کد

/kod/

مترادف کد: رنج، زحمت، عنا، مرارت، مشقت، خانه، سرا

برابر پارسی: راز، شماره

معنی انگلیسی:
cipher, code, home, house

لغت نامه دهخدا

کد. [ ک َدد ] ( ع اِ ) شانه سر. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). مشط الرأس. ( تاج العروس ). || جواز که در وی چیزی کوبند مثل هاون و مانند آن. ( منتهی الارب ). آنچه در آن چیزی کوبند مانند هاون. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). کویین ( در تداول مردم قزوین ). || ( اِمص ) جد و جهد. کوشش. ( ناظم الاطباء ) :
چون رسد آن نان گرمش بعد کد
گویدش بنشین که حلوا می رسد.
مولوی.
|| کاوش. جستجو. تفحص. ( از ناظم الاطباء ). || طلب رزق. ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ). گدایی. ( یادداشت مؤلف ) :
پیر و طفلان شسته پیشش بهر کد
تا به سعد و نحس او لاغی کند.
مولوی.
کار یزدان را نمی بینند عام
می نیاسایند از کد صبح و شام.
مولوی.
جامه پشمین از برای کد کند
بومسیلم را لقب احمد کند.
مولوی.
- کد کردن ؛ طلبیدن. کسب کردن. بدست آوردن :
شمع نی تا پیشوای خود کند
نیم شمعی نی که نوری کد کند.
مولوی.

کد. [ ک َدد ] ( ع مص ) رنجانیدن کسی را. ( منتهی الارب ). رنجانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || خواستن از کسی کد کاری را. ( منتهی الارب ). خواهش کردن از کسی کوشش در کاری را. ( ناظم الاطباء ). || کشیدن چیزی را جامد باشد یا سائل. ( منتهی الارب ). کشیدن چیزی و کندن به دست خود خواه جامد باشد آن چیز یا روان. ( از ناظم الاطباء ). || اشارت کردن با انگشت. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || رنج و ستهیدن در خواهانی چیزی. الحاح کردن در طلب و خواهانی چیزی. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || شدت و سختی در کار. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). اشتداد در عمل. ( از اقرب الموارد ). || در تعب ومشقت انداختن کسی را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || در رنج و تعب و سختی در کار واقع شدن. ( از ناظم الاطباء ) :
تا مدد گیرد ازوهر صورتی
از کمال و از جمال و قدرتی
باز بی صورت چو پنهان کرد رو
آمدند از بهر کد در رنگ و بو.
مولوی.
|| شانه کردن سر را. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || کوفتن زمین را به پای خود پس کوبیده شدن. ( از ناظم الاطباء ).

کد. [ ک َ ] ( اِ ) خانه باشد و به عربی بیت خوانند. ( برهان ). خانه و آن را کت نیز گویند چه در پارسی تا با دال مبدل می شود. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

رنج وسختی بردن درکار، کوشش درطلب رزقکدیمین:دسترنج
۱ - ( مصدر ) بمشقت انداختن بکار سخت وا داشتن . ۲ - ( اسم ) مشقت در طلب چیزی کوشش : [ کدخدا یی همه غم و هوس است که رها کن ترا خدای بس است ] . ( حدیقه ) یا کد یمین . زحمت دست ( راست ) دسترنج : [ از کد یمین و عرق جبین ارتزاق میکرد ] .
به لغت ژند و پاژند کس باشد و عربان شخص گویند.

فرهنگ معین

(کُ ) [ انگ . ] (اِ. ) علایم اختیاری به منظور اختصار، شناسه ، رمز (فره ).
(کَ ) (اِ. ) خانه .
(کَ دّ ) [ ع . ] (مص ل . ) کوشش کردن ، رنج بردن در کار.

فرهنگ عمید

خانه، منزل (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): کدخدا.
۱. رنج و سختی بردن در کار.
۲. کوشش در طلب رزق.
* کد یمین: [مجاز] دسترنج.

فرهنگستان زبان و ادب

{code} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] آرایش نمادین داده ها یا دستورالعمل ها در یک برنامۀ رایانه ای

واژه نامه بختیاریکا

( کَد ) روی؛ بر؛ سر؛ در
( کَد ) قد
( کَد ) کمر
میانه؛ وسط؛ نصف

دانشنامه عمومی

کُد ( به انگلیسی: Code ) دستورالعمل تبدیل اطلاعات از یک قالب به قالبی دیگر است. به فرایند انجام این کار کدگذاری ( Encoding ) و عکس این عمل کدبرداری ( Decoding ) گفته می شود. کدگذاری عبارت است از تبدیل اسم یا یک موضوع به یک علامت قراردادی. این علامت می تواند به صورت شماره یا حرف انتخاب شده باشد. کد به منزلهٔ علامت اختصاری طبقه بندی نیز محسوب می شود.
در علوم مهندسی مانند مهندسی برق و رایانه، در ترجمهٔ واژهٔ «Code» به فارسی باید دقت و احتیاط کرد، و از ترجمهٔ آن به واژه «رمز» خودداری و به همان «کُد» بسنده کرد. چرا که واژهٔ «رمز» در این علوم، معنیِ کاملاً متفاوتی با آنچه که منظورمان از به کاربردن «Code» است، دارد. در غیر این صورت، این کار باعث ابهام در مفاهیمی مانند Coding, Encoding، و Decoding که در مهندسی برق بسیار رایج ند می شود؛ مثلاً، دو واژهٔ «کدگذاری» و «رمزگذاری» به دو مفهوم کاملاً متفاوت و نامرتبط اشاره می کنند؛ کدگذاری اطلاعات ( Data Encoding ) با رمزگذاری اطلاعات ( Data Encryption ) ، یکی نیست و هدف آنها دو چیز کاملاً متفاوت است. در علوم رایانه، کدنویسی ( Coding ) ، همان برنامه نویسی ( Programming ) است، و هیچ ربطی به رمزنویسی ( Cryptography ) ندارد. [ نیازمند منبع]
اکسپلویت ها یا همان کدهای مخرب ( به معنای سود بردن از اموال دیگری ) در واقع برنامه یا کد یا سلسله مراتبی از دستورات است که جهت سود بردن از یک باگ نرم افزاری یا حفره امنیتی جهت ایجاد رفتار ناخواسته یا پیش بینی نشده در نرم افزاری خاص یا سیستم سخت افزاری یا یک دستگاه الکترونیکی، استفاده می شود. این نوع از رفتارها معمولاً جهت بدست آوردن دسترسی سیستمی یا تشدید دسترسی ها یا محروم سازی سرویس سیستم مورد نظر بکار می رود.
عکس کد

کد (فیلم ۲۰۰۱). کُد ( به انگلیسی: The Code ) فیلمی در ژانر مستند است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد و به شکل گیری سیستم عامل گنو/لینوکس و بنیاد نرم افزارهای آزاد می پردازد.
این فیلم در سال ۲۰۰۱ به کارگردانی هانو پوتونن ساخته شده است؛
این فیلم محصول کشور انگلیس است
آلن کوکس
میگل ایکازا
جان هال
اریک ریموند
ریچارد استالمن
لینوس توروالدز
باب یانگ
اریک آلمن
• دیوید اس. میلر
• تئودور تسو
عکس کد (فیلم ۲۰۰۱)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

عالی
کُد، دستور، فرمان، فرمول
معنی کامل کت در کوردی به معنی وقت است وقتی در قدیم گفته اند کت بانو یعنی بانوی وقت کت خدا یعنی رییس وقت وبدرستی معنی این کلمه همین بوده که در قدیم در ایران مخصوصا درزمان ساسانیان بکار رفته است ولی متاسفانه
...
[مشاهده متن کامل]
با حمله ی اعراب ودیگر ملت ها شیرازه ی زبان ساسانیان ودرکل ملت ایران بهم خورده و زبان ایرانی که همه ی آنها یکی بوده به مرور زمان از همدیگر تاحدودی دور شده اند وبعضی ازکلمات فقط در بعضی لهجه ها به یادگار مانده است ولی با قطعیت تمام میشه گفت معنی درست کلمه کت یاکات که امروز در فرهنگ لغت فقط نوشته میشه وبجز مردم کورد کس دیگری آن را بکار نمی برد بصورت کد ثبت شده است در ادبیات کوردی به جا مانده است. . .

کد ( برنامه نویسی ) =دستور
کد=گذرواژه ، رمز
کد= شماره ، پیش شماره
کد
کُد
واژه ای ایرانی - اوروپایی ، همریشه با خَت ( خَط ) پارسی .
در نبیگ های ریشه شناسی اوروپایی به مینه های :
separate , tail , book ، write آمده است.
می توان به سورشِ " خَد" به کار بُرد زیرا هم یک هِگائی ( هجایی ) و از نگر گویش به کُد نزدیک ، و هم از دید میناشناسی " خَد" گونه ای وات یا حَرف ( هَرف ) یا شماره است که با خَد ( خَت/ خَط ) نوشته میشود.
...
[مشاهده متن کامل]

شاید "رمزینه"
دوستان هم پیشنهادهای خوبی دادند
Kodسازه ای برای نگهداری احشام در زبان ملکی گالی بشکرد
کد گخ ( طویله گاو )
کد مرگ ( خونه مرغ )
شناسه ( بجای کُد )
از دید من، برابرهای یاد شده در بالا ( راز، شماره ) هیچکدام آرش � کُد� را دربرندارند؛ واژه ی �شناسه� برابر درست تری برای آن است؛ گرچه، شاید با چستجو در ریشه های باستانی زبان پارسی بتوان برای آن، واژه ی باریک تری نیز ساخت و پرداخت.

یکی از معانی دیگر کد گدایی کردن است.
کلان نگر . فردی که همه جوانب را می سنجد . فردی که تصمیم گیری های کلان می نماید فردی که تصمیم سازی های کلان ارائه می دهد
مثل کد بانو کدخدا کدآما
رازینه
در زبان لری بختیاری به معنی
کت. کمره ی کوه.
Kad
دست رنج
با تلفظ Code انگلیسی:
گذر واژه، رمز، واژه عبور
درقدیم به معنی خانه. باجه و کیوسک. امروزه در کلماتی مثل کدبانو و کدخدا هنوز هم کاربرد دارد.
نیز به معنای نوعی پلاژ است که اهالی دزفول ؛ در دیواره ی تپه های کنار رود دز ؛ به مانند غار حفر می کنند .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس