کوزر

لغت نامه دهخدا

کوزر. [ زَ ] ( اِ ) خوشه گندم و جوی را گویند که در وقت کوفتن خرمن خرد نشده باشد و بار دیگر بکوبند و آن را به عربی قصاله و قصامه خوانند ( برهان ) ( آنندراج ). در یزدی «کوزاره »، گندم از خوشه بیرون نیامده. ( حاشیه برهان چ معین ). || غربیلی که آهک و سنگریزه را بدان غربیل کنند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) خوش. گندم و جوی که در وقت کوفتن خرمن خرد نشده و بار دیگر بکوبند قصاله قصامه .

فرهنگ معین

(زَ ) (اِ. ) ۱ - خوشة گندم و جو. ۲ - غربیل ، الک .

فرهنگ عمید

خوشۀ گندم که هنگام کوبیدن خرمن خرد نشده باشد، کوزاره.

واژه نامه بختیاریکا

( کوزَر ) از اعضا گیاه یا محصول؛ گره گاه علوفه.

پیشنهاد کاربران

کوزر کلمه ایی لری و در زبان لری بختیاری به معنی
به پیوند ه های*گره بین ساقه ها*ساقه گندم و جو که در
خرمنکوب خرد نمی شوند
می گویند

بپرس