unrestricted
بررسی کلمه
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of restricted.
• مشابه: boundless, free, unconditional
• مشابه: boundless, free, unconditional
جمله های نمونه
1. Cities, if unrestricted, tend to coalesce into bigger and bigger conurbations.
[ترجمه گوگل]شهرها، اگر محدودیتی نداشته باشند، تمایل دارند که در شهرکهای بزرگتر و بزرگتر ادغام شوند
[ترجمه ترگمان]شهرها، اگر نامحدود باشند، تمایل دارند یکی بزرگ تر و بزرگ تر جمع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شهرها، اگر نامحدود باشند، تمایل دارند یکی بزرگ تر و بزرگ تر جمع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Freedom to pursue extra-curricular activities is totally unrestricted.
[ترجمه گوگل]آزادی انجام فعالیت های فوق برنامه کاملاً نامحدود است
[ترجمه ترگمان]آزادی پی گیری فعالیت های فوق برنامه به طور کامل نامحدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آزادی پی گیری فعالیت های فوق برنامه به طور کامل نامحدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Unrestricted fares will be increased as much as $80 one-way.
[ترجمه گوگل]کرایه های نامحدود تا 80 دلار یک طرفه افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]کرایه Unrestricted به میزان ۸۰ تا ۱۰۰ دلار افزایش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کرایه Unrestricted به میزان ۸۰ تا ۱۰۰ دلار افزایش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We mustn't attempt unrestricted expansion regardless if it is within our capacity.
[ترجمه گوگل]ما نباید بدون در نظر گرفتن اینکه در حد توان ما باشد، برای گسترش بدون محدودیت تلاش کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید بدون توجه به ظرفیت خود، بدون توجه به توسعه بدون محدودیت تلاش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما نباید بدون توجه به ظرفیت خود، بدون توجه به توسعه بدون محدودیت تلاش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Commissioner has absolutely unrestricted access to all the files.
[ترجمه گوگل]کمیسیونر کاملاً نامحدود به همه پرونده ها دسترسی دارد
[ترجمه ترگمان]کمیساریا دسترسی نامحدود به همه پرونده ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کمیساریا دسترسی نامحدود به همه پرونده ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Nearly all seats have an unrestricted view.
[ترجمه گوگل]تقریباً همه صندلی ها دید نامحدودی دارند
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه کرسی ها یک دید نامحدود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه کرسی ها یک دید نامحدود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Patients assigned to receive steroids consumed an unrestricted diet and were asked to record their food intake during the first four weeks.
[ترجمه گوگل]بیمارانی که برای دریافت استروئیدها تعیین شده بودند، رژیم غذایی نامحدودی مصرف کردند و از آنها خواسته شد که میزان غذای مصرفی خود را در چهار هفته اول ثبت کنند
[ترجمه ترگمان]در طول چهار هفته اول، بیماران برای دریافت مواد غذایی بدون محدودیت در نظر گرفته شدند و از بیماران خواسته شد تا مواد غذایی خود را در طول چهار هفته اول ثبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در طول چهار هفته اول، بیماران برای دریافت مواد غذایی بدون محدودیت در نظر گرفته شدند و از بیماران خواسته شد تا مواد غذایی خود را در طول چهار هفته اول ثبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Open drives provide unrestricted access to the rear of a property.
[ترجمه گوگل]درایوهای باز دسترسی نامحدود به قسمت پشتی یک ملک را فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]درایوهای باز دسترسی نامحدود به قسمت عقب یک ملک را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درایوهای باز دسترسی نامحدود به قسمت عقب یک ملک را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Under the new plan, people would have unrestricted choice of doctors.
[ترجمه گوگل]بر اساس طرح جدید، مردم بدون محدودیت در انتخاب پزشک خواهند بود
[ترجمه ترگمان]تحت این طرح جدید، مردم حق انتخاب نامحدود پزشکان را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تحت این طرح جدید، مردم حق انتخاب نامحدود پزشکان را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The U. N. demanded unrestricted searches for weapons within the country.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده خواستار جستجوی نامحدود سلاح در داخل کشور شد
[ترجمه ترگمان]U ان خواستار جستجوی نامحدود سلاح در کشور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]U ان خواستار جستجوی نامحدود سلاح در کشور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It also will reduce the amount of unrestricted stock to be issued in the transaction.
[ترجمه گوگل]همچنین مقدار سهام نامحدودی که در معامله منتشر می شود را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]همچنین مقدار سهامی که در معامله صادر می شود را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همچنین مقدار سهامی که در معامله صادر می شود را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Bright, comfortable rooms all with showers. Unrestricted access and ample street parking.
[ترجمه گوگل]اتاق های روشن و راحت همه با دوش دسترسی نامحدود و پارکینگ وسیع در خیابان
[ترجمه ترگمان]اتاق های روشن و راحت همه با دوش دسترسی به پارکینگ و پارکینگ ماشین های بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اتاق های روشن و راحت همه با دوش دسترسی به پارکینگ و پارکینگ ماشین های بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The permutations available from using an unrestricted number of vectors are too vast to provide a database matching scheme.
[ترجمه گوگل]جایگشت های موجود از استفاده از تعداد نامحدودی از بردارها برای ارائه یک طرح تطبیق پایگاه داده بسیار گسترده است
[ترجمه ترگمان]جایگشت موجود از استفاده از تعداد نامحدود بردارهای برای ایجاد یک طرح تطبیق پایگاه داده بسیار گسترده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جایگشت موجود از استفاده از تعداد نامحدود بردارهای برای ایجاد یک طرح تطبیق پایگاه داده بسیار گسترده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Unrestricted access and ample street parking.
[ترجمه گوگل]دسترسی نامحدود و پارکینگ وسیع در خیابان
[ترجمه ترگمان]دسترسی به پارکینگ و پارکینگ ماشین های بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دسترسی به پارکینگ و پارکینگ ماشین های بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. So she can have a new beginning unrestricted by a past life.
[ترجمه گوگل]بنابراین او می تواند شروعی جدید بدون محدودیت در زندگی گذشته داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین او می تواند یک شروع جدید با یک زندگی گذشته داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین او می تواند یک شروع جدید با یک زندگی گذشته داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[صنعت] نامقید، نامحدود
[ریاضیات] غیر مقید
[ریاضیات] غیر مقید
به انگلیسی
• unlimited, boundless, unrestrained
if something is unrestricted, it is not limited by any laws or rules.
if something is unrestricted, it is not limited by any laws or rules.
پیشنهاد کاربران
بی قیدوشرط
بی اندازه، بی حد و اندازه، باری به هرجهت، بی مبالات، بی احتیاط
آزاد
بدون مانع
بدون مانع
بدون محدودیت
کنترل نشده
نامقید