داراب

/dArAb/

معنی انگلیسی:
darab

فرهنگ اسم ها

اسم: داراب (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: dārāb) (فارسی: داراب) (انگلیسی: darab)
معنی: دارنده، شان و شکوه، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) شاه ایران از سلسله ی کیانی، پسر بهمن و همای، که مادرش او را در شیرخوارگی در صندوقی نهاد و به آب انداخت، او وقتی بزرگ شد سلطنت را بازگرفت و با دختر فیلقوس پادشاه روم ازدواج کرد، ولی بعداً او را نزد پدرش بازگرداند، اسکندر ( ذوالقرنین ) از این ازدواج زاده شد، سپس داراب با زن دیگری ازدواج کرد و او پسری آورد به نام دارا که جانشین داراب شد، ) داراب نام شهرستانی در جنوب شرقی استان فارس، دارنده ( = دارا، داریوش )، دارا و داریوش، ( در اعلام ) ( در شاهنامه ) پسر بهمن و همای چهرزاد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر بهمن پادشاه کیانی و همای چهرزاد
برچسب ها: اسم، اسم با د، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

داراب. ( اِ ) رَب آب است که پرورنده و رب النوع خوانند. ( برهان ). || کرّوفرّ و شأن و شوکت و خودنمائی. ( برهان ). و به این معنی مصحف «دارات » است. ( حاشیه برهان ). رجوع به دارای گونه و دارای شود. || میرآب که دارنده آب باشد. ( لغات محلی شوشتر خطی ).

داراب. ( اِخ ) دارای اکبر. ( برهان ).رجوع به دارا و داریوش شود. || داراب نام دخترزاده مهین بهمن هم هست. ( برهان ). پسر بهمن از همای. رجوع به شاهنامه فردوسی پادشاهی داراب شود.

داراب. ( اِخ ) ( دستور... ) نام یکی از پارسیان هند است که آنکتیل دوپرون برای آموختن اوستا و فرهنگ ایران باستان از سال 1758 تا 1761 در حقیقت شاگرد او بوده است. ( فرهنگ ایران باستان پورداود ص 20-21 ).

داراب. ( اِخ ) دستور داراب پالن. دستور پارسی که در شهر نوسازی از بلاد هند میزیسته. وی در جزو کتاب خود موسوم بفرضیّات ، نامه اعمال مخصوصی ، که باید درهر یک از سی روز ماه انجام داد برشته نظم کشیده. این منظومه و منظومه دیگر همین دستور موسوم بخلاصه دین ، بنا به گفته سراینده آنها از یک کتاب پهلوی برشته نظم فارسی درآمده است... ( خرده اوستا ص 189 ).

داراب. ( اِخ ) داراب پسر ارفحشد یکی از حکام جزء در سیستان و بقول نویسنده مجمل التواریخ و القصص یکی از پادشاهان عجم بوده است. رجوع به مجمل التواریخ و القصص بتصحیح مرحوم بهار ص 520 شود.

داراب. ( اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان فسا و در جنوب خاوری شهرستان واقع [ است ]. حدود آن بقرار زیر است : از شمال بخش نیریز. از جنوب بخش مرکزی لار. از خاور بخش حاجی آباد شهرستان بندرعباس. از باختر بخش اصطهبانات و بخش مرکزی فسا. قسمت شمالی بخش منطقه کوهستانی و دارای زمستانهای بسیار سرد و تابستانهای معتدل. در قسمت جنوب که دهستانهای حاجی آباد، ایزدخواست ، خسویه ، هشیوار، رودبال وفارود واقع شده هوای بخش گرم میباشد. کوهستان شمالی معروف بسرکوه داراب است که مستور از جنگلهای طبیعی و مصنوعی و دارای چشمه های فراوان و درختان انجیر، گردو و بادام است. گل سرخ و انگور یکی از منابع بزرگ ثروت بخش است. آب مشروب و زراعتی بخش در قسمت های شمالی از چشمه و قنات و در قسمتهای جنوبی از چاه ، و زراعت نواحی اخیر صرفنظر از قرائی که در کنار رودخانه بشار و عکس رستم واقع شده اند دیمی است. محصولات بخش عبارتند از: غلات ، حبوبات ، پنبه ، تریاک ، مرکبات ، خرما، لبنیات ، برنج ، توتون ، پشم ، پوست و میوه جات. شغل اهالی بخش : زراعت ، گله داری ، باغبانی و کسب - صنایع دستی معموله : قالی و گلیم بافی. این بخش از نه دهستان رودبال ، فسارود،شاهیجان ، هشیوار، حاجی آباد، ایزدخواست ، خسویه ، قریةالخیر، رستاق و کوهستان تشکیل یافته. مجموع قرا و قصبات آن 133 و نفوس آن 46000 است. در قسمتهای جنوبی بخش و حوالی قصبه داراب که مرکز بخش میباشد ایلات عرب و باصری قشلاق کرده و ایل بهارلو و اینانلو در بخش تخته قاپو شده اند. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ص 95 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱ - بخش داراب . یکی از بخشهای شهرستان فسادر جنوب شرقی شهرستان و در جنوب بخش نیریز . قسمت شمالی بخش کوهستانی و زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل دارد. در قسمت جنوب هوای بخش گرم میباشد . شغل اهالی زراعت و گله داری و باغبانی و کسب است . مجموع قری و قصبات آن ۱۳۳ و درحدود ۱٠۶۲۸۹ تن جمعیت دارد . قصبه مرکز بخش نیز (( داراب ) ) نام دارد. ۲ - شهر داراب . مرکز بخش داراب و یکی از شهرهای قدیمی فارس است . نام آن در دوره پیش از اسلام (( داراب گرد ) ) بود که عرب آنرا به (( داراب جرد ) ) تعریب کرده و خرابه های آن در جنوب غربی (( داراب ) ) موجود و بقلعه دهیا معروف است . این قصبه در ۱۱۱ کیلومتری خاور فسا واقع است و بوسیله راههای اتومبیل رو بشهر مزبور و شهرهای لار و جهرم و بندرعباس و سیرجان مربوط است . جمعیت آن ۱۷۷۶۴ تن است .
نام یکی از شهرهای کهن چین که در کنار اقیانونس آرام بوده است .

گویش مازنی

/daaraab/ الوار – چوب خیس را به طور ایستاده تکیه دادن

دانشنامه عمومی

داراب یکی از شهرهای استان فارس و مرکز شهرستان داراب است. داراب با دیرینگی چندهزارساله در جنوب شرقی استان فارس ایران واقع است. فاصله شهر داراب تا شیراز ۲۴۵ کیلومتر می باشد. داراب با شهرستان های نی ریز، فسا، استهبان، جهرم، زرین دشت و لارستان در استان فارس و حاجی آباد در استان هرمزگان هم مرز است. داراب با ۷۰٬۲۳۲ نفر جمعیت در سال ۱۳۹۵، هفتمین شهر پرجمعیت استان فارس و سومین شهر پرجمعیت جنوب استان است. [ ۶] اقتصاد داراب بیشتر برپایهٔ کشاورزی است و سوغات آن معمولاً مرکبات به خصوص پرتقال و برگهٔ زردآلو است. داراب در مسیر ترانزیتی شیراز به بندرعباس واقع شده است و همین اصل آن را به شهری استراتژیکی تبدیل کرده است. [ ۷]
قدمت این منطقه که در گذشته آن را «دارابگرد» نیز خوانده اند، بر پایه پژوهش های باستان شناسی به هزارهٔ پنجم قبل از میلاد ( عصرسفال نخودی و مقارن با تمدن سیلک ۲ کاشان ) است. تپه هاوتل های باستانی مناطق مادوان ( یا به محلی ماداوُن ) و خسویه ( یا به محلی خسو ) ازجمله آثار زیستگاه های انسانی در دوران ماقبل تاریخ درناحیه دارابگرد هستند. بقایای شهرکهن دارابگرد که آثار آن در ۷ کیلومتری جنوب شهر کنونی داراب قراردارد، بر اساس شواهد موجود به اوایل دوران هخامنشیان می رسد. نقطه عطف این سرزمین اما احتمالاً در آغاز کار ساسانیان باید جستجو کرد، آن هنگامی که اردشیر بابکان پس از «پیری» حاکم دوره اشکانیان بر این شهر تسلط می یابد و پس از آن است که وی سلسله ساسانیان را بنیان می نهد و از این جهت است که دارابگرد نخستین مقر حکومتی ساسانیان می توان خواند. دارابگرد در عصر ساسانیان اهمیت فراوانی داشته است و بقایای آثار تاریخی آن دوره در این شهرستان هنوز موجود است. که از آن جمله می توان نقش شاپور، قلعه نوایگان ( به محلی «نواگون» ) نام برد. همچنین ضرابخانه بزرگ دارابگرد را نیز می توان از آن دوره نام برد که در دوران اسلامی نیز فعال بوده است.
برمبنای روایات تاریخی و نوشته مورخین و نویسندگان متقدم مانند طبری، حمزه اصفهانی، یعقوبی، ثعالبی، بلعمی، ابن اثیر و… شهر دارابگرد توسط «دارا» ی بزرگ که در ادبیات پهلوی و اسلامی از وی به نام داریوش بزرگ یادشده، ایجاد می شود.
فردوسی شاعر بلندآوازه نیز در این باره می گوید:
دارابگرد پیش از اسلام
شهر قدیم دارابگرد در دوران هخامنشیان منطقه ای آبادان و پر رونق بوده است. ظاهراً این منطقه تحت حکومت آریارمنه قرار داشته است. در دوران سلوکیان و اشکانیان ولایت دارابگرد دارای حکومت نیمه مستقلی بوده که پادشاهان آن از حاکمان پارس اطاعت می کردند. نام آخرین امیر دارابگرد در عصر اشکانیان پیری یا تیری بوده است و اردشیر بابکان سرسلسله ساسانیان در نزد وی پرورش می یابد و پیش از به سلطنت رسیدن بر این منطقه سلطه می یابد.
عکس دارابعکس دارابعکس دارابعکس دارابعکس دارابعکس داراب

داراب (سراب). داراب یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب واقع شده است.
عکس داراب (سراب)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

داراب: این نام در اوستایی:داره آپ dAraAp ( آبِ بُرنده، آب گوارا، آب سبک ) ؛ پهلوی: dArAb، dArAp با همان معنی اوستایی نام پسر بهمن اردشیر و هشتمین شاه کیانی.
داراب به معنی دارنده، داراب اسم اصلی شاهنشاه کوروش بزرگ است
دارابگرد شهری کهن در جنوب ایران و در استان فارس واقع است
این شهر از قدیمی ترین مکان های دارای تمدن در ایران عزیز است
در شاهنامه فردوسی به کرات از این شهر یاد میشود
زپستی برامد به کوهی رسید
یکی بیکران ژرف دریا بدید
...
[مشاهده متن کامل]

بفرمود کز روم و از هندوان
بیارند کارازموده گوان
بجویند زان آب دریا بری
رسانند رودی به هر کشوری
چو بگشاد داننده زان آب بند
یکی شهر فرمود بس سودمند
چو دیوار شهر اندر اورد گِرد
وُرا نام کردند دارابگرد
*شاهنامه*
قدمت این شهر را به داریوش هخامنشی میرسانند
و در زمان اشکانیان نیز از شهرهای مهم ایران بود
تا اینکه اردشیر بابکان زاده شده در این شهر و رشد و نمو یافته در این خاک، قیام میکند و اول شهر دارابکرد را تسخیر میکند و بعد سراسر ایران را و به امپراطوری اشکانی پایان میدهد و امپراطوری ساسانیان را بنا میکند
امام حسن مجتبی علیه السلام در بند چهار صلحنامه اش با معاویه لعنت الله ، از وی مالیات شهر دارابگرد را خواستار میشود تا برای جانبازان و همسران شهدا تقسیم کند، این امام عزیز نماینده ای را رهسپار دارابگرد میکند ، دحیه کلبی که روزی نامه پیامبر بزرگ اسلام را به پادشاه روم برد نماینده امام حسن میشود در شهر دارابگرد ( دارابجرد ) ، ایشان شهید میشوند و در کنار شهر کهن و مدور دارابگرد بخاک سپرده میشوند تا اولین زیارتگاه اسلامی باشد در ایران. .
از مکان های تاریخی ان میتوان به قلعه دارابگرد
نقش برجسته شاهپور ساسانی که در دل کوه کنده کاری شده
اتشکده منحصربفرد اذرخش در دل کوه با معماری چشم نواز ساسانی
و قلعه ها و اثار تاریخی دیگر
و همچنین دارای منابع طبیعی زیبایی همچون ابشار فدامی با دونوع اب گرم و سرد
چشمه گلابی و سد رودبال داراب و تنگه ای زیبا معروف به عروس تنگه های ایران *تنگه رغز* اشاره کرد
از معروف ترین میوه های ان پرتقال و انار و لیمو و خرما و همچنین بزرگترین دشت گل محمدی دیم جهان را نیز دارد
. .
دین تمام مردم این شهرستان اسلام و همگی تشیع هستند و اقوام تُرک و عرب و فارس در کنار همدیگر زندگی میکنند

شهید شیخ زکریا در زمان قاجاریه علم قیام بر علیه بابی ها را می افرازد تا انکه طی نامه ای از اخوند خراسانی به نصیر الاسلام ملقب میگردد و از سوی اخوند خراسانی انگشتری فیروزه به ایشان هدیه میشود و بلاخره در این راه نیک به درجه رفیع شهادت نائل میگردد و اکنون مقبره ایشان در روستای زیبای نوایگان داراب است ، مقبره ای گلی و ساده
داراب همواره از شهرهای مهم ایران بود تا اینکه اکنون بفراموشی سپرده شد.
شهر من ، شهر من ای زادگهم
ز چه رو تنهایی
ز چه رو غافل از این دنیایی؟
پس چرا گشته ز دنیای تعالی
مدن شمع وجودت خاموش
تو کهن بوم و بری جاویدی که از ان
دود امیدی به هوا میخیزد
ما به امید خداوند بزرگ
دست ها تیشه کنیم
خاک را بشکافیم و تن خسته تو را
ز گل آریم برون
*شاعر حسین آزما*

داراب ::دار ابه. بهی دار. بهترین نژاد. بهترین ریشه
مانند ::ایل بهداروند. به دار
اسم هم اوا
دارا داریوش
داراب یکی از شهرستان های فارس است که کاملا محزا از شهرستان فسا است ، همچنین قدمت داراب مربوط به دوره هخامنشیان است و از کهن ترین شهرهای ایران یاد می شود. داراب به معنی میر آب یا دارای اب است

بپرس