coiled

جمله های نمونه

1. The snake coiled around the branches of the tree.
[ترجمه گوگل]مار دور شاخه های درخت پیچید
[ترجمه ترگمان]مار روی شاخه های درخت خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The snake coiled up in the sunshine.
[ترجمه گوگل]مار زیر نور خورشید پیچید
[ترجمه ترگمان]مار زیر نور آفتاب حلقه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her hair was coiled on top of her head.
[ترجمه گوگل]موهایش بالای سرش حلقه شده بود
[ترجمه ترگمان]موهایش را بالای سرش جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A snake coiled itself around the branch.
[ترجمه گوگل]یک مار خودش را دور شاخه حلقه کرد
[ترجمه ترگمان]یک مار خودش را روی شاخه جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mist coiled around the tops of the hills.
[ترجمه Vali] مه در بالای تپه ها جمع شده بود.
|
[ترجمه گوگل]مه در بالای تپه ها پیچید
[ترجمه ترگمان]آقای راچستر بالای تپه ها پیچ خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He coiled the rope on the deck.
[ترجمه گوگل]طناب را روی عرشه پیچید
[ترجمه ترگمان]طناب را روی عرشه حلقه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The snake coiled up,(sentence dictionary) ready to strike.
[ترجمه گوگل]مار پیچید، (فرهنگ جمله) آماده ضربه زدن
[ترجمه ترگمان]مار چنبره زده بود و آماده حمله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her long hair was coiled up in a plait at the top of her head.
[ترجمه گوگل]موهای بلندش در بالای سرش بافته شده بود
[ترجمه ترگمان]موهای بلندش را بالای سرش جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The snake coiled itself round the branch.
[ترجمه گوگل]مار به دور شاخه پیچید
[ترجمه ترگمان]مار روی شاخه خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He coiled the rope up tightly and put it away.
[ترجمه گوگل]طناب را محکم پیچید و کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]طناب را محکم حلقه کرد و آن را کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She's full of energy, like a coiled spring.
[ترجمه گوگل]او پر از انرژی است، مانند فنر پیچیده
[ترجمه ترگمان]پر از انرژی است، مثل فنر coiled
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A huge rattlesnake lay coiled on the blanket.
[ترجمه گوگل]یک مار زنگی بزرگ روی پتو دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]یک مار زنگی بزرگ روی پتو پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She coiled her hair into a neat bun on top of her head.
[ترجمه گوگل]موهایش را به صورت یک موی مرتب بالای سرش حلقه کرد
[ترجمه ترگمان]موهایش را روی سرش جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The snake coiled, ready to strike.
[ترجمه گوگل]مار پیچید و آماده ضربه زدن بود
[ترجمه ترگمان]مار خودش را جمع و جور کرد و آماده حمله شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The snake coiled itself around a branch.
[ترجمه گوگل]مار خودش را دور شاخه ای حلقه کرد
[ترجمه ترگمان]مار خودش را جمع و جور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] فردار - مارپیچ

انگلیسی به انگلیسی

• something that is coiled is wound into a series of loops.

پیشنهاد کاربران

در هم پیچیده، به هم پیچیده
حلقه شده
مجعد
پیچ خورده
مارپیچی ( در داخل گوش )

بپرس