بوره

/bure/

معنی انگلیسی:
borax, nitre, tincal

لغت نامه دهخدا

( بؤرة ) بؤرة. [ ب ُءْ رَ ] ( ع اِ ) ( از «ب ٔر» ) مغاکچه. || آتشدان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). آتشدان و این کلمه پوریون یونانی و «پور» بمعنی آتشکده فارسیان است. یا پوره یونانی بمعنی آتش. ( یادداشت بخط مؤلف ). || ذخیره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به بوره شود.
بوره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) چیزی است مانند نمک و آنرا زرگران بکار برند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). نمک تلخ مزه بهندی ، سهاگا گویند. ( غیاث ). ملحی است که از آب دریاچه های آسیا و چین و تبت و هندوستان اخذ میکنند و تنکار و ملح ایرانی نیز نامیده میشود. ( ناظم الاطباء ).
- بوره ارمنی .
- بوره سفید ؛ اسم فارسی بوره رومی است. ( فهرست مخزن الادویه ) ( تحفه حکیم مؤمن ).
- بوره سلمانی ؛ بفارسی نطرون است. ( فهرست مخزن الادویه ) ( تحفه حکیم مؤمن ).
|| شکر سفید و معرب آن بورق است و بعربی نطرون خوانند و گویند اگر قدری از بوره با صدف بسایند و در بینی زن بدمند، اگر آن زن عطسه کند، دوشیزه بود و اگر نکند دوشیزه نباشد و بوره ارمنی همان است. ( برهان ). شکر سفید. و بورق معرب آن است و آنرا بوره ارمنی نیز گویند. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). در قطرالمحیط آمده : «البورق اصناف : مائی و جبلی وارضی و مصری و هواالنطرون معرب بوره بالفارسیه.» این کلمه معرب وارد لاتین قرون وسطی و سپس داخل فرانسه شده ، «بوراکس » ( برات دوسدیم ئیدراته ) گردیده. ( حاشیه برهان چ معین ) :
تباین است ز شاخ نبات تا بوره
تفاوت است ز آب حیات تا غسلین.
بدرالدین جاجرمی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - ملح آبدار برات سدیم که فرمول شیمیایی آن میباشد . وزن مخصوصش ۱ / ۷ و سختیش بین ۲ تا ۲ / ۵ است . بور. طبیعی مز. گس دارد تنگار ملح الصناعه . براکس . ۲ - شکر سفید .

فرهنگ عمید

= بوراکس

دانشنامه عمومی

بوره یا بوراکس یکی از مواد معدنی و از نمک های اسید بوریک است. بوره معمولاً به شکل پودر سفیدی متشکل از بلورهای نرم بی رنگ است که به آسانی در آب حل می شوند.
بوره کاربردهای زیادی دارد و از اجزاء استفاده شده در شوینده ها، مواد آرایشی و لعاب شیشه ها است. در زیست شیمی از آن به عنوان محلول های حائل، ماده ضد آتش، حشره کش و قارچ کش در فایبرگلاس بهره گیری می شود.
نام این کانی در زبان های اروپایی بوراکس است که وام واژه ای است از فارسی در آن زبان ها. شکل پارسی میانه این واژه بورَک است. [ ۲]
بوره که نمک ایرانی ( هم اکنون افغانی ها بوره را به عنوان شکر می نامند ) نیز نامیده می شد در ایران و خاورمیانه قدیم بیشتر توسط زرگران به کار می رفت. بوره را نمک تلخ مزه ای توصیف می کردند که از آب دریاچه های آسیا و چین و تبت و هندوستان گرفته می شد. بوره ارمنی، بوره سفید و بوره سلمانی از انواع آن بود. [ ۳]
در مجموعه نسخه های دانشمند مسلمان ابویوسف کِنْدی، بوره یکی از اجزای گردهای مختلف دندان شویی است. در آن زمان برای درمان یکی از بیماری های چشم آن را بر چشم می ریختند. [ ۴]
پیشینیان می پنداشتند که اگر قدری از بوره را با صدف بسایند و در بینی زن بدمند، اگر آن زن عطسه کند، دوشیزه است و اگر نکند دوشیزه نیست. [ ۵]
از بوراکس برای تولید اسلایم نیز استفاده میشود
بوره مصنوعی نخستین بار توسط ایرانیان ساخته شد و تِنکار نام داشت. این واژه هنوز در زبان های اروپایی به صورت tincal استفاده می شود. [ ۴]
تنکار دارویی بود که طلا و نقره و مس و برنج و امثال آن را بدان پیوند می دادند. برای ساخت تنکار یک جزو نمک و یک جزو قلیا و سه جزو بوره در دیگ می ریختند و شیر گاومیش، آن مقدار که اجزاء را بپوشاند، در دیگ می افزودند و می جوشاندند تا سخت شود. [ ۶]
عکس بورهعکس بورهعکس بورهعکس بوره

بوره (امیلیا رومانیا). بوره ( به ایتالیایی: Bore ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان پارما واقع شده است. [ ۱] بوره ۴۳ کیلومتر مربع مساحت و ۸۳۳ نفر جمعیت دارد.
عکس بوره (امیلیا رومانیا)

بوره (کومون فرانسه). بوره ( به فرانسوی: Buré ) یک کمون در دپارتمان اورن در شمال غربی فرانسه است. [ ۱]
• Communes of the Orne department
عکس بوره (کومون فرانسه)عکس بوره (کومون فرانسه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

بوره (bourree)
فرم رقص فرانسوی در میزان دوضربی دوتایی تند، که تأکید آن بر ضرب دوم است، و با ضد ضرب آغاز می شود؛ این گونه موسیقی را می توان در سوییتکلاسیک یافت.

پیشنهاد کاربران

در زبان پهلوی، [بوره] و [بوری] به چم بیا:
بوره بلبل بنالیم از سر سوز / بوره آه سحر از مو بیاموز
تو از بهر گلی ده روز نالی / مو از بهر دلارامم شو و روز ( بابا طاهر )
و مولانا در ترجیع بندی که در بند پنجم آن از زبان شمس تبریز می گوید:
...
[مشاهده متن کامل]

ولی ترجیع پنجم درنیایم جز به دستوری / که شمس الدین تبریزی بفرماید مرا بوری
مرا گوید: بیا، بوری، که من باغم تو زنبوری / که تا خونت عسل گردد، که تا مومت شود نوری
به گفته ابن مقفع ( سده 1 هجری ) ، زبان پهلوی ( فهلویه ) ، زبان اصفهان، ری، ماه دماوند، همدان و آذربایگان بود.

در گویش افغانستانی یعنی شکر
در زبان لری بختیاری به معنی
برو راه. برو به این راه
Borah
بَوْرَه ( بَوْرَق یا بورَق ) ، کربناتِ مرکّب سدیم ، که ترکیبی از نمکهای مختلف ، عمدتاً کربنات سُدیم ( سودا ) ، است . این واژه که در عربی بورق شده است ، بر بُراکس ( در اصطلاح علمی ، ناتریوم ـ بیبوراکیکوم ) به مفهوم کنونی آن دلالت نمی کند بلکه نام خود را به آن داده است . فرهنگ نویسان زبان عربی بورق مائی ، بورق جَبَلی ، بورق اَرمَنی ، و بورق مصری ( =نَطْرون ) ، بورق الصاغَه ( «بوره زرگران »، یعنی کریزوکلا ) ، بورق الخبّازین ( یا: الخُبْز ؛ «بوره نانوایان /نان » ) و بورق اِفریقی را ذکر کرده اند. چون تقریباً هیچ تعریف عینی از این اصطلاحها وجود ندارد، این برشماریها تقریباً بی ارزش است [ رازی در المدخل التعلیمی ( ص 61ـ62 ) بورق زَراوَندی ، بورق الغرب ( =بوره حاصل از [ نوعی ] درخت بید ) و تِنکار را نیز نام برده است ] . خوارزمی نیز ( ص 260 ) بورق زراوندی و تنکار را که به طور مصنوعی ساخته می شوند، ذکر می کند ( این دو تا به امروز در انگلیسی و فرانسوی tincal نامیده می شوند ) . ف . معطّر اطلاعات بیشتری درباره نامهای بورق ، همچنین در زبانهای دیگر داده است . دمشقی در نخبة الدهر بورق و تنکار را متمایز کرده است ؛ وی می گوید که هر دوی آنها نوعی طبیعی و نوعی مصنوعی دارند و هر دو گونه تنکار در گُدازش و تصفیه مواد معدنی / فلزها به کار می رفته است ( ص 106ـ107؛ ویدمان ، ج 1، ص 713 ) . وجود طبقه ای از تاجران بوره / بورق ( موسوم به بَورقی ) حاکی از این است که تجارت این انواع ترکیبات سدیم مستلزم دانشی مخصوص بود. این تجارت حتماً پر منفعت بود: ابن حوقل ( ص 346 ) بورات [ نمک اسید بوریک ] ی را ذکر می کند ( به نامِ مِلح البَورَق ) که از دریاچه وان آورده به نانوایان عراق و بین النهرین تحویل می دادند ( رجوع کنید به بورق الخبّازی ، مذکور در بالا ) ؛ آن نانوایان روی خمیر نان را پیش از نهادنِ آن در تنور با بوره محلول در آب می آغشتند تا ظاهری زیباتر و درخشانتر به نان بدهند. بَورَق الصاغَه ( مذکور در بالا ) که علی الخصوص گرانبها بود با منفعت بسیار از کَبوذان به عراق و سوریه صادر می شد.
...
[مشاهده متن کامل]

کتابهای کانی شناسی مکانهای بسیاری را که بورق در آنجا یافت می شد و اقسام آن را، ذکر کرده اند [ وینک لهنر دانشمند معدن شناس اتریشی در 1899 می نویسد که در نزدیکی شهر بابک کرمان معدن بوره ای یافته که تقریباً یک متر زیرزمین قرار دارد ( " مجله اتریشی معدن شناسی و ذوب شناسی " ، ج 47، ص 622 ) ] . بورق ، مانند نمک ، یا به صورت مایع در آب یا به شکل جامد بر سطح خاک یافت می شود؛ سفید، خاکستری یا سرخ است و باعث حلّ و گداختن انواع موادّ جامد می گردد. نَطرون ، که نوعی بوره است ، بدن را پاکیزه و پوست را زیبا می کند؛ در شیمی نیز به عنوان مُعرِّف بر ضد ناخالصیها به کار می رود ( ارسطو، ترجمه عربی ، ص 118، ترجمه آلمانی ، ص 173 ) .
در یونان و روم باستان ، بورق ( نَطرون ) را به نام [ یونانی ] نیترون می شناختند، که با شوره قلمی ( نیترُم ) امروزی ما متفاوت است . در آن روزگار نیز، مانند دوره اسلامی و زمان حال ، بورق از دریاچه های بسته ای به دست می آمد که آب آنها در نتیجه تبخیر خشک می شود و بورق به صورت قشر درخشانی باقی می ماند. به نوشته غَسّانی و ابن قُفّ ( رجوع کنید به منابع ) ، نطرون همان «بوره ارمنی » است ، ولی اینان همچنان می گویند که بهترین نطرون از دریاچه های نمک مصر به دست می آید. نطرون در درمانهای دارویی بسیار به کار می رفت ، بویژه برای معالجه بیماریهای پوستی مانند خارش ، تقشّر پوست ، جَرَب ، جوش و دُمّل و نیز برای تنظیف زخمهای تازه . محلول آن در شراب ، عسل یا آب زخمهای آلوده و چرکی را پاک می کند. در مصرفِ داخلی ، اثر ملیّن دارد و نفخ را از میان می بَرَد ( نیز رجوع کنید به نطرون * ) . در مجموعه نسخه های کِنْدی ، بوره یکی از اجزای گردهای مختلف دندان شویی است . اگر بر چشم پاشیده شود ضایعه معروف به «بیاض العَین الغلیظ » را رفع می کند. مع ذلک ، بویژه در درمان بیماریهای چشم ، پزشک نماهای شیّاد هم از این مادّه استفاده می کردند ( به نوشته جَوبَری در المختار فی کشف الاسرار ؛ نیز رجوع کنید به ویدمان ، ج 1، ص 765 به بعد ) .
منابع : ابن بکلارش ، المستعینی ، نسخه خطی کتابخانه ملی ناپل ، ج 3، ش 65. F ، گ 25پ ؛ ابن بیطار، الجامع لِمفردات الادویه و الاغذیه ، بولاق 1291، ج 1، ص 125ـ127؛ ابن حوقل ، کتاب صورة الارض ، چاپ کرامرس ، لیدن 1967؛ ابن سینا، کتاب قانون فی الطب ، بولاق 1294، ج 1، ص 267 و بعد؛ ابن میمون ، شرح اسماء العقار ، چاپ ماکس مایرهوف ، ش 51؛ محمدبن احمد ابوریحان بیرونی ، الصیدنه فی الطب ، چاپ حکیم محمد سعید، کراچی 1973؛ ارسطو، کتاب الاحجار ، ترجمه ابن سرافیون ، چاپ روسکا، هایدلبرگ 1912؛ داوودبن عمر انطاکی ، تذکرة اولی الالباب ، قاهره 1371؛ ج 1، ص 87 و بعد؛ تحفة الاحباب فی ماهیة النبات و الاعشاب ، مع ترجمه بالفرنساویه و حل مشکلاته لرنو و کلن ، پاریس 1934، ش 92؛ محمدبن احمد خوارزمی ، کتاب مفاتیح العلوم ، چاپ فان فلوتن ، لیدن 1968؛ ] محمدبن ابی طالب دمشقی ، کتاب نخبة الدهر فی عجائب البر و البحر ، بیروت 1408/ 1988 [ ؛ دیوسکوریدس ، کتاب الحشائش و النباتات ، ترجمه اصطفن بن بسیل ، چاپ دوبلر و ترز، تتوان 1952، ص 426 و بعد؛ محمدبن زکریا رازی ، کتاب الحاوی فی الطب ، حیدرآباد دکن 1374ـ1390/ 1955ـ1971، ج 20، ص 134ـ137؛ [ همو، المدخل التّعلیمی ، یا، راهنمای آموزش صنعت کیمیا ، چاپ حسنعلی شیبانی ، تهران 1346 ش ] ؛ یوسف بن عمر غسّانی ، المعتمد فی الادویه المفرده ، بیروت 1975، ص 41 و بعد؛
Aristotle, Das Steinbuch des Aristoteles , Herausgegeben und غbersetzt von Julius Ruska, Heidelberg 1912; M. Berthelot, La chimie au moyen - ہge , I - III, 1893, new impression 1967; Pedanius Dioscurides, Materia medica , ed. Wellmann, III, Berlin 1914, 83 f. ; Ya ـ qu ¦b b. Ish ¤a ¦q Kind ¦â, The medical formulary or Aqra ¦ba ¦dh i ¦n of al - Kin . . .

بیا ؛ فعل امر از گویش لکی است . در دوبیتی های باباطاهر به کار گرفته شده است : دو زلفونت حمایل کن بوره پیش.
بوره یکی از مواد معدنی و از نمک های اسید بوریک است. بوره معمولاً به شکل پودر سفیدی متشکل از بلورهای نرم بی رنگ است که به آسانی در آب حل می شوند.
بوره کاربردهای زیادی دارد و از اجزاء استفاده شده در شوینده ها، مواد آرایشی و لعاب شیشه ها است. در زیست شیمی از آن به عنوان محلول های حائل، ماده ضد آتش، حشره کش و قارچ کش در فایبرگلاس بهره گیری می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

نام این کانی در زبان های اروپایی بوراکس است که وام واژه ای است از فارسی در آن زبان ها. شکل پارسی میانه این واژه بورَک است. [۱]
کاربردهای قدیم و باورهای پیشینیان
بوره که نمک ایرانی نیز نامیده می شد در ایران و خاورمیانه قدیم بیشتر توسط زرگران به کار می رفت. بوره را نمک تلخ مزه ای توصیف می کردند که از آب دریاچه های آسیا و چین و تبت و هندوستان گرفته می شد. بوره ارمنی، بوره سفید و بوره سلمانی از انواع آن بود. [۲]
در مجموعه نسخه های دانشمند مسلمان ابویوسف کِنْدی، بوره یکی از اجزای گردهای مختلف دندان شویی است. در آن زمان برای درمان یکی از بیماری های چشم آن را بر چشم می پاشیدند. [۳]
پیشینیان می پنداشتند که اگر قدری از بوره را با صدف بسایند و در بینی زن بدمند، اگر آن زن عطسه کند، دوشیزه است و اگر نکند دوشیزه نیست. [۴]
تنکار
بوره مصنوعی نخستین بار توسط مسلمانان ساخته شد و تِنکار نام داشت. این واژه هنوز در زبان های اروپایی به صورت tincal استفاده می شود. [۵]
تنکار دارویی بود که طلا و نقره و مس و برنج و امثال آن را بدان پیوند می دادند. برای ساخت تنکار یک جزو نمک و یک جزو قلیا و سه جزو بوره در دیگ می ریختند و شیر گاومیش، آن مقدار که اجزاء را بپوشاند، در دیگ می افزودند و می جوشاندند تا سخت شود. [۶]
منابع
Wikipedia contributors, «Borax, » Wikipedia, The Free Encyclopedia, ( accessed March ۲۴, ۲۰۰۹ ) .
↑ borax - definition of borax by the Free Online Dictionary, Thesaurus and Encyclopedia
↑ دهخدا، بوره
↑ دانشنامه جهان اسلام: بوره
↑ همان.
↑ دانشنامه جهان اسلام: بوره
↑ دهخدا، تنکار

فاطمه پوربختیاری دانشجوی کارشناسی ارشد رشته تاریخ ایران اسلامی:
بوره یکی از انواع معدنیات بوده است. این کان دارای انواعی بوده که این تقسیم بندی بر اساس رنگ ها و یا انتساب آن به مکانی خاص و یا کارکردهای آن صورت میگرفته است. در بسیاری از منابع از بوره به عنوان نمک یاد شده است لکن بوره نوعی سنگ معدنی بسیار شور بوده است که نمک یکی از ارکان اصلی آن را تشکیل می داده است.
...
[مشاهده متن کامل]

بوره سفید : رنگ آن مانند گچ کوفته بوده است
بوره ارمنی: از ارمنستان آورده می شده است.
بوره زراوند: منسوب به دهی در منطقه ی نیشابور در قرن ششم هجری.
بوره نطرون: عالی ترین نوع بوره که در صنعت اکسیر سازی در قرن ششم هجری از آن استفاده می کرده اند.
( برگرفته از کتاب جواهر نامه نظامی، محمد بن ابی البرکات جوهری نیشابوری، تالیف 592 هجری قمری، به اهتمام ایرج افشار و محمد رسول دریا گشت، تهران، انتشارات میراث مکتوب، 1383، صص 375 - 376.

بپرس