tough luck

جمله های نمونه

1. A spell of tough luck discouraged him.
[ترجمه گوگل]طلسم شانس سخت او را دلسرد کرد
[ترجمه ترگمان]یک افسون از بدشانسی او را دلسرد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Well, that's just their tough luck! It was their mistake.
[ترجمه گوگل]خوب، این فقط شانس سخت آنهاست! اشتباه آنها بود
[ترجمه ترگمان]خب، این فقط شانس their! این اشتباه آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You didn't get the job? Oh, tough luck!
[ترجمه کامیار] تو کار رو نگرفتی؟ اوه ، چه بدشانس
|
[ترجمه گوگل]شما کار را نگرفتید؟ اوه، شانس سختی!
[ترجمه ترگمان]تو کار رو نگرفتی؟ ! اوه، موفق باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Five, six, seven. Tough luck, buddy.
[ترجمه گوگل]پنج، شش، هفت خوش شانسی رفیق
[ترجمه ترگمان] پنج، شش، هفت بدشانسی آوردی، رفیق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Crusaders did have tough luck seconds before the final whistle when a desperation drive by Jim Gardiner bounced off the crossbar.
[ترجمه گوگل]صلیبیون چند ثانیه قبل از سوت پایان، شانس سختی داشتند، زمانی که یک درایو ناامیدانه توسط جیم گاردینر از تیر افقی به بیرون پرتاب شد
[ترجمه ترگمان]چند ثانیه قبل از سوت پایان صلیبیون، وقتی یک حرکت نومیدانه توسط جیم گاردینر به طرف دروازه پرتاب شد، صلیبیون در مقابل سوت آخر موفق شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That was tough luck. Another six points and you would have beaten the club record.
[ترجمه گوگل]این شانس سختی بود شش امتیاز دیگر و می توانستید رکورد باشگاه را بشکنید
[ترجمه ترگمان] موفق باشی شش امتیاز دیگه و تو باید رکورد کلوپ رو شکست می دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A spell of tough luck discouraged us.
[ترجمه گوگل]طلسم شانس سخت ما را دلسرد کرد
[ترجمه ترگمان]طلسمی بود از بدشانسی ما را دلسرد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He could imagine the next words: Tough luck, my man.
[ترجمه گوگل]او می توانست کلمات بعدی را تصور کند: شانس سخت، مرد من
[ترجمه ترگمان]کلمات بعدی را می توانست تصور کند: موفق باشی، مرد من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Oh, tough luck! The steak is as tough as leather.
[ترجمه گوگل]اوه، شانس سختی! استیک به سختی چرم است
[ترجمه ترگمان]! اوه، موفق باشی استیک به اندازه چرم خشک شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He told me that it was tough luck if I felt that way.
[ترجمه گوگل]او به من گفت که اگر چنین احساسی داشته باشم، شانس سختی است
[ترجمه ترگمان]او به من گفت که اگر چنین احساسی داشتم، بدشانسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tough luck, but shit happens.
[ترجمه گوگل]شانس سختی است، اما خرابی اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]بدشانسی، اما این اتفاق بی افته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you got stuck behind a farmer hauling a load of hay with a Model -, that was your tough luck.
[ترجمه گوگل]اگر پشت یک کشاورز که بار یونجه را با یک مدل حمل می‌کند گیر کردید - این شانس سخت شما بود
[ترجمه ترگمان]اگر در پشت یک کشاورز گیر کنی، باری از کاه را با یک مدل فرض کنی، این بدشانسی توست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you follow a small-market team or live a certain distance away, tough luck.
[ترجمه گوگل]اگر از یک تیم بازار کوچک پیروی می کنید یا در فاصله معینی زندگی می کنید، شانس سختی خواهید داشت
[ترجمه ترگمان]اگر یک تیم بازار کوچک را دنبال کنید و یا با فاصله ای معین از آن زندگی کنید، موفق باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bad fortune

پیشنهاد کاربران

بخشکی شانس
تف به این شانس 😅
That`s tough یا Tough lock
1. چه بدشانسی ای! حیف! چه بد شد!
2. ( به طنز ) : همینه که هست! متأسفم!

—used in speech to show sympathy for someone who has failed or has been disappointed
You lost your job? Oh, tough luck.
—often used in an ironic way to show that one does not feel sympathy for someone
...
[مشاهده متن کامل]

"I need more time to finish the job. " "Tough luck. You knew the job was supposed to be done by today. "
میشه یه چیزی تو مایه های �آخی!� معنیش کرد. هم به حالت کنایه آمیز استفاده میشه و هم معمولی.

بد شانس، شانس بد
به درک

بپرس