پیشنهاد‌های سهیلا سهرابی (٣٩٩)

بازدید
١,١٣٧
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موقعیت خجالت آور موقعیتی که در آن عفت آدم به خطر می افتد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاه نافذ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزاج های چهارگانه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

احمقانه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دقیق، متوجه نگران، دلسوز ( دیکشنری هزاره )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کاری ابایی نداشتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

معادلهایی که توی دیکشنری هزاره اومده:

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیج و گم شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چریدن، خوردن، پوز زدن ( منبع: دیکشنری هزاره )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طوق، النگو، گردنبند، دستبند

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به شوخی با شیطنت ( منبع: دیکشنری هزاره )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

حماقت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خالی از سکنه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

characterized by long, bounding strides در توصیف چیزی میاد که قدم های بلند برمیداره

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اگه سریال یا فیلمی رو دراپ کنید یعنی دیگه نمیبینیدش. مثلا: فلان سریال تا فصل سه خیلی خوب بود ولی بعدش مزخرف شد، منم دراپش کردم. ( یعنی از اونجا به بع ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مختصر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگه آدم چیزی رو به حالت death grip بگیره یعنی خیلی خیلی محکم اونو گرفته

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بعید دور از ذهن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آمین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

untroubled بی تفاوت آسوده، بی دغدغه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خودجرحی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

half speed وقتی بادبانها تا نیمه پایینن در نتیجه سرعت کشتی نصف میشه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاریک روشن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همراه با به دنبال

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی کسی بگه 'is few enough' یعنی به قدر کفایت کم یا به قدر رضایت بخشی کم به عبارتی اینجا اشاره به اینه که اون چیز کمه و در عین حال مقدار یا تعدادش ر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلمبه دستی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از لحاظی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خنگول دقت کنید که این کلمه بار مثبتی داره!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقتی کسی چیزی رو practically میگه، یعنی بدون این که احساس رو درش دخیل کنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لاجورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

این کلمه بار منفی داره. میتونه به چیزای معذب کننده و ناخوشایند اشاره داشته باشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برجک نگهبانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to shake, pull at, or touch something repeatedly چیزی را مرتبا تکان دادن یا کشیدن یا لمس کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

separated from something such as an event by an amount of time, by your feelings, or by other events

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ضربه، مشت ضربه، شوک فاجعه، ضایعه شکفتن، باز شدن، شکوفا شدن ( منبع: دیکشنری هزاره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در کمال تعجب در کمال ناباوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یه اصطلاح که به شوخی استفاده میشه. یعنی کاری که الان داری میکنی یا چیزی که الان به سرت اومده به خاطر گناهانته یا کارهای اشتباهی که در گذشته کردی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این اصطلاح فقط توی جوک استفاده نمیشه. به طور کلی، به جمله یا عبارت آخر جوک یا داستان میگن که قسمت خنده دار مطلب یا نکته اساسی داستان توش گنجونده شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترکش

پیشنهاد
٠

عامیانه ش میشه هر چی داری رد کن بیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

start به راه انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیش فرستادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

علاوه بر تمامی معانی مربوط به گل، در دوران قدیم وقتی برای یه دختر از فعل flowered استفاده میشد به این معنی بود که چرخه ی قاعدگی اون دختر شروع شده، یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. جلو افتادن و پیشی گرفتن از بقیه با اختلاف زیاد 2. وقتی انتظار داشته باشیم کسی بمیره و به جای این که کمکش کنیم، ولش کنیم بمیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیر افقی دروازه ( فوتبال )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسب بارکش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نان و نمک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

وقتی سر پنج انگشت رو به این شکل به هم بچسبونیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی انگشت ها رو به این حالت درمیارن یعنی نوک پنج انگشت رو به هم می چسبونن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باید گفت. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نوعی اسب ضعیف و بی کیفیت میگن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نان خشک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اسلنگ به معنی خنده خیلی شدید هم استفاده میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

�خوب مراقبت شده� معنی صحیحیه اما اصلا قشنگ نیست. مثلا اگه در توصیف لباسی این صفت رو آورده باشن، فکر کنین چقدر جمله زشت میشه که بنویسیم مثلا �لباسش زی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میخانه کوچک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی زره که از حلقه های فلزی تشکیل شده که به یه بافت پایه مثل چرم دوخته میشن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

noun. a piece of plate armor for defending a horse's head. زره سرپوش برای اسب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زره گردن پوش برای اسب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گالی نوعی کشتی باستانی با بدنه دراز و باریک و عمق کم اطلاعات بیشتر:

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به همچین طرحی میگن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارابه واگن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احمق، خنگ، کودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Erica arborea خلنگ درختی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بید دل برگ نوعی بید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کفل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

articulated armor protecting the upper surface of the neck of a medieval war horse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگه برای سلاح استفاده شده باشه، منظور از این چماق های گلمیخ دار ئه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قصد یا میل کشتن کسی رو داشتن مخصوصا به شکل خشونت باری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قالب گیری شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رعایا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگه این عبارت با یه صفت یا کلمه ای مشابه اون بیاد ( مثلا: bold as you please ) اینجا دیگه معنیش نمیشه هر جور راحتی اینجا عبارت as you please به کار ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

put something on fire یعنی چیزی رو آتیش زدن. به هیچ وجه به معنی خاموش کردن آتیش نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارزانسرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقتی یکی یه چیزی بهتون تعارف کنه، اگه نخواین بخورین میگین i'm good یا i'm fine یعنی نه، ممنون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگه برای لحن حرف زدن استفاده بشه، میتونه به معنای �با خشم گفتن� یا �با طعنه گفتن� باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A Waltzer is a flat fairground ride that often forms the centrepiece of traditional British and Irish fairs.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در دل را به روی کسی باز کردن این که خودت واقعیت رو به کسی نشون بدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لباسی که دکمه هاش تا آخر بسته شده باشه / بستن دکمه های لباس تا آخر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

move to another scene when filming تغییر صحنه به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عواطف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( صدا ) خس خسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مثال در جمله: I will go out on a limb and say. . . میشه اینطور ترجمه کرد: حاضرم روی یه پام شرط ببندم که. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این جمله رو دیدم که کاربر Amy نوشته بود: what's wrong with that hat؟ و ترجمه کرده بود: چه مشکلی برای کلاهت پیش اومده ؟ باید بگم این ترجمه احتمالش خیل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

in a very ordered, careful way محتاطانه، با دقت، رسمی

پیشنهاد
١

میخکوب کردن، شوکه کردن، متعجب کردن، حیران کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیماری اسهال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنیش میشه تو مایه های همون come on

پیشنهاد
١

اینجا barrel یعنی لوله تفنگ یعنی از پشت لوله تفنگ به کسی خیره بشی ( معنی تحت الفضی ) به عبارت دیگه، یعنی با تفنگ نشونه گیری کنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی لباس خواب با آستین های کوتاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

the process of removing the internal organs of hunted game خالی کردن احشای حیوان شکار شده gralloching

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثل سگ یکی رو زدن وحشیانه کسی رو کتک زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. افتضاح، خیلی بد 2. خیلی فقیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیزی که عجیب و در عین حال ترسناکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به کالاهای مربوط به یه فیلم یا آرتیست یا کتاب خاص هم گفته میشه. معمولا مال چیزای خیلی معروف مثلا میگن مرچ بی تی اس ( مثل پوستر، لباس با طرح بی تی اس، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حلقه شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آدم وقتی خودش رو نیشگون میگیره که مثلا اتفاق خوبی افتاده باشه و بخواد مطمئن بشه خواب نمیبینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همچین پیراهنی. مردانه و زنانه هم نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با نارضایتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یه معنیش هم کانتینره خصوصا کانتینر زباله ( منبع: دیکشنری هزاره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لولا مثل لولای در

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

جلو افتادن کاری رو از بقیه زودتر شروع کردن مثلا فرض کنین توی مسابقه ی دو، یه نفر دو متر جلوتر از بقیه دویدن رو شروع کنه. این آدم یک head start داشته.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

a honking sound produced by, or like that produced by, a car horn صدای بوق مانند مثل بوق ماشین یا سازهای بادی

پیشنهاد
٠

آخرش منو سکته میده آخرش منو به کشتن میده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

عامیانه: ایول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

paying a small price today to make tomorrow's tomorrow simpler. If you can do this long enough to get results, it will feed on itself. And this conce ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کف اتاق پشتی وانت و کامیون رو میگن مثل این عکس:

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی را از جایی فراری دادن مثال: I wanted to scare him out of Africa میخواستم از آفریقا فراریش بدم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چرخونک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرفدار دو آتیشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

غرق در مثلا bathed in light غرق در نور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

شبیه کلاه ایشون:

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نگاه تُند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف های تند مثل فحش و توهین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

pass

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اگه برای سوال بیاد، میشه اینطوری معنی کرد: بازپاسخ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرفدار پر و پا قرص

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوش آهنگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گوش نواز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مرغابی پکن یا اردک پکن نوعی خوراک مشهور چینی است که با گوشت مرغابی طبخ می شود و خاستگاه آن شهر پکن است. سابقهٔ این غذا به دوران حکومت های پادشاهی در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اداره بهداشت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

an official notice of discharge from employment or service

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

keep to oneself avoid contact with others If you keep to yourself, you stay on your own most of the time and do not mix socially with other people *H ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تکون بخور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

آتیش به پا کن کسی که شر درست میکنه مفسد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس زمینه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای کاری به دنیا اومده باشی برای کاری ساخته شده باشی یا قرار بوده باشه کاری انجام بدی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسی را گیر انداختن مثل وقتی کسی توی یه گوشه از دیوار گیر می افته و جایی برای رفتن نداره کسی را محاصره کردن ( کسی را در خطر انداختن غلطه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. from one side to the other side of 2. on or at the other side of 3. so as to transcend boundaries or barriers

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در مورد حیوانات، حیوانات پرورشی معادل صحیحی نیست. این کلمه وقتی در رابطه با حیوانات استفاده شود، منظور حیواناتی است که دولت ها برای محافظت از آنها هز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

خطر از بیخ گوش آدم رد بشه مویی رد کنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

این در واقع باید do the trick باشه غلط املایی! خود do the trick هم داخل آبادیس هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلندگو از این مدل بلندگوها

پیشنهاد
٠

used to refer to something or someone that is familiar to or understood by people If something or someone is known to be or do something, people kno ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنیش میشه تو مایه های فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه : )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بسته به جایی که استفاده شده باشه میشه معادل ( ( شانسی ) ) رو هم جاش گذاشت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مردخوار یا مانتیکور موجودی افسانه ای نشأت گرفته از افسانه های ایران باستان است. این جانور سر و چهره یک انسان ( بیشتر مرد ) و چشمان خاکستری دارد. بدن ...

پیشنهاد
٢

to blame someone for something, especially for something they did not do کسی رو برای کار نکرده سرزنش کردن کاری رو به کسی نسبت دادن که اونو انجام نداده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

attribute the blame or responsibility for something to someone.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

to get your balance again so that you do not fall.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوش برگ ( گیاه شناسی ) ( منبع: ویکیپدیا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

میتونه به معنی جلب توجه نکردن هم استفاده بشه ( در عبارت قاطی جماعت شدن ) وقتی یکی میخواد توی جمعیتی blend in بشه یعنی نمیخواد توجه کسی رو جلب کنه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پاییدن زیر نظر گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به سمتی چرخیدن مثال: Turning on the narrow ledge, he scanned the mountainside for something he recognized

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

علاوه بر �قوی باش� یا �قوی بمون� به این معنی هم به کار میره: having a never give up attitude, no matter what یعنی سر حرف یا عقیده ای موندن، سرش جنگی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گیج و منگ مثل وقتی آدم مشت میخوره و چند لحظه گیج میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوب به چیزی فکر کردن ( قبل از انجامش ) عقل رو به کار انداختن مثلا قبل از گفتن حرفی یا انجام کاری که ممکنه ازش پشیمون بشی، یه ذره فکر کنی

پیشنهاد
٢

to make someone do what they promised or agreed to do کسی رو مجبور کردن که به قولش عمل کنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

when told to

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

برای کسی کم گذاشتن مثلا برای بچه ت کم بذاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

با کسی گرم گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توریست مسافر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

این کلمه به معنی غرور و افتخار و همه ی چیزهای دیگه ایه که بالا آورده شده. اما به هیچ وجه به معنی همجنس گرا و همجنس گرایی نیست. این دو مفهوم رو با هم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

تقلیل یافته، تحقیر شده، کاهش یافته، بی ارزش شده، خفیف شده، کوچک شده ( این صفته مگه این که ed آخرش برای گذشته کردن فعل اومده باشه. پس لطفا فعل معنیش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جمع و جور کردن خود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

شادمانه با خوشحالی با سرحالی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

صدای ضعیف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

idiom. : a small amount of ( something ) : a hint or trace of ( something ) She noticed a touch of garlic in the sauce.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

having the necessary strength, courage and ability to deal with something successfully داشتن قدرت، شجاعت و توانایی کافی برای حل یک مساله یا موفقیت در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به بهانه ی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اگه برای توصیف صدا به کار بره، میشه بی احساس معنی کرد یا بی روح

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قدرت دادن به کسی

پیشنهاد
١٥

عقلش میرسید که ( فلان کار ) را نکند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

روشنم کن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

A good tactician knows when he’s outmatched یه استراتژیست ( تاکتیسین ) خوب میدونه چه موقع حریفش ازش خیلی قویتره یا میدونه چه موقع باختش حتمیه ساختار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به فرض آن که با این فرض که

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرکش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

جنون آمیز روانشناس های قدیمی، هیستری رو معادل جنون میدونستن. در نتیجه فکر میکنم ترجمه جنون براش مناسب باشه. البته توی متن های علمی باید بیشتر به ترجم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کسی را ناامید کردن پشت کسی را خالی کردن بد قولی کردن روی کسی را زمین انداختن توی حال کسی زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

نمیدونم چطور ازت تشکر کنم نمیدونم با چه زبونی ازت تشکر کنم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دهن گشاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

آزار دیده آسیب دیده صدمه دیده مجروح کسی/چیزی که باهاش بدرفتاری شده کسی/چیزی که ازش سوءاستفاده شده ( این کلمه، مگر این که در جایگاه فعل گذشته استفاده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

she’s got me twisted این جمله رو دیدم کاربر Setayesh - Arya نوشته و معنی کرده: ( ( من به دو بخش تقسیم شدم بخشی پیش اون و بخشی پیش خودم ) ) که خب واض ...

پیشنهاد
١

فکر کسی درست کار نکردن عقلش کار نمیکنه فکرش به هم ریخته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

دل کَندَن ( یکی از کاربردهاش وقتیه که دو نفری که عاشق بودن و جدا شدن، دیگه حسی به هم نداشته باشن و رفته باشن پی زندگی خودشون. اینطوری میگیم از هم دل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عامل غافلگیری مزیت غافلگیری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

دست و پا شکسته ( زبان )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

چِغِر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

قفل مَفصل �قفل مفصل به گروهی از فنون رزمی گفته می شود که در آن مفصل حریف گرفته و به صورتی حرکت داده می شود که به حداقل دامنهٔ حرکتیِ ممکنِ خود برسد و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

امکانپذیر نبودن ممکن نبودن �راه نداره� غیرممکن محال نشدنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دو پاره کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگ چخماق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

to be sweet or useful تقریبا به معنی: میشه لطف کنی. . . ؟ میشه محبت کنی. . . ؟ معمولا در ابتدای جمله درخواستی استفاده میشه. مثال: Would you be a dea ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

اگه در جایگاه فعل گذشته نباشه، باید صفت معنی بشه. به معنی آگاه، ماهر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فکر نبوغ آمیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کله پا شدن زمین خوردن به زمین افتادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

جفت گیری هم میشه توی حیوونا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

to fail شکست خوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بر حذر داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرزنشگر

پیشنهاد
٤

دو دو تا چهارتا کردن قطعه های پازل را کنار هم گذاشتن پی بردن به چیزی معما را حل کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حمله هراس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خائنانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

to the natural end of a pregnancy تا پایان طبیعی بارداری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

غوطه ور بودن دور سر آدم چرخیدن ( اشیا ) گیج رفتن ( سر ) ( منبع: دیکشنری هزاره )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خارج از محدوده خارج از دسترس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

همزاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

کسانی که با جرم و جنایت مبارزه میکنن مثل پلیس یا مثلا بتمن :دی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

معانی دیگه این اسلنگ: تقلب کردن ( توی گیم ) یا یه چیز فوق العاده که انتظارشو نداشتی ( منبع: https://en. wiktionary. org/wiki/hax#:~:text=2010s amon ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

ظاهرا همه این فعل رو با take off اشتباه گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: بی تفاوت بی علاقه بی اعتنا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: موقرانه با وقار با متانت محجوبانه خجولانه با کمرویی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

افتان و خیزان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

جلوگیری از این که شخص مستقیما به زمین برخورد کنه و آسیب کمتری ببینه مثل توی فیلم ها که زیر پای بازیگرها و بدلکارها تشک های بزرگ میذارن تا مستقیم به ز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اختیار کسی را به دست گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

معقولان منطقی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سردرگم، گیج، گنگ، بهت زده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شبه جزیره یا جزیره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( n. ) حرکت نمایشی ژست نمایشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

رو مُخ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اگه گذشته نباشه، نباید فعل معنی بشه و باید در جایگاه صفت معنی بشه�� چیزی که به درونش نفوذ شده سوراخْ شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فَکِش افتاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: تراشیدن، دست و پا کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گریان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

این یه صفته، نه فعل که شوخی کردن معنیش کنیم. به نقل از هزاره: ( لحن ) شوخی آمیز شوخی، مزاح

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

pull sb up short / sharply به نقل از هزاره: حرف کسی را بریدن زبان کسی را بند آوردن کسی را سر جای خود میخکوب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: با تردید با شک شکاکانه ناباورانه با ناباوری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به جلو خم شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

حفظ تعادل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: نسنجیده، سرسری، نابخردانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

لهجه غلیظ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

جگرخراش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

آره والا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به خود سرکوفت زدن خود را ملامت کردن خود را نکوهش کردن خود را مقصر دانستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

در حقیقت معنی کلمه amused با خوشحال ( happy ) خیلی متفاوته. این احساس حاکی از بازیگوشیه. در واقع این حس بیشتر به حالت playful نزدیکه تا خوشحالی و خر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گندش بزنن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حسابگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

پرچمدار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دستکاری و تغییر وضعیت به شکلی که یک نتیجه ی مشخص به دست بیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

اشاره به یه فرایند ناخوشایند مخصوصا وقتی از دیدگاه عموم پنهان باشه و برای درست کردن یه محصول که افراد زیادی استفاده میکنن به کار بره. این اصطلاح اسا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ستونی یک اینچی در مجله یا روزنامه معمولا ستون های پر و پیمونی هستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

بینی دکمه ای، وقتی بینی گرد و صاف باشه. معمولا بانمک و جذاب دونسته میشه. خصوصا برای اشاره به بچه های کوچیک و نوزادان به کار میره.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بسته به کانتکست، میتونه آمار هم معنی بشه مثلا آمار دانشجویان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

پزشکی خانواده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در حال آموزش اگه برای شخص استفاده بشه، یعنی کسانی که در حال آموزش هستند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کلاه ایمنی آتش نشانان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

only with difficulty or in extreme circumstances. با تلاش فراوان یا در شرایط افراطی. مثال: "it is aimed at one age group, adults, or, at a stretch, ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

سنگ چخماق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

موشک فضاپیما

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

If you adhere to a rule or agreement, you act in the way that it says you should وفادار بودن به یک قاعده یا قانون پیروی دقیق از یک قاعده یا قانون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

عاملیت آزاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دنیای پس از مرگ زندگی پس از مرگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جهان آینده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جهان اعداد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

A nose with a small size and a relatively flat, round shape, usually considered to be dainty or cute in appearance.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

وقتی کسی علی رغم مشکلات و سختی ها به تلاشش ادامه میده و کوتاه نمیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

عصب ساختارگرایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

a one - inch length of a column in a newspaper or magazine

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چرت نگو حرف مفت نزن . . . . نخور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

تو مایه های oh shit لعنت گندش بزنن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

عجیب است که عجیب آنجاست که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بسته به کانتکست، میشه تغییر موضع یا تغییر عقیده هم معنی کرد. مثلا شما اول طرفدار استقلال بودی، بعد یهو طرفدار پرسپولیس بشی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

An unpleasant process, especially one that is hidden from public view, that is used to produce a widely consumed product: lots of people like sausage ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

An emissions target or greenhouse gas emissions reduction target is the central policy instrument of international greenhouse gas emissions reduction ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

exactly appropriate accurate

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

اصل جنس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مثال: فرض کنید توی رستوران نشستید، به دوستتون میگید الان نگاه نکن ( don’t look now ) ولی فلانی پشت سرت نشسته.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

inflexible انعطاف ناپذیر فکر نمیکنم معنی ( بی تفاوت ) اینجا صحیح باشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دست بالا را داشتن ( به همین شکل هم استفاده میشه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پول پرست این اصطلاح رو توی آهنگ ایگلز، هتل کلیفرنیا شنیدم : )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

An entire lizard trapped in amber is gazing at us from 110million years ago یک مارمولک کامل که در سنگ کهربا به دام افتاده گویی از 110 میلیون سال پیش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تیری در تاریکی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جنس لطیف ( منظور جنس زن است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

صدای تَق تَرق دَرَق اصطلاح: کار راحت و آسون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عصب - هورمون شناسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

حیوان آزمایشگاهی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کپی آگهی به شکل متن یا عمل نوشتن متن مورد استفاده در تبلیغات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

used in speech before a statement to tell someone to be aware of something without looking

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To alter the conditions of someone's or one's own situation so a particular outcome is all but guaranteed

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

میشه تمایل نشان دادن به چیزی معنی کرد. مخالفش هم هست: edge away یعنی خودت رو آروم آروم از چیزی دور کنی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

با شور و شوق پاسخ دادن به چیزی / پذیرش مشتاقانه ی آن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

صدایی که افراد موقع خفه شدن از خودشون درمیارن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مجمع ملی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ظاهر فریب فریبنده اغوا کننده ( به طعنه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨١

این اصطلاح به معنی منفی به کار برده میشه. مثل معذب و کسی که نگرانه از دید بقیه چطور به نظر میاد. من ندیدم به معنی مثبتی مثل خودآگاهی و خودشناسی به کا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

از زیر کاری در رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بازسازی کردن تعمیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. آدم ترسو و به درد نخور، بی عرضه، دست و پا چلفتی، اسگل، بی بخار 2. کسی که اصلا انرژی نداشته باشه، بی حال، بسیار خسته، لِه، داغون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دست خود را در کاری آزمودن ( محاوره ) ( دیکشنری هزاره )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Having had sufficient ( or even more than enough ) sleep or rest to function optimally during waking hours. ( صفت ) کسی که خوب استراحت کرده و دیگه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کثیف کاری کار ناخوشایند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نوعی گفتگوی جنسی مبتزل، رکیک و توهین آمیز که مردان بین خودشان رد و بدل میکنند و اغلب در اتاق تعویض لباس دبیرستان ها رخ میدهد. از نظر اجتماعی، چنین در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

topless bar/show : one in which the women serving or performing are topless بار ها/ نوشگاه هایی که توشون زنانی که نوشیدنی رو سرو میکنن از بالاتنه بره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برداشت اخلاقی پنداشت اخلاقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

معامله را جوش دادن همون clinch a deal

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

افراد بالای 25 سال رو میگن معمولا میتونه برای اشاره به مسائل بزرگسالانه ( از نظر جنسی ) هم به کار بره.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

محدوده وسیع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اگر برای توصیف اطلاعات یا سرگرمی به کار برود، به معنی به درد نخور و بی ارزش و ناجالب است.

پیشنهاد
٥

( idiom ) فرقی نمیکنه چیکار کنی، در هر صورت مورد قضاوت و نقد قرار میگیری هر کاری کنی نمیتونی از نقد دیگران فرار کنی ( مثل داستان اون مرد و پسرش و خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

منفور گند کوفتی نکبتی لعنتی زشت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به لعنت خدا هم نیرزیدن مفت هم نیرزیدن مفت گران بودن ( منبع: دیکشنری هزاره )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دبیر اجرایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مشاغلی مثل پرستاری، تدریس، زیبایی، بچه داری، منشی گری، حیطه های مراقبتی، رسانه. معمولا درآمد این مشاغل خیلی کمتر از مشاغل دیگه ست و به طور کلیشه ای ز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قابل قبول قابل استخدام مناسب استخدام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

افرادی که در ابتدای جوانی هستن رو میگن. نوجوانی غلطه، چون دوره نوجوانی دقیقا قبل از این دوره هستش. معمولا بین سنین هجده تا حدود بیست و پنج سالگی رو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ضد زن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Narrowly focused content is content that serves only a specific audience or role within the broader strategy.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

an approach to providing new developments in a field that does not involve primary research and the collection of new information - - but instead ana ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

نوعی از دزدی که توش، دزد میاد خیلی سریع با آجری چیزی شیشه مغازه رو میشکنه، خرت و پرتهایی که توی ویترینه رو برمیداره و میزنه به چاک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اجتناب از شکست ( روانشناسی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

قلاب بافی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناخودآگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

شیفته و مفتون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

دور زدن روی برگرداندن چرخیدن زیر و رو شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

یه تخته ش کمه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

چیز کهنه چیزی که عمر مفید خود را کرده باشد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

کهنه داغان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

یه اسلنگ ( slang ) که به معنی هک کردن یا هک شدن استفاده میشه Hacks, hacking

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

absolutely nothing مثال: I had fuck all to do with it = من تو این قضیه کاره ای نبودم، کلا ربطی به من نداشته، من هیچ ربطی به این قضیه نداشتم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مو به تن سیخ شدن I get chills = مو به تنم سیخ میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بدون محدودیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بسته به کانتکست، میتونه تجهیزات یا وسایل فنی و تکنولوژیکی هم معنی بشه

پیشنهاد
١

قربانی کردن کسی

پیشنهاد
٩

کسی را به خطر انداختن کسی را به دردسر انداختن پس معنی پیشنهادی ( تو دل شیر رفتن ) غلطه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در گرماگرم نبرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کش و قوس دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

خرپول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حساب رو صاف کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

از کنترل خارج شدن دیوونه بازی درآوردن وقتی کسی میزنه به کله ش و رفتارش خارج از کنترل میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

I second that یعنی باهات موافقم

پیشنهاد
٤

وقتی این عبارت برای کسی استفاده میشه، منظور اینه که اون فرد لایق تحسین و احترامه. به عبارتی کارش تحسین برانگیز بوده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

راهنمایی دقیق، کمک، حمایت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی آدم چنان بترسه که کاری رو انجام نده وقتی به خاطر ترس یهو بیخیال کاری بشیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلاح های دوربرد مانند تیر و کمان و چاقوی پرتابی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

seedy - looking: کر و کثیف، بدنام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

یادداشتی برای خود محاوره میشه گفت یادم باشه، حواسم باشه، یادم بمونه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کم لطفی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

something is off یه چیزی عجیبه، طبیعی نیست یه کاسه ای زیر نیم کاسه ست something about him is off یعنی رفتارش نرمال نیست، عجیب و غیرطبیعی رفتار میکنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

second guessing ones self به معنی زیر سوال بردن خود، به خود شک کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به جهنم به درک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

توی داستان ها، کلیف هنگر به زمانی میگن که داستان جایی به پایان برسه که مخاطب رو بین زمین و هوا ول کنه. یه جورایی در اوج به اتمام برسه. این اصطلاح اول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اتهام آمیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در محدوده شنوایی قرار داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اصیل نبودن، بدلی و تقلبی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

—used in speech to show sympathy for someone who has failed or has been disappointed You lost your job? Oh, tough luck. —often used in an ironic way ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

میشه ساحر معنی کرد. البته اگه cast به معنای طلسم کردن استفاده شده باشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تنظیم کاهشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تیمار گرمایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

نسخه آزمایشی نرم افزار رو میگن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

این اصطلاح زمانی استفاده میشود که میخواهیم اشاره کنیم کاری در چه زمانی انجام میشود. مثال: The project will be completed in the fall of 2018

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

لحن تند لحن خشن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

لجباز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

سرخوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

کنترل کامل داشتن بر کسی یا چیزی مسلط بودن بر کسی یا چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نامعمول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

نادر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

زیر و رو شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

چشمگیر با عظمت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

وصله ناجور نابه جا خارج از جای خود بی جا ( منبع https://dic. b - amooz. com )

پیشنهاد
١١

بد نگاه کردن به کسی چپ چپ نگاه کردن به کسی خصوصا وقتی با عصبانیت باشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

راننده خودکار میشه معنیش کرد. مخففautonavigator

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

فردِ کار درست وقتی کسی میخواد بگه یه فرد یا یه شیء یا . . . همونطور که میگن خیلی خفن باشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کسی که قوانین بازی رو تعیین میکنه و اگه دلش بخواد میتونه هر کس رو که میخواد برنده یا بازنده اعلام کنه. ( منبع: Urban Dictionary )

پیشنهاد
١٨

هدر دادن منابع، توان، زمان و. . . برای هدفی غیرقابل تحقق یا نقشه ای که موفق نخواهد بود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

فداکارانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به خود اجازه دادن ( برای انجام کاری ) بدون این که از کس دیگه ای اجازه گرفته باشیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

to run, develop, or grow out of control

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

سلطه گری کردن بر کسی تحقیر کردن کسی کوچیک کردن کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فورانگر ( درمورد چاه نفت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

با عجله در رفتن ( slang )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

فریاد کمک سر دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دست به سر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

It means "I have already thought of what you're telling me to do and ( usually ) I'm already doing something about it. " ( forum. wordreference. com ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به طور کلی برای مخالفت با حرف طرف مقابل استفاده میشه. به این شکل هم میشه معنی کرد: فقط تویی که داری اینو میگی ( و اشتباه هم میگی ) ! نمیفهمی چی داری ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

بسته به کانکست، برگشتن کسی از حرف خودش هم معنی میشه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

صدای کوتاهی از سر شادی و هیجان مثل جیر جیر کردن، جیغ جیغ کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

دست بردار بیخیال شو abort this attempt

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

طلبکارانه چیزی رو خواستن به حالت دستوری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ایجاد کننده اجرا کننده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

با ed در انتهای فعل، اگر در جایگاه فعلی که در زمان گذشته استفاده شده نباشه، باید بصورت صفت معنی بشه. به معنای: خفه، ناخوشایند تعریف انگلیسی: If you ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

جفت و جور شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کسی که احساس پشیمونی نمیکنه repentant = پشیمان، نادم unrepentant = غیرپشیمان! :/

پیشنهاد
٣١

معنی این عبارت معادل این ضرب المثله: بشکنه این دست که نمک نداره یا: اومدیم ثواب کنیم، کباب شدیم به عبارت دیگه، یعنی وقتی یه کسی کار خوبی در حق کسی می ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

خوب پیش رفتن کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

استیک استخوان دار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

سرزده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

گردن کلفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

معامله را جوش دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

باقی مانده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

حالا که صحبتش شد. . . حالا که حرفش شد. . .

پیشنهاد
١٣

کله ی کسی را کندن به کسی پریدن

پیشنهاد
١٤

غافلگیر شدن توی بدترین شرایط

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٨

والاترین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اگه درمورد مکان به کار بره، منظور محلیه که هیچ تزئیناتی نداره. کاربردپذیر بودن و سودمندی هم از همین جهته ( که چیز اضافه ای برای سرگرمی یا زیبایی بهش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خیلی زیاد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

بازنده ی بدی بودن بدقمار کسی که جنبه ی باخت نداره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

خراب شدن اوضاع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

سر حرف خود ماندن بر حرف خود پافشاری کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

به معنی با احتیاط کاری رو انجام دادن هم استفاده میشه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

ورود چشمگیر به یک مکان، طوری که جلب توجه کند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سر در آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

بی چون و چرا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

به تن کردن لباس لباس پوشاندن به کسی: get sb dressed

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

از دل کسی درآوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بی انتها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

جفت و جور شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

too much information اطلاعات زیادی دادن مثلا وقتی کسی درمورد چیزهایی حرف میزنه که چندش آور و حال بهم زن هستن.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

لنگه به لنگه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

شلوغش کردن