٣٣٠ پیشنهاد
والاترین
توی داستان ها، کلیف هنگر به زمانی میگن که داستان جایی به پایان برسه که مخاطب رو بین زمین و هوا ول کنه. یه جورایی در اوج به اتمام برسه. این اصطلاح اول ...
دور زدن روی برگرداندن چرخیدن زیر و رو شدن
خراب شدن اوضاع
حالا که صحبتش شد. . . حالا که حرفش شد. . .
از دل کسی درآوردن
طلبکارانه چیزی رو خواستن به حالت دستوری
too much information اطلاعات زیادی دادن مثلا وقتی کسی درمورد چیزهایی حرف میزنه که چندش آور و حال بهم زن هستن.
با ed در انتهای فعل، اگر در جایگاه فعلی که در زمان گذشته استفاده شده نباشه، باید بصورت صفت معنی بشه. به معنای: خفه، ناخوشایند تعریف انگلیسی: If you ...
این اصطلاح به معنی منفی به کار برده میشه. مثل معذب و کسی که نگرانه از دید بقیه چطور به نظر میاد. من ندیدم به معنی مثبتی مثل خودآگاهی و خودشناسی به کا ...
بازنده ی بدی بودن بدقمار کسی که جنبه ی باخت نداره
بی چون و چرا
she’s got me twisted این جمله رو دیدم کاربر Setayesh - Arya نوشته و معنی کرده: ( ( من به دو بخش تقسیم شدم بخشی پیش اون و بخشی پیش خودم ) ) که خب واض ...
وصله ناجور نابه جا خارج از جای خود بی جا ( منبع https://dic. b - amooz. com )
در حقیقت معنی کلمه amused با خوشحال ( happy ) خیلی متفاوته. این احساس حاکی از بازیگوشیه. در واقع این حس بیشتر به حالت playful نزدیکه تا خوشحالی و خر ...
این کلمه به معنی غرور و افتخار و همه ی چیزهای دیگه ایه که بالا آورده شده. اما به هیچ وجه به معنی همجنس گرا و همجنس گرایی نیست. این دو مفهوم رو با هم ...
معنی این عبارت معادل این ضرب المثله: بشکنه این دست که نمک نداره یا: اومدیم ثواب کنیم، کباب شدیم به عبارت دیگه، یعنی وقتی یه کسی کار خوبی در حق کسی می ...
شلوغش کردن
نسخه آزمایشی نرم افزار رو میگن
فردِ کار درست وقتی کسی میخواد بگه یه فرد یا یه شیء یا . . . همونطور که میگن خیلی خفن باشه.
به معنی با احتیاط کاری رو انجام دادن هم استفاده میشه.
سلطه گری کردن بر کسی تحقیر کردن کسی کوچیک کردن کسی
باقی مانده
ورود چشمگیر به یک مکان، طوری که جلب توجه کند.
معامله را جوش دادن
افرادی که در ابتدای جوانی هستن رو میگن. نوجوانی غلطه، چون دوره نوجوانی دقیقا قبل از این دوره هستش. معمولا بین سنین هجده تا حدود بیست و پنج سالگی رو ...
سرخوش
لنگه به لنگه
تو مایه های oh shit لعنت گندش بزنن
اگه درمورد مکان به کار بره، منظور محلیه که هیچ تزئیناتی نداره. کاربردپذیر بودن و سودمندی هم از همین جهته ( که چیز اضافه ای برای سرگرمی یا زیبایی بهش ...
It means "I have already thought of what you're telling me to do and ( usually ) I'm already doing something about it. " ( forum. wordreference. com ...
کسی که احساس پشیمونی نمیکنه repentant = پشیمان، نادم unrepentant = غیرپشیمان! :/
دل کَندَن ( یکی از کاربردهاش وقتیه که دو نفری که عاشق بودن و جدا شدن، دیگه حسی به هم نداشته باشن و رفته باشن پی زندگی خودشون. اینطوری میگیم از هم دل ...
something is off یه چیزی عجیبه، طبیعی نیست یه کاسه ای زیر نیم کاسه ست something about him is off یعنی رفتارش نرمال نیست، عجیب و غیرطبیعی رفتار میکنه
اصل جنس
فداکارانه
سر حرف خود ماندن بر حرف خود پافشاری کردن
جفت و جور شدن
second guessing ones self به معنی زیر سوال بردن خود، به خود شک کردن
دست بردار بیخیال شو abort this attempt
یادداشتی برای خود محاوره میشه گفت یادم باشه، حواسم باشه، یادم بمونه
به تن کردن لباس لباس پوشاندن به کسی: get sb dressed
بی انتها
کهنه داغان
سر در آوردن
گردن کلفت
هدر دادن منابع، توان، زمان و. . . برای هدفی غیرقابل تحقق یا نقشه ای که موفق نخواهد بود.
میشه ساحر معنی کرد. البته اگه cast به معنای طلسم کردن استفاده شده باشه.
inflexible انعطاف ناپذیر فکر نمیکنم معنی ( بی تفاوت ) اینجا صحیح باشه.
خیلی زیاد