bearer

/ˈberər//ˈbeərə/

معنی: حامل، در وجه حامل، درخت بارور
معانی دیگر: رجوع شود به: penstemon، برنده، آورنده، رساننده، بته یا درخت بارآور، (بانکداری) دارنده، (در وجه) حامل، قابل پرداخت به آورنده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone or something that carries or supports.

(2) تعریف: a person who presents a check or other order for payment.

جمله های نمونه

1. bearer of good news
آورنده ی خبر خوش

2. bearer bonds
اوراق قرضه ی قابل پرداخت در وجه حامل،سند قرضه ی بی نام

3. bearer certificate
گواهینامه ی بی نام

4. bearer check (cheque)
چک در وجه حامل

5. bearer shares
سهام بی نام

6. the bearer of this letter
حامل این نامه

7. He rewarded the bearer before reading the note.
[ترجمه گوگل]او قبل از خواندن یادداشت به حامل جایزه داد
[ترجمه ترگمان]او پیش از خواندن نامه به حامل پول پاداش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm the bearer of good news.
[ترجمه گوگل]من حامل خبرهای خوب هستم
[ترجمه ترگمان]من حامل خبره ای خوب هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm sending a parcel to you per bearer.
[ترجمه گوگل]من یک بسته برای شما به ازای هر حامل می فرستم
[ترجمه ترگمان]من دارم یک بسته برایت می فرستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He hated always to be the bearer of bad tidings.
[ترجمه گوگل]از اینکه همیشه مژده‌دهنده باشد متنفر بود
[ترجمه ترگمان]همیشه از آن نفرت داشت که حامل خبره ای بد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I am the bearer of good tidings .
[ترجمه گوگل]من بشارت دهنده هستم
[ترجمه ترگمان]من حامل خبره ای خوب هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was a coffin/pall bearer at his father's funeral.
[ترجمه گوگل]او در مراسم تشییع جنازه پدرش تابوت / تابوت بود
[ترجمه ترگمان]کفن و دفن پدرش در مراسم تدفین پدرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And travellers' cheques or bearer bonds leave a paper trail for police to follow.
[ترجمه گوگل]و چک های مسافرتی یا اوراق قرضه حامل ردپایی کاغذی برای پلیس باقی می گذارد تا آن را دنبال کند
[ترجمه ترگمان]و مسافرانی که چک و یا اوراق قرضه حامل را چک می کنند، ردی کاغذی را برای پلیس به جا می گذارند تا از آن ها پیروی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All regiments may include a standard bearer and/or musician, and these cost double the points value of an ordinary trooper.
[ترجمه گوگل]همه هنگ ها ممکن است شامل یک حامل استاندارد و/یا نوازنده باشند و این هزینه ها دو برابر ارزش امتیاز یک سرباز معمولی است
[ترجمه ترگمان]همه هنگ ها ممکن است شامل یک حامل استاندارد و \/ یا موسیقی دان باشند، و این هزینه دو برابر ارزش واحد یک سرباز معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I come as the bearer of glad tidings.
[ترجمه گوگل]من به عنوان مژده دهنده می آیم
[ترجمه ترگمان]من به عنوان حامل خبره ای خوش آمده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حامل (اسم)
porter, transport, bearer, carrier, vehicle, vector, conveyor, stave, conveyer

در وجه حامل (اسم)
bearer

درخت بارور (اسم)
bearer

تخصصی

[زمین شناسی] تیر افقی
[حقوق] حامل

به انگلیسی

• person or thing that bears or carries; plant or tree which produces fruit; person who presents a money order
a bearer is a person who carries a stretcher or coffin.
the bearer of something such as a letter, a document, or a piece of news is the person who has it in their possession, and who brings it to you.
the bearer of a name or title is the person who has it.

پیشنهاد کاربران

دربردارنده
حمل کننده
دارنده
مثلا میگن کسی رو میشناسی اسمش مایکل باشه ؟ میگه آره
Michael Jackson would be a famous bearer of this name
bearer ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: ریل بند سوزن
تعریف: ریل بندی چوبی یا بتنی که در سوزن ها و تقاطع ها ریل را نگه می دارد |||متـ . تراورس سوزن
پرچمدار
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما