ستره

/sotrah/

لغت نامه دهخدا

( سترة ) سترة. [ س ُ رَ ] ( ع اِ ) پوشش و آنچه بدان خود را از چیزی بپوشند. ( منتهی الارب ). پرده. ( مهذب الاسماء ). پوشش ولی غلبه یافته است بر آنچه نمازگزار آن را جلو خویش نهد اعم از تازیانه یا عصا و غیر ذلک خواه آن چیز تمام جسم او را بپوشاند یا نپوشاند. ( اقرب الموارد ).

سترة. [ س ُ رَ ] ( معرب ، اِ ) مرادف سدره و سترة دخیل است. قبایی است که از پشت چاک خورده باشد و مجمع علمی دمشق کلمه «الفروج » را مقابل آن وضع کرده است. ( متن اللغة ). رجوع به سدره شود.

فرهنگ فارسی

نوعی لباس کوتاه و آستین دارکه قسمت بالای بدن راتا، تاروی رانهامیپوشاند، نیمتنه مردانه هم گویند
( اسم ) ۱ - آنچه که بدان پوشیده شوند جمع : ستر . ۲ - آنچه صیاد پس وی نهان شود . ۳ - آنچه در وقت نماز پیش نهند تا که از رونده بزه کار نگردند و آن مقدار یک ذراع باشد .
مرادف سدره و ستره دخیل است قبایی است که از پشت چاک خورده باشد و مجمع علمی دمشق کلمه الفروج را مقابل آن وضع کرده است

فرهنگ معین

(سُ رِ یا رَ ) [ ع . ] (اِ. ) آن چه که بدان پوشیده شوند. ج . بستر.

فرهنگ عمید

آنچه خود را با آن می پوشانند، پوشش.
تیغی که با آن موهای سر و صورت را می تراشند، تیغ سرتراشی.

گویش مازنی

/setreh/ جلیقه - سینه پوش

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سُتْرَه، حائل را گویند. در فقه حائلی مثل عصا و کلاه و غیره که نماز گزار پیش روی خود می گذارد تا مانع آمد و شد دیگران از نزدیک خود شود را گویند. از آن در باب صلات سخن گفته اند.
نهادن ستره در پیش رو بر نمازگزار مستحب است.
چگونگی تحقق ستره
ستره در مسجد یا منزل به نماز گزاردن نزدیک دیوار و مانند آن و در فضای باز یا محل آمد و شد به گذاردن شاخصی بلند از زمین، از قبیل عصا، کوله پشتی، سنگ و شتر بسته شده در مقابل خود، تحقق می یابد. به تصریح برخی، ستره به انسانی که پشت به نمازگزار کرده نیز محقق می شود.
طول ستره
...

دانشنامه عمومی

شهر ستره ( به عربی: سترة ) در ستره در کشور بحرین واقع شده است.
جمعیت این شهر ۳۷٫۶۵۷ نفر است.
عکس سترهعکس سترهعکس سترهعکس ستره
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

تیغ، اسم آلت از ستردن و پاک کردن
در افغانستان یعنی پاک، تمیز.
- دخترم، برو ظرف ها را سُتره بشوی.
- چقدر دست های رضا ستُره است؛ حتماً خاک بازی نکرده است!
بازهم دهخدا واژه پارسی را نیاورده و عربی انرا نوشته ستره پاکیزه وسترده - همچنان هرچیز که از بهر ستردن است چون کاردک و چون تیغ ریشتراشی
تیغ دلاکی ، آلت سر تراشی
از مصدر ( ستردن ) خانه را پاک و سُتره جاروب کرد.
پاکی و سُترگی نمایانگر باور دینداری است.
در زبان لری بختیاری به معنی
ستاره
انواع تلفظ ستاره در زبان لری بختیاری
آستاره::، سترک، ستره

بپرس