای*ایتی*::این طرف itae بو اتای*بیو ایتی. بو اتای*::بیا این طرف bav otae ...
آریایی ها نام سرزمین دو سوی رود ارس را الران *اران. الان. آلان. آیران. آیروان. ایروان. آیرن. ** شهر ایذه *ایرج. ایزج. ایرانج* کشور الران*آلان* همان ...
در دوران حکومت آریایی ها منطقه قفقاز را آران*آلان. آیران*نامیدند شهر ایروان ارمنستان قوم آلانیا *آرانیا. آیرانیا. آلبانیا*در جمهوری اوستیا شمالی و ...
معنی در زبان لری بختیاری :::منطقه چلبیان *چلویان. چلو* محل سکونت ایل منجزی *منجزوان. منجوان * بختیاروند چلوی:::چال های چهل آب ( ( ( ( معنی چلبی ...
در زبان لری بختیاری به معنی جای دلنشین. سکونتگاهی که در جای دلباز درست شده
در زبان لری بختیاری به معنی کل::خانه. کلبه لات::بین کوهها خانه های بین کوه. روستا
در زبان لری بختیاری به معنی سکونتگاه بین دو کوه لا::بین
در زبان لری بختیاری به معنی کلی::ستونی از سنگی بر::مقابل آفتاب ستون سنگی در برابر آفتاب. . . کلیبر::ستون سنگی آریایی ها برای تعیین حدود زمین ها ...
در زبان لری بختیاری به معنی بابااحمد *بامر. با مد. باائمد* طایفه بامری از ایل دور کی *بابا احمدی * بزرگان ایل دور کی سردار اسعد بختیاری جعفر قلی خ ...
معنی در زبان لری بختیاری ::: کوره راهی که عرض مسیره عبوری آن فقط به اندازه پای انسان است. به معنی راهی بی بازگشت راهی که مجبوری از آن عبور کنی . ...
نام روستای در مسیر جاده مسجدسلیمان و اهواز مردم این روستا از ایل منجزی بختیاروند هستند بهبید::بهبود
در زبان لری بختیاری به معنی سا::آرامش. سایه ناز::دوست داشتنی. زیبا سانار:::آرامش دوست داشتنی ساناز::آرامش زیبا ساناز::سایه ی زیبا ساناز :::سایه ...
کره ::در زبان لری بختیاری به چندین معنی و تلفظ کاربرد دارد کره::انجیره کوهی kareh کره:::چروکیده kerh کره::ناشنوا karh کره ::کره حیوانی kareh کره:: ...
قاقالی لی::کلمه ایی لری در زبان لری بختیاری. برای آرام کردن کودکان به معنی خریدن خوراکی و شیرینی جمله لری قاقالی لی سیت اگروم::خوراکی برای تو می ...
بلامنسر::در زبان لری بختیاری استفاده می شود جمله لری بختیاری درد و بلامنسرم ::درد و بلاهای تو ، توی سرم
همان کلمه آقا است ریشه آتا:::؛*آکا. هکا. هخا. کا. کاک** هخامنش::بزرگ منش. پدر بزرگ هخامنش :::هکامنش، آکامنش آکا::آقا. آتا. کا. کاک در زبان لر ...
آنا ریشه ی کلمه دانا*دآنا*است دا::نام مادر در زبان لری دالکه ::در زبان کردی دایه::رایج در بین پارسیان قبل از ورود مغول ها و گورکانیان اسم *آنا* در ...
طایفه خلیلی بیگیوند *پلنگ* تیره ها خیری وند. تاج الدین وند. اسماعیل وند. احمد وند. چهاربنیچه. غریبی. قبادوند. زیلایی. شروند. پلنگ. خلیلی. جهانگیری. ...
معنی در زبان لری بختیاری در::دختر سا::. آرام درسا::دختر آرام. در*ددر*::دختر
در زبان لری بختیاری به معنی آدم خسیس. نوو کور:::نان کور
تیره شهسواری از طایفه افشار کرمان این تیره از جانکی سردسیر بختیاروند است که همراه تیره هایی از طایفه اوشار از کهگیلویه و خوزستان کوچ داده شد تیره ل ...
بانک از کلمه بانگ گرفته شده معنی بانگ در پارسی آواز. فریاد. داد نوع دیگر تفسیر معنی آن فریاد کمک خواهی::جذب سپرده فریادی برای فروش اجناس خود::فروش ...
طایفه تاکر*تکی. تاکه*در ایل بزرگ بختیاروند تیره تکی در طایفه خلیلی بیگیوند زیلایی در ایل منجزی صفی خانی جزء ایل بزرگ بختیاروند در مسجدسلیمان. شوش ...
قبل از آمدن اعراب شهر بصره . فاو فارس نشین بود نام بصره به زبان لری بختیاری بس ره؛::بسی راه. بسیار راه بصره یکی از شهر های ایران در زمان ساسانیان ...
در زبان لری بختیاری به معنی بله در زبان ترکمنی . . هوه havah. در زبان ترکی استانبولی. Evet ترکی آذری::بیلی. بلی. baele در زبان لری . . . هاha در زب ...
در زبان لری بختیاری به معنی مهر Mohr
در زبان لری بختیاری به معنی دزدید
در زبان لری بختیاری به معنی تسبیح
در زبان لری بختیاری به معنی دسته
در زبان لری بختیاری به معنی تسبیح tazbi
در زبان لری بختیاری به معنی تسبیح tazvi
در زبان لری بختیاری به معنی کل*گر*::گره. بسته شده موشت::مشت مشت گره کرده Kelmosht germosht
معنی در زبان لری بختیاری یاد هست
در زبان لری بختیاری لای*لا*::میان دو کوه. جایگاه زنگان:::زنگوله. زنگلان. مکانی که در آن همیشه صدای زنگوله شنیده می شد به دلیل وجود گله های زیاد ...
ریشه آن فارسی است و از کلمه کیان گرفته شده به معنی سرزمین. پادشاه لقب لری کا و کی از کلمه کیان گرفته شده کا::کان. کیان کی::کیان کا محمد کی محمد ...
به معنی سرزمین . وجود. پادشاه تاج کیانی::تاج پادشاهی لقب پادشاهی ایران سلسله کیانیان ایل کیا نرسی بختیاری نرسی یکی از پادشاهان ساسانی بود ایل کیا ...
در زبان لری بختیاری به معنی تا به روی کلمه و جملات لری بختیاری ری::می رویri نیری::نمی روی neri تاری::تا برویtari تانری::تا نرویtanari تارین:::تا بر ...
روستای منج *مانجز. منجاز*در بخش چلو اندیکا روستای منجزی نشین در کنار آرامگاه شیخ علی اسماعیل گیلانی *بابازاهد *یکی از نوادگان شیخ زاهد گیلانی است و ج ...
در زبان لری بختیاری به معنی س::سو. نور. بینایی تیا::چشم ستیا':نور چشم
این اسم از دو بخش تشکیل شده میر:::امیر اسم عربی زا:::زاده فارسی میرزا در زمان قدیم اسمی برای مردم و معلم ها بود ********** ولی هر وقت پیش از اسم دیگ ...
در زبان لری بختیاری به معنی بزرگ. سرپرست میر::مردن. میراندن::کسی که سرپرستی عده ای را بر عهده دارد و می توان آنها را تنبیه کند این کلمه پارسی است
اصل این کلمه عربی بود که وارد زبان فارسی شد اهل بیت:::آل بیت. ال بیت ایل بیگ:::اهل بیت.
در زبان لری بختیاری به معنی نروب. جارو نکن م::نه روف::روب Marof جمله دستوری ******* کلمات و جملات در زبان لر ی بختیاری مرو::نروب. جارو نکن. مروف ...
تالی نام یک طایفه در ایل لر بختیاری است معنی تال به زبان لری بختیاری تال::ریسمان. نخ.
در زبان لری بختیاری جمله ی پرسشی است به معنی ::مادر می آیند*مادر آنها می آیند * دا::مادر یان::می آیند. ( میایند. میان. یان )
منطقه له درازی در دهستان زیلایی منجزی در مسجدسلیمان به معنی لا *بین دو کوه * کوه های موازی هم هستند و بین آنها را له درازی می گویند منطقه له درازی ...
در زبان لری بختیاری به جای کلمه پسر:::از دو کلمه کر . کوئک استفاده می شود Kor. . KOVAK
طایفه بامری بختیاری از ایل درکی*دورکی* ساکن در خوزستان. اصفهان. چهارمحال و بختیاری این طایفه به همراه سایر طوایف بختیاری به فرماندهی علی صالح خان ...
معنی در زبان لری بختیاری 1 - دیدا::دید مادرdi da دی:؛دید. دا::مادر 2 - دیدا::خواهر مادر dae da دی::خواهر . خواهر بزرگ دا::مادر 3 - دیدا::دود دا ...
از زهره گرفته شده به معنی ::گل
طایفه ای که امروزه جزیی از ایل دورکی است ساکن در خوزستان. چهارمحال و بختیاری. اصفهان شجرنامه طایفه ای ( مشری. بله. مه ری. سه پسر مرد اس از ایل بزرگ ...
تیره ای از طایفه موری بختیاری تیره صالح بوری از طایفه قندلی بختیاری Bvori
در زبان لری بختیاری به معنی سربالایی. شیب کوه Sarbala
در زبان لری بختیاری به معنی به نزدیک. به پیش. نزدیک است جمله لری ده بنهنگ مونه::روستایی در نزدیک ماست Beneheng
شهر کلمه در شهرستان دشتستان بوشهر زبان لری کلمه::معنی به زبان لری بختیاری کوه کوچک. سنگ کوچک. Kolomeh. kolomah کلوه::کلوخ. سنگ
در زبان لری بختیاری به معنی کن ::بکن. انجام بده. برو ترات::یورتمه . سریع سریع انجام بده یورتمه برو کنترات تا مو هم بیام::یورتمه برو تا من هم بیا ...
در زبان لری بختیاری به معنی اولین خنده ی نوزاد No xando
در زبان لری بختیاری به معنی آواز نی نی::نی نوا::صدا. آواز
در زبان لری بختیاری به معنی بزرگ ده. ریش سفید Kale deh کل::بزرگ . آقا. kal کل تیمور کل جافر کل دویت کل مراد
در زبان لری بختیاری به معنی بدون سر وصدا. جار زدن Bejar
در زبان لری بختیاری به معنی گوراب. چاله آب باران gorav
در زبان لری بختیاری به معنی جدا جدا. یک نفر Taki
در زبان لری بختیاری به معنی نمی هشت. نمی گذاشت Nehesht
در زبان لری بختیاری به معنی جان کندن. تلاش کردن Jovkandan
در زبان لری بختیاری به معنی بیل::بگذار یا::بیاید بین::ببیند Beleabine
در زبان لری بختیاری به معنی بند را بگیر*طناب* Biaband
در زبان لری بختیاری به معنی کسی که چیزی می دهد. دهنه ی روستا*ده* Dahandeh
در زبان لری بختیاری به معنی تصویر. شکل Shelkeh
در زبان لری بختیاری به معنی شبیه روستا جور ده Jor deh
در زبان لری بختیاری به معنی بنه::روستا سر::بالایی Bonesar
در زبان لری بختیاری به معنی پرخ دار. هرس کردن Palxtar
در زبان لری بختیاری به معنی مزه غذا. طعم Tam
در زبان لری بختیاری به معنی تعام. غذا Taham
در زبان لری بختیاری به معنی ور ::پشت کوره پشت کوره Var koreh
در زبان لری بختیاری به معنی پشت کوه رفت ور کو ره Varkorah
در زبان لری بختیاری به معنی پلکان Pelko
در زبان لری بختیاری به معنی مگر کی هست Markih
در زبان لری بختیاری به معنی خانه های سنگی موقت Cheran
در زبان لری بختیاری به معنی خانه با سنگ و سقف با چوب Cher
در زبان لری بختیاری به معنی شکار Shekal
در زبان لری بختیاری به معنی دو سال دیگر Dosalde
در زبان لری بختیاری به معنی آمد سایه درخت وی سا دار Visadar
در زبان لری بختیاری به معنی مسجد Machet
در زبان لری بختیاری به معنی ده لرها Lordeh
در زبان لری بختیاری به معنی کناره درهkeldareh
در زبان لری بختیاری به معنی شل و ول. سست
در زبان لری بختیاری به معنی کدام ده. کدام روستا Kodeh
در زبان لری بختیاری به معنی شول پیام. مرد خانه. پسرم Sholom
در زبان لری بختیاری به معنی خنده Handeh
در زبان لری بختیاری به معنی گل و شل. Hareh
در زبان لری بختیاری به معنی آغل. Ler
در زبان لری بختیاری به معنی شاخه هایم. Leshkam
در زبان لری بختیاری به معنی کل::کنار. اطراف ده::روستا Keldeh
در زبان لری بختیاری به معنی راه ناودون. راه آبراه راجیر واز کن او بره:: راه ناودون را باز کن آب برود rajir
در زبان لری بختیاری به معنی بدرقه . راهی کردن ravnas رونس کردی ره::او را بدرقه کردی رفت از روانیدن گرفته شده
در زبان لری بختیاری به معنی روانیدن. جریان دادن. جاری ravnidi اونه رونیدی او ور::آب را جریان دادی آن طرف
در زبان لری بختیاری به معنی عمو. مرد با تجربه. پیرمرد. در لغت نامه دهخدا به ایل لر طاهر تاتی اشاره شده Tate
در زبان لری بختیاری به معنی می گذارد heleh
در زبان لری بختیاری به معنی می گذاری او را. می بخشی او را helis
در زبان لری بختیاری به معنی همیشه می رود hereh
در زبان لری بختیاری به معنی سرخاب
در زبان لری بختیاری به معنی سهراب سهر*سر*::سرخ او::آب سراب*سهراو*:: سهراب
در زبان لری بختیاری به معنی سهراب Sorab
در زبان لری بختیاری به معنی سرخ ها.
در زبان لری بختیاری به معنی سرخ
نام گیاهی در مناطق لر بختیاری نام چند طایفه بختیاری از روی این گیاه گرفته شده گندلی. گندلزی. گندلی وند.
در زبان لری بختیاری به معنی تپه چغازنبیل. چغاخور. چغاسهر. چغامیش.
در زبان لری بختیاری به معنی تپه
در زبان لری بختیاری به معنی تپه Mol
در زبان لری بختیاری به معنی لگد. لقد
در زبان لری بختیاری به معنی خراب. داغون
در زبان لری بختیاری به معنی وای Voe
در زبان لری بختیاری به معنی بگو
در زبان لری بختیاری به معنی شوهر
در زبان لری بختیاری به معنی جوهر
در زبان لری بختیاری به معنی جنبنده. موجود. حیوان
در زبان لری بختیاری به معنی چادر چارشو::چادر شب
در زبان لری بختیاری به معنی هیزم. چوله*چولوله*
در زبان لری بختیاری به معنی بخواب bexos
در زبان لری بختیاری به معنی جاری
در زبان لری بختیاری به معنی همین جا
در زبان لری بختیاری به معنی اره دستی
در زبان لری بختیاری به معنی دنباله ی شب. دیشب
در زبان لری بختیاری به معنی سحر
در زبان لری بختیاری به معنی بارش باران جمله لری وارش شرو اویی بیو من هونه؛؛ بارش شروع شد بیا داخل خانه
نام طایفه بابااحمدی در دشتستان بوشهر بعد از فتح هند 2000 خانوار از ایل منجزی در کشمیر ساکن شدند و در نواحی دیگر طوایف مختلف بختیاری ساکن شدند بعد ا ...
در زبان لری بختیاری به معنی گریخت
در زبان لری بختیاری به معنی خوشرو ری::صورت. رو خش::خوش
در زبان لری بختیاری به معنی خوشرو.
در زبان لری بختیاری به معنی بالا. شاخه gal بنس گل دار::آویزان کن به شاخه درخت
در زبان لری بختیاری به معنی شاخسار Lekan
در زبان لری بختیاری به معنی شاخسار
معنی در زبان لری بختیاری تر::مسیر. زادگاه کا::بزرگ. آقا لکی::طایفه الکی*اولکی. لکی*از ایل بختیاروند زادگاه بزرگان اولکی طایفه اولکی ساکن در ترکا ...
در زبان لری بختیاری از کلمه نهیو استفاده می کنند
در زبان لری بختیاری به معنی می آفریند تو را آفریت :: آفرید جمله ی لری بختیاری خودا آفریت که مو بی کس نبوم:: خدا تورا آفریدکه من بدون یار نباشم ...
در زبان لری بختیاری و لری جنوبی به معنی چشم مادر تی:: چشم دا::مادر معنی چشم در قوم لر:: در زبان لری لرستانی و لری لک و لر فیلی :::چم. چش. گلاره ...
در زبان لری بختیاری به معنی ماندنی هستند مهنه::می ماند مهنی ::می مانی مهنا::ماندنی در زبان لری بختیاری مهنا نامی برای پسر
در زبان لری بختیاری به معنی تعصب
در زبان لری بختیاری به معنی جمعیت
در زبان لری بختیاری به معنی بخواب De xavrav
در زبان لری بختیاری به معنی آسیاب
هنا*هونه ها*::در زبان لری بختیاری به معنی خانه ها Hona
در زبان لری بختیاری به معنی پرتاب کردن سنگ bard perko
در زبان لری بختیاری به معنی علف های هرز را در زمین کشاورزی می چیند
در زبان لری بختیاری به معنی نمی خواهم
در زبان لری بختیاری به معنی باران طولانی Zenesh
در زبان لری بختیاری به معنی حیوان
در زبان لری بختیاری به معنی برخیز
در زبان لری بختیاری به معنی خاکستر Hol
در زبان لری بختیاری به معنی آبگوشت
در زبان لری بختیاری به معنی باغچه
در زبان لری بختیاری به معنی میدان
در زبان لری بختیاری به معنی صدا، بانگ
در زبان لری بختیاری به معنی پائیز
در زبان لری بختیاری به معنی پا
در زبان لری بختیاری به معنی جوان
در زبان لری بختیاری به معنی جلو
در زبان لری بختیاری به معنی دمپایی
در زبان لری بختیاری به معنی سه پایه
در زبان لری بختیاری به معنی سوزن
در زبان لری بختیاری به معنی سبوس
در زبان لری بختیاری به معنی کاسه بزرگ
اوررو::: در زبان لری بختیاری به معنی ابر رو اور::ابر رو::صورت
نام یکی از ایل های لر است که در خوزستان. کهگیلویه ساکن است و از 9طایفه لر. 2طایفه ترک. 1طایفه عرب تشکیل شده است و زبان آنها لری بختیاری و لری کهگ ...
در زبان لری بختیاری به معنی خلیل
در زبان لری بختیاری به معنی خلیل
در زبان لری بختیاری به معنی در حیاط. در ورودی خانه Dar havsh
در زبان لری بختیاری به معنی در::دره بون ( بی اون. . بیا بون ) ::بیابان دربون::دره بیابان
درزبان لری بختیاری به معنی رودربایستی Darvas
نام یکی از شهر های ایران بود که امروزه جزء کشور عراق ( ایر اک. ایران کوچک ) است سامرا::شامراه، راه شام. شامرا شهری در مسیر اصلی راه شام
در زبان لری بختیاری به معنی کسی نیامد. کسی نبود Kas navae; ; کسی نیامد Kas navi::کسی نبود
شهرک::سردار پارسی که در مقابل تازی ها از استان فارس دفاع کرد طایفه شهرکی ممسنی در سیستان و بلوچستان خود را فرزندان شهرک از ایل لر ممسنی فارس می دان ...
در زبان لری بختیاری به معنی دورغ دورو::کسی که روی واقعی خود را نشان نمی دهد دوروگو::دروغگو
در تاریخ یونان:::نام سرداری مقدونی که در شمال شهر شوش از قوم لر کاسی شکست خورد
در زبان یونانی آن را هیتاسپس می نامند هیتاسپ::هیتاسب.
نام قومی آریایی بود که در منطقه ای به همین نام در سیبری روسیه زندگی می کند از اقوام اولانی *آلانی، آلبانی *
نام قومی آریایی بود که امروزه در روسیه و چین زندگی می کند از اقوام اولانی ( آلانی )
نام شهر شیروان چرداول است ولی اقوام لر ساکن آنجا نام قدیم آنرا انوشیروان می دانند
نام دیگر آن صیمره*سیمره* است و و اقوام لر ساکن دره شهر آن را خسروپرویز می نامند* ساخته خسرو*
در زبان لری بختیاری به معنی رود کارون کو::کوه رون::رونده آبی که از کوه ها روان می شود و کوه را به حرکت در می آورد Kohron
نام یکی از پادشاهان عیلام پایتخت های عیلام::شوش . شوشتر. هایدالو. آساک. آنزان این شهر ها لرنشین هستند 1 - شوش 2 - شوشتر 3 - هایدالو ::خرم آباد ...
اسکندر بعد از نبرد گوگمل و فرار داریوش هخامنشی به آسانی مناطق بابل . شوش . استخر را تصرف کرد و در منطقه کوهستانی تنگ تکاب کهگیلویه و بویراحمد با مقاو ...
اوستا:::استا، استاد. دانا
در زبان لری بختیاری به معنی پاره کن از دریدن می آید
در زبان لری بختیاری به معنی ادویه غذا دارویی که باید قبل از خوردن آن را گرم کرد
در زبان لری بختیاری به معنی ادویه غذا *فلفل. زردچوبه. کاری**
جمه*جوه*::در زبان لری بختیاری به معنی جامه . لباس جممه بیار کونوم ور::جامه من را بیاور می کنم تن*می پوشم*
در زبان لری بختیاری به معنی افتاد. پرت شد پرت::پرت و':اویی؛شد
در زبان لری بختیاری به معنی آنقدر ازقر کار نی کنی تا گندس درا:: آنقدر کار نمی کنی تا گندش در آید. ایقر::اینقدر
در زبان لری بختیاری به معنی نوعی الک::آرد بیز آربیز::آرد را غربال کن
در زبان لری بختیاری به معنی غربال کردن *بیزیدن* نام نوعی دیگر از الک در زبان لری بختیاری ::آربیز
در زبان لری بختیاری به معنی پیاله Pealeh
تریش ( تلیش ) ::در زبان لری بختیاری به معنی پاره جمله لری همو پرچه نه به تریشنس :: همان پارچه را پاره کن
در زبان لری بختیاری به معنی پست. زشت
در زبان لری بختیاری به معنی افاده دارایی خود را به رخ کشیدن. . Poz
البد::در زبان لری بختیاری به معنی شاید
آسارا ( آستارا ) ::در زبان لری بختیاری به معنی ستاره ها
در زبان لری بختیاری به معنی ستاره
در زبان لری بختیاری به معنی ستاره ها
در زبان لری بختیاری به معنی ستاره انواع تلفظ ستاره در زبان لری بختیاری آستاره::، سترک، ستره
در زبان لری بختیاری به معنی موجودی که بر پشت خود خار حمل می کند. خار ::خار پشتک::پشته کوچک. دسته کوچک
در زبان لری بختیاری به معنی خارپشت چوله::موجود جمع و جور. درهم چوله :: چو؛چوب له؛؛له شده. شکسته شده چوب شکسته دارای تیغ های چوبی نوک تیز است
در زبان لری بختیاری به معنی نوعی خارپشت کوچک که تیره های پشت آن به یک نفر برخورد کند مانند آتش می سوزاند تیر آتشی:::تشی دو نام دیگر نیز در زبان ل ...
در زبان لری بختیاری به معنی ::خسته جمله لری منده نباشی:: خسته نباشی
در زبان لری بختیاری به معنی ::اضافه یک چیز را گویند، پس ماند. مازاد Pas mandh
بعضی کلمات در بین لهجه های مختلف لر مشترک است. ایل های قوم لر شامل ( بختیاری. لک. فیلی. ممسنی. بویراحمد. ثلاث. کی لر . زنگنه بختیاری. زند. شبانک ...
در زبان لری بختیاری به معنی ستاره
در زبان لری بختیاری به معنی بلگ::برگ. فرزند جهان ::در زبان لری بختیاری نام زن است بلگجهان::فرزند جهان نام روستایی در لواسان تهران
در زبان لری بختیاری به معنی برگ درخت . ورق کاغذ بلگ دار برو::برگ درخت را بروب*جارو کردن* بلگانه نه دری::برگ ها را پاره نکنی*درید*
در زبان لری بختیاری به معنی دیا::دود ها کو::کوه دیکو::دود کوه. ( وقتی دیاکو به پادشاهی رسید به اقوام مجاور حمله کرد در نظر ای قوم ها دیاکو هما ...
تلفظ آن Lor است و از نام شخص گرفته شده::لهراسب و کلمه الوار نام قو لر نیست بلکه در زبان لری به معنی ائل وار است::: ایل تبار . اعراب نام ائلوار را ...
در زبان لری بختیاری به معنی کرد:: ک:کوه رد:رهد. رفت عشایر به کوه رفتند پادشاه هان میان رودان از قبیله کرتی نام برده است که در شمال میان رودان است ...
در زبان لری بختیاری به معنی ک::کوه رد*رهد*::رفت کرد::کوه رهد؛کوه رفت جمله لری ائل کرد::عشایر به کوه کوچ کردند اعراب این کلمه را با معنی رمه گردان ...
با ورود اعراب کلمه الوار را برای قوم لر تلفظ می کردند الوار همان کلمه ائل وار است:: خاندان و تبار Elvar
در زبان لری بختیاری به معنی خاندان و تبار این کلمه در زمان حال تغییر یافته به:::ایل و تبار ائل وار:::ائل تو ار. ائل تبار El var
در زبان لری بختیاری به معنی خاندان. تبار. خانواده. با هجوم مغولان به ایران این کلمه با تلفظ ایل خوانده شد جملات لری ائل ره به کوه::عشایر به کوهستا ...
در زبان لری بختیاری به معنی خان::خان. بزرگ ایل وا::باید ده ::بده در زمان گذشته تمام مردم ایران رعیت خانها بودند و جیره و مواجب آنها به عهده خان بو ...
در زبان لری بختیاری به معنی سپردن. گماشتن. به خدمت در آوردن کسی به گماری بخوم::بسپارش به خودم ایل گماری بزنس::مردان ایل را گماشت او را بزنن به گمارس ...
همه با هم شعار دهیم 1 2 3 kel galeh استقلال لاله به لاله پیروزی گلدون لاله می زنیم ما کل و گاله تو برو به اوج قله خون تو رگهای ما همش آبیه رنگ خ ...
استقلال به اوج بر می گرده شک نکن، ما هر روز تو قلبمون خاطره همون 4 گلی را که تو گلدون پیروزی کاشتیم زنده نگه می داریم.
معنی بازار در زبان لری بختیاری با:::باید. با زار:::زار زدن. داد زدن. فریاد زدن. جهت خبر دار شدن رهگذران از جنس فروشی خود در مغازه و خرید آن توسط ره ...
در زبان لری بختیاری به معنی ما خوشحال هستیم
کلمه ای در زبان لری بختیاری به معنی ::دیروز دید دوش::دیروز دی::دید. دیدم doshdi
تکه کلامی در بین مردم مسجدسلیمان به معنی یاد و زنده نگه داشتن 4گل زده ی استقلال به تیم پیروزی گلدون::دروازه پیروزی::تیم پیروزی
نام یکی از طوایف ایل بختیاروند است
در زبان لری بختیاری به معنی Suva:::. از ور آن. از آن طرف . سوی ور آن ور::بر. پشت. برابر Cal::کله ی کوه. قلعه. نوک سواکل::زواکلzuvacal سواکو::سوی ور ...
در زبان لری بختیاری به جای فرزند ::رود. رو می گویند رو::رود معنی های زیبای رود در توصیف مادران لر بختیاری رود::صاف. شفاف. زلال. عزیز. دلبند. ه ...
در زبان لری بختیاری از کلمات ::زارنه ، عرعر زارنه::زار زدن. گریه و زاری. آواز. صدا کردنzarnea هر زارنی::خر زار زد هر نی زارنه:::خر صدا در نمی آور ...
در زبان لری بختیاری با تلفظ :::: دوشون ( دو شانه ) do shovn شون:::شانه مترادف::کتف. کول. دوشونام::دو شانه هایم doshovnam دوشونا::دو شانهdovshov ...
در زبان لری بختیاری کت::kat. کتف کولkol دوشdosh. شون::shovn. شانه کت و کول::katokol
در زبان لری بختیاری جن و ملیکا::جن و ملائک. فرشته ملیکا ( ملیک. ملی ) ::فرشته نا::گردن فرشته ی مراقب انسان. فرشته ای که بر دوش انسان قرار دارد Me ...
در زبان لری بختیاری به معنی باسکول. Qapovn در زبان لری بختیاری نام مرد هست::به معنی آدم حسابی. درست پیمان. ( 1 - قپون. 2 - قپونی )
در زبان لری بختیاری به معنی میزان. ترازو Mizov
صبا ( صوا. صووه ) ::در زبان لری بختیاری به معنی فردا ( Seba ( seva. sovah
در زبان لری بختیاری به معنی به جهید. فرار کن Be ji
در زبان لری بختیاری به معنی سفت. زبر. زبان نفهم. ضخیم Zomoxt پوس زمختی داره::پوست ضخیمی دارد آدم زمختیه::آدم زبان نفهمی است
در زبان لری بختیاری نوعی جن است که مرد ها را آزمایش می کند . در جاهای تاریک و گورستان مردها را می ترساند . . . آدم مرموز Mard ezma شو نریی به گو ...
در زبان لری بختیاری به معنی بر::کنار. برابر. بر روی کنار کوه Barko
در زبان لری بختیاری به معنی پیش::زود. سریع رس::رسیده شده به درخت یا گندمی که زودتر از همه رسیده باشد و موقع چیدن آنها است Peshras
در زبان لری بختیاری از کلمات بزرگ گپ گپ بیگ گت*شهر بختیاری نشین گتوند* کل*کلان. کلانتر. * کلون *کلان. کلونتر* کا*بزرگ. ریش سفید. هکامنش * آ*آقا. آقا ...
در زبان لری بختیاری به معنی را::راه هین::خون راهین::راه خون. راه شهادت و از خودگذشتگی. راه مقاومت. راه سربلندی . به جبران خون. تلافی کردن . راه عزت. ...
اروندشاه پدر لهراسب کیانی قوم لر خود را فرزندان لهراسب *لراسب* می دانند امروزه نام های لهراسب. لهراب . لیراب*لیراو*. لراسب. لراسپ. لهراسپ. در بی ...
در زبان لری بختیاری بیان همان نام پیان ، به معنی مرد ، مردان است Pean. bian با آمدن اعراب به خوزستان و ساکن شدن آنها در شهرهای خوزستان آنها وارد ش ...
در بین قوم لر بختیاری کلمات زیر رایج است نومک به حروم::نمک به حرام Nomek be harovm حق نشناس::حق ناشناس Haq nashnas
بازی سنتی و قدیمی قوم لر است که در بین بعضی از طوایف اقوام عرب و ترک در استان فارس رایج شده است ( بخاطر وجود تیره هایی از قوم لر که در ایلهای ترک ...
در زبان لری بختیاری به معنی فریاد. داد. هوار::داد زدhavar داد هوار::داد و فریاد هوگاله::دعوا کردن. در بازی سنتی چوب بازی لری قبل از زدن چوب کوچک ...
در زبان لری بختیاری از کلمات زیر استفاده می شود پنا::پناهPena پدو::پناه pedov در امو::در پناه. در امان Dar amov
در زبان لری بختیاری از کلمه زیر استفاده می شود پنوم پنوم کو::پنهان کن Panovm
پنوم کلمه در زبان لری بختیاری به معنی ::پنهان Pa novm
پدو کلمه ای در زبان لری بختیاریpedo معنی به فارسی ::پناه. خاطر. همراه به پدو یک برین::به همراه هم بروید
در زبان لری بختیاری از کلمات زیر استفاده می شود با ام::باهم . ba am بایک::با یکدیگر baeak خوم و خوت::خودم و خودت Xot o xovm واهم::با هم va ham وایک: ...
در زبان لری بختیاری از کلمات توه::توبه tovah ور گشت::بازگشت vargasht پشیمون::پشیمان pashimovn استفاده می شود
در زبان پارسی از کلمه ::اطفاری در زبان لری بختیاری از کلمه ::اطواری استفاده می شود
در زبان لری بختیاری از کلمه اطواری استفاده می شود
در زبان لری بختیاری از کلمه زیر استفاده می شود. توه کردن::توبه کردن Tovah
با سلام خدمت شما بزرگواران تاریخ مکتوب طوایف قوم لر با شروع حکومت ایل لر شول بر کل منطقه لر نشین شروع شده است و قبل از آن به دلیل حمله اسکندر مقدونی ...
دشت وسیعی در دهستان جهانگیری . مسجدسلیمان محل زندگی طایفه خلیلی بیگیوند زیلایی *منجزی پلنگ* تیره های مهدی پور. پلنگ. هارونی . آقاسی وند. خیریوند. ...
در زبان لری بختیاری به معنی گن:: گویند . گفتن آواد::آباد گنآواد::گفتن آباد gon avade گن::گهدن. گوهدن
در زبان لری بختیاری به معنی دستمزد
در زبان لری بختیاری به معنی دسترنج . مزد دس:دست
مزد:اجرت . حاصل دور::دو رویی. دو رنگی
مترادف دسترنج در زبان لری بختیاری :: دسرنج، مز د Dasranj. mozd دس::دست
در زبان لری بختیاری به معنی می افتد Eofteh افته::می افتد نی یفته::نمی افتد افتا::افتاد افتام::افتادم افتی::می افتی افتن::می افتند افتان::افتادند
در زبان لری بختیاری به معنی روبیده. صاف و واضح . جارو کرده Rovfeteh هوش روفته::حیاط را جارو کرده شسته و روفته بس گوم:: بدون رودربایستی حرفمو بهش ...
در زبان لری بختیاری به معنی دسته Daseh یه دسه گل ::یک دسته گل
در زبان لری بختیاری یک جمله است به معنی :: مادر می آید دا::مادر. یا::می آید. میآید Damia
در زبان لری بختیاری به معنی دستمال
در زبان لری بختیاری به معنی دست
در زبان لری بختیاری به معنی نبات Navat
گوگری*گئوگری*::در زبان لری بختیاری به معنی برادری gaovgari
شمبد*شمبه*::در زبان لری بختیاری به معنی شنبه Shambed
در زبان لری بختیاری به معنی نام گیاهی
در زبان لری بختیاری به معنی نام گیاهی در گرمسیر
در زبان لری بختیاری به معنی نام گیاهی در چهارمحال و بختیاری
در زبان لری بختیاری به معنی گیاهی در مناطق سردسیر gileh
در زبان لری بختیاری به معنی فریاد. بانگ میر جارس نی فهمی::مگر فریاد او را نفهمیدی Jar
در زبان لری بختیاری به معنی تپه govt
در زبان لری بختیاری به معنی نقش Naxsh
در زبان لری بختیاری به معنی آویزان. همراه شولادر گل مه::شلوار به میخ آویزان است گل گرهد با همو کر لیشه:: با همان پسر بده همراه شد gal
در زبان لری بختیاری به معنی بچه ها Bacha
در زبان لری بختیاری به معنی سفره Xan به عربی مائده*غنیمت*
در زبان لری بختیاری به معنی گریه بچه. بهانه گرفتن. Neqeh
در زبان لری بختیاری به معنی سینی Tavaq
در زبان لری بختیاری به معنی زعفران Zaferovn
در زبان لری بختیاری به معنی بشور
در زبان لری بختیاری به معنی نگهبان. پناه گاه Separ
در زبان لری بختیاری به معنی ماست
در زبان لری بختیاری به معنی سرزمینی که در آن چند رود وجود دارد . به عربی وادی
در زبان لری بختیاری به معنی غربال. نوعی الک Qalbal غله را بال زدن ، یعنی باد اضافات داخل محصول را با خود می برد و به پرواز در می آورد
در زبان لری بختیاری به معنی سم Sovnb
در زبان لری بختیاری به معنی سم Somb
صب*صو*::در زبان لری بختیاری به معنی صبح Sovb
در زبان لری بختیاری به معنی طایفه Taefeh
در زبان لری بختیاری به معنی پسته. شکسته Peseh
در زبان لری بختیاری به معنی پسته festeq
در زبان لری بختیاری به معنی خورد شده. ناقص. پسته اشاره به دهن باز بودن پسته دارد Pesteh
در زبان لری بختیاری به معنی مستراح معمولا مستراح را دور از اتاق ها می ساختند و علامت آن اتاقی با یک در ، در گوشه ای از حیاط بود یی::یک در EA Dari
راستان::درستکاران. راستگویان در زبان لری بختیاری به معنی به دوره ای رویایی در قدیم اشاره دارد که مردم به هم دروغ نمی گفتند دوره ی راستان::دوره ی ...
راست :در زبان لری بختیاری باتلفظ راس ras راستن*راسن*::در زبان لری بختیاری به معنی راست می گوید. درست Rasten. rasen راسی::راستیrasi راستون::راستا ...
در زبان لری بختیاری به معنی بی::بدون مار::مادر. خور ز مار بیو وا مو::خواهر زاده مادرم بیا با من در پارسی پهلوی مار::سلامتی بیمار::بدون سلامتی
در زبان لری بختیاری به جای مادر ، ، دا. دی. مار. داک داکم بخوه::مادر من بخواه داک::مادر پشتیبانdak دا::مادرda دی::مادرdae مار::مادر mar دی*دده*::خو ...
در زبان لری بختیاری کلمه فرگ کاربرد دارد فر::شکوه. بلند. بزرگی گ::گاه. گه. جایگاه. محل. ferg فرگ::جایگاه بلند. جمله لری فرگان ری یک اریزیم::فکرهای ...
به::بهترین من::منش. فکر. اندیشه
در زبان لری بختیاری به معنی نشانه. خال. بخشی از پشم که رنگش با بقیه متفاوت باشد Laz
در زبان لری بختیاری به معنی جای نشتن مردان بزرگ. ریش سفید. لامرد*لامردون* Lamerd لا::میان. دره میان دوکوه. بهون*سیاه چادر* در زبان لری بختیاری ب ...
در زبان لری بختیاری به معنی تن. جسم Lar
در زبان لری بختیاری به معنی باران تند Lahiz
در زبان لری بختیاری به معنی مژه نه تلخ و نه شیرین Labak
در زبان لری بختیاری به معنی نسیم. باد ملایم Lebgasht
در زبان لری بختیاری به معنی لبه. کناره Lep
در زبان لری بختیاری به معنی بخشی از سیاه چادر که با موی بز است. قطعه Lat
در زبان لری بختیاری به معنی درختی شبیه ارژن با میوه های ریز مانند گلابی . پوست بادام تر Leteh
در زبان لری بختیاری به معنی آنکه لکنت زبان دارد Loteh
در زبان لری بختیاری به معنی اتاق قدیمی. آغل Lir
در زبان لری بختیاری به معنی لرزش. لرزه. توو لرز::تب و لرز. تب شدید Larz
در زبان لری بختیاری به معنی فلج. لهم Lasm
در زبان لری بختیاری به معنی گوشه ، لبه قالی. Losht
در زبان لری بختیاری به معنی به جوش آمدن آب Lashtak
در زبان لری بختیاری به معنی سست. بیحال. لشت Lash
در زبان لری بختیاری به معنی سبکسر. لوس Leqer
در زبان لری بختیاری به معنی مسخره کردن. Loqoz
در زبان لری بختیاری به معنی لک لک لغ::سست. شل پرنده ای که پاهای لرزان دارد و برای تعادل یک پا را بالا می گیرد Laq laq
در زبان لری بختیاری به معنی سست. شل Laq
در زبان لری بختیاری به معنی شاخه ی درخت Leshk لشک*لک. لشکه*
در زبان لری بختیاری به معنی لگد لغد*لغه* Laqad
در زبان لری بختیاری به معنی باد و باران تند. شدید. سیلاب لف*لف او* Lef
نام مرد در زبان لری بختیاری به معنی گیاهی که در کنار آب می روید لقومی *لقومین. لگم* Laqomin
در زبان لری بختیاری به معنی گیاهی که در کنار آب می روید لگم*لغم* Lagom. laqom
در زبان لری بختیاری به معنی لک لک لی::لی لی. لنگ. پا لک::لنگ. بالا. پا لی لک::پرنده ای که در حالت لی لی ایستاده لی لک ::پرنده ای که یک پای خو ...
در زبان لری بختیاری به معنی لک لک لی:لنگ. پا لاغ::لاغر Lelaq
در زبان لری بختیاری به معنی لک لک
در زبان لری بختیاری نام دختر است. نام پرنده به معنی ::کبوتر Kamotar
در زبان لری بختیاری نام پرنده ای سفید رنگ با دمی دراز. تخم این پرنده سبز رنگ است Lil
لیلاغ *لیلغ. لی لک *::نام های لک لک در زبان لری بختیاری لیلاغ:: لی::لنگ. پا لاغ::لاغر لی لک:: لی::لی لی لک::لنگ. پا
در زبان لری بختیاری به معنی آهسته Langar
در زبان لری بختیاری به معنی معطل Lang
در زبان لری بختیاری به معنی پا. لنگه Leng
در زبان لری بختیاری به معنی آرامش. تسکین Lez
در زبان لری بختیاری به معنی سایبان از نی. آلونک. کپر Lavkeh
در زبان لری بختیاری به معنی بهانه Lol
Koseh lor طایفه کوسه لر از ایل لر لک بزرگترین طایفه ایل شاهسون بغدادی طایفه کوسه لر است جز ایل شاهسون بغدادی ایل شاهسون بغدادی شامل؛::: 1 - ایل ...
در زبان لری بختیاری ال همان ائل است ائل:آل. ایل. خاندان الی::ایلی. ائلی نا::گردن. عهده. بر دوش الینا::آل ینا. ال ینا. ایل ینا. ائل یا الینا آلینا ...
در زبان لری بختیاری با تلفظ شیروین به معنی شیر را ببین شروین::شیر وین Shirvin
در زبان لری بختیاری به گراز وحشی تا می گویند تا::گراز نر که به مزارع حمله می کند تا::تک. نیرومند .
کباب دنده غذایی سنتی در بین قوم لر بختیاری
کباب په به جیر ( جگر پیچیده در پیه*غذایی سنتی در بین قوم لر بختیاری
غذایی سنتی در بین قوم لر بختیاری آوریز*آبریز*::معروف به کباب قابلمه این غذا در بین مردم زرند کرمان نیز رایج است
نام آشی سنتی در بین قوم لر بختیاری
نام کبابی مشهور از قوم لر بختیاری
در زبان لری به معنی شبیه هند است روستای دربند ایل هندمینی لر در بدره ایل علیشیران از نسل آل خورشید طایفه تمی در دربند بعداز فتح هند توسط نادرشا ...
چهر::چهره. صورت. رخ. رو. سیما زاد::آزاد چهر آزاد::چهره شاد . چهره آزادگی .
بدم::بودم خام بدم::خام بودم خام بدم، پخته شدم، سوختم
بد::بود. بی . بید Bood
درزبان لری بختیاری رام::رام . آروم. بد::. بی. بید آروم::آرام بی::بود رامبد::رامبود. رامبی. رامبید. آرامبود. آرامبد. آرامبی. آرامبید. آرومب ...
دام::دام. تور. اسیر شدن اد::آدم دامی که آدم را اسیر می کند داماد::دام آدم. دام آد
تازه داماد:::در زبان لری بختیاری به معنی نوشاد . نو دوما. نودوا. نو دوماد نوشاد:: نو::جدید. نو. تازه شا::شاه د::داماد. نوشاد:::تازه شاه داماد د ...
در زبان لری بختیاری با نام های کاسه kasa کاله kalah. kaleh گاله galah پا له palah پیاله pialeh. pialah
در زبان لری بختیاری با نام های کاسه پشت گاله پشت کاله پشت بردپشت توه پشت کاله*گاله*::نوعی کاسه Kaleh. galeh برد::سنگ Bard توه::تابه . تابه نان ...
در زبان لری بختیاری به معنی شباهت. از کلمه شبیه گرفته شد شیوات::شبیه تو است Sheva Shevate
در زبان لری بختیاری به معنی طول شب. شبها معادل روزگار Shogar
در زبان لری بختیاری به معنی شبکار.
در زبان لری بختیاری به معنی شناگر Shenav gar
در زبان لری بختیاری به معنی گیاه شبدر
در زبان لری بختیاری به معنی پر. سار سیاه Shah narak
در زبان لری بختیاری به معنی طلب باران. دعای باران Koseh
در زبان لری بختیاری به معنی حاشیه دوزی جاجیم و قالی. ماست چکیده شده. عروسی راز. چی راز شی ::عروسی. چی. راز::راز. اسرار. شی کردی::عروسی کردی ...
در زبان لری بختیاری به معنی شجاع. تمساح
در زبان لری بختیاری به معنی شاخه بلند شیل بلیط::شاخه بلوط Shel
در زبان لری بختیاری به معنی شن و گل. شن وما سه
در زبان لری بختیاری نام پرنده ای Shanark
در زبان لری بختیاری به معنی اسب shorakim از کلمه شروک گرفته شده در زبان لری بختیاری به معنی شروک::شروع کرد. تند دویدن اسب . شر::شروع روک*راک*: ...
در زبان لری بختیاری با نام های شوکshok::شوم نحسnahs:: شو کلshav kel:: پرنده شب شو::شب کل::بیدار شدن کوکوونگ koko vang آواز کوهها کوکو::کوه کوه ون ...
نام اسب در زبان لری بختیاری Sherak
نام دختر در زبان لری بختیاری
کرد یکی از اقوام ایرانی است که در کشور ایران . ترکیه. سوریه. عراق . ارمنستان . آذربایجان. ساکن هستند ایل لک شاخه ای از قوم لر است که با قوم کرد خویشا ...
در زبان لری بختیاری به معنی ( جیرک. جیجرک. جیجیرک. گزر. گازر. ملخ ) Jijtak. gazar
کیاکسار::کواکسار . هووخشتره پادشاه ماد و پسر آستیاگ *آژی دهاک* به معنی پادشاه نیک. خوش نشانه او گوتی های سکایی را که به ماد حمله کرده بودند شکست د ...
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی چشم بی نظیر تا::تک. تا. بی نظیر.
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی چشم ماه Timah
در زبان لری بختیاری تی::چشم ناز::زیبا
در زبان لری دما::پایین. عقب. سرد وند::انداخت. دماوند::هوای پایین. هوای سرد. پایین انداخته
در زبان لری نام طایفه از قوم لر ال::عقاب وند::نژاد. ریشه. کوه الوند در همدان شهر الوند در قزوین Alvand
در زبان لری بختیاری با تلفظ شاییshai شایینshain شاهی shahi شاهین shahin شاه خین::شاه خون ریز. شاخین. شاخون خون::در زبان لری بختیاری با تلفظ خین ...
در زبان لری بختیاری با تلفظ کلاkala کلاkela غلاqala غلاqala کلاغ kelaq غلاغ qalaq
در زبان لری بختیاری بانده::بال زننده . نوعی عقاب Bandeh
در زبان لری بختیاری با تلفظ ( آل. آله. ) ::نوعی عقاب Al. Aloh ال. اله::نوعی عقاب al. aloh
در زبان لری بختیاری دال::نوعی عقاب. کرکس Dal
در زبان لری بختیاری بالنده::نوعی عقاب Balondah
در زبان لری بختیاری هاشو':نوعی عقاب Hasho
در زبان لری بختیاری با تلفظ عقاو OGav
در زبان لری بختیاری با تلفظ صاوون. ساوین. صاوین Savon. savin
در زبان لری بختیاری به معنی هیمه. هیزم لربختیاری :: ( ( ( ایمه یا هیوه ) ) ) imh. hivh
در زبان لری بختیاری به معنی کسی که زیر زور باشد. زیر فشار باشد . زیر بار سنگین باشد. نقطه ضعف دارد کسی که زورش به حریف نرسد. Zire zor
در زبان لری بختیاری به معنی کسی که نیرو دارد. نیرو آورد زور::نیرو. توان. قدرت آور ::آورد. کسی که بتواند کار سنگین انجام دهد و محتاج کمک کسی نباشد ...
در زبان لری بختیاری به معنی کسی که زور نهفته دارد. زورمند:: زور::نیرو. توان. قدرت مند::مانده. نهفته. پنهان Zormand
دل::دل. قلب اور::آور. آورد کسی که دل کسی را به دست بیاورد. کسی که دلی همچون شیر دارد و بتواند دل دشمن را بلرزاند*با این کار دل دشمن را از جا در ...
در زبان لری بختیاری به معنی ماهی Mae. mai. moi. me مای ( مایی. می. مویی ) :::ماهی
در زبان لری بختیاری با کلمه بنگ تلفظ می شود Bong. bang بانگ::صدا. آواز
در زبان لری بختیاری با کلمه وختی تلفظ می شود Vaxti
در زبان لری بختیاری به معنی ها::جواب دی::می دهی Ha di وختی بنگت اکنوم هادی::وقتی صدایت می کنم جواب بده بنگ::بانگ. صدا وختی ::وقتی ها::بله. آری.
در زبان لری بختیاری به معنی سحر گشت. زمانی که یک روز تمام می شود و روز دیگر شروع می شود. در شب این اصطلاح را بکار می برند Sar gasht. . sahr gasht
در زبان لری بختیاری به معنی ایل می آید الیا::ایلیا، ، آلیا ال::ایل. آل یا::می آید نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی ::کسی می آید که خودش به ...
در زبان لری بختیاری به معنی کسی که دست های آن پاک است و کار زشت و دزدی نمی کند و با تلفظ دسپاک::دست پاک Dastpak::daspak
نام پسر در زبان لری بختیاری با تلفظ مسن Mosen
نام پسر در زبان لری بختیاری با دو تلفظ Momad Mohmad
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی محمود Mahmid
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی :حسین Hosain
کتول*کتایون*::نام همسر یزد گرد سوم بود یزد گرد پنج دختر به نام های::پارس بانو. مهربانو. نیک بانو. شهربانو. شیرین بانو و دو پسر به نام::هرمزان. ار ...
در زبان لری بختیاری به معنی زل زدن Zel.
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی کتایون Katavo
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی کتایون Kai
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی کتایون Kata
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::کتایون Katol کتول *کتا. کتی. کتاوو*::کتایون
در زبان لری بختیاری به معنی خانه و غازی ، مکانی در دل کوه که دست رسی به آن سخت باشد. برای دور ماندن از آسیب دشمنان منطقه کتک::کت کوه. کمر کوه . در ...
در زبان لری بختیاری به معنی اعتبار Etbar اتبارس خووه::اعتبار او خوب است اتبار ناره::اعتبار نداره بی اتبار::بدون اعتبار
در زبان لری بختیاری به معنی اطمینان Etminov
در زبان لری بختیاری به کفش :: پوزار می گویند پوزار::پا ابزار. کفش Pavzar
در زبان لری بختیاری به معنی نخواب Naxavs
در زبان لری بختیاری به معنی احتیاط Etiat اتیات کو نه افتی::احتیاط کن نیفتی. نه افتی::نه افتادن
در زبان لری بختیاری به معنی بخواب Be xavs
بوندی پیچ نام یکی از ساحل های معروف و گردشگری شهر سیدنی استرالیا است که کافه های زیادی در آنجا دایر است و یکشنبه ها بازار معروف سیدنی در آنجا برگزار ...
در زبان لری بختیاری به معنی اور::ابر یاد*یات*::می آید نام تیره ای لر در ایل قشقایی avr ead طایفه اورامی در کردستان به معنی ابر می آید زبان این ...
در زبان لری بختیاری به معنی می آید E ead
در زبان لری بختیاری به معنی پدر را دید بو*بوآ*::پدر ندی::را دید Baone di
در زبان لری بختیاری به معنی تا حالا. تا الان. تا این موقع تاحال که تونه نبی::تا حالا که تورا نبود. *خبری از تو نبود* Tahala
در زبان لری بختیاری به معنی جمع و جور کردن. آماده مسافرت . گردآوری gerd Vari
در زبان لری بختیاری به معنی گریخت. فرار کرد. گریز. gorohd
در زبان لری بختیاری به معنی مخفی کردن. مخفی گاه. گریزگاه گریزگاهان. کویه گورزنی جوونه::کجا جامه را مخفی کردی جامه::لباس نام پایتخت جمهوری چچن ...
در زبان لری بختیاری به معنی ببندی. گانه بوندی::گاو را ببندی Boandi
در زبان لری بختیاری به معنی بنذار. پرتاب کن Bvandi
طایفه شیران*شیرالی* از ایل جانکی سردسیر بختیاروند در لردگان و اردل تیره شیران در طایفه اورک طایفه شیرانی هفت لنگ در مسجدسلیمان. شوشتر این طایفه ه ...
در زبان لری بختیاری به معنی واحد اندازه گیری با دست . یک وجب Belest
در زبان لری بختیاری به معنی گاز. گم . gaz
در زبان لری بختیاری به معنی بسته. ببند. Band
در زبان لری بختیاری به معنی باز گش و بند::باز و بسته gosh
در زبان لری بختیاری به معنی گپ. بزرگ گفتر::بزرگتر gaf
در زبان لری بختیاری به معنی آغل
در زبان لری بختیاری به معنی موش صحرایی gerzeh
در زبان لری بختیاری به معنی درختچه Kechl
در زبان لری بختیاری به معنی غار کوچک KECHEN
در زبان لری بختیاری به معنی مفصل زانو. گره gerzoni
در زبان لری بختیاری به معنی توقف. مکث. گره. گیر. ger
در زبان لری بختیاری به معنی پرخور. شکمو gedol
در زبان لری بختیاری به معنی گده*گئی یه*::معده gedeh
در زبان لری بختیاری به معنی گفتن gohden
در زبان لری بختیاری به معنی گرداب
در زبان لری بختیاری به معنی گفتن goden
در زبان لری بختیاری به معنی درز. شکاف gerz
در زبان لری بختیاری به معنی نان گرد gerdeh
در زبان لری بختیاری به معنی گذشت godasht
در زبان لری بختیاری به معنی گفتنی. به قول خوت گدارا::به قول خودت گفتنی godara
در زبان لری بختیاری به معنی محل عبور از رودخانه. گذار. محل گذر godar
در زبان لری بختیاری به معنی بازی شبیه گلف gajer
در زبان لری بختیاری به معنی نام گیاهی است گالیله ::گاگله. قاقلی galileh
در زبان لری بختیاری به معنی گال بازی *کال بازی * نوعی بازی محلی
در زبان لری بختیاری به معنی گودال کم عمق gal
در زبان لری بختیاری به معنی گودال کم عمق Kal
در زبان لری بختیاری به معنی گودال Chal
در زبان لری بختیاری به معنی گا::گاهی شد::شاید گاهی شاید. اتفاقی گاشد بیام در هونتون::شاید در خانه شما آمدم gashod
در زبان لری بختیاری به معنی گاه گاه gata gat
در زبان لری بختیاری به معنی ستاره ای که زمان ظاهر شدنش در غروب است همان زمان بازگشت گاوها به مال*روستا* gabe mal گاو به مال
در زبان لری بختیاری به معنی گاوچران. پرنده دم جنبانک ga charn
در زبان لری بختیاری به معنی گاو دم زده. شکمو galong
در زبان لری بختیاری به معنی گاو تنبل. اهل کشت و کار نیست گا::گاو مکال::نمی کارد gamakal
در زبان لری بختیاری به معنی ماهی Mai
در زبان لری بختیاری به معنی ماهی Moi
گامایی*گاماهی* در زبان لری بختیاری به معنی گاو ماهی. ماهی بزرگ gamai
در زبان لری بختیاری به معنی دم زنده Long
در زبان لری بختیاری به معنی فریاد مردانه در عروسی galeh
در زبان لری بختیاری به معنی گزیدن. نیش زدن gash ten
در زبان لری بختیاری به معنی کشیدن Kash
در زبان لری بختیاری به معنی کش ::کشیدن کول::کول. دوش. اطراف گردن کشکول بیارسوو:: باره ها*وسایل *را بگذار بر دوش خود و آنها را بیاور gashkol
در زبان لری بختیاری به معنی گیاهی که از آن جارو درست می کنند gesh niz
در زبان لری بختیاری به معنی کسی که مدام در حال گشت زدن است. می گردد طایفه گشتیل*گشتل *ایل بهداروند تیره گشتیل لر بختیاری در ایل آغاجری تیره گشت ...
در زبان لری بختیاری به معنی پرتگاه gar
در زبان لری بختیاری به معنی پرنده ای شبیه گنجشک که در میان تخت سنگ با سنگ ریزه لانه درست می کند garin
در زبان لری بختیاری به معنی درخت خاردار gaz
در زبان لری بختیاری به معنی واحد طول معادل فاصله نوک بینی تا نوک انگشتان در حالت کشیدگی دست gaz
در زبان لری بختیاری به معنی مفصل ger ger
در زبان لری بختیاری به معنی قوزک gozak
در زبان لری بختیاری به معنی گریزان gorosa
در زبان لری بختیاری به معنی گرسنه gosneh
در زبان لری بختیاری به معنی گروگان gerav gov
در زبان لری بختیاری به معنی شعله آتش gorah
در زبان لری بختیاری به معنی گر::قلم هست::استخوان استخوان قلم ger hast
در زبان لری بختیاری به معنی الاغ با رنگ خاکستری دم کوتاه gazeh kol
در زبان لری بختیاری به معنی الاغ با رنگ خاکستری پوزه سیاه gazeh dizeh
در زبان لری بختیاری به معنی الاغ با رنگ خاکستری مایل به سفید. نقره ای gazeh
در زبان لری بختیاری به معنی گره کور gerh kol
در زبان لری بختیاری به معنی گیرم gerom
در زبان لری بختیاری به معنی گیرم gerom گروم نویدی::گیرم نیامدی
در زبان لری بختیاری به معنی افتادم Oftam
در زبان لری بختیاری به معنی گیر افتادم gir oftam
در زبان لری بختیاری به معنی گرفتار. giriftar
در زبان لری بختیاری به معنی گرفتار gerftegar
در زبان لری بختیاری لشنی به معنی ::پیشروی کردن. Lashe ni لشنی طایفه ای از قوم لر محل سکونت اصلی آن در استان لرستان در شهر دورود در بین لر بختیاری ...
در زبان لری بختیاری به معنی آل::عقاب ینا::اینان جمله کلامی آلینا برا::عقاب اینها را ببرد*از بین ببرد* آل برات::عقاب تورا ببرد آل شه برات::عقاب ...
در زبان لری بختیاری به معنی سخد ::سخت در::تر سخدر::سخت تر مانند شوشدر::شوشتر. شیش در Saxd dar
در زبان لری بختیاری به معنی ماه نمی آید. . . ماه دارد می آید مانیا:ماه نمی آید mania ما::ماه نیا::نمی آید مانیا زومین روشن آوو ::ماه پیدایش نمی ش ...
در زبان لری بختیاری به معنی می گذارند Helen هلن یا هونه::می گذارند بیاید خانه نهلن::نمی گذارند نهلی::نمی گذاری هلی::می گذاری Nehlen. nehli. heli ...
در زمان هخامنشیان به مرد مهربان می گفتند مهر بان::کسی که از مهر پاسبانی و نگهبانی می کند مهر::مهربانو*زن ها*
در زمان هخامنشیان به زن مهر بانو می گفتند
در زبان لری بختیاری به معنی خم شدن. کمر را دولا کردن برای بلند کردن شی Koti
در زبان لری بختیاری به معنی کوتاه شدن. خم شدن Kot
در زبان لری بختیاری به معنی کوتاه. کم Kota
/ادهم/ کرائی ( کوروش عالی. کرعالی. کر آلی. کرالی. کرالیان. کران. کرایی. کرائی. گرایی . قرائی ) ) ) کرائی نام یکی از ایل های ایل بزرگ بختیاروند *به ...
نام پسر در زبان لری بختیاری در امان . تکیه گاه. Pena
در زبان لری بختیاری به معنی خزینه Qazineh
در زبان لری بختیاری به معنی زمین وسیع Qora
در زبان لری بختیاری به معنی باران تند Xonesht
در زبان لری بختیاری به معنی ابر سیاه باران زا Qonesht
در زبان لری بختیاری به معنی فریاد. داد Hav
در زبان لری بختیاری به معنی نادرست. دروغ. راست نیست. کج Narast
در زبان لری بختیاری به معنی غبار Qovar
در زبان لری بختیاری به معنی لک زده Qenj
در زبان لری بختیاری به معنی قشقرق Qer qe sh h
در زبان لری بختیاری به معنی غرش آسمان آسمون غرمبه qorombeh
در زبان لری بختیاری به معنی چک. فرق سر qar chak
در زبان لری بختیاری به معنی گرد. کنار. اطراف ger
در زبان لری بختیاری به معنی دور تا دور. Qerqer
در زبان لری بختیاری به معنی رعد Qorom teraq
در زبان لری بختیاری به معنی کلاغ Qela
در زبان لری بختیاری به معنی نصف. نیم Qal
در زبان لری بختیاری به معنی در خور qorond
در زبان لری بختیاری به معنی خشم زیاد qord
در زبان لری بختیاری به معنی در رفتن. فرار کردن. Felenges tan
در زبان لری بختیاری به معنی دسته. ساقه. قاب qavdeh
در زبان لری بختیاری به معنی صدا qir
در زبان لری بختیاری به معنی اندازه qaea
در زبان لری بختیاری به معنی غرش qiresht
در زبان لری بختیاری به معنی خیزران. خیزرون qae zaro
در زبان لری بختیاری به معنی گود Qil
در زبان لری بختیاری به معنی گل درخت کنار. برملا کردن Fash
در زبان لری بختیاری به معنی شاخه. رشته Faq
در زبان لری بختیاری به معنی برجسته. پرش Fech
در زبان لری بختیاری به معنی غذای پر آب Fer tenak
در زبان لری بختیاری به معنی فرق سر. تفاوت Farx
در زبان لری بختیاری به معنی انس Ferecht
در زبان لری بختیاری به معنی گیج. Fer fot
در زبان لری بختیاری به معنی هراسان. Per nak
در زبان لری بختیاری به معنی پرش. جهش. پیچش Fich
در زبان لری بختیاری به معنی حیله. فن عجیب Feneh
در زبان لری بختیاری به معنی روش. عادت. حقه. فن Fend
در زبان لری بختیاری به معنی موقع Har fak
در زبان لری بختیاری به معنی سبکسر Feqer
در زبان لری بختیاری به بیابان ، ، بیاوون می گویند بی::بدون او::آب ون::ها Bi av on بیابان::بی او ون. بدون آب ها سرزمین بدون آب
در زبان لری بختیاری به معنی تخم مرغ Xag
در زبان لری بختیاری به معنی بزرگ Gapo
در زبان لری بختیاری به معنی بود. بدون زومین بی او::زمین بدون آب ایی زومینو باغ بی::این زمین باغ بود Bi
ایل بهمئی بهداروند *بختیاروند * شجرنامه ایلی بهمئی بهمن. اردشیر. کوروش . یوسف. خدر. طیب پسران عالی پسر لیراو *لیراب*پسر بایوجمان پسر بهدار *بختیا ...
نام ایلی از لربزرگ این ایل جز ایل بزرگ بهداروند *بختیاروند *لربختیاری است شجرنامه بهمن. شیر. کوروش. خدر. طیب. یوسف پسران عالی پسر لیراو*لیراب * ...
در زبان لری بختیاری به معنی . خواب بد دیدن. ترسیدن Hazun در فارسی هزیان Hazian در داستان های یونان هزیون نام دختر ی بود که به دیو خشمگین داده شد ...
آخی*آه*::در زبان لری بختیاری به معنی درد. ناراحتی. غم. ابراز تآسف Axai در فارسی آخ. آه. ax در یونانی آخرون. axrvon
Kavos::در زبان لری بختیاری به معنی کابوس در فارسی کابوس Kabos در یونانی خائوس xavos
در زبان لری بختیاری به معنی چشم تین واز کن بینیروم ::چشم را باز کن ، داخلش را نگاه کنم Tin
در زبان لری بختیاری به معنی رام::رام کننده تین::چشم رامتین::چشم رام. چشم رام کننده Ram tin
در زبان لری بختیاری به معنی پدر با تلفظ pethar. حرف د خوانده نمی شود پ::پاینده کسی که زندگی را می پاید *مراقبت می کند * در::بیرون. در منزل پدر ...
در زبان لری بختیاری به پوست ، پس*پوس*می گویند دری::درید. دریس::دریدش جمله بختیاری پوس گوشت دری::پوس گوشت را پاره کرد پس::پوست در::دریدن. پاره ک ...
در زبان لری بختیاری به معنی زندگی زنده ::زنده ایی::هستی
در زبان لری بختیاری به معنی زن. زینه. کلمه زن از کلمه زادن بوجود آمده
در کتاب اوستا به معنی دختر Dooghzar در پهلوی دوخت
در زبان لری بختیاری به معنی دختر دو::دوغ در:: دوغدر؛doqdar Dodar در زبان انگلیسی Daughter در کتاب اوستا دوغذو Doqzo در پارسی دخت. دختر *دوخ ...
در زبان لری بختیاری به معنی نزد Tae.
در زبان لری بختیاری به معنی بهش Vesh
در زبان لری بختیاری به معنی بهش Ves
در زبان لری بختیاری به معنی هجوم آورد. Chol ni
Veno در زبان لری بختیاری به معنی بانو کی ونو::بانوی بزرگ. کد بانو
در زبان لری بختیاری به معنی عقاب
در زبان لری بختیاری به معنی بانو
در زبان لری بختیاری به معنی بحث و جدل. Sarkaleh
در زبان لری بختیاری به معنی دیوانه . کسی که فکر های ناجور به کله اش خطور می کند Kalo
در زبان لری بختیاری به معنی دیوانه Liveh
در زبان لری بختیاری به معنی دیوانه Shot
در زبان لری بختیاری به معنی دل و قلوه Del qol
در زبان لری بختیاری به معنی برعکس پوشیدن لباس Chap cho vaseh
در زبان لری بختیاری به معنی کسی که درست راه نمی رود. Chapxal
در زبان لری بختیاری به معنی چپ ::چپه شدن. واژگون شدن ری::رو. صورت. برعکس Chaperi
در زبان لری بختیاری به معنی چپ دست
در زبان لری بختیاری به معنی سمت راست Rasta
در زبان لری بختیاری به معنی مستقیم برو. راست راست برو Rastarast
در زبان لری بختیاری به معنی درمانی. دارویی برای درد Darmoni
در زبان لری بختیاری به معنی درمان Darmon
در زبان لری بختیاری به معنی گذاشت Hesht
در زبان لری بختیاری به معنی می گذاری او را Helix هیلیس کارانه کنه::می گذاری او کارها را انجام دهد هیلیس ره::بگذار او برود
در زبان لری بختیاری به معنی بگذار برود Hel reh
در زبان لری بختیاری به معنی بگذار بیاید هل::بگذار یا ::بیاید. Hel ea
در زبان لری بختیاری به معنی تی::چشم نا::گردن مهره تی:: مهره ای که نقش چشم بر روی آن است و زنان لر بختیاری به گردن نوزاد آویزان می کنند برای دوری از ...
در زبان لری بختیاری به معنی وقت. بخت. زمان. موقع Vaxt
در زبان لری بختیاری به معنی خوشبخت وخت::بخت. وقت یعنی در همه وقت خوش باشی Xosh vaqt
در زبان لری بختیاری به معنی سعی ات Sahet
در زبان لری بختیاری به معنی نگاه کن Sae سیل::نگاه بازدید. ملاقات Sael حروم سیل بس زنی:: حرام بهش نگاه بیندازی *هیچ به ملاقات او نمیروی*
در زبان لری بختیاری به معنی تیم::چشم من تی::چشم م::من Tim. tem تیم::کنارم. پیشم. اطرافم. taem تیم::. چه موقع . Taem چه تیم ایا::چه موقع می آید ...
در زبان لری بختیاری به معنی تی؛؛چشم مار::مادر Ti Mar
در زبان لری بختیاری به معنی خور::خواهر ز:زاده مار::مادر به پسر خاله و دختر خاله می گویند Xor ze mar
در زبان لری بختیاری به معنی دو::دوره. نوبت دقل::اشتباهی. غلط . زرنگ بازی دودقل::نوبت تو زرنگ بازی کردی Dav de qal
در زبان لری بختیاری به معنی دست نزن. بندازش. نزار داخل دهان اتس کن::بندازش ات کن::چیز کثیف و آلوده را از داخل دهان در بیاور*با بچه ها* ات کو همچو:: ...
در زبان لری بختیاری به معنی خرابی. Xelavi
در زبان لری بختیاری به معنی خرابی Xeravi
در زبان لری بختیاری به معنی تش::آتش نیز*نی ز*::نمی زند تشنیز::تش نی ز تش برق نمی زند Tash ne za معنی دیگر دش*تش*:. دشت نی ز ::نی زار Dash nae za ...
در زبان لری بختیاری به معنی *وای ساده. واایستاده*. ایستاده Vae sat
در زبان لری بختیاری به معنی ایستاده 've sadeh
در زبان لری بختیاری به معنی به ایست. Ve sa
در زبان لری بختیاری به معنی بیا اینجا ببینم Biav icho benam
در زبان لری بختیاری به معنی چقدر. Chan de
در زبان لری بختیاری به معنی یک چیزی بگویم Ea chi begvm
در زبان لری بختیاری به معنی نکن پدرم*با بچه هستند* Nako bavm
در زبان لری بختیاری به معنی بگویم Be gom
در زبان لری بختیاری به معنی برو راه. برو به این راه Borah
در زبان لری بختیاری به معنی از کی تا حالا Ze cae tala
در زبان لری بختیاری به معنی چند وقت تا حالا Chan vaxtala
طایفه ای در بروجرد و ملایر بود این طایفه جز ایل کرایی بهداروند بود که زمان صفویی به لرستان کوچ داده شد بعد به استان فارس کوچ داده شدند
نام گروهی از لر های بختیاری از ایل کرایی بهداروند *بختیاروند * بور ::به زبان لری بختیاری به معنی گروه. دسته این ایل ابتدا به بروجرد تبعید شدند بعد ...
در زبان لری بختیاری به معنی خدا Xo da خو::خوب دا::مادر خودا::مادر خوب
در زبان لری بختیاری به معنی آدم Ah dam
ام سال در زبان لری بختیاری به معنی امسال ام سال::همه طول سال. همین سال. همی سال::امی سال. همین سال. هم سال::ام سال همه سال::امه سال Am sal
ام یاری در زبان لری بختیاری به معنی همیاری. Am eari
ام روز *ام رو*:: در زبان لری بختیاری به معنی امروز ام::هم. دوباره. همه رو::روز ام روز::هم روز شد. دوباره روز شد. همه ی روز ها می شود ام روز Am ...
در زبان لری بختیاری به معنی ام::هم داد::فریاد. کمک . یاری. خواستن ام داد::امداد. هم خواستن. هم فریاد. هم یاری. هم کمک Am dad
در زبان لری بختیاری به معنی داد::فریاد. بخشید. داده. کمک داد زی::فریاد زد دادس مو::بخشیدش به من ام داد خواسوم کسی نوی:: کمک خواستم کسی نیامد شهر دا ...
در زبان لری بختیاری به معنی درهم پیچیده Mochol موچوله::درهم پیچیده شده. مچاله
در زبان لری بختیاری به معنی سوگند صو ::صبح گند::قند صوگند::صبح قند. صبح شیرین. سوقند سوگند::صبح شیرین. قسم به صبح شیرین Sov qand . sov gand.
در زبان لری بختیاری به معنی درستی. حقیقت. راستی . راستش را بگو راستی زه انجو اویدی:: راستش را بگو از آنجا آمدی Rasti
در زبان لری بختیاری به معنی صوگل صو::صبح صوگل::صبح گل. طلوع دوباره گل Sov gol. sav gol
در زبان لری بختیاری به معنی سا::سایه. آرامش را::راه. زندگی سارا::آرامش راه*آرامش دهنده در راه زندگی * . سایه راه::سایه زندگی Sa ra. sa rah
در زبان لری بختیاری به معنی چه کسانی کینو گوهدن::چه کسانی گفتند Ke no نام کوهی در مسجدسلیمان
در زبان لری بختیاری به معنی چه کسانی هستند کیا وین:چه کسانی آمدند Ke ean
در زبان لری بختیاری به معنی خود خوت بیو::خودت بیا خوس::خودش خوم::خودم خوسون::خودشان. Xo
در زبان لری بختیاری به معنی می آورم کتاو ایاری::کتاب را می آوری ممد ایارم باخوم::محمد را با خودم می آورم E earom
در زبان لری بختیاری به معنی همان موقع امسه بس گو::همان موقع بهش گفت امسه چه خردی::همان موقع چه خوردی Am soh
در زبان لری بختیاری به معنی کت. کمره ی کوه. Kad
در زبان لری بختیاری به معنی غارهای دست نیافتنی. غاری که در بالای کوه است . غارهای که در قلعه سلاسل شوشتر قرار دارد *تونل* Kat. katol کتول:کت ها کت ...
در زبان لری بختیاری به معنی بار سنگینی که بر پشت می گذارند و حمل می کنند ام باشته. هم پشته. دوباره پشته ای دیگر Posh tah
در زبان لری بختیاری به معنی انباشته. ام باشته::هم پشته پشته::بار سنگینی که بر پشت می گذارند و حمل می کنند ام پشته:هم بار سنگین Am bash teh
در زبان لری بختیاری به معنی هیچ کس. هیچکس Hesh ke
در زبان لری بختیاری به معنی نرسید. دیر آمد . نرساند Naresi
در زبان لری بختیاری به معنی فریاد. دوباره فریاد بزن. هم فریاد ام داد زیدم هش کی به دادوم نرسی::دوباره فریاد زدم هیچ کس به کمکم نرسید *کمک نرساند* ...
در زبان لری بختیاری به معنی نا امید Naomed
در زبان لری بختیاری به معنی نا امید. دل نهاده. Del nadeh
در زبان لری بختیاری به معنی نهاده Na deh
در زبان لری بختیاری به معنی لب. کنار . بغل. Lav لوخند::لبخند لورو::لب رود لو تو ناده::بغل خانه نهاده
در زبان لری بختیاری به معنی لپ go lop
در زبان لری بختیاری به معنی خانه ای که در گودال می سازند . تو::خانه. اتاق Tochal
در زبان لری بختیاری به معنی گودال. Chal
در زبان لری بختیاری به معنی می گویی. goe
مر*می. میر* در زبان لری بختیاری به معنی مگر Mar. mae. ma ear
در زبان لری بختیاری به معنی امروزه. دوباره روز شد Ham rozeh
در زبان لری بختیاری به معنی امسال. همین سال. همسال::*همه ی طول سال . همه سال. همین سال* Haim sal همیسالو خو نبی:امسال خوب نبود*همین سال خوب نبود* ...
در زبان لری بختیاری به معنی امروز. ام روز همروز*همین روز* Hemroz
در زبان لری بختیاری می شود ام روز*ام رو*::هم روز. همه روز. باز دوباره روز شد Am roz
در زبان لری بختیاری به معنی هم Am
در زبان لری بختیاری به معنی ام وسه*ام وسته* ام :هم. دوباره وسه::افتاده. اموسته من ره کج::دوباره افتاد ه در راه خلاف*بی راهه* آمسه::امسه ام::همان ...
در زبان لری بختیاری به معنی باران واران*وارون* Varan واران اسم دختر و اسمی کاملا آریایی
در زبان لری بختیاری به معنی برگشت . واپشت*ورگشت* Vaposht
در زبان لری بختیاری به معنی با. بر. V a وا سر زنین::بر سر خود بزنید وا یک رهدن::با یکدیگر رفتند
در زبان لری بختیاری به معنی انداخت. پرتاب کرد. Vand
در زبان لری بختیاری به معنی افتاد. سقوط Vast
در زبان لری بختیاری به معنی گرفتار. *گیرفتاد. گیر افتاد * Gir
در زبان لری بختیاری به معنی گیر افتاد Girofta
در زبان لری بختیاری به معنی کوچک Kochir
در زبان لری بختیاری به معنی کوچک Kochik
در زبان لری بختیاری به معنی درآورم Der arom
در زبان لری بختیاری به معنی این راه. این طرف I ra
در زبان لری بختیاری به معنی آن طرف. آن راه Ovra
در زبان لری بختیاری به معنی زدن زیدم::زدم ازنی::می زنی زی یو ره::زد و رفت Zae
در زبان لری بختیاری به معنی اختیار. اجازه Sela سلا نداروم::اختیار ندارم
در زبان لری بختیاری به معنی می خواهی Xoe
در زبان لری بختیاری به معنی کلمه ای که سگ را از خود دور می کنند. دتی::کثیف. دور شو کثیف Deti در زبان انگلیسی Dereti::کثیف
در زبان لری بختیاری به معنی دروغ زننده.
در زبان لری بختیاری به معنی دروغگو Doro go
در زبان لری بختیاری به معنی دروغ گو. درو::دروغ Doro zan
در زبان لری بختیاری به معنی مزه مزه کردن خوراکی بصورتی که صدای لب ها به گوش برسد. لچ::لب Loch
در زبان لری بختیاری به معنی پاره Kot
در زبان لری بختیاری به معنی شکم gedh
کرایلی *گرایلی*:: نام طایفه ترک زبان در مازندران نام یکی از تیره های آن شاکی طایفه شاکی بختیاروند در شوشتر. مسجدسلیمان . فارسان
طایفه قرایی در روستای بختیاری در شهر ابرکوه یزد مردم این روستا به زبان ترکی حرف می زنند این طایفه از ایل کرایی بهداروند*بختیاروند * می باشد که مجبور ...
ایل کرایی بهداروند معنی نام بهبهان به ::بهترین بهان::بهون سیاه چادر بختیاری ها بهون::به هون بهون::بهترین خانه هون::خانه بهبهون::بهترین خانه ی بهد ...
منطقه کوروارکان :: کورو::کوروش ارکان::ارجان، نام قدیم بهبهان
شهر کوار در استان فارس طایفه بورکی بختیاری ساکن در آن شهر است بور به زبان لری بختیاری به معنی دسته. گروه بورکی:::گروه کرایی. بورکرایی نام کوار از ...
نام محل سکونت ایل کرایی بهداروند در کوروارکان در بین بهبهان و کهگیلویه بود کورو ::کوروش ارکان ::ارجان. نام قدیم بهبهان
نام منطقه سکونت ایل کرایی بهداروند در کوروارکان در بین بهبهان و کهگیلویه بود کورو::کوروش ارکان::ار جان. نام قدیم بهبهان
در زبان لری بختیاری به معنی شکم درد gom dard
در زبان لری بختیاری به معنی شکمو کمو*کمین * Komo. komin
در زبان لری بختیاری به معنی اطراف . دور اطراف grver
در زبان لری بختیاری به معنی اطراف. گرد. به گرس نرو::به گرد او نرو ger
در زبان لری بختیاری به معنی آتش. شعله آتش gor
در زبان لری بختیاری به معنی در رفتن. فرار کردن. gorod
در زبان لری بختیاری به معنی گرفته. عصبانی. ناراحت. دلخور Gerhdeh
در زبان لری بختیاری به معنی رعدو برق زدن. گره::گرفته. عصبانی Asemon gereh
در زبان لری بختیاری به معنی هم زبان Ham zoon
در زبان لری بختیاری به معنی همزمان Ham zamovn
در زبان لری بختیاری به معنی ماندگار. جاودانه. نام پسر Mode gar
در زبان لری بختیاری به معنی نامدار. مشهور Nomdar
در زبان لری بختیاری به معنی نام آور Nomavar
در زبان لری بختیاری به معنی زنده باشی
روستای کوشک خلف سفلی ایل منجزی
روستای کنجی کال دهستان زیلایی
روستای کوشک خلف دهستان زیلایی ایل منجزی
در زبان لری بختیاری به معنی آمد Am a. oma. ovae یو دو ما امم سر کار::این دو ماه امدم سرکار
در زبان لری بختیاری به معنی خورشید آمد به گفته هینتس:: زبان مردم هورامی جزء زبان های آنزانی و به زبان لری بختیاری شبیه است اورامی:: ابر ها آمدند ا ...
در زبان لری بختیاری به معنی خسته ام Kas tam
در زبان لری بختیاری به معنی آباد. آبادانی Avad
در زبان لری بختیاری به معنی برشته کردید Bershtin
در زبان لری بختیاری به معنی برعکس Bar ask
در زبان لری بختیاری به معنی بمانی. زنده باشی Bemoni
در زبان لری بختیاری به معنی شاید Bse kom
در زبان لری بختیاری به معنی وفا Bafa
در زبان لری بختیاری به معنی بی تاب . بی قرار Be tav
در زبان لری بختیاری به معنی دست Das
در زبان لری بختیاری به معنی پخمه. دست و پا چلفتی Be dase pa
در زبان لری بختیاری به معنی پایین . زیر. بن که::پایین کوه بن قالی بنیر ::زیر قالی نگاه کن Bon
در زبان لری بختیاری به معنی یک دم. یک لحظه Ea da mov
در زبان لری بختیاری به معنی با تو نیستم Va to ne
در زبان لری بختیاری به معنی بهش وس گوهدم::به او گفتم Ves
در زبان لری بختیاری به معنی با تو هستم Va to nom
در زبان لری بختیاری به معنی پوست پوس کلف::پوست کلفت Pos
در زبان لری بختیاری به معنی پریروز Pa reh
در زبان لری بختیاری به معنی تنها. غریب Be kas
در زبان لری بختیاری به معنی آمد Oved
در زبان لری بختیاری به معنی بنشین Be shi
در زبان لری بختیاری به معنی شاید یه کاری کن بسم وی::یک کاری بکن شاید آمد Basovm
در زبان لری بختیاری به معنی سرشب Sare shav
در زبان لری بختیاری به معنی ببین Bevin
در زبان لری بختیاری به معنی تعطیل کرد. بستن . دبست دی بیوو::دیگه بیا تعطیل کرد *بازار. مغازه * De bast
در زبان لری بختیاری به معنی زبان Zoon
در زبان لری بختیاری به معنی سفید Es bi
در زبان لری بختیاری به معنی زن Zeneh
در زبان لری بختیاری به معنی زندگی Zin dagi
در زبان لری بختیاری به معنی تو. شما Toh
در زبان لری بختیاری به معنی سوخته Soteh
در زبان لری بختیاری به معنی ببینم Vinom
در زبان لری بختیاری به معنی استخوان Hast
در زبان لری بختیاری به معنی استخوان Ostekon
در زبان لری بختیاری به معنی هستم. وجود دارم Astam
در زبان لری بختیاری به معنی اسب Asp
در زبان لری بختیاری به معنی تلخ Tale
در زبان لری بختیاری به معنی تپه Tol
در زبان لری بختیاری به معنی سنگ Tal
در زبان لری بختیاری به معنی خشتک Minjat
در زبان لری بختیاری به معنی وسط Minja
در زبان لری بختیاری به معنی مغز Min مین پیکه::مغزش پوچ است مین کلس چی نی::مغزی در کله اش نیست
در زبان لری بختیاری به معنی این Eh
در زبان لری بختیاری به معنی این Eo
در زبان لری بختیاری به معنی فریاد Ho rae
در زبان لری بختیاری به معنی تلاش Dalash
پسین*پستو*::در زبان لری بختیاری به اتاق آخری می گویند. آخرین
در زبان لری بختیاری به معنی مرز زمین. Nara
در زبان لری بختیاری به معنی مرز باغ. مرز زمین Somon
در زبان لری بختیاری به معنی گمان Gemon
در زبان لری بختیاری همان تودارون است کسانی که خانه های زیادی دارند تو::خانه . اتاق To daron
در زبان لری بختیاری به معنی تب خال خوو::خواب فیچ::برجسته. جهش. رشد خالی که در اثر تب کردن در خواب رشد می کند Kav fich
در زبان لری بختیاری به معنی تب خال Tav kal
این طایفه در روستای برفتان بخش کمالان در شهر علی آباد کتول در استان گلستان معنی برفتان به زبان لری بختیاری ::روبروی آفتاب . در زیر آفتاب پلنگ برف ...
منطقه برغان *بیرگان. برگان*محل سکونت ایل منجزی در کوهرنگ است زبان منجی برغانی زبان بختیاری های فاتح هند ، ساکن در کشمیر. سین کیانگ چین. خیبر . سو ات ...
در زبان لری بختیاری به معنی رخ::رخت خو::خواب رختخواب Rak kave
در زبان لری بختیاری به معنی رخت و لباس Rak
در زبان لری بختیاری به معنی نشان دادن. Rok
در زبان لری بختیاری به معنی رخت. صورت. قیافه Rek
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی شاه خون ریز هین::خین. خون Sha hin
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی شاهین Shain
در زبان لری بختیاری به معنی نقره Nor qeh
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ماه طلایی Ma tela
در زبان لری بختیاری به معنی مرموز . غیر عادی Mar moz
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی روشنایی Roshna
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی نورانی. Roshen
در زبان لری بختیاری به معنی یل::پهلوان دا::مادر پهلوان مادر. Eal da
شکرته::در زبان لری بختیاری به قسمتی از محصول که در زمین نسبتا کوچک رشد بهتری نسبت به سایر محصول داشته می گویند Seh kerth
در زبان لری بختیاری به معنی چه کرد Chekrd
در زبان لری بختیاری به معنی نوعی پروانه. به رنگ سبز. قهوه ای. سیاه و سفید Gazar
در زبان لری بختیاری به معنی شطرنج شرط برنده شدن در رنج کشیدن است شرطنج*شرط رنج* Shart ranj
در زبان لری بختیاری به معنی کشت می کنند. می کارند Karen
در زبان لری بختیاری به معنی دسته. گروه. جمعیت بوربور::گروه گروه طایفه بوربورن*برون* در ایل کیانرسی چهارلنگ لربختیاری ساکن در اصفهان . فریدن. اندی ...
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی مهتاب. مه تا ماه زیبا. تا::تک. زیبا. سوا. Mata
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی مهتاب. Mata
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ماه تابان. مهتابان Mah tavon
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی برای ماه. سیما::سیماه سی:برای ما::ماه Si mah
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی شیما شی::عروسی ما::ماه شیما::عروسی ماه Shi mah
در زبان لری بختیاری به معنی عروسی . ازدواج Shi
مه::ماه شید::شیدایی. عاشقی ماه با پرتو نور خود عاشقی را به همه انتقال می دهد و همه را عاشق و شیدای خود می کند Mah shid
لچک*له چک*::::پارچه ایی زینتی که به منجق و پول های قدیمی. مهره. تزئین می شود و زنان قوم لر بر موهای سر خود قرار می دهند ل. *la*:پارچه ی کوچک چک::د ...
در زبان لری بختیاری به معنی خیلی. زیاد Kael
در زبان لری بختیاری به معنی گاوباز. گاوپرست. به مردم کاولی. که از هند آمده اند می گویند goobaz
در زبان لری بختیاری به معنی دوختن Dozis
در زبان لری بختیاری به معنی دوختن. تعمیر لباس Te geleh
در زبان لری بختیاری به معنی دریا Der ea
طایفه ای از ایل بهداروند در شوشتر. مسجدسلیمان. ایذه said lorzeni
نام طایفه ای از ایل دینارونی هفت لنگ لر بختیاری در ایذه. مسجدسلیمان گوروئی :گئورویی. برادر نیرومند. پهلوان بزرگ گو::پهلوان. برادر. رویی::بالایی ...
در زبان لری بختیاری به معنی گل ها Golan
در زبان لری بختیاری به معنی در نهاندن. از دست دادن Dar neh
در زبان لری بختیاری به معنی امید. آرزو Ome
تاتی*تات. تته. تاته*:: در زبان لری بختیاری به معنی عمو. فرد با تجربه. پیرمرد. شجاع Ta tae
هده*تته* در زبان لری بختیاری به معنی گهواره چوبی برای نوزاد Tahdeh. tateh تهد معادل ::مهد
کفش مردان لر بختیاری gi veh
در زبان لری بختیاری به معنی کفش. پاافزار Pav zar
در زبان لری بختیاری به معنی کفش. دمپایی Paposh
در زبان لری بختیاری به معنی تشک Do shak
در زبان لری بختیاری به معنی شاید Sha eat
در زبان لری بختیاری به معنی شاید Bal
در زبان لری بختیاری به معنی شاید Bal kom
در زبان لری بختیاری به معنی خسیس. Ren deh
در زبان لری بختیاری به معنی درنده: darandeh Deren deh
در زبان لری بختیاری و به معنی پسر. کر:کوه راست قامت. کوهی که عظمت خود را به رخ می کشد Kor رود کر در استان فارس رود کر در جمهوری آذربایجان نا ...
در زبان لری بختیاری به معنی جوان Jaleh
در زبان لری بختیاری به معنی جوان. پسر. Jeqe leh
در زبان لری بختیاری به معنی جوان. نیرومند Jal
در زبان لری بختیاری به معنی نمره. شماره. پلاک. . Normeh
در زبان لری بختیاری به معنی نام. اسم. Nom
در زبان لری بختیاری به معنی راه را دنبال کن برو. از همین جاده Ravarav
در زبان لری بختیاری به معنی برو. رد پا. خط. راه. Rave
در زبان لری بختیاری به معنی همیشه Hae
در زبان لری بختیاری به معنی تعمیر لباس یه کن بزه به همی جوو:همین جامه را تعمیر کن Kan
در زبان لری بختیاری به معنی زخمی شدن. صدمه دیدن. ابراز تآسف *آه. ای* اک پام::پایم صدمه دید اک وای دیدی چه اویی :: ای وای دیددی چه شد Ak
در زبان لری بختیاری به معنی کوچ عشایر. بار کندن از جایی *جابجایی کردن خانه* Kan kan mal
در زبان لری بختیاری به معنی نخ کش شدن لباس. کنده کنده Kan kan
در زبان لری بختیاری به معنی زجر. سختی. Zaj
در زبان لری بختیاری به معنی محمد علی Mamdali
در زبان لری بختیاری به معنی محمد Mamad
در زبان لری بختیاری به معنی محمود Mahmid
در زبان لری بختیاری به معنی مهدی Maeti
در زبان لری بختیاری به معنی پیش. گوشه. بغل. جفت هم . Kenar
در زبان لری بختیاری به معنی با چند نفر زیر یک سایه نشسته باشی*در کنار هم*. هم سایه. همسایه Hamsa
در زبان لری بختیاری به معنی حساب. طلب. کتک Hesav
در زبان لری بختیاری به معنی اعتصاب Ehtesav
در زبان لری بختیاری به معنی کلامی طنز و منظور دار Ro baet
در زبان لری بختیاری به معنی آزمایش. امتحان کردن کسی . برانداز کردن کسی. زیر نظر داشتن کسی. نگاه Oz mi
در زبان لری بختیاری به معنی شب. شبها . معادل روزگار Shogar
در زبان لری بختیاری به معنی داوود Davit در انگلیسی :دیوید در اسپانیایی :داوید
در زبان لری بختیاری به معنی هاشم Hashom
در زبان لری بختیاری به معنی کاظم Kazom
در زبان لری بختیاری به معنی ساتور شاتیر:برنده تر از تیر Shatir
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی کیوون::همان قلاسنگ است وسیله ای که سنگ در آن می گذارند و پرتاب می کنند Kevon
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ از ایل منجزی بهداروند شجرنامه ایل منجزی بختیاروند 1 - شیخ محمد عالی خان بختیاروند 2 - ملکشاه بختیاروند . 3 - شیخ اب ...
طایفه پلنگی در روستای پاریگ فاریاب کرمان ساکن در نرماشیر. کهنوج. رودبار. جیرفت. سیستان. زاهدان تیره ها پلنگ و شهریار
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی خیر بودن تولد. پای پاک . پای نیک به دنیا گذاشته . قدم مبارک Qedm kaer
در زبان لری بختیاری به معنی نام دختر :کفایت کفول::کافی . Kafol
در زبان لری بختیاری به معنی عزاداری. مصیبت. عزا. بدبختی
در زبان لری بختیاری به معنی فرامرز Felov marz
در زبان لری بختیاری به معنی فرامرز Fela
در زبان لری بختیاری به معنی فرامرز Fela marz
در زبان لری بختیاری به معنی کامبیز Kam viz
در زبان لری بختیاری به معنی بیژن Bi jen
در زبان پارسی مریم ماریا ماری. مری در زبان های اروپایی Mar eam
در زبان لری بختیاری به معنی چه کسانی Ke nov
در زبان لری بختیاری به معنی چه کسانی کیا وین بی::چه کسانی آمده بودند Kea
در زبان لری بختیاری به معنی چه کسی با کی رهدی هونس::با چه کسی رفتی خانه اش Ke
در زبان لری بختیاری به معنی اتاق آخری تو::اتاق. خانه Pasto
در زبان لری بختیاری به معنی عصر. کسی که پس از همه آمده . آخری
در زبان لری بختیاری به معنی برسی کرد. انجام داد Vara si
در زبان لری بختیاری به معنی نرفتم Narah dom
در زبان لری بختیاری به معنی جگر Je ear
در زبان لری بختیاری به معنی گوسفند Gosend
در زبان لری بختیاری به معنی خریدم Kerim
در زبان لری بختیاری به معنی جگر. دعوا. بگو مگو یه جر گوسند خریم :یک جگر گوسفند خریدم Jar
در زبان لری بختیاری به معنی همین Hami
در زبان لری بختیاری به معنی همان. همان است Hamone
در زبان لری بختیاری به معنی سربالایی تند بین دوکوه. بالای ستون فقرات نزدیک گردن را نیز می گویند کرت زه همو در ره بالا:: پسرت از همان سربالایی رفت ...
در زبان لری بختیاری به معنی بلند شو. بر ایستادن Verest
در زبان لری بختیاری به معنی اینقدر. آنقدر Iqodar
در زبان لری بختیاری به معنی حرف. چانه زدن. فک چندی چنه زنه::چقدر چانه می زند ایقدر چنه زنه تا ور ستی ری:: آنقدر حرف می زند تا بلند شوی بروی Cheneh
در زبان لری بختیاری به معنی اگر Ar
در زبان لری بختیاری به معنی اگر Aear
در زبان لری بختیاری به معنی اندام. قد. Andom
در زبان لری بختیاری به معنی سریع . برنده. تند تیز ی رو::زود برو چقوو تیز ::چاقوی تیز فلفلها تیزن::فلفل ها تندند Tiz
در زبان لری بختیاری به معنی برویم. صورتم Rim ریمه بشوروم::صورتم را بشو رم ریم هونه::برویم خانه
در زبان لری بختیاری به معنی سریع. زود. تند و تیز. جلدی بیوو ریم:زود بیا برویم Jald
نام شهری در کشور عراق محل سکونت ایل لر بختیاری نام قدیم این شهر بهشت آباد اردشیر یکی از شهرهای ایران در زمان امپراتوری ساسانیان بود بدلیل اهمیت زیا ...
در زبان لری بختیاری به معنی ابوذر Avozar
در زبان لری بختیاری به معنی نمی رود Nireh
در زبان لری بختیاری به معنی رو انداختن. درخواست کردن Rivand
جمله لری بختیاری غیرتس ساز نی اورد ره به دینس ددیس:: غیرتش ( اجازه نداد ) رفت به دنبالش خواهرش *قانع نشد* Saz
جمله لری بختیاری وا با زندیی سازه::باید با زندگی بسازد*مدارا کند * Sazeh
در زبان لری بختیاری به معنی تکان خورد. جابجا شد jomest
در زبان لری بختیاری به معنی تکان خوردن. جنب وجوش Jom jila
در زبان لری بختیاری به معنی تکان داد. زد Jomni
در زبان لری بختیاری به معنی تکان نخورد Najomeh
مار ملیک*مارملک* در زبان لری بختیاری به معنی مارمولک *مار می لیک* می::داخل. درون لیک::سوراخی در دیوار یا کوه ماری که در ون سوراخ است Mar mi lik
در زبان لری بختیاری به معنی کهنه Kohnah
در زبان لری بختیاری به معنی پارچه. پارچه کهنه Lekeh. LAKeh
در زبان لری بختیاری به معنی از پیشش تکان نمی خورد. دو دوستی که همیشه با هم هستند. او را رها نمی کند. نزار در بره لکرس ول نکنی تا بدبخت اووی::آنقد ...
بهمن علاءالدین معروف به مسعود بختیاری خواننده ی لر بختیاری و پدر زبان لر بختیاری . کسی که زبان لر بختیاری را زنده نگه داشت او از تیره زیلایی ایل بخ ...
شهید 13ساله مسجدسلیمانی و همرزم شهید حسین فهمیده مرقد این شیر مرد وطن بر روی تپه ای روبروی ترمینال برون شهری مسجدسلیمان در در پارک کوهسار قرار دارد
شاعر شعر نو. از قوم لربختیاری شهر گتوند خوزستان
شاعر لر زبان بروجردی استان لرستان
شاعر لر زبان در شهر دشتی بوشهر فایز ::سبکی از خواندن، نواهای محلی لر بختیاری شده است
شاعر لر زبان همدانی دوبیتی های این شاعر معروف است
نام شهری در مجارستان مردم این شهر ایرانی هستند از قوم آلان قوم آلان ها *اوس ها. آس ها. یاس ها*ساکن در در جمهوری های اوستیا*استیا*شمالی و جنوبی ...
نام ایالتی خودمختار در اسپانیا به معنی :کوت الانیا . کوت آ لونیا. گوت ا لونیا قوم گوت*کوت*رومی آریایی قوم آلان ها آریایی ایرانی نژاد محل زندگی ...
نام کشور عراق به معنی ::اراک عرب*ایران عرب*ایران کوچک عرب
نام قدیم شهر اراک به معنی اراک عجم*ایران عجم*
در زبان لری بختیاری به معنی غاری که در آن آب جاری باشد و بتوان آنجا استراحت کرد کر::چین وچروک. جمع و جور. پیچ و تاب. Keri
این شهر بختیاری نشین بود و با آمدن اعراب نام آن به دورق تغییر کرد و بعد به فلاحیه معروف شد اکنون نام آن شهرستان شادگان در خوزستان است Dorak::dovraq
ایراک*اراک* نام قدیم عراق به معنی ایران کوچک irak
نام قومی آریایی در ایالت خودمختار آلبانی*اران. الان * در زمان ساسانیان *در منطقه کنونی جمهوری آذربایجان * که از شمال با اقوام سکایی آریایی شامل ::ما ...
یاش*یاس*::نام شهری در کشور رومانی مردم این شهر ایرانی هستند از نژاد قوم آلان *. آلون. الون. آس. یاس. اوس* محل سکونت قوم آلان در جمهوری اوستیا شمال ...
در زبان لری بختیاری به معنی نی که هفت سوراخ دارد. و با هفت بند انگشت موسیقی می زنند
در زبان لری بختیاری به معنی نی که با آن سوت میزنند. نوعی موسیقی محلی Ne shit
در زبان لری بختیاری به معنی برعکس. بر روی. باروی شوپوشی بنه واریم::شب پوشی بگذار بر رویم شوپوش::پتو Vari
در زبان لری بختیاری به معنی باران. بارون Varon مانند وارگه::بارگاه. جایی که بار بر زمین گذاشته می شود*جایگاه*. وار::بار. شی. وسیله. توشه واریی::بار ...
در زبان لری بختیاری به معنی سوختن Sosen
در زبان لری بختیاری به معنی سرما Soz
در زبان لری بختیاری به معنی سوختن Sohden
در زبان لری بختیاری به معنی سوختن Sozen
در زبان لری بختیاری به معنی ریختن
در زبان لری بختیاری به معنی خودت
در زبان لری بختیاری به معنی بکش. غذا بگذار برای خودت . کشیدن Kesh
در زبان لری بختیاری به معنی نظر. لازم. احتیاج. می خواهی هر چه میل خوت بو؛هرچه نظر خودت باشدmael
در زبان لری بختیاری به معنی نمی خواهند. نمی خوان Ne kon
در زبان لری بختیاری به معنی ارژن Arzen
در زبان لری بختیاری به معنی پتک. پوک:پوتک Pok::potk
در زبان لری بختیاری به معنی بیل:bil Bel
در زبان لری بختیاری به معنی کلنگ Keland
در زبان لری بختیاری به معنی پتو. لحاف. شب پوش Sho posh
در زبان لری بختیاری به معنی دزد Doz
در زبان لری بختیاری به معنی تخم مرغ
در زبان لری بختیاری به معنی آرماتور
در زبان لری بختیاری به معنی شیشه She shah
در زبان لری بختیاری به معنی کفش دوزک Kavsh dozak
در زبان لری بختیاری به معنی طویله
در زبان لری بختیاری به معنی فرشته ی مرگ. میراندن. Molke mir
در زبان لری بختیاری به معنی سرانجام Sar anjom
در زبان لری بختیاری به معنی فایده Fade
در زبان لری بختیاری به معنی انجام Anjom
در زبان لری بختیاری به معنی مشورت کردن Shavr
در زبان لری بختیاری به معنی زمان دور. زمانی که نمی آید . بر نمی گردد
در زبان لری بختیاری به معنی بچه ی کوچک را در گردن خود قرار دادن
در زبان لری بختیاری به معنی سمور Semor
در زبان لری بختیاری به معنی هزارپا
در زبان لری بختیاری به معنی شعر. Baet
در زبان لری بختیاری به معنی پارچه. تکه پارچه Paro
در زبان لری بختیاری به معنی کتک زدن. زدن. Nakot
در زبان لری بختیاری به معنی پاره پاره. پاره شد Kot kot
در زبان لری بختیاری به معنی پس Pah
در زبان لری بختیاری به معنی می روم Room
در زبان لری بختیاری به معنی جای. مکان. راه. تاب دادن شی گرد روم یه توری::می روم یک جای دور Tor
در زبان لری بختیاری به معنی راه بسیار باریک. کوره راه Titom rah
در زبان لری بختیاری به معنی راه. رفت. Rah
در زبان لری بختیاری به معنی حمام Hamom
در زبان لری بختیاری به معنی ران Rovn
در زبان لری بختیاری به معنی زندگی. زنده هستی Zen daee
در زبان لری بختیاری به معنی پرتاب Pert
در زبان لری بختیاری به معنی انداخت. پرتاب کرد. نژاد Vand
در زبان لری بختیاری به معنی آن ور. آن طرف. خارج. بیرون Ovar وست اوور هوش::افتاد بیرون از حیاط Vas ovare havsh
در زبان لری بختیاری به معنی افتاد Vast
در زبان لری بختیاری به معنی سفارش کرد Sadi
در زبان لری بختیاری به معنی خواست
در زبان لری بختیاری به معنی خواستگار Kase gar
در زبان لری بختیاری به معنی بخشیم. بخشیدم Bah shim
در زبان لری بختیاری به معنی آوردن Avor den
در زبان لری بختیاری به معنی نمی آورد Nia reh
در زبان لری بختیاری به معنی نگاه کرد Ni easht
در زبان لری بختیاری به معنی چای Chai
در زبان لری بختیاری به معنی بیاور. بیدار Bear زه خوه بیار اویی::از خواب بیدار شد
در زبان لری بختیاری به معنی حیاط به سرا نشستیم چایی بیار:: در حیاط نشسته هستیم چای بیاور Sara
در زبان لری بختیاری به معنی بیرون از در . بیرون از خانه Beh dar
در زبان لری بختیاری به معنی این ما. ماها. ما Ima ایما رهیدم به در::ماها رفتم بیرون از خانه
در زبان لری بختیاری به معنی شماها Isha
در زبان لری بختیاری به معنی خوبه Koveh
در زبان لری بختیاری به معنی برنج. دانه هایی که با رنج و سختی کاشت و برداشت می شوند Beh renj
در زبان لری بختیاری به معنی کرفس Kelavs
در زبان لری بختیاری به معنی کج دم. عقرب Gaje din
در زبان لری بختیاری به معنی کجا می خواهی بروی Koeah
در زبان لری بختیاری به معنی کجا. جایی می خواهی بروی. کجاست Kojaneh
در زبان لری بختیاری به معنی کسی که سرش را از خجالت پایین می گیرد. گن می که خوشه های آن بر زمین می افتند Sar kot
در زبان لری بختیاری به معنی فرستادن. ارسال کردن Feresta فرستومس::می فرستم اش
نام تیره ای در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند * ایل بزرگ لر بختیاروند تش های آشتیانی وند آقاسی وند . کاظم وند . داود وند . ...
در زبان لری بختیاری به معنی جابجا . عوض کردن دو شی. اشتباهی آ ور ده. به جای هم نشستن. Javeja
در زبان لری بختیاری به معنی اهرم. دیلم
در زبان لری بختیاری به معنی کدبانو
در زبان لری بختیاری به معنی صاحب خانه. خدای خانه
در زبان لری بختیاری به معنی کدخدا
در زبان لری بختیاری به معنی کدخدا
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی صاحب ده. کدخدا
در زبان لری بختیاری به معنی غلام غلوم عباس *غلام عباس * غلوملی::غلامعلی غلوم رضا Qolom
در زبان لری بختیاری به معنی مردان نیرومند ایل Shol sholon
در زبان لری بختیاری به معنی با ابهت راه رفتن مردان. سنگین راه رفتن مردان
در زبان لری بختیاری به معنی مرد نیرومند ایل لر شول*ممسنی *
در زبان لری بختیاری به معنی بزرگ. ریش سفید . کا اسمال کا محمد کاقلی کا حسن کا حسین کا صفر کامندنی کادرویش کا غلام کا کریم کا مرتضی کا علی
در زبان لری بختیاری به معنی جسور. اسرار. مات نها تا بوردس سر کار:: آنقدر اسرار کرد تا او را سر کار برد*شغلی به او داد* Mat
گئو *گو*::در زبان لری بختیاری به معنی برادر گئوم وی هونمون ::برادرم اومد خانه ی ما گئومات::برادر جسور
در زبان لری به معنی برادر Berar
در زبان لری بختیاری به معنی برادر Kaka طایفه کاکاوند لر در لرستان . قزوین. خوزستان. فارس . همدان
طایفه شکی*شاکی*ایل بهداروند *بختیاروند *لربختیاری ساکن در گتوند . شوشتر. مسجدسلیمان. فارسان. اصفهان. اهواز. کوهرنگ طایفه شاکی در ایل گرایلی مازن ...
در زبان لری بختیاری به معنی نام بز نر کوهی با شاخ های بلند Kal
در زبان لری بختیاری به معنی حیوانی که همیشه در حال راه رفتن است پازن؛:پا زدن نوعی بز کوهی است Pazan
در زبان لری بختیاری به معنی بزرگ. ریش سفید کل کلون ایلمون::بزرگ های ایلمان جمع کل:::کلان. کلانتر::بزرگ کلان کل محمد کل علی Kal
دشت پلنگ در دهستان زیلایی مسجدسلیمان محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوندزیلایی از ایل منجزی پلنگ ایل بهداروند *بختیاروند * دشت پلنگ در شهر دشتی بوشهر
نام طایفه ای از ایل شیرعالی *شیرانی* بهداروند ساکن در بهبهان. کهگیلویه تیره شهرویی در طایفه عکاشه بابادی شهر شهروئیه یزد شهرویی بندرعباس تیره ...
در زبان لری بختیاری به معنی آبشار. Oshar
طایفه گندلزی در ایل کیانرسی چهار لنگ بختیاری زبان این طایفه لری بختیاری است و خود را فرزندان نادر می دانند این طایفه ساکن در مسجدسلیمان. ایذه. باغم ...
طایفه گندلی از ایل دور کی طایفه گندلی وند از ایل عالی جمالی ایل بزرگ بختیاروند *بهداروند * ساکن در مسجدسلیمان. لالی. اندیکا. چهار محال و بختیاری ...
گیاهی در مناطق لرنشین بختیاری که جهت رنگرزی استفاده می شود Gandal
سرکان*سره کون. سرگان*::جایگاه بزرگان. شهر سردار آباد شوشتر طوایف مش مرداسی. منجزی . علاءالدین وند
در زبان لری بختیاری به معنی خندق Handaq
در زبان لری بختیاری به معنی تعارف Tarof تارفس کن بیا تو:: تعارفش کن بیا داخل خانه
در زبان لری بختیاری به معنی سنگ Bard بردخون . بردسیر. بردسکن.
در زبان لری بختیاری به معنی ماشین
در زبان لری بختیاری به معنی رنگین کمان
در زبان لری بختیاری به معنی رعد و برق
در زبان لری بختیاری به معنی رعد و برق
در زبان لری بختیاری به معنی الکی. عمدی Kashekar
در زبان لری بختیاری به معنی معتل شدن Moftela
زیاله*زیلا*::در زبان لری بختیاری به معنی این طرف کوه Zialeh
در زبان لری بختیاری به معنی زود تر Zi tar
در زبان لری بختیاری به معنی آن طرف کوه Zovaleh
در زبان لری بختیاری به معنی بود Bid
در زبان لری بختیاری به معنی آورد Verd
در زبان لری بختیاری به معنی بود Bi
نام قدیم شهر هرات در ایالت خراسان بزرگ جزء سرزمین ایران این شهر اکنون جزء افغانستان است هرت::. شهر بی قانون در یک دوره ی تاریخی هرات همزمان چند حا ...
نام باغی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
نام باغی در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
نام باغی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
نام باغی در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
نام باغی در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
در زبان لری بختیاری به معنی نام اتاق است که از چند طاق درست شده و جای دلنشین خانه و باد گیر است ایوون*ایوان*aevon
در زبان لری بختیاری به معنی کندوی قلات. انبار گندم که در سقف خانه بنا می شود Kandi
در زبان لری بختیاری به معنی چراغ Chera
در زبان لری بختیاری به معنی چراغی که فتیله آن از تور است Chera tori
در زبان لری بختیاری به معنی چراغ نفت سوز کوچک Lampa
در زبان لری بختیاری به معنی بشقاب Poshqave
در زبان لری بختیاری به معنی قابلمه Gavlomeh
در زبان لری بختیاری به معنی کاسه بزرگ. پیمانه
در زبان لری بختیاری به معنی پیمانه ی غلات. Kael
در زبان لری بختیاری به معنی حقوق. مواجب. دستمزد Majoo
در زبان لری بختیاری به معنی دنبالت کشتن. جستجو کردن پا::پائیدن . دنبال. جستجو پی::پا. رد پا ت::تو پاپیس گرهدم::رد پایش را گرفتم
در زبان لری بختیاری به معنی دیشلمه. حبه قند چن دشلومه قند بم بده:: چند حبه قند به من بده Deshlomeh
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی شرگ::شکر لا::الله Shorg e la
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی شکر خدا. ممنونم از تو خدا
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی خدایا پسری به ما دادی*آوردی برایمان * وردی::آوردی
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی خدا به ما رحم کرد و پسری به ما داد
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی خدایا شکر این پسر برایم ماند
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی خدا این پسر را به ما بخشیده
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی خدا آرزوی مرا برآورده کرد
نام پسر در زبان لری بختیاری
طایفه سرخاب از ایل بختیاروند *بهداروند *ساکن در بخش سوسن و سرخاب اندیکا . مسجدسلیمان . اهواز. چهارمحال و بختیاری. اصفهان. شوشتر. گتوند نام های ...
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی بابونه. bavineh
در زبان فارسی به معنی پدر بزرگ
در زبان لری بختیاری به معنی پدر بزرگ Bava
در زبان لری به معنی پدر بزرگ
در زبان لری بختیاری به معنی مرد هستم Pieam
در زبان لری بختیاری به معنی مردها. مرد هستند Piean. منطقه پیان در ایذه پیان*بیان*::نام قدیم خرمشهر.
در زبان لری بختیاری به معنی مرد Piea
در زبان لری بختیاری به معنی چرخش دوار بر روی زمین. gelo گلو::مانند گلی که روی زمین به صورت دوار &لوله ای&در حال چرخش است
در زبان لری بختیاری به معنی ریزش کرد. ویران شد. پوکید Pofest
در زبان لری بختیاری به معنی تار مو. لقمه. تکه یه نیت می ته به همه دونیا نی دوم::یک تار مویت را به همه ی دنیا نمی دهم*عوض نمی کنم * Nete
تیره قرایی در روستای بختیاری ابر کوه یزد زبان آنها ترکی است این تیره از ایل بزرگ کرایی بهداروند *بختیاروند *است کوروش پسر عالی پسر لیراو پسر بایوجم ...
بداغ خان چگنی حاکم خراسان این مرد رشید از قوم لر بود که در زمان صفوی زندگی می کرد و در نبردی سهمگین طوری خانات ازبک را شکست داد که دیگر هیچ وقت به ...
نام منطقه ای خود مختار در ایالت سین کیانگ *سغد *چین و در زبان محلی ساری شول سام می نامند در این منطقه بود که سپاه اسکندر به شهر کوروش حمله کرد ولی ن ...
در زبان لری بختیاری به معنی اول صبح Sare sove
در زبان لری بختیاری به معنی نوازنده ساز می گویند Tooshmal
نام روستای منجزی نشین در سرخ آب. اندیکا
در زبان لری بختیاری به معنی بهار Bahamin
در زبان لری بختیاری به معنی شربت Sharvat
در زبان لری بختیاری به معنی خبردار . باخبر Kavar dar
در زبان لری بختیاری به معنی دوباره Do varteh
در زبان لری بختیاری به معنی اشاره Hashareh
در زبان لری بختیاری به معنی ابراهیم Ebr. berahim. beram
در زبان لری بختیاری به معنی ابرام. ابراهیم
در زبان لری بختیاری به معنی ابراهیم Berahim
در زبان لری بختیاری به معنی جواد. javat
در زبان لری بختیاری به معنی قبا Qova
در زبان لری بختیاری به معنی قباد. qavat
در زبان لری بختیاری به معنی چهل. chel
در زبان لری بختیاری به معنی دو سال قبل. پیرار سال Perar
در زبان لری بختیاری به معنی پارسال
در زبان لری بختیاری به معنی نا فرهنگ. فضول. شیطون . بی فرهنگ Nafereng
در زبان لری بختیاری به معنی پس فردا
در زبان لری بختیاری به معنی شغال. سگ گرگ
در زبان لری بختیاری به معنی می گویم. egom
در زبان لری بختیاری به معنی مرا نگذاشت. جلوگیری کرد
در زبان لری بختیاری به معنی له شدن. tehlest
در زبان لری بختیاری به معنی بلند کن. جمع کن. چیدن پا ته تند ورچین::پایت را زود بلند کن میوه هانه ورچین::میوها را جمع کن
در زبان لری بختیاری به معنی نخ. ریسمان. Tal
در زبان لری بختیاری به معنی سبک Sevk
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * تیره برزگ مهدی وند @@ - تیره لالی @@ - تیره عالی @ - مهرعالی شاه هارونی حق نظر حاتم علی ...
نام چشمه و آبی در دهستان جهانگیری منجزی که دشت کنارک در کنار این آب واقع است این دشت از تیره اورک*اوراک* منجزی خلیلی می باشد
در زبان لری به معنی دستمالی که زنها دور سر می بندند به صورت پیشانی بند و از پشت سر آویزان است Gol vani. گل انداختن
در زبان لری بختیاری به معنی لخت. عریان Lohd
در زبان لری بختیاری به معنی از این طرف . از این لا لا::منطقه ای تخت بین دو کوه لا*لامردون*::محل سکونت بزرگان ایل در بهون Zila
در زبان لری بختیاری به معنی این طرف ila
در زبان لری بختیاری به معنی بر گفتن. برداشتن Vargerehdi
ولا*مرتوه. کرت*::در زبان لری بختیاری به معنی چند بار. دفعه. مرتبه . Vela. martaveh. kerat یه کرت ویم به دینت:: یکبار اومدم به دنبالت یه مرتوه رد ...
در زبان لری بختیاری به معنی دوغ . Doo
در زبان لری بختیاری به معنی گفت Gohd
در زبان لری بختیاری به معنی خرچنگ کر::چین و چروک. جمع و جور . منظور پاهای خرچنگ لنگ::پا کرزلنگ:::؛موجود که پاهای چروکیده دارد. جمع و جور Ker ...
طایفه شکوه مقام*مقامی. مقام رهی. مقام رکی. مقمره ای*ایل بهداروند ( بختیاروند ) ساکن در شوشتر. مسجدسلیمان. اهواز. لالی. اندیکا. کوهرنگ . اصفهان ت ...
در زبان لری بختیاری به معنی در همین دم. در همین لحظه . زمانی نچندان دور. Darinh dam درینه دم ره به ده ::در همین لحظه رفت به روستا
در زبان لری بختیاری به معنی ابتدای صبح. صبح زود . نزدیک صبح دمدما صوو وی در هونه:: صبح خیلی زود آمد در خانه Damdama
نام استانی در افغانستان . نام قدیم آن کافرستان بود با حمله سپاه نادرشاه افشار و علی صالح خان خلیلی منجزی بختیاروند در زمان فتح هند، این منطقه تصرف ...
پرستوک*پرشتوک. پلشتوک. شاپرستوک. شاپلشتوک *:: در زبان لری بختیاری به معنی پرستو. مرغی که در حال پرستش است. شاه پرستوها *پرنده ها* Parastok Pelsh ...
در زبان لری بختیاری به معنی پروانه ای که به تنهایی پرواز می کند. پروانه های کوچک دور نور چراغ. پروانه ی زیبا Pertak
در زبان لری بختیاری به معنی پروانه Parok
شوپروک*شاهپروک*::در زبان لری بختیاری به معنی شاپرک است پروانه ای که شبها نیز پرواز می کند. شاه پروانه ها Shovparok . shahparok
در زبان لری بختیاری به معنی پروانه Parparok
در زبان لری بختیاری به معنی پخته شده. آماده شده. شوم برشته اویی ::شام آماده شده نونانه برشتوم رو بخور:: نان ها را پختم برو بخور Bershteh
در زبان لری بختیاری به معنی آرد پخته شده جهت درست کردن حلوا می گویند Bershtok
برشت*پح*::در زبان لری بختیاری به معنی پخت. درست کردن غذا هاینه برشتوم سیت::تخم مرغ پختم برایت نون پحدم::نان پختم Bersht. poh
عال مهمید ( آل محمود . آل محمد ) از ایل بهمئی بهداروند ساکن در بهبهان. دیلم. گچساران . دهدشت. لیکک . باغملک. رامهرمز. امیدیه . میداوود. لردگان. آغا ...
در زبان لری بختیاری به معنی ال*آل *::ایل . خاندان. میرا::مردن. بمیرد المیرا *ایلمیرا. آ لمیرا *::ایلی برای تو فدا می شود مانند نام طوایف ایل بخ ...
در زبان لری بختیاری به معنی ولایت. محل سکونت ایل . سرزمین مادری Velat. volat
در زبان لری بختیاری به معنی بارگاه است جایی که بارها بر زمین گذاشته می شوند . محل سکونت ایل بار::وسیله . گه::گاه. جایگاه. خانه Vargah
نام دامن زنان لر بختیاری شلوار قری*تنبون قری . دومن قری* دامنی که پایین آن چین داشته باشد قر به معنی چرخش *رقص*
نام شلوار محلی قوم لر بختیاری است شبیه شلوار مجسمه مرد شمی اشکانی در ایذه و نقوش تصاویر هخامنشی در فارس
در زبان لری بختیاری به معنی Nemek
در زبان لری بختیاری به معنی خاک. زمین. تونه گلمالی کرد::خانه را با گل تعمیر کرد Gel. gelmali
زومین *ز مین*::در زبان لری بختیاری به معنی زمین است Zomine. zemin
مخ*مح*::در زبان لری بختیاری به میخ گفته می شود مخ گانه بکوو به گل:: میخ گاو بکوب به زمین مح کوفتنه به تیس:: میخ کوبیدند به چشمش *فرد خسیس*
شلوار::شبیه شل شل::در زبان لری بختیاری نام نوعی خورجین وار::همانند شله ::بافتنی توری مانند با طناب و ریسمان جهت حمل گندم درو شده توسط روستائیان ...
طایفه مقامی ایل بهداروند *بختیاروند *لربختیاری ساکن در مسجدسلیمان . شوشتر. گتوندجنت مکان . اهواز. کوهرنگ نام های دیگر طایفه مقامی بختیاروند ( مقا ...
در زبان لری بختیاری به معنی سی:؛برای نا:؛گردن منظور گردنبند طلا. مدال یو سینا خووه::این برای آویزان کردن به گردن خوب است
در زبان لری بختیاری به معنی ؛؛؛نیست
در زبان لری بختیاری به معنی درست کردن. صاف بودن. برپا کردن. بناکردن. ساختن. درست راستی کردی؛؛درستش کردی ایی ستونو راست نی:؛ این ستون صاف نیست دو ...
در زبان فارسی به معنی داخل::too در زبان لری بختیاری به معنی خانه. اتاق. داخل خانه جمله لری بیوو من تو::بیا داخل خانه دو تو من هوش راست کردوم::دو ...
داراب ::دار ابه. بهی دار. بهترین نژاد. بهترین ریشه مانند ::ایل بهداروند. به دار
بهیگ::بهی گل. بهترین گل در زبان لری بختیاری به معنی عروس می گویند Behig
در زبان لری بختیاری به داماد می گویند Dooma::منتخب اصلی. . فرد اول مراسم جشن و شادی
در زبان لری بختیاری به معنی ::هدیه عروس Oozi
در زبان لری بختیاری به معنی ::پسندیدن. یه جووه بردوم سیس وارازنیس::یک جامه برای او بردم پسندید جووه ::جامه. لباس Varaz nis
در زبان لری بختیاری به خواننده، خونده گر می گویند خونده گر ( خوانده گر ) :::خواننده مانند بازی گر::بازیگر
در زبان لری بختیاری به معنی خورجین
در زبان لری بختیاری به معنی : ندار. فقیر. شاکی. بی چیز. عصبانی زه دستس آسی یه::از دست او شاکی است یارو خوس آسه:فلانی خودش بی چیز است مونه آسی کرد ...
ویلون*ویر ون*::در زبان لری بختیاری به معنی ::خراب. آواره. سرگردون . ویرون در فارسی همان *ویران*است
نوایی سوزناک در زبان لر بختیاری که توسط خوانندگان خوانده می شود Saroo
نام رودی در منطقه ایل بهمئی بهداروند در بهبهان
جارو:: جا؛جایگاه. مکان رو::تمیز کردن. رووبیدن
یارو:: یار او. فلانی. غریبه یارو کجا رفت
Lef در زبان لری بختیاری به معنی یار. رفیق. جفت. رگبار باران. شبیه. دوقلو لفت بات نویه::دوستت با تو نیامد لف همی پوتینا داری::شبیه همین پوتین ها د ...
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی پیکر.
نام دختر در زبان لری بختیاری
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی *دختربس*
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی نیلوفر Lilifar
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی نیلوفر Nilifar
در زبان لری بختیاری به معنی عقیق Haqiq
در زبان لری بختیاری به معنی انگشتری که از الماس درست شده
سینریز *سینه ریز*::در زبان لری بختیاری به معنی گردنبندی که به گردن می بندند و به دلیل بزرگی در روی سینه قرار می گیرد Sineh rez
در زبان لری بختیاری به معنی گردنبند *نای بند*
در زبان لری بختیاری به معنی گردن بند *گلوبند*
در زبان لری بختیاری به معنی گردن ناوندن بنه به نات::گردنبند را به گردنت بگذار
نامی آریایی است و آریایی ها با زبان پارسی تکلم می کردند و به معنی :: فر:شکوه ور::ورای. بزرگی تیش::کیش. دین
در زبان لری بختیاری به معنی جلوی پایم کوشه بنه ور پام ::کفش را در جلوی پایم بگذار Varepam
در زبان لری بختیاری به معنی جلو. روبروی جو وه بنه ور افتو::جامه*لباس*را در جلوی آفتاب تا خشک شود
در زبان لری بختیاری به معنی روبروی. جلو
ایران::ایرانج. ایرج نیای مردم ایران ، ایرج بود
قوم لر فرزندان لهراسب جد داریوش هخامنشی هستند قوم طالش فرزندان گشتاسب *ویشتاسب *پسر لهراسب هستند ویشتاسب پدر داریوش هخامنشی نام کرد از قوم گوتی ...
آستاره*آساره*::در زبان لری بختیاری به معنی ستاره
نام دختر به زبان لری بختیاری به معنی ::ستاره
نام پسر در زبان لری بختیاری
نام پسر در زبان لری بختیاری
در زبان لری بختیاری به معنی جام. لیوان Jom
در زبان لری بختیاری به معنی بشقاب بزرگ
پیاله*کاله. گاله*::در زبان لری بختیاری به معنی کاسه
گاله*کاله. کاسه * در زبان لری بختیاری به معنی لاک پشت
در زبان لری بختیاری به معنی لاک پشت
در زبان لری بختیاری به معنی مژه
در زبان لری بختیاری به معنی موی زن Torneh
در زبان لری بختیاری به معنی گیسو
در زبان لری بختیاری به معنی موهای بافته شده ی زنان Pal
شنگلو*شنگل*::در زبان لری بختیاری به معنی شن::شنگول. سرحال گلو::گوساله Shangolo
در زبان لری بختیاری به معنی تاید Fab ف::کف اب ::آب
در زبان لری بختیاری به معنی کسی که نتواند حرف بزند Gonegeh
در زبان لری بختیاری به معنی صابون
در زبان لری بختیاری به معنی گردنه ی بین دوکوه. گره دادن. Keft
در زبان لری بختیاری به معنی گودی. گودال. جایی سرسبز در بین دو کوه
نام مرد در زبان لری بختیاری به معنی چلوی:: چله :چهلمین روز سرما وی ( اوی ) ::شد کسی که چهلمین روز سرما به دنیا آمده
نام دختر در زبان گفتاری لری بختیاری به معنی ::فاطمه. . Fatomah
ارد::راستی. پاکی به ::بهترین هشت ::هشت در بهترین هشت در راستی Ordi Beh hesht
بهشت ( به. هشت ) به::بهترین هشت ::هشت در بهشت دارای هشت در است
ارد::راستی. پاکی Ord
در زبان لری بختیاری به معنی چانه. چانه زدن. حرف زدن. چانه خمیر جهت پخت نان
هیوه::در زبان لری بختیاری به معنی هیمه. سوخت . چوب درخت جهت سوختن Hivah
در زبان لری بختیاری به معنی شکم. Kom
در زبان لری بختیاری به معنی شکمو. komin
در زبان لری بختیاری به معنی گاز گرفتن. gam
در زبان لری بختیاری به معنی پرش. گم شدنgom
در زبان لری بختیاری به معنی خیز. خیزش. پرش Hez
در زبان لری بختیاری به معنی بگذار. bel
در زبان لری بختیاری به معنی بگذار
در زبان لری بختیاری به معنی گذاشت . hesht
در زبان لری بختیاری به معنی چاقو
در زبان لری بختیاری به معنی قفل Qolf
در زبان لری بختیاری به معنی کلید کلیتانه اوردی::کلیدها را آوردی Keli
در زبان لری بختیاری به معنی بزرگ. درشت. حرف. گفتگو. صحبت یو پیا گپ یه::این مرد بزرگی است باس گپ زیم::با او حرف زدم
تشنی*گردن*::در زبان لری بختیاری به معنی گردن Garden. teshni
در زبان لری بختیاری به معنی گلو. geli
بایی*باهی*::در زبان لری بختیاری به معنی بازو
زونی*زانی*::در زبان لری بختیاری به معنی زانو
در زبان لری بختیاری به معنی عصر
در زبان لری بختیاری به معنی آفریدن آفریت ::آفریدت آفری::آفرید این کلمه از زبان پارسی پهلوی است و در ایران هیچ قومی نمی تواند کلمات مشترک بین ا ...
الا بستنک*الا بستک. الا بختک* ::در زبان لری بختیاری به معنی موجودی خیالی برای ترساندن بچه ها. موجودی که سایه شوم خود را بر زندگی مردم می اندازد
در زبان لری بختیاری به معنی کل::تکه چوب کوتاه کو::کوبیدن تکه چوبی برای تکاندن لباس و گلیم
در زبان لری بختیاری به معنی عقیم
در زبان لری بختیاری به معنی پارچه کهنهshereh
خرید*حرید*::در زبان لری بختیاری به معنی فرو ریختن. korid. horid
در زبان لری بختیاری به معنی اخمو
در زبان لری بختیاری به معنی اکنون
ننه*دالو*::در زبان لری بختیاری به معنی مادر بزرگ دالو::مادر بزرگ. پیر زن
در زبان لری بختیاری به معنی پدر
در زبان لری بختیاری به معنی فوت
اگر*ایر*::در زبان لری بختیاری به معنی شرط
کجانا*کجانه*::در زبان لری بختیاری به معنی کجا است
آ له*اله*::در زبان لری بختیاری به معنی سرخ کم رنگ. aloh
در زبان لری بختیاری به معنی کوتاه kol
در زبان لری بختیاری به معنی ترد . tord
بش*بس*::در زبان لری بختیاری به معنی بهش
قزقان*قزقون*::در زبان لری بختیاری به معنی دیگ بزرگ مسی
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی تی ::چشم تا::تک. بهترین
نام طایفه در سیستان و پاکستان Beraki
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ابریشم. avorshom
نام مرد به زبان لری بختیاری به معنی سا::آرامش تی ::چشم یار::رفیق. دوست آرامش چشم همسر.
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی همه ی گل
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی رازیانه
طایفه بورکی جز ایل زلکی چهارلنگ لر بختیاری ساکن در بروجرد و ملایر بود که در زمان صفوی به استان فارس کوچ داده شد زبان آنها لری بختیاری است معنی نام ...
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ماه زندگی من
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ماه هستی
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی شاه پریان
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی شاهین ناز
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی شاهین گل
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی شاهی::شاهین جان::دوست داشتنی
روستای در استان سمنان محل سکونت طایفه خلیلی لر طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ معروف به صفی خانی در خوزستان. اصفهان . چهارمحال و بختیاری. کرج جهانگیرخان ...
نام قدیم شهمیرزاد سمنان طوایفی از لر بختیاری در این شهر زندگی می کنند تیره شهماروند در طایفه اسیوند ساکن در لالی. مسجدسلیمان . چغاخور. دشتک
تراو*تراب*::نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی ::مسیر آب. منظور همان پاکی آب است
در زبان لری بختیاری به مسیر و راه باریک می گویند جمله لری:: تر اونه بگر رو من باغ :: مسیر آب را دنبال کن برو داخل باغ
گردله ( گرداله ) :::در زبان لری بختیاری به* کلیه *می گویند
در زبان لری بختیاری به انگشت می گویند دست و پنجت درد نکنه:: دست و پنجه ات درد نکند. *منظور تشکر کردن است*
در زبان لری بختیاری به معنی صبح زود است چاشت رهم به دینس در هونه::صبح زود رفتم دنبالش در خانه
در زبان لری بختیاری به معنی فردا است
در زبان لری بختیاری به معنی صبح زود است Sove gah
در زبان لری بختیاری به صبح می گویند
در زبان لری بختیاری به لثه می گویند Milom
در زبان لری بختیاری گر::گره مست::مشت مشت گره کرده
نام چوب کوچک در آئین چوب بازی محلی قوم لر ::تیر کوچک رها شده از کمان دشمن
دار زبان لری بختیاری به معنی ::پشتیبان. سپر. نام چوب بزرگ در آئین لری چوب بازی*ترکه بازی. هو بازی*
نام دعای باران در ایل لر بختیاری *هل هل کوسه*
نام عقابی در زبان لری بختیاری
بخش منج محل سکونت ایل منجزی در لردگان. فلارد
محل سکونت ایل منجزی در ایذه
محل سکونت ایل منجزی در آبگرمه شوشتر
محل سکونت ایل منجزی در کوه زر شوشتر
منطقه بیرگان*برگان. برغان * محل سکونت ایل منجزی در کوهرنگ
نام محله ای در مسجدسلیمان Bibiean
دشتی سرسبز در مسجدسلیمان
در زبان لری بختیاری به خوش می گویند
نام پرنده ای شبیه کبوتر در زبان لری بختیاری
نام ماری به زبان لری بختیاری
نام ماری به زبان لری بختیاری
تیره آشتیان *هاشتی وند . آشتی وند. آشتیانی * از طایفه خلیلی بیگیوند از ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند *بهداروند *لربختیاری تش ها:: علی وند. داوود ون ...
در زبان لری بختیاری به یاد و خاطرت می گویند Vir
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی :: مند:: زنده ماند لی::ایل زنده ماند ایل. ایل صاحب آینده خود را بدست آورد
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی ::شهرام
نام پسر در زبان لری بختیاری نام یکی از ایل های لر بود که اتحاد ایل آن از بین رفت و در سایر طوایف بختیاری زندگی میکنند
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::خیر و برکت Kaehrh
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::سرو ناز
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::سنگین جان . جان سخت
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::سنگین ماه. ماه باوقار
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی ::سفید و پاکی
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::شب چراغ
نام پسر در زبان لری بختیاری
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی ::کرم الله Karmola
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی ::نبی الله Naivela
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی ::خیبر
نام پسر در زبان لری بختیاری Avool
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی ::شیر آزاد
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::شیرین گل
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::شیرین ناز
نام دختر در زبان لری بختیاری
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::بی بی زنان
نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::بی بی ماه Bima
در زبان لری بختیاری به امام می گویند
طایفه سرلک جز ایل موگویی ایل چهارلنگ لربختیاری ساکن در الیگودرز. ازنا. شوشتر . دزفول. چهارمحال و بختیاری اندیمشک . صالح شهر. اهواز
در زبان لری بختیاری به به کتک زدن می گویند Kot not
در زبان لری بختیاری به پاره پاره می گویند kot kot
در زبان لری بختیاری به آبی می گویند kau
در زبان لری بختیاری به انگشت می گویند kelek
در زبان لری بختیاری به سقوط کردن می گویند varast
در زبان لری بختیاری به بالا می گویند ره بون که::رفت بالای کوه زه هم بونو ورست::از همان بالا سقوط کرد
در زبان لری بختیاری به فرزند می گویند جمله لری چن سر ئایل داری::چند فرزند داری ائیال باره::فرزندان زیادی دارد آ ئله::فرزند
تیره اورامی*اورامه وند*در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ در ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند لر بختیاری ساکن در خوزستان. چهارمحال و بختیاری . اصفهان. تهران. ...
بر آفتاب *بر فتان. برافتو*در زبان لری بختیاری به ( بر::روبرو . . جایی روبروی آفتاب. جایی آفتاب گیر ) طایفه بر آفتاب در ایلام روستای برفتان در بخش ...
در زبان لری بختیاری به *پاچه کوه. سربالایی کوه. *می گویند طایفه نسار در ایلام
طایفه کی لر*کلهر* جز ایل بابادی لر بختیاری ساکن در مسجدسلیمان. لالی شوشتر . گتوند طایفه کی لر*کلهر * در ایل مکوندی لر بختیاری ساکن در مسجدسلیم ...
طایفه زنگنه از ایل جانکی گرمسیر لر بختیاری ساکن در باغملک. ایذه مسجدسلیمان. شوشتر . گتوند. رامهرمز. اهواز ایل جانکی گرمسیر جزئی از ایل بزرگ جانکی ...
مانجی *منجی* نام ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند *بهداروند *لر بختیاری است به معنی::معجزه
اسم دختر ::معنی به زبان لری بختیاری ::برای گل
در زبان لری بختیاری به *برای * می گویند
در زبان لری بختیاری به *صبح *می گویند
دید*دی*::در زبان لری بختیاری به ( دود ) می گویند
در زبان لری بختیاری به *اسفند*می گویند
در زبان لری بختیاری به *عطسه *می گویند
در زبان لری بختیاری به * بعدا *می گویند
در زبان لری بختیاری به بزغاله کوچک می گویند big
در زبان بختیاری به بزغاله می گویند
در زبان بختیاری به بین دو کوه می گویند
در زبان لری بختیاری به به کوهی که سربالایی تند دارد می گویند
به ::بهترین رام::رام کننده
به::بهترین من::اندیشه. فکر
علفی خود رو در مناطق گرمسیر لر بختیاری
رشته کوهی در جنوب مسجدسلیمان
کوهی در مسجدسلیمان
کوهی در منطقه اندیکا مسجدسلیمان
در زبان لری بختیاری به جای پختن نان در خانه های روستایی می گویند
در زبان لری بختیاری به پارچ آب می گویند
در زبان لری بختیاری به لیوان شیشه ای چای می گویند
در زبان لری بختیاری به دویدن اسب می گویند
در زبان لری بختیاری به عمیق می گویند
شهر لالی::معنی به لری بختیاری لالی ::لاله ای. دشت لاله
نام شهر اندیمشک به لری اندی::مقداری مشک::ماده خوشبو . عطر
شجرنامه ایل منجزی بختیاروند *بهداروند * 1 - شیخ محمد عالی بختیاروند 2 - ملکشاه بختیاروند 3 - محمد خورشید خان بختیاروند 4 - ابوالحسن خان بختیار ...
وارگه چله در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
کنارستان زینب در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
تلخاب گرازی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
تلخاب کلات در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
روستای غریبی در دهستان زیلایی مسجدسلیمان ایل منجزی
کویرستان در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
لادرازه در چغاسور در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
جعفر بن زید در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
هفت شهیدان در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
شاه منگشت در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
کوه حضرت عباس در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
بی بی بتولی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
بی بی فاطمه زهرا در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
امامزاده عبدالله در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
کوه سلام گاه در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
شاه چراغ در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
کری دوستعلی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
چغاسور در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
کری سرده در کنارک دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
دره غارچینه در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
وارگه منصور خلیلی در دهستان زیلایی
چه گرگینه در دهستان زیلایی
کوه الله اکبر در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
وارگه غار در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
کوه تیس در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
کوه زرده در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
چه قلموو در تقی آباد در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
چه پیایل در روستای بنه خلیلی در دهستان زیلایی
چه راک در بنه خلیلی در دهستان زیلایی ایل منجزی
چشمه کوره در بنه محمد حسین در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
تلخاب نیلیه *تحلو *در دهستان زیلایی ایل منجزی
چشمه روغنی در روستای پلنگان در دهستان زیلایی مسجدسلیمان ایل منجزی
چشمه راک در روستای تاج الدین جهانگیری در دهستان جهانگیری ایل منجزی
دشت کنارک اوراک*اورک* در دهستان جهانگیری ایل منجزی
دشت پلنگ در دهستان زیلایی ایل منجزی
دشت کنارک دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
کوه علاوش در دهستان زیلایی ایل منجزی
دشت برو در دهستان زیلایی ایل منجزی
کوه سر قل در دهستان زیلایی ایل منجزی
دشت شیاس در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
محله مال جونکی در مسجدسلیمان
منطقه لملمی در تاراز اندیکا ایل منجزی
محله لملمی در مسجدسلیمان
بخش منج در لردگان ایل منجزی
روستای پرشوشتری در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای سرچشمه در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای یگا هه در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای گاوداران در دهستان زیلایی مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای بنه تیمور خلیلی در دهستان زیلایی ایل منجزی
روستای سرپر در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای پرنوشته بالا در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای پرنوشته پایین در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای پرزرد در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای علمداری مال احمدی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای آب کاسه در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای پر چک جهانگیری در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
روستای بنه راک در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای توگه جهانگیری در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای بنه غلامحسین خلیلی در دهستان زیلایی مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای بنه هارونی خلیلی در دهستان زیلایی مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای شمس آباد خلیلی در دهستان زیلایی مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای علی آباد خلیلی در دهستان زیلایی مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای زلفعلی آباد خلیلی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای دیمچه خلیلی در صالح شهر شوشتر ایل منجزی
روستای بیرگان خلیلی در بیرگان شهر کوهرنگ ایل منجزی
روستای بیدامین خلیلی در بیرگان کوهرنگ ایل منجزی
روستای زاهد گیلانی خلیلی در بخش چلو اندیکا ایل منجزی
روستای جاجو پایین خلیلی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای سلیرون علیا خلیلی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای گزستون خلیلی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای چشمه شیرین خلیلی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای سلیرون سفلی خلیلی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای شیخ آباد خلیلی در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای بنه خلیلی جهانگیری در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای بنه خلیلی لاطان در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای بنه خلیلی چیتی لالی ایل منجزی
روستای بنه خلیلی پلنگان در دهستان زیلایی مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای بنه خلیلی جاجو در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای چه خلیل*خلیلی* دهستان آب ماهیک لالی ایل منجزی
روستای رگ خلیل*خلیلی*در دهستان آب ماهیک لالی ایل منجزی
روستای تنگ خلیل *خلیلی *دهستان جهانگیری مسجدسلیمان ایل منجزی
روستای خلیلی بیگیوند در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
سیستان:: به زبان لری سی::برای ستان::دستان جد رستم
خراسان::خور آسمان خورشید آسمان. جایی که خورشید طلوع میکند
در زبان لری بختیاری به کد بانو می گویند کی :بزرگ. پادشاه ونو::بانو
منطقه ای در مسجدسلیمان و به معنی ::بزرگ کتک:کت.
نام رودی که از استان چهارمحال و بختیاری سرچشمه می گیرد و در استان خوزستان به دریا می ریزد معنی کارون به زبان لری بختیاری کا::کوه رون::رونده. شوین ...
معنی به زبانه لری بختیاری ها::بله. جواب نیه::نمی دهد کسی که قهر کرده می گویند
در زبان لری به بله می گویند هوه:: در زبان ترکمنی به بله می گویند هیه::در زبان ترکی به بله می گویند
در زبان بختیاری به مکانی که می خوابند میگویند شو::شب خوس::خواب
سغد*سکد. سکا* نام ایالت سین کیان چین در زبان پارسی است مردم این منطقه از اقوام ایرانی هستند که در کنار اقوام مغولی زندگی می کنند منطقه خودمختار تا ...
قومی از *هند و اروپایی* در اسکاتلند و فرانسه. یونان
قوم واندال *آندال*از قوم ژرمن های شرقی از اقوام آریایی ساکن در ایالت آندلس درجنوب اسپانیا و مراکش. شمال آفریقا منطقه آندال در ایالت بنگال غربی در ...
نام ایالتی در اسپانیا با مرکزیت شهر بارسلونا که از دو قوم آریایی تشکیل شده گوت*گوتی. ماساژت ماساگت*::از اقوام سکا ( سیستان ) الانیا*آلانیا*::قو ...
نام قومی آریایی و از آلان ها در رومانی. مجارستان در شهر یاس و یاشی
قومی آریایی در شمال کره شمالی و در خاک چین و در جزیره هوکایدو ژاپن بود
نام کشوری در جنوب شرق آسیا که از نام کمبوجیه پادشاه ایران گرفته شده
*کامبوژیا* فرانسوی ها به کمبوجیه می گویند
امروزه به کمبوجیه می گویند
نام یکی از پادشاهان هخامنشی بود
در زبان یونانی به کوروش می گویند
در زبان انگلیسی به کوروش می گویند
راکی به معنی صخره است ایل مستقل راکی هفت لنگ این ایل یکی از متحدان ایل بزرگ بختیاروند *بهداروند * بود و سواران راکی در تیپ سوار بختیاروند در جنگ قند ...
نام رودی در فارس به معنی پسر کر::در زبان لری به معنی پسر
کورا*کر*رودی در جمهوری آذربایجان کورا::کوروش کر::در زبان لری پسر در زبان لری به کوروش . کروش می گویند
نام کشوری در شبه جزیره بالکان در اروپای شرقی مردم این کشور نام کشور خود را از نام کوروش پادشاه ایران می دانند و نژاد خود را آریایی می دانند کرواسی* ...
پارینه::به گاوی که پارسال به دنیا آمده می گویند در زبان لری بختیاری
به گاوی که گاو آهن را می کشد در زبان لری بختیاری
در زبان لری بختیاری به گراز وحشی می گویند که بدون حامی به مزرعه حمله می کند تا::تنها. با همه فرق دارد
در زبان لری به گراز می گویند
نام عقرب کشنده و کوچک به رنگ سبز و زرد در زبان لری بختیاری
نام عقرب بزرگ در زبان لری بختیاری گا::گاو آهن دین::دم دمی شبیه گاو آهن
در زبان لری بختیاری به عقرب می گویند کژ::کج دین ::دم
در زبان لری بختیاری ::نام پرنده ای ماهی خوار که در شب آواز می خواند نام این پرند از آواز او گرفته شده
کوکولاتی یا*گلالی *::نام پرنده ای قهوه ای رنگ با کاکلی کوچک گلالی::در زبان لری بختیاری به کاکل گویند
شونه به سر. هت هت::در زبان لری بختیاری به هدهد می گویند
نام پرنده ای کوچک به رنگ توسی در مزارع به زبان لری
ملیچک*بنگشک*::نام گنجشک به زبان لری
در زبان لری بختیاری به قمری *کوکو*می گویند به معنی فاط::فاخته و لک::شاخه درخت فاخته درختی
در زبان لری بختیاری :: کوکو:کوه کوه ونگ::بونگ، صدا صدایی که از کوه در می آید
اسم دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::ماه زن ها
اسم دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::بی بی طلا
اسم دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::شاه زن ها
نام دختر است در زبان لری بختیاری به معنی ::گل گیسو و همچنین نام ترانه معروف به زبان لری بختیاری
در زبان لری بختیاری به عادت می گویند *همان آموخته است*
توویی*تیوی. تیهو*در زبان لری بختیاری به پرنده ای شبیه کبک می گویند
در زبان لری بختیاری به کبک ، می گویند
بق* وک*در زبان لری بختیاری به قورباغه، می گویند در زبان مازنی داروک*قورباغه درختی *می گویند
ایل شیرعالی ایل بهداروند*بختیاروند هفت لنگ ساکن در کهگیلویه و بهبهان ایل شهرویی شیرعالی در بهبهان طایفه شیرالی در باغملک طایفه شیرالی و شیرانی د ...
منطقه مستقل در حکومت اتابکان لر بزرگ در بین کهگیلویه و بویراحمد و بهبهان بود معنی بهبهان :: به::بهدار بهان*بهون*::سیاه چادر بختیاری ها به هون::بهترین ...
طایفه کوار*کرایی *بانی نام شهر کوار در استان فارس است محل کوارکان در بین کهگیلویه و بهبهان منطقه اصلی سکونت ایل کرایی*کوروش عالی*بهداروند ( بختیاروند ...
تیره کهوایی و تیره کهواده در ایل چهارلنگ
طایفه کهرازهی*کرایی*در سیستان تعدادی از طایفه کرایی بهداروند بعد از فتح هند در حال برگشت به منطقه ایلی خود، در سیستان ماندگار شدند
طایفه کران در منطقه کران*کرایی* در کنار منطقه منجان*منجزیان* در استان نورستان افغانستان و کشمیر زبان منجی برغانی در افغانستان. خیبر پاکستان. کشمیر ه ...
طایفه آل بوکر*کرایی*در کوت عبدالله
طایفه کرایی پاپری در برازجان
طایفه کرایی در کازرون
طایفه کردونی *کرایی*در اهواز
طایفه کره ای*کرایی*در فاروق فارس
طایفه کران*کرایی*لر در سیرجان
تیره های کرونی*کورانلی*. کرانلی در ایل قشقایی
طایفه کران *کرایی *بهداروند در فارسان
طایفه کرایی راهدار*کره ای* ::این طایفه در روستاهای کرایی سفلی و علیا . راهدار مسجدسلیمان زندگی می کنند
طایفه کرایی در روستای آب گنجی در شوشتر
طایفه کرایی *کرویی*در کنار طایفه هو تک در قلعه گنج کرمان زندگی می کند این طایفه جز ایل کرایی بهداروند بود که از بهبهان کوچ داده شد
در زبان لری به کلمه ی می نویسم ، می گویند
ادونی::در زبان لری به می دانی می گویند
رشمیز*رمیز*::در زبان لری به موریانه می گویند
در زبان لری به بچه ای که عزیز است می گویند
سی کردن ::در زبان لری به نگاه کردن می گویند سی کن::نگاه کن
بعد از سرکوب تاجمیر خان استرکی ایل بیگی لر بزرگ و سرکوب او توسط شاه صفوی و دستگیری پسران تاجمیر *احمد . محمد. مومد* و تبعید تعدادی از خاندان او از ا ...
آناهیتا ::پاک و بی آلایش فرشته آب و باران در دین زرتشت است و در زبان پارسی پهلوی آناهیدا و در زبان امروزی ناهید نام دارد سیاره ناهید در منظومه شمس ...
در زبان لری به گروه، ، بیله می گویند baeleh
در زبان لری به پرواز، ، فر Fer می گویند
در زبان لری به گردباد، ، گرت و لیله می گویند
در زبان لری به شکمو، ، کمین Komin می گویند
در زبان لری به عمیق ، ، قیل می گویند
در زبان لری به شل و ول، ، شور Shever می گویند
در زبان لری به پشت بام، بون می گویند
در زبان لری به پشت بام، ، بدن می گویند
در زبان لری به طمع و مزه، ، طوم می گویند
در زبان لری به هنوز، ، هنی می گویند
در زبان لری به کمر، ، مازه می گویند
در زبان لری به پول، ، پیل می گویند
در زبان لری به فریاد، ، جار می گویند
در زبان لری به پنجره، دریچه می گویند *در کوچک *
در زبان لری به کباب، کواو می گویند
در زبان لری به سبز می گویند
دی *دا*در زبان لری به مادر می گویند دی نام فرشته ماه دی است
کاکا*برار*در زبان لری به برادر می گویند کاکات هونیه::برادرت خانه است طایفه کاکاوند لر ساکن در لرستان. اندیمشک. همدان. قزوین. مازندران. فارس
تته*تاته*به زبان لری بختیاری می شود:::عمو تته زا::عموزاده
در زبان لری به آتش می گویند
کلمه ناکوت به زبا لری بختیاری می شود::از بین رفتن. پاره شدن پیرنوم ناکوت اویی ( پیراهن من پاره شده است )
همریش*هم ریشه*در زبان لری بختیاری است و به فارسی می شود باجناق
اوشه*هوشه*::به زبان لری بختیاری به حیاط می گویند
طایفه للری ایل بختیاروند در مسجدسلیمان. اندیکا. دزفول
طایفه صالح ابراهیم ایل بختیاروند*بهداروند *ساکن در مسجدسلیمان. اندیکا
طایفه احمد بلد*بلدی*ایل بختیاروند *بهداروند * ساکن در مسجدسلیمان. شوشتر . اندیکا. اصفهان
طایفه استکی*اسنکی. حسنکی* ایل بختیاروند *بهداروند *ساکن در مسجدسلیمان. اندیکا. اصفهان تیره استکی در ایل چهار لنگ
ایل علاءالدینی ایل بهمئی بهداروند
ایل احمدی ایل بهمئی بهداروند
طایفه محمدی*مهمدی *در ایل لیراوی بهمئی ایل بختیاروند *بهداروند *
تیره سوند *شاسوند*در طایفه مال احمدی از ایل منجزی بهداروند
طایفه بیدله در ایل جانکی سردسیر بختیاروند در لردگان
طایفه شهسواری در ایل جانکی سردسیر بختیاروند در لردگان
طایفه خلیلی در ایل جانکی سردسیر ایل بختیاروند در لردگان
طایفه آقایی در ایل جانکی سردسیر ایل بختیاروند در لردگان
طایفه میلاسی در ایل جانکی سردسیر ایل بختیاروند در لردگان تیره میلاس در طایفه بساک ایل چهارلنگ اولاد میلاس در تیره ورناصری طایفه گندلی ایل دورکی
طایفه معموری*ماموری*در ایل جانکی سردسیر ایل بختیاروند در لردگان
طایفه هارونی ایل بختیاروند ساکن در شهر هارونی شهرکرد تیره هارونی در طایفه خلیلی بیگیوند از ایل منجزی بختیاروند در مسجدسلیمان. شوشتر منطقه هارنی کل ...
طایفه مارزی بختیاری در ایل جانکی سردسیر بختیاروند در لردگان
طایفه بارزی بختیاری در ایل جانکی سردسیر بختیاروند *بهداروند * ساکن لردگان. اردل
طایفه ریگی ایل جانکی سردسیر بختیاروند *بهداروند * ساکن در لردگان. اردل.
طایفه اشکی در ایل لر بختیاروند در مسجدسلیمان. شوشتر . گتوند طایفه اشکی در ایل ترک گرایلی در مازندران
طایفه تردی*ترادی. تیردی*ایل بختیاروند *بهداروند *ساکن در مسجدسلیمان . لالی. اندیکا طایفه تردی ساکن در شاهرود سمنان
طایفه فرگنی ایل بختیاروند *بهداروند *ساکن در مسجدسلیمان. اندیکا
معنی به زبان لری بختیاری ::فکر فرگ شوم بوو::فکر درست کردن شام باش
معنی به زبان لری بختیاری ::شکر. خدایا شرگ::خدایا شکر
در زبان لری بختیاری به معنی آفرید جمله به لری:: خدا تونه آفریت::خداوند تو را آفرید
دده::در زبان لری به خواهر گفته می شود
مرزنگ::در زبان لری به مژه گفته می شود
کیچه::در زبان لری به کوچه گفته می شود
تمرین جنگی. جنگ نامه آئین چوب بازی *چوبازیی. هوبازی*از رسوم قوم لر است که در آن از دو چوب بزرگ*درک*و چوب کوچک *ترکه. تیرکه*استفاده می شود این رسم از ...
لباس چوقا*چغا*لباس مردان لر بختیاری چوقا ::به معنی تپه. جایی بلندی. فر. بزرگ کلمه چوقا از نام چغازنبیل گرفته شده نقوش سفید روی چوقا به معنی خوبی*فر ...
رود سزار در لرستان در کنار این رود لشکر روم از ساسانیان شکست خورد منطقه روم اشکان در لرستان ::به معنی جایی که رومی ها شکست خوردند
شهر چم گلک در شهرستان اندیمشک طوایف ساکن از ایل میوند *ممیوند*ایل چهار لنگ لربختیاری هستند طوایف میوند شامل ::حاجیوند. عبدالوند . عیسی وند. بساک. ه ...
دشت شیاس در دهستان جهانگیری منجزی در مسجدسلیمان محل سکونت طایفه شیاس از ایل جانکی سردسیر بختیاروند بوده طایفه شیاس امروزه در لردگان . اردل. ایذه. ...
محل سکونت اولیه طایفه خیریوند طایفه خلیلی بیگیوند از ایل منجزی ساکن در بنه خلیلی بیگیوند . سلیرون. جاجو. جهانگیری .
تیره کوهی در طایفه بامدی ایل دور کی لر بختیاری ساکن در مسجدسلیمان لالی. اهواز. شوشتر. فلاورجان . چهار محال و بختیاری
بزرگ تیره شیخ حموله در طایفه حاجیوند در فتح قندهار این تیره امروزه در شهر چم گلک زندگی می کنند رئیس ایل بختیاروند علی صالح خان بختیاروند از نوادگان ...
سیل::به زبان لری یعنی نگاه سیل کن::نگاه کن سیل کرد ره::نگاه کرد و رفت
طایفه بورکی از طوایف لر کوچک، کوچ داده شده از ملایر و بروجرد در زمان صفوی به استان فارس است که در فیروزآباد. سروستان . سپیدان. کازرون. شیراز. لامرد. ...
معنی کارگر در زبان لری بختیاری کار::شغل. پیشه گر::کسی که موهایش ریخته . کسی که پیر می شود کارگر::کسی که بر اثر کار موهایش ریخته و دارد پیر می شود
پرنده شکاری است معنی شاهین به زبان لری بختیاری شاهین :: شا::شاه . شاه آسمان هین::خون شاهین ::شاه خون ریز. پرنده ای که خون پرندگان کوچک را می ریزد و ...
طایفه گشتیل ایل بختیاروند *بهداروند *ساکن در مسجدسلیمان. شوشتر. گتوند تیره گشتیل در ایل چهارلنگ طایفه گشتیل در ایل لر آقاجری ساکن در بهبهان. هند ...
طایفه قره باغی از ایل لر آقاجری ساکن در بهبهان. آقاجری . مسجدسلیمان. شوشتر . باغملک
طایفه مال احمدی ایل منجزی بهداروند معروف به *نه کر تش مال* 1 - تش علی اکبر وند 2 - مصطفی وند *مصفاوند. * 3 - شا سوند*سوند. شاه حسین وند* 4 - حسام ال ...
طایفه مستقل مال احمدی گرد گرد جدا شده از طایفه مال احمدی ایل منجزی بهداروند ساکن در بخش فلارد مرکز بخش دره نامداری *نامدار خان منجزی * در شهرستان ...
طایفه منجی*منجزی * ایل جانکی سردسیر ایل بختیاروند این طایفه از ایل منجزی بود بخش منج در لردگان
تیره مستقل بهزادی منجزی این تیره از نوادگان مهمدخدر منجزی و از طایفه ابوالحسنی *بولسنی* ایل منجزی بهداروند *بختیاروند * برادران ( خدر. حیدر. ق ...
طایفه علاسوند تیره ها :: مرادوند. غلام وند. نظر وند . علادی وند. زیلاوند. جهانگیر وند وجود تیرهای زیلاوند *زیلایی *و جهانگیر وند نشان از سکونت ای ...
تیره زیلایی در طایفه سرقلی ایل بابادی دهستان زیلایی محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند ایل منجزی است و تیره زیلایی و رستمی طایفه خلیلی بیگیوند ایل منجز ...
مهسا ::معنی به زبان لری مه::ماه سا::آرام . مهسا ::ماه آرامش دهنده جملات لر روله سا گر::فرزندم آرام بگیر درسا:: در*دور* به معنی دختر و مروارید سا:: ...
تیره پیروند در طایفه موری این تیره نوادگان جمال الدین مرید برهان عالی هستند جمال الدین فرزند بختیار *بهدار *است ایل عالی جمالی ایل بختیاروند *عالی ...
طایفه برهان عالی ایل عالی جمالی بختیاروند *بهداروند * مسجدسلیمان. لالی اصفهان. اندیکا . اهواز
طایفه عکاشه*گاشه* ایل بابادی تیره شهرویی ، گرماوند. خدر در این طایفه بهداروند هستند این طایفه در خان میرزا لردگان ساکن است طایفه شهرویی ایل شیرعا ...
طایفه کیارسی ایل بختیاروند *بهداروند * تیره ها ::حاجیوند. نورالدین وند. درویش وند. سوری وند لباس چوقا توسط زنان این طایفه بافته می شود چوقا کیارسی س ...
طایفه جمالوند *آلی جمالی *از ایل عالی جمالی ایل بختیاروند *بهداروند * لالی. مسجدسلیمان
طایفه علی صالح ایل عالی جمالی ایل بختیاروند *بهداروند *
طایفه کوهکن ایل عالی جمالی ایل بختیاروند *بهداروند * لالی
طایفه چنگایی *چنگاهی* ایل عالی جمالی ایل بختیاروند *بهداروند * قلعه چنگایی لالی
طایفه شیط ایل عالی جمالی ایل بختیاروند *بهداروند * لالی
طایفه شهلایی ایل عالی جمالی ایل بختیاروند *بهداروند * مسجدسلیمان
طایفه بردی ایل عالی جمالی ایل بختیاروند *بهداروند * ساکن لالی. مسجدسلیمان . شوشتر
طایفه عیسی وند ایل عالی جمالی ایل بختیاروند &بهداروند * ساکن لالی. مسجدسلیمان
تیره تقی وند*تپایی* طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند تش ها:: حسین وند. کلبعلی وند . حیات وند. قبادوند. اسکندر وند. اسفندیار و ...
تیره شاهمنصوروند طایفه خلیلی بیگیوند ایل منجزی تش ها:: رضا وند. علی یار وند. حسین وند. رضی وند. غلام وند. عالی کرم جمعه وند. حسن وند. رحیم وند. . شا ...
تیره چهاربنیچه طایفه خلیلی بیگیوند ایل منجزی تش ها:: شنبه وند. کریم وند. احمدوند . حسن وند. کرم وند. بختیاروند . علیداد وند. سبزی وند تیره چهاربن ...
تیره سیدصالح طایفه خلیلی بیگیوند ایل منجزی تش ها:: جوادوند. امیروند. قبادوند .
تیره خیریوند طایفه خلیلی بیگیوند ایل منجزی تش ها:: دوست علی وند. فرض علی وند. خیری زاده. سلطان وند . شیرمحمدوند. سیاه. شنبه وند . غلامی. سید صالح. ع ...
شاهمنصور خان ایلخانی پسر خلیل خان ایل بیگی جد طایفه آشتیانی خلیلی تیره هاشتیوند*آشتی . آشتیانی * طایفه خلیلی بیگیوند ایل منجزی تش ها عالی کرم وند ...
تیره تاج الدین وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ تش ها:: بابا خان وند. آقاخان*مهدیوند*. عبده خان. محمد خان. خسرووند. علی مراد خان وند. علی مردان خان وند. ...
طایفه تکی از ایل بختیاروند *بهداروند * ساکن در اندیکا. چهارمحال و بختیاری. اصفهان تیرهای از ایل طایفه در ایل منجزی است بطوری که این طایفه را از ایل ...
طایفه بردپهن *سینه پهن. سنگبر. بردبر ) منجزی محل سکونت روستای بردمار. دشت شیرآقاسی *شیاسی*در دهستان جهانگیری *زیلایی*مسجدسلیمان از مسجدسلیمان مجب ...
طایفه اولکی از ایل بختیاروند *بهداروند * ساکن در مسجدسلیمان. شوشتر. گتوند
طایفه شیخ احمد بلد از ایل بختیاروند ساکن در مسجدسلیمان. اهواز . فولادشهر . چهارمحال و بختیاری
طایفه سید صالح ابراهیم از ایل بختیاروند *بهداروند * ساکن در شهر اندیکا
استاد نور محمد مجیدی کرائی در کتاب خود با نام ایل باستانی کرایی نام کرایی ::به معنی کوروش پسر عالی ( کرالی. کرآیی. کرانی . کرویی. ) پسر لیراو*لهراب* ...
ایل سوره میری ( سرخه مهری. سورمیلی. ) لر ساکن در نهاوند. همدان . سلسله. ایلام. ملکشاهی. طوایف سوره میری نهاوند . سوره مهری سلسله. ممیوند همدان. لش ...
اولاد رضا قلی زیلایی بختیاوند در طایفه بامدی ایل دور کی لر بختیاری زندگی می کنند این اولاد با نام خانوادگی رضایی. رضاپور ساکن در مسجدسلیمان و شوشتر ...
این طایفه در علی آباد کتول بخش کمالان سکونت دارند تیره ها:: پلنگ. اسفندیار *اولاد حاجی. خاندان اسفندیاری * جد پنجم اولاد حاجی رستم نام داشت روستای ...
برفتان*برافتو. برفتون*::به زبان لری بختیاری بر::برابر. روبرو فتان::آفتاب
طایفه برهان عالی از ایل عالی جمالی ایل بختیاروند لربختیاری جد ایل عالی جمالی جمال الدین فرزند بهدار بود او مرید شیخ برهان عالی بود جمال الدین به شی ...
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *حلیلی، هلیلی* شجرنامه طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ معروف به هفت کر بیگی تیره آشتیانی وند *آتش بیگی، شاهمنص ...
اولاد علاوشوند در تیره پیروند بوری طایفه موری زندگی می کنند این اولاد از ایل علاءالدین وند بختیاروند هستند
این اولاد از طایفه زیلایی بختیاوند است و در بین تیره بوری طایفه موری زندگی می کنند
تش حسن عالی در تیره کریموند طایفه موری نام خانوادگی آنها ناصری است ساکن در بخش چلو شهرستان اندیکا تش حسن عالی از طایفه بلیوند بهداروند است تیره حسن ...
دهستان زیلایی *زیلابی * در جنوب رود کارون و جنوب شهر لالی تا شهر مسجدسلیمان ادامه دارد به واسطه قرار داشتن روستاهای این منطقه در زیرآب رود کارون م ...
تیره جوبریز طایفه بلیوند بهداروند تیره جوبریز در طایفه کهیش این تیره نیز از طایفه بلیوند بهداروند است
تیره الگی از طایفه کیارسی ایل بختیاروند *بهداروند * این تیره هم اکنون با نام فامیلی شاهپور ی در طایفه سعید ایل دینارونی در ایذه زندگی می کنند محل س ...
طایفه هارونی بختیاروند لر بختیاری در فتح هند شرکت کرد و در برگشت به وطن در سیستان و کرمان و فارس ماندگار شد تیره هارونی طایفه خلیلی بیگیوند ایل منجز ...
طایفه عبداللهی بهداروند ساکن در شهر هارونی. فارسان. شوشتر
طایفه باوی عرب در شهر ملاثانی اهواز
طایفه شیخ رباط ایل بابادی هفت لنگ لر بختیاری محل سکونت اولیه در مورز بازفت در کوهرنگ ساکن در مسجدسلیمان. لالی. اهواز. چهار محال و بختیاری. شوشتر. ...
طایفه خزل لر در همدان طایفه کرد در ایلام طایفه خزل عرب در اهواز طایفه خزل لر در مازندران. خراسان. فارس
ایل باوی لر در کهگیلویه طایفه باوی عرب در شهر ملاقاتی طایفه باوی ربیعه بهداروند
طایفه سواری بختیاری در قلعه تل طایفه سواری عرب در اهواز و شادگان
طایفه ساکی از قوم لر کوچک ساکن در اندیمشک. دزفول . خرم آباد. طایفه ساکی عرب در سوسنگرد
زنگنه ::زنگه پسر شاهپوران پسر شاهپور ساسانی پایتخت شاهپور شهر شوشتر بود شاهپوران حاکم میشان بود ( دشت میشان *دشت آزادگان *و استان لرنشین میسان عراق ...
طایفه حموله جز طایفه سهونی ایل کیانرسی چهار لنگ ساکن در مسجدسلیمان. گتوند. شوشتر . اهواز. کوهرنگ . اندیکا. محل ییلاق در خوربه و آب بکاسه در کوهرنگ ...
طایفه حموله جز ایل سهونی ایل کیانرسی چهار لنگ لر بختیاری حموله::به معنی حم::حمله له::یعنی له کردن. شکست دادن دشمن
بابادی::به معنی جنگجویانی که با سرعتی فراتر از باد به دشمن حمله می کنند این ایل به همراه ایل بختیاروند به فرماندهی علی صالح خان بختیاروند و حاتم خان ...
طایفه کاله جز ایل بختیاروند *بهداروند * ساکن در مسجدسلیمان. شوشتر. جنت مکان. فارسان اندیکا. این طایفه جز ایل علاءالدین وند ایل بختیاروند است تیره ...
طایفه لرزانی ( لرزنی. لراوزونی ) این طایفه جز ایل بختیاروند *بهداروند * ساکن در مسجدسلیمان. شوشتر. جنت مکان. ایذه این طایفه جنگجو بودند و به لرزنی ...
ایل راکی جز ایل بزرگ بابادی هفت لنگ لر بختیاری است طوایف ایل راکی - راکی. گمار. شهنی. برجوئی. نصیر. مدملیل. ململی - این ایل در قدیم مستقل بود و نی ...
گندلی:: گند::به معنی گنداور. جنگاور. سرباز لی::ایلی شهر گندی شاهپور::که به عربی جندی شاهپور است به معنی جنگاوران شاهپور این شهر در نزدیک شوشتر بود ط ...
طایفه موری *مه ری*به لری بختیاری به معنی مه::ماه ری::صورت شجرنامه ( مه ری. بله. مشری پسران مرد اس بهداروند هستند. این طایفه هم اکنون در ایل دورکی ا ...
عالی پسر سغد پسر بهدار *بختیار* هلیساد*عالی سعد*یکی از طوایف ایل جانکی سردسیر بختیاروند است ساکن در لردگان. اردل. ایذه. مسجدسلیمان. شوشتر
ایلمیرا ( المیرا ) در زبان لری بختیاری نامی برای دختران است به معنی :: ایل::طایفه. خاندان. میرا::مردن. جان فدا کردن ایلمیرا:::تمام طایفه برای تو جان ...
نام دو دهستان جهانگیری و جهانگیری شمالی در مسجدسلیمان است محل سکونت ایل منجزی طوایف خلیلی بیگیوند. تاج الدین عبدالهی. نیم بنیچه*لیمونچی *. مال احم ...
هفتکل::به زبان لری بختیاری هفت ستون شهری در جنوب مسجدسلیمان اردشیر ساسانی در جنگ با رومیان پیروز می شود و برای یادبود آن و زنده نگهداشتن یاد پیر ...
هخامنشیان هنگام فتح مصر از شهر زیبای تبس را نیز تصرف می کنند و به یاد آن فتح نام طبس را در ایران بر شهری گذاشتند
بم::بهمن. بمن بهمن نام پادشاه ساسانی
شیراز ::چی راز معنی به لری شی::چی. مانند. راز::راز. شیراز::شهری مانند راز. شهراسرار آمیز. شهر رازها
دزفول::به زبان لری دزفیل. دزپیل دز::دژ. قلعه فول::فیل محل زندگی ایل لر فیلی ساکنین این شهر از ایل لر بختیاری و ایل لر کوچک هستند لر فیلی یکی از ایل ...
دلوار::ده الوار. ده لرها زادگاه رئیس علی دلواری از طایفه خلیلی این طایفه از طایفه خلیلی بیگیوند *ایل بیگی بختیاری * از ایل منجزی بختیاروند فاتحان قن ...
بهبهون *بهبهان * در زبان لری بختیاری ::به معنی به::بهداروند بهون ::بهترین خانه بهبهون ::بهترین خانه بهداروند ها*بختیاروند * ایل های بهمئی. طیبی. ...
بهون*به هون*در زبان لری بختیاری به معنی بهترین خانه به ::بهترین هون::خانه
طنابی تسمه ای شکل با رنگ های قرمز و سفید برای زیبایی جلوی بهون*سیاه چادر*که به آن منگوله های رنگی می بندند و بر روی گهواره بچه*تهده* می بندند برای ب ...
در زبان لربختیاری به معنی خانه است
وریس::طنابی تسمه ای شکل که توسط زنان لر بختیاری بافته می شود برای بستن بار روی چهار پایان و بستن بهون*سیاه چادر *
طایفه بامدی *بابا احمدی * یکی از طایفه های ایل دورکی از شاخه هفت لنگ قوم لر بختیاری است نام های طایفه بابا احمدی به زبان لری بختیاری ( بامدی. بام ...
نام زیلایی ( ذیلایی. ذئیلایی. زیلائی ) همان زیر آبی است مناطق پایین دست رود کارون محل سکونت ایل منجزی بهداروند *بهادروند *ایل بزرگ بختیاروند دهستا ...
طایفه شهنی::شینی این طایفه خود را از نسل فردی به نام اردشیر می داند شهنی همان طایفه شهرونی*شهرویی. شیرونی * از ایل شیرعالی ( اردشیر عالی. شیرانی. شی ...
ار::اور. ابر میه::آمیه، آمده ارومیه::اورآمیه ( ابرها آمده اند ) . ار آویده ار ، اور::به زبان لری به معنی ابر آمیه::به زبان لری آویده . آمی ده. اومیه ...
ایل لر بختیاروند از نسل جمشید کیانی خلیلی ::به زبان لری حلیلی. هلیلی نیز گفته می شود در زمان فتح هند توسط نادرشاه با همکاری ایل بختیاری به فرماند ...
نام جنگ نادرشاه افشار با هندوها بود نادر شاه با فهمیدن خبر فتح قندهار توسط نیروهای لر بختیاری به فرماندهی علی صالح خان بختیاروند و حاتم خان منجزی ...
تازی::اعراب. سگ شکاری در حمله اعراب به ایران دانشگاه چندی شاهپور در شهر جندی شاهپور ویران شد و تمام کتب ارزشمند ایران نابود شدند فردوسی در شاهنامه م ...
منگول:::منگولستان. مغولستان است منگول یعنی کسی که اختیار کارهای بد انجام داده شده خود را نیز قبول نمی کند. قوم مغول در حمله به ایران تمام کتب تاریخ ...
گوتی::کرد این قوم بازمانده ماساژ ت ها *ماساگت ها* و جز اقوام سکا هستند شهر سقز::. سکز. سکا اقوام ویز گوت ها در آلمان سیستان:::سکستان. سکا شهرسجزی اصف ...
کرایی*کره ای. کرویی. کرانی* شجرنامه ایلی کوروش. بهمن. اردشیر. طیب . خدر. یوسف::پسران عالی پسر لیراو پسر بایوجمان*بایزمان* پسر بهدار هستند این ایلات ج ...
ممسنی *شول* ممسنی ::نام یکی از شاخه های اصلی قوم لر است اولین بار نام ممسنی در تاریخ قدیم یونان آورده شد در حمله اسکندر مقدونی به شهر کوروش در منطقه ...
بامدی*بامری، باهمدی*::نام طایفه بابااحمدی از ایل دور کی لر بختیاری است ساکن در مسجدسلیمان. لالی . شوشتر. گتوند. اهواز. چهار محال و بختیاری ***طایفه ...
انشان::مسجدسلیمان اولین پایتخت عیلامی ها شوش بود بعد از ویرانی شوش. . شهر شوشتر را بنا نهادند و دومین پایتخت عیلامی عیلامی ها شهر اینشوشان*انشان* ...
زنجان :::همان زنگانه است زنگه پسر شاهپوران پسر شاهپور ساسانی زنگه *زنگنه. زندنه. زنگانه *در شهر شاوور *شاهپور * شوش در خوزستان به دنیا آمد پدر ش شاه ...
در زبان لری یختیاری شامصیر به معنی شا::شاه مصیر::منصور شاه منصور ایل بیگی بختیاری ها از طایفه خلیلی بیگیوند ایل منجزی بختیاروند ( تیره شامصیر وند ...
نام قدیم اردبیل ( آرتاویل ) ارد::به زبان اوستایی به معنی راستی و درستی بیل::به زبان لری بختیاری به معنی بگذار اردبیل::جایگاه مقدس بیل::بهل هلیدن: ...
در زبان لری بختیاری هوار ::فریاد. آرام. یواش صودا یه داد و هواری ایا:: صدا یک داد و فریاد می آید هوار اسباوانه بنه به گل:: آرام اسباب ها را بگذار ...
در زبان لری بختیاری ::شام. شخم. به هم. اختلاف. شورش شخم::شوم. شهم. شوم نخردی::شام نخوردی ره شومنیسو به یک::رفت بین آنها را به هم زد شوم وس بسوو::اخت ...
کلمه ای لری بختیاری است و در مناطق بختیاری نشین و در اصفهان استفاده می شود داو:::کرت. نوبت. دفعه. مرحله چند جمله::: داو تونه::نوبت تو هست چند داو با ...
بهبهان*بهبهون در زبان لری بختیاری * به:::بهداروند*بختیاروند * بهون*به هون*:::بهترین خانه*سیاه چادر بهبهان ::::بهترین خانه ی بهداروند طوایف ساکن در ...
بهون *به هون* در زبان لری بختیاری سیاه چادر را بهون می گویند به:::بهترین هون*هونه *:::خانه بهون :::بهترین خانه چند جمله؛ هون وار::خانه وار. خانو ...
در زبان لری بختیاری هی::همیشه مال::عشایر یا::می آید در جمله هیمالیا ره::همیشه عشایر می آیند و می روند. منظور کوچ به ییلاق و قشلاق
ایل لر کر منجزی *کرمنجی* خود را از نسل خورشید می داند * جمشید کیانی * طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ از ایل منجزی بهداروند *بهادروند *از ایل بزرگ بختیار ...
قلعه اوپاتان *اوپاتون* اوپاتان نام قدیم آبادان است و به عربی عبادان است معنی اوپاتان به زبان لری بختیاری او:::آب*دریا و رود * پا::پائیدن. نگهبانی . ...
پیان ^پیا^ معنی به زبان لری بختیاری پیا::مرد پیان :: مرد هستند نام قدیم خرمشهر پیان بود با آمدن اعراب نام آن بیان شد بعد به معمره تغییر نام داد در ...
معنی گئومات*گومات*در زبان لربختیاری :: گئو^گو*::برادر مات:::کسی که در انجام کار خود اسرار می ورزد. مسر. پی گیر. زور پشت سر کسی گذاشتن. خواسته ی خود ر ...
ای متن در کتیبه داریوش آمده. به معنی ستم نمی کنم در زبان لری بختیاری. معنی زورا:ستم معنی نی کونوم::نمی کنم
معنی هدم در زبان لری بختیاری :: هستم. منم در کتیبه های بیستون و قانون کوروش هخامنشی . کوروش و داریوش در معرفی خود گفته اند::هدم کوروش شاه ایران . ه ...
طایفه کی لر *کلهر* بختیاری در زبان لری بختیاری. کی لر می گویند که از نام کی لهراسب کیانی نیای قوم لر گرفته شده طایفه کی لر ساکن در مسجدسلیمان . لال ...
اسم لک از نام لهراسب کیانی نیای قوم لر گرفته شده است طایفه لر لک بختیاری ساکن در مسجدسلیمان و لالی
به معنی کسی که پیروزی را بوجود آورد سور ::شادی. پیروزی نا::نهادن
در زبان لری بختیاری به چشم. . . تی *تیه*گفته می شود چند اسم برای پسر و دختر . . لربختیاری تیامی::اسم لری بختیاری به معنی چشم های من هستی تیام::چشم ...
معنی اورامی در زبان لری بختیاری می شود ::: جایی که ابرها می آیند اور::. به معنی ابر در لری بختیاری امی::آمد در لری بختیاری امه *اویه* در شهرهای بختی ...
معنی تکریت به زبان لری بختیاری :::نیمه ی صورت تو تک::نصف. نیمه. ری::صورت ت::تو
به معنی بهترین گل *همان عروس است*
به معنی دارنده برتر. صاحب. نجیب زاده. اصیل زاده لرد همان لر است لهراسب:لراسب:لرداسب:لراب:لیراو :لوراب:لهراب:: معنی لهراسپ::دارنده ی اسب برتر لردگان:: ...