اوزی

لغت نامه دهخدا

اوزی. [ اِوْ ز زی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به اوز. بطمانند. ( ناظم الاطباء ).

اوزی. [ اِ وَزْ زا ] ( ع اِ ) رفتنی چون رفتن مرغابی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

رفتنی چون رفتن مرغابی

گویش مازنی

/oozi/ آب تنی – شنا

واژه نامه بختیاریکا

کمک خرج یا کادوی عروسی که شخص جهت رسیدن به آن عمدتا قبل از عروسی به خانه های فامیل جهت گرفتن آن مراجعه می کرد.

دانشنامه عمومی

دانشنامه آزاد فارسی

تغییرمسیر به:
کنه، فرانسوا (۱۶۹۴ـ۱۷۷۴)

پیشنهاد کاربران

یه نوع فحش هم به حساب میاد به معنی:. . . کردن
در زبان لری بختیاری به معنی
::هدیه عروس
Oozi

بپرس