beta

/ˈbeɪtə//ˈbiːtə/

معنی: بتا، دومین حرف الفبای یونانی
معانی دیگر: حرف دوم الفبای یونانی، رقم دوم (فهرست یا لیست)، نفر یا چیز دوم، (نجوم) نام دومین ستاره ی هر استارگان (صورت فلکی) از نظر میزان درخشش (که بعد از آن نام استارگان ذکر می شود مثلا: beta centauri)، نام تجارتی دستگاه الکترونیکی برای ضبط و گذاشتن نوار ویدیو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the name of the second letter of the Greek alphabet.

جمله های نمونه

1. a beta emitter
گسیلگر اشعه ی بتا

2. Moving rapidly through school, he graduated Phi Beta Kappa from the University of Kentucky at age 1
[ترجمه گودزیلا] خررا با کره انداخت از مدرسه انداخت بیرون
|
[ترجمه گوگل]او که به سرعت در مدرسه حرکت می کرد، در سن 1 سالگی از فی بتا کاپا از دانشگاه کنتاکی فارغ التحصیل شد
[ترجمه ترگمان]او در سن ۱ سالگی از دانشگاه کنتاکی فارغ التحصیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The revolutionary new system goes into beta test this month.
[ترجمه گوگل]سیستم جدید انقلابی در این ماه وارد آزمایش بتا می شود
[ترجمه ترگمان]این ماه، سیستم جدید انقلابی در آزمون بتا قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Verio will begin beta trials of the new application service with customers by the end of 199
[ترجمه گوگل]Verio آزمایشات بتا سرویس برنامه جدید را با مشتریان تا پایان سال 199 آغاز خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]در پایان سال ۱۹۹ آزمایش بتای برنامه کاربردی جدید با مشتریان آغاز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The company will also start a Microsoft-controlled field beta test.
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین یک آزمایش میدانی بتا تحت کنترل مایکروسافت را آغاز خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]شرکت همچنین یک آزمون بتای می دانی تحت کنترل مایکروسافت را آغاز خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Beta stands on a much higher plane of civilization and is more developed.
[ترجمه گوگل]بتا در سطح بسیار بالاتری از تمدن قرار دارد و توسعه یافته تر است
[ترجمه ترگمان]بتا در سطح بسیار بالاتری از تمدن قرار دارد و توسعه یافته تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So beta merely uses the correlation coefficient to weight the ratio of the risks of the security and the market.
[ترجمه گوگل]بنابراین بتا صرفاً از ضریب همبستگی برای وزن دادن به نسبت ریسک های امنیت و بازار استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین بتا فقط از ضریب همبستگی برای کاهش نسبت ریسک امنیت و بازار استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But some of it is beta software.
[ترجمه گوگل]اما برخی از آنها نرم افزار بتا هستند
[ترجمه ترگمان]اما برخی از آن ها نرم افزار بتا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Beta is a fine orange star of spectral type M, beautiful in binoculars; it has been suspected of slight variability.
[ترجمه گوگل]بتا یک ستاره نارنجی ظریف از نوع طیفی M، زیبا در دوربین دوچشمی است مشکوک به تغییرات جزئی بوده است
[ترجمه ترگمان]بتا یک ستاره درخشان نارنجی از نوع M، زیبا در دوربین چشمی است؛ این ستاره به تغییرات جزیی متهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is expected to go beta in March next year.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود در ماه مارس سال آینده به نسخه بتا برسد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که این شرکت در ماه مارس سال آینده به این بیماری ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As it's a beta version, it's tricky to give ClarisWorks a star rating.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که نسخه بتا است، دادن امتیاز ستاره به ClarisWorks دشوار است
[ترجمه ترگمان]همانطور که این یک نسخه بتای است، ارایه یک درجه بندی ستاره دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is going into beta test now with ships planned for early next year.
[ترجمه گوگل]اکنون با کشتی‌هایی که برای اوایل سال آینده برنامه‌ریزی شده‌اند، در حال آزمایش بتا است
[ترجمه ترگمان]اکنون با کشتی هایی که برای اوایل سال آینده برنامه ریزی شده اند، آزمایش بتا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Beta particles can penetrate the skin but can be stopped by metal.
[ترجمه گوگل]ذرات بتا می توانند به پوست نفوذ کنند اما می توانند توسط فلز متوقف شوند
[ترجمه ترگمان]ذرات بتا می توانند به پوست نفوذ کنند اما می توانند توسط فلز متوقف شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Among the actions which Ahlquist had attributed to beta receptors was the stimulation of the rate and force of the heartbeat.
[ترجمه گوگل]از جمله اعمالی که اهلکویست به گیرنده های بتا نسبت داده بود، تحریک سرعت و نیروی ضربان قلب بود
[ترجمه ترگمان]از جمله کارهایی که Ahlquist به گیرنده های بتا نسبت داده بودند، محرک نرخ و نیروی ضربان قلب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There was no manual with the beta version, but the package as a whole is a cinch to use.
[ترجمه گوگل]هیچ کتابچه راهنمای کاربر با نسخه بتا وجود نداشت، اما بسته به طور کلی یک نکته برای استفاده است
[ترجمه ترگمان]هیچ دستی با نسخه بتای وجود ندارد، اما بسته به عنوان یک کل یک cinch برای استفاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بتا (اسم)
beta

دومین حرف الفبای یونانی (اسم)
beta

تخصصی

[برق و الکترونیک] بتا[ حروف یونان بتا] بهره ی جریان یک ترانزیستور در آرایش امیتر مشترک ( امیتر متصل به زمین ) . بتا به صورت نسبت تغییر کوچک جریان کلکتور به تغییر جریان بیس در صورت ثابت بودن ولتاژ کلکتور تعریف می شود.
[ریاضیات] دومین حرف الفبای یونانی، بتا، ?

انگلیسی به انگلیسی

• (informal) beta test, final testing period for new computer software before it is released on the market; beta group, group of users who test a program before general distribution
second letter of the greek alphabet
beta is the second letter of the greek alphabet, and is sometimes used as a mark given for a student's work.

پیشنهاد کاربران

( عامیانه )
مرد بتا.
مردی که ویژگی های مطیع و منفعل از خودش نشون میده. آلفاهای خودخوانده این نوع مردها رو ضعیف و پست میدونن. این مردها مهربون و آروم هستن معمولا و شخصیتی مطیع دارن.
احتمالا فمنیست باشن و در برابر زنان شخصیت نیرومندی ندارن.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
Simon's such a beta. Can you believe he cooks his wife dinner every night

نام زاویه بازتاب نور در فیزیک
نسخه آزمایشی نرم افزار رو میگن
بتا ، یک کلمه ی یونانی هست که میشه ب یعنی دومین حرف الفبای یونانی.
Beta:The second alphabet of Greek language.
یک نام از نام های مختلف نسخه های نرم افزار ( بتا )

بپرس