#پاک و پوک
این واژه از ریشه ایران باستان *puHt�s و *pawHāk�s به چم پاکیزگی و بی آلایشی است.
این واژه در زبان پهلویی به ریخت پاک pāk و پوک. p�k در امده است.
این واژه به لاتین راه یافته و به ریخت pūrus و putus به چم پاک و پالیده ( ناب ) می باشد
... [مشاهده متن کامل]
واژگانی که از ریشه پاک و پوک ایرانی است :
نام کشور پاکستان
Italian:�puro پورو به چم پاک
French:�purب. پیوخ به چم پاک و پالیده
Portuguese:�puroپورو به چم پالیده
English:�pureاوای ان pyo͝or به چم پالیده
German:�pur. púr
پواا به چم پالیده ( خالص )
در بیشتر زبان های اروپایی و هند ی واژه پالیده ( خالص ) و پاک ( تمیز ) و پوک ( پوچ ) از ریشه ایرانی است.
ReferencesEdit
MacKenzie, D. N. � ( 1971 ) , “pāk”, in�A concise Pahlavi dictionary, London, New York, Toronto: Oxford University Press, �page 64
Kroonen, Guus ( 2013 ) , “faujan - ”, in�Etymological Dictionary of Proto - Germanic� ( Leiden Indo - European Etymological Dictionary Series; 11 ) , Leiden, Boston:�Brill, �→ISBN, �page 132
@iranaryan
" پَوش Paosh" واژه ای اوستایی به چمِ " پوسیده، گندیده، متعفن" بوده است.
واژه یِ " پَوشیشتَ Paoshishta" به چمِ " پوسیده ترین، گندیده ترین، متعفن ترین" بوده است.
این واژگان در نبیگِ " فرهنگِ اویم ایوَک" آمده اند. ( " - یشتَ یا - یستَ" در اوستایی با " تَرین" در پارسیِ کُنونی اینهمان هست. ) واژگانِ بالا در تَرگمانِ پهلوی از نبیگِ نامبرده با واژگانِ " پوتَک" و " پوتَکتوم" برابرگرفته شده اند.
... [مشاهده متن کامل]
به روشنی می توان دریافت که این واژگان نه تنها همچم بلکه همریشه نیز هستند:
پَوش ( اوستایی ) = پوتَک ( پهلوی )
پَوشیشتَ ( اوستایی ) =پوتَکتوم ( پهلوی )
نکته: آنچنان که پیداست واژگانِ " پَوش، پوتَک" با واژگانِ " پوسیده، پوکیده، پوچ" در پارسیِ کُنونی همریشه هستند.
این واژگان با واژه یِ " Putrid" در زبانِ انگلیسی به چمِ " پوسیده، گندیده" نیز همریشه هستند.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشت ( reference ) :
1 - بخشِ 818 از نبیگِ " فرهنگنامه یِ ایرانیِ کهن Altiranisches Woerterbuch" نوشته یِ " Christian Bartholomae"
( در فرتورِ زیر F نشاندهنده یِ نبیگِ " فرهنگِ اویم ایوَک" است و"ar " نیز نشاندهنده یِ " آریایی" است. )
پوک را در پاره ای جاها به چم پر و انباشته بکار میبرند میگویند یک گونی پوک زر داشت بر باد داد - زمستانی یک خیگ پوک شیره و یک خیگ پوک روغن خوردیم. .
منپوک زدن=نافرمانی کردن، ، ( بی توجهی کردن، تمرد نکرد )
ترساندن ( تهدیدکردن بدون انجام دادن و اجرا کردن )
( پوچ/پوک/پوت ) واژگانِ ایرانی هستند؛
این واژگان در زبان ایران باستان به دیسه یِ pa - ta - ka ( پَتَکَ ) و پارسی میانه یِ ( پودَگ ) بوده اند و واژگانِ ( پوسیدن، پُکیدن ( پوکیدن ) ، پوده، پوشال و پوشالی ( پوچ - ال ( ی ) ) ، پیزر و پوکه ) با این واژگان همریشه اند.
... [مشاهده متن کامل]
چنانکه در رویه یِ 69 و 159 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
خالی از عقل و یا کم عقل
در زبان لری بختیاری به معنی
پتک.
پوک:پوتک
Pok::potk