dray

/ˈdreɪ//dreɪ/

معنی: گاری کوتاه بی لبه، چهارچرخه بارکشی
معانی دیگر: گاری، چهارچرخه، بارکش، گاری دستی، با چهارچرخه بارکشیدن

جمله های نمونه

1. Two former dray tractors with the appropriate black and gold livery will move the roadshow around the country.
[ترجمه گوگل]دو تراکتور درای سابق با رنگ‌بندی مشکی و طلایی مناسب، نمایشگاه جاده‌ای را در سراسر کشور جابه‌جا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]دو تراکتور معمولی سابق با لباس سیاه و طلایی مناسب به دور کشور حرکت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Would you mount the dray for a ride in the country, or hitch a saddle horse to a heavy wagon?
[ترجمه گوگل]آیا برای یک سواری در کشور، سوار بر قایق سواری می‌شوید، یا اسب زینتی را به یک واگن سنگین می‌برید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما گاری را برای سواری در روستا سوار می کنید، یا اسب زین را به یک گاری سنگین راه می دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They still use the horse and dray, which he remembers going out on when he was a boy.
[ترجمه گوگل]آنها هنوز از اسب استفاده می کنند و می کشند، که او به یاد می آورد که وقتی پسر بود، بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]هنوز از اسب و گاری استفاده می کنند که یادش می آید وقتی بچه بود از خانه بیرون برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A big dray horse might be suited to haul a coal wagon, a more delicate saddle horse to recreational riding.
[ترجمه گوگل]یک اسب درای بزرگ ممکن است برای حمل واگن زغال سنگ مناسب باشد، یک اسب زینتی ظریف تر برای سوارکاری تفریحی
[ترجمه ترگمان]یک گاری بزرگ که ممکن بود برای حمل یک گاری زغال سنگ مناسب باشد، اسب saddle بود که به سواری می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Later that morning the trunks arrived by dray, and she spent the rest of the day unpacking.
[ترجمه گوگل]بعداً همان روز صبح، صندوق عقب به مقصد رسید، و او بقیه روز را صرف باز کردن چمدان کرد
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، the با گاری به راه افتادند و او بقیه روز را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She had found it in the dray horses and in Barney, who was a singularly unimpressive animal except for his listening skills.
[ترجمه گوگل]او آن را در اسب‌های خشک و در بارنی پیدا کرده بود که به جز مهارت‌های شنیداری، حیوانی منحصربه‌فرد بود
[ترجمه ترگمان]او آن را در گاری گاری و در سر بارنی پیدا کرده بود که به غیر از مهارت گوش دادن او به طور عجیبی حیوانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These arms lifted the dray vertically, drawing it forward and dropping the beam axle on to carrying brackets on the tractor chassis.
[ترجمه گوگل]این بازوها درای را به صورت عمودی بالا می‌بردند، آن را به جلو می‌کشیدند و محور پرتو را روی براکت‌های روی شاسی تراکتور می‌اندازند
[ترجمه ترگمان]این بازوها، گاری را به صورت عمودی بلند کرد، آن را به جلو کشید و محور تیر را به روی شاسی تراکتور پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The wheels of the cart and dray should be elastic rubber ones. They are used separately for inside and outside workshop.
[ترجمه گوگل]چرخ های گاری و درای باید از جنس لاستیک الاستیک باشد به طور جداگانه برای داخل و خارج کارگاه استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]چرخ های گاری و گاری باید لاستیکی elastic باشند آن ها به طور جداگانه برای داخل و خارج کارگاه استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Avoid malcontents and pessimists. They dray you down and contribute nothing.
[ترجمه گوگل]از بدبینی ها و بدبین ها دوری کنید آنها شما را پایین می آورند و هیچ کمکی نمی کنند
[ترجمه ترگمان]از بد بینان و بد بینان پرهیز کنید گاری را پایین می آورند و هیچ کاری نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A dray is a type of horse - drawn vehicle.
[ترجمه گوگل]درای نوعی وسیله نقلیه با اسب است
[ترجمه ترگمان]یک گاری یک وسیله نقلیه کشیده اسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dray a circle round a given centre.
[ترجمه گوگل]یک دایره را به دور یک مرکز مشخص بکشید
[ترجمه ترگمان]دایره ای به دور یک مرکز داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A testing system for elevator dray machine based on PLC were analyzed.
[ترجمه گوگل]یک سیستم تست برای دستگاه درای آسانسور بر اساس PLC مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]یک سیستم آزمایش برای ماشین گاری بر پایه PLC مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Storage:Store in cool, dray place, keep out of reach of children.
[ترجمه گوگل]نحوه نگهداری: در جای خشک و خنک و دور از دسترس کودکان نگهداری شود
[ترجمه ترگمان]محل نگهداری: فروشگاه در جای خنک و گاری، از دسترس کودکان دور بمانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گاری کوتاه بی لبه (اسم)
camion, dray

چهارچرخه بارکشی (اسم)
dray

انگلیسی به انگلیسی

• cart for carrying heavy loads

پیشنهاد کاربران

بپرس