ترجمه‌های سهیلا سهرابی (٣٩)

بازدید
٤٧
تاریخ
١ سال پیش
متن
They were having a hot argument that all the neighbors could hear.
دیدگاه
٠

آنها چنان بحث شدیدی با هم داشتند که کل همسایه ها هم صدایش را شنیدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
It was the hottest film of the year, but somehow it didn't win any awards.
دیدگاه
١

این محبوب ترین فیلم امسال بود، اما معلوم نیست چرا هیچ جایزه ای نگرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
This style of jacket is really hot now.
دیدگاه
١

این سبک ژاکت الان خیلی محبوبه

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Romania made a clean sweep of the medals.
دیدگاه
١

رومانی مدال ها را درو کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The war parted the family forever.
دیدگاه
١

جنگ اعضای خانواده را برای همیشه از هم جدا کرد

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
She was very fair, and her husband was dark.
دیدگاه
١

زن بسیار بور بود و شوهرش تیره پوست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
There was only the husk left of his former self.
دیدگاه
١

از خود پیشین او تنها پوسته ای باقی مانده بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I see so much better with my new glasses!
دیدگاه
٠

با عینک های جدیدم خیلی بهتر میبینم!

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The defeated army had to retreat hastily from the field of battle.
دیدگاه
١

ارتش شکست خورده باید با عجله از میدان نبرد عقب نشینی میکرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The police gave chase, but the thieves made away with the jewels.
دیدگاه
١

پلیس آنها را تعقیب کرد، اما دزدان موفق شدند با جواهرات فرار کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
"I can speak for myself!" she said hotly.
دیدگاه
١

او با عصبانیت گفت: خودم میتونم از خودم دفاع کنم!

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was laid to rest in the churchyard.
دیدگاه
٢

آن زن در حیاط کلیسا دفن شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Money may be the husk of many things, but not the kernel. It brings you food, but not appetite; medicine, but not health; acquaintances, but not friends; servants, but not loyalty; days of joy, but not peace of happiness.
دیدگاه
٢

پول میتواند پوسته ی خیلی چیزها باشد، اما هسته ی آن نه. پول غذا فراهم میکند، اما اشتها نه؛ دارو فراهم میکند، اما سلامتی نه؛ آشنا فراهم میکند، اما دوست ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
I was enchanted by the way she smiled.
دیدگاه
٢

لبخندش مرا جادو کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
So much of what's on TV is pure dross.
دیدگاه
١

بیشتر چیزهایی که در تلوزیون نمایش داده میشود آشغال محض است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was unnerved by the way Sylvia kept staring at him.
دیدگاه
١

طوری که سیلویا به او خیره مانده بود عصبی اش کرده بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She still hadn't got over the shock of seeing him again.
دیدگاه
٢

او هنوز از شوک دیدن دوباره ی آن مرد بیرون نیامده بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
The streets were crammed with gay, laughing crowd.
دیدگاه
٢

خیابان ها پر از جماعتی سرخوش و خندان بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
From this spot, you can get a view of the whole valley.
دیدگاه
٢

از این نقطه میتوانید منظره ی کل دره را ببینید

تاریخ
١ سال پیش
متن
Workers'leaders have expressed their willingness to cooperate.
دیدگاه
٣

رهبران کارگران تمایل خود را به همکاری ابراز کرده اند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her eyes glazed with fatigue.
دیدگاه
٣

چشمانش از خستگی بیحال بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
Glaze the pie with beaten egg.
دیدگاه
٣

روی پای ( یا کیک یا شیرینی ) تخم مرغ همزده مالیدن ( تا بعد از پخت، براق و خوشرنگ بشه )

تاریخ
١ سال پیش
متن
He got the credit, and we did the dirty work.
دیدگاه
٣

کثیف کاری ها را ما کردیم و او اعتبارش را گرفت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It wasn't his fault, but he received the blame nonetheless.
دیدگاه
٢

تقصیر او نبود، ولی در هر صورت او را سرزنش کردند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Man cannot discover new oceans unlehe has courage to lost sight of the shore.
دیدگاه
٣

انسان نمیتواند اقیانوسهای جدید را کشف کند مگر آن که شجاعت آن را داشته باشد که اجازه دهد ساحل از دیدش خارج شود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The shock of the explosion was felt far away.
دیدگاه
٣

شوک ناشی از انفجار از خیلی دورتر هم حس شد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Six of us crammed into Rob's Mini.
دیدگاه
٤

هر شش تایمان چپیدیم توی ماشین مینی راب

تاریخ
١ سال پیش
متن
Oh, by the way, there is a telephone message for you.
دیدگاه
٥

اوه، راستی یک پیام تلفنی برایتان آمده است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I had to make a snap decision about what to do with the money.
دیدگاه
٥

مجبور بودم یه تصمیم سریع بگیرم که با پول چیکار کنم

تاریخ
١ سال پیش
متن
We have the option of going or not.
دیدگاه
٥

میتونیم بریم، میتونیمم نریم. هر دو گزینه رو داریم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The quiz was a snap.
دیدگاه
٤

امتحان مثل آب خوردن بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
By the way, I'm your number-one fan.
دیدگاه
٤

در ضمن، من طرفدار پر و پا قرص شما هستم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It was a real shock, the first time I heard my mother swear.
دیدگاه
٥

اولین بار که فحش دادن مادرم را شنیدم برایم شوک بزرگی بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
Columbus discovered America but did not explore the new continent.
دیدگاه
٦

کلمب آمریکا را کشف کرد، اما در این قاره ی جدید به اکتشاف نپرداخت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
You could tell she was foreign by the way she dressed.
دیدگاه
٧

از طرز لباس پوشیدنش معلوم بود خارجی است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't blame me, mate - I had fuck all to do with it!
دیدگاه
٨

منو سرزنش نکن رفیق - من تو این قضیه کاره ای نبودم!

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She snapped her fingers to gain their attention.
دیدگاه
٩

بشکن زد تا توجه آنها را جلب کند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I'm sorry I snapped at your earlier.
دیدگاه
٩

ببخشید که یه کم پیش پریدم بهت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Soon ripe, soon rotten.
دیدگاه
١٢

میوه ای که زود برسه زود هم فاسد میشه / هرچه زود براید دیر نپاید