گردواری

لغت نامه دهخدا

گردواری. [ گ ِرْدْ ] ( حامص ) عمل پاسبانی و شبگردی و تفتیش. ( ناظم الاطباء ).

واژه نامه بختیاریکا

( گِردواری ) گردآوری؛ تدارک؛ آمادگی همه جانبه جهت کوچ

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
جمع و جور کردن. آماده مسافرت
. گردآوری
gerd Vari

بپرس