ruffled

/ˈrʌfl̩d//ˈrʌfl̩d/

طوق دار

جمله های نمونه

1. she ruffled the pages to find the picture
برای یافتن تصویر،صفحات را تند ورق زد.

2. curtains with ruffled bottoms
پرده هایی که پایین آنها حاشیه ی چین دار دارد

3. i was ruffled by his repeated questions
پرسش های مکرر او مرا آزرده کرد.

4. the flag ruffled in the morning breeze
پرچم در نسیم صبحگاهی موج می زد.

5. smooth somebody's ruffled feathers
استمالت کردن (از کسی)،(شخص آزرده را) نوازش کردن

6. the two cocks fought each other with ruffled feathers
دو خروس با پرهای افراشته به جان هم افتادند.

7. as soon as the cat saw the snake, it became ruffled
گربه تا مار را دید براق شد.

8. The bird ruffled up its feathers.
[ترجمه گوگل]پرنده پرهایش را به هم زد
[ترجمه ترگمان]پرنده پره ای خود را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She affectionately ruffled his hair with her hand as she passed.
[ترجمه گوگل]هنگام عبور، با محبت موهایش را با دست دراز کرد
[ترجمه ترگمان]همان طور که از کنارش می گذشت، با مهربانی موهایش را به هم گره زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her short hair was oddly ruffled and then flattened around her head.
[ترجمه گوگل]موهای کوتاهش به طرز عجیبی ژولیده شده بود و بعد دور سرش صاف شده بود
[ترجمه ترگمان]موهای کوتاهش به طرز عجیبی آشفته بود و بعد سرش را صاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Five-Starred Red Flag ruffled in the breeze.
[ترجمه گوگل]پرچم سرخ پنج ستاره در نسیم به صدا در آمد
[ترجمه ترگمان]پرچم سرخ پنج - در باد تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The evening breeze ruffled the pond.
[ترجمه گوگل]نسیم غروب برکه را تکان داد
[ترجمه ترگمان]نسیم شامگاهی استخر را به هم ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The crow ruffled its black feathers at the sight of the fox.
[ترجمه گوگل]کلاغ با دیدن روباه پرهای سیاهش را به هم زد
[ترجمه ترگمان]کلاغ، پره ای سیاه خود را از دیدن روباه به هم ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The light wind ruffled the water.
[ترجمه نسرین رنجبر] باد ملایم امواجی روی آب ایجاد کرد.
|
[ترجمه گوگل]باد ملایم آب را تکان داد
[ترجمه ترگمان]باد ملایم آب را به هم ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A light wind ruffled the water.
[ترجمه گوگل]باد ملایمی آب را تکان داد
[ترجمه ترگمان]باد ملایمی روی آب موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. All this talk of a strike has clearly ruffled the management's feathers.
[ترجمه گوگل]این همه صحبت از اعتصاب به وضوح پر و بال مدیریت را به هم ریخته است
[ترجمه ترگمان]این حرف زدن به طور واضح پر است از پره ای مدیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• trimmed with decorative pleats; pleated, folded
something that is ruffled is no longer smooth or neat.
ruffled clothes are decorated with small folds of material.
if someone is ruffled, they are confused or annoyed.
see also ruffle.

پیشنهاد کاربران

همچین پیراهنی. مردانه و زنانه هم نداره
چین دار
مثال : Ruffled border به معنای حاشیه چین دار
دارای حاشیه ی چین دار
unruffled دستپاچه نشده un منفی میکنه
پس ruffled یعنی دستپاچه
ruffled feathers
پرهای ژولیده
ناهموار

بپرس