نسار

/nasAr/

معنی انگلیسی:
place not exposed to the sun

فرهنگ اسم ها

اسم: نسار (دختر) (فارسی) (تلفظ: nasār) (فارسی: نَسار) (انگلیسی: nasar)
معنی: جایی که آفتاب کمتر به آن بتابد، سایه، ( = نسا )، سایبانی که از چوب و خاشاک ساخته شده باشد، ( در لهجه ی قمی، nesār ) طرف سایه، ( در لهجه ی اراکی، nesār ) جایی که کمتر آفتاب برسد، ( در لهجه ی تهرانی، nesār ) جنوب، ن، ک
برچسب ها: اسم، اسم با ن، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

نسار. [ ن َ ] ( اِ ) نسر. در لهجه قمی : نسار ( طرف سایه )، در اراک : نسر ( جائی که کمتر آفتاب برسد )، در تهرانی : نسار ( جنوب ). ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). موضعی که آفتاب کمتر بر آن تابد. ( برهان قاطع ) ( از آنندراج ). جائی که بر آن تمام سال آفتاب نتابد یا در بعضی از اوقات سال نتابد. ( از فرهنگ نظام ). نسا. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). سایه گاه. جنوب خانه. مقابل بر آفتاب. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نسر شود. || سایبانی که از چوب و خاشاک سازند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). سایبان. ( ناظم الاطباء ). || سایه. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

نسار. [ ن ِ ] ( اِخ ) ( یوم الَ... ) روزی است از روزهای معروف عرب. ( مرصع ). نام جبال کوچکی است در عربستان یا آبی است بنی عامر را که در آنجا میان بنی ضبه و بنی تمیم جنگی واقع شد. ( از مجمع الامثال میدانی ).

نسار. [ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دیره بخش گیلان شهرستان شاه آباد، در 28 هزارگزی شمال گیلان و 2هزارگزی مغرب راه گیلان به سرپل ذهاب ، در دشت گرمسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه دیره ، محصولش غلات و ذرت و لبنیات و پنبه ، شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

نسر
( اسم ) ۱ - موضعی که در آنجا آفتاب هرگز نتابدیاکم بتابدمحلی که روبشمال قرار دارد.۲ - خانه ای که درسایه کوه ازچوب و خاشاک سازند.۳ - سایه .
دهی است از دهستان دیر. بخش گیلان شهرستان شاه آباد ٠ در ۲۸ هزار گزی شمال گیلان و ۲ هزار گزی مغرب راه گیلان به سر پل ذهاب در دشت گرمسیری واقع است و آبش از رودخان. دیره محصولش غلات و ذرت و لبنیات و پنبه شغل اهالی زراعت و گله داری است ٠

فرهنگ معین

(نَ ) (اِ. ) جایی که سایه باشد.

فرهنگ عمید

= نَسَر

واژه نامه بختیاریکا

( نِسار ) متضاد برافتاب؛ طرفی از کوه که بیشتر سایه سار است

پیشنهاد کاربران

نسار کلمە ای کوردی است ، بە جایی می گویند کە آفتاب در اول سبح نمی گیرد و مقابل آن خۆرەتاو است یعنی جایی کە اول سبح آفتاب می گیرد . لطفا امانت دار باشید و نگویید فارسی است . اگر در هر لغتنامه ای که فارسی
...
[مشاهده متن کامل]
است دهخدا . . . و نوشته شده سو استفاده و دزدیدی کرده نگفته این کلمه از زبان کوردی است . چون 18سال با زبان فارسی تحسیل کردم هیچ وقت در زبان فارسی ندیدم و نشنیدم نسار استفاده شده باشد .

نسار در زبان لری: سایه و جبهه ای که آفتاب گیر نباشد و در مقابل نثار هم " بر افتاو" یا بر آفتاب جبهه ای گفته میشود که آفتابگیر است .
همه ی معنی هایی که برای نسار آورده شد ه بر گرفته از گویش محلی وروستایی برخی از شهر های ایران است ، واژه نسار واژه ای آریایی است وبه معنی شمال گیتاشناسی است، در انگلیسی بصورت north در آمده است .
در ملایر هم nesaar تلفظ میشه بخشی از باغات روستای توسک سفلی در ملایر که آفتاب کمتر می گیره باغات نسار نامیده شده
نسار ناحیه ای در دهستان پیری از توابع رستم آباد رودبار
نسار
معنی اسم نسار در لغت نامه دهخدا:
موضعی که آفتاب کمتر بر آن تابد. جایی که بر آن تمام سال آفتاب نتابد یا در بعضی از اوقات سال نتابد.
معنی اسم نسار در فرهنگ فارسی:
۱. موضعی که در آنجا آفتاب هرگز نتابد یا کم بتابد محلی که رو به شمال قرار دارد ۲. خانه ای که در سایه کوه از چوب و خاشاک سازند ۳. سایه .
...
[مشاهده متن کامل]

نِسار: [ اصطلاح شکار] طرف آفتاب گیر تپه یا کوه.
نسار اسم دخترانه است، معنی نسار: ( = نسا ) 1 - جایی که آفتاب کمتر به آن بتابد، سایه؛ 2 - سایبانی که از چوب و خاشاک ساخته شده باشد؛ 3 - ( در لهجه ی قمی، nesār ) طرف سایه، ( در لهجه ی اراکی، nesār ) جایی که کمتر آفتاب برسد، ( در لهجه ی تهرانی، nesār ) جنوب؛ ن. ک. سایه
در جدول
خانه پشت به آفتاب
نسار : مکان پشت به آفتاب ، سایبان ، سایه .
نسار
لغت نامه دهخدا
نسار. [ ن َ ] ( اِ ) نسر. در لهجه ٔ قمی : نسار ( طرف سایه ) ، در اراک : نسر ( جائی که کمتر آفتاب برسد ) ، در تهرانی : نسار ( جنوب ) . ( از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) . موضعی که آفتاب کمتر بر آن تابد. ( برهان قاطع ) ( از آنندراج ) . جائی که بر آن تمام سال آفتاب نتابد یا در بعضی از اوقات سال نتابد. ( از فرهنگ نظام ) . نسا. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) . سایه گاه . جنوب خانه . مقابل بر آفتاب . ( یادداشت مؤلف ) . رجوع به نسر شود. || سایبانی که از چوب و خاشاک سازند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) . سایبان . ( ناظم الاطباء ) . || سایه . ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
...
[مشاهده متن کامل]

منطقه پانسار در دهستان جهانگیری
محل سکونت تیره های هارونی. گیلانی. رستمی.
از طایفه خلیلی ایل منجزی بختیاروند
نسار = شمال ،
چهار جهت اصلی به فارسی می شود نسار ، نیمروز، خاور وباختر می باشند .
نسار=north
اسم روستایی در نهاوند که در اصل نسار به معنی منطقه ای پست که هنگام غروب آفتاب سایه کوه گرین بر آن می افتد اما عامیانه به آن نثار گویند.
در زبان لری بختیاری به جایی از کوه می گویند که آفتاب گیر نباشد و پشت به آفتاب است
در زبان لری بختیاری به منطقه ی روبروی آفتاب
بر افتوو*برآفتاب*::جایی آفتاب گیر
و جایی از کوه که آفتاب به آن نمی رسد
را نسار گویند
نسار::نوک کوه سایه دار
در زبان لری بختیاری به *پاچه کوه. سربالایی کوه. *می گویند
طایفه نسار در ایلام
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس