هیز

/hiz/

مترادف هیز: امرد، پشت پایی، کونی، مخنث، مفعول، ملو، نرم شانه

معنی انگلیسی:
philanderer, lewd, libertine, licentious, prurient, salacious, satyr, sleazy, infamous, effeminate

لغت نامه دهخدا

هیز. ( ص ) حیز. ( حاشیه فرهنگ اسدی ). مخنث. ( برهان ) ( فرهنگ اسدی ). بغا. ( حاشیه فرهنگ اسدی ). حیز نیز گویند اما به زبان پهلوی حرف حا، کم آید. ( حاشیه فرهنگ اسدی ). مخنث و پشت پائی. در فارسی «های » هوز با «حای » حطی بدل میشود. ( برهان ) :
گفتم همی چه گویی ای هیز گلخنی
گفتا که چه شنیدی ای پیر مسجدی.
عسجدی.
چه زنی طعنه که با هیزان هیزند همه
که توئی هیز و توئی مسخره و شنگ و مشنگ.
خطیری ( از فرهنگ اسدی ).
|| ( اِ ) به لغت پهلوی ، دول گرمابه بان. ( فرهنگ اسدی ) ( برهان ). که بدان آب بر اطراف حمام ریزند و شست و شو دهند و در این زمان به دولچه معروف است. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

نویسنده آلمانی ( و. ۱۸۳٠ - ف. ۱۹۱۴ م ) آثار فراوان در زمینه داستان و نمایشنامه نوشته است که از مهمترین آنها : [ اطفال جهان ] ( ۱۸۷۳ ) و [ سمندر ] ( ۱۸۷٠ ) میباشد. در سال ۱۹۱٠ جایزه نوبل در ادبیات به وی اعطا شد .
بدکار، پشت پایی، بی شرم
( صفت ) حیز . توضیح ۱- به جای حظی صحیح نیست زیرا کلمه فارسی و بشکل هیز به های هوز باید نوشته شود. صاحب فرهنگ رشیدی گویدهیز مخنث که مردم حیز گویند و سپهر کاشانی در کتاب براهین العجم ( باب یازدهم ) گوید : هیز مخنث بود و اینکه حیز بجای ها حای بی نقطه نویسند غلط محض است چه این لغت پارسی است و در فارسی حای غیر منقوطه نیامده است . با این حالت صاحب بهار عجم آنرا به حای حطی ظبط کرده است وبیت ذیل را به میرزا عبدالغنی قبول نسبت داده است: حذر ز صحبت زاهد حیات اگر خواهی که حیز باشد وبزی دیر در جهان مثل است ( خیام پور ) اما تلفظ حائ در بعضی لهجه های ایرانی از جمله دزفول و شوشتر وجود دارد و حیز لهجه ایست در هیز توضیح ۲ - مولف برهان نویسد قفاهیر بروزن مشاهیر صورت خوب و روی نیکو را گویند و ظاهرا این اشتباه از غلط خواندن شعر نصاب بر او عارض شده در این بیت : ریه شش قفاهیره و وجه روی فخذران عقب پاشنه رجل پای . که قفا بمعنی هیره پس گردن است و این لغتی است در فارسی قدیم و صاحب برهان هر دو کلمه را با یکدیگر ترکیب نموده و یکی پنداشته و آن را بمعنی صورت و روی خوب ظبط کرده است . توضیح ۳ - خستین بار مرحوم ادیب نیشابوری متوجه این معنی شده و هیره بیائ مجهول خواند بمعنی پشت گردن ( برخی هیز بمعنی مخنث را از همین ماده دانند چنانکه پشت نیز بهر دو مهنی مزبور در فارسی استعمال شود ) ( برهان قاطع . ).

فرهنگ معین

(ص . ) مخنث ، بدکار.

فرهنگ عمید

۱. چشم چران.
۲. [قدیمی] مخنث، بدکار، پشت پایی.
۳. [عامیانه] بی شرم: گفتم همی چه گویی ای هیز گلخنی / گفتا که چه شنیدی ای پیر مسجدی (عسجدی: لغت نامه: هیز ).

گویش مازنی

/hiz/ ترسو – بزدل - کسی که در تصمیم گیری مردد است

واژه نامه بختیاریکا

پشتوانه؛ پشتیبان
خیز

دانشنامه عمومی

جانگ دا هه ( کره ای:  장다혜؛ زادهٔ ۹ اوت ۱۹۹۱ ) ، [ ۱] [ ۲] که بیشتر با نام هنری هِیز ( انگلیسی: Heize ) شناخته می شود، خواننده، رپر، ترانه سرا، آهنگساز و تهیه کننده اهل کره جنوبی است. [ ۳] نام هنری او الهام گرفته از نام رپر آمریکایی آنجل هیز است اما به جای املای Haze از Heize استفاده کرد زیرا این املا در ذهن او بود. [ ۴]
هیز در سال ۲۰۱۴ با انتشار ئی پی به نام هیز فعالیت خود را آغاز کرد که شامل شش ترانه بود. [ ۵] [ ۶] هیز در برنامه واقع نمای رپ شبکه ام نت به نام آنپرتی رپ استار حضور پیدا کرد اما در مرحله نیمه نهایی حذف شد. با این وجود، حضور او به عنوان یک خواننده در برنامه باعث شد که توجهات به سمت او جلب شود. [ ۷] [ ۸]
هیز در سال ۲۰۱۶ دومین ئی پی خود به نام و ژوئیه ( And July ) منتشر کرد و در جایگاه شماره ۳۴ جدول موسیقی گائون قرار گرفت. دو تک آهنگ این آلبوم به نام های «And July» و «Shut Up & Groove» نیز به ترتیب در جایگاه شماره ۸ و ۲۷ این جدول قرار گرفتند. ترانه «Shut Up & Groove» همچنین وارد جدول جدول جهانی بیلبورد ایالات متحده شد.
هیز در دسامبر ۲۰۱۶، تک آهنگ دیجیتال «ستاره» را منتشر کرد و پس از رسیدن به جایگاه شماره یک در تمام جدول های موسیقی کره جنوبی در آن زمان، به «آل کیل» دست یافت. [ ۹]
آلبوم های استودیویی
• اون خوبه ( ۲۰۱۹ )
• آندو ( ۲۰۲۲ )
عکس هیز

هیز (فیلم ۱۸۹۷). هیز ( انگلیسی: Peeping Tom ) یک فیلم صامت آمریکایی محصول ۱۸۹۷ میلادی است. این فیلم توسط بیوگراف کمپانی ساخته شد. [ ۱]
عکس هیز (فیلم ۱۸۹۷)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

هیز البته با تلفظ خاص ( ی ) یعنی حمله ور شدن حمله کردن.
مثلا هیز کردم سیس: حمله ورشدم بهش
به گذر زمان یافتم هیز همان ترس و عمل دوری کردن است که در پرهیز ( پر هیز = بسیار ترسیده و دوری کرده ) میتوان آنرا مشاهده کرد.
بنابر همین واژه میتوان فهمید فرد هیز را به درستی در زبان مازندرانی ترسو میخوانند چرا که ترسی باعث دوری و پرهیز غذایی میشود.
...
[مشاهده متن کامل]

نکته دوم اینکه برابر دیگر آن حذر است به چم دوری کردن و منع از چیزی و جالب تر اینکه با ح. ظ. ر اربی اوای املایی یکسانی دارد که این خود نشان میدهد دو واژه حظر / حذر یه بار آوایی داشتند که برای جداسازی از هم به دو ریخت نوشته شدند و میتوان دلیل باشد بر اینکه حَذَر به چم دوری و منع با پرهیز به چم ترس و دوری کردن با هم یکسان و برابر میباشند.
حذر = منع / دوری کردن
پرهیز = ترس / دوری کردن

Peeper ( n )
گویا کارواژه ان از هیختن بوده که به چم برکشیدن و تغییر یافته و فعل و انفعال است . که در آهیختن و آهن و بن مضارع آن یعنی هیز میتوان انرا دید
ریختن - > بریز - > ریز
هیختن - > بهیز - > هیز
و هیز به چم جسور می باشد که در زبان مازندرانی گاها و درگذشته خجالتی گفته میشده - گویا دگرش معنایی پیدا کرده ولی انچه که پیداست اینست که از برامدن و تغییر یافتن می اید.
...
[مشاهده متن کامل]

انچه که پیداست اینست با نگاهن به اینکه هیز در زبان مازندرانی به چم ترسو یا ادم با ترس و حیا می باشد و اکنون در زبان پارسی به ادم بی شرم و حیا گفته می شود گویا مانند برخی از واژه های گذشته چون رعنا = قد
...
[مشاهده متن کامل]
کوتاه به قد بلند و نمونه های دیگر دگرش معنایی یافته و شاید حیز با هیز بنابر گفته دوستان یکی نبوده اما یکی شده و یکی به چم ترس و هیز و دیگری به چم بی شرم و حیز باشد.

هیز خیز نیز گویند دول بود و انکه هیز چشم است
در گارنامه اردشیر بابکان امده است که شاپور به اسواران گفت که هیزگ به چاه افگنید و آب آهنجید . . و ستوران آب دهید. . . اسواران هیزگ در چاه افکند از بزرگی هیزک و پراب بر کشیدن نشایست شاپور کش دید که اسواران هیزک از چاه هیختن نشایست خشم گرفت . . . و سر چاه شد و ارویش از دست اسباران ستاد و زور به ارویس کرد و هیزک از چاه برهیخت
...
[مشاهده متن کامل]

šāhpuhr ō aswārān guft kū: hēzag ō čāh abganēd ud āb āhanǰēd tā amā wāz gīrēm ud stōrān āb dahēd
aswārān hamgōnag kard, hēzag ō čāh abgand ud wuzurgīh ī hēzag rāy ī purr āb būd ul kašīdan nē šāyist.
šāhpuhr ka - š dīd kū aswārān hēzag az čāh hixtan nē šāyēd xēšm grift ud ō sar ī čāh šud
u - š arwēs az dast ī aswārān stad ud zōr pad arwēs *kard
u - š hēzag az čāh ul hixt

هیز و هیزه برابر با دول آبکشی است و دول و هیز را به پشت و مردزیرخواب گویند و همچنین به پس گردن نیز هیز و هیزه میگویند
ریه ، شش قفا ، هیزه و وجه ، روی
فخذ، ران عقب ، پاشنه رجل ، پای
چشم چران ، ، بی حیا
نامرد. . . . پست. . . . نرم شانه . . . مفعول. . . . .
دیزمار ( دیز مار ) دیز از فعل دوزماق ( کنارهم چیدن ) مثل دیزی ( کنار هم قرار دادن ظرفهای آبگوشت در فر. دیزی سریال قرار دادن قسمتهای یک فیلم به صورت سریال در کنار هم ) دیزج هم همین طور
دلو ، ظرف کشیدن آب از چاه در زبان ملکی گالی بشکرد
Peeping Tom
بی حیا
چشم چران

چشم سفید
در زبان لری بختیاری به معنی
خیز. خیزش. پرش
Hez
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس