پیشنهادهای سهیلا سهرابی (٣٦٤)
جفت گیری هم میشه توی حیوونا
to fail شکست خوردن
بر حذر داشتن
سرزنشگر
دو دو تا چهارتا کردن قطعه های پازل را کنار هم گذاشتن پی بردن به چیزی معما را حل کردن
حمله هراس
خائنانه
to the natural end of a pregnancy تا پایان طبیعی بارداری
غوطه ور بودن دور سر آدم چرخیدن ( اشیا ) گیج رفتن ( سر ) ( منبع: دیکشنری هزاره )
خارج از محدوده خارج از دسترس
همزاد
کسانی که با جرم و جنایت مبارزه میکنن مثل پلیس یا مثلا بتمن :دی
معانی دیگه این اسلنگ: تقلب کردن ( توی گیم ) یا یه چیز فوق العاده که انتظارشو نداشتی ( منبع: https://en. wiktionary. org/wiki/hax#:~:text=2010s amon ...
ظاهرا همه این فعل رو با take off اشتباه گرفتن
به نقل از هزاره: بی تفاوت بی علاقه بی اعتنا
به نقل از هزاره: موقرانه با وقار با متانت محجوبانه خجولانه با کمرویی
افتان و خیزان
با بی ملاحضگی
جلوگیری از این که شخص مستقیما به زمین برخورد کنه و آسیب کمتری ببینه مثل توی فیلم ها که زیر پای بازیگرها و بدلکارها تشک های بزرگ میذارن تا مستقیم به ز ...
اختیار کسی را به دست گرفتن
معقولان منطقی
سردرگم، گیج، گنگ، بهت زده
شبه جزیره یا جزیره
( n. ) حرکت نمایشی ژست نمایشی
رو مُخ
اگه گذشته نباشه، نباید فعل معنی بشه و باید در جایگاه صفت معنی بشه�� چیزی که به درونش نفوذ شده سوراخْ شده
فَکِش افتاد
به نقل از هزاره: تراشیدن، دست و پا کردن
گریان
این یه صفته، نه فعل که شوخی کردن معنیش کنیم. به نقل از هزاره: ( لحن ) شوخی آمیز شوخی، مزاح
pull sb up short / sharply به نقل از هزاره: حرف کسی را بریدن زبان کسی را بند آوردن کسی را سر جای خود میخکوب کردن
به نقل از هزاره: با تردید با شک شکاکانه ناباورانه با ناباوری
به جلو خم شدن
حفظ تعادل
به نقل از هزاره: نسنجیده، سرسری، نابخردانه
لهجه غلیظ
جگرخراش
آره والا
به خود سرکوفت زدن خود را ملامت کردن خود را نکوهش کردن خود را مقصر دانستن
در حقیقت معنی کلمه amused با خوشحال ( happy ) خیلی متفاوته. این احساس حاکی از بازیگوشیه. در واقع این حس بیشتر به حالت playful نزدیکه تا خوشحالی و خر ...
گندش بزنن
حسابگر
پرچمدار
دستکاری و تغییر وضعیت به شکلی که یک نتیجه ی مشخص به دست بیاد
اشاره به یه فرایند ناخوشایند مخصوصا وقتی از دیدگاه عموم پنهان باشه و برای درست کردن یه محصول که افراد زیادی استفاده میکنن به کار بره. این اصطلاح اسا ...
ستونی یک اینچی در مجله یا روزنامه معمولا ستون های پر و پیمونی هستن
بینی دکمه ای، وقتی بینی گرد و صاف باشه. معمولا بانمک و جذاب دونسته میشه. خصوصا برای اشاره به بچه های کوچیک و نوزادان به کار میره.
بسته به کانتکست، میتونه آمار هم معنی بشه مثلا آمار دانشجویان
پزشکی خانواده
در حال آموزش اگه برای شخص استفاده بشه، یعنی کسانی که در حال آموزش هستند.