تاراز

فرهنگ اسم ها

اسم: تاراز (پسر) (ترکی، لری، فارسی) (طبیعت) (تلفظ: tārāz) (فارسی: تاراز) (انگلیسی: taraz)
معنی: نام یکی از قله های سلسله کوه های زاگرس، نام روستایی در شهرستان ایذه در استان خوزستان، ( اَعلام ) ) نام یکی از قله های سلسله جبال زاگرس، ( در ترکی ) تراز، هم سطح، طراز بنایی
برچسب ها: اسم، اسم با ت، اسم پسر، اسم ترکی، اسم لری، اسم فارسی، اسم طبیعت

لغت نامه دهخدا

تاراز. ( اِخ ) دهی از دهستان ایذه بخش ایذه شهرستان اهواز که در 59هزارگزی خاور ایذه واقع و کوهستانی گرم سیر است و 65 تن سکنه دارد که از ایل بختیاری اند، آب آن از چشمه ، محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان ایذه بخش ایذه شهرستان اهواز ۵۹ هزار گزی خاور ایذه کوهستانی و گرم سیر است .

واژه نامه بختیاریکا

از مناطق ییلاقی بسیار مهمی که بین چلو و بازفت در راه عبور ایل هنگام کوچ قرار دارد.
از کوه های معروف بختیاری

دانشنامه عمومی

کوهِ تاراز یا تاراز کوه بختیاری با بلندای ۲۷۰۰ متر[ ۱] یکی از کوه های معروف زاگرس بختیاری است که در مرز استان خوزستان و استان چهارمحال و بختیاری، در کنار راه ارتباطی اندیکا به بازفت قرار دارد. فاصله آن با قلعه خواجه ۶۸ کیلومتر و با مسجدسلیمان ۱۲۰ کیلومتر است. در فصل بارندگی، آبشاری از این کوه جاری می شود که زیبایی خاصی دارد. پرسیاوش معروفترین گیاهِ منطقهٔ تاراز است. [ ۱]
از فرازِ قلهٔ تاراز می توان مناظری از جمله قلهٔ کینو، دشت شیمبار، و رودخانهٔ بازُفت را دید. این کوه در فرهنگ لرهای بختیاری، جایگاه ویژه ای دارد و در شعرهای فولکلور زیادی از آن یاد شده است. یادمان مسعود بختیاری، آبهمن علاءالدین، خواننده ترانه فولکوریک و عاشقانه کوک تاراز ( کبک تاراز ) , که به همت دوست داران ایشان و به دست آقای هوشنگ فرجی ساخته شده در پای همین کوه قرار دارد.
منطقه گردشگری شیمبار و کوه تاراز همه ساله با شروع فصل زمستان و بارش برف پذیرای بختیاری های خوزستان است که به این منطقه سردسیر و سفید پوش از برف سفر می کنند. [ ۲]
عکس تاراز
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

با سلام دوستان تاراز به معنای پسر طبیعت با توجه به نام رشته کوهی در اقوام بزرگ بختیاری نیز میشه به طبیعت کوهستان اشاره کرد
آشنایی با نگرش فیلسوفان زبان و شناخت نظریه های معنایی مختلف، این امکان را در اختیار مان قرار خواهد داد تا دریابیم مطالعه در باب زبان تا چه میزان به شیوه ی تفکر ما در این مورد پیوند خورده است و چطور ممکن است بدون آشنایی با فلسفه زبان، معنی شناس به حساب آمد. معنی و ارجاع، نظریه های ارجاعی، نظریه اوصاف راسل، ایرادهای نظریه راسل، مرجع ضمیر، نام های خاص و نظریه ی توصیف، نظریه خوشه ای سرل، فرگه و معما ها ، نقد کریپکی، ارجاع مستقیم و نظریه ی علًیِ - تاریخی، گونه های طبیعی و همزاد زمین، نظریه سنتی در باب معنی، نظریه گزاره ها، کاربرد در مفهوم ویتگنشتاینی اش، نظریه های روانشناختی: برنامه ، گرایس، نگرش بنیادین گرایس، معنی گوینده، معنی جمله، اثبات گرایی، نظریه اثبات گرا و انگیزه طرح آن، نظریه های مشروط به صدق: برنامه ی دیویدسن، تعریف صدق زبان های طبیعی، ایراد به دیدگاه دیویدسن، نظریه های مشروط به صدق، جهان های ممکن و معنی شناسی مفهومی، امتیازات موجود نسبت به دیدگاه دیویدسن، کاربرد شناسی و کار گفت ها، کارشناسی معنایی در برابر کاربرد شناسی کاربردی، مسئله الفاظ اشاره ای، کاربرد شناسی معنایی و کارکرد آن، کار گفت ها و توان غیر بیانی، جمله های کنشی، نابجایی ها و قواعد اجرایی، مسئله ی کوهن، نظریه های غیر بیانی در باب معنی، روابط ضمنی، معانی افاده شده و انگیزش استنتاج، تضمین محاوره ای، پیش انگاری و تضمین قراردادی، نظریه مناسبت، توان غیر مستقیم، نیمه پنها: استعاره، نوعی سوگیری فلسفی، مسایل موجود و دو نظریه ساده، نظریه عِلّی دیویدسن، نظریه تشبیه ساده، نظریه تشبیه نمادین، نظریه کاربردی، استعاره به مسابقه قیاس از جمله نکاتی هستند که در فلسفه زبان، نقش آفرینی می کنند. راسل در کتاب درآمدی بر فلسفه ی ریاضی خود را به حرف تعریف The، اختصاص داد یعنی دو فصل برای شرح یک واژه!
...
[مشاهده متن کامل]

نظریه های کاربرد: نظریه ی گزاره ها، جمله ها و سایر اقلام زبانی را موجودیت های انتزاعی و بیاثر در نظر می گرفت، که میشد آن ها را مثلاً زیر میکروسکوپ مطالعه کرد. اما لودویک ویتگنشتابن بر این باور بود که واژه ها و جمله ها بیشتر شبیه به مهره های یک بازی اند و برای این به" کار می روند" که در قالب اعمالی اجتماعی، قراردادی، و قاعده مند، حرکتی را در بازی انجام دهند به اعتقاد او، "معنی" نقشی است که یک لفظ در رفتار اجتماعی انسان ایفا می کند، آگاهی از معنی یک لفظ، دانستن چگونگی کاربرد مناسب آن لفظ در گفتگوست. به خاطر اینکه نظریه کاربردی برایتان محسوس شود، یک مثال به" کار می بریم" و آن واژه "تاراز" است. در معنی شناسی عوامانه و غیر تخصصی آن را چنین معنا کردند: "تا" به معنای خرس زار: جنگل. در هیچ زبان زنده دنیا تاکنون این" تا" به معنای خرس به" کار" نرفته است و زار نیز جنگل معنا نمی شود که در کل : خرس و جنگل ، معنا شود؟!
بدون آشنایی از کاربرد و موقعیت مکانی این کوه، نمیتوان آن را معنا نمود. تاراز در اصل "تراز" و حدفاصل میان دو راسته ی : ایلاق ( ییلاق ) و قشلاق بوده است، یعنی در نظام کوچ این کوه دو سوی گرمسیر ( خوزستان ) و سردسیر ( استان بختیاری ) را برای کوچندگان مشخص می سازد!
اینجا یک مرسش مطرح است و آن اینکه : آیا این نام
"تراز - - - - >تاراز، ( فرآیند واجی افزایش"الف" ) قدمتی با کوچندگان دارد؟! و چرا در مناطق گرمیسر در لالی حداقل با تکرار این نام "آب تِراز" روبرو می شویم؟! در پاسخ باید گفت که قدمت این واژه مشخص نیست. و واژه تراز در لالی نیز به لحاظ قراردادهای اجتماعی و کاربردی، می بایست کارکردی چون کوه تاراز در تقسیم سازی و یا اشاره به دو سو داشته باشد و بر اساس فلسفه زبان و نظریه کاربردی، بی سبب نیست که واژه بدون معنا در بافتار زبان قرار گیرد. در گویش بختیاری� "تا "tā به معنای گراز نر است . و در قسمت های موری ( پایین تیگه موری ) هنوز تا شیمبار گراز وجود دارد. . بدون درنظر گرفتن اقوام ساکن یا گذرنده ی کهن آن سامان ( ایلامیان - مادها - هخامنشی - ساسانی - اشکانی - مغول. . . ) و� نیز گویش ها و سایر لهجه ها معنای�واژه ای را متناسب با ساختار صوتی مردمی که اکنون در آن جغرافیا سکونت دارند، ضریب خطا پذیری را بالا می برد.
رامین یوسفی
کتابوام:
لایکن، ویلیام جی. ۱۳۹۱۰. درآمدی تازه بر فلسفه زبان، کوروش صفری، تهران: انتشارات علمی.

آشنایی با نگرش فیلسوفان زبان و شناخت نظریه های معنایی مختلف، این امکان را در اختیار مان قرار خواهد داد تا دریابیم مطالعه در باب زبان تا چه میزان به شیوه ی تفکر ما در این مورد پیوند خورده است و چطور ممکن است بدون آشنایی با فلسفه زبان، معنی شناس به حساب آمد. معنی و ارجاع، نظریه های ارجاعی، نظریه اوصاف راسل، ایرادهای نظریه راسل، مرجع ضمیر، نام های خاص و نظریه ی توصیف، نظریه خوشه ای سرل، فرگه و معما ها ، نقد کریپکی، ارجاع مستقیم و نظریه ی علًیِ - تاریخی، گونه های طبیعی و همزاد زمین، نظریه سنتی در باب معنی، نظریه گزاره ها، کاربرد در مفهوم ویتگنشتاینی اش، نظریه های روانشناختی: برنامه ، گرایس، نگرش بنیادین گرایس، معنی گوینده، معنی جمله، اثبات گرایی، نظریه اثبات گرا و انگیزه طرح آن، نظریه های مشروط به صدق: برنامه ی دیویدسن، تعریف صدق�زبان های طبیعی، ایراد به دیدگاه دیویدسن، نظریه های مشروط به صدق، جهان های ممکن و معنی شناسی مفهومی، امتیازات موجود نسبت به دیدگاه دیویدسن، کاربرد شناسی و کار گفت ها، کارشناسی معنایی در برابر کاربرد شناسی کاربردی، مسئله الفاظ اشاره ای، کاربرد شناسی معنایی و کارکرد آن، کار گفت ها و توان غیر بیانی، جمله های کنشی، نابجایی�ها و قواعد اجرایی، مسئله ی کوهن، نظریه های غیر بیانی در باب معنی، روابط ضمنی، معانی افاده شده و انگیزش استنتاج، تضمین محاوره ای، پیش انگاری و تضمین قراردادی، نظریه مناسبت، توان غیر مستقیم، نیمه پنها:�استعاره، نوعی سوگیری فلسفی، مسایل موجود و دو نظریه ساده، نظریه عِلّی دیویدسن، نظریه تشبیه ساده، نظریه تشبیه نمادین، نظریه کاربردی، استعاره به مسابقه قیاس از جمله نکاتی هستند که در فلسفه زبان، نقش آفرینی می کنند. راسل در کتاب درآمدی بر فلسفه ی ریاضی خود را به حرف تعریف The، اختصاص داد یعنی دو فصل برای شرح یک واژه!
...
[مشاهده متن کامل]

نظریه های کاربرد: نظریه ی گزاره ها، جمله ها و سایر اقلام زبانی را موجودیت های انتزاعی و بیاثر در نظر می گرفت، که میشد آن ها را مثلاً زیر میکروسکوپ مطالعه کرد. اما لودویک ویتگنشتابن بر این باور بود که واژه ها و جمله ها بیشتر شبیه به مهره های یک بازی اند و برای این به" کار می روند" که در قالب اعمالی اجتماعی، قراردادی، و قاعده مند، حرکتی را در بازی انجام دهند به اعتقاد او، "معنی" نقشی است که یک لفظ در رفتار اجتماعی انسان ایفا می کند، آگاهی از معنی یک لفظ، دانستن چگونگی کاربرد مناسب آن لفظ در گفتگوست. به خاطر اینکه نظریه کاربردی برایتان محسوس شود، یک مثال به" کار می بریم" و آن واژه "تاراز" است. در معنی شناسی عوامانه و غیر تخصصی آن را چنین معنا کردند: "تا" به معنای خرس زار: جنگل. در هیچ زبان زنده دنیا تاکنون این" تا" به معنای خرس به" کار" نرفته است و زار نیز جنگل معنا نمی شود که در کل : خرس و جنگل ، معنا شود؟!
بدون آشنایی از کاربرد و موقعیت مکانی این کوه، نمیتوان آن را معنا نمود. تاراز در اصل "تراز" و حدفاصل میان دو راسته ی : ایلاق ( ییلاق ) و قشلاق بوده است، یعنی در نظام کوچ این کوه دو سوی گرمسیر ( خوزستان ) و سردسیر ( استان بختیاری ) را برای کوچندگان مشخص می سازد!
اینجا یک مرسش مطرح است و آن اینکه : آیا این نام
"تراز - - - - >تاراز، ( فرآیند واجی افزایش"الف" ) قدمتی با کوچندگان دارد؟! و چرا در مناطق گرمیسر در لالی حداقل با تکرار این نام "آب تِراز" روبرو می�شویم؟! در پاسخ باید گفت که قدمت این واژه مشخص نیست. و واژه تراز در لالی نیز به لحاظ قراردادهای اجتماعی و کاربردی، می بایست کارکردی چون کوه تاراز در تقسیم سازی و یا اشاره به دو سو داشته باشد و بر اساس فلسفه زبان و نظریه کاربردی، بی سبب نیست که واژه بدون معنا در بافتار زبان قرار گیرد.
رامین یوسفی
کتابوام:�
لایکن، ویلیام جی. ۱۳۹۱۰. درآمدی تازه بر فلسفه زبان، کوروش صفری، تهران: انتشارات علمی.

به معنای رازهای نگفته
تاراز به معنی کوهی در ستارگان و یا کوه رو به آفتاب اینو از قدیمی ها شنیدم بخاطر ارتفاعی که داره
از شمال ایذه که طایفه لیموچی هستن تا شرق مسجد سلیمان تا غرب چهارمحال وسعت داره که طوایف زیادی دارن زندگی میکنن اینو گفتم چون من خودم از قدیم فامیلی مون تارازی بود و هست و تاراز زندگی میکنیم
تاراز نامی بختیاری هست.
تاراز نام بختیاری اصلا ربطی به ترک و ترکی نداره اگه ترکی بود که من صد سال نام پسرمو نمی زاشتم
سلام، میشه توضیح بدید به چه دلیل یک نام غیرترکی رو ترکی یاد کردید؟
اونم اولین ریشه رو به عنوان ترکی نوشتید
لطفاً اصلاحش کنید
تاراز هیچ ربطی به زبان ترکی نداره
ترکها در تلفظ کلمه ی تراز هم تاراز نمیگن
من اسم پسرم رو گذاشتم تاراز
تاراز
تاراز ب معنی راز های ناگفته است
و همچنان نام قله ای و منطقه ای گردشگری بسیار زیبا است

معنی تاراز از دو کلمه بختیاری تا به معنی خرس و راز به معنی نوعی جنگل کوهستانی است و روی هم رفته به معنای جنگل خرس می باشد احتمالا در آن جنگل کوهستانی خرس زیاده بود.
یادمان مسعود بختیاری در کنار کوه تاراز در بخش چلو شهر
اندیکا شهرستان مسجدسلیمان قرار دارد
و جشنواره بزرگ بختیاری هر ساله پای کوه تاراز برگزار می شود
تاراز کوهی از رشته کوهای زاگرس می باشد. واقع در استان خوزستان، شهرستان اندیکا، کوه معروفی که در ترانه های ماندگار بختیاری به کرات شنیده میشود. روستای در شهرستان ایذه نیز با نام تاراز وجود دارد.
کوه تاراز در دهستان چلو
در شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان
روستای پشت چگاه تاراز در دهستان چلو
منطقه تاراز
محل سکونت
طایفه ملکشاه وند لملمی*مال ملی:مال ملک* منجزی
طایفه شیخ محمد عالی لملمی *شیخالی*
...
[مشاهده متن کامل]

لملمی منجزی
طایفه لیموچی *نیم بنیچه. لیمونچی *
ایل منجزی بهداروند
*بختیاروند *

تاختن/با سرعت رفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس