پیشنهادهای سهیلا سهرابی (٣٦٤)
مثال در جمله: I will go out on a limb and say. . . میشه اینطور ترجمه کرد: حاضرم روی یه پام شرط ببندم که. . .
این جمله رو دیدم که کاربر Amy نوشته بود: what's wrong with that hat؟ و ترجمه کرده بود: چه مشکلی برای کلاهت پیش اومده ؟ باید بگم این ترجمه احتمالش خیل ...
to get your balance again so that you do not fall.
Narrowly focused content is content that serves only a specific audience or role within the broader strategy.
همچین پیراهنی. مردانه و زنانه هم نداره
فکر نبوغ آمیز
سرزنشگر
پس زمینه
put something on fire یعنی چیزی رو آتیش زدن. به هیچ وجه به معنی خاموش کردن آتیش نیست.
عواطف
سرکش
لباسی که دکمه هاش تا آخر بسته شده باشه / بستن دکمه های لباس تا آخر
قالب گیری شده
این اصطلاح فقط توی جوک استفاده نمیشه. به طور کلی، به جمله یا عبارت آخر جوک یا داستان میگن که قسمت خنده دار مطلب یا نکته اساسی داستان توش گنجونده شده.
علاوه بر تمامی معانی مربوط به گل، در دوران قدیم وقتی برای یه دختر از فعل flowered استفاده میشد به این معنی بود که چرخه ی قاعدگی اون دختر شروع شده، یا ...
توریست مسافر
برای کاری به دنیا اومده باشی برای کاری ساخته شده باشی یا قرار بوده باشه کاری انجام بدی
باید گفت. . .
اگه این عبارت با یه صفت یا کلمه ای مشابه اون بیاد ( مثلا: bold as you please ) اینجا دیگه معنیش نمیشه هر جور راحتی اینجا عبارت as you please به کار ر ...
حساب رو صاف کردن
گالی نوعی کشتی باستانی با بدنه دراز و باریک و عمق کم اطلاعات بیشتر:
پیش فرستادن
مثل سگ یکی رو زدن وحشیانه کسی رو کتک زدن
�خوب مراقبت شده� معنی صحیحیه اما اصلا قشنگ نیست. مثلا اگه در توصیف لباسی این صفت رو آورده باشن، فکر کنین چقدر جمله زشت میشه که بنویسیم مثلا �لباسش زی ...
تیر افقی دروازه ( فوتبال )
در اسلنگ به معنی خنده خیلی شدید هم استفاده میشه
اگه برای سلاح استفاده شده باشه، منظور از این چماق های گلمیخ دار ئه.
اداره بهداشت
اجتناب از شکست ( روانشناسی )
an approach to providing new developments in a field that does not involve primary research and the collection of new information - - but instead ana ...
قابل قبول قابل استخدام مناسب استخدام
محدوده وسیع
معامله را جوش دادن همون clinch a deal
شبه جزیره یا جزیره
سنگ چخماق
عامل غافلگیری مزیت غافلگیری
آخرش منو سکته میده آخرش منو به کشتن میده
idiom. : a small amount of ( something ) : a hint or trace of ( something ) She noticed a touch of garlic in the sauce.
used to refer to something or someone that is familiar to or understood by people If something or someone is known to be or do something, people kno ...
بلندگو از این مدل بلندگوها
طرفدار پر و پا قرص
طرفدار دو آتیشه
وقتی انگشت ها رو به این حالت درمیارن یعنی نوک پنج انگشت رو به هم می چسبونن
کسی را از جایی فراری دادن مثال: I wanted to scare him out of Africa میخواستم از آفریقا فراریش بدم
کف اتاق پشتی وانت و کامیون رو میگن مثل این عکس:
the process of removing the internal organs of hunted game خالی کردن احشای حیوان شکار شده gralloching
ترکش
a honking sound produced by, or like that produced by, a car horn صدای بوق مانند مثل بوق ماشین یا سازهای بادی
رعایا
قصد یا میل کشتن کسی رو داشتن مخصوصا به شکل خشونت باری