ازاد

/~AzAd/

مترادف ازاد: ( آزاد ) آزاده، حر، خلاص، رها، سبکبار، فارغ، مخیر، مختار، مرخص، مستقل، مستخلص، وارسته، ول

متضاد ازاد: ( آزاد ) اسیر، برده، بنده، غیرمستقل، گرفتار

معنی انگلیسی:
spare, vacant, disengaged, free, free-standing, loose, open, liberated, unfettered, unhampered, unbound, freethinker, liberal, azedarach, open-ended, exempt, optional, [mil] stand at ease!, free-form, free-lance, freelance, freestyle

فرهنگ اسم ها

اسم: آزاد (پسر) (فارسی) (تلفظ: āzād) (فارسی: آزاد) (انگلیسی: azad)
معنی: رها شده از گرفتاری یا چیزی آزاردهنده، فارغ و آسوده، فارغ، آسوده، بی دغدغه خاطر، مختار، صاحب اختیار، ( در گیاهی ) درخت جنگلی ( آزاد درخت )، ( در قدیم ) نجیب، شریف، آزاده، ( در قدیم ) ( شاعرانه ) صفتی است برای بعضی گیاهان، درختی جنگلی و بلند، رها شده از تعلقات دنیوی
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

( آزاد ) آزاد. ( ص ) آنکه بنده نباشد. آنکه در رقیت نباشد. حُرّ. حُرّه. ضد بنده :
هر آنکس که دارد ز پروردگان
ز آزاد وز پاکدل بندگان...
فردوسی.
ز بس جود او خلق را بنده کرد
بجز سرو و سوسن کس آزاد نیست.
ابوعاصم.
تو آزادی و هرگزهیچ آزاد
نتابد همچو بنده جور و بیداد.
( ویس و رامین ).
آزاد شود بعقل ْ بنده.
ناصرخسرو.
بزرگ جشن است امروز مُلک را ملکا
که شادمان است ای شاه بنده و آزاد.
مسعودسعد.
|| که بنظام و قیود و آداب سپاهیان و سایر ارباب مناصب مقید نباشد :
تن آزاد و آبادگیتی بر اوی
برآسوده از داور و گفتگوی.
فردوسی.
|| یله. رها. مستخلص. رسته. فارغ. سالم از درد. تندرست :
ز گفتار اوانجمن شاد گشت
دل شهریار از غم آزاد گشت.
فردوسی.
هر آنگه که باشی بدو شادتر
ز رنج زمانه دل آزادتر...
فردوسی.
سیاوش ز گفتار او شاد شد
نهانش ز اندیشه آزاد شد.
فردوسی.
شهنشاه ایران از آن شاد گشت
ز تیمار آن لشکر آزاد گشت.
فردوسی.
چو رستم ز چنگ وی آزاد گشت
بسان یکی کوه پولادگشت.
فردوسی.
بدو گفت رستم برو شاد باش
بگو شاه را کز غم آزاد باش.
فردوسی.
چو خواهی که آزاد باشی ز رنج
بی آزار و آکنده بی رنج گنج
بی آزاری زیردستان گزین...
فردوسی.
همی باد تا جاودان شاد دل
ز رنج و ز غم گشته آزاددل.
فردوسی.
بدان شارسان ایمن و شاد باش
ز هر بد که اندیشی آزاد باش.
فردوسی.
همیشه تن آباد و با تاج و تخت
ز رنج غم آزاد و پیروزبخت.
فردوسی.
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد.
باباطاهر.
اگر گردن بدانش داد خواهی
ز جهل آزاد بایدکرد گردن.
ناصرخسرو.
کآن پی مصلحت خویش هم آنها گفتند
که نبودند ز بند طمع و حرص آزاد.
اثیر اومانی.
|| معتق. آنکه او را مولی از بندگی رها ویله کرده باشد :
تا نکشد رنج بنده کی شود آزاد؟بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( آزاد ) ( صفت ) ۱ - آنکه بند. کسی نباشد حر مقابل بنده عبد. ۲ - رها وارسته . ۳ - بی قید و بند . ۴ - شاد فارغ . ۵ - سر افراز. ۶ - سالم بی گزند . ۷ - مختار مخیر. ۸ - نجیب اصیل . ۹ - نوعی ماهی استخوانی که گوشت قرمز و چرب دارد و بزرگی آن تا یک متر میرسد و در بحر خزر موجود است آزاد ماهی . ۱٠ - درختیاز خانواد. نارونان که در همه جنگلهای شمال ایران وجود دارد و آن تنومند و بلند است و چوب وی برای ساختن شانه و پوشیدن پل و سقف بنا بکار رود . آقچه آغاج آزدار. ۱۱ - ارژن بعضی فرهنگها این کلمه را بمعنی ( ارزن ) و گاورس نوشته اند ارزن مصحف ( ارژن ) است . ۱۲ - بادامک ۱۳ - آزاد درخت
آنکه بنده نباشد
رها، یله، رسته، وارسته، بی قیدوبند، نقیض بنده، آزادی: آزادبودن، رهایی، ضدبندگی
نوعی خرما در عراق و فلسطین

فرهنگ معین

( آزاد ) [ په . ] (ص . ) ۱ - رها، وارسته . ۲ - بی قید و بند. ۳ - نوعی ماهی استخوانی که گوشت قرمز و چرب دارد و بزرگی آن تا یک متر می رسد. ۴ - درختی است از خانوادة نارونان . ۵ - آن که بندة کسی نباشد. مق بنده ، عبد. ۶ - مختار، مخیر. ۷ - نجیب ، اصیل . ۸ - سالم و بی گ

فرهنگ عمید

( آزاد ) ۱. رها، یله، رسته.
۲. بدون دلبستگی به دنیا و تعلقات آن، وارسته: عیب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه / پای آزادان نبندند ار به جایی رفت رفت (حافظ: ۱۸۲ ).
۳. بی قیدوبند.
۴. آن که آزادی دارد.
۵. آنکه یا آنچه وابسته به ارگان دولتی نباشد.
۶. [مقابلِ ممنوع] بدون عامل بازدارنده.
۷. عزب، مجرد.
۸. (فلسفه ) دارای اختیار.
۹. [قدیمی] آن که بندۀ کسی نباشد.

گویش مازنی

( آزاد ) /aazaad/ از انواع ماهی های دریایی مازندران با نام علمی saar samo & آزاد رها

واژه نامه بختیاریکا

( آزاد ) سالم؛ غیربیمار؛ راحت

دانشنامه عمومی

آزاد (ترانه). «آزاد» ( به انگلیسی: On the Loose ) تک آهنگی از هنرمند اهل جمهوری ایرلند نایل هوران است. این تک آهنگ در آلبوم جنبش ( ۲۰۱۷ ) قرار داشت و به عنوان چهارمین تک آهنگ آن منتشر شده است.
عکس آزاد (ترانه)

آزاد (فیلم). آزاد ( انگلیسی: Born Free ) فیلمی در ژانر ماجراجویی به کارگردانی جیمز هیل است که در سال ۱۹۶۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ویرجینیا مکنا، بیل تراورز و جفری کین اشاره کرد.
"جوی آدامسون" و همسرش "جرج آدامسون""، توله شیری به نام "السا" را بزرگ می کنند. وقتی "السا" به سن بلوغ می رسد، "جوی" تصمیم می گیرد تا او را برای زندگی در حیات وحش دوباره آموزش دهد. . .
عکس آزاد (فیلم)

آزاد (فیلم ۱۹۵۵). «آزاد» ( انگلیسی: Azaad ) فیلمی هندی است که در سال ۱۹۵۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به دیلیپ کومار، مینا کوماری و پران اشاره کرد.
عکس آزاد (فیلم ۱۹۵۵)

آزاد (فیلم ۱۹۷۸). آزاد ( به هندی: Azaad ) فیلمی محصول سال ۱۹۷۸ و به کارگردانی پرامود چاکراوارتی است. در این فیلم بازیگرانی همچون درمندرا، هما مالینی، پریم چوپرا، کشتو موکرجی، شوما آناند ایفای نقش کرده اند.
عکس آزاد (فیلم ۱۹۷۸)

آزاد (فیلم ۱۹۸۴). آزاد ( به انگلیسی: The Hunt ) یا بی بند و بار فیلمی محصول سال ۱۹۸۴ و به کارگردانی هربرت راس است. در این فیلم بازیگرانی همچون کوین بیکن، لوری سینگر، دایان ویست، جان لیسگو، کریس پن، سارا جسیکا پارکر، فرانسیس لی مک کین ایفای نقش کرده اند.
در سال ۲۰۱۱ فیلیمی با همین نام ساخته شد که بازسازی همین فیلم می باشد.
عکس آزاد (فیلم ۱۹۸۴)

آزاد (فیلم ۲۰۱۱). آزاد ( انگلیسی: Footloose ) یا بی بند و بار فیلمی در ژانر رمانتیک، موزیکال و کمدی - درام به کارگردانی کریگ برو است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.
این فیلم بازسازی فیلم آزاد محسوب می شود.
جولیان هاف
اندی مک داول
دنیس کواید
مایلز تلر
کیم دیکنز
• ری مک کینون
عکس آزاد (فیلم ۲۰۱۱)

آزاد (فیلم ۲۰۲۳). مستقل یا آزاد ( انگلیسی: Freelance ) یک فیلم کمدی اکشن آمریکایی آماده اکران به کارگردانی پی یر مورل با بازی جان سینا، الیسون بری، خوان پابلو رابا، آلیس ایو، مارتون چوکاش و کریستین اسلیتر است.
سال ها پس از بازنشستگی از ارتش، اپراتور سابق نیروهای ویژه، میسون پتیتس، شغلی را برای تامین امنیت روزنامه نگار کلر ولینگتون در حالی که با خوان ونگاس، رئیس جمهور پالدونیا مصاحبه می کند، انتخاب می کند. وقتی در میانه مصاحبه یک کودتای نظامی رخ می دهد، هر سه مجبور می شوند با هم به جنگل فرار کنند.
این فیلم در ۲۲ اکتبر ۲۰۲۱ با کارگردانی پی یر مورل و بازیگر جان سینا معرفی شد. [ ۱] خوان پابلو رابا، آلیس ایو، مارتون چوکاش، [ ۲] و کریستین اسلیتر به بازیگران پیوستند. فیلمبرداری در ۱۷ ژانویه ۲۰۲۲ در کلمبیا با فیلمبرداری تیری آربوگاس آغاز شد. [ ۳]
عکس آزاد (فیلم ۲۰۲۳)

آزاد (قزاقستان). آزاد ( به قزاقی: Azat ) یک منطقهٔ مسکونی در قزاقستان است که در شهرستان انبکچی قزاق واقع شده است. [ ۱] آزاد ۵٬۸۴۸ نفر جمعیت دارد.
عکس آزاد (قزاقستان)

آزاد (گران بوی). آزاد ( ترکی آذربایجانی: Azad ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آرتساخ است که در استان شاهومیان واقع شده است. آزاد ۴۹۴ نفر جمعیت دارد.
عکس آزاد (گران بوی)عکس آزاد (گران بوی)

آزاد (هیرمند). آزاد یک روستا در ایران است که در استان سیستان و بلوچستان واقع شده است. [ ۱] آزاد ۲۳۸ نفر جمعیت دارد.
عکس آزاد (هیرمند)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

آزاد
یل, رها, ول, یله

مترادف ها

free (صفت)
مستقل، مجاز، روا، اختیاری، عاری، ازاد، حق انتخاب، رایگان، مجانی، رها، مختار، مبرا، غیر مقید، سرخود، میدانی

open (صفت)
فراز، صریح، دایر، باز، اشکار، روباز، بی ابر، مفتوح، ازاد، در معرض، رک گو، بی الایش، فاش، علنی، سرگشاده، گشوده، واریز نشده، بی پناه

loose (صفت)
سست، بی قاعده، شل، ول، هرزه، گشاد، ازاد، بی ربط، بی بند و بار، فروهشته، لق، بی پایه

self-administered (صفت)
خودکار، ازاد، اداره شونده به وسیله خویشتن

patent (صفت)
ظاهر، اشکار، امتیازی، ازاد، دارای حق امتیاز، گشاده، بوسیله حق امتیاز محفوظ مانده

exempt (صفت)
عاری، ازاد، معاف

immune (صفت)
مصون، ازاد، دارای مصونیت قانونی و پارلمانی

degage (صفت)
ازاد، اسان، بیمانع

unattached (صفت)
ازاد، اعزام نشده، ناوابسته، توفیق نشده، منتظر دستور

footloose (صفت)
ازاد، بی بند و بار

unrestrained (صفت)
مطلق، نامحدود، ازاد، بی بند و بار، ناخوددار، بی لجام

gratis (صفت)
ازاد، رایگان، مجانی، مفت

فارسی به عربی

براءة الاختراع , حر , طلیق , مجانی , معفی , مفتوح , منیع

پیشنهاد کاربران

اسم دختر رها اسم پسر ازاد
یل
واژه آزاد
معادل ابجد 13
تعداد حروف 4
تلفظ 'āzād
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: āzāt، مقابلِ بنده]
مختصات ( ص . )
آواشناسی 'AzAd
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
واژگان مترادف و متضاد
آزاد - چنانچه حرف آ از جلوی آزاد نادیده گرفته شود آزاد به زاد و یا تولید مثل تبدیل میشود.
بنیاد واژه آزاد برکرفته از هندواروپائی جنه - genh و - gen یا تولید و زایندگی که در فارسی باستان و اوستا آزات ā - zāta یا آزاده و در سانسکریت آجانا ajānā و ājāta یا تولد است که در انگلیسی واژه های متعددی از ریشه gen - مانند ژن gene، , genre, gender , genetic general موجوداند.
...
[مشاهده متن کامل]

از حادثهٔ جهان زاینده مترس
وز هرچه رسد چو نیست پاینده مترس - مولانا

واز
باز
شگفتا گویی پارسی دانی ز ایران رخت بسته ای دریغ
گویی ایرانشهریان را نیست مرد کاردان
شگفتا و صد شگفتا آیا نمیبینید آزاد را که زاده است و آ - آزاد از زادن است آزاد چون زادآ برابراست با نژاده - در نوشته های کهن میخوانیم چهر آزاد گر آزاد از ریشه رها بود چگونه چهرش رها میگشت ؟ پس آزاد بریشه نژاده است و به عربی کریم و نجیب گویند
...
[مشاهده متن کامل]

آزاد
آزاد یعنی تمام وجودِ من
تمام زندگیِ من
ازاد یهنی صاحب اختیار
واینکه دراخر یعنی عشق وتمام زندگی من
At large
آزاد
غیر زندانی
آزاد : رها
خلاص شدن از چیزی
و ازاد شدن مثلا از زندان
آزاده، حر، خلاص، رها، سبکبار، فارغ، مخیر، مختار، مرخص، مستقل، مستخلص، وارسته، ول، یله
Free آزاد
رایگان: راهگان، هرچیزی که در راه افتاده باشد، مفت.
گاهی برای free از رایگان استفاده میشود ولی درست تر ان ازاد است، ازاد از قیمت، ازاد از پرداخت بها و پول
Free download
بارگیری آزاد
دانلود رایگان
آزاد: در پهلوی آزات āzāt بوده است.
( ( هر آنکس که دارد ز پروردگان
از آزاد و از نیکدل بردگان ، ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 227. )

رهایی ازادی خلاص
رها. . . رهایی. .
نام بهدینی که در فروردین یشت، ستوده شده است. رها یافته. ول . وارسته. نام پسرانه
رها
مستقل
آزادیعنی رهایی یعنی آزاد ازهر افکارمنفی یعنی آسودگی یعنی عشق من
آ:آقا
زاد:زاده
مثل آبلا
آ: آقا
بلا: بالا سر یا بزرگ
کلمه لری بختیاری آزاد به معنی ::بزرگ زاده
آ::بزرگ.
زاد::زاده
در زبان ترکی استانبولی می شود: هور - اوزگور
رها، ول
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس