طایفه خلیلی بیگیوند

پیشنهاد کاربران

صوفی وحید ساکن میرجاوه . شما اصل ریس باف هستید . خلیلی نیستید بخدا زشته خودتونو به قومی دیگر می چسپونید . هرکی شمارو نشناسه ما که شمارو میشناسیم . آنچه ایانست چه حاجت به بیانست. شما اصالتا ریس باف هستین اینو همه میدونند
سلام منم خیلی ام ولی ما ترکیم ترکِ ارومیه اینا روخوندم گیج شدم
سلام منم خلیلی ام ولی ما ترکیم.
الان ایناروخوندم گیج شدم
بعدم از مدیر محترم سایت خواهش دارم که هر منبع ای رو مرجع قرار ندهید و سخنان اون رو ک خودش از منابع وجای دیگر بدون تفکر و اینکه چه بازتاب بد یا خوبی داره کپی کرده چون به میل او خوش آمده بود رو چاپ و ثبت
...
[مشاهده متن کامل]
نکنن سلیقه ای انسان سر درگم و مخاطب از سایت وسامانه دلسرد میشه نه از منبعی ک لینکی و پیامی رو از روی عقده و تعصب و یا حسد حتی از خود درآورده و آراسته و بنام فردی تاحدودی شناخته شده زده و چابپ کرده امیدوارم ک این چنین اخبار ها و اطلاعات با بار منفی رو دیگر در اولویت و در کلر خود قرار ندید با تقدیم احترام تیرداد اشکانی

با سلام و احترام
سپاسگزارم از عزیزی که طوایف مختلف شاخه بهداروند ایل جلیل بختیاری را به رشته تحریر در آوردند
یکی از آرزوهای بنده این است که بستگان خود را که از چهارمحال و کوهرنگ به الیگودرز آمدند بشناسم بنده پشت هفتم خود را که از کوهرنگ به الیگودرز می شناسم ایشان فردی بنام حسنعلی بهداروند هفت لنگ که از کوهرنگ به الیگودرز آمده اند اگر اطلاعاتی در این زمینه بیابم خوشحال می شوم و سپاسگزار .
...
[مشاهده متن کامل]

رستم خان بختیاروند پلنگ فرمانده ایل لر بختیاروند در جنگ چالدران شهید شد
شاه حسین خان بختیاروند ایلخان لر بختیاری
میر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان ( طهماسب قلی خان )
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
...
[مشاهده متن کامل]

پسران ( شاه منصور. احمد خان. مهدی خان. بلیتی خان. تاج الدین خان. اردشیر خان. خیرالدین خان )
در حمله سپاه عثمانی به صفویان گروهی از ایل لر بختیاری به کمک صفوی شتافتند و موجب پیروزی سپاه ایران شد شاه صفوی این گروه از سربازان قوم لر را
پسران معجزه گر نامید
و در زبان لری به کران منجی ( کر منجزی ) معروف شدند
ایل لر منجزی ایل بختیاروند قوم لر
ایل خلیلی منجزی
طوایف :::
طایفه احمدوند خلیلی منجزی
طایفه تاج الدین وند خلیلی
طایفه خیرالدین وند خلیلی
طایفه بلیتی وند خلیلی
طایفه اردشیر وند خلیلی
طایفه شاهمنصوروند خلیلی
طایفه مهدی وند خلیلی
طایفه چهاربنیچه خلیلی
طایفه اسماعیل وند خلیلی
طایفه کوزری خلیلی
طایفه احمدوند چهاربنیچه خلیلی
طایفه چهارمحالی خلیلی
طایفه هارونی خلیلی
طایفه رستمی خلیلی
طایفه زیلایی خلیلی
طایفه نعمتی خلیلی
طایفه امیدوند خلیلی
طایفه میرزاوند خلیلی
طایفه روزعلیوند خلیلی
طایفه بیرگانی خلیلی
طایفه داوودی خلیلی
طایفه بلیل وند خلیلی
طایفه هادی وند خلیلی
طایفه صالح وند خلیلی
. . . . .
. . .
. . .
. . .

ایل بیگوند از مناطق گرمیان سلیمانیه کردستان ایران درزمان شاه اسماعیل صفوی به ایران امدند
که درمنطقه کلیایی وکرمانشاهان مستقرشدند. حدود هفتادسال بعدش
صفی خان بیگوند درکلیایی . قباد خان بیگوند درکرمانشاه . وخلیل خان بیگوند درمنطقه گتوند خوزستان مستقر شدند . که بعدها به گویش بختیاری به انها بیگیوند گفته شد .
...
[مشاهده متن کامل]


یادی کنیم از چهل شهید طایفه خلیلی پلنگ منجزی بختیاروند که جان پاک خود را برای دفاع از وطن فدا کردند.
روحشان شاد.

تیره بزرگ مهدی پور خلیلی منجزی
جمعیت بیش از 5000 هزار نفر
منجزی یک طایفه ازبهداروندمیباشدخودبه تنهایی نمیتواندیک ایل باشدایل بایددارای طایفه تیره تش واولادباشدهمه اینهاکه نام بردیدتیره میباشندنه طایفه
طایفه روا منجزی ایل بختیاروند
تیره ها::
فردین وند موزایی ( فردی پور )
شاسه وند ( شاه حسین وند )
کرم ( کرم کاظمی )
طهماسبی
قاسم وند
باران وند
شریف وند
نیامد پور
صالح وند ( صابری - صالح باور )
...
[مشاهده متن کامل]

سوده وند ( سهده )
شنبه وند
. .
. .
. .
فردین خان بختیاروند منجزی از نوادگان خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان ایلخان ( طهماسب قلی خان ) پسر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان پسر رستم خان بختیاروند پلنگ

سلام کسی شجرنامه کامل اولاد محمد حسین تش علی مرادوند تیره تاجدی وند خلیلی
را در اختیار دارد
جونگیر
خلیل
تاجدی
علی مراد
؟
؟
؟
؟
؟
1 - محمد حسین
.
.
.
.
8 -

تیره چهارمحالی خلیلی منجزی
محل سکونت روستای دیمچه ( مکینه ) - صالح شهر - محله باطنی شوشتر - اهواز
جمعیت بیش از پانصد خانوار
روستای گلالک و کنار پیر شوشتر محل سکونت تیره شیرالی خلیلی و تیره روا طایفه منجزی

شجرنامه تاجمیرخان زلقی چهارلنگ اولین ایلخان لر بزرگ
شامی
ارزق
سرتیپ
سرهنگ
علاالدین
مش شه
شه
حاج لر میرخان
حاج تاجمیرخان زلقی
سر اوستین هنری لایارد می نویسد::دو طایفه همراه نادرشاه افشار در حمله به افغانستان شرکت کردند که پس از فتح این طوایف از مناطق سیستان و کرمان عبور کرده و در منطقه قلعه سفید شیراز ساکن شدند ( طایفه اولکی و طایفه مال احمدی منجزی ) احمد خان بختیاروند ایلخان نداده خلیل خان بختیاروند ایلخان
...
[مشاهده متن کامل]

****
دهباش اسد خان آسترکی از سرداران نادرشاه افشار بودند
****

طایفه سیاه منصور گروس در بیجار
رئیس خلیل سیاه منصور
*سیاه منصور پسر خلیل خان ایل بیگی*
حاکمان گروس در زمان صفوی
بزرگترین تیره طایفه سیاه منصور
کبودوند است
منابع تاریخی از مهمان شدن امام رضا
...
[مشاهده متن کامل]

( ع ) در منزل بزرگ طایفه گروس یاد کرده اند
امام رضا از راه خوزستان به طرف خراسان در حرکت بود
نه در کردستان * ( ( حقیقتی تاریخی در ذهن بزرگان این طایفه ماندگار شده . ولی جد طایفه سیاه منصور
در اوایل دوره صفوی به دنیا آمده
پس نتیجه می گیریم که نام گروس، از ایل گروز*
زاگروسی. گروس*همان ایل منجزی
گروز بختیاروند گرفته شده**
امام رضا *ع*در زمان خلیفه عباسی از مسجدسلیمان گذر کرد و به مشهد رفت
ایل منجزی از تبعید نیمی از تیره های
خود و طایفه سینه پهن*مازه پهن*منجزی به کوههای آسماری
و بعد به طرف دشت ارژن و خراسان یاد میکند
قدمگاه امام رضا ( ع ) در کوههای آسماری در منطقه تمبی مسجدسلیمان دهستان تمبی شهر گلگیر
روستای تخت کبود نرگسی در پای کوه
آسماری
منطقه نرگسی در دهستان جهانگیری منجزی
قدمگاه شاه چراغ و بی بی فاطمه
*معصومه* ( ع ) در کنار ایل راه تاریخی
کوچ نیمی از تیرههای از ایل منجزی از
دشت بیگاوند. دشت زیلایی. دشت چلو. دشت بیرگون. منطقه جهانگیری. قلبه ای به
کوههای آسماری
شهر سیاه منصور دزفول
بخش قلبه ای در دزفول
روستای شمس آباد در دزفول
شهر صفی آباد در دزفول
** *طایفه سعید مخلوطی از دو تیره سیاه منصور و شاه منصور ***
تیره سیاه منصور در طایفه خلیلی بیگیوند منجزی ساکن در لالی. مسجدسلیمان. شوشتر. اندیکا. کوهرنگ. اهواز. اصفهان
روستای کبود و آشتیان در نائین
محل سکونت تیره عبدالهی آشتیانی
از نوادگان عبدالله پسر شاه منصور
طایفه عبدالهی بهداروند ساکن در
شهر هارونی
****
دزفول محل سکونت والی زادگان فیلیمعروف به
معجزی زاده*منجزی زاده*
***ایل منجزی بختیاروند کرمنجی به دلیل استفاده از
گرز در قدیم به گروز*گروس*معروف شد و نام رشته کوههای زاگروس از
آن گرفته شده
****
طایفه رستم ممسنی
شهر مصیری
منطقه فهلیان*فیلیان*
تیره ها
شاه حسینی
مصیری
تیره تاجی
تیره نظری
هارونی
عبدالهی
خلیلی
غلو یی*قلبه ای*
امام قلی خان گروسی پسر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان *فیلی، فهیلی*پسر امیر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان پسر رستم خان بختیاروند پلنگ )
ایل منجزی بهداروند به دلیل جنگ با گرز به گرزی معروف بود
منطقه فهلیان*فیلیان*در فارس
روستای سیاه منصور در فارس
شهر مصیری*شاهمنصوری*رستم
( منطقه ی قلبه ای در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
. منطقه قلبه ای و شمس آباد در دزفول
نظر بیگ پسر شاه حسین خان بختیاروند
طایفه عبدالهی و هارونی بختیاروند در شهر هارونی شهرکرد
:::::
روستای پیرگاری . گراب. پیردالو. شمس
آباد در دهستان گندلزی شوشتر محل سکونت تیره زیلایی. طایفه مال احمدی منجزی. طایفه روا جهانگیری منجزی
****
پیرگاه::هفت شید ان بزرگترین روستای دهستان زیلایی خلیلی منجزی
روستای شمس آباد خلیلی.
منطقه پیردالو در دشت اوراک دهستان زیلایی خلیلی منجزی
****
تیره های منجزی در طایفه موگویی چهارلنگ
شیاس*شیر اقاسی*منجزی
سهید*سهی، سیاهی. سیاه منصور *
بیرگونی*بیرگانی*
شمسی هلیلی*شمس خلیلی*
****
تیره شامصیری و سادات
هفت شید ان. در طایفه مدملیل راکی.
نام جد طایفه گورویی شاه منصور
است
***
سعید::سهی. سیهی. سیاه منصور
&&&&&
رستم بیگ آقاسی
گرجی از خاندان اوندیلادزه
فاتح گرجستان
حاکم فارس
*کا خداوردی . کی گرجی. الله وردی*
لقب قوللر آقاسی*قوی لر*
معنی خاندان اوندیلادزه :::
اندیکا لادزه ( شهر اندیکا، اوندیکو ) در مسجدسلیمان محل سکونت خاندان آقاسی خان بختیاروند و لادزه همان نام قلعه دز ملکان است
لادزه::*بین دژ است*
تمام تاریخدانان نام تفنگچی های
صفوی را تفنگچی لر پیاده معرفی
کردند و آنها را تاجیک معرفی کردند
حتی آدم کور نیز با شنیدن این نام*قوللر::قوی دلیر لر*
آن را قوم لر می داند
لقب قوللر پس از نام فرمانده می امد
به معنی لر قوی*قوی دلیر لر* است
لرها از اسب برای رسیدن به میدان جنگ استفاده می کردند و پیاده جنگ
می کردند
طایفه دللر ( دلیر لر ) طایفه کوسه لر لک، طایفه الوار کارون *لرها*در ایل شاهسون بغدادی
طایفه چلبیان ( منطقه چلویان. چال چل آب. چلبیان* در اندیکا و محل سکونت ایل منجزی *منجوان* و طایفه خلیلی*حالی لی. عالی لی. حلیلی*منجزی در مسیر پل خداافرین ) )
****بعد از فتح فلسطین توسط صلاح الدین ایوبی او از سپاه لر لشگر خود
به وحشت افتاده و در صدد نابودی
آنها بر آمد ولی آنها به وطن خود بازگشتند
در جنگ های صلیبی اروپایی ها با
چشم خود جنگاوری آنها را دیدند
و از سربازان لر به وحشت افتادند
و در مورد این سربازهای ایران
سخن ها گفتند
در زمان حمله مغول به ایران آنها
تمام مناطق را تصرف کردند به جز
اتابکان لر را آنها مجبور به صلح با
قوم لر شدند
***
تاریخدانان معنی این نامها را می دانند و انها را انکار می کنند زیرا این تاریخ دانان لر نبودند
و تمام افراد مشهور را به طوایف خود نسبت می دادند
بعد از فتح گرجستان توسط آقاسی خان بختیاروند او متوجه نژاد ایرانی حاکمآن آنجا شد و در جنگ های بعدی شرکت نکرد
نام برخی از پادشاه سلسله باگراتیون معنی آن را*بغدادی *می دانند
ولی
( ( ( معنی آن::. زاگراتیون. زاگروسی ، ، اهل زاگروس ) )
نام برخی از پادشاهان گرجستان
1 - آشوت*آشتی. آشتروک*
2 - داویت*داود. دویت*
3 - واختانگ*بختیار. و اختیار. واختی*
4 - لوراساب*لهراسب. لراسب*
نام شلوار قوم لر بختیاری
شلوار داویت*دویت*است
دین آقاسی زرتشتی بود و به دین اسلام ایمان آورد
عثمانی ها بارها از او شکست خوردند
. آری حتی دشمن نیز در آن زمان به خاطر دلاوری او نام او را بر شهری گذاشت
*شهر میلاس*
دولت عثمانی هویت او را هخامنشی می داند
میر آقاسی *میراس. میلاس*
دهستان میلاس در بخش منج لردگان محل سکونت طایفه خلیلی طهماسبی.
جلیل. میلاس
طایفه محمدی میلاس در باغملک نام
جد آنها در سنگ قبرهای قدیمی شاه منصور است
نیمی از کردهای ترکیه از نژاد بختیار هستند *کر منجی*
روستای رستم بیگ در فلارد لردگان محل سکونت طایفه مال احمدی منجزی
***
خاندان گرزی*گروسی. زاگروسی*فرماندهان سپاه لر پیاده *قوللر * در دوره صفوی از ایل منجزی گر وزی بهداروند بودند
***
رستم خان بختیاروند *رستم کلاه چرمینه*در جنگ ایران و عثمانی ها در زمان شاه اسماعیل صفوی شرکت کرد در راه وطن شهید شد
رستم خان بختیاروند پدر امیر شاه حسین خان بختیاروند پدرجهانگیر خان بختیاروند ایلخان
رستم بیگ آقاسی بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند*شامصیر. شه میر* پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند
کیخسرو خان بختیاروند گروسی پسر شاه حسین خان بختیاروند برادر جهانگیر خان بختیاروند
معنی
نام زاگروس*زاگروز. زاگروتی. زاگروجی*
زاده ی گروس*زادگاه گرز به
دستان*
نام فامیلی گرجی و گرجیان در ایل بختیاری
*****
طایفه رستم ممسنی از نسل
کی گرجی *رستم بیگ آقاسی گروزی *
پسر شاه منصور *مصیری*پسر خلیل
پسر فیلی*فهلی* پسر شاه حسین خان بختیاروند*شوسنی* از طایفه خلیلی بیگیوند منجزی پلنگ.
امام قلی خان بختیاروند *کی گرجی*پسر
رستم خان آقاسی بختیاروند *کلی رکن الدوله خان. کلو کن *رستم خان پلنگ دوم پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
( ( ( ( پسران شاه حسین خان بختیاروند
جهانگیرخان*فیلتن بیگ*. خالدبیگ.
محمدی بیگ . روسگه حاکم درسیم.
محسن بیگ. یعقوب بیگ. کی قباد.
پرویز. کلاری. علی. بهلول. یوسف.
یلمون*پهلوان ما*. کیخسرو . فرخزاد
کیکاووس . ) ) )
( ( ( پسران شاه منصور
::رستم خان آقاسی. کی ماسب. قاسم. عبدالله.
کاظم. نظر. شکر. حسین. خداداد.
ملکی*مالکی. ملکشاه * ) ) )
آشتیانی ( ( کی آشتی. کی اشکی. کشکی
. شکاکی. شاکی. شاقی. ) ) )
طایفه کشکی بختیاروند
****
مافه گه حیدر خان*حیدر کور منجی*
به یاد حیدر خان پسر رستم آقاسی*میر آقاسی * پسر شاه منصورخان بختیاروند
*شاهمیر. شامصیر. مصیر*پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند پسر
جهانگیر خان بختیاروند *. فیلی. طهماسب قلی*
***
شجرنامه اسد خان بهداروند از طایفه علاءالدین وند بهداروند
طهماسب قلی خان در دوره صفوی
. ؟
؟
؟
شاهمراد
حیدر خان
اسد خان بهداروند
جعفر قلی خان بهداروند
****

بعد از کشته شدن تاجمیرخان آسترکی توسط شاه صفوی
نوبت خوانین ایل بختیاروند رسید
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان پسر امیر
شاه حسین خان بختیاروند
بعد از جهانگیر خان پسرش خلیل خان بختیاروند ایلخان شد
...
[مشاهده متن کامل]

حمایت همه جانبه بختیاروندها از
دولت صفوی باعث شد تا نام بختیاری بر ایل لر بزرگ گذاشته شود
خلیل خان بختیاروند ایلخان توسط شورش مردمی که پسران تاجمیرخان آسترکی به راه انداختند کشته شد
بعد از این واقعه پسران تاجمیرخان آسترکی به شیرکش معروف شدند و به منطقه ی گر پی پناهنده شدند
سرکوب قیام نظر علی خان بختیاروند توسط دهباشی اسد خان آسترکی از سوی
نادرشاه افشار
از سوی خاندان بختیاروند گروه هایی از بختیاروند ها در مناطق آسترکی نشین ساکن
شدند تا طایفه آسترکی شورش نکند
نوادگان اولاد جهانگیر خان بختیاروند ایلخان در بین طایفه آسترکی
تش های زیر را بوجود آوردند
گاهی وند. کاید. اسه وند. مهمدوند. دهدار. آدینه وند. تاجدی وند . . . . .
خوانین بعدی ایل لر بختیاری
بعد از خلیل خان بختیاروند عمویش ابراهیم خان یک سال ایلخان شد
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان بختیاروند
قاسم خان بختیاروند ایلخان پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
احمد خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان
ابوالفتح خان بختیاروند پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان جد طایفه منجزی بختیاروند است
امیر شاه حسین خان بختیاروند داماد
شیخ اسماعیل گیلانی ( بابازاهد ) بود
تش گیلانوند آسترکی
تش گیلانوند منجزی
:::::
طایفه زراسوند از اتحاد سه طایفه بوجود آمد
تیره هیهاوند از طایفه پولادوند*هیهاوند * ایل چهارلنگ
تیره کورکور از طایفه منجزی ایل بختیاروند
تیره خوانین زراسوند از طایفه پاپی لر
پاپی ها و بختیاروند ها از یک ریشه اند

طایفه آسترکی از نسل تاجمیرخان آسترکی
پسران تاجمیرخان آسترکی ( احمد - محمد - مومد )
طایفه اسدی آسترکی بزرگترین شاخه ی ایل آسترکی
تیره وندگری ( وند جهانگیری ) آسترکی از نسل جهانگیر خان بختیاری پسر شاه حسین خان بختیاروند

باز کردن منو اصلی
ویکی پدیا جستجو
ابوالفتح خان بختیاری
به زبان های دیگر مطالعه کنید
پی گیری این صفحه
ویرایش
ابوالفتح خان بختیاری ، یکی از خوانین ایل بختیاری بود، که پس از ائتلاف با کریم خان زند و علی مردان خان، یکی از میراث داران حکومت نادرشاه شد. با توافق کریم خان زند و علیمردان خان چهارلنگ باهم، وی به حکومت اصفهان رسید و پیش از شورش ( کودتا ) کریم خان زند علیه علیمردان خان، توسط علیمردان خان کشته شد. [۱]
...
[مشاهده متن کامل]

ابوالفتح خان بختیاری یا ابولفتح خان منجزی
محل درگذشت
اصفهان، ایران
تاریخ درگذشت
۱۱۶۳–۶۴
۱۷۵۱ ( میلادی )
تابعیت
ایران
فرماندهی
حاکم اصفهان
نسب و ریشه ابوالفتح خان بختیاری
ویرایش
در مورد نَسب ابوالفتح خان و خاندان ایشان باید خاطر نشان کرد؛ آن ها باتوجه به منابع مورد وثوق، اصالتاً غیرِ لر و از نسل �شیخ تاج الدّین ابراهیم گیلانی� معروف به �شیخ زاهد گیلانی� مرشد و معلّم معنوی �شیخ صفی الدّین ابوالفتح اسحاق اردبیلی� نیای بزرگ سلسه پادشاهان صفوی بودند. [۲][۳][۴][۵][۶] پس از به قدرت رسیدن صفویان و استیلایشان بر ایران، اولاد شیخ زاهد گیلانی که در ابتدا مأمور اِرشاد ایل بختیاری به کیش و مذهبِ تشیع شده بودند، از طرف پادشاهان صفوی به حاکمیت در بختیاری نائل گشته و تا پایان حکومت نادرشاه افشار و بازماندگانش بر ایران، قدرت اولاد شیخ زاهد گیلانی در بختیاری ادامه داشت. این اولاد با صفویان وصلت های سببی نیز داشتند. اوّلین حاکم بختیاری از خاندان شیخ زاهد گیلانی میر جهانگیرخان جدِّ ابوالفتح خان بود. وی بدستور شاه تهماسب اول به حکومتِ بختیاری گماشته شد. میر جهانگیر خان از طرف مادری به صفویان می رسید و از این حیث هم پشتوانه ای محکم داشت. پس از او تاجمیرخان . . . ؟، خلیل خان و بعد از او یوسف خان، عیسیٰ خان، ( . . . ؟ ) ، قاسم خان، احمد خان و در آخر هم ابوالفتح خان از همین تبار در ایل بختیاری به جایگاه و قدرت نائل شد که البته در زمان ابوالفتح خان ریاست این دودمان به پایان رسید. از آنجایی که اولاد شیخ زاهد گیلانی تباری غیرِ لر یا بختیاری داشتند و از طرفی هم به قول سردار ظفر بخاطر بیداد و ستمی که روا میداشتند، ایل بختیاری همواره با آن ها سرِ ناسازگاری داشته و نمی پذیرفتند حاکمانی غیر از خودشان بر آن ها سروری داشته باشند. [۷] به نقل از کتاب ریاضَ الفردوس خانی از محمّد میرک بن المسعود الحسینی، خلیل خان و اقوام او که بنای بد سلوکی را بر ایل بختیاری گذاشته بودند، توسط بختیاری ها اموالشان مورد تاراج قرار گرفته و خلیل خان هم با لطایف الحِیَل به سمت خوانسار و جرفادقان ( گلپایگان ) متواری شده و در آنجا پناه گرفت. بعد از این اتفاق سپاهی ۱۲هزار نفری به پشتیبانی از خلیل خان و با دستورِ دولت صفوی از جانب سمیرم و اصفهان به فرماندهی حاکم سمیرم �قلندر سلطان چوله� و �زینَل خان� برای سرکوبی بختیاری ها فرستاده شدند. در نهایت جمعی از بزرگان و ریش سفیدان بختیاری به نزد پادشاه صفوی رفته، التزام به عدم طغیان دوباره داده و بین آن ها و خلیل خان مصالحه ایجاد شد[۸]، اما این پایان کار نبود. به نقل از سردار ظفر بختیاری بالاَخره خلیل خان بر اثر اعمال نادرستش توسط بختیاری ها کشته شد.
یک نمونه بارز دیگر از عدم سازش بختیاری ها با این خوانین زاهد زادهٔ گیلانی، کشته شدن احمدخان در دورهٔ نادرشاه افشار توسط بختیاری ها بود. به طوری که به نقل از کتاب عالم آرای نادری نوشته محمّد کاظم مروی ( کاتب دربار نادرشاه افشار ) احمدخان به تحریک �کاید عالی صالح دورکی� و توسط بختیاری های هفت لنگ کشته شد ( علی صالح خان زراسوند در زمان حکومت نادرشاه ابتدا عنوان �کاید�، �ریش سفید�، �سردار�، �مین باشی�، مقام �کوه مالی� و سپس لقب �بیگ� دریافت کرده است[۹][عالم آرای نادری از محمّدکاظم مروی، بختیاری در آینهٔ تاریخ از پرفسور جن. راف. گارثویت و نامه های نادرشاه درسال های ۱۱۴۸ و ۱۱۵۹ه. ق به کاید علی صالح بیگ دورکی].
اما در دوره های بعدی توسط نوهٔ نادرشاه یعنی شاهرخ شاه[شاهرخ میرزا]افشار و سپس کریم خان زند به ترتیب درسال های ۱۱۶۲ و ۱۱۶۴ ه. ق به علی صالح بیگ دورکی لقب و عنوان �خان� اعطاء شده است.
البته در نامهٔ کریم خان خطاب به علیصالح خان علاوه بر او، به فرزندش �ابدال خان� و نوه اش �حبیب الله خان� این عنوان داده شده است ) .
به تعاقُب قتل احمد خان، نادرشاه افشار حدود سه هزار خانه وار از بختیاری های هفت لنگ را به نقل از کتاب عالم آرای نادری از محمّد کاظم مروی، جهانگشای نادری و درّهٔ نادره از میرزا مهدی خان اَسترآبادی به خراسان و ولایت جام کوچ اجباری داد[۱۰]. در پایان هم که علیمردان خان چهارلنگ بختیاری با کشتن ابوالفتح خان برای همیشه این خاندان زاهد زاده را از قدرت و منصب در بختیاری کنار زد. لازم به ذکر است باقی ماندهٔ خوانین زاهد زادهٔ گیلانی پس از برکناری از جایگاهی که قبلاً داشتند، توسط خودِ بختیاری ها درسالیان متمادی کشته شدند ( به نقل از سردار ظفر بختیاری ) و اکنون نسل و اَعقابی از آن ها بطور مشخص در ایل بختیاری باقی نمانده است. آتشکدهٔ آذر از آذر بیگدلی[لطفعلی بیگ] ( ایشان از نزدیک با ابوالفتح خان ملاقات داشته و از این بابت نقل قول او بسیار قوی و مورد وثوق است ) ، گُلشن مراد از میرزا ابوالحسن غفّاری کاشانی، رستم التّواریخ از محمّد هاشم آصف[رستم الحُکَما]، جَنّةُ الاخبار از محمّد حسن لنجانی، تجربةُ الاَحرار و تسلیةُ الاَبرار از عبدالرزّاق بیگ دُنبُلی[مَفتون]، یادداشت ها و خاطرات سردار ظفر بختیاری، کتاب کریم خان زند از جان. ر. پری و . . . در بارهٔ نسب این خاندان توضیح داده اند. امّا اولین کتابی که این خاندان را از طایفهٔ �آسترکی� یکی از طوایف بسیار قدیمی بختیاری دانسته، کتاب تاریخ بختیاری از حاج علیقلی خان سردار اسعد بوده که باید گفت بر اساس برداشت اشتباه از کتاب شرفنامه ( تاریخ مُفصَّل کردستان ) از شرف الدین بن شمس الدین بـِدلیسی[امیر شرف خان بِدلیسی] است. عین متن کتاب شرفنامه بدین صورت است: �حسب الفرمان شاه طهماسب جهت تحصیل تقبلات لر بزرگ که مشهورند به بختیاری که بعد از انقطاع نسل حکّام ایشان[اتابکان لربزرگ] که سابقاً ایمایی[اشاره ای] به آن رفته بود، شاه طهماسب سرداری الوسات[جمع الوس به معنی طایفه، قوم یا قبیله] را به تاج امیر آسترکی که عمدهٔ عشایر آن قوم بود تفویض کرده بود که هرسال مبلغ خطیر[عظیم، بزرگ یا زیاد] بر وجه تقبل به دیوان او می داده باشد و تاجمیر در اداءِ آن مبلغ عاجز آمده بدین سبب بدست شاه طهماسب به قتل رسید. بعد از قتل او شاه طهماسب پیشوایی آن قوم را بمیر جهانگیر بختیاری که او نیز از جملهٔ متعینان[جمع متعیّن به معنی انتصاب شده، تعین شده، لازم شونده یا گماشته شده] آن الوس است ارزانی داشت. . . �. [۱۱]
حال با توجه به متن چند نکتهٔ مهم را متوجه خواهیم شد. اوّلاً تاج امیر آسترکی هیچ نسبتی با میر جهانگیر بختیاری ندارد زیرا اوّلی با پسوند آسترکی و دومی با پسوند بختیاری خطاب شده است. ثانیاً شرف خان هیچگونه اشاره ای به پیوند نَسَبی بین آن ها نکرده است.
ثالثاً اگر به واژهٔ �متعینان� در عبارت �متعینان آن الوس� توجه شود، به معنی منصوب شده و تعین شده بر آن قوم وقبیله است، نه نسب و ریشه داشتن از آن الوس که همان طایفه، قوم یا ایل بختیاری است.
لذا اگر به فرهنگ های لغات مانند لغت نامهٔ زنده یاد علی اکبر دهخدا مراجعه شود به هیچ عنوان لغت �متعیّن� به معنی نَسَب، نژاد و ریشه نیست.
پیدا است شاه طهماسب اول صفوی میرجهانگیر بختیاری را قبلاً به عنوان یکی از منصوبین و عوامل حکومتی در ایل بختیاری تعیین کرده ( به احتمال بسیار قوی مسؤلیت ترویج مذهب تشیع بین این ایل، همانطور که عبدالرزّاق بیگ دُنبُلی و سردار ظفر نیز بصورت روشن به آن اشاره کرده اند ) و بعد از قتل تاج امیر آسترکی، میر جهانگیر بختیاری را منصب حاکمیت بر کل ولایت و حوضهٔ بختیاری داده است.
دلیل اینکه شاهان صفوی یک دودمان غیر بختیاری را بر این ایل استیلا و حاکمیت داده اند بیشتر بخاطر ترس از طغیان مردم سرکش و جنگاور بختیاری بوده و به نظر می رسد شاه تهماسب اول صفوی به دلیل تمرّد تاج امیر آسترکی و عدم پرداخت مالیات دیوانی، او را به قتل رسانده است و پس از آن میر جهانگیر و سپس خاندانش را که یک دودمان غیر بختیاری، از نزدیکان خاندان صفوی، مورد اعتماد آن ها و از همه مهمتر برای کنترل بیشتر مردمان طغیانگر و جنگجوی بختیاری به امیری و ریاستِ بر آن ها برگزیده اند.
اگر در تاریخ بختیاری توجّه کنیم، دو شاخه شدن این ایل به �چهارلنگ� و �هفت لنگ� هم در عصر صفویه و در زمان ریاست این خاندان زاهد زاده برای تجزیه و نفوذ بین بختیاری ها و همچنین تسلّط بهتر و کاملتر بر آن ها صورت گرفته است.
لازم به ذکر است؛ این خاندان به دلیل اقامت طولانی در ایل بختیاری و تسدّی حاکمیت بر ولایت بختیاری، در عرف آن زمان با پسوند و لقب �بختیاری� مشهور شده اند.
برای نمونه می توان از �چراغ خان زاهدی� که او هم از نسل شیخ زاهد گیلانی بوده نام برد. او به فرمان شاه عبّاس اوّل صفوی بر مسند حاکمیت بر خراسان نشست.
البته در اینجا به یک نکتهٔ بسیار حائز اهمیت هم باید اشاره نمود که؛ با استناد به برخی کُتب مهم تاریخی مانند صَفوةُ الصَّفا از اِبن بَزّاز اردبیلی، نَسَب اصلی شیخ زاهد گیلانی ( جدِّ اَعلای میر جهانگیر خان ) و شیخ صفی الدّین اردبیلی ( نیای بزرگ خاندان صفوی ) هر دو به �ایل سنجابی� یکی از ایلات قوم کرد در کرمانشاه می رسد که اَجداد این دو مرشد و مرید بعدها ایل سنجابی و کرمانشاه را ترک گفته و یکی به گیلان و دیگری به اردبیل مهاجرت کرده اند. [۱۲]
با این توضیحات مشخص می شود علاوه بر رابطهٔ مرشد و مریدی به این دو شخصیت تاریخی، ارتباط قومی و تباری هم در این میان وجود داشته است.
از این حیث می توان نتیجه گرفت که همین وابستگی ها باعث حمایت های بسیارِ حکومت صفوی از نوادگان شیخ زاهد گیلانی، بطور مشخص میر جهانگیر خان و خاندانش شده است.
این را هم باید اضافه کرد، گیلانی های زیادی در دوران صفوی به ایل بختیاری مهاجرت کرده و برای همیشه ساکن شده اند. این مهاجرت ها می توانسته دلایل متعددی داشته باشد. یکی از این دلایل ترویج آئین تشیّع به فرمان حکومت صفوی به توسط برخی از این مهاجرین بین مردمان بختیاری است.
بعنوان نمونه می توان تیرهٔ �گیلاوند� در طایفهٔ عیسوند از باب میوند چهارلنگ، تیرهٔ �گیلِنی/گیلانی� در طایفهٔ آسترکی از باب دورکی و تیرهٔ �خدابخشی/تاج بخشی� در طایفهٔ اورک از باب دینارانی هفت لنگ را نام برد. همچنین منطقه ای در شهرستان ایذه ( مالمیر ) با نام �گیلان مالِ ویران� و وجود آرامگاه یکی از معروف ترین شخصیت های معنوی در بختیاری بنام �بابا زاهد گیلانی� در منطقهٔ �چِلو� در شهرستان اندیکا که به احتمال قوی نام وی �علی اسماعیل گیلکی/گیلانی� کاتب �قرآن سرخ لَلَر� است. این موارد و نمونه های دیگر همگی نشانگر مهاجرت گیلانی های زیادی به منطقه بختیاری است.
از این برگذشته تذکرهٔ شاه قطب الدّین ( امامزاده شاهزاده عبدالله ) و برخی اسناد قدیمیِ دیگر مربوط به قرن نهم هجری قمری به بعد، خاندان میر جهانگیر خان را �خانه گولک� یا �خانه گیلک� نام برده اند. [۱۳]
موارد مذکور همگی اسناد و نشانه هایی مؤکَّد و قوی بر گیلانی بودن این خوانین حاکم بر بختیاری هستند.
زندگی نامه
ویرایش
در ۱۱۴۵ ق که نادر شاه به سبب بروز شورش و قتل حاکم بختیاری، به سرزمین آنان لشکر کشید، منابع از ابوالفتح خان ( که اصالتا از نسل شیخ زاهد گیلانی مرشد شیخ صفی الدین اردبیلی بود ) [۲][۳][۱۴][۱۵] در مقام یکی از رؤسای ایل بختیاری یاد کرده اند، که به اطاعت از نادر گردن نهاد.
نادر شاه نیز او و برخی از بزرگان بختیاری را به مقام یساولی خود برگزید؛ آنگاه حدود ۳۰۰۰ نفر از بختیاری ها را که بیش تر هفت لنگ بودند را به خراسان کوچاند و در منطقه جام سکنی داد. [۱۶]
پس از قتل نادر در ۱۱۶۰ق/۱۷۴۷م عادل شاه به حکومت نشست، اما برادر کهترش ابراهیم شاه که حکومت ایالات مرکزی ایران را بر عهده گرفته بود، با پادشاه جدید به کشمکش برخاست. وی هنگامی که روانه آذربایجان شد، ابوالفتح خان را که در آن زمان سمت بیگلربیگی مرو شاه جان را بر عهده داشت، به حکومت اصفهان، کاشان، برگماشت. [۱۷]
دیری نگذشت که شاهرخ میرزا، نواده نادر در ۱۱۶۱ ق در مشهد بر تخت سلطنت نشست و ابراهیم شاه و عادل شاه، هر دو مدعی حکومت را به قتل رساند.
در این دوران پر آشوب مردم اصفهان پیرامون ابوالفتح خان که قدرت و شوکتی بسیار یافته بود، گرد آمدند و از او استقبال کردند. [۱۸] و شاهرخ میرزا نیز حکومت ابوالفتح خان را بر اصفهان تأیید کرد. [۱۹]
در این زمان به سبب همکاری ابوالفتح خان با کسانی چون معیرخان ( معیرالممالک ) ، وزیر سابق نادر، در اصفهان، برخلاف شهرهای دیگر، صلح و آرامش حکم فرما بود. اما علی مردان خان رئیس ایل بختیاری که نواحی بختیاری تا خوزستان و لرستان و کرمانشاه را تسخیر کرده بود و داعیه سلطنت داشت، [۲۰] نیز برای تسخیر مناطق مرکزی ایران، برآن شد تا به اصفهان هجوم برد. [۲۱] وی در نزدیکی این شهر اردو زد و نهانی با برخی از رجال این شهر چون معیرالممالک ارتباط یافت. [۲۲]
از سوی دیگر سلیم خان افشار که از سوی شاهرخ میرزا به حکومت اصفهان منصوب شده بود، در رأس سپاهی به این شهر آمد و به ابوالفتح خان پیوست. [۲۳]
ابوالفتح خان و سلیم خان افشار در ناحیه مورچه خورت، در نزدیکی اصفهان، علی مردان خان را شکست داده و به گلپایگان عقب راندند. آنگاه علی مردان خان با کریم خان زند متحد و این دو در ۱۱۶۳ ق با ۲۰ هزار سپاهی، به اصفهان حمله کردند. [۲۴]
در سال ۱۱۶۴ق علی مردان خان پنهانی برخی از فرماندهان سپاه ابوالفتح خان را با خود همراه کرد و به اتفاق کریم خان، سپاه ابوالفتح خان و نیروهای مدافع اصفهان را در کنار این شهر، سخت شکست داد و آنان را به داخل اصفهان عقب راند. دیری نپایید که شهر نیز به دست مهاجمان افتاد. [۲۵]
ابوالفتح خان با وساطت یکی از خوانین زند مورد عفو علیمردان خان قرار گرفت. [۲۶] گرچه علی مردان خان اداره شهر را در دست گرفت، اما به خوبی دریافت که بدون همکاری ابوالفتح خان که از پشتیبانی طرفداران حکومت صفوی و نیز طرفداران شاهرخ برخوردار بود، نمی تواند شهر را در تصرف خود داشته باشد. از این روی علی مردان خان و ابوالفتح خان به اتفاق کریم خان زند، یکی از نوادگان شاه سلطان حسین صفوی را با نام شاه اسماعیل سوم بر تخت سلطنت نشاندند و خطبه به نام او خواندند، پس از آن خود اداره امور را در دست گرفتند.
بدین ترتیب که علی مردان خان در سمت وکیل الدوله، نایب السلطنه شاه جوان شد، کریم خان زند به فرماندهی کل سپاه و ابوالفتح خان نیز همچنان در منصب پیشین خود، حکومت اصفهان را در دست گرفت. آنان متعهد شدند که در کارها بدون مشورت یکدیگر اقدامی نکنند. [۲۷]
ابوالفتح خان در مقام حاکم پایتخت از هیچ قدرتی برخوردار نبود و تنها به سبب تأمین خواسته طرفدارانش این منصب به او سپرده شد. از سوی دیگر کریم خان زند بر آن بود که وی را به عنوان یکی از اعضای سه گانه حکومت بر سر کار نگاه دارد تا موازنه ای به زیان علی مردان خان، در میان طوایف بختیاری به وجود آورد، به هر روی هنگامی که کریم خان زند به قصد مطیع ساختن حکام کردستان و همدان از اصفهان خارج شد، علی مردان خان در اصفهان بخاطر اختلافاتی که با ابوالفتح خان پیدا کرد، ابوالفتح خان را دستگیر کرد و به قتل رساند. [۲۸]
سرانجام کریم خان ظاهراً به انتقام قتل ابوالفتح خان در نبردهایی علی مردان خان را شکست داد.
منابع
آخرین ویرایش ۲ ماه پیش توسط یک کاربر ناشناس انجام شده است
صفحه های مرتبط
شیخ زاهد گیلانی
از صوفیان بزرگ ایران
علی مردان خان چهارلنگ
بابا خان
ویکی پدیا
محتوا تحت CC BY - SA 3. 0 در دسترس است
مگر خلافش ذکر شده باشد.
حریم شخصیرایانه

پوریا پارسی زاد: شجره نامه اینجانب پوریا پارسی زاد ( منجزی لملمی بختیاروند بهادروند به اختصار واجمالا مرقوم میگردد ) : ( نامبردگان حکومتگران ایرانی ولر واعقاب و احفاد عیلامیان *کیانیان *هخامنشیان *ایل بزرگ پارس *ساسانیان * آل بویه *از طایفه مارافیان و ماسپیان وپاسارگادیان ازایل پارس *از قوم اریا میباشند که لرها وبختیاری ها از طایفه مارافیان و باصری ها از طایفه پاسارگادیان و عیلامیان از طایفه ماسپیان که با هم درامیختند و باحمایت از پاسارگادیان اولین شاهنشاهی جهان هخامنشیان را تاسیس نمودند و بعدها با حمایت پاسارگادیان و ماسپیان از مارافیان ( بختیاری ها ) پس از شکست از امپراطوری روم و اسکندر در تاسیس دولت ساسانی از بختیاری ها حمایت کردند و بر رومی ها چیره شدند و همچنین مقارن با دولت ال بویه شیعی بختیاری ها ؛در جنگهای صلیبی نیز با حمایت از مسلمانان سنی وصلاح الدین ایوبی ؛ عمادالدین زنگی و با پرچم وحدت شیعه و سنی اسلام باعث شکست رومیان و یهودیان و مسیحیان و فتح بیت المقدس شدند که این واقعه در سده سوم تا پنجم هجری بوده است و بخش اعظم خاک امپراطوری روم به تصرف ایشان درامد. ) .
...
[مشاهده متن کامل]

۱ساسان شاه. ( با چند نسل اجمال و اختصار )
۲بابک شاه. "
۳اردشیرشاه. "
۴یزدگردشاه. "
۵بهرام گور. "
۶سنسا یا سبنسا".
۷شیر وزیک ".
۸شیرفیروز"
۹بستان شاه".
۱۰شیر فنه".
۱۱شیران شاه".
۱۲شیر زیر الاکبر".
۱۳ شیر کنده".
۱۴شیر ریز اصغر ".
۱۵ کوهی شاه".
۱۶تمام شاه ".
۱۷فنا خسرو". دیلمی
۱۸ ابی شجاع بویه ". دیلمی
۱۹معزالدوله احمد ". دیلمی ( آل بویه )
۲۰عزالدوله بختیار. دیلمی
( بدر سپهسالار بختیار ؛ایلخان لر بزرگ و بختیاری ) تا ۳۶۷ه ق یا ۹۸۷ - ۹۸۶ میلادی پدرزن امیر نجم الدین محمود آملی از سادات.
۲۱شیخ بدرالدین مسعود بختیاروند.
۲۲شیخ جمال الدین بدر *با جول. بجن. بیژن شاه*
۲۳شیخ محمد عالی خان اول یا بزرگ. بختیاروند*شمخال. شیخعالی. عالیشه*ملکشاه بختیاروند *مله شه. ملکیشی. *.
۲۴فتح الدین فضلوی بختیاروند با چند نسل اختلاف. ( باچند نسل اجمالا و اختصارا:
۲۵ ابوالحسن فضلوی بختیاروند.
۲۶علی بختیاروند.
۲۷محمد بختیاروند.
۲۸ابوطاهر در حدود ۵۵۰ هجری قمری. ( ایلخان لر بزرگ و بختیار )
۲۹اتابک هزاراسپ بن ابو طاهر تا ۶۲۶. "
۳۰عمادالدین پهلوان بن هزاراسب از ۶۲۶ تا ۶۴۲. "
۳۱نصرةالدین کلجه پسر هزاراسب از ۶۴۲ تا ۶۴۹. "
تکله پسر هزاراسب از ۶۴۹ تا ۶۵۶. ( ایلخانی ) "
۳۲شمس الدین الب ارغو پسر هزار اسب از ۶۵۶ تا۶۷۲. "
۳۳یوسف شاه بن الب ارغو از ۶۷۲ تا ۶۸۸. "
۳۴افراسیاب بن یوسف شاه از ۶۸۸ تا ۶۹۵. "
۳۵نصرةالدین احمدبن یوسف شاه از ۶۹۵ تا ۷۳۰. "
۳۶یوسف شاه دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۳۰ تا ۷۴۰. "
۳۷افراسیاب دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۴۰. "
۳۸نورالوردبن سلیمان شاه بن اتابک احمد تا ۷۵۷. :
۳۹اتابک پشنگبن سلغرشاه بن اتابک احمد از۷۵۷ تا ۷۹۲. "
۴۰پیر احمدبن اتابک پشنگ از ۷۹۲ تا ۷۹۸. "
۴۱ابوسعیدبن پیر احمد تا ۸۲۰. "
۴۲شاه حسین بن ابو سعید از ۸۲۰ تا ۸۲۷".
از این تاریخ به بعد ۱۵۰ سال تاریخ کلی لر نداریم تا تاریخ ۹۷۴هجری یا۱۵۶۶میلادی .
دنباله حکومت اتابکان ؛اعقاب و احفاد اتابکان در ذیل مرقوم میگردد: ( شیخ ابولحسن خان بختیاروند وسهراب خان بختیاروند ایلخانی )
۴۳ - رستم خان پلنگ بختیاروند . ( ایلخانی ) از فرماندهان سپاه ایران در دوره صفویه
۴۴ - شیخ میر شاه حسین خان بختیاروند ( ایلخان لر بزرگ و بختیاری ؛ شوسنی. شوسینی ؛داماد تاج الدین ابراهیم معروف به شیخ زاهد گیلانی . از فرماندهان سپاه ایران در دوره صفویه
۴۵ - جهانگیر خان بختیاروند جد ایل منجزی و باب بهادروند*فیلتن بیگ. پلیتن بیگ *؛ ( ایلخان لر بزرگ و بختیاری ) معروف به پیلتن؛فیلتن؛طهماسب قلی ؛محل تولد روستای فیل آباد منجزی ( نوه شیخ زاهد گیلانی ازنسب مادری ) فرمانده سپاه جنگجویان ایران در دوره صفوی .
۴۶ - خلیل خان بختیاروند جد طایفه منجزی ؛ خلیلی بیگیوند پلنگ* ۱۰۳۷ هجری قمری . ( ایلخانی لربزرگ و بختیارجانشین جهانگیر خان )
۴۷ - شیخ شاهمنصورخان بختیاروند*شامصیر. شامیر. شه میر. مصیری. شامسیر. * ( ایلخانی )
۴۸ - رستم خان آقاسی بختیاروند فرمانده جنگجویان سپاه ایران در دوره صفوی *گرجی. خداوردی. الله وردی* ایلخانی
*میرآقاسی . میراس. میلاس. شیر آقاسی. شیر اس. شیاس*الوار کارون. الوار کرمنجی. سالک الوار؛او در جنگ با داود خان و طهمورث گرجستانی پیروز شد و به رستم خان گرجی معروف شد. ( ایلخانی )
۴۹ - شیخ تاج الدین امیر قنبر بختیاروند یا شیخ تاجمیر خان یا تنبر خان بختیاروند. ( ایلخانی )
۵۰ - یوسف خان بختیاروند. ( ایلخانی )
۵۱ - علی صالح خان بختیاروند. ( ایلخانی )
۵۲ - شیخ ابدال خان ( یا عبدالله خان یا تاج الدین عبدالله خان بختیاروند در دوره کریم خان زند؛ایلخانی ) .
۵۳ - بالی خان بختیاروند. ( زندیه تا قاجار )
۵۴ - شیخ محمد عالی خان دوم یا کوچک بختیاروند منجزی لملمی . ( قاجاری )
۵۵ - کریم خان بختیاروند منجزی . ( پهلوی )
۵۶ - یوسف خان بختیاروند منجزی. ( پهلوی )
۵۷ - پوریا پارسی زاد ؛پوریا منجزی فرزند یوسف منجزی.
معرفی منابع و توضیحات :در منابع و مراجع اختلاف جزیی در ترتیب نسب نامه وجود دارد امابطور کلی نامبردگان اعقاب و احفاد سلاطین ایرانی و اریایی از طایفه مارافیان و پاسارگادیان و ماسپیان ایل پارس از قوم اریا میباشند .
فامیل یا نام خانوادگی نامبردگان در منابع و مراجع و اسناد و مکاتبات رسمی و غیر رسمی بختیار یا بختیاری یا بختیاروند و از دوره صفویه منجزی بختیاروند یا بختیاروند منجزی مرقوم و قید شده است.
توجه:تشابهات اسمی در همه طوایف و اقوام وجود داشته و دارد؛ مثلا در ایل بختیاری ۴ ابدال خان وجود داشته است ؛ ابدال خان که در ۴ باب بختیاری همزمان میزیستند :۱ ابدال خان بختیاری یا بختیاروند ۲ ابدال خان چهارلنگ ۳ ابدال خان بهرامسری استرکی۴ ابدال خان دورکی زراسوند وهمچنین علی صالح خان و خلیل خان و جهانگیر خان وتاجمیر خان و یوسف خان و بالی خان در طوایف و قومیت های دیگر نیز همزمان میزیسته اند که دارای تشابهه اسمی بوده اند مراد از بیان این تذکر عدم ابهام و رفع سوءتفاهم ات و برداشت غلط مخاطب به جهت تشابهات اسمی به جعل انساب میباشدو مراد دیگری وجود ندارد.
برگرفته از اسناد ومنابع و مراجع وکتابنامه های نامبرده بشرح ذیل:
تعداد زیادی سند و کتابنامه در این باب تالیف شده که تعداد ان به هزاران کتابنامه داخلس و خارجی میرسد که تعدادی از منابع مهم بشرح زیر مرقوم میگردد:
۱تاریخ بختیاری ( خلاصه الاعصار فی التاریخ البختیار ) : علیقلی خان سردار اسعد ؛خاندان جهانگیرخان بختیاروند.
۲ایران و قضیه ایران : لرد جرج کرزن ( تبارنامه روسا و خوانین بختیاروند. )
۳تاریخ گزیده :حمدالله مستوفی .
۴ شرف نامه :شرف خان کرد بدلیسی.
۵تاریخ جهان ارا: قاضی احمد غفاری.
۶تاریخ منتظم ناصری: اعتمادالسلطنه .
۷تحریر تاریخ وصاف :عبدالمحمد آیتی .
۸رساله لرستان و لرها:ولادمیر مینورسکی.
۹صفوت الصفا :ابن بزاز ( نسب نامه خاندان شیخ صفی وال بویه ) .
۱۰ابن خلدون ( نسب نامه خاندان ال بویه تا ساسانیان ) .
۱۱ابوریحان بیرونی ( اعتراض نامه جعل نسب نامه خاندان بویه تا ساسانیان ) .
۱۲ابراهیم صابی دبیر ( نسب نامه خاندان بویه تا ساسانیان ) .
۱۳تاریخ جهانگشای نادری: محمد مهدی استرابادی.
۱۴مرزهای لرستان؛وضعیت تاریخی لرستان در مرزبندی های کشور:اسد عبدالهی ؛فرهاد طهماسبی.
۱۵قوم لر :اسکندر امان الهی.
۱۶جغرافیای تاریخی و تاریخ لرستان :علی محمد ساکی .
۱۷حکومتگران بختیاری: مهراب امیری.
۱۸تاریخ طبری. طبری
۱۹هفت شهر لیراوی :علیرضا خلیفه زاده
و اکثر تواریخ لر و لرستان و تاریخ ایران از ساسانیان و تاریخ پس از اسلام و تاریخ معاصر ایران.
۲۰ تاریخ ابن حوقل :محمد ابن حوقل .
۲۱معجم البلدان :مقدسی.
۲۲استخری و جغرافی نویسان اسلامی در قرون وسطی .
۲۳ کورش کبیر بختیاری :حسن دهقانی
و صدها و هزاران کتابنامه به قلم مورخین و مستشرقین داخلی و خارجی .
۲۴ابن ماکولا .
۲۵احمد بن علی قلقشندی .
۲۶ تاریخ مغول :عباس اقبال اشتیانی.
۲۷ هرودوت :تاریخ ایران و اسکندر.
۲۸ ایران باستان :پیرنیا.
۲۹ایران از اغاز تا اسلام :رومن گیریشمن باستان شناس فرانسوی.
۳۰شاهنامه فردوسی :فردوسی.
۳۱ شاهنامه لکی هزاراسپیان: شاه رستم عباسی هزاراسپیان.
۳۲گزنفون:کورش نامه .
۳۳ لایارد: ماجراهای اولیه در ایران یا پارس شوش و بابل .
۳۴ تاریخ سرزمین ایلام :ناصر راد.
۳۵سر هنری راولینسون.
۳۶ تاریخ لرستان:فریبا بهداروند.
۳۷سفرنامه فیثاغورث به سرزمین پارس و ایران:فیثاغورث .
۳۸فون گال.
۳۹ میر هزار اسب نواده عیاض کرد:رحمت الله علایی.
۴۰ زندگی نامه صلاح الدین ایوبی .
۴۱ تقویم البلدان:اسماعیل ابن علی.
۴۲معجم البلدان:یاقوت ابن عبدالله. یاقوت حموی
۴۳ جغرافیای تاریخی؛تاریخ لرستان: علی محمد سالکی.
۴۴ تاریخ لرستان :علی سیدو ؛الطورانی .
۴۵ منتخب التواریخ: معین الدین نطنزی.
۴۶ معجم الاداب فی المعجم الالقاب:الفوطی .
۴۷الکامل :ابن الاثیر.
۴۸ تاریخ نگارستان: غفاری ؛قزوینی ؛احمد ابن محمد .
۴۹لرستان بزرگ :شریف زبیر ؛رمضان .
۵۰المنتظم فی التاریخ الملوک و الامم:
ابن جوزی ؛عبدالرحمن ابن علی .
۵۱ تاریخ دولت سلجوقی .
۵۲ سفرنامه بارون کلمنت اگستیوس دوبد.
۵۳ رساله محمد علی حزین ؛لاهیجی ، فقیه وشاعر معروف در دوره نادرشاه افشار : در اخبار جدش تاج الدین ابراهیم معروف به شیخ زاهد گیلانی .
۵۴ رستم التواریخ
۵۵ آتشکده آذر
۵۶ کریم خان زند
۵۷درباره شیخ زاهد گیلانی به قلم :سعید نفیسی
http://www. asnad. org/fa/search/?per_page=1027

پوریا پارسی زاد: شجره نامه اینجانب پوریا پارسی زاد ( منجزی لملمی بختیاروند بهادروند به اختصار واجمالا مرقوم میگردد ) : ( نامبردگان حکومتگران ایرانی ولر واعقاب و احفاد عیلامیان *کیانیان *هخامنشیان *ایل بزرگ پارس *ساسانیان * آل بویه *از طایفه مارافیان و ماسپیان وپاسارگادیان ازایل پارس *از قوم اریا میباشند که لرها وبختیاری ها از طایفه مارافیان و باصری ها از طایفه پاسارگادیان و عیلامیان از طایفه ماسپیان که با هم درامیختند و باحمایت از پاسارگادیان اولین شاهنشاهی جهان هخامنشیان را تاسیس نمودند و بعدها با حمایت پاسارگادیان و ماسپیان از مارافیان ( بختیاری ها ) پس از شکست از امپراطوری روم و اسکندر در تاسیس دولت ساسانی از بختیاری ها حمایت کردند و بر رومی ها چیره شدند و همچنین مقارن با دولت ال بویه شیعی بختیاری ها ؛در جنگهای صلیبی نیز با حمایت از مسلمانان سنی وصلاح الدین ایوبی ؛ عمادالدین زنگی و با پرچم وحدت شیعه و سنی اسلام باعث شکست رومیان و یهودیان و مسیحیان و فتح بیت المقدس شدند که این واقعه در سده سوم تا پنجم هجری بوده است و بخش اعظم خاک امپراطوری روم به تصرف ایشان درامد. ) .
...
[مشاهده متن کامل]

۱ساسان شاه. ( با چند نسل اجمال و اختصار )
۲بابک شاه. "
۳اردشیرشاه. "
۴یزدگردشاه. "
۵بهرام گور. "
۶سنسا یا سبنسا".
۷شیر وزیک ".
۸شیرفیروز"
۹بستان شاه".
۱۰شیر فنه".
۱۱شیران شاه".
۱۲شیر زیر الاکبر".
۱۳ شیر کنده".
۱۴شیر ریز اصغر ".
۱۵ کوهی شاه".
۱۶تمام شاه ".
۱۷فنا خسرو". دیلمی
۱۸ ابی شجاع بویه ". دیلمی
۱۹معزالدوله احمد ". دیلمی ( آل بویه )
۲۰عزالدوله بختیار. دیلمی ( بدر سپهسالار بختیار ؛ایلخان لر بزرگ و بختیاری ) تا ۳۶۷ه ق یا ۹۸۷ - ۹۸۶ میلادی داماد امیر نجم الدین محمود آملی از سادات.
۲۱بدرالدین مسعود بختیاروند.
۲۲جمال الدین بدر *با جول. بجن. بیژن شاه*
۲۳شیخ محمد عالی خان اول یا بزرگ. بختیاروند*شمخال. شیخعالی. عالیشه*ملکشاه بختیاروند *مله شه. ملکیشی. *.
۲۴فتح الدین فضلوی بختیاروند با چند نسل اختلاف. ( باچند نسل اجمالا و اختصارا:
۲۵ ابوالحسن فضلوی بختیاروند.
۲۶علی بختیاروند.
۲۷محمد بختیاروند.
۲۸ابوطاهر در حدود ۵۵۰ هجری قمری. ( ایلخان لر بزرگ و بختیار )
۲۹اتابک هزاراسپ بن ابو طاهر تا ۶۲۶. "
۳۰عمادالدین پهلوان بن هزاراسب از ۶۲۶ تا ۶۴۲. "
۳۱نصرةالدین کلجه پسر هزاراسب از ۶۴۲ تا ۶۴۹. "
تکله پسر هزاراسب از ۶۴۹ تا ۶۵۶. ( ایلخانی ) "
۳۲شمس الدین الب ارغو پسر هزار اسب از ۶۵۶ تا۶۷۲. "
۳۳یوسف شاه بن الب ارغو از ۶۷۲ تا ۶۸۸. "
۳۴افراسیاب بن یوسف شاه از ۶۸۸ تا ۶۹۵. "
۳۵نصرةالدین احمدبن یوسف شاه از ۶۹۵ تا ۷۳۰. "
۳۶یوسف شاه دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۳۰ تا ۷۴۰. "
۳۷افراسیاب دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۴۰. "
۳۸نورالوردبن سلیمان شاه بن اتابک احمد تا ۷۵۷. :
۳۹اتابک پشنگبن سلغرشاه بن اتابک احمد از۷۵۷ تا ۷۹۲. "
۴۰پیر احمدبن اتابک پشنگ از ۷۹۲ تا ۷۹۸. "
۴۱ابوسعیدبن پیر احمد تا ۸۲۰. "
۴۲شاه حسین بن ابو سعید از ۸۲۰ تا ۸۲۷".
از این تاریخ به بعد ۱۵۰ سال تاریخ کلی لر نداریم تا تاریخ ۹۷۴هجری یا۱۵۶۶میلادی .
دنباله حکومت اتابکان ؛اعقاب و احفاد اتابکان در ذیل مرقوم میگردد: ( ابولحسن خان بختیاروند وسهراب خان بختیاروند ایلخانی )
۴۳ - رستم خان پلنگ بختیاروند . ( ایلخانی )
۴۴ - شیخ میر شاه حسین خان بختیاروند ( ایلخان لر بزرگ و بختیاری ؛ شوسنی. شوسینی ؛داماد تاج الدین ابراهیم معروف به شیخ زاهد گیلانی .
۴۵ - شیخ جهانگیر خان بختیاروند جد ایل منجزی و باب بهادروند*فیلتن بیگ. پلیتن بیگ *؛ ( ایلخان لر بزرگ و بختیاری ) معروف به پیلتن؛فیلتن؛طهماسب قلی ؛محل تولد روستای فیل آباد منجزی ( نوه شیخ زاهد گیلانی ازنسب مادری ) فرمانده سپاه جنگجویان ایران در دوره صفوی .
۴۶ - شیخ خلیل خان بختیاروند جد طایفه منجزی ؛ خلیلی بیگیوند پلنگ* ۱۰۳۷ هجری قمری . ( ایلخانی لربزرگ و بختیارجانشین جهانگیر خان )
۴۷ - شاهمنصورخان بختیاروند*شامصیر. شامیر. شه میر. مصیری. شامسیر. * ( ایلخانی )
۴۸ - رستم خان آقاسی بختیاروند فرمانده جنگجویان سپاه ایران در دوره صفوی *گرجی. خداوردی. الله وردی* ایلخانی
*میرآقاسی . میراس. میلاس. شیر آقاسی. شیر اس. شیاس*الوار کارون. الوار کرمنجی. سالک الوار؛او در جنگ با داود خان و طهمورث گرجستانی پیروز شد و به رستم خان گرجی معروف شد. ( ایلخانی )
۴۹ - شیخ تاج الدین امیر قنبر بختیاروند یا تاجمیر خان. ( ایلخانی )
۵۰ - یوسف خان بختیاروند. ( ایلخانی )
۵۱ - علی صالح خان بختیاروند. ( ایلخانی )
۵۲ - شیخ ابدال خان ( یا عبدالله خان یا تاج الدین عبدالله خان بختیاروند در دوره کریم خان زند؛ایلخانی ) .
۵۳ - بالی خان بختیاروند. ( زندیه تا قاجار )
۵۴ - شیخ محمد عالی خان دوم یا کوچک بختیاروند منجزی لملمی . ( قاجاری )
۵۵ - کریم خان بختیاروند منجزی . ( پهلوی )
۵۶ - یوسف خان بختیاروند منجزی. ( پهلوی )
۵۷ - پوریا پارسی زاد ؛پوریا منجزی فرزند یوسف منجزی.
معرفی منابع و توضیحات :در منابع و مراجع اختلاف جزیی در ترتیب نسب نامه وجود دارد امابطور کلی نامبردگان اعقاب و احفاد سلاطین ایرانی و اریایی از طایفه مارافیان و پاسارگادیان و ماسپیان ایل پارس از قوم اریا میباشند .
فامیل یا نام خانوادگی نامبردگان در منابع و مراجع و اسناد و مکاتبات رسمی و غیر رسمی بختیار یا بختیاری یا بختیاروند و از دوره صفویه منجزی بختیاروند یا بختیاروند منجزی مرقوم و قید شده است.
توجه:تشابهات اسمی در همه طوایف و اقوام وجود داشته و دارد؛ مثلا در ایل بختیاری ۴ ابدال خان وجود داشته است ؛ ابدال خان که در ۴ باب بختیاری همزمان میزیستند :۱ ابدال خان بختیاری یا بختیاروند ۲ ابدال خان چهارلنگ ۳ ابدال خان بهرامسری استرکی۴ ابدال خان دورکی زراسوند وهمچنین علی صالح خان و خلیل خان و جهانگیر خان وتاجمیر خان و یوسف خان و بالی خان در طوایف و قومیت های دیگر نیز همزمان میزیسته اند که دارای تشابهه اسمی بوده اند مراد از بیان این تذکر عدم ابهام و رفع سوءتفاهم ات و برداشت غلط مخاطب به جهت تشابهات اسمی به جعل انساب میباشدو مراد دیگری وجود ندارد.
برگرفته از اسناد ومنابع و مراجع وکتابنامه های نامبرده بشرح ذیل:
۱تاریخ بختیاری ( خلاصه الاعصار فی التاریخ البختیار ) : علیقلی خان سردار اسعد ؛خاندان جهانگیرخان بختیاروند.
۲ایران و قضیه ایران : لرد جرج کرزن ( تبارنامه روسا و خوانین بختیاروند. )
۳تاریخ گزیده :حمدالله مستوفی .
۴ شرف نامه :شرف خان کرد بدلیسی.
۵تاریخ جهان ارا: قاضی احمد غفاری.
۶تاریخ منتظم ناصری: اعتمادالسلطنه .
۷تحریر تاریخ وصاف :عبدالمحمد آیتی .
۸رساله لرستان و لرها:ولادمیر مینورسکی.
۹صفوت الصفا :ابن بزاز ( نسب نامه خاندان شیخ صفی وال بویه ) .
۱۰ابن خلدون ( نسب نامه خاندان ال بویه تا ساسانیان ) .
۱۱ابوریحان بیرونی ( اعتراض نامه جعل نسب نامه خاندان بویه تا ساسانیان ) .
۱۲ابراهیم صابی دبیر ( نسب نامه خاندان بویه تا ساسانیان ) .
۱۳تاریخ جهانگشای نادری: محمد مهدی استرابادی.
۱۴مرزهای لرستان؛وضعیت تاریخی لرستان در مرزبندی های کشور:اسد عبدالهی ؛فرهاد طهماسبی.
۱۵قوم لر :اسکندر امان الهی.
۱۶جغرافیای تاریخی و تاریخ لرستان :علی محمد ساکی .
۱۷حکومتگران بختیاری: مهراب امیری.
۱۸تاریخ طبری. طبری
۱۹هفت شهر لیراوی :علیرضا خلیفه زاده
و اکثر تواریخ لر و لرستان و تاریخ ایران از ساسانیان و تاریخ پس از اسلام و تاریخ معاصر ایران.
۲۰ تاریخ ابن حوقل :محمد ابن حوقل .
۲۱معجم البلدان :مقدسی.
۲۲استخری و جغرافی نویسان اسلامی در قرون وسطی .
۲۳ کورش کبیر بختیاری :حسن دهقانی
و صدها و هزاران کتابنامه به قلم مورخین و مستشرقین داخلی و خارجی .
۲۴ابن ماکولا .
۲۵احمد بن علی قلقشندی .
۲۶ تاریخ مغول :عباس اقبال اشتیانی.
۲۷ هرودوت :تاریخ ایران و اسکندر.
۲۸ ایران باستان :پیرنیا.
۲۹ایران از اغاز تا اسلام :رومن گیریشمن باستان شناس فرانسوی.
۳۰شاهنامه فردوسی :فردوسی.
۳۱ شاهنامه لکی هزاراسپیان: شاه رستم عباسی هزاراسپیان.
۳۲گزنفون:کورش نامه .
۳۳ لایارد: ماجراهای اولیه در ایران یا پارس شوش و بابل .
۳۴ تاریخ سرزمین ایلام :ناصر راد.
۳۵سر هنری راولینسون.
۳۶ تاریخ لرستان:فریبا بهداروند.
۳۷سفرنامه فیثاغورث به سرزمین پارس و ایران:فیثاغورث .
۳۸فون گال.
۳۹ میر هزار اسب نواده عیاض کرد:رحمت الله علایی.
۴۰ زندگی نامه صلاح الدین ایوبی .
۴۱ تقویم البلدان:اسماعیل ابن علی.
۴۲معجم البلدان:یاقوت ابن عبدالله. یاقوت حموی
۴۳ جغرافیای تاریخی؛تاریخ لرستان: علی محمد سالکی.
۴۴ تاریخ لرستان :علی سیدو ؛الطورانی .
۴۵ منتخب التواریخ: معین الدین نطنزی.
۴۶ معجم الاداب فی المعجم الالقاب:الفوطی .
۴۷الکامل :ابن الاثیر.
۴۸ تاریخ نگارستان: غفاری ؛قزوینی ؛احمد ابن محمد .
۴۹لرستان بزرگ :شریف زبیر ؛رمضان .
۵۰المنتظم فی التاریخ الملوک و الامم:
ابن جوزی ؛عبدالرحمن ابن علی .
۵۱ تاریخ دولت سلجوقی .
۵۲ سفرنامه بارون کلمنت اگستیوس دوبد.
۵۳ رساله محمد علی حزین ؛لاهیجی ، فقیه وشاعر معروف در دوره نادرشاه افشار : در اخبار جدش تاج الدین ابراهیم معروف به شیخ زاهد گیلانی .
۵۴ رستم التواریخ
۵۵ آتشکده آذر
۵۶ کریم خان زند ۵۷درباره شیخ زاهد گیلانی به قلم :سعید نفیسی

نخستین دولتی که همزمان با ایلام در ایران پیش از اسلام تشکیل شد، دولت ماد بود. ارتباط این دولت با سرزمین بختیاری نیز زیاد بوده است. به طوری که هرودوت می نویسد: “قبایل عضو اتحادیه ماد، شش قبیله بودند که عبارتند از: بوسیان، پارتاکنیان، آستروکاتیان، اریزانتیان، بودیان و مغ ها ( تاریخ ماد، ص 142 ) . ” از قبایل یادشده هم اینک نام پنج تای آن ها در بین طوایف بختیاری با تغییراتی به چشم می خورد که عبارتند از: بوسیان= طایفه ی بوساک یا بساک چهارلنگ، مغ ها= طایفه ی موگویی یا مغویی چهارلنگ و جالب تر اینکه مورخین سکونتگاه قبیله ی ششم را نیز در جنوب اصفهان ذکر کرده اند که منطقه ی فریدن کنونی و پارتاکنا ( پارتیکن ) باستانی می باشد چرا که درحال حاضر در نزدیکی های داران پارکی به نام پارک “پارتیکن” احداث گردیده است.
...
[مشاهده متن کامل]

با ورود اسلام به ایران بسیاری از واژه های پارسی دستخوش تغییر و تحول فراوان گردیدند. مثلا تلفظ کلمه ی زردتشت در پهلوی “زاراتهسترا” بوده و یونانیان “زارسترو” نوشته اند. بنابراین نام های یادشده نیز درگذر زمان بر اثر استفاده ی زیاد به صورت کنونی درآمده اند، یا اینکه چون بیشتر مورخین خارجی بوده اند، لذا در هنگام یادداشت و یا هنگام ترجمه به وسیله ی دیگران این اسامی به گونه های مختلف ثبت گردیده باشند.
همچنین هرودوت در 800 قبل از میلاد در جای دیگری نوشت که دشت های دامنه ی زاگرس و نواحی پیرامون پایتخت سوسا ( شاید سوسن مالمیر یا شوش ) به مردمان “آسکی تن” و “کی مر” متعلق بوده است.
همانطوری که گفته شد نام قبایل به شیوه های مختلف ثبت گردیده است که چنین استنباط می شود که آسکی تن همان آستروکاتیان و نام طایفه ی آسترکی امروزین مشتق از آن هاست و نام طوایف “ایمری” زراسوند و “مری” موگویی نیز همان شکل تغییریافته ی “کی مر” می باشد. شاید این قبایل نخستین گروه های قوم پارس بوده اند که همزمان با مادها به سرزمین کنونی بختیاری کوچ کرده اند و تا قبل از تشکیل دولت هخامنشی که یکی دیگر از قبایل پارسی بود و بعدها به سرزمین بختیاری آمدند، عضو اتحادیه ی ماد بودند، اما پس از آمدن دیگر قبایل پارسی که به مرور منجر به تشکیل امپراتوری هخامنشی گردید، طوایف نامبرده نیز از متحدین حکومت پارسی که نخستین پایه های آن در سرزمین “آساک” ( که این نام نیز با نام طایفه ی آسترکی ( آسکی تن یا آستروکاتیان ) شباهت نزدیک دارد ) یعنی پارسوماش بعدی تشکیل شد محسوب می شدند و شاید هم این طوایف ماد بودند و مقهور پارسیان گردیدند. اما با توجه به اینکه پارس های بعدی این منطقه را انتخاب کردند و به اینجا مهاجرت نمودند، این تصور وجود دارد که قبایل بالا نیز پارسی بوده اند.
گیرشمن معتقد است که پارسیان ابتدا در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه ی ارومیه مستقر شدند و احتمالا در حدود 700 قبل از میلاد آنان در محوطه ی غربی جبال زاگرس تا مشرق شهر جدید شوشتر، در ناحیه ای که ایشان پارسواش یا پارسوماش نامیده اند - و این نام در سالنامه های آشوری ذکر شده - اقامت گزیدند.
نامبرده در دنباله ی بحث خود اضافه می کند که: “اما در باب پارسیان ایران باید گفت که در حدود 700 قبل از میلاد آن ها در پارسوماش در کوه های فرعی سلسله جبال بختیاری در مشرق شوشتر، ناحیه ی واقع در دو سوی کارون نزدیک انحنای بزرگ این رود پیش از آنکه به سوی جنوب برگردد، مستقر شدند. عیلام دیگر در این زمان آن قدرت را نداشت که از استقرار آنان در این ناحیه ممانعت کند همین ناحیه که همواره بخشی از مستملکات عیلام بود و پارسیان احتمالا سلطنت آنان را می شناختند. پارسیان تحت قیادت هخامنش حکومت کوچک خود را که مقدور بود بزرگ گردد تأسیس کردند و نام خویش را بدان دادند. ( ایران از آغاز تا اسلام، ص 124 )
منطقه کوهستانی پارس ( پرسید ) باستانی در جنوب “پارتاکنا” بوده و از جنوب شرقی به دره های رود کارون و کرخه که در میان دنباله ی رشته های زاگرس قرار داشتند محدود بود. ناحیه ی اخیرالذکر همان عیلام باستانی یا سوزیان ( خوزستان، شوش ) یکی از مراکز قدیمی ترین تمدن ها بوده و از جانب غرب خاک ایرانی ( آریایی ) ماد، با آشور هم مرز بوده است. ( تاریخ ماد، ص 82 ) بنابر کتیبه ی بیستون از قرن هفتم قبل از میلاد در پارس خاندان هخامنشیان حکومت می کردند. بعد از مؤسس خاندان که هخامنش نام داشت و پسرش “تئی سپ” یا “چیش پیش” این خاندان بر دو شاخه منقسم گشت که هر دو در آن سرزمین سلطنت داشتند.
کورش اول، پادشاه پارسوماش و کمبوجیه اول پدر کورش دوم مؤسس پادشاهی پارس به شاخه ی اول تعلق داشتند. آریا رمنه پسر دیگر چیش پیش از شاخه ی دوم بودند. بنابراین چنین استنباط می شود که این دو شاخه به بزرگ و کوچک تقسیم شده اند. ( یعنی پسر بزرگ و پسر کوچک ) شاخه ی بزرگ که کورش به آن تعلق داشت و در پارسوماش حکمروایی می کرد، پس لر بزرگ پسوند “بزرگ” را از شاخه ی بزرگ و مهتر هخامنشی که اسلاف آن ها بوده اند گرفته باشند و از سوی دیگر لر کوچک نیز پسوند “کوچک” را از شاخه ی دوم هخامنشی یعنی شاخه ی کهتر که اعقابشان می باشند گرفته اند. شایسته به بیان است که پارسوماد ( مسجدسلیمان ) زادگاه جیش پیش، کورش اول، کمبوجیه اول و کورش بزرگ بوده است. همچنین نام “کر” بر روی چشمه ای در کوهرنگ بختیاری که درواقع سرچشمه ی اصلی کارون می باشد یادآور نام کورش هخامنشی است که در روزگار ما به نام چشمه “محمود کر” معروف شده است.
در دوره ی اشکانیان و ساسانیان نیز این سرزمین از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. مجسمه ی مرد پارتی در “شمی” ایذه که بنابر اشتاین “شمی” به اقامتگاه تابستانی پارت ها اطلاق می شد دلیل بر این مدعاست. همچنین عده ی خاندان های بزرگی که در دوره ی اشکانیان مقام نخست را داشتند ظاهرا هفت بود که از میان آن ها، دو خاندان بعد از دودمان شاهی صاحب قدرت محسوب می شدند. یکی خاندان سورنا و دیگری خاندان کارن. خاندان کارن به بختیاری ها متعلق بود و او حاکم ساتراپ بختیاری در آن دوره بوده است و نام رودخانه ی بزرگ کارون در سرزمین بختیاری اقتباس از نام این سردار بزرگ بختیاری در آن دوره بوده است. از آثار دوره ی ساسانیان می توان به پل “فره زاد” در ایذه که یادآور نام مادر اردشیر بابکان و شهر اردشیرخوره در جایگاه ایذه کنونی و همچنین شهر استرآباد اردشیر یا بنه وار آسترکی کنونی ( بنه وار هفت و چهار ) در 30 کیلومتری شرق لالی که در دوره ی صفویه بناهای باعظمتی به سبک معماری صفوی توسط امرای بزرگ بختیاری یعنی تاجمیرخان آسترکی و پسرش میرجهانگیر خان و نوه اش خلیل خان آسترکی بر بناهای پیشین آن ساخته شد، اشاره نمود. بنه وار از سال 924 تا سال 1203 هجری قمری مرکز حکومت بختیاری هفت لنگ و چهارلنگ قرار گرفته بود. از این روی به بنه وار هفت و چهار نیز شهرت دارد. در خصوص این مکان در کتب تاریخی چنین آمده است: “ از دودمان میرجهانگیر خان آسترکی بختیاری، آثار و ابنیه ی تاریخی معظمی در نقاط مختلف بختیاری به جامانده است که از آن جمله خرابه های سردشت نزدیک دزفول و بنه وار از توابع مسجد سلیمان در منطقه ی گرمسیر و همچنین در دیمه و چغاگرگ در سردسیر می باشد که گواه بارزی بر شوکت و جلال زیاد آن ها بوده است.
در پایان به تمام کسانی که چه در گذشته و چه در زمان حال، ناآگاهانه و بدون پژوهش و تحقیق سعی داشته و دارند که هویت بختیاری ها به طور خاص و لرها را به طور عام خدشه دار نمایند، باید عرض کنم که با این همه شواهد و قراین تاریخی، آداب و رسوم، زبان، فرهنگ، این قوم کهن آریایی الاصل و ایرانی الاصل می باشند و این را هم باید اضافه نمود که بختیاری ها برخلاف سایر اقوام ایرانی با گذشت هزاران سال که کشور عزیزمان ایران مورد تهاجم بیگانگان در ادوار مختلف تاریخی قرار گرفت، توانسته اند بیشتر مظاهر نیک فرهنگی نیاکان خود را حفظ نمایند و بر آن می بالند.

پوریا پارسی زاد: شجره نامه اینجانب پوریا پارسی زاد ( منجزی لملمی بختیاروند بهادروند به اختصار واجمالا مرقوم میگردد ) : ( نامبردگان حکومتگران ایرانی ولر واعقاب و احفاد عیلامیان *کیانیان *هخامنشیان *ایل بزرگ پارس *ساسانیان * آل بویه *از طایفه مارافیان و ماسپیان وپاسارگادیان ازایل پارس *از قوم اریا میباشند که لرها وبختیاری ها از طایفه مارافیان و باصری ها از طایفه پاسارگادیان و عیلامیان از طایفه ماسپیان که با هم درامیختند و باحمایت از پاسارگادیان اولین شاهنشاهی جهان هخامنشیان را تاسیس نمودند و بعدها با حمایت پاسارگادیان و ماسپیان از مارافیان ( بختیاری ها ) پس از شکست از امپراطوری روم و اسکندر در تاسیس دولت ساسانی از بختیاری ها حمایت کردند و بر رومی ها چیره شدند و همچنین مقارن با دولت ال بویه شیعی بختیاری ها ؛در جنگهای صلیبی نیز با حمایت از مسلمانان سنی وصلاح الدین ایوبی ؛ عمادالدین زنگی و با پرچم وحدت شیعه و سنی اسلام باعث شکست رومیان و یهودیان و مسیحیان و فتح بیت المقدس شدند که این واقعه در سده سوم تا پنجم هجری بوده است و بخش اعظم خاک امپراطوری روم به تصرف ایشان درامد. ) .
...
[مشاهده متن کامل]

۱ساسان شاه. ( با چند نسل اجمال و اختصار )
۲بابک شاه. "
۳اردشیرشاه. "
۴یزدگردشاه. "
۵بهرام گور. "
۶سنسا یا سبنسا".
۷شیر وزیک ".
۸شیرفیروز"
۹بستان شاه".
۱۰شیر فنه".
۱۱شیران شاه".
۱۲شیر زیر الاکبر".
۱۳ شیر کنده".
۱۴شیر ریز اصغر ".
۱۵ کوهی شاه".
۱۶تمام شاه ".
۱۷فنا خسرو". دیلمی
۱۸ ابی شجاع بویه ". دیلمی
۱۹معزالدوله احمد ". دیلمی ( آل بویه )
۲۰عزالدوله بختیار. دیلمی ( بدر سپهسالار بختیار ؛ایلخان لر بزرگ و بختیاری ) تا ۳۶۷ه ق یا ۹۸۷ - ۹۸۶ میلادی داماد امیر نجم الدین محمود آملی از سادات.
۲۱بدرالدین مسعود بختیاروند.
۲۲جمال الدین بدر *با جول. بجن. بیژن شاه*
۲۳شیخ محمد عالی خان اول یا بزرگ. بختیاروند*شمخال. شیخعالی. عالیشه*ملکشاه بختیاروند *مله شه. ملکیشی. *.
۲۴فتح الدین فضلوی بختیاروند با چند نسل اختلاف. ( باچند نسل اجمالا و اختصارا:
۲۵ ابوالحسن فضلوی بختیاروند.
۲۶علی بختیاروند.
۲۷محمد بختیاروند.
۲۸ابوطاهر در حدود ۵۵۰ هجری قمری. ( ایلخان لر بزرگ و بختیار )
۲۹اتابک هزاراسپ بن ابو طاهر تا ۶۲۶. "
۳۰عمادالدین پهلوان بن هزاراسب از ۶۲۶ تا ۶۴۲. "
۳۱نصرةالدین کلجه پسر هزاراسب از ۶۴۲ تا ۶۴۹. "
تکله پسر هزاراسب از ۶۴۹ تا ۶۵۶. ( ایلخانی ) "
۳۲شمس الدین الب ارغو پسر هزار اسب از ۶۵۶ تا۶۷۲. "
۳۳یوسف شاه بن الب ارغو از ۶۷۲ تا ۶۸۸. "
۳۴افراسیاب بن یوسف شاه از ۶۸۸ تا ۶۹۵. "
۳۵نصرةالدین احمدبن یوسف شاه از ۶۹۵ تا ۷۳۰. "
۳۶یوسف شاه دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۳۰ تا ۷۴۰. "
۳۷افراسیاب دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۴۰. "
۳۸نورالوردبن سلیمان شاه بن اتابک احمد تا ۷۵۷. :
۳۹اتابک پشنگبن سلغرشاه بن اتابک احمد از۷۵۷ تا ۷۹۲. "
۴۰پیر احمدبن اتابک پشنگ از ۷۹۲ تا ۷۹۸. "
۴۱ابوسعیدبن پیر احمد تا ۸۲۰. "
۴۲شاه حسین بن ابو سعید از ۸۲۰ تا ۸۲۷".
از این تاریخ به بعد ۱۵۰ سال تاریخ کلی لر نداریم تا تاریخ ۹۷۴هجری یا۱۵۶۶میلادی .
دنباله حکومت اتابکان ؛اعقاب و احفاد اتابکان در ذیل مرقوم میگردد: ( ابولحسن خان بختیاروند وسهراب خان بختیاروند ایلخانی )
۴۳ - رستم خان پلنگ بختیاروند . ( ایلخانی )
۴۴ - شاه حسین خان بختیاروند ( ایلخان لر بزرگ و بختیاری ؛ شوسنی. شوسینی ؛داماد تاج الدین ابراهیم معروف به شیخ زاهد گیلانی .
۴۵ - جهانگیر خان بختیاروند جد ایل منجزی و باب بهادروند*فیلتن بیگ. پلیتن بیگ *؛ ( ایلخان لر بزرگ و بختیاری ) معروف به پیلتن؛فیلتن؛طهماسب قلی ؛محل تولد روستای فیل آباد منجزی ( نوه شیخ زاهد گیلانی ازنسب مادری ) فرمانده سپاه جنگجویان ایران در دوره صفوی .
۴۶ - خلیل خان بختیاروند جد طایفه منجزی ؛ خلیلی بیگیوند پلنگ* ۱۰۳۷ هجری قمری . ( ایلخانی لربزرگ و بختیارجانشین جهانگیر خان )
۴۷ - شاهمنصورخان بختیاروند*شامصیر. شامیر. شه میر. مصیری. شامسیر. * ( ایلخانی )
۴۸ - رستم خان آقاسی بختیاروند فرمانده جنگجویان سپاه ایران در دوره صفوی *گرجی. خداوردی. الله وردی* ایلخانی
*میرآقاسی . میراس. میلاس. شیر آقاسی. شیر اس. شیاس*الوار کارون. الوار کرمنجی. سالک الوار؛او در جنگ با داود خان و طهمورث گرجستانی پیروز شد و به رستم خان گرجی معروف شد. ( ایلخانی )
۴۹ - تاج الدین امیر قنبر بختیاروند یا تاجمیر خان. ( ایلخانی )
۵۰ - یوسف خان بختیاروند. ( ایلخانی )
۵۱ - علی صالح خان بختیاروند. ( ایلخانی )
۵۲ - ابدال خان ( یا عبدالله خان یا تاج الدین عبدالله خان بختیاروند در دوره کریم خان زند؛ایلخانی ) .
۵۳ - بالی خان بختیاروند. ( زندیه تا قاجار )
۵۴ - شیخ محمد عالی خان دوم یا کوچک بختیاروند منجزی لملمی . ( قاجاری )
۵۵ - کریم خان بختیاروند منجزی . ( پهلوی )
۵۶ - یوسف خان بختیاروند منجزی. ( پهلوی )
۵۷ - پوریا پارسی زاد ؛پوریا منجزی فرزند یوسف منجزی.
معرفی منابع و توضیحات :در منابع و مراجع اختلاف جزیی در ترتیب نسب نامه وجود دارد امابطور کلی نامبردگان اعقاب و احفاد سلاطین ایرانی و اریایی از طایفه مارافیان و پاسارگادیان و ماسپیان ایل پارس از قوم اریا میباشند .
فامیل یا نام خانوادگی نامبردگان در منابع و مراجع و اسناد و مکاتبات رسمی و غیر رسمی بختیار یا بختیاری یا بختیاروند و از دوره صفویه منجزی بختیاروند یا بختیاروند منجزی مرقوم و قید شده است.
توجه:تشابهات اسمی در همه طوایف و اقوام وجود داشته و دارد؛ مثلا در ایل بختیاری ۴ ابدال خان وجود داشته است ؛ ابدال خان که در ۴ باب بختیاری همزمان میزیستند :۱ ابدال خان بختیاری یا بختیاروند ۲ ابدال خان چهارلنگ ۳ ابدال خان بهرامسری استرکی۴ ابدال خان دورکی زراسوند وهمچنین علی صالح خان و خلیل خان و جهانگیر خان وتاجمیر خان و یوسف خان و بالی خان در طوایف و قومیت های دیگر نیز همزمان میزیسته اند که دارای تشابهه اسمی بوده اند مراد از بیان این تذکر عدم ابهام و رفع سوءتفاهم ات و برداشت غلط مخاطب به جهت تشابهات اسمی به جعل انساب میباشدو مراد دیگری وجود ندارد.
برگرفته از اسناد ومنابع و مراجع وکتابنامه های نامبرده بشرح ذیل:
۱تاریخ بختیاری ( خلاصه الاعصار فی التاریخ البختیار ) : علیقلی خان سردار اسعد ؛خاندان جهانگیرخان بختیاروند.
۲ایران و قضیه ایران : لرد جرج کرزن ( تبارنامه روسا و خوانین بختیاروند. )
۳تاریخ گزیده :حمدالله مستوفی .
۴ شرف نامه :شرف خان کرد بدلیسی.
۵تاریخ جهان ارا: قاضی احمد غفاری.
۶تاریخ منتظم ناصری: اعتمادالسلطنه .
۷تحریر تاریخ وصاف :عبدالمحمد آیتی .
۸رساله لرستان و لرها:ولادمیر مینورسکی.
۹صفوت الصفا :ابن بزاز ( نسب نامه خاندان شیخ صفی وال بویه ) .
۱۰ابن خلدون ( نسب نامه خاندان ال بویه تا ساسانیان ) .
۱۱ابوریحان بیرونی ( اعتراض نامه جعل نسب نامه خاندان بویه تا ساسانیان ) .
۱۲ابراهیم صابی دبیر ( نسب نامه خاندان بویه تا ساسانیان ) .
۱۳تاریخ جهانگشای نادری: محمد مهدی استرابادی.
۱۴مرزهای لرستان؛وضعیت تاریخی لرستان در مرزبندی های کشور:اسد عبدالهی ؛فرهاد طهماسبی.
۱۵قوم لر :اسکندر امان الهی.
۱۶جغرافیای تاریخی و تاریخ لرستان :علی محمد ساکی .
۱۷حکومتگران بختیاری: مهراب امیری.
۱۸تاریخ طبری. طبری
۱۹هفت شهر لیراوی :علیرضا خلیفه زاده
و اکثر تواریخ لر و لرستان و تاریخ ایران از ساسانیان و تاریخ پس از اسلام و تاریخ معاصر ایران.
۲۰ تاریخ ابن حوقل :محمد ابن حوقل .
۲۱معجم البلدان :مقدسی.
۲۲استخری و جغرافی نویسان اسلامی در قرون وسطی .
۲۳ کورش کبیر بختیاری :حسن دهقانی
و صدها و هزاران کتابنامه به قلم مورخین و مستشرقین داخلی و خارجی .
۲۴ابن ماکولا .
۲۵احمد بن علی قلقشندی .
۲۶ تاریخ مغول :عباس اقبال اشتیانی.
۲۷ هرودوت :تاریخ ایران و اسکندر.
۲۸ ایران باستان :پیرنیا.
۲۹ایران از اغاز تا اسلام :رومن گیریشمن باستان شناس فرانسوی.
۳۰شاهنامه فردوسی :فردوسی.
۳۱ شاهنامه لکی هزاراسپیان: شاه رستم عباسی هزاراسپیان.
۳۲گزنفون:کورش نامه .
۳۳ لایارد: ماجراهای اولیه در ایران یا پارس شوش و بابل .
۳۴ تاریخ سرزمین ایلام :ناصر راد.
۳۵سر هنری راولینسون.
۳۶ تاریخ لرستان:فریبا بهداروند.
۳۷سفرنامه فیثاغورث به سرزمین پارس و ایران:فیثاغورث .
۳۸فون گال.
۳۹ میر هزار اسب نواده عیاض کرد:رحمت الله علایی.
۴۰ زندگی نامه صلاح الدین ایوبی .
۴۱ تقویم البلدان:اسماعیل ابن علی.
۴۲معجم البلدان:یاقوت ابن عبدالله. یاقوت حموی
۴۳ جغرافیای تاریخی؛تاریخ لرستان: علی محمد سالکی.
۴۴ تاریخ لرستان :علی سیدو ؛الطورانی .
۴۵ منتخب التواریخ: معین الدین نطنزی.
۴۶ معجم الاداب فی المعجم الالقاب:الفوطی .
۴۷الکامل :ابن الاثیر.
۴۸ تاریخ نگارستان: غفاری ؛قزوینی ؛احمد ابن محمد .
۴۹لرستان بزرگ :شریف زبیر ؛رمضان .
۵۰المنتظم فی التاریخ الملوک و الامم:
ابن جوزی ؛عبدالرحمن ابن علی .
۵۱ تاریخ دولت سلجوقی .
۵۲ سفرنامه بارون کلمنت اگستیوس دوبد.
۵۳ رساله محمد علی حزین ؛لاهیجی ، فقیه وشاعر معروف در دوره نادرشاه افشار : در اخبار جدش تاج الدین ابراهیم معروف به شیخ زاهد گیلانی .

شجره نامه اینجانب پوریا پارسی زاد به اختصار واجمالا مرقوم میگردد: ( نامبردگان اعقاب و احفاد عیلامیان از نسب مادری و کیانیان ؛هخامنشیان و ایل بزرگ پارس و ساسانیان از طرف پدری میباشند )
۱ساسان شاه.
...
[مشاهده متن کامل]

۲بابک شاه.
۳اردشیرشاه.
۴یزدگردشاه.
۵بهرام گور.
۶سنسا یا سبنسا".
۷شیر وزیک ".
۸شیرفیروز"
۹بستان شاه".
۱۰شیر فنه".
۱۱شیران شاه".
۱۲شیر زیر الاکبر".
۱۳ شیر کنده".
۱۴شیر ریز اصغر ".
۱۵ کوهی شاه".
۱۶تمام شاه ".
۱۷فنا خسرو".
۱۸ ابی شجاع بویه ".
۱۹معزالدوله احمد ".
۲۰عزالدوله بختیار ( بدر سپهسالار بختیار ؛ایلخان لر بزرگ و بختیاری ) تا ۳۶۷ه ق یا ۹۸۷ - ۹۸۶ میلادی داماد امیر نجم الدین محمود آملی از سادات شیعه حضرت علی ( ع )
۲۱بدرالدین مسعود بختیاروند . ( ایلخان لر بزرگ )
۲۲جمال الدین بدر *با جول. بجن. بیژن شاه*
۲۳شیخ محمد عالی اول یا بزرگ بختیاروند*شمخال. شیخعالی. عالیشه*ملکشاه بختیاروند *مله شه. ملکیشی. *.
۲۴محمد خورشید بختیاروند .
۲۵ ابوالحسن فضلوی بختیاروند.
۲۶علی بختیاروند.
۲۷محمد بختیاروند.
۲۸ابوطاهر در حدود ۵۵۰ هجری قمری.
۲۹اتابک هزاراسپ بن ابی طاهر تا ۶۲۶.
۳۰عمادالدین پهلوان بن هزاراسب از ۶۲۶ تا ۶۴۲.
۳۱نصرةالدین کلجه پسر هزاراسب از ۶۴۲ تا ۶۴۹.
تکله پسر هزاراسب از ۶۴۹ تا ۶۵۶.
۳۲شمس الدین الب ارغو پسر هزار اسب از ۶۵۶ تا۶۷۲.
۳۳یوسف شاه بن الب ارغو از ۶۷۲ تا ۶۸۸.
۳۴افراسیاب بن یوسف شاه از ۶۸۸ تا ۶۹۵.
۳۵نصرةالدین احمدبن یوسف شاه از ۶۹۵ تا ۷۳۰.
۳۶یوسف شاه دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۳۰ تا ۷۴۰.
۳۷افراسیاب دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۴۰.
۳۸نورالوردبن سلیمان شاه بن اتابک احمد تا ۷۵۷.
۳۹اتابک پشنگبن سلغرشاه بن اتابک احمد از۷۵۷ تا ۷۹۲.
۴۰پیر احمدبن اتابک پشنگ از ۷۹۲ تا ۷۹۸.
۴۱ابوسعیدبن پیر احمد تا ۸۲۰.
۴۲شاه حسین بن ابو سعید از ۸۲۰ تا ۸۲۷
از این تاریخ به بعد ۱۵۰ سال تاریخ لر نداریم تا تاریخ ۹۷۴هجری یا۱۵۶۶میلادی
دنباله حکومت اتابکان ؛اعقاب و احفاد اتابکان در ذیل مرقوم میگردد:
۴۳ - رستم خان پلنگ بختیاروند ( ایلخان لر بزرگ سهراب خان بختیاروند )
۴۴ - شاه حسین خان بختیاروند ( ایلخان لر بزرگ شوسنی. شوسینی ؛داماد شیخ زاهد گیلانی که از هفت پشت شیخ السلام بوده است )
۴۵ - جهانگیر خان بختیاروند جد ایل منجزی و باب بهادروند*فیلتن بیگ. پلیتن بیگ *جهانگیر خان معروف به ؛ایلخان لر بزرگ
*پیلتن. فیلتن. طهماسب قلی *محل تولد روستای فیل آباد منجزی. ( نوه شیخ زاهد گیلانی از طرف مادری )
۴۶ - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند جد طایفه منجزی ؛ خلیلی بیگیوند پلنگ* ۱۰۳۷ هجری قمری . ( ایلخان لر بزرگ )
۴۷ - شاهمنصورخان بختیاروند*شامصیر. شامیر. شه میر. مصیری. شامسیر. * ( ایلخانی )
۴۸ - رستم خان آقاسی بختیاروند فرمانده جنگجویان صفوی *گرجی. خداوردی. الله وردی*
*میرآقاسی . میراس. میلاس. شیر آقاسی. شیر اس. شیاس**الوار کارون. الوار کرمنجی. سالک الوار؛او در جنگ با داود خان و طهمورث گرجستانی پیروز شد و به رستم خان گرجی معروف شد. ( ایلخانی )
۴۹ - تاج الدین امیر قنبر بختیاروند یا تاجمیر خان. ( ایلخانی )
۵۰ - یوسف خان بختیاروند.
۵۱ - علی صالح خان بختیاروند.
۵۲ - ابدال خان ( عبدالله خان ) .
۵۳ - بالی خان .
۵۴ - شیخ محمد عالی خان .
۵۵ - کریم خان .
۵۶ - یوسف خان .
۵۷ - پوریا پارسی زاد ؛پوریا منجزی فرزند یوسف منجزی.
توضیحات:در منابع و مراجع اختلاف جزیی در ترتیب نسب نامه وجود دارد.

شجره نامه اینجانب پوریا پارسی زاد به اختصار واجمالا مرقوم میگردد: ( عیلامیان ؛پیشدادیان و کیانیان ؛هخامنشیان و ایل بزرگ پارس و ساسانیان از اعقاب و احفاد نامبردگان میباشند )
۱ساسان شاه.
۲بابک شاه.
...
[مشاهده متن کامل]

۳اردشیرشاه.
۴یزدگردشاه.
۵بهرام گور.
۶سنسا یا سبنسا".
۷شیر وزیک ".
۸شیرفیروز"
۹بستان شاه".
۱۰شیر فنه".
۱۱شیران شاه".
۱۲شیر زیر الاکبر".
۱۳ شیر کنده".
۱۴شیر ریز اصغر ".
۱۵ کوهی شاه".
۱۶تمام شاه ".
۱۷فنا خسرو".
۱۸ ابی شجاع بویه ".
۱۹معزالدوله احمد ".
۲۰عزالدوله بختیار ( بدر سپهسالار بختیار ) تا ۳۶۷ه ق یا ۹۸۷ - ۹۸۶ میلادی
۲۱بدرالدین مسعود بختیاروند .
۲۲جمال الدین بدر *با جول. بجن. بیژن شاه*
۲۳شیخ محمد عالی اول یا بزرگ بختیاروند*شمخال. شیخعالی. عالیشه*ملکشاه بختیاروند *مله شه. ملکیشی. *.
۲۴محمد خورشید بختیاروند .
۲۵ ابوالحسن فضلوی بختیاروند.
۲۶علی بختیاروند.
۲۷محمد بختیاروند.
۲۸ابوطاهر در حدود ۵۵۰ هجری قمری.
۲۹اتابک هزاراسپ بن ابی طاهر تا ۶۲۶.
۳۰عمادالدین پهلوان بن هزاراسب از ۶۲۶ تا ۶۴۲.
۳۱نصرةالدین کلجه پسر هزاراسب از ۶۴۲ تا ۶۴۹.
تکله پسر هزاراسب از ۶۴۹ تا ۶۵۶.
۳۲شمس الدین الب ارغو پسر هزار اسب از ۶۵۶ تا۶۷۲.
۳۳یوسف شاه بن الب ارغو از ۶۷۲ تا ۶۸۸.
۳۴افراسیاب بن یوسف شاه از ۶۸۸ تا ۶۹۵.
۳۵نصرةالدین احمدبن یوسف شاه از ۶۹۵ تا ۷۳۰.
۳۶یوسف شاه دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۳۰ تا ۷۴۰.
۳۷افراسیاب دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۴۰.
۳۸نورالوردبن سلیمان شاه بن اتابک احمد تا ۷۵۷.
۳۹اتابک پشنگبن سلغرشاه بن اتابک احمد از۷۵۷ تا ۷۹۲.
۴۰پیر احمدبن اتابک پشنگ از ۷۹۲ تا ۷۹۸.
۴۱ابوسعیدبن پیر احمد تا ۸۲۰.
۴۲شاه حسین بن ابو سعید از ۸۲۰ تا ۸۲۷
از این تاریخ به بعد ۱۵۰ سال تاریخ لر نداریم تا تاریخ ۹۷۴هجری یا۱۵۶۶میلادی
۴۳ - رستم خان پلنگ بختیاروند ( سهراب خان بختیاروند ) .
۴۴ - شاه حسین خانبختیاروند ( شوسنی. شوسینی ) .
۴۵ - جهانگیر خان بختیاروند جد ایل منجزی و باب بهادروند*فیلتن بیگ. پلیتن بیگ *جهانگیر خان معروف به
*پیلتن. فیلتن. طهماسب قلی *محل تولد روستای فیل آباد منجزی. ( داماد شیخ زاهد گیلانی و باجناق شیخ صفی الدین اردبیلی که از هفت پشت شیخ السلام زاده بوده اند. )
۴۶ - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند جد طایفه منجزی ؛ خلیلی بیگیوند پلنگ* ۱۰۳۷ هجری قمری . ( نوه شیخ زاهد گیلانی کرد تبار واز نوادگان پیامبر اسلام ص و حضرت ابراهیم و نوح و ادم ع )
۴۷ - شاهمنصورخان بختیاروند*شامصیر. شامیر. شه میر. مصیری. شامسیر. *
۴۸ - رستم خان آقاسی بختیاروند فرمانده جنگجویان صفوی *گرجی. خداوردی. الله وردی*
*میرآقاسی . میراس. میلاس. شیر آقاسی. شیر اس. شیاس**الوار کارون. الوار کرمنجی. سالک الوار؛او در جنگ با داود خان و طهمورث گرجستانی پیروز شد و به رستم خان گرجی معروف شد.
۴۹ - تاج الدین امیر قنبر بختیاروند یا تاجمیر خان.
۵۰ - یوسف خان سپهسالار عراق .
۵۱ - علی صالح خان بختیاروند.
۵۲ - ابدال خان ( عبدالله خان ) .
۵۳ - بالی خان .
۵۴ - شیخ محمد عالی خان .
۵۵ - کریم خان .
۵۶ - یوسف خان .
۵۷ - پوریا پارسی زاد ؛پوریا منجزی فرزند یوسف منجزی.
توضیحات:در منابع و مراجع اختلاف جزیی در نسب نامه وجود دارد.


در قدیم الایام هر صد یا هزار خانوار را یک لک میگفتند و سرلک یعنی رئیس و سرگروه و سره آن لک ؛ خان عموی بزرگ بنده بنام زنده یاد سام خان صالحی بختیاروند[ ابن حبیب اله خان ابن محمدتقی خان ابن مرتضی خان ابن
...
[مشاهده متن کامل]
سردار علی صالح خان حسن باوری برام عالی بختیاروند ( علی صالح خان عابد یا عالی جمالی ) ]را که عمری در پژوهش در باب تاریخ عشایرایران گذراند و معرف حضور تاریخدانان ایل است به من فرمودند بعد از عزل و قتل اولین حاکم لربزرگ ( آسترکی اولاد شیخ زاهد گیلانی مبلغ شیعه که لر و کرد نبوده ) و امیر جهانگیر یا میر جهانگیر بختیاروند ( بهداروند ) از طرف دربار صفوی رئیس و سر گروه و سره لک لر بزرگ شد و سرلک مقام او بود نه نام خانوادگی او، زیرا او بختیاروند بود و از آنجا که دربار وقت پسوند" وند" را "ی" مینوشت امیرجهانگیربختیاروند را امیرجهانگیر بختیاری مینوشتند و کلیه لرهای بزرگ حکومت امیر جهانگیر را لره بختیاری ( نام خانوادگی جهانگیر ) نامیدند یعنی در اسناد حکومتی مینوشتند لرهای متعلق به حکومت جهانگیر بختیاری ( ی=وند؛ بختیاری=بختیاروند>بهدارون>بهداروند ) یا لرهای بختیاری [برهمین اساس لرهای کلیه طوایف لرستان کوچک تحت حکومت خوانین طایفه فعلی بساک میوند حاکم بر لرستان کوچک را لر فعلی یا لر فیلی نامیدند یعنی لرهای تحت حکومت فعلی یا فیلی خان] بخاطر اینکه بیشتر لرهای پرسنل اداری حکومت جهانگیر بختیاروندرا پرسنل حاکم قبلی ( آسترکی ) تشکیل میدادند و آنها هم معروف به آسترکی شده بودند اسم آسترکی هم بر تشکیلات امیرجهانگیرخان بختیاروند سره لک لر بزرگ تاثیر داشت ( آسترکی های اصیل از نژاد لر نبوده اند ولی لرهای بزرگ پرسنل اداری امیرآسترکی لر بوده اند ) در زمان جهانگیر بختیاروند سره لک لر بزرگ برای اولین بار حکومت صفویه سرگروه اقوام و سره لک های اقوام را ملقب به نام ایلخان یا خان نمود و جهانگیر بختیاروند یا جهانگیر خان بختیاری یا جهانگیر خان سره لک ( سرلک ) اولین خان لر بزرگ شد و لرهای طوایف مختلف لرستان بزرگ را حکومت در اسنادش لره جهانگیر خان بختیاری میخواند . جهانگردان غربی هم در کتابهاشان جهانگیر خان سرلکی را از طایفه بختیاروند دانسته اند و طایفه سرلک الیگودرز نوادگان اولین خان بختیاروند یعنی جهانگیر خان بختیاروند سره لک لر بزرگ هستند . با احترام پوریا پارسی زاد

تمام بختیاری ها از یک ریشه هستند
( بختیار )
**
طایفه زراسوند از دو تیره تشکیل شده هیهاوند
کورکور
نیمی از تش های تیره هیهاوند زراسوند از
طایفه فولادوند *هیهاوند *چهارلنگ بوده
...
[مشاهده متن کامل]

نیمی دیگر از ایل منجزی بهداروند
تیره کورکور زراسوند از ایل منجزی بهداروند جدا شده
تش گرما زراسوند از طایفه گرما بهداروند
تش زیلا زراسوند از طایفه زیلایی بهداروند
تش آشتیانی وند تیره تشمال زراسوند از تیره بزرگ شاه منصور وند *آشتی وند*خلیلی منجزی
تشمال :::رئیس ایل
تش جهانگیری زراسوند
تش پاگیر زراسوند از تیره پاگیر مال احمدی منجزی
سردار اسعد از تیره صاد پاپی
مینورسکی بهداروند و پاپی را از یک ریشه می داند
تیره منجری پاپی::ایل منجزی *منجی*
تیره للری پاپی::طایفه للری بهداروند
تش مهدی بهداروند پاپی ::تیره مهدی وند خلیلی منجزی
تیره صاد پاپی :::طایفه عالی صاد بهداروند
معنی صاد*تاد*::گراز
نماد ایل بزرگ منجزی
پلنگ نماد طایفه خلیلی بیگیوند منجزی
تیره تادخیری چهارلنگ از نوادگان خلیل خان بختیاروند در منطقه چلون
***
منطقه چلو اندیکا منجزی نشین
**
خرس نماد طایفه بابااحمدی دور کی. طایفه کیارسی بهداروند
***
تش های زیلاوند. گیلان وند. دوست محمد.
آدینه وند. مهمدوند. . . . . در طایفه آسترکی از نوادگان خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان هستند
در تاریخ طایفه آسترکی
از خلیل خان. تاج الدین خان. آقاسی. یحیی. آدینه. اسماعیل . . . . . .
به صورت جزیی نام برده شده
تیره سرلک خود را از نسل رستم نواده خلیل خان می داند
به نظر من شجرنامه تیره شاه منصور وند منجزی به واقعیت نزدیکتر است
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
( شاه منصور خان . احمد. مهدی. تاج الدین. بلی. اردشیر. خیرالدین )
شاه منصور
رستم خان آقاسی
تاجمیر قنبر
( عالی ویسی . عزیز. یوسف. محمد . . )
عالی ویسی
عالی مهمد
هیبت الله خان
چهل امیر
آشتی
آقاسی
هادی عالی کرم
. .
. .
. .
. .
یکی از بزرگان زراسوند به کر منجی معروف بود
میر. . . کر منجی *منجزی *
( ایل منجزی بهداروند و
طوایف زراسوند. آسترکی. پاپی با هم خویشاوند هستند )
تاریخ واقعی خوانین ایل بزرگ لر بختیاری
 17 | 1

طوایف آسترکی. مرداسی. چهار بری از زمان های قدیم متحد بودند
فرزندان و نوادگان تاجمیرخان آسترکی
برای بازپسگیری مقام ایلخانی بسیاری از خوانین بختیاری از نسل جهانگیر خان بختیاروند منجزی را
کشتند مانند ( خلیل خان ایلخان . احمد خان ایلخان . ابوالفتح خان. نظرعلی خان. . . . . . . )
...
[مشاهده متن کامل]

مشهدی باقر چسبان مرداسی یکی از خوانین بختیاری از نسل جهانگیر خان بختیاروند را کشتند
طایفه چهاربری یکی از خوانین بختیاروند را . . . کشتند

با سلام وتشکر خدمت اقای پارسی زاد از اطلاعات خوب شما لطفا اگر شجره نامه تیره میشه وند لملمی را در اختیار دارید به اشتراک بگذارید

شجرنامه های طایفه آسترکی
1 - تاجمیرخان آسترکی اولین ایلخان لر بزرگ پسر فخرالدین
جد طایفه اسدی آسترکی ( شجرنامه اصل )
2 - تاجمیرخان آسترکی پسر بابک
جد طایفه آسترکی

...
[مشاهده متن کامل]

3 - تاجمیرخان آسترکی پسر بختیار
جد کل جد طایفه آسترکی و کل لر های بزرگ معروف به آسترکی
در زمان حمله ی ازبکان و عثمانی به ایران
شاه صفوی از تاجمیرخان آسترکی درخواست مالیات کرد که مورد قبول
حسابدار تاجمیرخان واقعه نشد
و شاه صفوی با سپاه خود به کلبه ی او
حمله کرد و اورا در راه مالیات کشور
شهید کرد
و شاه ایران دیوانه بود و فراموشی داشت
و به فکرش نمی رسید که تاجمیرخان را خودش کشته . پسرش احمد خان شیرکش را جانشین او کرد
احمد خان شیرکش بعد از پدر ایلخان شد
و چون خلیل خان بختیاری ایلخان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان را کشته بود به محلی رفت و گرپ شد.

شجرنامه
تاج الدین عبدالله خان*ابدال* بختیاروند ایلخان پسر علی صالح خان بختیاروند ایلخان پسر یوسف خان پسر تاج الدین امیر قنبر پسر رستم خان بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
*****
با سلام خدمت برادر عزیز اقای بهداروند پوریا منجزی هستم از تهران اگر امکان مصاحبت با جنابعالی و جود دارد شماره شریفتان را به تلعن بنده پیامک کنید در رابطه با نیانامه تیره ملکشاه و ند و شیخ عالی وند مزاحم
...
[مشاهده متن کامل]
میشوم حق الزحمه اتتن به روی چشم به حسابتان واریز میکنیم ؛جمعی تیره شیخ عتلی وند و ملکشاه وند با تشکر پوریا منجزی ( پارسی زاد ) به تلفن ۰۹۳۵۱۰۴۲۸۳۴

اقای اسماعیلی حتک حرمت نکنید اختلافات طبیعی است لطف نکنید نسب نامه به همراه میزان تحصیلات و تخصص خود را نیز در سایت مرقوم بفرمایید اگر انتقاد دارید محترم انتقاد کنید ؛ اشتباهات بدلیل مشغله کاری طبیعی و
...
[مشاهده متن کامل]
قابل اثلااست فرهنگ بحث و نتبجه گیری و انتقاد با سند معتبر قابل قبول اما اتهام وارد کردن و چرند وپرندگفتن مختص خانوادهای نانجیب و بیشخصیت است مطالبی دارید درج کنید دکتر حمید منجزی و سامان منجزی و پروفسور منجزی از دانشگاه های امریکا و انگلستان و شریف عضو هیت علمی امیر سرتیپ منجزی پدر بنده و خوانین زراسوند و دایی های بنده خوانین چهارلنگ موگویی زلقی ؛کیومرثی و ممصالح و ممیوند گفته های شما را تایید کنند ؛ همینطور مرکز مطالعات تاریخ ایران تایید کننوگد وگرنه میدم موستو مییکن نشون میدم به مردم بی تربیت

حقیقت تاریخ خوانین ایل لر بختیاری
شجرنامه طایفه آسترکی
1 - اویس
2 - بردیا
3 - فخرالدین
4 - تاجمیرخان آسترکی اولین ایلخان لر بزرگ
پسران ::احمد خان شیرکش .
محمد خان شیرکش. مومد
...
[مشاهده متن کامل]

5 - احمد خان شیرکش آسترکی
6 - زمان
7 - شیخ میر
پسران ::اسد. عبدالله
8 - دهباشی اسد
پسران ::الله کرم. شاه کرم
9 - الله کرم
. .
. .
. .
. .
****
بعد از کشته شدن تاجمیرخان آسترکی توسط شاه صفوی
نوبت خوانین ایل بختیاروند رسید
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان پسر امیر
شاه حسین خان بختیاروند
بعد از جهانگیر خان پسرش خلیل خان بختیاروند ایلخان شد

حمایت همه جانبه بختیاروندها از
دولت صفوی باعث شد تا نام بختیاری بر ایل لر بزرگ گذاشته شود
خلیل خان بختیاروند ایلخان توسط شورش مردمی که پسران تاجمیرخان آسترکی به راه انداختند کشته شد
بعد از این واقعه پسران تاجمیرخان آسترکی به شیرکش معروف شدند و به منطقه ی گر پی پناهنده شدند
سرکوب قیام نظر علی خان بختیاروند توسط دهباشی اسد خان آسترکی از سوی
نادرشاه افشار
از سوی خاندان بختیاروند گروه هایی از بختیاروند ها در مناطق آسترکی نشین ساکن
شدند تا طایفه آسترکی شورش نکند
نوادگان اولاد جهانگیر خان بختیاروند ایلخان در بین طایفه آسترکی
تش های زیر را بوجود آوردند
گاهی وند. کاید. اسه وند. مهمدوند. دهدار. آدینه وند. تاجدی وند . . . . .
خوانین بعدی ایل لر بختیاری
بعد از خلیل خان بختیاروند عمویش ابراهیم خان یک سال ایلخان شد
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان بختیاروند
قاسم خان بختیاروند ایلخان پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
احمد خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان
ابوالفتح خان بختیاروند پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان جد طایفه منجزی بختیاروند است
امیر شاه حسین خان بختیاروند داماد
شیخ اسماعیل گیلانی ( بابازاهد ) بود
تش گیلانوند آسترکی
تش گیلانوند منجزی
:::::
طایفه زراسوند از اتحاد سه طایفه بوجود آمد
تیره هیهاوند از طایفه پولادوند*هیهاوند * ایل چهارلنگ
تیره کورکور از طایفه منجزی ایل بختیاروند
تیره خوانین زراسوند از طایفه پاپی لر
پاپی ها و بختیاروند ها از یک ریشه اند

کاملا درست است جهانگیر خان فرزند شاه حسین خان داماد شیخ زاهد گیلانی
حقیقت تاریخ
تیره مستقل آسترکی شاخه ی جدا شده از طایفه ی زراسوند
تاجمیر خان زراسوند ایلخان لر بزرگ
بود
همینک نیز تیره ایی به نام آسترکی در طایفه زراسوند به سر می برد
***
بعد از تاجمیرخان زراسوند، ، جهانگیر خان بختیاروند ایلخان شد
...
[مشاهده متن کامل]

که به گفته سردار ظفر که فرمود ::
به دلیل دلاوری و شجاعتی که از مردان ایل بختیاروند سر زد نام بختیاری بر
ایل لر بزرگ گذاشته شد (
گویا در جنگ های ایران و عثمانی )

بختیاری
تاریخی _ فرهگی _ اجتماعی
کتاب ( بنه وارمن ایل من ) تجدید چاپ شد
کتاب بنه وارمن ایل من به صورت دو جلدی منتشر گردید.
جلد یک با عنوان ( تاریخ هزارساله بختیاری پس از ساسانیان ) که تجدید چاپ شده است و حکومتگران بختیاری را از سال ۳۰۰ه ق تا ۱۳۷۴ ه ق یعنی از بدر نخستین حاکم بختیاری پس از اسلام تا خیزش ابوالقاسم خان بختیاری و یارانش را مورد بحث قرار داده است. این کتاب چهار فصل است: فصل یک شامل مفاهیم، جغرافیا و تقسیمات ایل بختیاری است؛ فصل دو شامل حکومت اتابکان لربزرگ ( بدر و جانشینانش ، اتابکان فضلویه ) ؛ فصل سوم شامل فرمانروایان و حاکمان بختیاری در زمان صفویه ، افشاریه و زندیه ؛ فصل چهارم شامل فرمانروایان و حاکمان بختیاری در دوره قاجاریه و پهلوی می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]



66572182387524769295. jpg









جلد دو با عنوان ( نگرشی بر طایفه آسترکی دورکی بختیاری ) منتشر گردیده است.



96463743825111839940. jpg

مراکز فروش:

تهران - میدان انقلاب - کتابفروشی اختران
اصفهان - پایانه مسافربری کاوه - کتابفروشی فردوسی
اصفهان - چهارباغ - کتابفروشی شهسواری
شهرکرد - ترمینال آزادی - فروشگاه کتاب و مطبوعات آزادی
مسجدسلیمان - خیابان آزادی ـ جنب تعاونی ایران پیما ـ مطبوعاتی روایی
مسجدسلیمان ـ خیابان آزادی ـ کتابفروشی عرفان ـ بهداروند
مسجدسلیمان ـ نمره یک - روبروی سینما ( بازار نمره یک ) - کتاب فروشی چهارلنگ
اهواز ـ چهار راه نادری - کوچه شهید موسوی - کتاب فروشی رشد
اهواز ـ فروشگاه بین المللی کتاب
الیگودرز ـ خ ولیعصر شمالی ـ خ شهید بابایی - کتابفروشی مهرگان
لالی - فلکه پمپ بنزین ـ مطبوعاتی محمد حسینی
ایذه ـ کتابفروشی زندی
نوشته شده در جمعه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 11:53 توسط گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار خلیل خان | نظر بدهید
احمد خان بختیاری پسرقاسم خان آسترکی بختیاری
علی قلی خان سرداراسعد می نویسد: ریاست کل بختیاری از ابتدای سلطنت صفویه تا زمان کریم خان زند به عهده فرزندان جهانگیرخان آسترکی بوده، اشخاص فوق الذکر کمال قوت و قدرت را داشته اند. چنانکه از ابنیه که در دو محل گرمسیر ( بنه وار و سردشت ) ساخته اند ، شوکت آنها را می رساند.
دکتر عبدالرضا درگاهی می نویسد:{ بطورکلی از ابتدای سلطنت صفویه تا پایان سلطنت زندیه، حکومت بختیاری در اختیار دودمان میرجهانگیرخان آسترکی بود. }

احمد خان بختیاری پسرقاسم خان آسترکی بختیاری ( 1145 ه ق /1733م )
تقریباٌ در سال 1145 ه ق /1733م که نادرشاه از خلع شاه طهماسب آسوده شد، وارد اصفهان گردید. احمدخان بختیاری که از ملتزمین رکاب بود و در هرات خدمات کرده بود را به حکومت بختیاری منصوب کرد. احمدخان پس از ورود به محل حکومت خود مشغول تنظیمات گردید. در خلیل آباد یکی از اشرار را سیاست کرد، کسان مضروب اجتماع کرده، به سر احمد خان هجوم آورده و او را از پای در آوردند و بسوی گرمسیر کوچ کرده و فرار نمودند. پس از آنکه این خبر به گوش نادرشاه رسید به سردار حویزه که در بهبهان بود امر کرد که با سپاه خود به شوشتر بشتابد و نیز به باباخان چاپشلو سر کردة لرستان امر کرد که رودخانه ای که معبر ایشان است با جماعت خود مسدود کند و در 29ربیع الثانی فوجی از اصفهان به تنبیه اشرار فرستاد که در زاویة مقدسه امامزاده اسمائیل معروف به سهلعلی منتظر اردوی سلطنتی باشند بعد از شش روز اردوی نادری از راه سرچشمه متوجه کوهستانهای بختیاری شد. راهی صعب العبور بود و با کمال سختی از آن راه عبور کردند. اشرار در قلعه ای پناهنده شده بودند، بعد از مدت بیست و یک روز که آذوقة آنها تمام شد و از هر سوی به قلعه یورش می آوردند، ناچار تسلیم شدند. از گناه ایشان درگذشت، مگر آن کسانی که قاتل بودند. به قصاص رسیدند. حکم همایونی شد که 3000خانوار از هفت لنگ بختیاری کوچ کرده در نواحی خراسان سکنا گیرند و حکومت آنجا را به ابوالفتح خان پسر دیگر قاسم خان بخشید. 2
نادرشاه در سال 1145 ه ق از دارالسلطنه اصفهان جهت دستگیری قاتلین احمد خان بختیاری به سوی ایل جلیل بختیاری عزیمت نمود. جمعی از قاتلان احمد خان پسر قاسم خان بختیاری در، دربند بنه وار ( که در قله آن کوه قلعه ای از سنگ رخام که سر به کیوان کشیده بود ) متحصن گردید بودند. چند نفری از بستگان قاتلان که در حین قتل احمد خان حاضر بودند و در این وقت از ترس نادر به همراه قاتلان در آنجا سکنی داشتند ، چون از ورود نادرشاه مطلع شدند. تصمیم گرفتند که به نزد ایشان بروند. شاید از تقصیرات آنها چشم پوشی کند. بنابراین بدون اطلاع قاتلان ، سوار گردیده و به درگاه نادر آمدند و نادرشاه نیز از راه ملاطفت و مهربانی، از گناه آنها در گذشت و آنها را عفو نمود.
چون ابوالفتح خان و علی صالح خان و نجف آقا و سایر ریش سفیدان جماعت بختیاری از بخشیدن خون قاتلان آگاه شدند. خود را به درگاه نادر رسانیده و احساس نگرانی کردند.
نادر فرمود: فردوسی علیه الرحمه چنین سروده است .
ســـر مـــردمی بــردبـاری بود سبکسـر همیشه به خواری بـرد
ستون خرد داد و بخشایش است در بخشش او را چو آرایش است
هــر آن نامور کو نـدارد خـــرد ز تخت بزرگـــی کــجا بر خورد
خردمند هم نیز جاوید نیســت فری برتر از فر جمشید نیــست
چو تاجش به ابراندر آمد به مرد نشست کیی دیــــگری را سپرد
نماند بدین حال جــاوید کـس ز هر بد به یزدان پنــاهید بـس
و سر کردگان مذکور را ساکت ساخته. در جواب ایشان فرمود که: بعد از گرفتن سایر قاتلان، پس از دریافت حقیقت، قاتلان را به شما خواهم داد تا قصاص نمایید. چون سر کردگان مذکور خاطر جمع شدند. به جمع آوری سپاه همت گماشتند. نادرشاه نیز روانة دربند بنه وار گردید و متحصنین در دفاع از قلعه پایداری نمودند و نادرشاه به خمپاره اندازان دستور داد که چند گلوله به میان آن قلعه انداختند، ثبات و قرار محصورین را به هم ریخت، عده ای از آنها کشته شده و برخی نیز مجروح گشته ، ناچاراً شمشیر به گردن انداخته و از قلعه بیرون آمده و خود را تسلیم کردند.
نادرشاه پس از بررسی و تعیین قاتلین واقعی آنها را بر سرکردگان مذکور تحویل داد تا آنها را در عوض مقتولان خود به قصاص برسانند و ما بقی بیگناهان را مرخص و عفو نمود.
همچنین مقرر داشت که حدود سه هزار نفر از جوانان بختیاری در سپاه نادر به خدمت اشتغال یابند اما اکثر طوایف بختیاری از چهارلنگ و هفت لنگ از دادن نیرو خودداری نمودند و سر پیچی کردند. لذا نادر بر آن شد که با آنها درگیر شود. اما علی صالح خان گفت که : اگر به عهدة بنده مقرر شود، بدون جنگ و خونریزی، آنها را راضی نمایم. حسب الامر به عهدة مشارالیه مقرر گردید که طوایف مذکور را آرام نماید و در عرض مدت 15 روز ایشان موفق شد که هزار نفر از جوانان بختیاری را برای خدمت در سپاه نادر آماده و مهیا نماید.
از جمله کارهای دیگر نادر که انجام داد این بود که علی صالح خان را که از جمله معتبرین آن ایل بود و در آن سفر خدمات شایسته انجام داده بود را به ریاست آن جماعت برگزید و تعیین نمود و از خوانین ابوالفتح خان بختیاری و منصور خان و محمد حسین خان و جلال خان و سایر سرکردگان و سرخیلان آن طوایف را مقرر فرمود: که خانه هایشان را به دارالسلطنه اصفهان برده و در آنجا سکنی گزینند و خود نیز برمناصبی اشتغال ورزیدند. 1
توضیح: علی صالح خان آسترکی ، ابوالفتح خان آسترکی ، منصورخان آسترکی ، محمدحسین خان آسترکی و جلال خان آسترکی
نوشته شده در سه شنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 18:12 توسط گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار خلیل خان | نظر بدهید
ایل بختیاری و بختیار عزالدوله دیلمی
ایل بختیاری و بختیار عزالدوله دیلمی
نویسنده :علی بهرامی بهرامسری آسترکی

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
شوربختانه در برخی از کتاب های نویسندگان بختیاری و در شبکه مجازی اینترنت در سایت های گوناگون فرنام یا وجه تسمیه قوم بختیاری را بدون مستندات کافی به بختیار عزالدوله دیلمی نسبت می دهند . این در حالی است که براساس متون تاریخی هیچکدام از دیلمیان بر سرزمین بختیاری حکومت ننموده اند. شاید برخی تصور می کنند که چون دیلمیان بر خوزستان فرمانروایی داشته اند پس حاکم بختیاری نیز بوده اند. در پاسخ عرض می کنم که سرزمین بختیاری حتا از دوران باستان یعنی دوره ایلامی ها نیز جزو خوزستان نبود . چون حکومت ایلام شامل ایلام دشت یا همان خوزستان یا شوشان و ایلام کوهستان یا همان آنزان یا آنشان بوده است . گرچه حکومت مرکزی در شوش بود و حکومت آنزان نیز به صورت فدرالی زیر نظر حکومت مرکزی اداره می شد. پس از دوران اسلامی هرچند تا سال 300ه ق یک دوران بی خبری در تاریخ سرزمین بختیاری به چشم می خورد . تنها مورخین تازی از جمله بلاذری نوشته اند که در بدو ورود اسلام به ایران سرزمین ایذه چندین بار توسط فرماندهان عرب تسخیرگرید. پیش از اینکه به تاریخ بختیاری از سال سیصد به بعد به پردازم ، ابتدا گزیده ای از تاریخ آل بویه که بختیار عزالدوله از آن تبار است را ارایه می نمایم.
دیلمیان مردم دیلمی ساکن سرزمین دیلمستان بودند و آل بویه خانواده ای دیلمی بودند که از ۳۲۰ تا ۴۴۸ ه. ق. در ایران و عراق فرمانروائی داشته اند. آل بویه را نظر به دیلمی بودن، دیالمه نیز خوانده اند. یکی از این خاندان بختیار نام داشت.
بختیار ، عزالدوله ، امیر سلسلة شیعی مذهب آل بویه ( دیلمیان ) در عراق ( 331 یا 332ـ367 ) . ابومنصور بختیار، ملقّب به عزالدوله ، فرزند و جانشین معزالدوله ابی الحسین احمدبن بویة دیلمی ( ابن خلکان ، ج 1، ص 267 ) . در اهواز متولد شد، لیکن دیلمی الاصل بود. در 346 با دختر سبکتکینِ حاجب ، یکی از فرماندهان سپاه معزالدوله ، ازدواج کرد ( همدانی ، ج 1، ص 172 ) . در 356، از خلیفه المطیع للّه لقب عزالدوله یافت ( سیوطی ، ص 401 ) . در همان سال به جای پدر به امارت عراق رسید و تا 367، سال درگذشتش ، بر متصرفات پدر مشتمل بر آذربایجان ، جزیره ، بین النهرین و خوزستان ـ جز عمان و کرمان که به تصرف عضدالدوله درآمده بود ـ حکومت کرد.
بسیاری تصور می کنند چون بختیار عزالدوله در اهواز متولد شده، پس نام بختیاری از او سرچشمه گرفته است. این دیدگاه به طورکامل نادرست است و همان طوریکه بیان کردم سرزمین لرستان بزرگ که در زمان صفویه به بختیاری شهرت یافت ، در زمان رضاشاه به خوزستان پیوست شد و در تمام دوران اسلامی یعنی از سال سیصد هجری قمری به بعد دارای حکومت مستقل بوده و شامل کهگیلویه و بویر احمد و بختیاری ( تمام استان چهارمحال بختیاری، فریدن ، الیگودرز، ازنا ، دورود، شمال دزفول و شوشتر، مسجدسلیمان و رامهرمز و ایزه ) بوده است . در زمان صفویه کهگیلویه از آن جدا شد و باقیمانده آن به نام ایالت بختیاری در گیتاشناسی سیاسی ایران شناخته شد تا اینکه در زمان رضاشاه تجزیه گردید و بخش جنوبی آن به خوزستان پیوست شد.
اینک حکومت سرزمین لر ( لربزرگ و کوچک ) همزمان با حکومت آل بویه
ولایت لرستان دو قسم است: لر بزرگ و لر کوچک، به اعتبار دو برادر که در قرب سنه ثلاثمایه هجری ( 300ه ق ) معاصر یکدیگرحاکم آنجا بوده اند: حاکم لر بزرگ بدر نمام داشته و حاکم لر کوچک ابومنصور . بدر مدتی دراز در حکومت روزگار گذرانید. چون او درگذشت، حکومت به پسر زاده اش نصرالدین محمد بن هلال بن بدر رسید و او حاکمی عادل بود و منصب وزارت خود را به محمد خورشید تفویض نمود.
حمدالله مستوفی در سال ( ۷۳۰ هجری قمری/۱۳۳۰ میلادی ) اشاره به مهاجرت طوایف کرد از مناطق کنونی کردستان سوریه ( جبل السماق ) به مناطق لر بزرگ و لر کوچک می کند. در سال 500ه ق نزدیک به چهارصد ( یک صد ) خانوار کرد از جبل السماق شام به علت اختلافی که با مهتر و بزرگ قومشان افتاده بود، جلاء وطن کرده ، به سرزمین لرستان آمدند وحکومت آنجا را که وزارت آن با محمد خورشید بود را پذیرفتند. بزرگ ایشان ابوالحسن فضلوی بود.
ابوالحسن را پسری علی نام بود. پس از مدتی این گروه با میزبانان ، اختلاف پیدا می کنند و به نزد سلقریان ( ترک تبار ) حاکم فارس می روند. هنگامی که علی درگذشت، پسر او به نام محمد که جوانی دلاور بود. در خدمت سلغریان به مناصب بالایی رسید. چون او نیز بمرد ، پسر او ابوطاهر که جوانی شجاع بود. در خدمت اتابک سنقربه سرداری سپاه رسید. اتابک سنقر او را لشکر داد و به لرستان فرستاد. ابوطاهر به صلح و جنگ ، وعد و وعید و فریب و صلح و شکیبایی سرزمین لرستان را تصرف نمود و حکومت جانشینان بدر را سرنگون کرد. پس از اینکه استقرار یافت ، اعلام استقلال نمود و خود را اتابک خواند و به فرمانروایی لرستان همت گماشت. در واقع ابو طاهربنیانگذار حکومت اتابکان فضلویه یا اتابکان لربزرگ بود. او پس از مدتی حکمروایی در سال 550ه ق درگذشت و پسر بزرگش بنام هزاراسپ با اتفاق نظر برادران جانشین پدرشد و عدل و داد ورزید. این سلسله از سال 530تا 828هق بر لرستان بزرگ فرمانروایی نمودند.
همانطوریکه بحث شد حکومت آل بویه از سال 320تا 448ه ق ادامه داشته است و از سوی دیگر حدود بیست سال قبل از آل بویه ، یعنی از سال 300ه ق خاندان بدر در سرزمین لرستان بزرگ تا سال 530ه ق حکومت می کردند. حکومت این خاندان، شامل بدر بنیانگذار حکومت که مدت طولانی فرمانروایی کرد و پس از او نوه اش نصیرالدین محمد جانشین شد که در حدود سال 530بدست ابوطاهر فضلوی ، حکومتش منقرض گردید. بنابر این آل بویه هیچگاه بر سرزمین یا ایالت لربزرگ ( بختیاری بعدی ) حکومت ننمودند و انتساب نام بختیاری به بختیار عزالدوله دیلمی از پایه و اساس نادرست است.
و اما وجه تسمیه بختیاری
همه مورخین بر این باورند که لربزرگ پس از جدایی کهگیلویه از آن در آغاز صفویه به بختیاری نامبردارشد.
امیرشرف خان بدلیسی می نویسد :� شاه تهماسب صفوی ریاست لربزرگ را که بعدها بختیاری شهرت یافت را به تاجمیرخان آسترکی واگذار نمود و چون تاجمیر از پرداخت مالیات خودداری نمود به دستور شاه تهماسب عزل و کشته شد و میرجهانگیرخان آسترکی جانشین گردید. �
حاجی خسرو خان سردار ظفر معتقد است که بختیاریها در زمان صفویه ( 1372 - 1501 م ) به این نام شهرت جسته اند.
حسین پژمان شاعر خوش قریحه بختیاری می نویسد :�کلمه بختیاری به تنهایی خوشبخت معنی می دهد و شاید هم بعضی از روسای طوایف به این نام شهرت داشته اند که احتمالاً بعدها تمام افراد ایل به این نام شناخته شده اند . �
شاردین ( shardian ) می گوید : �در تاریخ صفویه از سر کردگان آنها بنام خوانین بختیاری نام می بردند کمااینکه جهانگیر خان آسترکی بنام امیر بختیاری شهرت یافته بود و بعلاوه همه او را مردی متمول و صاحب گله و رمه های بزرگی از مادیان و قاطر و درازگوش می دانستند . �
عبدالعلی خسروی می نویسد:�عناصر تشکیل دهنده تاریخ بختیاری از دوران صفویه با طلوع میرجهانگیرخان آسترکی بطور روشن ادامه می یابد و می دانیم که منشأ �هفت لنگ و چهارلنگ� و نام�بختیاری� از این مقطع تاریخی بر روی زبانها افتاده است. �
بنا به گفته همه مورخین و آنچه در بالا ذکر شد ، بختیاریها ، قبل از صفویه ، به لُر بزرگ شهرت داشتند . اما واژه ی زیبای �بختیاری� در تاریخ لُر بزرگ ، نخستین بار بعنوان شهرت و نام خانوادگی میرجهانگیرخان آسترکی بکار رفته است و همانطوریکه در تواریخ آمده است ، سرکردگان و روسای لُر بزرگ در روزگار صفویه ، بزرگان و خوانین آسترکی بوده اند . بطوریکه دکتر عبدالرضا درگاهی در روزنامه خروش آنزان ( چاپ قبل از انقلاب ) نوشته اند که : �بطور کلی از ابتدای سلطنت سلسلة صفویه تا زمان کریم خان زند حکومت بختیاری در اختیار دودمان میر جهانگیر خان آسترکی بود . �
در طول تاریخ این واقعیت به اثبات رسیده است که پادشاهان و امراء برای تثبیت و شهرت خانواده و حتی طایفه شان همواره از نام اجداد ونیاکان خود استفاده می کردند ، همانطوریکه کوروش کبیر سلسله خود و شهرت خود را بنام هخامنش که نام جد چهارم ایشان است ، نامگذاری کرد. بنابراین مشخص و معلوم می گردد که �بختیار� نام نیای میر جهانگیرخان آسترکی بوده است . بدین ترتیب که میرجهانگیرخان پسر میرتاجمیرخان پسر میر بابک شاه پسرمیر بختیار پسرمیر بهرام آسترکی معروف به بهرامسری بوده است و ایشان نام نیای خود بختیار را برای شهرت و نام خانوادگی خود برگزید . دودمان و طایفه میرجهانگیر خان آسترکی در زمان صفویه چنان قدرت و اقتدار یافتند که دیگر طوایف را تحت الشعاع نام و شهرت خودشان یعنی �بختیاری� قرار دادند چنانکه پس از چندی همه طوایف تحت امر طایفه آسترکی و شهرت میر جهانگیر خان ، �بختیاری� نام گرفتند . لذا برای اثبات این مطلب به سخن ژان پیر دیگار فرانسوی ( فنون کوچ نشینان بختیاری ، ص 18 ) اکتفا می کنیم که می گوید : [ �آسترکی� ها که در حال حاضر تشکیل طایفه ای از �دورکی� ها را می دهد در حدود سال1330 میلادی ( 730ه ق ) به منزله یک ایل مستقل شناخته شده بود و رقیب بهداروند به شمار می آمد . ]
از زمان شاه تهماسب اول صفوی تا پایان حکومت زندیه، در این مدت زمام تمام خاک بختیاری تحت حکومت خوانین آسترکی بود که تاجمیرخان و ابدالخان اولین و آخرین آنها بوده اند. این خوانین از سال ۹۲۴ ه ق تا سال ۱۲۰۳ ه ق به مدت ۲۷۹ سال از سوی دولت مرکزی بر تمام خاک بختیاری حکمروایی نمودندو از زمان تاجمیرخان بهرامسری آسترکی پدر میرجهانگیرخان مرکز حکومت بختیاری از ایذه به بنه وار آسترکی در لالی کنونی منتقل گردید.
نوشته شده در سه شنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 15:46 توسط گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار خلیل خان | نظر بدهید
قیام رجبعلی خان بهرامسری آسترکی
قیام رجبعلی خان بهرامسری آسترکی
رجبعلی خان آسترکی فرزند آرستم ( از تیره بهرامسری تش محمدرضاوند ) در سال 1270 شمسی بدنیا آمد. با برادرانش در روستای زَزُم از توابع الیگودرز سکونت داشت و نظر به اینکه پهلوانی زورمند و تیراندازی ماهر بود، با حکام محلی سازش نداشته، طبعاً حالت برتری او از سایر همتبارانش در ایل موجب گردید که با یک عصیان روحی به یاغیگری دست بزند. ایشان عدة زیادی را به دور خود جمع کرد و بنای مخالفت را با دولت و حاکمین محلی آنها نهاد. کسان دیگری چون آامیدعلی بهرامسری آسترکی معروف به وکیل امیدعلی ( ایشان وکیل رجبعلی خان بودند ) و میرزا اسماعیل سرلک آسترکی ( ایشان منشی رجبعلی خان بودند ) ، کربلایی آاسفندیار بهرامسری آسترکی از همرزمان او بودند البته باید یادآوری نمود که همه آسترکی هایی که همراه رجبعلی خان بوده اند از دو تیره بهرامسری و سرلک آسترکی بوده اند، بعلاوه عده ای از مردم خوانسار و گلپایگان نیز جزو نیروهای ایشان بودند. رجبعلی خان چندین نبرد سنگین با قوای دولتی انجام داد و شهرهای خوانسار، گلپایگان و نراق را به تصرف خود در آورد.
ابراهیم دهگان ( تاریخ اراک ) می نویسد: � با شروع جنگ جهانی ، منطقه بیش از پیش نا امن گردید. در سال 1336 ق ( 1304ش ) علی قلی خان زلکی علم طغیان برافراشت و نواحی گلپایگان را غارت کرد. هم زمان رجبعلی خان بختیاری ( آسترکی ) نیز در حدود اراک یاغی شد و به غارت خوانسار و کمره پرداخت. در سال های بعد نیز این تاخت و تاز ها گه گاه ادامه داشت.
عبدالعلی خسروی ( بختیاری در جلوه گاه فرهنگ ) می نویسد: " رجبعلی خان آسترکی در دهه ۱۳۱۵ بر علیه دولت مرکزی خروج کرد و عده ای را به دور خود جمع کرد که بتواند به حکومت بختیاری برسد ولی بخت با او یار نبود و با همه رشادت ها و جنگهایی که کرد سرانجام سرکوب و از صحنه خاج شد. "
این درگیریها از سال 1295 تا 1306ادامه داشت تا اینکه سرانجام در سال1306 رجبعلی خان در روستای وَرزَنه از دهات گلپایگان با مأمورین دولتی به زد و خورد می پردازد و تلفاتی به قوای دولتی وارد می نماید ولی عده ای از همراهانش در آن نبرد و زد و خورد کشته می شوند و عده ای از جمله وکیل آامیدعلی و کربلایی آاسفندیار آسترکی دستگیر و به تهران اعزام و در آنجا اعدام شدند.
سرانجام آن روز که از صحنه نبرد با قوای دولتی جان سالم بدر میبرد و متواری می گردد و هنگامی که ایشان تنها با نوکر خود حسنعلی برگله ای در مزرعه ای بین فرج آباد و قریه کهریز از توابع خمین بخواب می رود، نوکر از فرصت استفاده نمود و او را در خواب به قتل می رساند و تفنگ و قطار و اسب ایشان را با خود می برد.
اگرچه قیام رجبعلی خان در آغاز قیام علیه ظلم وستم حکام محلی بود اما شوربختانه به انحراف کشیده شد و در مناطق استان مرکزی جور وجفاهایی بر مردم وارد آوردند و به غارت اموال آنها پرداختند. البته گاهی حمله به برخی از شهرها به درخواست شماری از اهالی آن شهرها صورت می گرفت. به طوریکه آقای فضل الله زهرایی در کتاب ( دورنمای خوانسار، ص۱۹ ، ۱۳۴۱ ) و عبدالحسین امینی در کتاب ( کاروان عشق و جاودان نامه ی خوانسار ، ۱۳۸۶ ، ص ۲۳ ) می نویسند:"
میرزامحمد مهدی شهیدی، از بزرگان محله بالای خوانساربود که با، ترتیت داد که در آن تعدادی از بزرگان، ثروتمندان و خوانین شهر خوانسار و حومه از جمله عزیز خان شاهزاده قاجار و حاکم خوانسار وحاج میرزا یوسف جوادی اختلاف داشتند.
در همان ایام تعدادی محموله�ی قند که از شهرکرد عازم خوانسار و بیدهند بود، به دستور مرحوم شهیدی توقیف شده و به منز ل وی برده شد. صاحب قند که مرحوم عبد�الخالق بیدهندی بود، شکایت به مرحوم آیت �الله آخوند ملا محمد بیدهندی برد و عالم نامبرده، نام ه�ای به مرحوم آمیرزا محمد مهدی نوشت که این قند�ها مربوط به خویشاوندان من است و من تقاضای استرداد قند�ها را دارم ولی نامه در جلوی چشم حامل آن سوزانده شده و مرحوم شهیدی گفت: اگر علمای بیدهند، آخوند ملا محمد و سید علی�اکبر حجتی بدون اجازه�ی من قلم روی کاغذ ببرند، با آنها ناخوشایندی خواهد شد. وقتی که مرحوم آخوند ملا محمد از قضیه مطلع شد، با چند تن از اهالی بیدهند، از راه عربستان به اصفهان نزد آیت�الله آقا نجفی که مرجع تقلید دوران خود بود و در نجف با آخوند ملا محمد هم� درس بودند، شکایت بردند و هم�زمان شکایت عزیز خان و جوادی و اهالی خوانسار رسید و والی اصفهان ( محمدخان بختیاری ) مأمور رسیدگی به شکایات مردم خوانسار شد ( امینی1386: 21 ) . نیرویی را برای جلوگیری از درگیری های خوانسار گسیل داشتند. با ورود نیروهای دولتی نیرو�های مرحوم شهیدی به سرپرستی عزیز�خان خوانساری فرزند صولت �الملک در تپه� های اطراف خوانسار موضع گرفتند. ضمناً کوه� های خوانسار توسط نیرو�های محمد�علی خان خراط بیدهندی بسته شد و خوانسار در محاصره قرار گرفت و جنگ سه روزه� ای در خوانسار و حومه به وقوع پیوست و روز سوم توپ�خانه نیروهای دولتی، سنگر بابا عظیم خوانسار ( بر فراز تپه�ای است در سمت شرقی و مشرف به قسمت مهمی از خوانسار ) ، را در هم کوبید و نیرو�های فاتح وارد شهر خوانسار شده و تعدادی از سران دستگیر شدند؛ از جمله میرزا محمدمهدی شهیدی توسط چند نفر از اهالی شهر خوانسار دستگیر و با پنج نفر دیگر به دارآویخته شدند.
آقا محمد شهیدی پسر میرزا محمد مهدی، پس از کشته شدن پدرش، با رجب�علی یاغی معروف که نراق را غارت کرده بود و محمد علی حیرانی، از بربرود و بختیاری، ارتباط برقرار کرده و از وی در خواست کمک می�کند که پذیرفته می�شود ( امینی1386: 23 و زهرایی1341: 19 ) . محمد علی حیرانی با چهل سوار و رجب�علی با هزار نفر نیرو به خوانسار آمده و اضافه بر نوکر�های بومی و محلی، به خانه� های مردم ریخته و هست و نیست آنها، حتی آذوقه� ای که برای سال گرانی تهیه کرده بودند را غارت و چپاول نمودند ( زهرایی1341: 19 ) .
زمانی که یاغی� ها به خوانسار حمله کردند و اموال و اجناس مردم را غارت کردند، برخی از مردم اموال و اجناس قیمتی خود را به عنوان امانت، در بیت مرحوم آیت�الله محمود ابن �الرضا قرار دادند به� طوری که بعضی از حاضرین در آن قضیه می� گفتند که نه� تنها کمد�ها و اتاق�ها پر از اثاث و اشیاء نفیس بود که حتی حیاط منزل آقا هم تا دیوارهایش از اثاثیه� ی مردم پر بود. وقتی که رجب�علی خان یاغی با میرزایش به طرف منزل آقا آمده بود، مردم که وحشت زده بودند می�گفتند: اگر این یاغی�ها تاکنون خانه� های مردم را یکی یکی مورد غارت قرار داده�اند، در اینجا کل اموال مردم غارت خواهد شد. بالاخره آن یاغی و همراهانش وارد می� شوند و وقتی می�خواستند وارد بیت آقا شوند، ابتدا بزرگ یاغی�ها عتبه�ی درب را بوسیده و بعد با نهایت تواضع و سر شکستگی در حالی که به دست آقا بوسه زده بود، از منزل آقا خارج شد ( نمی از یم1389: 20 ) .
آنها بیدهند را در سحر�گاهی محاصره کردند و محمد خان خراط، برادرش و اهالی بیدهند را شش ماه محاصره کردند. ولی پس از جنگی طولانی، محمد علی حیرانی در محله پایتخت محاصره شد و تمام نیرو�های او دست�بسته به بیدهند برده شدند و رجب�علی پس از شش ماه در�خواست آتش بست کرد و با قرآنی که سر به مهر کرده بود و با 200 نفر تلفات، از بیدهند خارج شد. وی بین راه در محاصره اهالی بیدهند و حومه قرار گرفت و آنچه غارت کرده بود، به جای گذاشت و فرار کرد و بقیه�ی اموالی که با خود برد، در حدود روستای ارجنک خوانسار، توسط مشهدی غلام�رضا امینی و رضا شعیبی از وی و یارانش گرفته شد و او به کوه�های اطراف الیگودرز رفت. سر دو تن از افراد وی بریده شده و اموال و طلا�های همراه رجب�علی را گرفتند ( امینی1386: 24 ) .
اتحاد رجبعلی خان بهرامسری آسترکی با حاجی هاشم خان عالی انور بابادی ( این مطلب توسط آقای الله بخش جهانگیری در اختیار نگارنده قرار گرفته است. )
درحدودسالهای 1294 - 1299 ه ش حکومت مناطق خمین وکمره وخونساروگلپایگان ومناطق همجواربالطفعلی خان امیرمفخم بود. درآن موقع اولادمحمدولی خان بابادی عالی انورازصمصام السلطنه قهرکردند و به امیرمفخم متوسل شدند. لذا امیرمفخم حکومت کل مناطق فوق رابه حاجی هاشم خان بابادی عالی انوردادکه درآن موقع باریاست ابوالقاسم خان ضیغم السلطان فرزند حاج هاشم خان بود. ذرست درهمان موقع رجبعلی خان آسترکی که ازخانواده ای ریشه داربودبرعلی حاکمان زورگو ی مرکزکشورکوس یاغی گری راسرداده بود وبه حاجی هاشم خان نامه نوشت یا با من متعهد و وصلت کنید یا جنگ - پس ازمذاکرات زیادبین طرفین باتوجه به همجواربودن ایل آسترکی واولاد محمدولی خان دوطرف تصمیم به وصلت گرفتند اگرچه ابوالقاسم خان وقبادخان فرزندمحمدآقاخان شبرنگ نمیپذیر فتندولی حاج هاشم خان گفت رجبعلی خان ازایل آسترکی است وآدم اصل و نسب داری است وهمجوارماهستند پس دخترحاج هاشم خان را به علی اکبرخان برادررجبعلی خان دادندودختر رجبعلی خان را به آصحنعلی پسر حاج هاشم خان دادند شبی که عروسی برادررجبعلی خان بودوهمه درمنزل حاج هاشم خان بودندیک دفعه اعلام شدیک یاغی دیگر به نام محمدعلی خرات به شهرهای فوق هجوم آورده واعلام سواردادند . رجبعلی خان وهمراهانش ازجمله علی اکبرخان ووکیل امیدعلی وکربلایی اسفندیاروحسینعلی وتعدادزیادی دیگربه سمت آنها هجوم آوردنددرضمن ازطرف بابادیها قبادخان وآصحنعلی دامادآنهاودوسه نفردیگرهمراه آنهارفتند - متاسفانه اردوی متخاصم پشت بامهای خیابانها راگرفته بودندوهمان ابتداعلی اکبرخان برادررجبعلی خان که دامادبوددرشب عروسی کشته شدوخودرجبعلی خان زخمی گردید وشکست خوردند - به این ترتیب با کشته شدن داماد وصلت سرنگرفت.

نوشته شده در جمعه سی و یکم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 13:10 توسط گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار خلیل خان | یک نظر
مشاهیربختیاری
•کاوه دادگر بختیاری
•کورش هخامنشی بختیاری ابرمرد تاریخ جهان
•آریوبرزن بختیاری سردار نامدار ایران در برابر اسکندر
•اتابک هزار اسپ
•اتابک نصرت الدین احمد
•امیر بهرام آسترکی سرسلسله تیره بهرامسری و نخستین کسی که کنفدراسیون بختیاری را در سال 830 ه ق تشکیل داد
•امیرتاجمیرخان بهرامسری آسترکی فرزند بابک شاه نخستین ایلخان بختیاری در زمان شاه اسماعیل و شاه تهماسب
•میرجهانگیرخان بهرامسری آسترکی فرزند تاجمیرخان دومین ایلخان بختیاری و فاتح آذربایجان در زمان شاه تهماسب تا شاه عباس صفوی
•خلیل خان بهرامسری آسترکی فرزند میرجهانگیرخان سومین ایلخان بختیاری در زمان شاه عباس یکم تا دوم
•بی بی ترخون همسر خلیل خان بهرامسری یکی از زنان نامدار بختیاری در زمان صفویه
•علی صالح خان بهرامسری آسترکی فرزند یوسف خان و نوه خلیل خان بزرگ ، فاتح قندهار
•سردار اسعدزراسوند بختیاری از سران انقلاب مشروطه و فاتح تهران
•صمصام السلطنه نجفقلی خان زراسوند بختیاری نخست وزیر دولت مشروطه ایران
•حسینقلی خان ایلخانی زراسوند ایلخان بختیاری
•ابراهیم خان زراسوند ضرغام السلطنه از سران انقلاب مشروطه و فاتح اصفهان
•خسرو خان سردار ظفرزراسوند از سران انقلاب مشروطه و برادر کوچکتر سردار اسعد بختیاری
•نصیر خان زراسوندسردار جنگ فرمانده قشون نظامی ایران در زمان قاجاریه و از سران انقلاب مشروطه
•جعفر قلیخان زراسوند سردار بهادر از فرماندهان انقلاب مشروطه، وزیر جنگ قاجاریه، وزیر پست و تلگراف در زمان رضاشاه پهلوی
•علیمرادخان ممیوند چهارلنگ رهبرانقلاب بختیاری در برابر نادرشاه
•ابوالفتح خان آسترکی بختیاری یکی از اعضای شورای سه نفره حکومتی با کریم خان زند
•اسدخان بهداروند در زمان فتحعلی شاه قاجار
•محمد تقی خان چهارلنگ در زمان فتحعلی شاه قاجار
•امیر مفخم زراسوندبختیاری فرمانده قشون نظامی ایران در زمان قاجاریه و از سران انقلاب مشروطه
•اسفندیار خان زراسوندبختیاری برادر ارشد سردار اسعد بختیاری و ایلخان بختیاری بود
•غلامحسین خان زراسوند سالار محتشم از سران انقلاب مشروطه
•امامقلی خان زراسوند حاجی ایلخانی برادر حسینقلی خان ایلخانی و ایلخان بختیاری بود
•رضاقلی خان زراسوندایل بیگی برادر حسینقلی خان ایلخانی و ایلخان بختیاری بود
•یوسف خان زراسوندامیر مجاهد از سران انقلاب مشروطه و برادر کوچکتر سردار اسعد بختیاری
•سلطان محمد خان زراسوندسردار اشجع از سران انقلاب مشروطه
•بی بی مریم زراسوندبختیاری از زنان فعال در انقلاب مشروطه و معروف به سردار مریم بختیاری
•ابوالقاسم خان بختیاری زراسوند درعصر محمدرضا شاه
•محمد رضا خان زراسوند سردارِ فاتح از سران انقلاب مشروطه و پدر شاپور بختیار
•خلیل اسفندیاری زراسوندفرزند اسفندیار خان و پدر ثریا اسفندیاری
•امیدعلی شهنی کرم زاده ریاضی دان برجسته ایرانی و دارنده عنوان چهره ماندگار
•دکتر ابوالقاسم بختیاری اولین ایرانی که در آمریکا مدرک دکترا گرفت!
•بهرام عکاشه بابادی متخصص زلزله شناسی و پدر زمین شناسی ایران
•شاپور بختیار زراسوندآخرین نخست وزیر ایران در دوره پهلوی
•ثریا اسفندیاری زراسوند شهبانوی ایران در زمان پهلوی دوم
•مهدی کروبی سیاستمدار و رییس دو دوره مجلس شورای اسلامی
•احمد کروبی روحانی و سیاستمدار ( پدر مهدی کروبی )
•تیمور بختیار زراسوند اولین رئیس ساواک در حکومت پهلوی
•آفاضل خان بهرامی آسترکی
•آستارخان دانشور زراسوند
•آجعفرقلی خان رستمی بابادی
•حاج آ. خیرالله بهرامسری آسترکی
آهرمزخان ارغشی اسیوند
•آمحمدجواد درگاهی دینارانی
•آمحمدعلی هزاریان اسیوند
•آحسین آسترکی بهرامسری
•تهماسب خان راکی
•آستار کریمی بابا احمدی
حاج حیدر حاجی پور اسیوندHeart
آ برات حاجی پور اسیوند
حاج کلبعلی محمدی محمودصالح چهارلنگ
حاج آ اسدالله کریمی بابااحمدی
آ رضی خسروی بابادی
آ امیرخان بهرامی آسترکی
آ داراب سرلک آسترکی
اسدخان غالبی حاجیوند میوند


نوشته شده در سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 14:31 توسط گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار خلیل خان | یک نظر
قیام علی مرادخان آسترکی بختیاری در زمان نادرشاه
قیام علیمرادخان آسترکی بختیاری2
علیمرادخان یکی ازخوانین بزرگ بختیاری، از شاخه هفت لنگ بود و در هنگامی که نادر در قفقاز و همچنین در جبهه دیگر با عثمانیان در نبرد بود و خود را برای تاجگذاری در دشت مغان آماده می کرد، علیمرادخان غیبت او را مغتنم شمرد و سر به شورش برداشت و در حدود بختیاری ( تقریباً در حوالی مسجدسلیمان کنونی ) آشوبی بر پا کرد و به همسایگان خود تعدی و تجاوز میکرد. نادرشاه پس از تاجگذاری در دشت مغان چون میرحسین پسر میرویس برادر شاه محمود هوتاکی غلیجایی در قندهار یاغی شده بود ، قصد رفتن به قندهار کرد و هنگامی که از آذربایجان وارد قزوین شد، شنید که علیمرادخان بختیاری هم سر به شورش برداشته است. لذا از قزوین روانه بختیاری شد ولی قبل از آنکه نادر خود را به مناطق بختیاری برساند ، علیمرادخان به کوهستانهای صعب العبور بختیاری متواری گردید.
نادر برای سرکوبی او خود را به مناطق کوهستانی رسانید و پس از چند روز او را دستگیر و به حضور نادر بردند. نادرشاه دستور داد تا چهاردست و پای او را قطع کردند و چشم هایش را از حدقه در آوردند. بعد از رفع غایله علیمرادخان ، چون نادر از بختیاری رشادت زیادی مشاهده کرد چهارهزار نفر از آنان را به فرماندهی علی صالح خان ، برادر زادة همین علیمرادخان انتخاب کرد و جزء افواج پارکابی خود در آورد. به علاوه در همان موقع دستور داد تا سه هزار خانوار بختیاری به نواحی خراسان کوچ داده شوند و بعد از این عملیات روانه اصفهان شد. 1
علی مرادخان فرزند خلیل خان بهرامسری آسترکی است و علی صالح خان فرزند یوسف خان پسر دیگر خلیل خان بهرامسری آسترکی است.
2 - نادرشاه افشار در مدت حکومت خود چهار مرحله به سرزمین بختیاری لشکرکشی کرد. آنچه در این جا ذکر آن اهمیت دارد این است که مورخین در سه مورد طرفهای درگیر با نادر را به ترتیب علی مرادخان هفت لنگ، علی مرادخان میوند و علی مرادی زلکی ذکر کرده اند. در این خصوص که مورخین نام هر سه نفر را علی مراد نوشته اند دو حالت وجود دارد ؛ اول اینکه بر حسب تصادف نام سه تن علی مراد بوده است. دوم اینکه با توجه به صعب العبور بودن خاک بختیاری ، چون مورخین خودشان حضور نداشته اند و روایتها را از دیگران شنیده اند ، هر سه نفر را با نام علی مراد ذکرکرده اند و متأسفانه تاریخ وقوع این جنگها نیز مشخص نیست، اما نادر احتمالاً در سه زمان ، جداگانه و در سه محل مختلف در خاک بختیاری با این سه نفر درگیر شده است :
الف - قیام علی مراد خان آسترکی در حوالی مسجدسلیمان و احتمالاً در بدو حکومت نادر بوده است.
ب - قیام علی مراد خان میوند که در نزدیکی کوه سالند در میان کوه بختیاری میوند اتفاق افتاده است.
پ - قیام علی مرادی زلکی ( لیرکی ) که در نزدیکی امامزاده محمدحسن ( ع ) موسوم به چال شه از توابع الیگودرز رخ داده است . در هر سه مرحله پیروزی از آن نادرشاه بود.
ت - در سال 1145 ه ق نادرشاه برای دستگیری قاتلان احمدخان آسترکی که از جانب او حاکم بختیاری بود به بختیاری لشکر کشید و تا بنه وار آنها را تعقیب نمود. ( نگارنده )




1 - بامداد ، مهدی ، تاریخ رجال ایران ، ج2 ، ص 484.
نوشته شده در جمعه دهم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 11:35 توسط گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار خلیل خان | یک نظر
علی صالح خان بختیاری _ فرمانده بختیاری فاتح قندهار کیست؟ یا به قول خومون: چه کَسیه؟
تاجمیرخان بختیاری ( ۹۷۴ - ۹۲۴ه ق ) فرزند بابک شاه بهرامسری آسترکی نخستین ایل خان بختیاری از ایل دورکی هفت لنگ بود که در زمان شاه اسماعیل و شاه تهماسب صفوی به حکومت بختیاری برگزیده شد. و پس از وی پسرش میرجهانگیرخان بهرامسری آسترکی ( ۱۰۳۷ - ۹۷۴ه ق ) حاکم تمام بختیاری گردید و مرکز حکومت آنها در شهر تاریخی بنه وار خلیل خان فرزند میرجهانگیرخان بود.
سرداراسعد بختیاری می نویسد:ریاست کل بختیاری از ابتدای صفویه تا زمان کریم خان زند به عهده فرزندان جهانگیرخان بوده.
سردارظفرمی نویسد: آقاسی خان از اولاد خلیل خان پسرجهانگیرخان بود که صاحب بنه وار بودند ودر سردشت گرمسیر منزل داشتند - حکومت تمام بختیاری با آنها بود و از قبل سلاطین صفویه امیرالامراء بودند.
دکتر عبدالرضا درگاهی می نویسد:بطورکلی از ابتدای سلطنت سلسله صفویه تا زمان سلطنت کریم خان زند حکومت بختیاری در اختیار دودمان تاجمیرخان و میرجهانگیرخان آسترکی بود.


علی صالح خان ِ فرمانده بختیاری فاتح قندهار کیست ؟ یا به قول خومون: چه کَسیه؟
آیا فاتح قندهار : اُسیوند؟!! بهداروند؟‍‍!! زراسوند؟!! یا آسترکی ؟!! بوده است؟!!!!!
علی صالح خان اسیوند
آقای عباس حاجی پور ( اسیوند ) ( کهرنگ، سال چهارم ، شماره 16، 1387، ص 13 ) {در مقاله ای با عنوان صیدمراد اسیوند و فتح قندهار} می نویسد:� در سال 1149ه ق نادرشاه افشار به قصد کشورگشایی به سوی کشور افغانستان حمله برد. نادرشاه نیز قصد تصرف قندهار را داشت به همین دلیل سپاه عظیمی از کلیه ایالات و ولایات ایران جمع آوری نمود. در میان سپاه دوهزار نفری، سوار نظام بختیاری به فرماندهی علی صالح خان اسیوند جزء اصلی آنها بودند. در این لشکرکشی آصیدمراد مشاور برجسته علی صالح خان بود. . . . . . . . . � در خصوص این که آصیدمراد از طایفه بزرگ اسیوند است هیچ تردیدی وجود ندارد اما ادعای نویسنده مبنی بر اسیوند بودن ، علی صالح خان نادرست است.
علی صالح خان بهداروند
آقای البرز بختیاروند ( تاریخ باستانی لالی و نگرشی بر فرهنگ قوم بختیاری، سال 1388، ص 89 ) می نویسد:� نادرشاه که تحت تأثیر جنگاوری بختیاری ها قرار گرفته بود تعداد کثیری از آنان را وارد لشکر خود نمود از جمله این مردان جنگاور آصید مراد و آکلبی اسیوند و علی صالح خان بهداروند بودند. این مردان بزرگ از فرماندهان فوج یا افواجی از هنگ جنگی بختیاری ها در فتح قندهار افغانستان بودند. این لشکرکشی در سال 1149ه ق صورت گرفت. � اما منابع تاریخی ادعای این همتبار گرامی را رد می نمایند.
در منابع تاریخی به علی صالح خان آلی جمالی بهداروند اشاره شده که در زمان فتح علی شاه قاجار ( 1250 - 1183 ه ق ) می زیسته است. در این زمینه سردار ظفر ( یادداشت ها و خاطرات، ص 36 ) می نویسد: � جدم جعفرقلی خان در تهران بود دختر علی صالح خان آل جمالی ( بهداروند ) را که بی بی شاه پسند نام داشت به زنی گرفت. گویا در آن دوره روسای بختیاری بیشتر در تهران گرو بودند. علی صالح خان هم در آن هنگام در تهران بود به روزگار فتح علی شاه قاجار. �
سرهنگ ابوالفتح اوژن بختیاری ( تاریخ بختیاری، ص 46 - 45 ) می نویسد: � موقعی که حبیب الله خان پدر جعفرقلی خان در تهران به عنوان گروگان زندگی می کرد اسدخان بختیاروند ( اسدخان از طایفه علاء الدین وند و علی صالح خان از طایفه عالی جمالی بودند ) روزی که دختران علی صالح خان بنام شاهیجان و ماهیجان برای تماشای تعزیه به تکیه دولت رفته بودند . فتحعلی شاه در آنجا شاهیجان را از زیر چادرسیاهی که بسر داشت می بیند و طالب او می شود. پس از انکه از هویت آن دختر جویا می گردد از او خواستگاری می کند. ولی پدرش نمی دهد و به همین مناسبت او را که نامش شاهیجان بوده است شاه پسند نام نهاده اند و برای بهانه اظهار نمودند که معقوده جعفرقلی خان پسر حبیب الله خان است و روی همین اصل هم فوری دختر را در تهران به عقد جعفرقلی خان در می آورند و حسینقلی خان و امامقلی خان نتیجه همین ازدواج بودند که هردو در تهران متولد شده اند. �
بنابراین اگر سن فتح علی شاه را برای علی صالح خان در نظر بگیریم ( 1250 - 1183ه ق ) ، 67سال می شود و حال اگر56سال سن آقامحمدخان قاجار ( 1211 - 1155ه ق ) ، را هم بر سن علی صالح خان بهداروند بیافزاییم ، سن علی صالح خان بهداروند تقریبا 93 سال می شود و می دانیم که فتح قندهار در سال 1149ه ق رخ داده است . حال اگر بخواهیم گفته آقای البرز بختیاروند را باور نماییم باید تمام دوره افشاریه ( 1160 - 1148ه ق ) یعنی 15سال و اگر سن علی صالح خان بهداروند را نیز 20سال در زمان جنگ در نظر بگیریم و دوران زندیه ( 1193 - 1163ه ق ) یعنی 45سال البته 8سال از آن کم می کنیم چون 8سال آن را در دوره آقامحمدخان قاجار محاسبه نموده ایم که دوره زندیه 37 سال می شود. اینک اگر مجموع این سالها را محاسبه نماییم ، عدد 165سال برای سن علی صالح خان بهداروند بدست می آید که نه از نظر علمی که میانگین سن را 30سال در نظر می گرند و نه از نظر عادی درست است. بنابر این علی صالح خان آل جمالی بهداروند درزمان فتح قندهار اصلا به دنیا نیامده بود .
علی صالح خان آسترکی یا علی صالح خان زراسوند ( یا بهتر بگوییم نواده حیدر لرستانی )
پیش از اینکه در باره صحت و سقم این دو تن بنویسم نیاز می دانم که شمه ای کوتاه از تاریخ بختیاری در دوران صفویه تا افشاریه را از زبان سه تن از نوادگان حیدر لرستانی یا زراسوند آینده بازگو نمایم. مرحوم علی قلی خان سردار اسعد ( تاریخ بختیاری، صص 106، 145، 159، 160، 389 ) می نویسد:� در عهد شاه تهماسب اول تمام لر بزرگ یعنی بختیاری ها در تحت نظام تاج امیر استرکی که عمده عشایر آن قوم بود تفویض کرده بود. . . . . . . . . . . . . . . بعد از قتل او شاه تهماسب پیشوایی آن قوم را به میرجهانگیرخان بختیاری که او نیز از جمله روسای آن الوس ( طایفه آسترکی ) است ارزانی داشت. . . . . . . . . . . . . . � وی در ادامه می نویسد : ریاست کل بختیاری از ابتدای صفویه تا زمان سلطنت کریم خان زند چنانکه در این کتاب مندرج است به عهده فرزندان جهانگیرخان بوده . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . علی صالح خان تا اوایل سلطنت کریم خان حیات داشت چنانکه از فرمان ذیل که نزد من موجود است معلوم می شود. کریم خان که به اسم شاه اسماعیل صفوی سلطنت می کرد فرمان مزبور را از طرف شاه اسماعیل به ابدال خان پسر علی صالح خان داده است. شاه اسماعیل مزبور همان میرزا ابو تراب صفوی است. �
ابوالفتح اوژن بختیاری نیز در تاریخ بختیاری ( صص6 - 5 ) عینا همین مطالب سردار اسعد را در خصوص حکومت خوانین آسترکی نگاشته است.
خسروخان سردارظفر ( یاد داشت ها و خاطرات ، ص 60 ) می نویسد: � آقاسی خان از اولاد خلیل خان پسر جهانگیرخان بود که صاحب بنه وار بودند و در سردشت گرمسیر منزل داشتند - حکومت تمام بختیاری با آنها بود و از قبل سلاطین صفویه امیرالامراء بودند. �
همانطوریکه سردار اسعد و اوژن در نمودار طوایف بختیاری نوشته اند ، آسترکی یکی از طوایف ایل دورکی می باشد.
بنابر این نه تنها حکومت ایل دورکی بلکه طبق گفته این سه بزرگوار حکومت تمام بختیاری با آسترکی ها بوده است. از اینجاست که طبق سخن سعدی و ادعای تناقض آمیز آنها � دو پادشاه را در اقلیمی نگنجد. � داستانی که این سه شخصیت برای نیای خود حیدر بیان کرده اند یک تراژدی است اما آنچه در خصوص فرزندان حیدر یعنی غالب آقا و خسرو آقا و عبدالخلیل آقا نوشته اند یک کمدی است. آنها نوشته اند:� پس از چندی که غالب آقا در دربار پادشاهان صفوی که احتما دارد در آن تاریخ در قزوین بوده باشد اقامت اختیار نمود کم کم اعتماد و اطمینان دولت را به خود جلب کرد و دیری نپایید که از طرف دولت مأموریت رتق و فتق امور ایل را دریافت و رسما به ریاست ایل زراسوند و سایر طوایف بختساری منصوب گردید. بعد از غالب آقا فرزندش خسروآقا امور ایل زراسوند را بدست گرفت و جانشین پدر گردید همینطور پس از او هم پسرش عبدالخلیل آقا به ریاست منصوب شد ولی در زمان این شخص بین ایل زراسوند یا به طورکلی بین طوایف هفت لنگ و چهارلنگ اختلافاتی پیداشد و جنگ سختی در گرفت و در یکی از همین جنگ ها عبدالخلیل آقا کشته شد. �
بیان این مطالب با آنچه آنها در خصوص حکومت خوانین آسترکی از آغاز صفویه تا کریم خان زند گفته اند، تناقض دارد و همانطوریکه سعدی می گوید � دو پادشاه را در اقلیمی نگنجد. � از سوی دیگر این مطالب هیچگونه مرجعی ندارند یعنی کتاب هایی که در دوران صفویه تا زندیه نیز نوشته شده اند هیچ کدام به این داستانی که این بزرگواران نوشته اند ، حتا اشاره ای کوچک ندارند. البته اگر ورود حیدر به بختیاری در زمان صفویه اثبات شود فرزندان او ممکن است تنها بر طایفه زراسوند زیر نظر حاکم بختیاری که از طایفه آسترکی بوده ، حکومت نموده باشد. از سوی دیگر این آقایان در قضیه جنگ هفت وچهار اصلا به فرمانروایان بختیاری که آسترکی بوده اند اشاره ننموده اند مگر می شود جنگی صورت گرفته باشد و خبری از حاکم و فرمانروا نباشد. نویسندگان دوران صفویه از جمله : امیرشرف خان بدلیسی ( تاریخ مفصل کردستان، 1005ه ق ) ، ملا جلال الدین محمد منجم یزدی، ( روزنامه ملا جلال یا تاریخ عباسی ) ، اسکندربیگ ترکمان ( عالم آرای عباسی ) همگی نوشته اند که حکومت تمام بختیاری از آغاز صفویه با تاجمیرخان آسترکی بوده و پس از وی فرزندانش و کسان دیگر از همین خاندان از جمله امیرشاه حسین خان، میرجهانگیرخان فرزند تاجمیرخان، خلیل خان فرزند میرجهانگیرخان، ابراهیم خان ، شاه منصورخان ، قاسم خان آسترکی تا زمان سلطنت شاه سلطان حسین فرمانروای کل بختیاری بوده اند. پس حکومتگری نیاکان آنها بر بختیاری در دوران صفویه منتفی است. اما بحث ما در این مقوله در رابطه با علی صالح خان فاتح قندهار است . هرچند مرحوم سرداراسعد در ص 160 کتاب خود اذعان نموده که علی صالح خان از نوادگان میرجهانگیرخان آسترکی است ، اما در جایی دیگر اورا از نیاکان خود می داند. اینک به بررسی کتب دوران افشاریه می پردازیم. محمدکاظم مروی تاریخ عالم آرای نادری ( صص 245 - 243 ) می نویسد:� نادرشاه در سال 1145از دارالسلطنه اصفهان جهت دستگیری قاتلین احمدخان بختیاری به سوی ایل جلیل بختیاری عزیمت نمود. جمعی از قاتلان احمدخان پسر قاسم خان بختیاری در، دربند بنه وار متحصن گردیده بودند. . . . برخی از وابستگان قاتلین که از حضور شاه مطلع شدند، خودرا به نزد ایشان رسانیدند و درخواست عفو نمودند. نادر نیز از گناه آنها درگذشت و آنها را عفو نمود. چون ابوالفتح خان و علی صالح خان و نجف آقا از بخشیدن خون قاتلان آگاه شدند ، خود را به درگاه نادر رسانیده و احساس نگرانی کردند. . . . . . . . . . . . . اما نادر آنها را به آرامش دعوت نمود و گفت پس از گرفتن سایر قاتلان، و دریافت حقیقت ، قاتلان را به شما خواهم داد تا قصاص نمایید. و چنین نیز شد. از جمله کارهای دیگر نادر که انجام داد این بود که علی صالح خان را که از جمله معتبرین آن ایل بود و در آن سفر خدمات شایسته انجام داده بود را به ریاست ان جماعت برگزید و تعیین نمود و از خوانین ابوالفتح خان ( برادر احمدخان مقتول ) و منصورخان و جلال خان و محمدحسین خان را به اصفهان برد تا در آنجا ساکن شوند. �
در این مطلب آشکارا مشخص می شود که علی صالح خان آسترکی بوده است که ادعای خون خواهی و قصاص قاتلین احمدخان آسترکی را از نادر خواستار می گردد. در همین زمینه نیکزاد امیرحسینی ( شناخت سرزمین بختیاری، ص 122 ) می نویسد:� حکومت بختیاری ، پس از خلیل خان به پسرش ( در بعضی نسخ نوه اش صحیحتر است ) علی صالح خان با فرمان نادی واگذار گردید. علی صالح خان به تدریج بدرجه عالی رسید و کارهای بزرگ از او سرزد ، در دستگاه نادر خدمات بسیار نمود و بعد از مراجعت از هندوستان مدتی در بختیاری به ادامه خدمت مشغول بود و پس از چنی مریض شدف وفات نمود. ( قبرش در محلی بنام سرپیر نزدیک دشتک پشتکوه بختیاری است. � از اسنادی که نادرشاه به نام علی صالح خان صادر نموده ، در این احکام او به چند درجه نظامی و به اضافه لقب ( مین باشی ) و منصب سرداری مفتخر شدند و غیر از این درجات نظامی نیز چند عنوان ایلی مانند ( بیگ ) و ( ریش سفید ) به وی اعطا گردید. در یکی از همین اسناد هم به ابوالفتح خان آسترکی که نادر او را به همراه خانوارهای زیادی از طایفه آسترکی و خانوارهایی از طوایف دیگر به لنگرجام و باخزر خراسان می فرستد و املاکی را در آنجا در اختیار ابوالفتح خان آسترکی می گذارد و پس از چندی ابوالفتح خان به حکومت مرو شاهنجان گماشته می شود و علی صالح خان با حفظ کوهمالی بختیاری جانشین ابوالفتح خان در باخزر خراسان می گردد، اشاره می نماید.
مهدی بامداد ( تاریخ رجال ایران ، جلد ۲، ص ۴۸۴ ) می نویسد: علی صالح خان از روسا و بزرگان طایفه هفت لنگ بختیاری است که نادرشاه پس از این که علی‏مرادخان عم ( عمو ) علی صالح خان را در سال 1149 قمری به سختی کشت سه هزار خانوار از بختیاری‏ها را به خراسان کوچ داد و بعد چهار هزار از دلاوران بختیاری را برگزیده داخل سپاه خود کرد و چون علی صالح خان برادرزاده علی‏مرادخان از نادرشاه اطاعت کرده و مورد اطمینان کامل او شده بود در همین سال او را به سرکردگی عده مزبور انتخاب و رهسپار اصفهان گردید.
فرمان نادر شاه به على صالح بیگ سال 1159هجری قمری
اعوذبالله تعالی شأنه فرمان همایون شد
آنگه بنابر شفقت بی نهایت شاهنشاهی دربارة عمدة الاعیان علی صالح بیگ مین باشی و ریش سفید بختیاری از ابتدا ده ماهه سال بارس ئیل حاصل یک حجر طاحونه دیوانی واقعه در قصبه لنگرجام که از ملک نتیجه الخوانین العضام ابوالفتح بیگ بختیاری ضبط شده بمدد معاش همه ساله مشارالیه شفقت فرمودیم که هر سال حاصل آن را بعالوه مواجب مستمری خود بازیافت و صرف معیشت و مدار گذار خود نموده به مواقع خدمات مقرره قیام و اقدام نماید ضابط و عمال الطای جام به نحو مقرر معمول داشته و حاصل طاحونه مزبور را متعلق به همه ساله عمدة اعیان مشارالیه و از حشو جمع مالیات ابواب جمعی خود موضوع دانند مستوفیان عظام کرام دیوان اعلی اقدس را در دفاتر خود ثبت نمایند تحریرأ فی 10شهر جمادی الاولی سنه 1159 .
توضیح: در این سند علاوه بر علی صالح بیگ که نوه خلیل خان بهرامسری آسترکی می باشد به ابوالفتح بیگ بختیاری که او نیز پسر قاسم خان آسترکی می باشد، اشاره شده است.
نویسنده کتاب عالم آرای نادری، زمانی که نادرشاه برای دستگیری قاتلین احمدخان فرزند قاسم خان آسترکی به بنه وار ( لالی ) می آید هم به ابوالفتح خان و هم به علی صالح خان اشاره نموده است. براساس تاریخ عالم آرای نادری بعد از کشته شدن احمدخان آسترکی و حضور نادر در بنه وار ، طایفه آسترکی به خراسان کوچ داده می شوند. این اسناد حکایت از بزرگ سالی و ریش سفیدی علی صالح خان دارند.
نیکزاد امیرحسینی ( شناخت سرزمین بختیاری ، ص۵۶ ) می نویسد: در سال ۱۱۴۹ه ق از طرف کریم خان حکومت بختیاری به ابدال خان، پسر علی صالح خان، داده شد. قابل ذکراست که علی صالح خان پسر خلیل خان از طرف نادر ، حکومت بختیاری را داشت و اکنون قبرش در دهکده ای به نام سرپیر نزدیک دشتک پشتکوه بختیاری است. ابدال خان به طوایف هفت لنگ ریاست داشت و با ایل چهارلنگ نیز اتحاد برقرارنمود و او به دستیاری ایل خود و گروهی از مردم گلپایگان و فراهان، رایت خودسری برافراشت و از اطاعت پادشاه قاجار خودداری کرد.
جن راف گارثویت می نویسد: علی صالح خان در رکاب نادر در جنگ قندهار شرکت داشت و رشادت های زاید الوصفی از خود نشان داد.
آقای داراب رییسی ( گلبانگ بختیاری ) می نویسد: � تعدادی از سواران بختیاری به فرماندهی علی صالح خان بختیاری در هنگام فتح قندهار، در قشون نادربودند. علی صالح خان فرزند خلیل خان بزرگ دورکی بود. علی صالح خان در جوار امازاده خاتون حلب در روستای سرپیر نزدیک دشتک مدفون است. �
اگر به تذکره نامه سرداراسعد و اوژن و سردار ظفر نیز بنگریم می بینیم که آنها کسی به نام خلیل خان نداشته اند. بلکه خلیل خان بزرگ فرزند میرجهانگیرخان آسترکی دورکی است که از سال 1037تا حدود 1077ه ق بر تمام بختیاری حکومت نموده است . مرحوم سرداراسعد می نویسد:� ریاست کل بختیاری از ابتدای صفویه تا زمان سلطنت کریم خان زند چنانکه در این کتاب مندرج است به عهده فرزندان جهانگیرخان بوده . . . . و علی صالح خان تا اوایل سلطنت کریم خان حیات داشت چنانکه از فرمان ذیل که نزد من موجود است معلوم می شود. �
دکتر زنده نام عبدالرضا درگاهی ( روزنامه خروش آنزان ) می نوسد:� به طورکلی از ابتدای سلسله صفویه تا زمان کریم خان زند حکومت بختیاری در اختیار دودمان تاجمیرخان و میرجهانگیرخان آسترکی بود. �
بنابراین طبق گفته این دو مرد بزرگ حکومتگران بختیاری در زمان نادرشاه افشار یا افشاریه که بین صفویه و زندیه بوده نیز آسترکی و از نوادگان تاجمیرخان و میرجهاتگیرخان آسترکی بوده اند.
همانطوریکه اشاره شد مرحوم سرداراسعد علی صالح خان را از دودمان میرجهانگیرخان آسترکی می داند اما هم ایشان در جای دیگری و هم اوژن علی صالح خان را از نیاکان خود دانسته است. و همه این ویژگی ها و اسناد نادری را به نام جد خود دانسته اند در صورتی که کتاب عالم آرای نادری که در زمان نادر شاه نوشته شده و بحث شد صراحتا علی صالح خان را آسترکی می داند از سوی دیگر مشخصاتی که در فرامین نادر برای علی صالح خان از جمله ( ریش سفید ) بختیاری قیدشده با علی صالح نیای سرداراسعد و اوژن مطابقت ندارد. چون ابوالفتح اوژن ( تاریخ بختیاری، ص 20 ) در باره جدشان می نویسد:� علی صالح بیک که جوانی رشید و با کفایت بود معاصر و خدمتگزار نادرشاه افشاربود. �
اما در سندی که در سال 1149 ه ق به نام علی صالح خان بختیاری از طرف نادرشاه صادرشده است آمده است: �. . . . . . . . . . . . . علی صالح بیک ریش سفید طایفه هفت لنگ بختیاری است که از بدو طلوع منیر فیروز این دولت قاهره دررکاب بوده است. �
بنابراین علی صالح خان ریش سفید بختیاری با علی صالح خان جوان ، اوژن بختیاری دو تن بوده اند و من با توجه به اسناد با قاطعیت می گویم که فاتح قندهار علی صالح خان آسترکی بوده است. داوری با خوانندگان .


نوشته شده در دوشنبه ششم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 20:45 توسط گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار خلیل خان | یک نظر
کتیبه میرجهانگیرخان بهرامسری آسترکی دورکی فرزند تاجمیرخان بهرامسری آسترکی در بنه وار هفت لنگ
کتیبه میرجهانگیرخان بهرامسری آسترکی دورکی فرزند تاجمیرخان بهرامسری آسترکی در بنه وار هفت لنگ
24869112157557941435. jpg

64110980913980736924. jpg

متن کتیبه:
قدمتعنا فی عمارته عن رفعه العزتک حضرت قدوس العارفین و برهانک المتقین و مقتداء ارباب الصلاه والیقین السلام علی الاولاد سید المرسلین ، ( علی اولاد ) ابوالحسن علی ابن ابیطالب و علی اولاد الحسین ( بن علی ) قدمن الله مرجوع العارفین والاحضرت امارت و ایالت، رفعت دستگاه نظارت الحکومت والعز والاقبال؛ جهانگیر سلطان ابن حضرت مستطاب جلاءحاجی الحرمین امیر تاجمیر بختیاری ( بازخوانی متن: بازخوانی این متن نخستین بار توسط نگارنده ( علی بهرامی آسترکی ) درسال ۱۳۸۳انجام شده است و نخستین مطلبی بوده که در سال ۱۳۸۷در وبگاه بنه وار خلیل خان آسترکی که نخستین وبگاه در باره تاریخ آسترکی ها بوده ، گذاشته شده است. شایسته به بیان است که مجموعه تصاویر بنه وار و تصویر این کتیبه برای نخستین بار در کتاب بنه وار من ایل من اثر نگارنده در سال ۱۳۸۲چاپ گردیده است )
ترجمه: در منزلگه تو ( ای خدا ) از بلندای عزتت بهره برده ایم. عارفان مقدس و ادله متقینت و در درگاه نماز ویقین حاضربودند به خصوص سلام بر فرزندان سرورپیامبران و سلام بر فرزندان علی ابن ابی طالب و سلام بر اولاد حسین بن علی که خداوند به بازگشتگان عارف منت نهاده است. والا حضرت دارای امارت و ایالت و دارای دستگاه نظارت بلندمرتبه حکومت و شکوه و اقبال؛ ( میر ) جهانگیر شاه پسر حضرت مستطاب جلاء حاجی الحرمین، امیر تاجمیر بختیاری. ( مترجم: همکارگرامی استاد غلامعباس قاضیانی دبیر عربی دبیرستان های شهر مسجدسلیمان )
آمیربهرام ( معروف به بهرام سر یا بهرامسری ) ایشان نخستین کنفدراسیون بختیاری را در سال ۸۳۰ه ق بنیاد نهاد - آ میربختیار و آ میرعزیز فرزندان آ میربهرام - آ میربابک شاه فرزند آ میربختیار - میرتاجمیر ( شاه ) خان فزرند آ میربابک شاه - میرجهانگیرخان فرزند میرتاجمیرخان - میرخلیل خان فرزند میرجهانگیرخان ـ یوسف خان و آقاسی خان و علی مرادخان فرزندان میرخلیل خان ـ علی صالح خان فرزند یوسف خان ، ابدال خان ، ابوالفتح خان و محمدصالح خان فرزندان علی صالح خان، آحسام فرزند محمدحسین خان

برچسب ها: بختیاری, بختیار, هفت لنگ, آسترکی, دورکی
نوشته شده در جمعه سی ام فروردین ۱۳۹۲ ساعت 10:28 توسط گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار خلیل خان | نظر بدهید
تاجمیرخان بختیاری_ نوروز آیینی کهن و باستانی

نوروز برابر با یکم فروردین ماه ( روزشمار خورشیدی ) ، جشن آغاز سال و یکی از کهن ترین جشن های به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان می باشد و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن می گیرند. امروزه زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می شود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است. نوروز، جشن ایرانیان از روزگاران کهن پر شکوه ترین جشن بهاری در جهان بوده است. نوروز بهارانه ای است که روایت های تاریخ درباره پیدایش آن بسیار گوناگون است
اما باید پیشاپیش بدانیم که نوروز یک عید و جشن کهنسال و بسیار باستانی است که از نیاکان آریایی ایرانیان بدان ها رسیده و مسلما" پیش از زردشت نیز این جشن برگزار می شده است و شاید بتوان گفت که آیین نوروز از سده های سیزدهم و چهاردهم پیش از میلاد و حتی اوایل هزاره دوم پیش از میلاد مرسوم بوده است.
ایرانیان باستان، بر پایه ی آموزه های پیامبرشان اشو زرتشت، بر این اندیشه بودند که شادی از جلوه های نیک اهورایی و همساز با زندگی است، با این نگرش ، پیوسته بر آن بودند تا در هر مناسبتی اندوه و سوگواری را از خود دور کنند.
ایرانیان باستان در سال چند باری برای آرامش تن و شادی روان جشن های گوناگون برگزار می کردند و از گریه و زاری و اندوه که در اوستا کتاب سپنته ، فعلی ناستوده است ، دوری می جستند. یکی از این جشن ها ، نوروز بود. این جشن همچنانکه از نامش پیداست در روز نخست سال که روز نخست فروردین است آغاز می گردد و �هرمزد� روز نام دارد که نام سپنته اهورامزدا است و فرخنده روزی است که سال نو با نام خدا آغاز می گردد . این جشن را به جمشید که از پادشاهان سلسله پیشدادی است نسبت می دهند. نوروز که بزرگترین جشن جهان طبیعت است ؛ نزد ایرانیان دارای ارزشمندی و سپاس زیاد بود و اکنون نیز به همان شکوه و بزرگی خود مانده است. یکی از امتیازهای جشن نوروز این است که در فروردین ماه رخ می نماید و روزی است که انسان آفریده شده است و متعلق به فروهر پاکان است که برای دیدار کسان خود به زمین آمده ، پس از مدتی ماندن، به جاهای خود باز می گردند، به همین روی مردم چند روز پیش از عید به خانه تکانی و پاکیزگی و آماده کردن وسایل جشن و شادی می پردازند تا فروهران هنگام فرود آمدن به زمین، آنها را پاک و خرم ببینند و با شادی و سرور به جای خود باز گردند. درشب نوروز که هنگام آمدن میهمانان گرامی ( فروهران ) است برای فرخندگی ، آتش روشن می کنند و در سفره عید ، هفت سین به نام هفت امشاسپند می چینند. در فروردین یشت نسک های 156و157به آمدن فروهر پاکان چنین اشاره می شود: � بشود که فروهر های قوی و بسیار نیرومند و پیروزگر، پارسایان و فروهرهای نخستین آموزگاران و پیروان کیش ، در این خانه خشنود بخرامند. بشود از این خانه خشنود برگردند. بشود آنان سرود های سپنته و مراسم ما را به اهورامزدا و امشاسپندان برسانند. مبادا آنها ناخشنود از این خانه و از ما مزداپرستان دور شوند. �
در مورد بنیاد جشن نوروز مطالب بیشماری بیان شده که در این جا نمونه هایی از آنها را ذکر می نمایم.
1. در روایات زرتشتی و بیشتر نویسندگان ایرانی و عرب و شاعران از جمله فردوسی، بنیاد آن را به جمشید پادشاه پیشدادی نسبت می دهند و می گویند: جمشید شاه تختی بساخت که دیوان آن را بدوش گرفته به هوا بردند و به یک روزه از کوه دماوند به بابل فرود آوردند، مردم با مشاهده این عمل در شگفت شدند و آن روز خاص را نوروز خواندند.
فردوسی می گوید:
چـو خــورشیــد تـابـان میــان هــوا
نشستــه برو شــــاه فـــرمـــــانـــروا
جهـــان انجمن شــد بر آن تخت او
شــگفتی فــرو مــانــده از بخت او
بــه جمشیــد بر گــوهـر افشـانـدنـد
مرآن روز را روز نوروز خــوانــدنــد
ســر ســال نـو هـرمـز فــــرودیـــن
بر آســـوده از رنـــج روی زمیـــن
بـــزرگان به شـــادی بیـــاراستنـــد
مـی و جـام و رامشگـران خواستنـد
چنیــن جــشن فــرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار
2. حکیم عمر خیام در نوروزنامه راجع به جشن نوروز می گوید:
از آن بوده است که آفتاب در هر 365 شبانه روز و ربعی به اول دقیقه حمل بازآید و چون جمشید از آن آگاهی یافت آن را نوروز نام نهاده پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان به او اقتدا کردند و آن روز را جشن گرفتند و به جهانیان خبر دادند تا همگان آن را بدانند وآن تاریخ را نگاهدارند و بر پادشاهان واجب است که آیین و جشن و رسم ملوک را به جای آرند. از بهر مبارکی و خرمی کردن در اول سال هر کسی در نوروز جشن کند تا نوروز دیگر عمر در شادی گذراندند.
3. این فصل �فروردگان� است که جشن آوری اجداد و نیاکان بود و چنان می پنداشتند که در پنج شب متوالی، ارواح طیبه مردگان، برای دیدار وضع زندگی و احوال باز ماندگان به زمین فرود آمده و در خانه و آشیانه خویش مشغول تماشا و سرکشی می شوند، اگر خانه تمیز و پاک بود، ارواح مسرور بر می گردند، اما در غیر این صورت، آنان غمگین و ناراحت بر می گردند.
4. روایتی دیگر می گوید که نیشکر را جمشید، در این روز پیدا کرد و مردم از کشف و خاصیت آن متحیر شدند. سپس جمشید دستور داد تا از شهد آن شکر ساختند و به مردم هدیه دادند. آن روز را �نوروز� نامیدند.
5. می گویند: اهریمن، بلای خشکسالی و قحطی را بر کره زمین فرو نشانید، اما جمشید به جنگ با اهریمن پرداخت و عاقبت اورا شکست داد. آن گاه خشکسالی و قحطی را از ریشه خشکانید و به زمین باز گشت. با بازگشت وی، درختان و هرنهال و چوب خشکی سبز شد. بسا مردم این روز را �نوروز� خواندند و هر کس به یمن و مبارکی، در تشتی جو کاشت و این رسم سبزی نشانیدن درایام نوروز از آن زمان تا به امروز باقی مانده است.
6. بیرونی در آثار الباقیه می نویسد: �از آداب جشن نوروز این بود که در صحن هر خانه به هفت ستون، هفت رقم از غلات می کاشتند و هر یک از آنها که بهتر می رویید، دلیل ترقی و خوبی آن نوع غله میی دانستند�.
در المحاسن و الاضداد نوشته شده: �بیست و پنج روز قبل از نوروز در صحن کاخ سلطنتی، دوازده ستون از خشت خام برپا می شد که بر هر یک از آنها یکی از حبوبات را می کاشتند و آنها را نمی چیدند مگر با نغمه سرایی و خواندن آواز. در ششمین روز نوروز این حبوب را میکندند و در مجلس پراکنده می نمودند وتا شانزدهم فروردین که مهر روز نام دارد آن را جمع نمی کردند.
تقسیم روزهای ماه فروردین:
در عهد باستان مراسم جشن نوروز به مدت 21 روز برگزار می گردید که در هر روز برنامه ای خاص انجام می گرفت.
1. از اول تا روز سوم برای دید و بازدید خویشاوندان و بزرگان.
2. از روز سوم تا روز ششم فروردین، دید و بازدید همگانی و برگزاری جشن رپیثون.
3. از روز ششم تا روز نهم، برای اجرای جشن خوردادگان.
4. از روز نهم تا سیزدهم، بار عام شاهی برای پذیرفتن عموم طبقات هر یک به نوبه خود بود.
5. ازروز سیزدهم تا روز نوزدهم، برای تفریحگاههای خارج از شهر.
6. ازروز نوزدهم تا بیست و یکم، برای اجرای مراسم جشن فروردگان
7. روز بیست و یکم پایان جشن و مخصوص تفریح و گردش در خارج از شهر است.

کوروش دوم ( کورش بزرگ ) بنیان گذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان های همگانی و خانه های شخصی و بخشش محکومان اجرا می نمود. این آیین ها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار می شده است. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می شد. البته در سنگ نوشته های به جا مانده از دوران هخامنشیان، به طور مستقیم اشاره ای به برگزاری نوروز نشده است. اما بررسی ها بر روی این سنگ نوشته ها نشان می دهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشن های نوروز آشنا بوده اند، و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن می گرفته اند. شواهد نشان می دهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکه ای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده است.

سفره هفت سین

در آیین های باستانی ایران برای هر جشن و یا مراسم مذهبی خوانی گسترده می شد که در آن علاوه بر آلات و اسباب نیایش مانند : آتشدان ، ماهروی و برسم ، فراوردهای فصل و خوراکی های گوناگونی نیز بر سر خوان نهاده می شد. زیرا خوردن خوراک مذهبی یکی از رسم های دینی بود
عدد هفت از هفت امشاسپند در دین زرتشتی ( اورمزد، وهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خورداد و اَمُرداد ) گرفته شده است.
خانواده های ایرانی هفت سین می چینند که حاوی مجموعه ای از نمادهای پیشواز از بهار است. هفت سین دست کم باید حاوی هفت عنوان باشد که با حرف سین شروع می شوند


سبزه: تولد دوباره ، حیات نو و سبز بودن
سمنو: ثروت و فراوانی و وفور
سنجد: عشق
سیر: دارو و درمان و بعنوان ماده ای گندزاد می باشد
سیب: زیبایی و سلامت
سماق: رنگ طلوع آفتاب
سرکه قرمز : سن و صبر و عقل
سنبل: آمدن بهار و نشان دهنده زیبائی
سکه زرد : ثروت

همچنین برسرسفره هفت سین شمع هایی روشن دربرابر آینه قرارمی دهند که نشان دهنده آینده ای روشن است .
تخم مرغ رنگ شده نیز نشانه باروری است .
آینه نیز نمادی از خلقت است .
ماهی قرمز نشانه زندگی است
از دیگر چیزهایی که بر سر سفره ی ایرانیان بوده نان به نماد فراوانی، شیر تازه به نشان غذای نوزادی که تازه متولد شده و شمعدان که شمع ها را به احترام آتش روشن می کردند می توان نام برد.
درشب عید، در بیشتر خانه های ایرانیان ، غذای مخصوص عید یعنی سبزی پلو با ماهی تهیه می شود.


در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث غیر ملموس جهانی، به ثبت جهانی رسید.
مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۴ اسفند ۱۳۸۸ ( ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ ) ۲۱ ماه مارس را به عنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی به رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد.
هرروزتان نوروز نوروزتان پیروز. پیشاپیش نوروز باستانی خجسته باد .
گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار ۷و۴
نوشته شده در شنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 14:4 توسط گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار خلیل خان | نظر بدهید
تاجمیرخان بختیاری _ تیره بهرامسری آسترکی









26055863237472562536. jpg 27822321402571116678. jpg

تاجمیرخان نخستین ایلخان بختیاری فرزند بابک شاه بهرامسری آسترکی دورکی هفت لنگ است که به مدت 50 سال از 924تا974ه ق با حکم شاه اسماعیل و شاه تهماسب صفوی بر تمام سرزمین بختیاری حکومت نمود. در زمان وی مرکز حکومت بختیاری از ایذه ( آنزان ) به بنه وار آسترکی ( بنه وار هفت و چهار ) منتقل شد.
امیر شرف خان بدلیسی مؤلف شرفنامه بدلیسی ( تألیف 1005 ه ق برابر با 1596م ) می نویسد:� شاه طهماسب جهت تحصیل تقبلات لَربزرگ که مشهورند به بختیاری سرداری الوسات ( طوایف بختیاری ) را به تاج امیر استرکی که عمده عشایر آن قوم بود تفویض کرده بود که هر سال مبلغ خطیر بر وجه تقبل بدیوان او می داده باشد و تاجمیر در اداء آن مبلغ عاجزآمده بدین سبب بدست شاه طهماسب به قتل رسید. بعداز قتل او شاه طهماسب پیشوایی آن قوم را به میرجهانگیرخان بختیاری ( فرزند تاجمیرخان ) که او نیز ازجملة متعینان آن الوس ( طایفه آسترکی ) است ارزانی داشت که هر سال موازی ده هزار قاطر تسلیم عمال و نواب دیوان او نماید و همچنان در اخذ مال و جهات بعضی ولایت خوزستان که در تصرف اعراب مشعشع بود به جانب دزفول و شوشتر روانه شد. �
منبع: علی بهرامی آسترکی ( بهرامسری ) ، " بنه وارمن ایل من" - - 188. 136. 250. 52 ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۲۹ ( UTC )

پس از مرگ تاجمیر خان بهرامسری آسترکی پسرش میرجهانگیرخان بهرامسری آسترکی که مادرش شاهدخت صفوی بود، جانشین پدر شد. میرجهانگیرخان مدت 63 سال از سال974 تا 1037ه ق برتمام خاک بختیاری فرمانروایی نمود. حکومت ایشان مصادف با پادشاهی شاه تهماسب ِ شاه اسماعیل دوم - شاه محمد خدابنده و شاه عباس بزرگ صفوی در ایران بود. در عهد شاه تهماسب صفوی ولایت لر بزرگ توسط تاجمیرخان آسترکی با هم متحد می شوند و پس از او پسرش میرجهانگیرخان حاکم بختیاری می شود و از طرف شاه عباس صفوی لقب ایل بیگی یا والی ولایت را دریافت می کند. بعد از تاجمیرخان آسترکی یکی از بزرگان و نجبای ایل آسترکی به نام میرجهانگیرخان به حکومت ایل بختیاری رسید و او موظف شد که سالیانه مبالغی بابت مالیات به دولت مرکزی پرداخت کند. که همین مالیات و نحوة پرداخت آن توسط طوایف بختیاری ، سبب تقسیم بندی چهارلنگ و هفت لنگ شد. 1 مؤلف تاریخ عالم آرای عباسی می نویسد:� جهانگیرخان بختیاری و دویست تن از سوارانش در مقابل قزلباشان روم و طوایف غرب آناتولی که قبلاً جزو قلمرو و خراجگزار صفویه بودند، مردانه پیکار کردند و همچنین همین نویسنده اضافه می کند که بعدها جهانگیرخان مأمور شد تا با حفر کانالی آب کارون را به زاینده رود ملحق کند. به روایت سردار ظفر نسبت جهانگیر خان از طرف مادر به سلسله سلاطین صفویه می رسد و ازفهرستی که از نام حکام کردستان و لرستان به جای مانده است ، در آن نام خلیل خان پسر جهانگیرخان به عنوان حاکم بختیاری و لرستان به چشم می خورد. � پس از جهانگیرخان حکومت به پسرش خلیل خان محول شد و از طرف شاه عباس به سال 1037 ه ق در قسمتهای عمده بختیاری ریاست و امارت یافت و یکی از سرداران و امراء بزرگ سلطان صفوی محسوب می شد که به لقب خانی و رتبه و مقام ایلی نایل شد. خلیل خان بناهای بسیار باشکوه و با عظمت در بعضی از نقاط بختیاری مانند سردشت نزدیک دزفول و بنه وار ( نزدیک لالی ) داشت و عمارتی دیگر در دیمه و دیگری در چغاخور ییلاق بنا نمود. 2 در باب حکومت جهانگیرخان و خلیل خان آسترکی و آثار و عماراتیکه بعدها از آنها دیده شد نشان می دهد که روح عمران و آبادی و تمدن در آنها وجود داشته زیرا در گوشه و کنار حوزه حکمرانی آنان، عمارات و آثار و نشانه هایی از میدان های چوگان بازی و اسب سوار و قصور و قلاع و حمام و غیره بدست آمده و وجود آنها و اعقابشان باعث فتح و پیروزی بوده که در جنگها سلاطین با خارجیها هنرنمایی می نمودند و به فتح و پیروزی نایل می شدند. 3 میرجهانگیرخان در کتیبه ای که در زمان حکومت خود در سال 834ه ق در بنه وار خلیل خان ( بنه وار 7و4 ) نوشته است خود را فرزند حاجی الحرمین تاجمیرخان بختیاری سلطان بلاد بختیاری می شناساناد و تصویر این کتیبه نخستین بار در کتاب بنه وارمن ایل من در سال 1382 به چاپ رسید.
پانویس: 1 - روزنامه خروش آنزان ، دکتر درگاهی 2_ شاهان و خوانین بختیاری، گارثویت 3_ نیکزاد امیرحسینی، شناخت سرزمین بختیاری
منبع: علی بهرامی آسترکی ( بهرامسری ) ، " بنه وارمن ایل من"، 1382
خلیل خان بزرگ فرزند میرجهانگیرخان بهرامسری آسترکی و نوه میر تاجمیرخان بهرامسری آسترکی بود که پس از مرگ پدر در سال1037ه ق از سوی دولت صفوی به حکومت بختیاری منصوب شد و تا سال 107۷ه ق به مدت۴۰ سال بر بختیاری حکومت نمود و خدمات شایانی به بختیاری نمود. کومت ایشان مصادف با شاه عباس یکم ( بزرگ ) ، شاه صفی و شاه عباس دوم بود. در زمان فرمانروایی خلیل خان بهرامسری آسترکی سرزمین بختیاری از شکوفایی بالایی برخوردار بود. شهرها ، آبادی ها و سدها و پل ها ی زیادی ساخته شد و کشاورزی رونق زیادی یافت. اسکندر بیگ ترکان ( در تاریخ عالم آرای عباسی ) در فهرستی که از نام حکام کردستان و لرستان ارایه می دهد از خلیل خان پسر میرجهانگیر خان آسترکی بعنوان حاکم لرستان ، بختیار نام می برد. در سال 1037ه ق /1627م شاه عباس بزرگ صفوی حکومت و امارت تمام خاک بختیاری را به خلیل خان پسر میرجهانگیرخان خان آسترکی بختیاری داد. خلیل خان از مردان بزرگ و امرای مشهور دوران سلسله صفویه بود که به لقب خانی و رتبه ایالت و امارت بختیاری نایل گشت. برای نشان دادن اهمیت و اعتبار بختیاری ها در دوره صفوی بایستی گفته شودکه در تذکرة الملوک ( یکی از دفاتر دیوانی ) که از سال 1127 ه ق / 1725 م به جای مانده و در آن نام امرا و سرداران ایرانی بر حسب امتیاز و درجه نوشته شده، نام حاکم بختیاری پس از نام چهار والی بزرگ خوزستان، لرستان فیلی، کردستان و گرجستان ثبت شده است. بعلاوه در همین دفتر آمده است که حاکم بختیاری هر ساله در حدود سه هزار و سیصد و هفتاد تومان و سه هزار و سیصد و بیست دینار مقرری دریافت می کرده است. همچنین سیصدوشصت ویک تن بختیاری در قرارگاه عراق عجم به خدمت اشتغال داشتند. خلیل خان دارای منصب و مقام مهمی بوده است، چرا که او توانست طوایف بختیاری را با هم متشکل و متحد سازد و یک نیروی رزمی کار آمدی سازمان دهد. بعدها همین نیروی نظامی علی صالح خان را قادر ساخت تا بتواند در زمان نادر یک نقش کلیدی در استان های مرکزی و جنوب غربی ایفا کند و بعدها نیز احکام و فرامینی خطاب به علی صالح خان و ابدال خان نوه های خلیل خان بعنوان � ضابط � یا حاکم طوایف هفت لنگ بختیاری و یا بعنوان تیول دار منطقه صادر شده است. در مجموع احتمال می رود خلیل خان تنها کسی بوده است که طوایف بختیاری را با هم متحد کرده است. قدیمی ترین فرمانی که در رابطه با خوانین دورکی باقی مانده است، فرمانی از طرف شاه صفی در سال 1044 هجری قمری که بنام خلیل خان بختیاری ( آسترکی ) صادر شده است. در این فرمان خلیل خان بعنوان حاکم و فرمانروای خوزستان ، بختیاری ، چهارمحال اربعه و فریدن منصوب گردیده است. این سند مؤید آن است که این � رقم � مربوط به کسی است که در خانواده خوانین دورکی مقام مهمی داشته است، کما اینکه بعدها علی صالح خان خواستار چنین مقامی از حکومت وقت بوده است.
منبع: علی بهرامی آسترکی " بنه وارمن ایل من" - - 188. 136. 250. 52 ‏۲۹ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۰۷ ( UTC )
:میرخلیل_خان_بهرامسری_آسترکی
40917744156447967794. jpg
9. jpg
87329651782786316076. jpg

10. jpg12. jpg



64110980913980736924. jpg



24869112157557941435. jpg
10. jpg94395902914689442602. jpg

96106337914170372822. jpg5. jpg

11. jpg

16. jpg
23509235682855452382. jpg27. jpg

31. jpg

25. jpg


28. jpg

27. jpg

طایفه آسترکی ( آستروکیان ) یکی از طوایف ایل دورکی هفت لنگ بختیاری است که شامل ۹ تیره است : تیره های ( بهرامسری، سرلک، کاید، خراج، دهدار، گاهیوند، اسه وند، مهمدوند، چاربری )
""تیره بهرامسری"" بزرگترین تیره آسترکی است و شامل ۸تش است
• تش محمدرضاوند شامل ۹اولاد است ( اولاد غلامرضا، اولاد نقی ، اولاد غلام، اولاد ابولی، اولاد محمد، اولاد آدین علی، اولاد ممدلی، اولاد لیمویی، اولاد حاجی عرب ) با نام خانوادگی ( بهرامسری، بهرامی آسترکی، بهرامی، آسترکی، سرلک، رضایی، نادری، محمودی، ایمانی )
• تش تاج دین شامل دو اولاد است ( اولاد نوروز ، اولاد نظر ) با نام خانوادگی ( آسترکی )
• تش زیلاوند شامل چهار اولاد است ( اولاد عباس ، اولاد زمان، اولاد عین الله، اولاد جولان ) با نام خانوادگی ( بهرامی، بهرامی آسترکی، آسترکی، کیانپور )
• تش عیدی شامل دو اولاد است ( اولاد سبزعلی، اولاد سبز مراد ) با نام خانوادگی ( آسترکی )
• تش صفروندشامل ۵اولاد است ( اولاد مهدی، اولاد قاسم، اولاد علی کرم، اولاد صادق، اولاد جعفر ) با نام خانوادگی ( بهرامی، سرلک، بهرامی آسترکی، صادقی، آسترکی )
•تش سهر سهر شامل دو اولاد است ( اولاد محمدعلی، اولاد گرشاسب ) با نام خانوادگی ( بهرامسری، آسترکی، محبی، خردمندنیا، لشنی، زند لشنی )
• تش آدینه وند شامل ۴اولاد است ( اولاد مختار، اولاد تهماس، اولاد گودرز، اولاد احمد ) با نام خانوادگی ( بهرامی، جُرک )

سکونتگاه اصلی این تیره آسترکی در شهر تاریخی بنه وار خلیل خان بهرامسری آسترکی و توابع در شهرستان لالی بوده و اکنون در شهرستان های لالی ، مسجدسلیمان ، الیگودرز، دورود، پل دختر، اندیمشک ، دزفول، خمین، اصفهان و تهران سکونت دارند.
مشاهیر و شخصیت های نامدار تیره بهرامسری آسترکی عبارتند از:
آمیربهرام آسترکی ( معروف به بهرامسر یا بهرامسری ) سرسلسله این تیره، کنفدراسیون بختیاری نخستین بار در سال ۸۳۰ه ق توسط میربهرام آسترکی بناد نهاده شد.
آمیربختیار آسترکی فرزند آبهرام آسترکی
آمیرعزیز آسترکی فرزند آمیربهرام
آمیربابک شاه بهرامسری آسترکی فرزندآبختیار
امیرتاجمیرخان بهرامسری فرزندبابک شاه بهرامسری آسترکی نخستین ایلخان بختیاری در زمان ( شاه اسماعیل و شاه تهماسب ) صفوی
میرجهانگیرخان بهرامسری فرزند امیرتاجمیرخان بهرامسری آسترکی دومین ایلخان بختیاری در زمان ( شاه تهماسب، شاه اسماعیل دوم ، شاه محمد خدابنده، شاه عباس بزرگ یکم ) صفوی
میرخلیلخان بهرامسری فرزند امیرجهانگیرخان بهرامسری آسترکی سومین ایلخان بختیاری در زمان ( شاه عباس یکم، شاه صفی ، شاه عباس دوم ) صفویه
آ میر تاج دین فرزند میرجهانگیرخان
بی بی ترخون بهرامسری همسر خلیل خان از زنان نامدار بختیاری در زمان صفوی
یوسف خان فرزند میرخلیل خان بهرامسری آسترکی
آقاسی خان بهرامسری فرزند خلیل خان بهرامسری آسترکی
علی مراد خان فرزند خلیل خان بهرامسری آسترکی
علی صالح خان بهرامسری آسترکی فرزند یوسف خان فاتح قندهار در زمان نادرشاه
آابدال خان بهرامسری آسترکی فرزند علی صالح خان و حاکم بختیاری در زمان کریم خان زند
آحسام فرزند ابدال خان
آمحمدرضا فرزند آحسام
آعباس ( زیلا ) فرزند آکاظم
آدینه فرزند آسمال ( اسماعیل )
آزمان ( صفر ) فرزند آمومد
آعیدی جد تش عیدی
آسهرسهر
شخصیتهای برجسته و تحصیلکرده معاصر این تیره عبارتند از:
رجب علی خان بهرامی آسترکی،
آامیربهرامی فرزندآمحمدنبی کیخا مدی،
آفاضل بهرامی آسترکی ،
حاج خیر الله بهرامسری
کدخدا عبدالحسین بهرامی فرزند کدخداعبدالرضا،
کدخداآحسین آسترکی فرزند آعلی داد
آگرشاسب آسترکی فرزندسهرسهر
کدخدا عبدشاه بهرامی فرزند مرتضی،
آدرویش بهرامی فرزند خونکار،
کربلایی عزیزالله بهرامسری فرزند کدخدا محمدعلی
کدخدا حیات بهرامی فرزند سردار،
کدخدامحمد فرزند عبده،
کدخدامیرزاقارضایی، فرزند زلفی
حاج عبدی بهرامسری
آعبدشاه بهرامی فرزند آعلی شاه نوه رجبعلی خان،
حاج عبدالحسین بهرامسری
حاج نصرت الله بهرامی
امیراسدالله آسترکی
کاظم خان محمودی
حاج شیرعلی محمودی
میرزا اسماعیل سرلک
کدخدا حسن سرلک فرزند نایب میرزاعلی
کدخدا علی رضا آسترکی
کدخدا رستم آسترکی
کدخدا کرم آسترکی
وکیل امیدعلی بهرامی
کربلایی اسفندیار بهرامسری
حاج عبدالرضا بهرامسری.
حجت الاسلام حاج شیخ ولی محمودی رییس اوقاف دزفول و شوشتر در دهه 60و70،
حجت الاسلام حاج شیخ محمد ایمانی نخستین امام جمعه پل دختر بعد از انقلاب به مدت 15سال
حاج عبدالحمید بهرامسری
عیدی بهرامسری
کدخدا محمدعلی آسترکی فرزند ولی
کدخداحسن آسترکی فرزند علی داد
کدخدا محمدعلی فرزند خونکار

دانش آموختگان تیره بهرامسری آسترکی:
علی بهرامی آسترکی ( نگارنده ) فوق لیسانس علوم سیاسی، دبیر آموزش و پرورش، مورخ، نویسنده و پژوهشگر و کاندیدای هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی از حوزه مسجدسلیمان ولالی،
مهندس شهرام بهرامسری
بهروز بهرامسری کارشناس ارشد اقتصاد ، معاون پیشین دانشگاه آزاد اراک و عضو هییت علمی دانشگاه اراک،
دکتر بهرام بهرامسیری معاون پیشین سازمان بهزیستی کشور،
دکترشهاب آسترکی پزشک مغز و اعصاب،
دکتر شهلا آسترکی پزشک ؛
پروین رضایی ( بهرامی ) نخستین بانوی بختیاری و ایرانی فاتح قله اورست،
امین بهرامسری کشتی گیر،
آخسرو آسترکی ( فوق لیسانس حسابداری ) عضو انجمن حسابداران خبره ایران،
دکتر تورج آسترکی داروساز،
دکتر علی آسترکی دندانپزشک،
دکتر پیمان آسترکی پزشک عمومی،
دکتر پوریا آسترکی دندانپزشک،
دکتر الهام آسترکی پزشک عمومی،
سرهنگ مصطفی محمودی معاونت اجتماعی نیروی انتظامی استان لرستان
دکتر هدایت ایمانی پزشک عمومی و کاندیدای دوره نهم مجلس از پل دختر،
سرهنگ احمد خردمندنیا، ،
حشمت الله سرلک کاندیدای مجلس شورای اسلامی از الیگودرز،
مهندس فناوری اطلاعات آناهیتا آسترکی نقاش و هنرمند،
اعظم بهرامی آسترکی ( فوق دیپلم ) ،
فریبا آسترکی ( دبیر ) ،
پوران نجفی سرلک ( لیسانس ) ،
سامان آسترکی کارگردان سینما،
هوشنگ محمودی قاضی دادگستری،
مسعود محمودی قاضی دادگستری،
سینا بهرامسری دانشجوی رشته پزشکی،
مهندس سروش بهرامسری،
مهندس شاهین بهرامی آسترکی،
مهندس ابوالفضل محبی آسترکی ،
محمود ( لشنی ) گرشاسبی آسترکی دبیر آموزش و پرورش و کاندیدای مجلس شورای اسلامی از دورود
مهندس محمدگرشاسبی آسترکی ،
دکتر فتح الله آسترکی،
مهندس آرش آسترکی ( فرزند محمدرضا ) ،
مهندس همایون بهرامی آسترکی،
مهندس اسماعیل آسترکی ( فرزند ابراهیم ) ،
سامان آسترکی ( فوق دیپلم ) ،
سرهنگ عباسعلی آسترکی،
دکتر حیات الله بهرامی متخصص بیماری های زنان،
اردشیر بهرامسری مهندس شیمی،
دکتر پیروز بهرامی،
دکتر تهمورث بهرامی ،
بهمن بهرامی آسترکی ( لیسانس ) ،
ایرج بهرامی مهندس شیمی،
یاور ( لشنی ) گرشاسبی آسترکی ( آموزگار ) ،
محسن جعفرزاده ( کارمند هوانیروز ) ،
زینب نجفی سرلک مدرس دانشگاه ( کارشناس ارشد ) ،
محمد آسترکی ( کارمند اداره کشاورزی ) ،
همایون آسترکی ( حسابدار ) ،
مهندس کورش آسترکی،
سرهنگ الله مراد آسترکی،
کتایون آسترکی ( لیسانس ) ،
کلارا آسترکی ( لیسانس ) ،
کامران آسترکی ( شاعر ) ،
سروان غلامعباس آسترکی،
سروان غلامعلی آسترکی،
رویا آسترکی ( مهندس ارشد شهرسازی )
اشکان آسترکی ( مهندس ارشد شیمی )
مهندس عمران بیژن آسترکی ،
{دکتر علی محمد آسترکی عضو هییت علمی دانشگاه دورود، مهندس مکانیک اسماعیل آسترکی، مهندس رضا آسترکی ( کامپیوتر ) ، مهندس شهاب آسترکی ( عمران ) ، کیومرث آسترکی ( ارشد مدیریت ) ، مهندس کیانوش آسترکی ( رایانه ) فرزندان حاج نادر}،
احسان آسترکی ( لیسانس حسابداری ) فرزند حسن،
فرشادآسترکی ( لیسانس مدیریت ) فرزند جمشید،
مهندس آرش آسترکی ( فرزندغلام ) ،
نیما آسترکی مهندس برق - قدرت فرزند خسرو
پریا آسترکی ( لیسانس مترجمی زبان ) ،
پوراندخت آسترکی ( لیسانس زیست شناسی ) ،
دکتر راضیه آسترکی متخصص و جراح چشم،
مهندس سمانه آسترکی،
مهندس ناصرآسترکی،
مهندس حسین آسترکی،
مهندس خسرو آسترکی،
مهندس علی آسترکی
مهندس مرتضی آسترکی،
مهندس ابراهیم آسترکی
حمیدآسترکی پزشکیار غواص نیروی دریایی
سروان یدالله آسترکی
سرهنگ نیروی هوایی امرالله آسترکی
دکتر داریوش آسترکی رییس دانشگاه راه و ترابری و معاون فعلی وزیر راه
دکتر کورش آسترکی مدیر امور فرهنگی شهرداری تهران
شیما بهرامسری شاعر
مازیار بهرامسری شاعر
حبیب بهرامسری استاد دانشگاه آزاد الیگودرز
علی رضا بهرامسری دانشجوی دکترا مشغول به تحصیل در کانادا
امید آسترکی جوان غیرتمند طایفه
سیما بهرامسری فوق لیسانس بازرگانی
امین بهرامسری فیلم ساز تلویزیون
دکتر بهرام بهرامسری ( پزشک )
دکتر پگاه بهرامسری ( پزشک )
میترا بهرامسری وکیل دادگستری
مهندس ساسان بهرامسری
بیژن آسترکی کاندیدای چهارمین دوره شوراهای شهر از دورود و نماینده معلمان در شورای نظام پیشنهادهای آموزش و پرورش
دکتر فاطمه بهرامسری پزشک عمومی
مهندس فرزانه رضایی
مهندس عبدالرضا آسترکی
مجید آسترکی خواننده جوان بختیاری
شهدای بزرگوار جنگ تحمیلی و دفاع مقدس:
سردارشهید حاج اصغر ( لشنی ) گرشاسبی آسترکی
شهید شاهین بهرامسری
شهید احمد رضایی
شهید محمدتقی بهرامسری
شهید محمدحسین آسترکی
شهید مهران بهرامسری
شهید محمود آسترکی
شهیده زهرا آسترکی



از برادران و خواهران گرامی و ارجمند که کامنت می گذارند در خواست می شود شماره تلفن خود را نیز بگذارند تا برای هماهنگی و تشکیل جلسات گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار از آنها دعوت به عمل آید.











نوشته شده در دوشنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 20:56 توسط گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار خلیل خان | نظر بدهید
مطالب جدیدترمطالب قدیمی تر
برخی هموندهای گروه آستروکیان بنه وار هفت و چهار
خانه
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشته های پیشین
بهمن ۱۳۹۵
دی ۱۳۹۵
شهریور ۱۳۹۵
آذر ۱۳۹۲
آبان ۱۳۹۲
مهر ۱۳۹۲
شهریور ۱۳۹۲
مرداد ۱۳۹۲
خرداد ۱۳۹۲
فروردین ۱۳۹۲
اسفند ۱۳۹۱
دی ۱۳۹۱
آبان ۱۳۹۱
برچسب ها
بختیاری ( 1 )
بختیار ( 1 )
هفت لنگ ( 1 )
دورکی ( 1 )
آسترکی ( 1 )
نویسندگان
گروه فرهنگی آستروکیان بنه وار خلیل خان
گروه آستروکیان بنه وار ( 7و4 ) ، علی بهرامی آسترکی
BLOGFA. COM

طوایفی هستند در بختیاری که لک هستند که پس از شرکت در جنگهای صلیبی به مدت دویست سال در مصر و سوریه زندگی میکردند و با کردها اختلاط نژادی و وصلت داشتند اما پس از دویست سال به موطن اصلی خود بازگشتند و در
...
[مشاهده متن کامل]
چخارمحال و لرستان و ایلام و فارس و اقصی نقاط ایران ستکن شدند و مجدا پس از شکست ترکان قدرت رابدست گرفتند

خیر غلط است چون شیخ صفی الدین اردبیلی ؛شاگرد و داماد شیخ زاهد گیلانی بوده و شیخ زاهد گیلانی کرد بوده است و هیچ قصد تفرقه ای و جود ندارد منجزی به معنی کرمانجی است یعنی کران منجی لقبی که شاهان صفوی به انها
...
[مشاهده متن کامل]
دادند به دلیل دلاوری در جنگ با ترکان عثمانی خیر سیستانی ها و شمالی ها اریایی نیستند اقوام اریایی در قباله جات و اسناد قدیم هویت مشخصی دارند از نظر برادری همه ما برادر و برابر هستیم اما هرشخصی حساب و کتاب خود رادارد و هیچ نژاد پرستی وجود ندار د.

نام بختیار جد ایل بزرگ بختیاروند
بر کل ایل لر بزرگ گذاشته شده
به دلیل دلاوری و از جان گذشتگی
مردمان این ایل در راه دفاع از کشور در
برابر حمله ازبکان و عثمانی در زمان حکومت صفوی
این در حالی است که بعضی از پان لر ها و
...
[مشاهده متن کامل]

کردهای عراق سعی در کمرنگ کردن این
دلاوری ها دارند
و این یک نقشه ی از پیش تعیین شده
است تا هویت ایلات و طوایف لر بختیاری
را زیر سوال برند
و آنها را کرد خطاب کنند جهت رسیدن به
آرزوی دیرین این قوم آشوری یعنی تاسیس حکومت
کردستان بزرگ.
این در حالی است که حکومت صفوی
مذهب شیعه را در کشور ایران رواج داد
این گروه مخالفان دین و مذهب هستند
و گرنه ایل لر بختیاروند و
گیلانی ها هر دو از اقوام ایرانی و ساکن
این مرز و بوم هستند
شهر لنکران شهری تالش نشین در جمهوری آذربایجان است
قوم تالش خود را از نسل گشتاسب پسر لهراسب می داند
قوم لر نیز خود را از نسل لهراسب می داند
جمهوری آذربایجان بخشی از سرزمین ایران بود که در جنگ های ایران و شوری.
به تصرف حکومت شوروی در آمد
****
طوایف آسترکی هفت لنگ. سرلک چهارلنگ
. زراسوند هفت لنگ. زلکی چهار لنگ. . . . .
هر کدا جهانگیر خان بختیاری را
از طایفه ی خود می دانند
در این مواقع هیچ نامی از شیخ زاهد گیلانی به میان نمی آید
*****
برای ایل بزرگ لر بختیاروند مایه ی افتخار
است که نام ایل لر بزرگ را بختیاری گذاشتند تا نام بختیار همیشه جاویدان بماند
پان لر ::پارسی زاده این
فرد ،
یک فرد نژاد پرست و تفرقه افکن در بین قوم لر بختیاری و قوم کرد. قوم گیل است و مسئله اصلی
این شخص لر یا کرد یا گیلانی بودن جهانگیر خان بختیاری نیست
چون طوایف زراسوند و آسترکی. . زلکی. سرلک هم جهانگیر خان بختیاری را از اجداد خود می دانند
این فرد در این موقع با این طوایف به مخالفت بر نمی خیزد چون او مخالف
مذهب شیعه است چون در بعضی منابع
جهانگیر خان بختیاری را از اولاد شیخ زاهد گیلانی معرفی کرده . و
به خاطر اینکه ایل منجزی بختیاروند مرید
این شیخ بوده و هست
در این صورت است که اگر جهانگیر خان بختیاری از منجزی باشد این
آقای پارسی زاده به مخالفت بر می خیزد چون آقای پارسی زاده یک شخص لا یک و مخالف مذهب هستند
قوم لر . قوم کرد. قوم گیل. قوم تالش. قوم سیستان. قوم. . همه برادر هستند و از قوم بزرگ آریایی

نسب نامه شیخ زاهد گیلانی پدر رن شیخ صفی الدین اردبیلی :
( شیخ حزین لاهیجی نواده شیح زاهد ۱۱۸۰ ه. ق ) شاعر و نویسنده اواخر دوره – شیخ محمد حزین لاهیجی ( ۱۱۰۳ صفویه و دوره افشاریه یکی از نوادگان شیخ زاهد است.
...
[مشاهده متن کامل]

او می گوید زادگاه و آرامگاه شیخ زاهد در بلده آستارا ۲۵ بوده و شیخ شهاب الدین علی، جد محمد علی حزین از آستارا به لاهیجان مهاجرت کرده و در آن شهر ماندگار شده است. شیخ علی بن عطاء الله از نیاکان محمد علی حزین به دلیل اعتبار علمی، بسیار مورد توجه خان احمد پادشاه گیلان بوده است و با بهاء الدین محمد عاملی انس و الفتی داشته است.
محمد علی حزین نسب نامه خود را چنین نوشته است: محمد الموعو بعلی بن ابی طالب بن عبدالله بن علی بن عطاء الله بن اسمعیل بن اسحاق بن نورالدین محمدبن شهاب الدین علی بن یعقوب بن عبدالواحد بن شمس الدین محمد بن احمد بن محمد بن جمال الدین علی بن شیخ الاجل قدوه العارفین تاج الدین ۲۶�. ابراهیم المعروف بزاهد الجیلانی افسانه آرامگاه شیخ زاهد در لاهیجان با شواهد مکتوب و با پژوهش میدانی و حضور نگارنده در شهرها و روستاهای مذکور در صفوه الصفا، تردیدی باقی نمی ماند که آرامگاه شیخ زاهد گیلانی در روستای هلیه کران یا شیخه کران واقع در نزدیکی لنکران کنونی در جمهوری آذربایجان واقع است و وجود آرامگاه او در لاهیجان افسانه ای بیش نیست. در این باره شاید بتوان گفت، حضور محمد علی حزین و نیاکان او در لاهیجان موجب شهرت این شایعه شده، و از سوی دیگر شاید بتوان گفت که در آن آرامگاه زاهد نام دیگری آرمیده است. زاهد نام شیخ نبوده بلکه لقب او بوده است، نام شیخ چنان که گذشت ابراهیم بود و محمد علی حزین نیز تصریح لقب شیخ بوده است. بنابراین، امکان دارد شخصی با نام زاهد گیلانی در � زاهد � کرده که لاهیجان دفن شده و او را با شیخ ابراهیم معروف به زاهد گیلانی اشتباه کرده اند و آرامگاه مذکور را به نام شیخ زاهد گیلانی، مرشد شیخ صفی الدین اردبیلی.

آقای پوریا پارسی زاده زنگنه
ساکن باغملک هستند
با تشکر فراوان وآرزوی سلامتی و شادکامی پیشاپیش سال نو را شادباش گویم
ارادتمند پارسی زاد
نسب نامه خاندان کریم خان منجزی فرزند شیخ محمد عالی شاه دوم یا کوچک و شیخ سوخته رو یا سوخته زار منجزی بهادروند لملمی و فرزندانشان رحیم خان و حمید خان و یوسف خان منجزی و بی بی بی شبچراغ منجزی ونوادگانشان ( بیبی مهین و بیبی شهین و بیبی پروین و بیبی نوشین و بی بی بی مهتاب و بی بی نگار و بی بی ندا و بی بی سارا و بی بی رویا و بی بی جیران و رضا شاه و جوادشاه و افشین شاه و ایمان شاه و مهدی شاه و وحید شاه و بهنود شاه و آرش شاه و احسان الله خان و میر پوریا پارسی زاد و خاندان شاه منصوری ملکشاهی و شیخ عالی وند دو برادر که از طایفه خلیلی پلنگ جدا شده و طایفه لملمی را تشکیل دادند که به قرار زیر میباشد : عموهای این خاندان از جمله مهرداس و یاور و دادرس و دادیار و دادبس شاه شهید جنگ عراق و علیمرادشاه و فرزندان بزرگوارشان شاه مهران شاه اشکان و شاه ارمان و شاه سامان و شاهنواب و شاه بهروز و شاه بی بی خاتون فرنگیس و سمبل و شیرین و نگار و نگین ( مرحومه شادروان جوانان ناکام در سانحه رانندگی در تهران و بیبی سپیده و سایر عزیزان
...
[مشاهده متن کامل]

از طایفه منجزی بهادروند یا بختیاروند هفت لنگ و بلیوند و چهارلنگ ابدالی و . . .
۱حضرت آدم ع با چند واسطه
۲حضرت نوح ع
۳ حضرت سام ع
۴ حضرت ایلام ع
۵باچند واسطه
۶ساسان شاه
۷بابک شاه
۸اردشیر بابکان
۹یزگرد سوم ساسانی
۱۰بهرام گور
۱۱ سنسنا یا سبنسا
۱۲شیر وزیک
۱۳شرفیروز
۱۴بستان شاه
۱۵شیر فنه
۱۶شیران شاه
۱۷شیر زیر الله اکبر
۱۸شیر کنده
۱۹شیر ریز اصغر
۲۰کوهی شاه
۲۱تمام شاه
۲۲ فناخسرو شاه
۲۳شجاع بویه شاه
۲۴احمد یا احمد معزالدوله
۲۵ عزادوله بختیار ( پدر زن امیر نجم الدین محمود آملی از سادات پیامبر که بختیاری ها از این زمان مسلمان شیعه حضرت علی شدند که این واقعه در سال نهم هجرت پیامبر ص بوده است که دران دوره شوشتر پایتخت ایران بوده است
با چند نسل فاصله ( خورشید شاه ؛محمد شاه؛ابوبکر شاه ؛خورشید شاه ؛شجاع الدین خورشید وپس از آن تقسیم و انحصار ورثه سرزمین عیلامی یا لرها که بخش اعظمی از خاک ایران از جمله استانهای لرستان ؛چهارمحال؛خوزستان ؛بوشهر ؛کهگلویه و بویر احمد ؛ استان فارس ؛استان ایلام ؛کرمانشاه ؛همدان ؛کردستان ؛ خراسان وکرمان و . . . بین سرسلسه وقت عیلامی شاه لر بدر و ابومنصور که بدر حاکم لر بزرگ و ابومنصور حاکم لر کوچک شد ؛
۲۶ بدر ( حاکم لر بزرگ )
۲۷ بدرالدین مسعود
۲۸جمال الدین بدر یا بیژن شاه یا بیجن یا باجول
۲۹شیخ محمد عالی اول یا بزرگ یا شیخ علی میرزا یا شاه عالی شاه یا شمخال ( نصرالدین محمد بن هلال ابن بدر )
۳۰محمد خورشید
۳۱ابوالحسن خان
۳۲سهراب خان
۳۳ رستم خان پلنگ کلاه چرمینه امیر
۳۴شاه حسین خان امیر شاه حسین
۳۵جهانگیر خان
۳۶خلیل خان
۳۷ شاه منصور خان
۳۸رستم خان آقاسی قوللر
۳۹ تاج الدین امیر قنبر تاج میر خان یا تمبر خان
۴۰ یوسف خان سپهسالار عراق
۴۱ علی صالح خان
۴۲ عبدالله خان ( ابدال خان )
۴۳ شیخ محمد عالی خان کوچک یا دوم
۴۴کریم خان منجزی
۴۵ میرزا یوسف
۴۶ پوریا ارش احسان الله خان و بیبی جیران منجزی قهرمان بانوان رزم ایران عضو تیم ملی ایران

خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
رستم خان آقاسی
تاجمیر قنبر خان
عزیز خان
جمال الدین خان
( حاجی اسفندیار. داوود. جمشید. کریم )
حاجی اسفندیار توپایی
...
[مشاهده متن کامل]

( صالح حاجی. محمد صالح. منصور خان. . . .
تیره صالح حاجی ( سالاجی )
تیره توپایی ( منصور خان )

طایفه مال احمدی منجزی
1 - جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
2 - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
3 - شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
4 - قاسم خان بختیاروند ایلخان
( احمد خان. ابوالفتح خان )
...
[مشاهده متن کامل]

5 - احمد خان بختیاروند ایلخان
6 - جلال خان بختیاروند
تیره جلال وند طایفه مال احمدی منجزی
تیره حسین وند مال احمدی ( سوند )
حسین خان پسر ابوالفتح خان بختیاروند منجزی
**
1 - جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
2 - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
3 - شیخ تاج الدین خان بختیاروند
4 - عبدالله خان بختیاروند
5 - الهی خان بختیاروند
6 - نجف آقا بختیاروند
تیره نجف وند طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی
****
1 - جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
2 - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
3 - شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
4 - رستم خان آقاسی بختیاروند
5 - تاجمیر قنبر خان بختیاروند
6 - یوسف خان بختیاروند
7 - علی صالح خان بختیاروند ایلخان
تیره صالح وند طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی
***

تیره چهاربنیچه خلیلی
1 - جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
2 - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
3 - شیخ مهدی خان بختیاروند
( عالی . لالی . . . )
4 - عالی
5 - عبدالله
6 - تقی
...
[مشاهده متن کامل]

7 - کیخا کریم
8 - کی محب
9 - حاجی حسین
10 - کی فرامرز
11 - کی علی
( امان الله - عبدالله - کی بندر مهدی پور )
12 - کی بندر
13 -
14 -
15 -
16 -
17 - محمد مهدی پور
( مهدی پور - تقی پور. مهدی پور بیرگانی.
تقی پور بیرگانی. منجزی )
****
کی علی
کی عبدالله
مهمد
( سبزی - کریم )

تیره سالک ( سلک ) بختیاروند
این تیره از نسل خدابخش خان پسر میرزا پلنگ خان پسر شمس الدین خان بختیاروند نتیجه ی رستم خان آقاسی بختیاروند خلیلی منجزی هستند

شجرنامه خاندان گیلانی
روشن
شیخ تاج الدین ابراهیم ( زاهد گیلانی )
جمالدین علی
-
-
-
-
-
-
-
-
شیخ علی اسماعیل ( بابا زاهد گیلانی )
دختر بابا زاهد همسر
...
[مشاهده متن کامل]

امیر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
****
شجرنامه سلسله صفوی ( زاهد نسب )
شیخ تاج الدین ابراهیم گیلانی
دختر شیخ همسر (
شیخ صفی الدین اردبیلی )
-
-
-
-
-
-
-
-
-
شیخ حیدر
شاه اسماعیل اول
شاه تهماسب اول
****
ایلخانان لر بختیاری از طرف جد مادری با
شاهان صفوی فامیل بودند
در بختیاری وقتی می خواهند نسب کسی
را بازگو کنند نام تیره و طایفه پدری او
را می آورند نه مادری
تمام ایلخانان لر بختیاری که از نسل جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
از دوران سلسله صفوی تا زندیه
حاکم بختیاری بودند نژادی لر داشتند
****
اسامی ایلخانان لر بختیاری
رستم خان بختیاروند پلنگ
امیر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
قاسم خان بختیاروند ایلخان
احمد خان بختیاروند ایلخان
ابوالفتح خان بختیاروند ایلخان
علی صالح خان بختیاروند ایلخان
عبدالله خان بختیاروند ایلخان
حسام الدین خان بختیاروند ایلخان

به نام یزدان پاک
چرا کسی
از سلحشوران گمنام طایفه خلیلی یاد نمیکنه
در شهر ی غریب واقع شده مانند شهر زادگاه شیران زرد بختیاری لردگان
محسن خلیلی اصفهان

ایل بهمیی از بختیاروند یا بهداروند جدا شدن و بایوجمان و سپس ایراد و سپس عالی و سپس لیراو بهمن عالی طیب عالی خدر عالی و یوسف عالی و شیر عالی را درست کر دند
قبل از آن ایرانیهای کوه و لیراویهای دست داشت شدند که تا بوشهر و گناوه و دیدم و کنگان و غیره رفتند
...
[مشاهده متن کامل]

از شجره بهمیی ها میتونیم اطلاعات بیشتر بدهید ممنون
از خوانین بهمیی دهه محسین خان لیکک هستم
اصالتا نریموسا هستیم ولی فامیلی ما رو حد پنجممون خلیل خان هست که همدوره محمد نقی خان چهارلنگ بود

با سلام کسی شجرنامه ایی از اولاد بلیلوند در اختیار دارد
بخصوص روستای بدیل ( بلیل ) از ایل منجزی بهداروند
در گتوند
محمد بلیل وند از اصفهان

متاسفم برای تمام کسانی که در این دهکده جهانی همچنان به دنبال تیره و طایفه گری هستند و نژادپرستی را با شدت هر چه تمام تر با این طایفه گری رواج می دهند. شرم بر شما که هر جا باشید هم طایفه های خود را بر سر
...
[مشاهده متن کامل]
کار می آورید و شرط نیکی هر فرد را در طایفه او می دانید در این سیستم تفکری شایسته سالاری و نخبه گری هیچ جایگاهی ندارد و افراد به واسطه قوم و خویشی و رابطه جایگاه خود را در سازمان ها پیدا می کنند. این که پدران شما چه کاره بوده اند ربطی به این که شما چه کاره شوید ندارد. هر انسان وجود مستقلی دارد که به واسطه اعمال و گفتار خود شکل می گیرد.

تش داوودی تیره شاه منصور وند *آشتیانی وند* طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شامصیر
رستم خان آقاسی
تاجمیر قنبر
...
[مشاهده متن کامل]

عالی ویسی
عالی مهمد
هیبت الله
چهل امیر
آشتی آقا *آقا آشتیانی *
کلی دوویت*داوود*
( - )
( - )
( - )
سبزوار
هرمز
ناصر
داریوش داوودی
یزدان
محل سکونت تش داوودی
روستای تلخاب تاج الدین *معروف به
جهانگیری * - دهستان جهانگیری بود
این روستا به زیر آب سد رفتند

تیره تپایی*توپایی * طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
تش علی مراد
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
رستم خان آقاسی بختیاروند
تاجمیر قنبر خان بختیاروند
...
[مشاهده متن کامل]

عزیز خان
جمال الدین
حاجی اسفندیار تپایی *حاجی آقا*
منصور خان بختیاروند
ذوالفقار خان
علی پناه
محمد طاهر
علی مراد
اسماعیل
مراد
حسین
( - )
اصغر
بهنام

تیره شاه منصور وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
@ - جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
@ - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
@ - شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
@ - رستم خان آقاسی بختیاروند
...
[مشاهده متن کامل]

@ - تاجمیر قنبر خان بختیاروند
1عالی ویسی 1یوسف1عزیز1جان محمد
2عالی مهمد2اسماعیل2جمال2شمس
3هیبت الله3مهمد3حاجی آقا3میرزا پلنگ
4چهل امیر4شیرخان4منصور 4تنبر خان
5آشتی آقا5حسین 5ذوالفقار 5برات
6آقاسی 6احمد 6علی پناه6حبیب
7هادی7ابراهیم 7محمدطاهر7تمبر
8عالی آقا 8رمضان 8محمدعلی8مراد
9خداداد9جافر9کلبعلی9روزعلی
10 - . علی10. ( ) 10. ( - ) 10 ( - )
11. ( - ) 11. ( - ) 11. احسان11. آعلی اکبر
12. حسن12مسلم12. ( - ) 12 ( - )
13. ( - ) 13. ( - ) 13. - ( ) 13. ( )
14بهداد14. 14. 14. ( - )
****
شجرنامه تیره بزرگ شاه منصور وند ( آشتیانی وند )
( 1 - آشتی وند
1 - اسماعیل وند
1 - تپایی
1 - شمس الدین وند*رستمی*
تاجمیر قنبر خان پدر
عالی ویسی - یوسف خان - عزیز خان - جان
محمد خان
حاجی آقا ( اسفندیار خان )
آشتی آقا ( آقا آشتیانی )
شمس الدین خان بختیاروند پسر جان محمد خان بختیاروند
*******
حاجی اسفندیار خان ( حاجی آقا )
( صالح . منصور. . . . . )
تیره صالح حاجی خلیلی
تیره تپایی خلیلی
***
شجرنامه
طایفه مال احمدی منجزی معروف به نه کر
تشمال
1 - جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
2 - خلیل خان ایلبیگی بختیاروند ایلخان
3 - شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
4 - قاسم خان بختیاروند ایلخان
( 1 - احمد ایلخان 1 - ابوالفتح ایلخان )
5 - احمد خان بختیاروند ایلخان
6 - جلال خان بختیاروند
تیره جلال وند. . تیره سوند*حسین وند*
حسین خان پسر ابوالفتح خان ایلخان
***
تیره آدینه وند منجزی
تیره صالح وند منجزی
1 - جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
2 - خلیل خان ایلبیگی بختیاروند ایلخان
3 - شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
( قاسم خان - رستم خان آقاسی )
4 - رستم خان آقاسی بختیاروند
5 - تاجمیر قنبر خان بختیاروند
6 - یوسف خان بختیاروند
( اسماعیل خان. علی صالح خان . . . . . )
7 - اسماعیل خان
8 - آدینه خان بختیاروند. مهمد خان
خوانین
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
قاسم خان بختیاروند ایلخان
احمد خان بختیاروند ایلخان
ابوالفتح خان ایلخان
. . .
. . .
. . .
. . . .
. . .
میر آقاسی دوم

تش غلامی
تیره تاجدی وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شیخ تاج الدین بختیاروند
-
-
-
-
-
-
غلامعلی
-
-
حاجی
-
علی محمد
-
-
تیره بزرگ مهدی وند*مهدی پور *شاخه ی
تیره چهاربنیچه ::
تش کی عبدالله تیره چهاربنیچه خلیلی
تش کی امان الله //چهاربنیچه خلیلی
تش کی باندور ( بندر ) //چهاربنیچه خلیلی
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
...
[مشاهده متن کامل]

مهدی خان بختیاروند
( - )
( - )
( - )
( - )
کی محب
حاجی حسین
( - )
کی فرامرز
1 - کی عبد الله2 - کی باندور3 - کی امان الله
کی عبدالله
( - )
( - )
کاید ( - )
( - )
( - )
اسمال
محسن

تش غلامحسین وند تیره احمد وند
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
1 - جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
2 - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
3 - احمد خان بختیاروند
4 - قنبر
...
[مشاهده متن کامل]

5 - مختار
6 - بختیار
7 - محمد صالح
8 - صادق
9 - عبدالحسین
( غلامحسین. علی میرزا. خونیار. محمد حسین. . . )
10 - غلامحسین
( کاید مرتضی. امیر. میرزا. علی حسین. . . . )
11 - کاید مرتضی
12 - ( - )
13 - ( - )
14 - یزدان
15 - ( - )
16 - ( - )

شجرنامه کامل تیره بزرگ شاه منصور وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند ( آشتیانی وند )
1 - جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
2 - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
3 - شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
...
[مشاهده متن کامل]

4 - رستم خان آقاسی بختیاروند
5 - تاجمیر قنبر خان بختیاروند
( عالی ویسی. عزیز خان. یوسف خان. جان محمد خان. . . )
6 - عالی ویسی
7 - عالی مهمد
8 - هیبت الله
9 - چهل امیر
10 - آشتی آقا ( آقا آشتیانی )
11 - آقاسی
12 - هادی عالی کرم
13 - عالی آقا
14 - خداداد عالی کرم
15 - ع
16 - ( - )
17 - ( - )
18 - محسن
19 -
***

تیره احمد وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
1 - جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
2 - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
3 - احمد خان بختیاروند
4 - قنبر
5 - مختار
6 - بختیار
...
[مشاهده متن کامل]

7 - محمد صالح
8 - صادق
9 - عبدالحسین
10 - ابراهیم
11 - علی میرزا
12 - رمضان
13 - ( - )
14 - ( - )
15 - مهدی
16 - ( - )
. .

شجرنامه تیره تپایی*توپایی*خلیلی
فرزندان خلیل خان
1 - شامصیر ( شاه منصور ) بختیاروند
2 - شیخ تاج الدین بختیاروند
3 - بلی خان
4 - اردشیر خان
5 - شیخ مهدی
6 - احمد خان
7 - خیری خان
...
[مشاهده متن کامل]

شاه منصور
رستم خان آقاسی
تاجمیر قنبر
عزیز
جمال الدین
حاجی اسفندیار تپایی ( حاجی آقا )
( - )
( - )
منصور خان
ذوالفقار خان
علی پناه
محمد طاهر
محمد علی
کلبعلی
محمد جان
احسان
( - )

تش الله بخش تیره خدابخشی خلیلی
از
( تیره شمس خلیلی *رستمی * )
خدا بخش
( الله بخش - تیره شهباز وند - شیرمرد - شیخ ویس. . )
1 - الله بخش
2 - عبدالله
3 - عبده خان
4 - صید مراد
...
[مشاهده متن کامل]

5 - الله مراد
( بهمن - نادر - ناصر - بهرام - محمود - جانباز )
6 - بهمن
7 - کلوسی
****
1 - الله بخش
2 - عبدالله
3 - مجید
4 - درویش
5 - کلبعلی
( نجفقلی - احمد - شیرعلی. . )
6 - نجفقلی
7 - حسن قلی
8 - نادر
9 - فرزاد
10 - فراز
*****
1 - الله بخش
2 - عبدالله
3 - شمس علی
( الله بخش - چلوی. . )
چلوی ( ولی - احمد - خان بابا - علی )
4 - الله بخش
( فتحی - عبدعلی - صیدی - لطفعلی - حسن )
5 - فتحی
6 - فرضعلی
( تقی - غلامعلی. . )
7 - تقی
8 -
9 -
10 -
****
تیره شهبازوند رستمی خلیلی
خدا بخش
1 - شهباز
( علی باز - علی پناه - علی داد. . . )
2 - علی باز
3 - قرقشه
( عبده - عیدی - حسین )
4 - عبده
5 - علی مراد
( گودرز - علی - محمد جواد. . )
6 - گودرز
7 -
8 -
9 -
10 -
**
شهباز
علی پناه
( علی صالح - عبده صالح )
علی صالح
محمد نبی
( علی مردان - علی پناه )
علی مردان
( شهباز - علی یار - علی جان )
شهباز
7 -
8 -
9 -
10 -
***
شهباز
علی داد
( عسکر - الله داد - عالی شیر - لبیگی. . )
عسکر
حمید
علی داد
آ حاجت
آ داراب

خاندان سواری نژاد منجزی
در خوزستان
تیره پاگیر وند. تیره تیرگیر. تیره قوامی از
طایفه مال احمدی منجزی در بخش فلارد. خانمیرزا. لردگان
برادر ارجمند تیره گاهیوند و گیلانوند که جنابعالی نام بُرده ای خود از بچک آسترکی هستند.
و تیره اسوند آسترکی و اسوند موری خود یک طایفه جدا هستند از باب دورکی
و اما تیره چهاربری هفت لنگ شیخ برهان عالی هستند ک پس از اینکه از درگاه پیر رانده شدند پناهنده ی طایفه استرکی تیره گاهیوند شدند ک بسیاری از بزرگان این طایفه از این جریانات مطلع هستند،
...
[مشاهده متن کامل]

طایفه چهاربری *مختاری *یکی از قدیمی ترین طوایف ایل بزرگ لر بختیاری است
و سالها در کنار طایفه آسترکی بختیاروند
زندگی کرد
ولی امروزه مستقل از این طایفه است
****
شجرنامه اصلی طایفه آسترکی
...
[مشاهده متن کامل]

اویس
بردیا
فخردین
تاجمیر خان ایلخان لر بزرگ
پدر
محمد خان شیرکش. احمد خان شیرکش
. مو مد
طایفه آسترکی از یک تیره خوانین تشکیل
شده بود و طوایف زیر را رهبری می کرد

طوایف
چهاربری*مختاری* - اسوند - گاهیوند -
گیلانوند
***
مراجع به کتاب شرف نامه
بدلیسی::
طایفه آسترکی از ایل حسنکیفا *حسنکی *
ایل لر بختیاروند مستقل شد

تیره تپایی خلیلی
از نسل منصور خان و پسرش ذوالفقار خان منجزی
تیره دوست محمد از تیره بزرگ خیری وند خلیلی
تیره مختاری و تیره هادی وند. تیره محمودی. از
تیره بزرگ احمدوند خلیلی
تیره صفروند*صفر زاده *. تیره علی مراد خان. تیره علی مراد خان از تیره بزرگ
تاجدی وند خلیلی

من از تیره زیلایی در ایل قشقایی هستم
ما در چند روستا در دشت پلنگ و فراشبند و شیراز زندگی می کنیم
بزرگان ما می گویند تیره ما
از منطقه زیلایی مسجدسلیمان
کوچ کرده و به فارس آمده
نام فامیلی همه تیره رستمی است

شجرنامه تیره های
علی اکبروند - مصطفی وند طایفه مال احمدی منجزی *آل احمد. آراحمد*
احمد خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان
تیره علی اکبر وند شاخه
تیره نامداری
احمد خان
...
[مشاهده متن کامل]

صادق خان
مرتضی خان
هادی خان
علی اکبر خان
نامدار خان
( محمد حسین. محمد حسن . . . . . )
محمد حسن خان
عوض خان
صفر
احمد
لطفی
بابا
یدالله
جعفر
محسن
****
تیره مصطفی وند شاخه
تیره ویسی
مرتضی خان
مصطفی خان
الیاس خان
دین ور
ویس
سلیمان
عباس علی
حسین
حسن
اسدالله خان
حسین
فرامرز
ابراهیم
-
****بعد از فتح هندوستان توسط نادرشاه و سپاه بختیاری
حدود 2000 خانوار از ایل بختیاری به فرماندهی حاتم خان منجزی در میان خیل کشمیر. دربند.
مرغاب*مرغا. مرو* ماندگار شدند
حاتم خان منجزی حاکم کشمیر شد
بعد از چندین سال گروهی از بختیاری های
به سوی ایران حرکت کردند
و گروهی بازگشتی در ایذه منطقه ایی
به نام مرغا را بوجود آوردند
تش مرغایی*خراسانی * در طایفه
اسیوند
( فامیلی های مختاری. نوذری. مرتضایی.
در طایفه اسیوند خود را منجزی می دانند از فرزندان
شخصی به نام خانی )
****
( حاتم خان دوم پسر سلیمان خان پسر حاتم خان پسر بهرام خان پسر احمد خان بختیاروند ایلخان )
حاتم خان دوم به ایران بازگشت
و پسرش کرم الله خان بزرگ تیره کرمپور ها است
تیره حاتم وند*کرمپور*
****
تش قاسمی طایفه تش مرداسی خلیلی
***
شجرنامه تش قاسمی
تیره نیامد*نیا احمد*طایفه
روا جهانگیری منجزی
نیامد
رضا
ظاهر
بازفتی
محمد
معصوم علی
قاسم عالی
سلطان
کلبعلی
ولی
غلام علی
سهراب
-
******
روستاهای گاویارون*گاوارون*سفلی و علیا و روستای نعمتی در
اطراف کوه سرقل
تیره نعمتی هم اکنون در کنار طایفه
مستقل بهرامی بهداروند *مال احمدی* در دشتک و آلیکوه
زندگی می کند
و فقط چند خانوار آن در خوزستان
زندگی می کنند
روستاهای آقاقلی. خلیل. ابراهیم. راکه. ذولفعلی آباد. بندحسین قلی. درب صالح. توکا.
آکلبعلی. قلوه ایی *قل ویی. قلبه ایی. غلوه ایی*سفلی و علیا. پر چک.
سلطان آباد. . . . .
در جنوب کوه سرقل و آب قل مو

جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
( طهماسب قلی خان )
خلیل خان ایلخان
شاه منصور خان
( ایلخان )
قاسم عالی خان ایلخان
پدر ابوالفتح خان و
احمد خان بختیاروند ایلخان . . . .
( طایفه تش مال احمدی )
...
[مشاهده متن کامل]

احمد خان بختیاروند ایلخان
پدر جلال خان. بهرام خان.
تیره جلال وند. تیره بهرام وند مال احمدی
ابوالفتح خان بختیاروند
پدر شاه حسین بختیاروند
( تیره شاسوند . سوند )
طایفه مال احمدی منجزی
طایفه نیم بنیچه *لیمونچی *
منجزی از نسل قاسم عالی خان بختیاروند
بعد از به قتل رسیدن احمد خان بختیاروند ایلخان
جلال خان و ابوالفتح خان به دربار
در اصفهان رفتند
بعد از احمد خان. ابوالفتح خان مدتی
کوتاهی ایلخان بود
حسام الدین خان بختیاروند ایلخان
و نجف خان. نوروز خان
پسران
عبدالله خان بختیاروند ایلخان *ابدال*
پسر علی صالح خان بختیاروند ایلخان
پسر یوسف خان بختیاروند
جد طایفه تاج الدین عبدالهی
تیره صالح وند
تیره عبدالله وند
تیره نوروزی
تیره نجف وند
تیره ظاهر وند
تیره علی وند
تیره شهبازوند
تیره حسام الدینی مال احمدی
تیره آدینه وند
*ملا آدینه مستوفی نادرشاه *
****
شاه منصور خان
رستم خان آقاسی
تاجمیر قنبر خان
یوسف خان
اسماعیل خان
آدینه خان مستوفی
علی صالح خان بختیاروند ایلخان فرمانده
سپاه بختیاری در فتح قلعه قندهار
اولین کسی که بیرق ایران را بر بالای قلعه
برافراشت آدینه خان مستوفی بختیاروند
بود
پسران آینه خان ( احمد. طهماسب. نصرالله
. گودرز. مختار. علی. شاهمراد. . )
تش کلا آدینه در
تیره هارونی خلیلی
( احمدی . زمانی. کلا. رسولی. معصوم علی. غلام. هیبت الله. نجف قلی. . . )
تش گودرزی در طایفه تاج الدین عبدالهی
تیره گودرزی طایفه روا
تیره گودرزی طایفه له خیرده منجزی
*****
شجرنامه تیره اسماعیل وند خلیلی
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
رستم خان آقاسی
تاجمیر قنبر خان
یوسف خان
اسماعیل خان
مهمد خان
شیرخان
حسین
احمد
ابراهیم
رمضان
جافر
ماندنی
سلطان مراد
محمد
علی
( تش بلیل پسر شیر خان.
تش ناصر. تش احمد. راه خدا. عزیز. غلام )
*****
تش گدا خانی ( طاهری. کریمی. قلی لی. رستمی. منجزی )
تیره شمس خلیلی *رستمی پلنگ *
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
رستم خان آقاسی
تاجمیر قنبر خان
جان محمد خان
شمس الدین خان
میرزا پلنگ خان
تنبر خان
گدا خان ادیب الرعایا
خان علی خان
عزیز خان
غلام
علی
طاهر
باقر
تیمور
غلام رضا
-


آقای بهداروند درود برشما. همانگونه که درباره طایفه سرقلی وتیرهای آن ومحل زندگی آنها مطالبی کوتاه خدمت شما نوشتم وعرض کردم اطلاعات شما درست است ومن چون به تاریخ ومنشه طایفه خودم علاقمند هستم وازمتن ها که
...
[مشاهده متن کامل]
شمادرسایت گذا شتید که جای قدردانی دارد ومن از شما سپاگذارم ولی عرض کردم اگر اطلاع بیشتری درباره طایفه سرقلی دارید لطف کنیدودرسایت بگذارید من ازتیره قاسمی هستم ؟آیا تیره قاسمی ازقاسم عالیوند هستند وازکدام کر خلیلی بیگیوند هستند اگراطلاعاتی درمورد طوایفی که درایذه هستند بخواهید درخدمت شما هستم. با سپاس فراوان

سلام خدمت آقای مرادی ::متاسفانه بیشتر
تاریخ دان ها لر و کرد نسبت به ثبت واقعی تاریخ
ایل بزرگ بختیاروند کوتاهی کردند.
این ایل سالها حکومت ایلات بزرگ لر بختیاری را بر عهده داشت .
و سرمنشأ طوایف بسیاری است
...
[مشاهده متن کامل]

ایل منجزی بهداروند *بهادروند *یکی از شاخه های ایل بزرگ بختیاروند است
بنده به دلیل عدم دسترسی به تمام شجرنامه های تیره های طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ و دیگر طوایف منجزی نیازمند کمک و یاری تمام
بزرگان این تیره ها . . . .
نیمی از تیره های ایل منجزی در زمان صفوی به سرزمین های دیگر کوچ کردند
نیمی در زمان نادرشاه به جنوب کوههای آسماری کوچ داده شدند و از آنجا به فارس
*دشت ارژن*
سه هزار خانوار بختیاری در تربت جام و
گناباد و بردسکن ساکن شدند
( محل سکونت تاریخی ایل منجزی شمال خوزستان. جنوب لرستان و ایلام.
شمال چهارمحال بختیاری .
فریدونشهر و فریدن.
شهرستان لردگان )
هر طایفه و تیره می تواند با گردآوری شجرنامه تیره ی خود و به اشتراک گذاشتن آن
به تکمیل شجرنامه طایفه و یا تیره ی
دیگر کمک کند.
با تشکر

طایفه سرقلی دارای هفت تیره است که دربخش غر بی شهرستان ایذه ساکن هستندطایفه سرقلی دارای هفت تیره می باشد تیره مهری درپیان تا دهنو مستقر هستند تیره قاسمی دربیض تک هستند تیره زیلایی درکله ضرب هستند تیرهای
...
[مشاهده متن کامل]
غریبی وطهماسبی وگدائی گوه یار درنوترکی آبله زندگی می کنند این طایفه جزهٔ ایل دیناران محسوب میشود ولی بعضی ها اوراجزهٔ بابادی می دانند با اطلاعاتی که آقای بهداروند دادند اینها جزهٔ طایفه خلیلی بگیوند بهداورند هستند نه بلکه طایفه سرقلی بلکه بیشتر طا یفه که درشهرستان ایذه زندگی می کنند ازطایفه خلیلی بیگیوند هستند من خودم ازطایفه سرقلی هستم از بزرگتر ها شنیدم که طایفه سرقلی ازطرف شوشتر ولالی به طرف بخش سوسن ایذه آمدند وسپس ازآنجا به حومه غربی ایذه آمدند ونوشته ها وگفته ها آقای آریا بهداروند خیلی صحت دارد ومن منتظر اطلاعات بیشترودقیقترازایشان هستم . باسپا س

آقای بهداروند درود برشما. اطلا عاتت خیلی خوبه یک مقدار تکرار زیاده یه کم شفاف تربنویسید بهتره . اگر درباره طایفه سرقلی اطلاعات بیشتری داری بنویسد. با سپاس .
تیره شمس خلیلی ( تیره رستمی. تیره برات وند. تیره خدابخشی. تیره الله بخشی.
تش شهبازوند. تش شیخ ویسی.
تش شیرمرد . تش قرقه شه )
تیره ملارآهنی خلیلی شامل تش های
( تاجمیری. شمس. محمودی )

...
[مشاهده متن کامل]

تیره هارونی خلیلی ( تیره هارون کلا. تیره احمد هارونی. تیره زمان هارونی. تیره رسول هارونی
. تش معصوم علی. هیبت الله. دویت. غلام. نجف قلی. تش رینه. تش
عیسی آبادی. خدابخش )
تیره صالح حاجی ( تیره سالاجی. تش محمد صالح. تش محمد علی. تیره اسفندیاری. تش اسحاقی . تیره غلام حاجی. تش احمد حاجی )
تیره چهاربنیچه خلیلی ( تش قنبروند. خلیلی احمدی . تیره تاجمیری احمدی. کری وند*کریم وند* - کلولی - سبزعلی وند - کرم وند - هارونی بیرگانی )

1 - تیره شیخ روزعلی احمدوند خلیلی
* تیره نوروزاحمدعلی*
2 - تیره میرزاوند خلیلی
*قاسم. علی داد. ابراهیم*
3 - تیره کران خلیلی
*غریب پسر شهرون*
اردشیر خان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان *شیروند، شهرون، شرون*
...
[مشاهده متن کامل]

4 - تیره صالح حاجی*سالاجی*
صالح پسر حاجی اسفندیار از نوادگان شاهمنصور خان بختیاروند ایلخان
5 - تیره امیدوند ( سلیمانی.
امید پسر نادعلی پسر سلیمان )
***** - - - - *******
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی
شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
رستم خان آقاسی
تاج الدین امیر قنبر
عالی ویسی
عالی مهمد
هیبت الله
چهل امیر
آشتیان دوم *آتش بیگیان*
*****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی
شاخه تیره های زیلایی خلیلی
شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
رستم خان آقاسی بختیاروند
تاج الدین امیر قنبر *تاجمیر عالی*
شمس الدین خان بختیاروند
****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی
شاخه طایفه مال احمدی معروف به نه کر تشمال
مال احمدی گرد گرد
مال احمدی فارس
تیره مستقل بهرامی بهداروند
شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان پدر
قاسم خان بختیاروند ایلخان و ابوالفتح خان بختیاروند ایلخان
احمد خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان
حسین خان بختیاروند پسر ابوالفتح خان بختیاروند ایلخان
پدر
جلال خان و بهرام خان بختیاروند
تیره جلال وند - تیره بهرامی. تیره سوند*حسین وند*
تیره حسام الدینی
****
شجرنامه تیره آشتیانی وند خلیلی
شاخه
طایفه تاج الدین عبدالهی
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
رستم خان آقاسی
تاج الدین امیر قنبر
یوسف خان بختیاروند
علی صالح خان بختیاروند ایلخان
عبدالله خان بختیاروند ایلخان *ابدال*
حسام الدین خان بختیاروند ایلخان
( تیره صالح وند و آدینه وند - نجف وند. . . . . )
****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی
*آتش بیگیان *شاخه
شجرنامه طایفه رستم ممسنی
شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
( طهماسب قلی - فیلتن )
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان *شامصیر - مصیر*
رستم خان آقاسی بختیاروند *کی گرجی. فاتح گرجستان *
امام قلی خان بختیاروند حاکم فارس
تیره مصیری - تیره شاه حسینی. تاجی. بختیاری. هارونی. قلبه ایی
در شهر مصیر و فهلیان*فیلیان*
*****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی
شاخه طوایف میلاسی *میر آقاسی * و
شیاسی *شیرآقاسی * بهداروند
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
رستم خان آقاسی
***
*****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی
شاخه طایفه نیم بنیچه *لیمونچی لیموچی*
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
قاسم خان بختیاروند ایلخان
تیره ها:: ( قاسم عالی وند. عباس وند. قربان وند. مهمیدوند *محمودوند *
. آشوروند - محمدی )

پسران خلیل خان ایل بیگی بختیاروند
معروف به هفت کر بیگی
شاه منصور خان بختیاروند
سیاه منصور خان بختیاروند
مهدی خان بختیاروند
تاج الدین خان بختیاروند
بلی خان بختیاروند
اردشیر خان بختیاروند
...
[مشاهده متن کامل]

احمد خان بختیاروند
طایفه خلیلی بیگیوند چهار
پسر اول را برادر مادری می داند
و به آنها چهار کر پیر دالو می گوید
منطقه پیردالو در دشت اوراک دهستان زیلایی خلیلی در مسجدسلیمان
روستای پیر علمدار عباس محل سکونت
طایفه مال احمدی *آل احمدی. آراحمدی*منجزی
تیره شمس با فامیلی رستمی در روستای هوفن پلنگی ایذه
تیره محمد شاه حسینی در طایفه
شالو بختیاری
( محمدی خان پسر شاه حسین خان بختیاروند ) )
فامیلی کاووسی در طایفه شالو
کی کاووس پسر
شاه حسین خان بختیاروند
شیخ عالی جنگنه وزیر شاه سلیمان صفوی
تیره شاه محمد عالی *شیخ عالی. کی شیخ عالی*در طایفه لملمی منجزی
پسر بالی پسر عبدالله پسر تاج الدین امیر قنبر پسر آقاسی قوللر پسر شاه منصور پسر خلیل پسر جهانگیر خان
پسر شاه حسین بختیاروند
تیره ملکشاه وند لملمی پسر ملکی شه پسر شاه منصورخان بختیاروند )
خلیل سیاه منصور اولین خان طایفه سیاه منصور گروس
سیاه منصور پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند جد تیره خیری وند ( سیاه منصور ) نیمی از این تیره های خلیلی به منطقه کوههای آسماری ( آس جم ) و روستای کبود در کنار قدمگاه امام رضا *ع*در جنوب مسجدسلیمان کوچ داده شدند و از آنجا به فارس و لرستان کوچ کردند
تیره کبود وند سیاه منصور
تیره چهل امیران سیاه منصور
تیره پیرالی*پیردالو. پیرعلی*در طایفه سیاه منصور گروس
تیره کرانی در طایفه سیاه منصور گروس
طایفه کران بهداروند جدا شده از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی
در کران فارسان
تیره کروکران و منجی بهداروند در لردگان
طایفه کالی بهداروند از نسل ملااحمد*کالی::کر دالو. کردالی*
تش کالی در تیره کبود وند سیاه منصور گروس
تش آر احمدی در تیره لجمیراورک
تش شیخ ابوالحسنی*شفیع*منجزی در ایذه
تیره غریبی در شیوند ایذه
صحرای شیوند محل سکونت ایل منجزی در گتوند
*تیره غریبی در طایفه خلیلی بیگیوند
غریب پسر اردشیر پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند **
تیره اردشیر وند خلیلی ( شهروند، شروند، شیوند )
اولاد کی شیخ عالی در طایفه اورک
تیره بزرگ شیخ محمد عالی خان ( شیعالی . شیخالی ) در طایفه لملمی منجزی
تیره های طایفه خلیلی ( هفت برادر ) )
1 - شاهمنصوروند*تش مال ، میر*. . . آقاسیوند
. آشتیانی وند. تاجمیر ی قنبری. ویسی . مهمدی. حیدروند ( ؟ )
عبدالهی. آل داوود. زنبور. زاهدی. تپایی
. قبادوند. پدبینی*پینه*. طایفه مش مرداسی. تیره قنبری مرداسی. تیره جهانگیری مرداسی. طایفه ملکشاهی لملمی منجزی .
تیره شمس رستم پلنگ
طایفه هارونی *آدینه وند *
طایفه مال احمدی منجزی
طایفه مال احمدی گرد گرد منجزی
طایفه مال احمدی منجزی در فارس
2 - طایفه سیاه منصوری. خدری.
خیرالی. خیری وند . صالح مصیر وند.
3 - مهدی وند. مهدی پوران.
مهدی بهداروند در ایل پاپی
طایفه دوزقی ( تیره لالی. تیره عالی. مهرعلی*
تیره مهرعلی*مه ری*
چهاربنیچه تقی وند. چهاربنیچه احمد وند. چهاربنیچه کید بیرگانی. چهاربنیچه کرم
. چهاربنیچه کری*کریموند*. امیدوند
4 - تاجدی وند. علیمراد وند. علیمردان وند. سیفی الدین بیگیوند. مهدی وند
5 - بالیوند*بلی بیگی. بلیتیوند . بلیل*.
بلی بیگی
تش تاجدی وند . خیری وند. زیلایی. بلیل
در لرستان
6 - اردشیر وند ( شروند. شهرون. شیوند ) )
7 - - احمدوند .
طایفه گیلان وند. میرزاوند. نوروز علی
وند. یتیم. تش هادی وند. برام وند.
کاید عوض علی. رمضان وند.
*****
طایفه سیاه منصور گروس در بیجار
رئیس خلیل سیاه منصور
*سیاه منصور پسر خلیل خان ایل بیگی*
حاکمان گروس در زمان صفوی
بزرگترین تیره طایفه سیاه منصور
کبودوند است
منابع تاریخی از مهمان شدن امام رضا
( ع ) در منزل بزرگ طایفه گروس یاد کرده اند
امام رضا از راه خوزستان به طرف خراسان در حرکت بود
نه در کردستان * ( ( حقیقتی تاریخی در ذهن بزرگان این طایفه ماندگار شده . ولی جد طایفه سیاه منصور
در اوایل دوره صفوی به دنیا آمده
پس نتیجه می گیریم که نام گروس، از ایل گروز*
زاگروسی. گروس*همان ایل منجزی
گروز بختیاروند گرفته شده**
امام رضا *ع*در زمان خلیفه عباسی از مسجدسلیمان گذر کرد و به مشهد رفت
ایل منجزی از تبعید نیمی از تیره های
خود و طایفه سینه پهن*مازه پهن*منجزی به کوههای آسماری
و بعد به طرف دشت ارژن و خراسان یاد میکند
قدمگاه امام رضا ( ع ) در کوههای آسماری در منطقه تمبی مسجدسلیمان دهستان تمبی شهر گلگیر
روستای تخت کبود نرگسی در پای کوه
آسماری
منطقه نرگسی در دهستان جهانگیری منجزی
قدمگاه شاه چراغ و بی بی فاطمه
*معصومه* ( ع ) در کنار ایل راه تاریخی
کوچ نیمی از تیرههای از ایل منجزی از
دشت بیگاوند. دشت زیلایی. دشت چلو. دشت بیرگون. منطقه جهانگیری. قلبه ای به
کوههای آسماری
شهر سیاه منصور دزفول
بخش قلبه ای در دزفول
روستای شمس آباد در دزفول
شهر صفی آباد در دزفول
** *طایفه سعید مخلوطی از دو تیره سیاه منصور و شاه منصور ***
تیره سیاه منصور در طایفه خلیلی بیگیوند منجزی ساکن در لالی. مسجدسلیمان. شوشتر. اندیکا. کوهرنگ. اهواز. اصفهان
روستای کبود و آشتیان در نائین
محل سکونت تیره عبدالهی آشتیانی
از نوادگان عبدالله پسر شاه منصور
طایفه عبدالهی بهداروند ساکن در
شهر هارونی
****
دزفول محل سکونت والی زادگان فیلیمعروف به
معجزی زاده*منجزی زاده*
***ایل منجزی بختیاروند کرمنجی به دلیل استفاده از
گرز در قدیم به گروز*گروس*معروف شد و نام رشته کوههای زاگروس از
آن گرفته شده
****
طایفه رستم ممسنی
شهر مصیری
منطقه فهلیان*فیلیان*
تیره ها
شاه حسینی
مصیری
تیره تاجی
تیره نظری
هارونی
عبدالهی
خلیلی
غلو یی*قلبه ای*
امام قلی خان گروسی پسر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان *فیلی، فهیلی*پسر امیر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان پسر رستم خان بختیاروند پلنگ )
ایل منجزی بهداروند به دلیل جنگ با گرز به گرزی معروف بود
منطقه فهلیان*فیلیان*در فارس
روستای سیاه منصور در فارس
شهر مصیری*شاهمنصوری*رستم
( منطقه ی قلبه ای در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
. منطقه قلبه ای و شمس آباد در دزفول
نظر بیگ پسر شاه حسین خان بختیاروند
طایفه عبدالهی و هارونی بختیاروند در شهر هارونی شهرکرد
:::::
روستای پیرگاری . گراب. پیردالو. شمس
آباد در دهستان گندلزی شوشتر محل سکونت تیره زیلایی. طایفه مال احمدی منجزی. طایفه روا جهانگیری منجزی
****
پیرگاه::هفت شید ان بزرگترین روستای دهستان زیلایی خلیلی منجزی
روستای شمس آباد خلیلی.
منطقه پیردالو در دشت اوراک دهستان زیلایی خلیلی منجزی
****
تیره های منجزی در طایفه موگویی چهارلنگ
شیاس*شیر اقاسی*منجزی
سهید*سهی، سیاهی. سیاه منصور *
بیرگونی*بیرگانی*
شمسی هلیلی*شمس خلیلی*
****
تیره شامصیری و سادات
هفت شید ان. در طایفه مدملیل راکی.
نام جد طایفه گورویی شاه منصور
است
***
سعید::سهی. سیهی. سیاه منصور
&&&&&
رستم بیگ آقاسی
گرجی از خاندان اوندیلادزه
فاتح گرجستان
حاکم فارس
*کا خداوردی . کی گرجی. الله وردی*
لقب قوللر آقاسی*قوی لر*
معنی خاندان اوندیلادزه :::
اندیکا لادزه ( شهر اندیکا، اوندیکو ) در مسجدسلیمان محل سکونت خاندان آقاسی خان بختیاروند و لادزه همان نام قلعه دز ملکان است
لادزه::*بین دژ است*
تمام تاریخدانان نام تفنگچی های
صفوی را تفنگچی لر پیاده معرفی
کردند و آنها را تاجیک معرفی کردند
حتی آدم کور نیز با شنیدن این نام*قوللر::قوی دلیر لر*
آن را قوم لر می داند
لقب قوللر پس از نام فرمانده می امد
به معنی لر قوی*قوی دلیر لر* است
لرها از اسب برای رسیدن به میدان جنگ استفاده می کردند و پیاده جنگ
می کردند
طایفه دللر ( دلیر لر ) طایفه کوسه لر لک، طایفه الوار کارون *لرها*در ایل شاهسون بغدادی
طایفه چلبیان ( منطقه چلویان. چال چل آب. چلبیان* در اندیکا و محل سکونت ایل منجزی *منجوان* و طایفه خلیلی*حالی لی. عالی لی. حلیلی*منجزی در مسیر پل خداافرین ) )
****بعد از فتح فلسطین توسط صلاح الدین ایوبی او از سپاه لر لشگر خود
به وحشت افتاده و در صدد نابودی
آنها بر آمد ولی آنها به وطن خود بازگشتند
در جنگ های صلیبی اروپایی ها با
چشم خود جنگاوری آنها را دیدند
و از سربازان لر به وحشت افتادند
و در مورد این سربازهای ایران
سخن ها گفتند
در زمان حمله مغول به ایران آنها
تمام مناطق را تصرف کردند به جز
اتابکان لر را آنها مجبور به صلح با
قوم لر شدند
***
تاریخدانان معنی این نامها را می دانند و انها را انکار می کنند زیرا این تاریخ دانان لر نبودند
و تمام افراد مشهور را به طوایف خود نسبت می دادند
بعد از فتح گرجستان توسط آقاسی خان بختیاروند او متوجه نژاد ایرانی حاکمآن آنجا شد و در جنگ های بعدی شرکت نکرد
نام برخی از پادشاه سلسله باگراتیون معنی آن را*بغدادی *می دانند
ولی
( ( ( معنی آن::. زاگراتیون. زاگروسی ، ، اهل زاگروس ) )
نام برخی از پادشاهان گرجستان
1 - آشوت*آشتی. آشتروک*
2 - داویت*داود. دویت*
3 - واختانگ*بختیار. و اختیار. واختی*
4 - لوراساب*لهراسب. لراسب*
نام شلوار قوم لر بختیاری
شلوار داویت*دویت*است
دین آقاسی زرتشتی بود و به دین اسلام ایمان آورد
عثمانی ها بارها از او شکست خوردند
. آری حتی دشمن نیز در آن زمان به خاطر دلاوری او نام او را بر شهری گذاشت
*شهر میلاس*
دولت عثمانی هویت او را هخامنشی می داند
میر آقاسی *میراس. میلاس*
دهستان میلاس در بخش منج لردگان محل سکونت طایفه خلیلی طهماسبی.
جلیل. میلاس
طایفه محمدی میلاس در باغملک نام
جد آنها در سنگ قبرهای قدیمی شاه منصور است
نیمی از کردهای ترکیه از نژاد بختیار هستند *کر منجی*
روستای رستم بیگ در فلارد لردگان محل سکونت طایفه مال احمدی منجزی
***
خاندان گرزی*گروسی. زاگروسی*فرماندهان سپاه لر پیاده *قوللر * در دوره صفوی از ایل منجزی گر وزی بهداروند بودند
***
رستم خان بختیاروند *رستم کلاه چرمینه*در جنگ ایران و عثمانی ها در زمان شاه اسماعیل صفوی شرکت کرد در راه وطن شهید شد
رستم خان بختیاروند پدر امیر شاه حسین خان بختیاروند پدرجهانگیر خان بختیاروند ایلخان
رستم بیگ آقاسی بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند*شامصیر. شه میر* پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند
کیخسرو خان بختیاروند گروسی پسر شاه حسین خان بختیاروند برادر جهانگیر خان بختیاروند
معنی
نام زاگروس*زاگروز. زاگروتی. زاگروجی*
زاده ی گروس*زادگاه گرز به
دستان*
نام فامیلی گرجی و گرجیان در ایل بختیاری
*****
طایفه رستم ممسنی از نسل
کی گرجی *رستم بیگ آقاسی گروزی *
پسر شاه منصور *مصیری*پسر خلیل
پسر فیلی*فهلی* پسر شاه حسین خان بختیاروند*شوسنی* از طایفه خلیلی بیگیوند منجزی پلنگ.
امام قلی خان بختیاروند *کی گرجی*پسر
رستم خان آقاسی بختیاروند *کلی رکن الدوله خان. کلو کن *رستم خان پلنگ دوم پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
( ( ( ( پسران شاه حسین خان بختیاروند
جهانگیرخان*فیلتن بیگ*. خالدبیگ.
محمدی بیگ . روسگه حاکم درسیم.
محسن بیگ. یعقوب بیگ. کی قباد.
پرویز. کلاری. علی. بهلول. یوسف.
یلمون*پهلوان ما*. کیخسرو . فرخزاد
کیکاووس . ) ) )
( ( ( پسران شاه منصور
::رستم خان آقاسی. کی ماسب. قاسم. عبدالله.
کاظم. نظر. شکر. حسین. خداداد.
ملکی*مالکی. ملکشاه * ) ) )
آشتیانی ( ( کی آشتی. کی اشکی. کشکی
. شکاکی. شاکی. شاقی. ) ) )
طایفه کشکی بختیاروند
****
مافه گه حیدر خان*حیدر کور منجی*
به یاد حیدر خان پسر رستم آقاسی*میر آقاسی * پسر شاه منصورخان بختیاروند
*شاهمیر. شامصیر. مصیر*پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند پسر
جهانگیر خان بختیاروند *. فیلی. طهماسب قلی*
***
شجرنامه اسد خان بهداروند از طایفه علاءالدین وند بهداروند
طهماسب قلی خان در دوره صفوی
. ؟
؟
؟
شاهمراد
حیدر خان
اسد خان بهداروند
جعفر قلی خان بهداروند
****

ایل لر کر منجزی *کرمنجی* خود را از نسل خورشید می داند
* جمشید کیانی *
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ از
ایل منجزی بهداروند *بهادروند *از
ایل بزرگ بختیاروند
ایل لر بختیاروند به ریاست رستم خان بختیاروند در جنگ ایران و عثمانی به
...
[مشاهده متن کامل]

کمک شاه اسماعیل صفوی شتافتند
رستم خان بختیاروند*رستم کلاه چرمینه * در راه وطن شهید شد
ایل بختیاروند از او با نام رستم خان پلنگ بختیاروند یاد می کنند
****
بعد از شکست شاه طهماسب صفوی از عثمانی و پناه آوردن او به کوههای لرستان
جهانگیر خان بختیاروند رئیس ایل بختیاروند با لشگر عثمانی جنگید و آنها
را شکست داد
شاه صفوی نیروهای لر بختیاروند را پسران معجزه گر نامید
*کران منجزی. کرمنجزی. کرمانجی *

، به واسطه شجاعت ایل بختیاروند در جنگ با عثمانی
شاه صفوی نام بختیاری را
بر کل لر بزرگ ( ( چهارلنگ . هفت لنگ. ممسنی. بویراحمد. کهگیلویه
. شبانکاره. بختیاروند کرمنجزی. کرمانجی. کر منجایی *بالاگریوه *فیلی. کرمانجاهی *کرمانشاهی * ) ) گذاشتند
نام قدیم کرمانشاه، ، باختران بود و از نام
بختیاروند گرفته شده است
جهانگیر خان بختیاروند معروف به *طهماسب قلی خان . پیلتن * اولین ایلخان ایل لر بختیاری شد
ایلخانان بختیاری در زمان سلسله صفوی به صفی خانی *خان های حامی صفوی * شهرت داشتند
&&&&&&&&
شجرنامه ایل بختیاروند
سپهسالار بختیار *بدر . بیدار*
جمال الدین *با جول. بجن. بیژن *
1 - شیخ محمد عالی خان بختیاروند
*شمخال. شیخعالی. عالیشه*
2 - ملکشاه بختیاروند
*مله شه. ملکیشی. *
3 - محمد خورشید خان بختیاروند
4 - - ابوالحسن خان بختیاروند
5 - سهراب خان بختیاروند
6 - - رستم خان پلنگ بختیاروند
7 - شاه حسین خان بختیاروند
( شوسنی. شوسینی )
8 - جهانگیر خان بختیاروند جد ایل منجزی بهداروند
*فیلتن بیگ. پلیتن بیگ *
جهانگیر خان معروف به
*پیلتن. فیلتن. طهماسب قلی *
محل تولد روستای فیل آباد منجزی
9 - - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند جد طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ*
10 - شاهمنصور خان بختیاروند
*شامصیر. شامیر. شه میر. مصیری
. شامسیر. *
11 - رستم خان آقاسی بختیاروند فرمانده جنگجویان صفوی *گرجی. خداوردی. الله وردی*
*میرآقاسی . میراس. میلاس.
شیر آقاسی. شیر اس. شیاس*
*الوار کارون. الوار کرمنجی. سالک الوار.
او در جنگ با داود خان و طهمورث گرجستانی پیروز شد و به گرجی
معروف شد
12 - تاج الدین امیر قنبر بختیاروند
13 - ویسی خان بختیاروند *عالی ویس*
14 - عالی مهمد خان بختیاروند
&&&&&*******&&&&***&&&&
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ***** *معروف هفت کر بیگی **********
بزرگان طایفه خلیلی پلنگ
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاهمنصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان *آشتیانی *
آقاسی فرمانده جنگجویان پیاده لر شاه صفوی *رستم بیگ آقاسی . خداوردی. کاخداوردی. الله وردی. کلی وردی. کلو رکن الدوله *
فاتح گرجستان
لقب گرجی به او داده شد
پسران ::
( تاج الدین امیر قنبر *قنبر علی خان*.
. دو اد خان. امام قلی خان. یوسف خان. عزیز خان *
عالی ویسی خان *علی ویسیی* -
عالی مهمد خان *محمید. آلی احمد*
ابوالفتح خان بختیاروند :::متحد کریم خان زند لر
علی صالح خان بختیاروند متحد نادرشاه افشار در فتح هندوستان پسر یوسف خان
پسر تاج الدین امیر قنبر خان*کمبر، تمبر* پسر شاه منصور خان
آدینه خان بختیاروند مشاور نادرشاه
پسر یوسف خان
ابدال خان بختیاروندپسر علی صالح
اسماعیل خان بختیاروند پسر یوسف خان بختیاروند

شیخ صفی الدین اردبیلی داماد شیخ تاج الدین ابراهیم زاهد گیلانی بود
در زمان صفوی مبلغان شیعی از گیلان
به سایر نقاط کشور فرستاده می شد
در بین ایل بختیاروند شیخ علی اسماعیل گیلانی *بابازاهدگیلانی*بود
امیر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان داماد بابا زاهد بود
مزار او در روستای منج اندیکا قرار دارد و ایل منجزی مرید اوهستند
******
تیره ها طایفه خلیلی پلنگ
آشتیانی وند ( تش مال. آتش بیگان ) -
شاهمنصوروند *مصیری. شامصیروند* -
بلیتیوند ( بلیگیوند. بالی وند. بلیوند . بلی خلیلی::بلیلی، بلیل ) -
شروند ( شیر وند . شهرون. شیوند. . اردشیر وند ) . . . رستمی پلنگ ( شمس خلیلی ) - - ویسی ( علی ویسی ) - گنجعلی وند. خدابخشی رستمی - الله بخشی رستمی - ملارآهنی. براتی. شهباز وند. سعدوند. شیرمردی. گدا خانی.
هارونی *ملا آدی. آدینه وند*
چهاربنیچه احمدوند ( خلیل. تاجمیر ی. محمد ) . چهاربنیچه کری وند ( کایدکریم :کید کری. کلولی )
چهاربیچه بیرگانی. کرم وند. چهاربنیچه شنبه وند ( کندر. باندر. حسن. قنبروند ) - احمدوند *یتیم* ( هادی وند. برام. رمضان وند. رسولی. غلام حسین. عوض علی . ابوالفتح وند ) -
اسماعیل وند*زونی استرم. یوسف قنبر ) - خیری وند ( سیاه منصور . خدروند )
ابوالفتح وند -
تاج الدین وند*تاجدی وند . تیرتاجی*
امیدوند ( سلیمانی ) - گیلانوند - اورامه - میرزاوند - شیخی. عبدالهی.
نوروزعلی ونداحمدوند*شیخ* - جهانگیری - آشتیانی ( آقاسی وند. هاشم ون. کاظم وند. رحیم وند. زاهدی. شیخی. هادی عالی کرمی. فروغی احمدی. . چلوند. دریا. تاجدی. تیره داوودی. رفیعی. شفیع خان. صادقی. محمد. عبدالهی )
تاجمیری بازفتی - کو زری - قبادوند -
صالح وند - تاجمیری قنبروند -
- تقی وند -
بیگیوند *سیفی الدین. صفی الدین*
شاهمنصوروند *شامصیر. مصیری. شاسه . شاسیر*.
میرآقاسی *میلاسی*.
بیرگانی - کران منجی - زیلایی*زیلابی * - خلیلی -
غریبی اردشیری - ارسلان وند -
علی مردان وند تاجدی وند - علی مراد وند تاجدی وند - صفروند تاجدی وند -
تش عالی ور - یادگاروند - مهدی پور (
مهدی وند . مهرعالی. شاه هارونی. بارانی. عالی . ملکشاهی. عبدالهی ) - - تکی - عاشوروند.
سوند*شاهسوند. حسین *.
خیری وند ( شمس . جمال. بدرالدین . محمود. علی. حسین. مهدی. عواص. خواجه وند. دوست محمد. . . . )
. تیره صالح حاجی*سالاجی. صالحی* ( پسر حاجی اسفندیار . )
( غلام حاجی. احمد حاجی. محمد صالح حاجی. نوروز علی. اسحاق حاجی ) . صالح وند. تیره تپایی *تالپایی. توپایی*خلیلی
**&&
هفت کر بیگی
1 - مهدی خان بختیاروند
پسران مهدی خان بهداروند ::
تیره لالی
تیره عالی*بالی*

تقی خان پسر عبدالله خان پسر عالی پسر
مهدی خان جد طایفه چهاربنیچه کری وند
2 - شاهمنصور خان بختیاروند
3 - احمد خان بختیاروند
4 - خیرالدین خان بختیاروند
*سیاه منصور. خدر*
5 - بالی بیگی *بالی بیگی. بلی*
6 - اردشیر خان بختیاروند
7 - تاج الدین خان بختیاروند
********
تیره اسماعیل وند خلیلی
اسماعیل خان بختیاروند پسر
یوسف خان بختیاروند پسر تاج الدین امیر قنبر *کمبر. تمبر*پسر میر رستم خان آقاسی بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
&&&&&&
طایفه خلیلی طهماسبی بهداروند در بخش منج لردگان
تیره ها
طهماسب
ویسی
خلیل مقد
ملکی
مصیری
خلیلی پیران
طایفه جلیلی طهماسبی بهداروند در بخش منج لردگان
جلیلی. زمانپور. اسدپور. . خیر. سلطان ویس. گردو
نام دیگر جهانگیر خان بختیاروند *طهماسب قلی خان بختیاروند *
****
دشت برو در دهستان زیلایی
تیره برو برو در ایل جانکی سردسیر بهداروند *بختیاروند *
کوه سرقلعه*سر قله. سرقل*در دهستان زیلایی خلیلی بیگیوند مسجدسلیمان
روستای سرقلعه محل سکونت طایفه
خلیلی لردگان. اردل
دشت دارجنه در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
روستای دارجونه خلیلی لردگان
روستای پیران شیدان*هفت شهیدان. پیرگاه*محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند منجزی
روستای پیران و شید ان در بخش پنج لردگان
تیره خلیل پیران در طایفه خلیلی لردگان
روستای دوپیران *آرونی. هارونی*
در دهستان زیلایی خلیلی *
ایل خلیلی در روستای آرو*آرونی. هارونی *در دهستان زیلایی کهگیلویه زندگی . خیرآباد
روستای خیرآباد *لاتان* محل سکونت تیره خیری وند خلیلی بیگیوند در دهستان زیلایی مسجدسلیمان
تیره مصیری در ایل خلیل لردگان
تیره شاه منصوری *شامصیری. مصیری در طایفه خلیلی بیگیوند
تیره شاه ویسی در طایفه خلیلی بیگیوند
تیره ویسی در طایفه خلیلی لردگان

ریگ یکی از نوادگان خلیل خان بختیاروند بود
تاج الدین خان برادر آشتیان ( فتح الله خان - نصرالله خان )
وا رگه ریگی. وارگه رحیم
در دهستان زیلایی خلیلی *جهانگیری *
طایفه ریگی در ایل جانکی بهداروند لردگان
دشت شیاس مش ماه پاره
در دهستان زیلایی *جهانگیری*شمالی مسجدسلیمان
روستای قلعه شیاس در دهستان جهانگیری منجزی
تیره شیاس *شیر آقاسی * بهداروند
در لردگان
( آقاسی خان بختیاروند معروف به
( میر آقاسی *میلاس* ) .
( شیر آقاسی *شیاس* )
طایفه میلاس در لردگان و محمدی میلاس در باغملک
نام جد این طایفه شاه منصور بوده
تیره شیخ عالی وند *شیخالی وند
. عالی شاه وند. عالیشوند. *در طایفه لملمی منجزی
تیره هلیساد در ایل جانکی بهداروند
*عالی شاه وند. عالی سا وند. عالیساد
( تیره شیاس منجزی
اولادها::فتحی . اسماعیل. علی
با فامیلی منجزی. غلامزاده. داراب
زاده. حسنوند. مرادی. شیاسی. سیاهپوش
در قلعه شیاس*. مندنی. کایدان
) ) )
چاه میلاس*میر آقاسی *در وارگه
آه کلولی در دشت دارجنه
تیره کلولی در طایفه جلیل بویراحمد
دهستان آب ماهیک لالی در کنار
رود شور*دره شور*
روستاهای رگ خلیل. چه خلیل.
تنگ خلیل. او ماهی یک. گلزاری. باغ
شول*شور*
محل سکونت ایل منجزی .
روستای دره شور در دهستان میلاس
لردگان
تیره اوماهی. تاجمیری. میرگپی در طایفه زیلایی کهگیلویه .
تیره تاجمیری در طایفه خلیلی بیگیوند
تیره تاجمیری بازفتی . و روستای
تاج الدین امیر قنبر جهانگیری در دهستان زیلایی .
تیره تاجمیر ی. میرگپی در طایفه
گندایی بهداروند ساکن در
بخش سوسن و سرخاب
حیدر کر منجی
حیدر پسر آقاسی خان بختیاروند نیز
با خانواده مجبور به کوچ اجباری شد
مافه گه *بنای یاد
بود *به نام پیر حیدر.
تیره منجی*بویر حسنی*در ایل جانکی سردسیر بهداروند در بخش منج لردگان .
تیره شیخ ابوالحسنی منجزی و تیره
زاهدی خلیلی منجزی در روستای منج در بخش چلو شهر اندیکا مسجدسلیمان .
شهرک چلو. پیران . سرقلعه در شهر اردل محل زندگی طایفه خلیلی .
روستای پیران شیدان*پیر گاه. هفت
شیدان* بزرگترین روستای دهستان
زیلایی خلیلی.
روستای دوپیران*آرونی
. هارونی * خلیلی در دهستان
زیلایی .
کوه عالی ویسی شاه *علاویس. عالی ویس. علاوش*
در دهستان زیلایی خلیلی .
روستای علی آباد گرازی در بخش منج
لردگان
روستای علی آباد در دهستان زیلایی*جهانگیری * خلیلی
***
کوه های بردپهن *بردگپ. سینه پهن*
در شمال دشت زیلایی
طایفه بردگپ منجزی
***
*در گذشته بسته به دلاوری و جنگجویی هر ایل نامی بر آن می گذاشتند.
ایل منجزی به دلیل استفاده از گرز
در جنگ ها گرزی ها *گرزدین*معروف شده بود.
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
به دلیل دلاوری رستم خان بختیاروند به
پلنگ معروف شد.
روستای رستم بیگ در فلارد لردگان
روستای دره نامداری بزرگترین روستای فلارد. محل سکونت طایفه مال احمدی گردگرد منجزی
روستای دره اشگفت . مورد فیل
محل زندگی طایفه خلیلی
و تیره جولاوند گودرزی منجزی در ایذه . .
منطقه دره اشگفت در بیرگان
محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند .
نیمی از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
و طایفه سینه پهن*مازه پهن. بردپهن. جاه پهن *
. تیره صفی خانی. ویسی. سیاه منصور . شیخ عالی . ویسی. مصیری
چلوی*چالاوی . چالابی. چلبیان*.
حیدروند. تاجی. ابوالحسنی
. رستمی . زیلایی*تاجمیری. شمس الدینی*
مجبور به کوچ از دهستان های
جهانگیری شمالی. جنوبی. زیلایی
. چلو. به کوههای آسماری شدند
و بعد از آن به سوی دشت ارژن
فارس. خراسان. سیاه منصور. سیستان کوچ داده شدند.
جمله لری بختیاری در فراغ این گروه
( بردیم به آسماری دست زه دینم
نی ورداری ) ::
مرا به کوههای آسماری کوچ دادی هنوز دست از سر من بر نمی داری ) .
طوایف ایل منجزی
1 - خلیلی بیگیوند پلنگ
*هفت کر بیگی *
2 - لملمی. ملکشاه وند*
3 - ابوالحسنی
4 - نیم بنیچه*لیمونچی *
5 - مال احمدی *نه کر تشمال *
6 - له خیرده *لوخرده*
7 - تاج الدین عبدالهی
8 - روا جهانگیری
9 - میرگپ ( بردگپ - بردپهن - سینه پهن )
10 - ملکشاه وند لملمی *مال ملی، مال ملک*
11 - زیلایی ( تاجمیری. شمس الدینی .
آب ماهی . بردپهن . )
طایفه بلیوند بهداروند
طایفه تش مرداسی بهداروند
طایفه زیلایی کهگیلویه ( تاجمیری. شمس الدینی. میرگپی. آب ماهی. بردپهن )
طایفه رستم مصیری *امام قلی خان بختیاروند پسر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند *مصیر خان*ایلخان*
طایفه بردپهن *میرگپ. بردگپ. سینه پهن*منجزی
****
روستا های منجزی نشین
خلیلی بیگیوند *بنه محمد حسین خان *
شمس آباد
علی آباد
بندلی آباد
مسملی آباد
پیران شیدان *هفت شیدان. پیر گاه. پیران*
توگه
پر چک
آرونی
بنه غلامحسین
کنجی کال
کوشک خلف
کوشک خلف سفلی
کوشک خلف
کوشک خلف
کلبی سوزه ابوالحسنی
جاجو سفلی*غریبی*
جاجو علیا
سلیران
سلریان علیا
نرگسی
گزستون
پرنوشته بالا
پر نوشته پایین
پرزرد*نوروزی*
لاتان*خیر آباد*
آبکاسه
سرپر
سرچشمه
چشمه شیرین
شیخ آباد
علمداری*نامداری. مال احمدی *
پر شوشتری
شاه منگشت *تلخاب کلات*
دهستان اوماهیک*آب ماهیک*
اوماهیک
تکه بز ان
باریک آباد*باریک تکی*
رینه
زیرکوه
هارون کلا
سبز آباد
گلزاری
رگ خلیل
گلزاری.
گلزردان
باغ شول *شهو*
دم تنگ
درجندینه.
بی بی سکینه
چم خلیل
تنگ خلیل
آبزهلو*آب زالو*
بر آفتاب
چیتی
لبد
لو رود
چم لندی*لوندی*
کوشک خلف *خلف آباد *
کوشک خلف دیمه
کوشک خلف علیا
دومده
کلبی سوزه
محمد علی
چال گندلی
کوشک خلف سفلی
دشت عقیلی گتوند
دیمچه صالح شهر
سمندی
نگاز
شهی دزفول
مندنی
آب گرمه
رودنی
ظلم اباد
دومده
کایدان
دشت بزرگ
شعیبیه شوشتر
سردار آباد
بخش چلو اندیکا
منج
سر تنگ
بخش سوسن سرخاب
گندم کار
سربازاران
موردفل*مرغا *
سرقنات *گراب *
للرکتک
تاراز
دژ اسد خان
بازفت
دره الگی
چین
نازی
تنه زنی
دورک
چبت
بخش بیرگان کوهرنگ
شهریاری
بید امین
دره اشگفت
سرداب فریدون شهر
بز اب
ام طیر اهواز
چنیبه .
محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند
در شهرهای
مسجدسلیمان. لالی. چلو. اندیکا.
شوشتر. گتوند. جنت مکان. صالح شهر. سرداراباد. صفی آباد. سیاه منصور. چلو. اهواز. اصفهان. زرین شهر. فولاد شهر. یزدان شهر
- - -
طایفه مال احمدی منجزی معروف به نه کر تشمال
کلاوند چرمی - جلال وند. بهرام وند. خواجه وند. علی اکبر وند. دوستی. حسام الدینی - سوند ( شاسوند. حسین وند ) - مصطفی وند ( صفاروند. صفروند ) -
( ( علمداری. حاتم وند. ویسی ) )
*****
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
قاسم خان بختیاروند ایلخان
احمد خان بختیاروند ایلخان
پدر جلال خان و بهرام خان
****
ملا آدینه خان بختیاروند پدر
شاهمراد خان پدر شینی خان
*****
طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی
تیره ها
نجف وند*نجفی. نجف پور*
. صالح وند. آدینه وند. نور وزوند. . .
شجرنامه
تاج الدین عبدالله خان*ابدال* بختیاروند ایلخان پسر علی صالح خان بختیاروند ایلخان پسر یوسف خان پسر تاج الدین امیر قنبر پسر رستم خان بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
*****

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٨١)

بپرس