وقتی

/vaqti/

برابر پارسی: هنگامی، هنگامی که

معنی انگلیسی:
somewhere, once, at one time, when

لغت نامه دهخدا

وقتی. [ وَ ] ( ق ) هنگامی. زمانی. ( ناظم الاطباء ) : اگر شمارا وقتی به طرف هند عزیمت و حرکتی اتفاق افتد... ( سلجوقنامه ظهیری چ خاور ص 11 از فرهنگ فارسی معین ).
- وقتی که ؛ هنگامی که.
- تا وقتی که ؛ تا زمانی که. مادام که. ( ناظم الاطباء ).

وقتی. [ وَ تی ی ] ( ع ص نسبی )منسوب به وقت. در برابر عددی : عادت وقتی ( وقتیه ).

فرهنگ فارسی

هنگامی زمانی : .....اگر شمارا وقتی بطرف هند عزیمت و حرکتی اتفاق افتد. یا وقتی که . هنگامی که .یا تا وقتی که . تا زمانی که .
منسوب به وقت در برابر عددی : عادت وقتی

فرهنگ معین

(وَ ) [ ع - فا. ] (ق . ) هنگامی ، زمانی .

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 واژه ی برنهاده: چُو 🇮🇷
دیگر واژگان همتا: آنگاه، زمانی، هنگامی
زمانی
بدانگه ( به آن گه ) ؛ آن زمان. آن وقت. ( یادداشت مؤلف ) :
نداند دل آمرغ پیوند دوست
بدانگه که با دوست کارش نکوست.
بوشکور.
آنگاه. . .
چون
زمانی که
در زبان لری بختیاری با
کلمه وختی تلفظ می شود
Vaxti

بپرس