خلفی

/xalfi/

معنی انگلیسی:
dorsal, posterior, rear, tail, retral

لغت نامه دهخدا

خلفی. [ خ َ ] ( ص نسبی ) پشتی. عقبی. چیزی که در پس واقع شود. ضد قدامی.( ناظم الاطباء ). ( از: خلف عربی + یای نسبت فارسی ).

خلفی. [ خ َ ل َ ] ( ص نسبی ) متوالی. پی درپی. ( ناظم الاطباء ). ( از: خَلَف عربی + یای نسبت فارسی ).

خلفی. ( اِخ ) شعبه ای است از رود جراحی. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

شعبه ایست از رود جراحی

مترادف ها

subsequent (صفت)
لاحق، مابعد، پسین، بعد، متعاقب، بعدی، دیرتر، خلفی، پس ایند

succeeding (صفت)
خلفی

پیشنهاد کاربران

خُلفی
به معنای جانشین و بعد از شخصی کار او را انجام دادن هم میشود
خلفی به عنوان نام فامیل میباشد
فامیلی من خلفی است
خلفی به معنای شایسته است
روستاهای
کوشک خلف علیا. سفلی.
کوشک خلف دیمه درب.
کوشک خلف راه خدا
در دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان
محل سکونت ایل منجزی بهداروند بود
ولی امروزه خالی از جمعیت است
خلف خان نواده ی بلی خان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
...
[مشاهده متن کامل]

پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان ( طهماسب قلی خان. فیلتن ) پسر
شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
پسر رستم خان بختیاروند پلنگ
( پسران خلیل خان ایل بیگی
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان ( شامصیر. مصیر )
سیاه منصور خان ( خیرالدین )
احمد خان
مهدی خان
اردشیر خان
بلی خان
تاج الدین خان )
****
شاه منصور خان
پدر
رستم خان آقاسی ( الله وردیخان )
فاتح گرجستان *کی گرجی*
پدر
تاج الدین امیر قنبر عالی. امام قلی خان . داود خان

خلفی نام فامیل میباشد و ازکلمه خلف به معنی شایسته گرفته شده است. نام جد من خلف بوده و الان فامیلم خلفی میباشد.

بپرس