پیرحیاتی

لغت نامه دهخدا

پیرحیاتی. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان دیمله بخش حومه شهرستان خرم آباد. واقع در 2 هزارگزی شمال باختری خرم آباد و واقع در 2 هزارگزی شمال باختری راه شوسه خرم آباد به کرمانشاه. کوهستانی ، معتدل ، مالاریائی ، دارای 600 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه. محصول آنجا غلات و تریاک و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی سیاه چادر و فرش بافی و راه آن مالرو است. ساکنین از طایفه سپه وند اند و برای تعلیف احشام در حوالی ییلاق و قشلاق میروند. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

پیرحیاتی. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ماهیدشت پائین بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه واقع در یک الی سه هزارگزی شمال باختر رباط ماهیدشت ، کنار رودخانه مرک. دشت ، سردسیر، دارای 150 تن سکنه. آب آن از رودخانه مرک. محصول آن غلات و حبوبات و صیفی و چغندرقند. شغل اهالی زراعت. راه مالرو است ، تابستان اتومبیل میتوان برد. پیرحیاتی در دو محل بفاصله دو کیلومتر واقع و بعلیا و سفلی مشهور است سکنه ٔسفلی 80 تن می باشد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

پیرحیاتی. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه واقع در14 هزارگزی شمال باختر کرمانشاه و یک هزارگزی جنوب شوسه کردستان. شمال قره سو. دشت ، سردسیر، دارای 70 تن سکنه. آب آن از قره سو، محصول آنجا غلات و خیار و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و از راه شوسه اتومبیل می توان برد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان حومه مرکزی بخش کرمانشاه

پیشنهاد کاربران

طایفه بزرگ حیات غیب ساکن در مسجدسلیمان
زبان لری بختیاری
غیبی. موسوی. حیات غیبی.
*****
طایفه لر حیات داوودی
ساکن در دشتستان و ریگ . گناوه
معروف به حیات غیب *سید*
زبان لری

بپرس