ترجمه‌های سهیلا سهرابی (٣٩)

بازدید
٢٣
تاریخ
٨ ماه پیش
متن
She was very fair, and her husband was dark.
دیدگاه
١

زن بسیار بور بود و شوهرش تیره پوست.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Romania made a clean sweep of the medals.
دیدگاه
١

رومانی مدال ها را درو کرد.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
"I can speak for myself!" she said hotly.
دیدگاه
١

او با عصبانیت گفت: خودم میتونم از خودم دفاع کنم!

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
This style of jacket is really hot now.
دیدگاه
١

این سبک ژاکت الان خیلی محبوبه

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
They were having a hot argument that all the neighbors could hear.
دیدگاه
٠

آنها چنان بحث شدیدی با هم داشتند که کل همسایه ها هم صدایش را شنیدند.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
It was the hottest film of the year, but somehow it didn't win any awards.
دیدگاه
١

این محبوب ترین فیلم امسال بود، اما معلوم نیست چرا هیچ جایزه ای نگرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The war parted the family forever.
دیدگاه
١

جنگ اعضای خانواده را برای همیشه از هم جدا کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was laid to rest in the churchyard.
دیدگاه
٢

آن زن در حیاط کلیسا دفن شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Money may be the husk of many things, but not the kernel. It brings you food, but not appetite; medicine, but not health; acquaintances, but not friends; servants, but not loyalty; days of joy, but not peace of happiness.
دیدگاه
٢

پول میتواند پوسته ی خیلی چیزها باشد، اما هسته ی آن نه. پول غذا فراهم میکند، اما اشتها نه؛ دارو فراهم میکند، اما سلامتی نه؛ آشنا فراهم میکند، اما دوست ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
There was only the husk left of his former self.
دیدگاه
١

از خود پیشین او تنها پوسته ای باقی مانده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Glaze the pie with beaten egg.
دیدگاه
٣

روی پای ( یا کیک یا شیرینی ) تخم مرغ همزده مالیدن ( تا بعد از پخت، براق و خوشرنگ بشه )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her eyes glazed with fatigue.
دیدگاه
٣

چشمانش از خستگی بیحال بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
From this spot, you can get a view of the whole valley.
دیدگاه
٢

از این نقطه میتوانید منظره ی کل دره را ببینید

تاریخ
١ سال پیش
متن
Workers'leaders have expressed their willingness to cooperate.
دیدگاه
٣

رهبران کارگران تمایل خود را به همکاری ابراز کرده اند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We have the option of going or not.
دیدگاه
٥

میتونیم بریم، میتونیمم نریم. هر دو گزینه رو داریم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The streets were crammed with gay, laughing crowd.
دیدگاه
٢

خیابان ها پر از جماعتی سرخوش و خندان بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Six of us crammed into Rob's Mini.
دیدگاه
٤

هر شش تایمان چپیدیم توی ماشین مینی راب

تاریخ
١ سال پیش
متن
Columbus discovered America but did not explore the new continent.
دیدگاه
٦

کلمب آمریکا را کشف کرد، اما در این قاره ی جدید به اکتشاف نپرداخت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was unnerved by the way Sylvia kept staring at him.
دیدگاه
١

طوری که سیلویا به او خیره مانده بود عصبی اش کرده بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
Oh, by the way, there is a telephone message for you.
دیدگاه
٥

اوه، راستی یک پیام تلفنی برایتان آمده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
By the way, I'm your number-one fan.
دیدگاه
٤

در ضمن، من طرفدار پر و پا قرص شما هستم

تاریخ
١ سال پیش
متن
You could tell she was foreign by the way she dressed.
دیدگاه
٧

از طرز لباس پوشیدنش معلوم بود خارجی است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I was enchanted by the way she smiled.
دیدگاه
٢

لبخندش مرا جادو کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
He got the credit, and we did the dirty work.
دیدگاه
٣

کثیف کاری ها را ما کردیم و او اعتبارش را گرفت

تاریخ
١ سال پیش
متن
Soon ripe, soon rotten.
دیدگاه
١٢

میوه ای که زود برسه زود هم فاسد میشه / هرچه زود براید دیر نپاید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't blame me, mate - I had fuck all to do with it!
دیدگاه
٨

منو سرزنش نکن رفیق - من تو این قضیه کاره ای نبودم!

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It wasn't his fault, but he received the blame nonetheless.
دیدگاه
٢

تقصیر او نبود، ولی در هر صورت او را سرزنش کردند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The police gave chase, but the thieves made away with the jewels.
دیدگاه
١

پلیس آنها را تعقیب کرد، اما دزدان موفق شدند با جواهرات فرار کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I had to make a snap decision about what to do with the money.
دیدگاه
٥

مجبور بودم یه تصمیم سریع بگیرم که با پول چیکار کنم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I'm sorry I snapped at your earlier.
دیدگاه
٩

ببخشید که یه کم پیش پریدم بهت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She snapped her fingers to gain their attention.
دیدگاه
٩

بشکن زد تا توجه آنها را جلب کند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The quiz was a snap.
دیدگاه
٤

امتحان مثل آب خوردن بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The defeated army had to retreat hastily from the field of battle.
دیدگاه
١

ارتش شکست خورده باید با عجله از میدان نبرد عقب نشینی میکرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The shock of the explosion was felt far away.
دیدگاه
٣

شوک ناشی از انفجار از خیلی دورتر هم حس شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She still hadn't got over the shock of seeing him again.
دیدگاه
٢

او هنوز از شوک دیدن دوباره ی آن مرد بیرون نیامده بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It was a real shock, the first time I heard my mother swear.
دیدگاه
٥

اولین بار که فحش دادن مادرم را شنیدم برایم شوک بزرگی بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Man cannot discover new oceans unlehe has courage to lost sight of the shore.
دیدگاه
٣

انسان نمیتواند اقیانوسهای جدید را کشف کند مگر آن که شجاعت آن را داشته باشد که اجازه دهد ساحل از دیدش خارج شود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
So much of what's on TV is pure dross.
دیدگاه
١

بیشتر چیزهایی که در تلوزیون نمایش داده میشود آشغال محض است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I see so much better with my new glasses!
دیدگاه
٠

با عینک های جدیدم خیلی بهتر میبینم!